عظمت زمان در ذهن انسان باستان
عظمت زمان در ذهن انسان باستان
دکتربتسابه مهدوی
زمان همواره با تصویرى آمیخته از ابهام و تردید و پرسش، ارابه روزگار را به پیش کشانده است و ذهن تاریخى انسان را در کلاف سر درگم خود، گره کور زده است. از نگاه انسان باستان، زمان چنان قدرتمند و اساطیرى مى نموده است که برایش خدایگانى برسازند، آیینى بتراشند و فلسفه اى ببافند! نگاهى گذرا به تاریخ ادیان باستانى این سرزمین، این گرایش رمزینه وار به پرستش خداوندگارى مافوق همه چیز را پژواک مى دهد. اگر چنین آیین فلسفى پیچیده اى را بخواهیم با فضا هاى تاریخى بازسازى کنیم، باید به گذشته برگردیم و بستر هاى شکوفندگى این نحله باستانى را بکاویم.
البته جست وجو در هر چیز کهنى که ریشه در تاریخ باستان دارد و بعد ها با گذر زمان فرسوده و به فراموشى سپرده شده است، از لابه لاى اندک بازمانده هاى ناچیز تاریخى که گاه سندیتى ندارند، دشوار است. مهرداد بهار در همین زمینه مى نویسد: «نمى توان از دین زروانى در ایران سخن گفت، چون نه تنها مدرکى مشخص و مکتوب در وجود قطعى دینى به این نام در دست نیست، بلکه روایات و اشارات بسیار پراکنده موجود گواه بر آن است که بیشتر باید از رشته اعتقاداتى زروانى سخن گفت که با هر دین و آیینى مى آمیخته است و نه از دینى واحد و مشخص که به نحوى مستقل وجود داشته و مذاهب متعدد از آن سرچشمه گرفته است.» (ادیان آسیایى- مهرداد بهار _ نشر چشمه _ ص ۶۱ )
شاید چنین انگاره اى برخاسته از این واقعیت تاریخى باشد که زروانیسم در واقع نوعى بازتاب احوال درونى و روحى مردمى بوده است که در اثر اصطکاک با روزگار، به نوعى جبر و اعتقاد به قضا و قدر گراییده اند، فراموش نکنیم که در قاموس فرهنگى و واژگانى، زروان به معناى راستین زمان، همواره معادل با مفهوم قضا و قدر تعبیر شده است و این خود گویاى حقیقى جنبه ها و ابعاد جبرآمیز قضا و قدرى این آیین دینى کهنسال است.
در کنار چنین نگره اى باید به واقعیت دیگرى نیز اشاره کرد که به این مهجوریت دامن مى زند و آن نبود چهره هاى روحانى برجسته منتسب به این نحله است؛ گرچه سایه روشن تاثیرات در لفافه این آیین در لابه لاى ورق پاره هاى بازمانده از کتب دینى مزدیسنى متاخر، پررنگ است! در واقع باید زروانیسم را زاده و دست پرورده برخى انگاره هاى نهفته در دل آیین زردشتى دانست، تثلیث زروانى چیز تازه اى نیست، چنین تثلیثى در گاهان نیز پیداست.
زروانیسم تنها به این تثلیث گاهانى پر و بالى براى پرواز داده است، اما در هر حال این مکتب دینى همواره همچون گره اى در ریسمان دین ایرانى محسوب مى شود. چنان که دکتر تیمور قادرى در مقدمه کتاب زروان اثر آر. سى. زنر، مى نویسد: «زروانیسم از دیرباز براى بسیارى از ایران شناسان، معضلى بغرنج و زحمت آفرین بوده است؛ معضلى که نه مى شود از کنار آن به سادگى گذشت و نه مى توان با قدرت با آن دست و پنجه نرم کرد؛ از این رو عده اى از کنارش گذشتند و عده اى ناشیانه پنجه در پنجه اش افکندند، به هر صورت تاریخ مطالعات و بررسى هاى ایران شناسى در این باب هر دو مورد را ثبت کرده است، برعهده آنانى است که در این وادى غوطه ور مى شوند تا این دو صورت را از هم باز شناسند و نتیجه را از براى شیفتگان بازگویند.»
دکتر بتسابه مهدوی
9 شهریور 1395
تهران
- ۰ نظر
- ۰۹ شهریور ۹۵ ، ۰۶:۳۹