نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۱۹ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

آموزش خصوصی رشته های هنری

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۱۸ ق.ظ


  • بتسابه مهدوی

مرگ و مراسم تدفین در ایران باستان (4)

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۴۶ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی



منع شیون و زاری

در اوستای بزرگ زمان ساسانی که تدوین شدهٔ مغان بود به موجب کتاب نهم دینکرد در سوتکَرنَسک که نخستین نسک از بیست و یک نسک اوستا بود، در فرگرد یازدهم دربارهٔ عدم شیون و زاری در سوگواری مطالبی وجود داشته‌است. هم چنین در گزارش اَرداویراف از جهان پسین، به موجب فصل شانزدهم، رودی سهمگین در دوزخ جاری است که گناهگارانی در آن غوطه‌ور بوده و عذاب می‌بینند و توضیح داده می‌شود که این رود از اشک چشم و بر اثر مویه و شیون و سوگ کسانی به وجود آمده که در پس مردگان خود به سوگواری و گریه پرداخته‌اند و اینک به عذاب در این جایگاه به سر می‌برند. در رسالهٔ مینوی خرد فرگرد ۴۳ بند ۲۹ نیز با نکوهش گریه و سوگواری مواجه می‌شویم. در مجموعهٔ سد در نثر بند ۹۶ نیز همان مطالب سوتکَرنَسک آمده‌است. در جلد اول از روایات داراب هرمزدیار نکوهیدگی و اهریمنی بودن در گریه و مویه و سوگواری ملاحظه می‌شود.

 

رسم سگ‌دید

این مراسم که نشان دادن جنازه به سگ است، میراث گذشته روزگاران قدیم ایرانیان قبل از زرتشت است. از دیدگاه زرتشتیان زمانی که جان از بدن خارج می‌شود اگر کسی در کنار پای جسم بسته باشد چون نسوش(دیوی که بر اجساد آدمی دست می‌یابد و آن را پلید می‌سازد.) بر وی هجوم برد و چنانچه سگ آن جسد را ببیند، نسوش رانده می‌شود. به احتمال زیاد رسم سگ‌دید که عبارت بود از آوردن سگی بر بالین محتضر یا مرده و نشان دادن جسد به سگ و مالیدن پوزه به آن جسد، از همین عقیده سرچشمه گرفته‌است.

 

اساس این عقیده بر این بود که سگ که دزد و گرگ و دشمن مادی را می‌راند، قادر به راندن دروج و نسوش پلیدی که از سوی باختر، جایگاه دیوان بر جسد مرده حمله می‌کند، هم هست. سود و خاصیت طبیعی و طبی رسم «سگدید کردن» این است که حیوان مذکور در شناخت مرگ توانا و در مرگ مفاجا و بی‌هوشی قادر به تشخیص مردگان از زندگان است. تا چندی پیش با نهادن قطعه نانی بر سینه‌ی جسد و بردن سگ برای برداشتن آن رسم سگدید کردن به ذهن‌ها القا می‌شد.

 

مراسم مربوط به محتضر

قبل از فرارسیدن مرگ، موبد بالای سر محتضر حاضر می‌شود و به خواندن ادعیه و اوراد خاص می‌پردازد و از او می‌خواهد که به گناهان خود اعتراف کند و طلب مغفرت نماید. پس از شستن میّت او را با پارچه‌ای کتانی می‌پوشانند و در اطراف او اجتماع کرده و سرود اَشم وُهو ( نمازهای اَشم وُهو و یتا اهو در آغاز و انجام بیشتر نیایش‌ها می‌آید) را به زبان پازند در گوشش می‌خوانند. اهمیت این کار در سروش یشت هادخت تأکید شده‌است و گاهی چند قطره هوم مخلوط به آب، در دهان مرده ریخته می‌شود تا سبب آمرزش و جاودانگی او گردد.

 

غسل با گمیز

پس از مرگ، همین که جان از بدن جدا شد بی‌درنگ دُروج نَسو عفریت و دیو نامرئی، به پیکر مگسی همچون پلیدترین خرّفستران از سرزمین‌های اباختر (شمال) می‌آید و برتن مرده می‌تازد، در نتیجه این تازش است که جسد میت ناپاک و فاسد می‌گردد و لمس آن گناه به حساب می‌آید. بنابراین افراد ویژه‌ای حق دست زدن به مرده را دارند و اگر فردی غیر از آنان جسد را لمس کند، باید ۹ روز تمام با گمیز (ادرار گاو) غسل کند. در اینجا ثنویت زرتشتی که در ادوار بعد از زرتشت رنگ و بوی خاصی به خود گرفت، به خوبی خود را نشان می‌دهد. این ثنویت با آن که مثل ثنویت‌ها گنوستیکی خیر و شر را به صراحت با روح و ماده منطبق نمی‌کند، باز تمایل به این دعوی را نشان می‌دهد که آنچه تعلق به قلمرو خیر دارد حیات است و مرگ مثل دروج (اهریمن یکی از دیوان ماده) متعلق به قلمرو شر است.

 

ظاهرا به استناد همین نکته است که پسودن مردگان همچنان که از وندیداد برمی‌آید تطهیر با گُمیز، (ادرار گاو) را الزام می‌کند، چرا که در تعلیم زرتشت تن انسان وقتی که به کلی از حیات خالی باشد در تصرف اهریمن واقع می‌شود و تطهیر که به سبب پسودن آن هست، از اینجاست.

 

  • بتسابه مهدوی

مرگ و مراسم تدفین در ایران باستان (3)

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۴۴ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی


برج خاموشان.

ایران‌ویج زادگاه آریایی‌ها و زرتشتیان سرزمینی سرد و یخبندان و بیشتر ماه‌های سال زمین سرد و سخت و یخین بود. به دلیل عدم جنگل‌ها و کوهستانی بودن، آریایی‌ها مرده‌های خود را روی کوه‌های بلند و قله‌ها می‌گذاشتند تا خوراک کرکس‌ها شده، زودتر از بین بروند و جلوی بروز و شیوع بیماری گرفته شود. اندک اندک برخی از ایرانیان از جمله مادها روی کوه‌ها و مکان‌های دور از اجتماع آدمیان برج‌هایی مشهور به دخمه ساختند که زرتشتیان به آن «دادگاه» و پارسیان «دخمو» می‌گفتند. (به انگلیسی: «tower of silenc) یعنی: «برج سکوت» ترجمه شده‌است. در وسط دخمه چاهی به نام «سراده» یا «استه‌دان» (استودان:استخوان‌دان) وجود داشت که استخوان مردگان پس از پاک شدن از پوست و گوشت در این چاه ریخته می‌شد.

 

دفن مردگان

در آیین زرتشت آتش و آب و خاک مقدس هستند اگر جسد را مدفون کنند خاک را آلوده ساخته‌اند و اگر در آب غرق کنند آب را ناپاک نموده‌اند و اگر در آتش بسوزانند با آلوده ساختن این فروغ آسمانی بزرگترین معاصی صورت گرفته‌است. به عقیدهٔ پیروان مزدیسنا باید جسد را در دسترس مرغان و جانوران لاشه‌خور قرار داد و یا بالای برج‌های خاموشی در معرض نابودی گذاشت.

 

دفن با تابوت

استفاده از تابوت در آئین مزدیسنا ممکن است به رعایت آئین آلوده نساختن خاک و یا تدفین بقایای اجساد ارتباط داشته‌باشد.

 

اهمیت وندیداد در بررسی مقررات در ارتباط با مردگان

وندیداد که بخشی از اوستا می‌باشد، احتمالاً اندکی پیش از میلاد نوشته شده‌است، اما با تمام این احوال بسیاری از جنبه‌های دینی و فرهنگی پیش از تاریخ را در خود نگاه داشته‌است. معنای وندیداد «قانون یا شریعت ضد دیو» است. تا آنجا که مربوط به اوستا می‌شود، تمام دستورات و مقررات به ترتیب امور مردگان در وندیداد آمده است. از آنجا که این اثر شامل مواد گوناگون از دوره‌های مختلف است، شگفت‌آور نیست که دست کم از نظر اصطلاحات اختلافاتی میان بخش‌های آن همچنین تضادهایی در طرق مختلف رویارویی با جسد مرده دیده می‌شود. به گونه‌ای که آشکار است در هنگام تدوین این کتاب، مراسم مربوط به تشییع و بردن مردگان به دخمه یکسان نبوده‌است.

 

کت

طبق وندیداد، زرتشتیان در هر دهکده یا خانه، جایگاه مخصوصی بنام "کَتَ"(Kata) برای مردگان داشتند (زنان و مردان و کودکان به طور جداگانه) همانطور که امروزه نیز در بمبئی در خانه هر پارسی محل پاکیزه و خاصی در جلو خانه برای این کار اختصاص دارد.

 

نجاست مرده

بر اساس آنچه از وندیداد بر می‌آید از همان زمان که نفس و جنبش جسم انسان را ترک می‌کرد، جسد و لاشه عنصری می‌شد سخت نجس و مورد پرهیز. موجب مرگ دیوی به نام دروخش نسوش دانسته می‌شد که خطرناک‌ترین دیوها بود. این دیو هنگامی که در تن کسی حلول می‌کرد، آن شخص می‌مرد. به همان میزان که این دیو ناپاک و نجس و خطرناک بود، لاشه و مرده نیز نجس و خطرناک محسوب می‌شد. آشکار است که در میان مردم وندیداد ترس و بیمی بسیار از گزندِ مردگان وجود داشته‌است. این مردم بر آن بودند که روح مرده در بالای جسدش همواره در پرواز است تا به هر نحوی شده به بازماندگان خود گزندی وارد کند. هر کس از سه قدمی به مرده‌ای نزدیک‌تر می‌شد، ناپاک شده و لازم بود مراسم دیوزدایی و غسلِ میت درباره‌اش انجام شود، تا پاک گردد.

 

مسئلهٔ جالب توجه در سه بند آخر فرگرد دوازهم نجس نبودن اموات کافران است از دیدگاه مغان هر که کافر باشد و بر دین آنان باور نداشته باشد، در زمان حیات نجس است و بر اثر تماس مستقیم و غیرمستقیم می‌تواند آفریده‌ها و مخلوقات اهورامزدا را نجس و ناپاک نماید اما دروخش نسوش (دیو نسو) فقط مردگان مغ دینان یا مجوس را آلوده کرده و به مردگان کافران صدمه‌ای نمی‌رسانند.

 

  • بتسابه مهدوی

مرگ و مراسم تدفین در ایران باستان (2)

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۱۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی


رنگ‌ کردن مردگان

در ادوار قدیم جسد مرده را با رنگ قرمزی می‌پوشانیده‌اند که از اکسید آهن به دست می‌آمده و در فلات ایران فراوان بوده‌است. این نظر هم وجود دارد که ممکن است زندگان بدن خود را به دلایلی با همین ترتیب رنگ می‌کردند و چون فوت می‌شدند، اثر این رنگ بر بدنشان باقی می‌مانده‌است. در دوران‌های متأخرتر بجای اکسید آهن بر استخوان‌بندی متوفا با رنگی سرخ فام، با گِلِ اُخرا نقش‌هایی ایجاد می کردند.

 

خاک‌سپاری در منازل

رسم دفن مردگان در جاهای مختلف خانه، احتمالاً بنابراین اندیشه بوده‌است تا با بازماندگان مجالست و مصاحبت داشته باشند چه به بقای روح و زندگی پس از مرگ سخت معتقد بوده‌اند. این رسم تا مدتی دوام داشت و هنوز آن زمانی فرا نرسیده بود تا از مردگان در ترس و هراس افتند.

 

پیدایش ترس از مردگان

در بسیار از اقوام و ملل ترس از مردگان وجود داشته‌است و شاید این نشانی از آغاز دوران نیاکان‌پرستی باشد. بازماندگان برای مردگان قربانی می‌کردند، هدیه می‌فرستادند و می‌کوشیدند تا همچون خدایان شر، دلشان را نرم و مهرآمیز نمایند. در برخی نقاط چون مرده‌ای پیدا می‌شد، وی را درون خانه دفن کرده و خود در جایی دور خانه می‌ساختند تا روح متوفا آنان را پیدا نکند و یا درهای ورودی و خروج خانه را پس از فوت یک نفر مسدود کرده و از آنجا می‌گریختند تا روح محبوس فرصت تعقیب پیدا نکند. آثار چنین اندیشه‌هایی در دین ایرانی نیز بر جای مانده‌است.

 

در هرات رسم بر آن جاری بود که چون در خان‌ای کسی می‌مرد، سرنشینان وخویشان آن خانه را ترک می‌کردند. در بند نهم از فرگرد دوازدهم وندیداد آمده‌است، «ششمین سرزمین که اهورامزدا آفرید، هرات هَرَئیوَه است، که در آن ترک کردن خانه‌ها به هنگام مرگ رواج دارد. آفتی که اهریمن پرمرگ در این سرزمین آفرید، سرشک (سرسکه)، وشیون و زاری (دری‌ویکه) بود.»

 

دفن مردگان در قبایل پارس

چنین به نظر می‌رسد که به خاک سپردن مردگان یک آئین پارسی بوده که بعدها به تدریج متروک شده‌است. سندی بسیار جالب در این مورد از برده‌ای ایرانی به نام اوفراتس (Eufhrates) به دست آمده‌است. «مرا مسوزان، آتش را از برخورد تن من میالای، من پارسیم، نیاکانم نیز پارسی بودند و گناه آلودن آتش به نزد ما گران‌تر از مرگ است. مرا به خاک بسپار، مولایم، ولی برتنم، آب تطهیر نیفشان چون من آب‌ها را نیز گرامی می‌دارم.»

 

سیسرو، اسبیوس، هرودوت، و استرابو نقل می‌کنند که مغان زرتشتی جسدها را در برابر سگ‌ها یا لاشخورها قرار می‌دادند. پارسی‌های دوره هخامنشی آنها را مومیایی می‌کردند. ولی طبق گفته گزنفون کوروش می‌گوید:

«ای فرزندانم، بدن مرا بعد از مرگم نه در طلا و نه در نقره قرار مدهید، بلکه بلافاصله در زمین بگذارید».

 

این مطلب نشان می‌دهد که مراسم مربوط به مردگان در مورد هخامنشیان با آنچه در دین زرتشتی رایج می‌باشد، اختلاف داشته است. از ملاحظه گور داریوش بزرگ و خاندان هخامنشی در نقش رستم واضح می‌شود که شاهان هخامنشی قانون منع و جلوگیری از دفن مرده را در سرزمین رعایت نمی‌کرده‌اند. در کتاب اوستا دفن جسد مرده در زمین منع شده‌است، ولی این امر مانع نمی‌شد که استخوان‌های خشک جسد مدفون گردد، یعنی در محلی به نام استودان ریخته شود.

  • بتسابه مهدوی

مرگ و مراسم تدفین در ایران باستان (1)

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۱۵ ق.ظ

بتسابه مهدوی

 

ایرانیان در دوره‌های باستان گاه جسد را با موم می‌پوشاندند و آن‌گاه آن را دفن می‌کردند چنانکه در جنوب ایران متداول بود. گاه جسد را می‌سوزاندند و این عمل به دلیل فراوانی چوب و وجود جنگل بیشتر در جنوب دریای مازندران و دیگر مناطق پرجنگل انجام می‌شد. گاهی نیز اجساد را در دخمه‌هایی می‌گذاردند تا طعمهٔ لاشخورها شوند. گاه نیز اموات را در تابوت‌ها یا کوزه‌های سفالین دفن می‌کردند.

پس از فراگیری دین زرتشت و هنگامی که این دین به صورت دین رسمی ایرانیان درآمد، سوزاندن، غرق کردن و به خاک سپردن جسد گناه بزرگی شمرده شد. در آیین زرتشت آتش و آب و خاک مقدس هستند اگر جسد را مدفون کنند خاک را آلوده ساخته‌اند و اگر در آب غرق کنند آب را ناپاک نموده‌اند و اگر در آتش بسوزانند با آلوده ساختن این فروغ آسمانی بزرگترین معاصی صورت گرفته‌است. به عقیدهٔ پیروان مزدیسنا باید جسد را در دسترس مرغان و جانوران لاشه‌خور قرار داد و یا بالای برج‌های خاموشی در معرض نابودی گذاشت.

 

سوزاندن مردگان

در اوستا از سوزاندن مردگان یاد شده و آن را گناهی بزرگ دانسته‌اند و این می‌رساند که در عهد وندیداد یعنی در دوران اشکانی، این رسم هنوز در بین بخش‌هایی از ایران وجود داشته‌ است.

 

کول‌تپه

کول‌تپه به جائی اطلاق می‌شود که تودهٔ بزرگی از خاکستر بصورت طبقه‌طبقه، روی هم انباشته شده و بصورت تپه‌ای مانند درآمده‌باشد. در آذربایجان غربی بویژه کناره‌های دریاچه ارومیه که مرکز آتشکده‌های ایران بوده‌است، کول‌تپه‌های زیادی برجا مانده‌است. روستائیان از این خاکسترها برای کود دادن بزمین بهره می‌برده‌اند و سالیان دراز است که آنها در کشتزارهای خود استفاده می‌کنند تا موجب باروری زمین گردند، بطوری که برخی از این توده‌های خاکستر یا کول‌تپه‌ها اکنون اثری برجا نمانده‌است. این خاکسترها لایه‌لایه‌اند و در میان هر لایه مقداری خاک و گاه اشیاء قدیمی بویژه کاسه و کوزه و ظروف مختلف پیدا می‌شود.

 

دربارهٔ علت پیدایش این تپه‌های خاکستر در آذربایجان ایران حدس‌های گوناگونی زده می‌شود. بیشتر دانشمندان برآنند که این تودهٔ خاکستر بازماندهٔ هیزمی است که در آتشکده‌ها می‌سوخته و در طی سده‌ها تلی از خاکستر برپا گشته‌است. اما به سبب اینکه در جاهای دیگر ایران حتی نزدیک به آتشکده‌های بزرگ تپهٔ خاکستر وجود ندارد، برخی دیگر از محققان این نظریه را قبول ندارند. نظریهٔ دیگری که عنوان شده‌است به اینصورت است که شاید علت را در ویژگی آئین مردم این ناحیه باید جستجو کرد. ناحیهٔ اطراف دریاچه ارومیه، نخستین جای فرود آمدن نیاکان مادی بوده‌است که مزداپرست بوده‌اند و در سحرگاه مهاجرت هنوز از آئین زرتشت آگاه نبوده‌اند و شاید هم هنوز زرتشت هنوز پا به جهان نگذاشته بوده‌است.

مزداپرستان گویا مانند هم‌تباران هندی خود مردگان را در جایگاهی ویژه می‌سوزاندند و این خاکستر فراوان، بازماندهٔ چوب و هیزمی است که جسد را در میان آن به آتش می‌کشیده‌اند و بنابر سنن کهن پس از سوزاندن جسد برای زندگی پس از مرگ شخص درگذشته، در میان خاکسترها ظروف سفالین یا فلزی می‌گذاشته‌اند و روی این تودهٔ خاکستر خاک نرم می‌ریخته‌اند تا هنگامی که شخص دیگری درمی‌گذشته، برای سوزاندن او دوباره بتوانند بر پهنهٔ خاک هیزم قرار بدهند. استخوان‌های سوخته شده را سپس گرد آورده و آنها را در استوان‌های کنار آتشکده می‌ریختند همچنانکه امروز هنگامی که جسد در دخمه‌ها پوسید و عاری از گوشت و پوست شد، استخوان‌ها را در چاه استودان می‌ریزند.

 

خاک‌سپاری

اعتقاد به روح و روان و زندگی پس از مرگ به اشکال گوناگون در سراسر نقاط و مراکز جهان باستان از جمله ایران وجود داشته‌است. بر اساس و مبنای همین اعتقاد در گور مردگان اسباب و لوازم زندگی و خوراک و پوشاک قرار می‌دادند. در ادواری قدیم‌تر بر اساس شغل متوفا ابزار پیشه‌اش را نیز پهلوی دستش قرار می‌دادند. اغلب مردگان را در عمق کمی که گاهی از ۲۰ سانتیمتر نیز تجاوز نمی‌کرد، دفن می‌کردند. شکل اسکلت‌هایی که باقی مانده به شکل خمیده و منحنی است. برخی اوقات مرده را طوری خمیده دفن می‌کردند که تمام اعضای بدنش به جانب شکم کشیده شده باشد.

 

با پیدایش و کشف فلزات، زینت مردگان با اشیاء طلاه و نقره و سنگ‌های گران‌بها رسم و شایع شد. این رسم خدمت مهمی به فهم هنر و دانستنی‌های دیگر باستان‌شناسان کرده‌است زیرا که تقریباً تمامی جواهراتی که از زمان‌های باستان به دست ما رسیده‌است از مقابر و گورها یافت شده‌است.

  • بتسابه مهدوی

خواص رنگ درمانی چراغ های سنگ نمک باتعویض لامپ رنگی

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۱۳ ق.ظ

بتسابه مهدوی

 

در رنگ درمانی علم ثابت نموده که بسیاری از بیماری ها را می توان فقط با استفاده از رنگ، درمان کرد. البته این درمان باید با مراعات تمام قواعد و اصول رنگ درمانی اسلامی انجام شود.

 

شیوه استنشاق رنگ که با استفاده از فن تجسم خلاق اعمال می شود، یا به کار بردن مایعات رنگین یا استفاده از لباس ها، وسایل و سنگ ها با رنگی خاص که حالت تعادل را ایجاد می کنند، در درمان بیماری های موثر است. البته امروزه تاثیرات انرژیک نامحسوس رنگ بر روی روح و جسم به اثبات رسیده است .

 

از آنجا که میزان ارتعاش رنگ ها یکسان و بسیار شبیه به هم است همه آنها برای چشم انسان قابل رؤیت نیستند. کلمه (نور) که در برگیرنده انواع رنگ هاست، در آیات و روایات بسیار آمده است و در ابعاد مختلف رنگ درمانی با استفاده از منابع دینی و دستورات پایه ای طب جامع اسلامی این درمان صورت می گیرد.

طول موج رنگ بنفش کوتاه ترین طول موج است و از 380 تا 450 نانومتر بُرد دارد. رنگ قرمز دارای بلندترین طول موج و بُرد آن از 630 تا 730 نانومتر است.

رنگ ها به شیوه های مختلفی بر ذهن و روح و جسم انسان تاثیر می گذارند که تمام این تاثیرات و کیفیت حصول آنها در رنگ درمانی طب جامع اسلامی بحث شده است

 

هررنگی روی چاکرای مربوط به آن رنگ وهر چاکرا روی هر عضومربوط به آن چاکرا تأثیر می گزارد درنتیجه هر رنگ روی عضو مربوط به آن رنگ اثرشفابخشی دارد

نارنجی :احساس امنیت را در انسان تقویت می کند و برای سیستم عصبی بخصوص مغز ، کلیه و مثتانه بسیار سودمند است .

قرمز: جریان خون را بدن تسریع می بخشد و همچنین باعث افزایش نیروی محرکه می گردد.

صورتی :حس دوست داشتن و همکاری را در انسان تقویت می کند و باعث می شود که افراد احساسات خود را راحت تر بروز دهند.

زرد: کمک به درک عاقلانه مطالب و فعال کردن لوزالمعده و کبد کرده و برطرف کننده نارسائیهای ادراری است.

سفید :علاوه بر خاصیت پاک کنندگی ، ناخالصیها معنوی را پاک می کند و پاکی های درون را نمایانتر می سازد. مضافا بر آن دی اکسید کربن محل هایی از قبیل کارخانجات و شهرهای پر ترافیک را از بین می برد.

قهوه ای : با ایجاد و یا تقویت حس تعادل در افراد کمک می کند .

آبی : باعث آرامش و کاهش اشتها می شود.

بنفش : باعث افزایش قدرت تخیل می شود.

سبز : آرامش می دهد و بدخلقی و کج خلقی را از ما دور کرده و خنده برلبانمان می آورد

 

چراغ های سنگ نمک گالری سنگهای شفا بخش از جنس بلور کریستال سنگ نمک می باشد که تإثیر مافوق وصفی نسبت به سنگ نمک معمولی دلرد اشکال مختلف این کریستالها بشکل نوشته الله یا سربازان هخامنشی ویاهرم ، کره ،  و استوانه از جنس کریستال سنگ نمک می باشد. 

لامپ درون سنگ ها قابل تعویض در رنگ های مختلف است و با توجه به رنگ لامپ ، رنگ سنگ ها تغییر خواهد کرد . چراغ های کریستال سنگ نمک راا می توان در تمامی مکانها نظیر اطاق خواب وسالن پذیرائی ودفتر کار بیمارستان ، کارخانه ، دفتر کار ، سالن نشیمن ، مورد استفاده قرار داد..

هاله ها حوزه های انرژی پیرامون ما هستنند که به رنگ های مختلف : سبز ، آبی ، بنفش ، لاجوردی ، به نظر ما می آید. این حوزه ها بر اثر فعالیت های روزانه از بارهای الکتریکی و سایر بارهای مثبت دچار آلودگی شده و برای ما خستگی ، افسردگی و بیماریهای مختلف ایجاد می نماید با استفاده از کریستال سنگ نمک گالری سنگهای شفابخش  حوزهای منفی اطراف ما پاک سازی شده و آلودگی های آن تا حدود زیادی از بین رفته و به ما انبساط خاطر ، آرامش و سلامتی خواهد داد.

کریستال سنگ نمک برای  تسکین انواع دردهای پا ،‌ زانو ، کمر کاهش گرفتگی سینوسها کاهش مشکلات تنفسی بالا بردن ظرفیت شش ها کاهش حساسیت و آلرژی کاهش سردرد های میگرنی کاهش اضطراب ایجاد تمرکز حواس تقویت سیستم ایمنی بدن بالا بردن سطح هوشیاری کمک به تنظیم فشار خون تثبیت قوای بدنی بر طرف کردن احساس خستگی ناشی از آلودگی هوا رفع نیاز بدن به نمک و از بین بردن تمایل به خوردن آن جذب جرم ناشی از دود سیگار از بین بردن بو پائین آوردن شدت حمله های آسمی مورد استفاده قرار میگیرد .

 

چراغ های کریستال بلور نمک ساخته شده از کریستال سنگ نمک طبیعی است که از عمق یک کیلو متری زمین استخراج می شود. نور این چراغها در زندگی روزمره ما می تواند بسیار اهمیت داشته باشد .نوروهاله  این چراغها می تواند بیش از هشتاد درصد تشعشعات منتشره از تجهیزات الکتریکی نظیر پارازیت (کامپیوتر، تلویزیون، دستگاههای رادیولوژی و غیره) را کاهش داده و هوای تنفسی ما را از آلودگی جرم و دود سیگار مهار کند و باعث شود تا خوابی راحت و آسوده و بدون استرس داشته باشیم تا هر روز صبح با نشاط و با نیروی بیشتری بیدار شویم.

  • بتسابه مهدوی

سنگ نمک

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۵۷ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

چراغ های سنگ نمک با خواص یونیزاسیون و دفع امواج منفی و رفع چشم زخم بهترین هدیه برای افزایش ظرفیت شش ها و ضدعفونی مجاری تنفسی و تسویه هوا استفاده میشود سنگ نمک گالری سنگهای شفا بجش از جنس کریستال های شفاف  سنگ نمک است که علاوه بر خواص فوق باعث کاهش حساسیت و آلرژی و سردردهای میگرنی شده و فشار خون را تنظیم نموده و سیستم های ایمنی و تقویت قوای جسمانی و سطح هوشیاری و جذب استرس شده و حمله های آسمی و پارازیت های ناشی ازکامپیوتر و تلویزیون و اشعه ایکس را کاهش میدهد و نشاط و آرامش و شادی را بمنزل شما می آورد .

 

کریستال بلورسنگ نمک

کریستال  سنگ نمک دارای انرژی های بسیاری است که جهت درمان های زیر مفید است:

-         درمان انواع درد ها همچون پا ، زانو ، مچ ، دست ، کمر درد که همراه با ورم و یا کبودی هستند

-         درمان بیماری های ریوی ، آسم و سرفه

-         انرژی زا و یا شفا بخش نمودن گیاهان و سنگ ها

-         ایجاد آرامش در افراد و کاهش استرس ، اضطراب و عصبانیت مفید

 

درمان انواع درد ها همچون  پا ،زانو ،مچ ، دست ، کمر درد که همراه با ورم و یا کبودی هستند

طریقه استفاده :

مقداری بلورکریستال  نمک را بر روی تعدادی برگ آلو به مدت ده دقیقه قرار دهید تا انرژی های مثبت و شفا بخش برگ ها نیز جذب شده وسپس بلور های نمک را بر روی محل درد به مدت بیست دقیقه بگذارید . در این مدت باید زیر نور آفتاب درازبکشید . این روش را روزی یک بار در هنگام ظهر تکرار کنید .

 

توجه داشته باشید که بلور نمک بسیار حساس است و خیلی سریع انرژی های منفی محیط اطراف خویش را جذب می نماید . بنابراین می بایستی آنها را به دور از امواج منفی نگهداری نمایید . بلور نمک امواج منفی را از فاصله ی 5 متری حتی با وجود مانع جذب می کند . بهتر است همیشه قبل و بعد از استفاده از بلور های نمک ، آنها را مدتی زیر نور آفتاب قرار دهید تا امواج منفی خارج شوند .

 

درمان بیماری های ریوی ، آسم و سرفه

طریقه استفاده :

مقدار بلور نمک را به مدت ده دقیقه زیر نور آفتاب داغ بگذارید . همچنین مقداری اسفنج را نیز به مدت پنج دقیقه در آفتاب قرار داده و سپس بلور نمک را بر روی اسفنج گذاشته و آنها را درون ظرفی که تعدادی از برگ های درختان : انجیر ، زردآلو ، شاه توت ، توت و مو قبلا در آن نهاده شده ، به مدت پنج دقیقه قرار دهید . سپس بلور نمک را بر روی چاکرای پنجم ( گلو ) به مدت ده دقیقه بگذارید . اکنون بلور نمک را دو باره داخل آن ظرف گذاشته و آنها را به مدت ده دقیقه در آفتاب قرار دهید . سپس بلور نمک را به مدت سه دقیقه داخل یک لیوان آب گذاشته و پس از آن بلور نمک را بر داشته و آب را میل کنید . توجه داشته باشید که تا دو ساعت نباید هیچ چیزی ( حتی آب ) بخورید این روش را روزی یک بار تکرار نموده و هرگز از بلور نمک مخصوص فرد دیگر استفاده نکنید . چرا که مدارات مغناطیسی اطراف بدن انسان ها با یکدیگر متفاوت بوده و مقداری از انرژی های منفی بیمار ممکن است به فرد دیگر انتقال یابد . بنا بر این هر فردی می با یست یک تکه بلور نمک مخصوص به خود داشته با شد .

 

انتقال انرژی از سنگ نمک به گیاهان و میوه جات وسایر سنگها

چنانچه یک قطعه بلور سنگ نمک را به مدت ده دقیقه در آفتاب گذاشته و سپس به مدت یک ساعت در کنار گیاه ، میوه و یا یک قطعه سنگ قرار دهید ، انرژی های مثبت و مفید موجود در بلورنمک به آن منتقل می گردد .

توجه داشته باشید که قرار گرفتن بلور نمک در کنار میوه هایی همچون : سیب ، موز و هندوانه ، مقدار انرژی موجی آنها را تقویت می نماید . چنانچه مقداری از آن میوه را میل کنید ، علاوه بر کسب انرژی های مثبت و انرژی زا بودن ، با قرار دادن مقدار کمی از آن میوه بر روی چشم سوم خویش ، انرژی آن را نیز کاملا احساس خواهید نمود . این  انرژی که از بلور نمک دریافت می شود ، فقط به مدت یک ساعت در میوه و یا جسم باقی می ماند  و سپس نابود می شودضمناً این عمل باعث رفع نیاز بشر به نمک طعام هم میشود ودیگر نیاز بخوردن نمک نیست .

 

هاله نمک: نمک دارای هاله ای به صورت موجی بوده و دارای حدود 30 سانتی متر ارتفاع است که به رنگ های سرد مانند : سبز ، آبی ، یشمی ، فیروزه ای ، لا جوردی ، بنفش ، نیلی و ... می باشد .

 

دکتر مهدوی, [۲۰.۰۶.۱۶ ۱۵:۴۷]

تو صیه ها :

-         بهتر است خانم های باردار قبل از سه ماهگی به هیچ عنوان بلور نمک را لمس نکنند .

-         بلور نمک باید فقط بر روی خاک قرار داشته و با اجسام دیگر و گیاهان حداقل 5 متر فاصله داشته باشد .

کاهش گرفتگی سینوسها کاهش مشکلات تنفسی بالا بردن ظرفیت شش ها کاهش حساسیت و آلرژی کاهش سردرد های میگرنی کاهش اضطراب ایجاد تمرکز حواس تقویت سیستم ایمنی بدن بالا بردن سطح هوشیاری کمک به تنظیم فشار خون تثبیت قوای بدنی بر طرف کردن احساس خستگی ناشی از آلودگی هوا رفع نیاز بدن به نمک و از بین بردن تمایل به خوردن آن جذب جرم ناشی از دود سیگار از بین بردن بو پائین آوردن شدت حمله های آسمی

 

  • بتسابه مهدوی

۱۴ کار جالبی که می‌توانید با نمک انجام بدهید

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۵۵ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

اضافه کردن به آب در حال جوشش. بسیاری از مردم اینطور فکر می‌کنند که افزودن نمک به آبی که قرار است بجوشد، باعث سریع تر جوشیدن می‌شود. بهرحال این فکر درستی نیست، ولی نمک آب را در دمای بالاتر به جوش می‌آورد، بنابراین باعث کاهش زمان پخت و پز می‌شود.

 

بررسی تازگی تخم مرغ. دو قاشق چای خوری از نمک را در فنجانی از آب بریزید و سپس تخم مرغی را درون آن قرار دهید. تخم مرغ تازه، ته خواهد نشست و تخم مرغ کهنه تر شناور خواهد بود. البته این بدین معنی نیست که تخم مرغ شناور، فاسده شده است.

 

با دوام تر کردن پنیر. برای این کار می‌شود، پنیر را در یک روکش مرطوب شده با آب نمک پیچید.

 

ترساندن مورچه ها. نمک را در جای درها یا کنار پنجره ها و هرجایی که مورچه ها در خانه تان تردد می‌کنند، بپاشید. مورچه ها علاقه ایی به راه رفتن بر روی نمک ها ندارند.

 

خاموش کردن آتش ناشی از روغن در آشپزخانه. جعبه ایی از نمک را در کنار اجاق داشته باشید، و اگر آتش ناشی از روغن مشتعل شد، روی زبانه ی آتش نمک بریزید (هیچ وقت از آب در این وضعیت استفاده نکنید چرا که باعث پراکندگی می‌شود). زمانیکه نمک به آتش اعمال شد، باعث کاهش گرمای آتش می‌شود.

 

کاهش چکه شمع ها. اگر شمع های تازه را در یک محلول نمک قوی برای چند ساعت بخیسانید و سپس آنها را به خوبی خشک کنید، دیگر این شمع ها در هنگام سوختن خیلی زیاد چکه نخواهند کرد.

 

نگهداشتن تازگی و طراوت گل های بریده شده. کمی کمتر از ۲ قاشق چای خوری را به گلدان اضافه کنید تا گل های بریده شده، مدت زمان بیشتری تازه بمانند (همین مقدار شکر و یا یک عدد آسپرین، نتیجه ی مشابهی می‌دهد).

 

مرمت دیوارها. برای پر کردن سوراخ های ایجاد شده توسط میخ، و دیگر قسمت های آسیب دیده بر روی گچ تخته و یا دیوار گچی، ۲ قاشق سوپ خوری نمک را با دو قاشق سوپ خوری از نشاسته ذرت مخلوط کرده و در نهایت به آن در حدود ۵ قاشق چای خوری آب بیافزایید تا یک خمیر غلیظ به دست آید. از این خمیر برای پر کردن سوراخ ها استفاده کنید.

 

جلوگیری از علف های حیاط. اگر علف های چمن بین آجرهای حیاط تان، و یا دیگر قسمت ها می روید، با دقت نمک را بین شکاف ها بپاشید، سپس با آب آنجا را خیس کنید و یا منتظر باران برای نمناک شدن آن محل باشید.

 

شست و شوی دهان. از مخلوط مقدار برابر نمک و جوش شیرین برای شست و شو و از بین بردن بوی بد دهان استفاده کنید.

 

فرو نشاندن درد ناشی از زخم زنبور. فورا آن ناحیه را مرطوب کرده و توده ی کمی از نمک را برای کاهش درد و تورم بر روی آن قرار دهید.

 

درمان گزیدگی پشه. آب نمک، برای کاهش خارش ناشی از گزیدگی پشه می‌تواند موثر باشد. علاوه بر این، تلفیق نمک و روغن زیتون نیز می‌تواند مفید باشد.

 

ماساژ. پس از استحمام و زمانی که هنوز بدن تان نمناک است به خودتان یک ماساژ با نمک خشک بدهید. این کار باعث تازه شدن پوست شده و به جریان خون کمک می‌کند.

 

رهایی از التهاب گلو. نمک را به همراه آب گرم مخلوط کرده و آن را غرغره کنید تا درد گلویتان تسلی یابد.

  • بتسابه مهدوی

آب نمک درمانی

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۵۱ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 رواح(دیوها، شیاطین، انرژی های منفی و غیره ) بر مردم اثر می گذارند وبه دلیلِ انرژی ناآشکارِ سیاهی که دارند ، موجب پریشانیِ آنها می شوند.انرژی منفی می تواند مشکلاتِ گوناگونی نظیرِ افسردگی، افکارِ پریشان یا درست عمل نکردنِ عضوی از بدن را در پی داشته باشد که در نهایت، موجبِ مشکلاتِ بیشتری مانندِ اعتیاد، مشکلاتِ مالی، یا دردِ سینه می شود.

 

ارواح، انرژیِ سیاهِ خود را به افراد موردِ هدف/ هجومِ خود منتقل می کنند و مقدارِ زیادی از این انرژی سیاه را در بدن شان انباشته می سازند. رها شدن از این انرژیِ سیاه، دشوار است مگر اینکه درمان های معنوی نظیرِتمرینِ معنوی یا به صورتِ خاص، آب نمک درمانی انجام گیرد.

 

آب نمک درمانی راهِ حلی ساده اما قوی برای مقابله با انرژیِ ناپیدای مضرِ سیاه است و آن را از بدن بیرون می کشد. با انجامِ آن، تمرینِ معنوی مان برای مقابله با این انرژیِ سیاه ، به هدر نمی رود. به جای آن، موجبِ رشدِ معنویِ ما می شود.

هر کدام از ما با درجاتِ مختلفی تحتِ تاثیرِ ارواح هستیم. در نتیجه، مقداری انرژیِ سیاه در بدن داریم. آب نمک درمانیِ روزانه ، به خروجِ این انرژیِ سیاه از بدنمان کمک می کند.

 

آب نمک درمانی را به ویژه هنگامی باید انجام داد که نشانه های زیر را تجربه کنیم:

خواب آلودگی

کاهشِ انگیزه

ناتوانی در تفکر

افکارِ بیش از اندازه به خصوص افکارِ منفی

خشم یا سایرِ عواطفِ شدیدِ ناخوشایند

استرس

هرگونه بیماریِ جسمی

 

هنگامی که ما یکی از نشانه های بالا را تجربه می نماییم، ما در مراحلِ ضعیفی از نظرِ جسمی، احساسی یا معنوی هستیم. در این مقرِ ضعیف، ارواح به ما هجوم می آورند و انرژیِ سیاهِ بیشتری به ما تزریق می کنند و علائمِ بالا حتی شدیدترهم می شوند.

هنگامی که ما در مقری ضعیف قرار می گیریم ( به ویژه از نظرِ معنوی) ، در مقابل حملات آسیب پذیرتر می شویم که چون این مرحله که همان مقرِ ارواح(دیوها، شیاطین، انرژی های منفی و غیره ) است، برای اثر کذاشتن بر ما، نیاز به کمینه ی انرژی دارد.

در مواردِ شدیدترِ پریشانی ، برای نتایجِ بهتر، آب نمک درمانی می تواند 3-2 بار در روز با فاصله ی زمانیِ 3-2 ساعته تکرار گردد.

 

آماده سازی:

( تا50% از سطل) با آب پرشود تا هنگام غوطه ور شدنِ پاها ، آب قوزک ها را فراگیرد.دو قاشقِ غذاخوری سنگِ نمک افزوده شود.

خالصانه و همراه با ایمان برای پاک شدن از انرژیِ سیاه به درگاهِ خداوند دعا کنید. همچنین دعایی ویژه برای نابودیِ انرژیِ سیاهِ ارواح (دیوها، شیاطین، انرژی های منفی و غیره ) که بر شما اثر می گذارند ، بخوانید. نیایش، عاملِ مهمی است که موجبِ بهتر شدنِ اثرِ درمانی می شود.

 

روش درمان:

در حالی که پاها در آب غوطه ور است، راست بنشینید. فاصله ی بین پاها 3-2 سانتی متر باشد. این امر به خنثی شدنِ بیشینه ی انرژیِ منفی کمک می کند. اگر پاها با هم تماس داشته باشند، آنگاه خنثی کردنِ انرژیِ سیاه از طریقِ پاها دشوار خواهد شد.

پاها در آب نمک به مدّتِ 15-10 دقیقه باقی بمانند.

در حالی که پاها در آب است نامِ خداوند بنا بر مذهبِ تولد تکرار شود.

 

تکمیل کار:

پس از تکمیلِ درمان خداوند را شکر گویید و دعا کنید که مرزی حفاظتی در پیرامون تان ایجاد شود.

آبِ سطل را در توالت خالی کنید و سطل را با آب تمیز آب کشی کنید.

نامِ خداوند بنا بر مذهبِ تولد تان را به مدتِ 3-2 دقیقه تکرار کنید.

ذکرگویی و دعا موجبِ بیرون راندن و فروپاشیِ ذراتِ انرژیِ سیاه که توسطِ ارواح در بخش های مختلفِ وجودمان ایجاد شده است، می شود.

آب نمک ( آب همراه با سنگ نمک ) ، خود، توانایی بیرون کشیدنِ انرژیِ سیاه را دارد.

 

در هنگامِ خروجِ انرژیِ سیاه، شاید نشانه هایی مانندِ خمیازه کشیدن، باد گلوزدن، کِرِخی پاها، گرم شدن گوش ها و چشم ها تجربه شود. گاهی احساسِ لزج بودن در پای غوطه ور شده تجربه می شود .این نشانه ی خروجِ انرژیِ سیاه است . این نشانه ، گاهی پس از آب نمک درمانی نیز مشاهده شده است. آب، سیاه رنگ می شود یا بوی بد به خود می گیرد یا گاهی گرمتر می شود. این امر به دلیلِ برخورد با بسامدهای سیاهی است که از بدن خارج می شود.

وقتی که فردی که تحتِ تاثیرِ ارواح(دیوها، شیاطین، انرژی های منفی و غیره ) قرار داشت، آب نمک درمانی انجام می داد، مادهورا بوسال Madhura Bhosale که سالکی با حسِّ ششم پیشرفته(ESP) است، توانست اثراتِ زیر را هنگامِ دفعِ روح و انرژیِ سیاهِ آن ، دریافت کند.

 

  • بتسابه مهدوی

خنده چیست؟

بتسابه مهدوی | شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۲۴ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

** خنده در واقع مؤلفه ای است که در چهره ظاهر می شود و یک نمود ظاهری از احساس درونی انسان است. تمام احساسات ما به شکل رفتار خودشان را نشان می دهند و یکی از احساسات خوشایند و خوبی که همان احساس شادمانی است، خودش را به صورت «خنده» نشان می دهد. به همین دلیل وقتی می خندیم در درونمان احساس خوبی را تجربه می کنیم.

 

** اگر خنده واقعی باشد، احساس شادمانی را به وجود می آورد، اما بعضی وقتها خنده ها ظاهری است، یعنی فرد در درون خودش احساس خوشی ندارد و ظاهراً می خندد. به این نوع خنده متناقض یا «پارادوکس» می گویند، به این معنی که در درون یک احساس و در بیرون احساسی متفاوت وجود دارد.

 معمولاً نوع خنده خیلی زود شناخته می شود، چون اثری که ما انتظار داریم در طرف مقابل ما ایجاد نمی کند. به همین دلیل گاهی واژه «زهرخند» یا «نیشخند» در کنار «لبخند» جای می گیرد. مثل افرادی که ظاهراً می خندند، اما در درونشان غوغایی برپاست و فقط تظاهر به خنده می کنند.

 

** واسطه های شیمیایی مغز ما تحت تأثیر عوامل هیجانی دستخوش تغییر و تحول می شوند. مثلاً وقتی ما غمگین هستیم، تنظیم «سروتونین» که یک ناقل شیمیایی است، در مغز ما به هم می خورد.

 در واقع وقتی افسرده و غمگین هستیم، سروتونین کاهش پیدا می کند، اما وقتی می خندیم «دوپامین» که به عنوان ناقل شیمیایی در موضوعاتی مثل لذت بردن از زندگی و... اثر دارد، افزایش پیدا می کند و با زیاد شدن دوپامین احساس خوشی و لذت در ما ایجاد می شود و احساس رضایتمندی از زندگی پیدا می کنیم. اثرات واسطه های شیمیایی بسیار شگفت انگیز است، به طوری که با آزاد شدن دوپامین در اثر خندیدن (اگر از ته دل باشد) آنقدر احساس رضایت از زندگی به ما دست می دهد که حتی اگر وضع اقتصادی خوبی هم نداشته باشیم، باز هم از زندگی راضی خواهیم بود، زیرا همین واسطه های شیمیایی میزان رضایت ما را از زندگی بالا می برند.

«خنده» علاوه بر احساس رضایت و خوشحالی در زندگی اگر از ته دل باشد و تظاهر نباشد باعث افزایش یادگیری نیز می شود. (دوپامین باعث افزایش یادگیری می شود)

 

** یکی از مکانیسمهای دفاعی در افرادی که سلامت روان دارند، شوخ طبعی است و با اینکه با مسایل و مشکلات و سختی ها روبه رو می شوند، توانایی به شوخی گرفتن بعضی مسایل را دارند و گاهی به مشکلات خودشان می خندند که به این افراد «هیومور» می گویند.

  در واقع می توانیم بگوییم خنده مکانیسم بالغ است و افرادی که نمی خندند، دارای شخصیتهای ناپخته و نابالغ هستند و این افراد را حتی به زور نمی توانید بخندانید و به هیچ شیوه ای نمی توانید آنها را وادار به خندیدن کنید.

معمولاً این افراد دارای شخصیتهای بدبین، خسیس، افسرده و گوشه گیر هستند که به آنها «اسکیزوئید» می گویند، یعنی افرادی که راحت نمی خندند.

این افراد از چیزی لذت نمی برند. مثلاً در افرادی که دچار افسردگی می شوند، یکی از ویژگیهای آنها این است که طی مثلاً دو هفته از چیزی لذت نبردند و در ناحیه پیشانی آنها خطوط امگا دیده می شود.

 

** تحقیقات دکتر «ایموتو» در سال 1990 تا سال 2000 طی 10 سال مطالعه روی کریستالهای آب خیلی جالب است، وقتی در این بررسی کریستالهای آب را می گرفتند و در مقابل آنها می خندیدند، شکل کریستالها زیبا می شده، اما وقتی گریه می کردند، کریستالها بسیار نازیبا بودند.

  این موضوع روی بدن انسان نیز که سه چهارم آن آب است، صدق می کند و بر روح و روان ما اثر می گذارد.

ما همیشه در ارتباط هایمان باید دنبال کسی بگردیم که انرژی منفی به ما ندهد، چون معمولاً انرژیهای اطرافمان را جذب می کنیم و اگر با افراد بدبین و منفی همنشین باشیم، خواه ناخواه انرژی منفی به ما منتقل می شود، در حالی که اگر با آدمهای شاداب و خنده رو نشست و برخاست داشته باشیم، انرژی مثبت از آنها کسب می کنیم و روح و روان ما صدمه نمی بیند.

 

** هر چیزی حتی اگر بهترین و مفیدترین باشد، باید متعادل و نرمال باشد و از استاندارد خود تجاوز نکند. «خنده» هم از این قاعده مستثنا نیست و باید در حد تعادل باشد. ما در احادیث دینی هم داریم که خنده باید حد و اندازه داشته باشد.

 اگر بی خود و بی جا بخندیم، ضرر دارد، اگر زیاد بخندیم، ضرر دارد. مثلاً افرادی که در هر شرایط و اتفاقی می خندند(مثل وقتی که در یک تصادف چند نفر کشته و مجروح شدند)، دچار مشکل روانی و بیماری هستند و نیاز به درمان دارند.

معمولاً افرادی که دارای اختلالات خلقی دوقطبی هستند یکی از علایم آن شاد بودن بیش از حد آنهاست که باید تحت درمان قرار گیرند و اگر از اندازه خارج شود، نیاز به پیگیری جدی دارند.

کسانی که مسایل جدی زندگی را به شوخی می گیرند، دچار مشکل هستند و باید درمان شوند.
1800

  • بتسابه مهدوی