عکس نوشته 25 مهر 1395
- ۰ نظر
- ۲۵ مهر ۹۵ ، ۰۵:۴۹
دکتر بتسابه مهدوی
سرخپوستان به هنگام ضرورت یک درخت کاج را براى چند دقیقه محکم در آغوش مىفشارند و یا پشت خود را به آن تکیه مىدهند و معتقد هستند که با این عمل مقدارى از نیروى حیاتى درخت به آنها منتقل مىشود.
دکتر 'مارسل فوژل' برندهٔ چند جایزهٔ علمى در زمینهٔ تحقیقات، نتایج تجربیات خود را به شرح زیر خلاصه مىنماید:
۱. گیاهان موجوداتى زنده و حساس هستند.
۲. انسان مىتواند با گیاه ارتباط فکرى دوجانبه داشته باشد.
۳. کلیهٔ ارگانیسمهاى زنده از تمامى سطح خود، نوع خاصى از انرژى ساطع مىکنند که انعکاسى از فعالیتهاى حایتى خاص موجود زنده است و همین پرتوهاى نورانى است که در اطراف موجود زنده میدان انرژى ایجاد مىکند و گهگاه بهصورت هالهاى نیمه روشن متجلى مىشود.
۴. انسان و گیاه مىتوانند انرژىهاى مفید حوزهٔ مغناطیسى اطراف خود را جذب کنند.
ارتباط با گیاهان
این حقیقت دارد که انسان مىتواند با گیاهان ارتباط برقرار کند و این کار را مىکند. گیاهان براى اندازهگیرى هیجانات انسان بسیار حساس هستند. آنها نیروهاى انرژىزا را که براى انسان مفید است بازتاب مىدهند. مىتوان این نیروها را دید! آنها حوزهٔ نیروى فرد را تغذیه مىکنند که در عوض انرژى را به گیاه باز مىگرداند.
سرخپوستان آمریکائى از این توانائىها آگاه بودند. وقتى که لازم بود به جنگل بروند، در حالىکه دست آنها را بهصورت کشیده در مىآورند، به درخت کاج تکیه مىکردند تا خود را با نیروى آن دوباره سرشار از انرژى کنند. دقیقاً همینطور هم مىشد، یعنى آنها با انرژى زیاد به سر کارهاى خود بازمىگشتند.
دکتر بتسابه مهدوی
25 مهر 1395
تهران
دکتر بتسابه مهدوی
وقتى بیمارى به کوهستان مىرود، بهدلیل اینکه در کوهستان اکسیژن کمتر مىشود، کمبود اکسیژن موجب افزایش گلبولهاى قرمز خون مىگردد و همین ازدیاد گلبولهاى قرمز خون است که باعث مداواى بیمارى شخص مىگردد. در ضمن در کوهستان انرژىهاى کیهانى (پرانا) بیشتر از نقاط دیگر یافت مىشود، که این انرژىها هم باعث مداواى بیمارى شخص مىگردد.
هر چقدر بیشتر صعود کنیم از اکسیژن هوا کاسته مىگردد و همچنین فشار هوا هم کم مىشود. به همین دلیل بیمار احساس سبکى و نشاط خاصى مىنماید (البته این موضوع را متذکر مىشوم که براى بیماران، ارتفاعات خیلى زیاد مناسب نمىباشد). اگر شخصى در ابتداى ورود به کوهستان احساس سنگینى بکند و یا اینکه نتواند کوهپیمائى نماید، نباید به خودش زیاد فشار آورد. شخص باید تا آنجائى که مىتواند بالا برود و اگر این کار را همیشه تکرار نماید بعد از مدتى (بستگى به شخص و بنیه او دارد) مىتواند خیلى راحتتر همان مسیر را طى نماید، آن هم با مسافتهاى بسیار طولانی. در واقع شخص بدن خود را کمکم با محیط اطراف (کوهستان) وفق داده که سرحالی، نشاط و سلامتى تن و روان از دستآوردهاى این ورزش مفرحبخش مىباشد.
تحقیقات نشان داده است که انسان در ارتفاع مقدارى از کارآئى بدن را از دست مىدهد که بستگى به ارتفاع محل دارد، براى مثال:
۱. در ارتفاع ۲۲۰۰ تا ۳۰۰۰ متری، ۵ تا ۲۰ درصد کارآئى بدن خود را از دست مىدهیم.
۲. در ارتفاع ۴۰۰۰ متری، ۲۰ تا ۳۰ درصد کارآئى بدن خود را از دست مىدهیم.
۳. در ارتفاع بیش از ۴۰۰۰ متری، گاهى تا ۷۵ درصد کارآئى بدن خود را از دست مىدهیم.
۴. در ارتفاع ۶۰۰۰ متری، باید از اکسیژن اضافى استفاده نمائید.
شخص هرچه بیشتر در ارتفاع بماند، دستگاه تنفسى و بهطور کلى بدن او به ارتفاع بیشتر عادت مىکند و از افت حرکات بدنیش کمتر مىشود و پس از مدتى اقامت در محل جدید با شرایط سازگار و بازده کارى آنها تقریباً به حالت عادى برمىگردد.
همچنین عادت به ارتفاع بستگى به مدت زمان اقامت و ارتفاع محل دارد، براى مثال:
۱. در ارتفاع ۳۰۰۰ متری، ۷ تا ۱۰ روز اقامت لازم است.
۲. در ارتفاع ۴۰۰۰ متری، ۱۵ تا ۲۱ روز اقامت لازم است.
البته این ارقام تقریبى است و در اشخاص مختلف فرق مىکند. 'بهترین مکان براى ساختن بیمارستانها، کوهستانها مىباشد' .
در صبحگاه روز '۱۲/۱۱/۱۳۴۵' به هنگام انجام آزمایش بر روى گیاهان 'کلوباکستر' بازپرس سابق سازمان 'سیا' و متخصص دستگاه پلىگراف (دروغ سنج) بر حسب یک تصادف محض متوجه شد که گیاه مورد آزمایش عکسالعمل عاطفى و روانى نظیر آنچه در انسان مشاهده مىشود از خود بروز داده است.
دستگاه پلىگراف وسیلهاى است که براى کشف حالات درونى افراد تدارک شده و مىتواند هرگونه تغییرات در کیفیت تنفس، فشارخون، ضربان نبض و تعرق ناشى از هیجانات احساسى و عاطفى را با قلم ثبات روى نوار مخصوص ثبت کند و با توجه به همین تغییرات است که متخصصین مىتوانند سخن راست را از دروغ تشخیص دهند.
'باکستر' که الکترودهاى دستگاه را به برگ گیاه متصل نموده و سرعت رسیدن آب از ریشه به برگ گیاه را آزمایش مىکرد به محض مشاهدهٔ علائم و آثار احساسى در روى نوار درصدد برآمد که با روشن کردن کبریت، برگى از گیاه را آتش بزند و نتیجه را بر روى نوار ملاحظه کند، به مجرد خطور این فکر تغییرات کلى و اضطراب آمیز به نشانهٔ بیم و هراس در نوارهاى پلىگراف به ثبت رسید. در تعقیب این آزمایش 'باکستر' خرچنگى زنده را در محوطهٔ اتاق آزمایش، به درون آب جوش انداخت، یکبار دیگر همان عوارض و نشانههاى ناشى از تحریکپذیرى گیاه مشاهده شد و با ملاحظهٔ این حالات 'باکستر' به این نتیجهٔ کلى دست یافت که هر سلول از هر موجود زنده به آنچه در اطراف آن بهوقوع مىپیوندد حساسیت و آگاهى دارد و در عین حال قادر است علائم آن را به سلولهاى موجودى دیگر منتقل نماید.
'باکستر' براى احتراز از هر نوع اشتباه و یا تداخل احساس از ناحیهٔ فرد آزمایشکننده، دستگاه پلىگراف را طورى ترتیب داد که در یک لحظهٔ نامعین بدون حضور خود وى یک خرچنگ زنده بهطور اتوماتیک به داخل آب جوش انداخته شود. یکبار دیگر، آزمایش نشان داد که دقیقاً، همزمان با کشته شدن خرچنگ، همان عکسالعمل اضطراب آمیز از طرف گیاه، در دستگاه به ثبت رسیده است.
بعدها 'باکستر' به این آزمایشها ادامه داد و ملاحظه کرد که به هنگام شادىها و غمها و نگرانىهاى خود او نیز در هر نقطه که باشد گلها و گیاهان منزل وى حساسیت و واکنش مناسب نشان مىدهند و به این ترتیب گیاهان نه تنها خود را دوست، و دلسوز و غمخوار صاحب خود مىدانند، بلکه از هر نوع بیگانه که قصد آزار آنها را داشته باشد به بیم و وحشت فرو مىروند.
نظر دکتر 'چاندرابز' دانشمند و محقق هندوستان براساس تجربیات فیزیکی، روانشناسى و فیزیولوژى استوار است. وى نشان داد که عالم گیاهان یک عالم کاملاً زنده و سرشار از احساس و آگاهى است. وقتى یک سوزن به ساقه یا برگ گیاهى جوان فرو بریم، آهنگ رشد آن بلافاصله به یکچهارم تقلیل مىیابد و حدود ۲ ساعت زمان لازم است تا وضع به حالت سابق برگردد. یک شوک الکتریکى ضعیف واکنش مثبت و یک شوک قوى واکنش منفى در گیاه ایجاد مىکند و این عیناً وضعى است که در مورد جانداران رخ مىدهد. حساسیت گیاهان در قبال آهنگهاى شادىبخش یا غمانگیز نیز همانند جانوران است.
پدیدهٔ عجیب دیگر، تأٍیر دعا و نیایش در رشد گیاهان است. کاملترین تحقیقات در این زمینه بهوسیلهٔ 'ریورندفرانکلین لور' یکى از اعضاء برجستهٔ کلیسا و مؤسس بنیاد تحقیقات مذهبى آمریکا انجام شده است. وى در خلال سه سال تحقیقات خود که به اتفاق ۱۵۰ نفر بر روى ۷۰۰ واحد تجربى و با ۱۰۰،۰۰۰ بار آزمایش انجام داد به این نتیجهٔ کلى رسید که:
'توجه و نیایش و طلب خیر و برکت بر رشد گیاهان تأثیر مىگذارد' .
دکتر 'مارسل فوژل' برندهٔ چند جایزهٔ علمى آزمایشى در رابطه با گیاهان انجام داد که نتیجهٔ مثبتى گرفت. وى توانست یک برگ چیده شده از شاخهٔ گلى را بهمدت چهارهفته با تلفیقات روانى خود زنده و شاداب نگهدارد و به این ترتیب ثابت کرد که انرژى ساطع از مغز آدمى مىتواند زندگى گیاه را تحت تأثیر قرار دهد.
گیاهان نیز همانند انسان و حیوان گهگاه حداکثر آمادگى خود را براى پذیرش نوازش و محبت آدمى نشان مىدهد و در زمانهائى دیگر کاملاً بى تفاوت باقى مىمانند و هیچگونه واکنشى از آنها مشاهده نمىشود. دکتر 'مارسل فوژل' نتایج تجربیات خود را به شرح زیر خلاصه مىنماید:
۱. گیاهان موجوداتى زنده و حساس هستند.
۲. انسان مىتواند با گیاه ارتباط فکرى دوجانبه داشته باشد.
۳. کلیهٔ ارگانیسمهاى زنده از تمامى سطح بدن خود نوع خاصى از انرژى ساطع مىکنند که انعکاسى از فعالیتهاى حیاتى خاص موجود زنده است و همین پرتوهاى نورانى است که در اطراف موجود زنده میدان انرژى ایجاد مىکند و گهگاه بهصورت هالهاى نیمه روشن متجلى مىشود.
۴. انسان و گیاه مىتوانند انرژىهاى مفید حوزهٔ مغناطیسى اطراف خود را متقابلاً با هم مبادله نمایند.
دکتر بتسابه مهدو ی
23 مهر 1395
تهران
خودشفاهى بدن
بتسابه مهدوی
بدن داراى یکسرى مواد 'خودشفادهی' مىباشد و از یک سیستم ارتباطى بىنهایت شگفتانگیزى برخوردار است. هنگامى که بدنی، موج و ارتعاش را تجربه مىکند که موزون نیست، بلافاصله علائمى را در سرتاسر سیستم غددى 'آندوکرینی' ارسال مىدارد، یا بهگونهاى واضحتر: به تمام نقاط مهم یا سیستم عصبى موجود در بدن خود، پیغامى ارسال مىکند. بلافاصله مواد شفادهى رها مىشوند تا با هر مشکل و ناراحتى پیش آمده به مبارزه بپردازند و نظم و ترتیب همیشگى را برقرار نمایند (آندوکرین: غدههاى درون ریز) پیامرسانهاى شیمیائى یا هورمونها به توسط غدههاى درون ریز (آندوکرین) که در جاهاى مختلف بدن قرار گرفتهاند در دستگاه گردش خون ترشح مىشوند. براى مثال: غدهٔ تیروئید، غدهٔ هیپوفیز و... .
کاربرد کالبدها در بیمارى
کالبد عاطفى عین مادرى حمایتکننده، بر روى کالبد فیزیکى مراقبت دارد، اما بهطور ضمنى از آن، براى ارضاء نمودن نقاط ضعف و نیازهاى خود استفاده مىکند. کالبد عاطفى بر روى کالبد فیزیکى قدرت و نفوذ دارد و سعى بر این دارد که آن را با هر خواسته و هوسی، با هر نوع بىامنیتى و تردید، تحت تأثیر قرار بدهد. هنگامى که کالبد عاطفى در حالت طغیان و ناراحتى باشد، سموماتى را در بدن فیزیکى رها مىکند. کالبد فیزیکى بلافاصله بهکار مىپردازد تا این سمومات را حذف کرده و از بین ببرد. با این وجود، هنگامى که این حالت آشفتگى و اغتشاش ادامه یابد، و سموماتى کماکان، براى یک مدت زمانى طولانى در بدن رها مىگردد، یک حالت سقوط و فروریختگى ناگهانى رخ مىدهد. کالبد و بدن انسانى دیگر قادر به حذف و دفع مقدار سمومات موجود در بدن نمىگردد.
خاصیت خون
خون بیش از آنچه که تصور مىکنید مهم است. این خون است که سمومات را به اعضاء مهم بدن مىبرد، و باعث تحلیل و از بین رفتن زهر و سم آن مىگردد. جریان سمومات داراى تأثیرى معکوس به انرژى شفادهى دارد.
وجه تشابه سلول با عالم هستى
یک سلول، مشابه یک عالم است و یک انسان برابر است با یک سیاره، همین طور هم یک دانه شن. همه چیز در درون سلول قرار دارد. هماهنگى و میزان و تعادل کامل، در بانک حافظهٔ سلول جاى دارد.
تغییر سلول با جوهر کریستالى
یک سلول مىتواند بهوسیلهٔ جوهر کریستالى (جوهر کریستالى یعنى هستهٔ انرژى یا سرچشمهٔ انرژی) درون آن، تمدید و حیاتى دوباره بگیرد. یک سلول مىتواند طورى مورد تشویق قرار بگیرد که مواد کامل شفادهى را از خود بیرون دهد، و باعث تجدید دوبارهٔ سلول شده و آن را به یک وضعیت متعادل باز گرداند. سلولها تنها بهوسیلهٔ غذا و اکسیژن کنترل نمىشوند، بلکه شدیداً بهوسیلهٔ کالبد عاطفى تحت تأثیر قرار مىگیرند.
پس نتیجه مىگیریم که کالبدهاى اثیرى روى کالبد فیزیکى و همچنین برعکس کالبد فیزیکى روى کالبدهاى اثیرى تأثیر بسزائى دارند. از این موضوع نتیجه مىگیریم براى معالجهٔ خود و دیگران هر دو کالبد را باید تحت معالجه و مراقبت ویژه قرار دهیم یعنى کالبد فیزیکى و کالبدهاى اثیری، زیرا آنها لازم و ملزوم یکدیگرند. پس یک پزشک باید علاوه بر جسم بیمار به روحیهٔ بیمار هم توجه کافى داشته باشد.
اگر پزشکى بتواند روحیهٔ بیمار را بالا ببرد، مىتواند از طریق روح بیمار خیلى زودتر و بهتر جسم بیمار را معالجه نماید، طورى که دیگران از این موضوع شگفتزده گردند. مثل استادان چىکنگ، که بهوسیلهٔ انتقال انرژى به روح بیمار، جسم بیمار را معالجه مىکنند، طورى که حتى توانستهاند بیمارىهاى ناعلاج مثل: پوکى استخوان، سرطان خون، تومورهاى مغزی، خورد شدن استخوانهاى کمر، زخمهاى معده، جراحتهاى شدید بدن، سوختگىهاى شدید، ناراحتىهاى کلیوى (دیالیزی)، فلجى بدن و انواع مختلف بیمارىهاى ناعلاج دیگر که علم پزشکى از معالجهٔ بدن بیماران عاجز و ناتوان مىماند را معالجه نمایند.
دکتر بتسابه مهدوی
22 مهر 11395
تهران
تأثیر موسیقی روی گیاهان
تبدیل الگوهای کاری سلولهای زندهی گیاهان به نت موسیقی
دکتر بتسابه مهدوی
از زمانهاى بسیار قدیم، پزشکان به این حقیقت آشنا بودند که صداى موسیقى در شفاى پارهاى امراض به خصوص بیمارىهاى روانى اعجاز مىکند. رشد گیاهان را سرعت مىبخشد و در حیوانات و انسانهائى که در معرض انواع صداها قرار مىگیرند و تغییرات و تحولات کاملاً محسوسى پدید مىآورد و اینک براساس دانش جدید، همهٔ این پدیدهها نشانگر آن است که امواج صدا حامل نوعى انرژى هستند که عمیقاً بر روى سلولها اثر مثبت یا منفی، باقى مىگذارند.
در مصر قدیم، صدا بهعنوان یکى از ابزارهاى اصلى براى درمان پارهاى بیمارىهاى بهکار مىرفت. یونانیان، ایرانیان، هندىها، سرخپوستان آمریکا و بسیارى از قبایل بدوى از این سیستم معالجه سود مىگرفتند.
فیثاغورث حکیم یونانی، در آموزشهاى خود، از صدا بهعنوان یک نیروى خلاق نام مىبرد که ارتعاشات آن هم جنبهٔ مادى و فیزیکى و هم اثرات معنوى دارد. او مدعى بود که این علم را در انجمنهاى سرى مصر فرا گرفته است. بنابراین مقدمه، اگر در مصر قدیم به خواص و آثار مرتبط بر صدا تا این حد آشنائى داشتند کاملاً منطقى بهنظر مىرسد که جنبههاى آکوستیک معمارى (بخشى از علم فیزیک که به مطالعهٔ اصوات و امواج صوتى مىپردازد، امکانات یک مکان از نظر پخش امواج صوتى را آکوستیک مىگویند.) را در ساختمان هرم رعایت کرده باشند و حقایق مشهود نیز این گمان را تأیید مىنماید.
در تمدن و فرهنگ ملل قدیم بهخصوص در افسانههاى ملت چین، مکرر از نوعى 'نداسنگ' یاد مىشود. این سنگها از نوع یشم بوده و به هنگام برخورد دو قطعه از آنها، آوائى خوش شبیه به آهنگ موسیقى شنیده مىشود. چینىها این طنین را صدائى آسمانى و نداى بزرگ طبیعت مىنامیدند. همچنانکه صوفیان، لفظ 'هو' را که به معناى حق یا 'الله' بهکار مىبرند، کلمهاى پرطنین و مقدس مىشمارند.
یکى از جالبترین تجربیات در مورد تأیید صدا بهوسیلهٔ خانم 'دوروتى رتالاک' همسر یک موسیقیدان به عمل آمده است. وى به اتفاق 'فرانسیس برومن' استاد رشتهٔ زیستشناسى دانشگاه آمریکا، چند نمونه گیاه را براى انجام مطالعات خود انتخاب کردند. یک نمونه از گیاهان در مقابل بلندگوئى که صدا تند موسیقى 'راک' از آن پخش مىشد و نمونههاى مشابه دیگر در مقابل موسیقى ملایم کلاسیک قرار داده شد و غرض این بود که رشد آن گیاهان، با نمونههاى مشابهى که در فضاى ساکت نگاهدارى مىشد مقایسه شود. نتیجهٔ آزمایش نشان داد که گیاهان دستهٔ اول سعى داشتند تا آنجا که ممکن است خود را از منبع صدا دور کنند تا آنجا که زاویهی انجراف و خمش گیاه تا ۸۰ درجه رسید، ساقهها باریک و شکننده شد و چندى بعد بعضى از آنها به کلى خشکید. در حالىکه در گیاهان دستهٔ دوم عکس این حالت مشاهده شد، ساقهها خود را به بلندگو نزدیک ساخته و به دور آن پیچیدند ریشهها قوت گرفت، شکوفهها زودتر از موعد شکفتند و گیاه درشت و استوار گردید.
بعدها 'دکتر دیل کوچمن' استاد علوم باغبانى و گیاهشناسى ایستگاه کشاورزى تجربی، تجربیات خانم 'دوروتى رتالاک' را با نمونهها و امکانات بیشترى که در اختیار داشت دنبال نمود و نتایج خود را به قرار زیر بیان نمود:
۱. در صورتى که گیاه با موسیقى مطبوع خود تغذیه شود، در یک سوم زمان طبیعى لازم، شکفته مىشود و به ثمر مىرسد.
۲. چنانچه شدت و ارتفاع صوت و یا زمان 'تغذیهٔ صوتى گیاه' بیش از حد لازم باشد، در اینصورت واکنش منفى نشان مىدهد و نتیجه معکوس مىشود.
۳. انواع آلات موسیقى بر روى گیاهان تأثیرهاى متفاوت دارند، نوع موسیقى و زمان تغذیهٔ صوتى هر گیاه باید بر حسب تجربه مشخص شود.
۴. هر گیاه آهنگ و موسیقى خاص خود را دوست دارد و در مقابل آن بیشترین حساسیت را نشان مىدهد. بسیارى از گیاهان ظاهراً به نواى 'فلوت' یا 'ویلون' بیش از سازهاى دیگر عکسالعمل نشان مىدهند.
براساس تحقیقات دکتر 'سینگ' استاد دانشگاه هند، پس از سالها تجربه در زمینهی آثار صدا، این نتایج حاصل شده است:
۱. موسیقى موجب مىشود که گیاه به مقدار ۶۰% الى ۱۰۰% درصد اکسیژن بیشتر از حد متعارف آزاد کند و چون مقدار اکسیژن آزاد شده دقیقاً متناسب با مقدار کربن جذب شده از گازکربنیک موجود در هوا است، در نتیجه گیاه مقدار بیشترى رشد مىکند و مقدار فراوانترى گل یا میوه مىدهد.
۲. تحریکات مکرر موسیقى موجب ایجاد تغییرات مثبت در کروموزمهاى سلولى پارهاى از گیاهان مىگردد و به دگرگونى ماهیت و اصل آن منتهى مىشود (کروموزم: رشتههاى موجود در سلولهاى جنسى که عامل انتقال صفات وراثتى هستند).
۳. تأثیر صدا در متابولیسم گیاهان نه یک افسانهی موهوم، بلکه یک پدیدهٔ فیزیکى مشخص و قابل اندازهگیرى است که همانند نور و حرارت، از عوامل مؤثر و قطعى به شمار مىرود.
اداره کشاورزى هندوستان، با استفاده از تجربیات 'دکتر سینگ' در سال ۱۹۵۸ به کمک موسیقى از ۲۸ تا ۶۱ درصد میزان محصول برنج و نیشکر را بالا برد.
'جرج اسمیت' دانشمند و محقق آمریکا با کشت ذرت و لوبیاى روغنى در مزرعهٔ شخصى خود و بهرهگیرى از موسیقى ملایم و شاد که مرتباً از بلندگو پخش مىشد نیز به همان نتیجه رسید. به اعتقاد این دانشمند در جهان اطراف ما طیف وسیعى از انرژىهاى گوناگون وجود دارد که فقط معدودى از آنها شناخته شده و صدا نیز یکى از انواع آن است.
انرژى گرفتن از گیاهان
انرژى گرفتن از گیاهان باعث پژمرده شدن گیاهان مىشود (مخصوصاً گلها). اگر شما دردهاى جسمى و روحى داشته باشید انرژى گیاهان روى بدن شما تأثیر مثبت مىگذارد و باعث شفاى شما مىشود ولى متأسفانه احتمال خیلى زیادى دارد که گلها پژمرده شوند.
حالا اگر مىخواهید هم انرژى بگیرید و هم اینکه باعث پژمرده شدن گلهاى شما نشوید مىتوانید از آهنگهاى ملایم و شاد استفاده نمائید. زیرا موسیقى ملایم و شاد 'کلاسیک' باعث سرشارى روح و روان خود و برگرداندن انرژى از دست رفتهٔ گیاهان مىگردد. در این صورت هم شما از گیاهان انرژى مثبت مىگیرید (انرژى منفى شما را گیاه جذب مىکند) و هم اینکه با موسیقى و مهر و محبت نسبت به گیاه، انرژى از دست رفتهٔ گیاهان را بر مىگردانید.
دى ماه ۱۳۶۶، با محاسبات و معادلات ریاضى یک ژن شناس ژاپنى به نام 'زوسومواونو' روبهرو هستیم. او تصمیم گرفت که الگوهاى سلولهاى زنده را به نت موسیقى تبدیل کند. فکر کرد که شنیدن کد ژنتیک بهتر از نگاه کردن به آنها است و الگوها را آسانتر مىتوان یافت. اما او در این مرحله کشف کرد که نه تنها ژنها عامل حیات هستند، بلکه خود آنها آهنگ هم دارند. بخشى از ژنهاى موش را به آهنگ درآورد. صداى آن مثل یک 'والس' زنده بسیار شبیه به آهنگهاى ' شوپن' بود. نتهاى حاصل از ژنها اتفاقى نیست، بلکه بسیار شبیه کار آهنگسازان معروف است.
جالب است که آهنگ حاصل از سلولهاى سرطانی، افسرده است، در حالىکه ژنى که شفافیت به چشم مىدهد، با آواز نشاطانگیزى که با روح و روشن است همراه مىباشد.
آقاى 'اونو' گفت: فکر مىکنم آنچه در اینحا حکمفرما است، تحت اصولى است که بر خیلى از چیزهاى دیگر حاکم است. بر ژن، بر آواز پرنده و بر آهنگ موسیقى.
ارتعاشات در ریشهٔ زندگى قرار دارند و ارتعاشات خود را به الگوها شکل مىدهند که به نوبهٔ خود صدا را که موسیقى است بهوجود مىآورند.
طبیعت تنها شامل موسیقى نمىشود. همه چیز در خلقت موزون است. فقط انسان است که سعى دارد آن نظم را به هم بریزد.
دکتر بتسابه مهدوی
21 مهر 1395
تهران