نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۶۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «delshiftegan.ir» ثبت شده است

اراده الهی

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۲۹ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

همه ما انسان‌ها هنگامی به در کارهای اختیاری می‌پردازیم، در درون خود یک حالت نفسانی می‌یابیم که از آن به اراده تعبیر می‌کنیم. از این رو، ما اراده را به علم حضوری درک می‌کنیم ولی هنگامی که بخواهیم اراده را در قالب مفاهیم ذهنی یعنی علم حصولی درآوریم. با مشکلاتی مواجه خواهیم شد و هر گروهی به نحوی، آن را معنا کرده‌اند.

 

1-    گروهی اراده را به اعتقاد به سودمندی فعل و کراهت را به اعتقاد به ضرر فعل معنا کرده‌اند. در نقد این نظر مطرح شده است که چه بسیار مواردی که اعتقاد به سودمندی وجود دارد ولی انگیزه انجام عمل و اراده حاصل نمی‌شود.

2-    گروهی دیگر اراده را به شوق نفسانی که به دنبال اعتقاد به سودمندی فعل می‌آید، معنا کرده‌اند. در نقد این نظر مطرح شده است که چه بسا مواردی که اراده حاصل می‌شود ولی شوقی وجود ندارد، مانند هنگامی که انسان برای معالجه بیماری، داروی تلخی را تناول می‌کند. و گاهی شوق موکد وجود دارد ولی اراده متحقق نیست مانند افعال حرامی که فرد متدین از آن پرهیز می‌کند.

3-    گروهی دیگر گفته‌اند که اراده کیفیتی نفسانی است که بین علم یقینی و فعل قرار دارد که از آن به قصد و عزم نیز تعبیر شده است.

به هر حال، این معانی اراده که برای انسان مطرح شده در مورد خدا روا نیست. زیرا که اراده انسانی همراه با محدودیت و نقص و صفات امکانی است. اگر ما جنبه‌های نقص و محدودیت آن را سلب کنیم. می‌توانیم اراده را به خدا اطلاق کنیم، از این رو متکلمان کوشیده‌اند که اراده را متناسب با خدا تعریف کنند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌نماییم:

 

1-    اراده الهی به این معنا است که خدا افعال خود را بدون اجبار و اکراه انجام می‌دهد، زیرا که موجودی برتر از او وجود ندارد تا او را به عملی اجبار کند. این معنای اراده، همان با اختیار است.

2-    اراده الهی به معنای علم خدا به نظام اصلح و احسن است.

3-    اراده الهی در مقام ذات به معنای ابتهاج و رضایت خدا به ذات خویش است و در مقام فعل رضایت الهی به فعل خودش است.

4-    اراده الهی به معنای اعمال قدرت و حاکمیت است.

دکتر بتسابه مهدوی

21 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

مراقبه آسمان آبی

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۵۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

به آسمان آبی نگاه کنید و همینطور خیره شوید. درباره آن فکر نکنید. با خودتان نگویید: " چقدر زیبا است" از رنگ و زیبایی آن تعریف نکنید. اگر شروع به فکر کردن کنید در این مراقبه متوقف شده اید. فقط نگاه کنید، بدون فکر کردن و بدون معنی دادن به منظره آسمان. از خودتان کلمات نسازید. کلمات مانع بزرگی برای درک واقعی شما هستند.

 

نگاه شما باید بدون قضاوت و ناب فقط به آسمان معطوف شود. وقتی این وضع را ادامه می دهید، چون موضوعی برای دیدن و معنی دادن ذهنتان وجود ندارد، اتفاق عجیبی می افتد. شما ناگهان از وجود خودتان آگاه می شوید. آسمان مثل یک مکنده قوی عمل می کند.

 

آسمان به خودی خود یک تهی بزرگ است. تمام اجسام در آن قرار دارند ولی خود آسمان تهی عظیم، بزرگ و بی پایانی است. وقتی با این عمق به آسمان نگاه می کنید لحظه ای می رسد که همه چیز ناپدیِد می شود و در این ناپدید شدن، شما از خودتان آگاهی پیدا می کنید. وقتی به تهی نگاه می کنید، چیزی برای دیدن و انعکاس وجود ندارد.

ذهن در تهی و خالی متوقف می شود. همین امر باعث می شود تا شلوغی های افکار از ذهن شما زدوده شوند.

دکتر بتسابه مهدوی

9 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh
  • بتسابه مهدوی

انسان بی شکل

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

شمنان سرخ پوست مدعی هستند که این توده های انرژی بر اثر عادتهای پیاپی و سوءاستفاده ها انحراف یافته و (شکل انسانی) را ساخته اند. هدف شمن راست نمودن این رشته هاست. او می خواهد انسانی (بی شکل) شود.73

 

انسان بی شکل, وجود فرسوده و عادی خویش را از دست می دهد و از اسارتها رها می شود. با نگاهی خوشبینانه, شماری پدیده (بی شکلی) را قیاس با تحولی کرده اند که در نظامهای عرفانی دیگر از آن به (مرگ عرفانی), (تولد روحی دیگر), (غسل آتش), (دگرگونی نورها) یاد شده است.

دکتر بتسابه مهدوی
2 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

چاکرای چهارم

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۰۸ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

این چاکرا در وسط قفسة سینه هم سطح با قلب قرار دارد . چاکرای قلب جایگاه عمیق ترین و پر شورترین احساسات عاشقانة ماست.

اگر این چاکرا درست کار نکند دائما می خواهید در خدمت دیگران باشید و سخاوتمندانه عمل کنید بدون آن که حقیقتا به سرچشمة عشق وصل باشید. همیشه در ازای «عشقی» که می دهید انتظار سپاس و قدردانی دارید. مهر و محبت دیگران شما را شرمنده می کند و شاید احساس می کنید که به عشق دیگران نیازی ندارید.

اگر چاکرای قلب کاملا بسته باشد علایم خود را با سردی،‌ بی تفاوتی و سنگدلی نشان می دهید.

کسانی که چاکرای قلب فعالی دارند معمولا به سمت چپ و حدود 5 تا 6 ساعت در شب می خوابند.

 

فعال کردن چاکرای قلب

پیاده روی آرام در فضای سبز، چاکرای قلب را هماهنگ می کند. هر دانة‌ شکوفه حامل پیامی از عشق و شعف پاک است به این شکوفه ها مخصوصا به گل های صورتی رنگ نگاه کنید تا چاکرای قلب شما سالم بماند. آسمان صورتی با ابرهای لطیف به قلب شما روشنایی می بخشد. موسیقی کلاسیک و آهنگ های عرفانی اثر پاک کننده بر این چاکرا دارد.

 

رنگ درمانی

رنگ سبز جنگل ها چاکرای قلب را هماهنگ می کند. استفاده از رنگ صورتی حتی در ملحفه و روبالشی باعث می شود احساس عشق و مهربانی در شما بیدار شده و شادی کودکانه ای به بار بیاورد.

   

    رایحه درمانی

 عطر گل سرخ امواج عاشقانه و ملایمی به چاکرای قلب وارد می کند و باعث می شود که قدرت عشق در شما تقویت شود.

   

   چاکرای چهارم

نام سانسکریت آن آناهاتا چاکرا است. و چاکرای قلب یا مرکز قلب هم نامیده می‌شود. نام انگلیسی آن Heart chakra و معنی آن "آنا" به معنای "نه" و آهاتا به معنی "تصادم" است. (نبض کیهانی متکی به خود)

محل این چاکرا: در امتداد ستون فقرات، هم سطح قلب و جناغ سینه است.

مشخصات چاکرا:

رنگ: سبز است و بعضی‌ها معتقدند صورتی و طلایی می‌باشد و اینها در مدیتیشن به کار می‌رود.

عنصر: هوا

حس: لامسه

سمبل: لوتوس و یا نیلوفر دوازده گلبرگ

اصل اساسی: از خود گذشتگی و یا فداکاری

سنگ قیمتی: کانرایت، زمرد، یشم سبز، کوارتز قرمز، تورمالین صورتی

بخشهای مربوط به آن: قسمت بالای پشت، قلب، دنده‌ها و قفسه سینه، قسمت پایین ریه‌ها، خون و دستگاه گردش خون، پوست و دستها.

غدد: غده تیموس

موسیقی: موسیقی کلاسیک، موسیقی عصر معاصر، موسیقی کلیسایی

نت: فا

بیجا مانترا: یام

خصوصیات:

اگر چاکرای قلب خوب کار کند و هماهنگ و متعادل باشد، باعث می‌شود کانال عشق "الهی" باشیم. این چاکرا می‌تواند دنیا را برایتان تغییر دهد، متحد کند و وفق دهد و می تواند گرمای طبیعی و صمیمی و شادی بخش باشد.

عدم هماهنگی و نامتعادل در این چاکرا باعث می‌شود بخواهید دائماً در خدمت دیگران باشید و سخاوتمندانه عمل کنید.

دکتر بتسابه مهدوی

10 آبان 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

سلتیک ریکی

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۲۶ ق.ظ

سلتیک ریکی

دکتر بتسابه مهدوی

 

سلتیک ریکی نوعی از (اوسویی ریکی)  بوده که از ارتعاشات زمین و درختها و درختچه هایی به خصوصی به منظور ایجاد محیطی مناسب برای درمان و تجلی استفاده می کند.

انرژی ریکی فرکانس گیاهان و درختان مختلف را تقلید می کند تا مطابق با دانش و معرفت سلتی و  کانالیزه شده جلو رود . از آنجایی که سلتیک ریکی یک ریکی وابسته به انرژی زمین می باشد ، بیش از آنکه به سمت پایین و از میان تاج (چاکرای تاجی) کانالیزه شود     ( که یکی از موارد مربوط به اوسویی ریکی است) ، از میان چاکرای ریشه به سمت بالا کانالیزه می شود . این مسئله سلتیک ریکی را تا حدودی شبیه به کندالینی ریکی می سازد هرچند که سلتیک ریکی بر اساس کندالینی عمل نمی کند. در عوض نتایج به دست آمده شبیه به نتایج به دست آمده از اوسویی ریکی سنتی می باشد ، هر چند که به طور قابل توجهی تحت تأثیر سبک های انرژی " سلتی" می باشند.

امروزه تمام سیستم سلتیک ریکی هنوز شناخته شده نمی باشد اما با این وجود با استفاده از هرآنچه که می دانیم ، از نظر انرژی به اندازه ای تکامل خواهیم یافت که با ارتعاشات قویتری ادامه دهیم.

درجهت دستیابی به اهداف درس سلتیک ریکی انرژی ها از طریق سه همسویی منتقل خواهند شد : اولی انرژی های جدید را معرفی و دانشجویان را برای انرژی های بعدی آماده می سازد، همسویی دوم با انرژی های تجلی یافته سروکار خواهد داشت و سومی در مورد درمان انرژی های اصلی صحبت خواهد کرد. علاوه بر نمادها و توضیحات، هر بخش جنبه های ریکی ، دانش و معرفت سلتیک و دستور العمل های دقیق و مفصل کاربرد آن را خواهد گنجاند.

دکتر بتسابه مهدوی

7 شهریور 1395

تهران

 

 

  • بتسابه مهدوی

سکوت تقرب زبان خداوند

بتسابه مهدوی | شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۳۲ ق.ظ

((سکوت تقرب زبان خداوند ))

دکتر بتسابه مهدوی

 

علم خداوند ،به کلی با بشر متفاوت است .علم او ،واردات خاطر نیست ..

علم ما ...حاصل اندیشه ها و مطالعات ماست .اما اندیشه در خداوند راه ندارد .علم خداوند مرکب نیست ،بسیط است ...علم ذات اوست . او میداند همین و بس ...

عزیزا ...،آیینه صرفا منعکس میکند ..آیینه برای انعکاس اشیا ،اندیشه نمیکند ..علم خداوند؛به خورشید میماند .خورشید بالا می آید ،بی آنکه اندیشه ی روشن کردن و گرم کردن را در سر بپروراند ..روشن کردن و گرم کردن عزیزا در ذات خورشید است .،عرضی نیست .🍃️🍃

خدا ذات عالم است..ذات او علم مطلق است ..همه چیز در او اتفاق می افتد ...

اگر میخواهی قطره ی دانش تو به این چنین دریایی متصل شود تو نیز خاصیت آیینه گی پیدا کن و اشیا را در خود بتابان ..فقط اینگونه است که میتوان خدا را شناخت ..

اگر میخواهی خدا را بشناسی ...باید متخلق به نوع علم خداوند شوی ..

یعنی به شیوه ی او بدانی و ببینی ..

او چگونه میداند و چگونه میبیند ؟؟

با حضور در ذات اشیا و نیز تابانیدن اشیا در ذات خویشتن ؛چنین حضوری ،مستلزم عشق و مراقبه است .

اوست مر فطرت تو را فاطر

دانش او منزه است از خاطر

او ز تو داند آنچه در دل توست

زآنکه او خالق دل و گل توست

چون تو دانی که او همی داند

خر طبع تو در گلت ماند ......

دانش خداوند منزه از واردات خاطر است برای رسیدن به این دریا ...رمز تقرب به خداست ...🍃️🍃

تقرب ...تنها زبانی است که میتوان با آن با خداوند سخن گفت ..بی زبانی و سکوت ..او با زبان چینی و ترکی و فرانسه و روسی کاری ندارد .. در حضور حضرت دوست 🌹...کسی زبان دان است که بی زبان است .سکوت زبان الهی ست .

 

بندگسلی ،یعنی رهایی دانه از اسارت و ظلمت خاک ...و قد کشیدن در پرتو خورشید ،یعنی رستن و رستن ؛یعنی رستگاری آدمی از زندان الهه های هوی و بندیان هوس ...

این جهاد مشکل تر و طاقت فرسا تر است ..💛🍃

بنابراین ..همان طور که یک برگ در انتهای دورترین شاخه ی یک درخت ،بدون آگاهی خاموش آن درخت به زردی نمیگراید ..در اجتماع انسانی ما نیز هیچ لغزشی بدون تایید خاموش و پنهان ما صورت نمیگیرد .گر چه هر کدام از ما ،تنها در حضور حضرت حق می ایستیم ،اما همچنان اعضای یک پیکر در غم و شادی هم سهیم هستیم .

از زندگی خویش لنگری برای ماندن نسازیم .بلکه از آن بادبانی بسازیم برای سفری دور و دراز.

ما همه مسافریم ..مقصد خداست ...

همه به دریای او میریزیم .اگر از راه بمانیم ،به خواب پر ملال مرداب دچار میشویم ...

مبادا امکاناتتان را مدفنی برای استعداد های وآرزوهای بلند انسانی و قفسی برای پرنده ی بی قرار روح خویش کنید ...

عزیزا ..زبان خداوند ...زبان سکوت است

اما این سکوت از هر جان پاکی که بگذرد ،رنگ محلی آن جان را میگیرد ...

این زبان وقتی از جان محمد رسول الله میگذرد عربی میشود ...وقتی از بودا در روشن شدگی میگذرد پالی میشود وقتی از زرتشت میگذرد اوستایی میشود وقتی از مسیح میگذرد عبری و آرامی  میشود ...🍃️🍃

یک سکوت در جان های پاک جاری میشود ..اما صورتک های گوناگون به خود میگیرد ...

زبان محلی جان های پاک ترجمان ملفوظ سکوت خداوند است .

اگر میخواهی به خداوند تقرب جویی شیوه ی سکوت در نیایش را بیاموز

سکوت برترین نیایش است ؛سکوتی سرشار که از خدا سرشار است .

بی زبانی ،برش زبانی دانیست

قوت جانت ز خوان بی نانیست

عزیزا ....💛

خدا نیازی به زبان تو ندارد ...نیازی به سخنان تو ندارد ...او ناگفته های تو را نیز میشنود...

👇🏼️👇🏼

من گروهی را میشناسم ز اولیا

که دهانشان بسته باشد از دعا

پیش از آنکه تو چیزی بر زبان جاری کنی ،او زبان تو را شنیده است ...او بر ضمیر هشیار ...ناهشیار ...و ناهشیار جمعی تو وقوف دارد ...💠

در پیشگاه او ...خضوع و خشوع کافی است ..آنگاه کار تمام میشود..

عزیزا ...خدا شخص نیست. ..حضور است ...همه چیز است . به همین دلیل است که نمیتوانی صورتی از خدا ترسیم کنی ..هیچ بتی قادر به بازنمایی صورت او نیست .او حضور ناب است .

برای اینکه تفاوت حضور و شخص را بدانی عزیزا مثالی میزنم :👇🏼

بعضی ها هستند اما حضور ندارند ..

اما بعضی ها نیستند و حضور دارند ...

کسانی مانند محمد رسول الله و امام علی ع و زرتشت و  مسیح و بودا و چه در زمان بودنشان و چه نبودشان حضوردارند ..و گاه احساس میکنی آنها از جنسی دیگرند ...کلامشان که از آنان برجای مانده نیز منقلبت میکند ...بیدارت میکند ..تلنگرت میزند ...

گاه خنده و امید را بر دلت مینشانند و گاه اشک از چشمانت جاری میسازند

گاه بی آنکه کلمه ای از آنان بخوانی در مناجات و نیایشت و زندگی ات حضورشان را اعلام میکنند ...در سکوت

ادامه دارد.  ...

️🍃️🍃️🍃

 

 

عزیزا ....

خدا صورت ندارد .دنبال صورت او نگرد .خدا جایی ندارد دنبال جا و مکان و دیر و خانقاه و مسجد و کنشت نباش

تو نمیتوانی خدا را ببینی.  

اما اگر حاضر باشی ...🌹🌻

حضور او را در همه جا و هر زمان و همه ی پدیده ها حس میکنی ..

اگر حضور او را احساس کنی ..آن را در همه ی زوایای زندگی ات نیز احساس خواهی کرد .و صدایش را همه جا خواهی شنید .

عزیزا ...🌹🌻ما در حضور خداوند شناوریم .احساست را قوی تر کن

قرابتت را بیشتر کن چگونه ؟؟؟؟

👇🏼👇🏼👇🏼🌹🌻🌹🌻

نخست :ذره بین نفس و محاسبات را کنار بگذار 🌹

دوم :خود را تسلیم خداکن .خود را به دستان او بسپار ..او خود روش بنده پروری را میداند .🌹

سوم :به درون خویش نظر کن و چشمه های لطف او را در درون خویش و زندگی ات پیدا کن 🌹

چهارم :صادق باش ..ماسک هایی که از خودت ساختی کنار بگذار 🌹

پنجم :شیوه ی علم خداوند را بیاموز و به آن متخلق شو ..بی پیرایگی پیشه کن و زنگار ها را از آیینه ی جانت پاک نما ...هر آدم را چه بد و چه خوب از حق بدان ...🌹

ششم :سکوت پیشه کن ...با نیایشی عاشقانه ..زیرا سکوت زبان خداوند است

گردد از حس پای مور آگاه

مور و سنگ و شب و زمانه سیاه

مطلع بر ضمایر است مدام

تو براندیش و کار گشت تمام

👇🏼شاه کلید اخر 👇🏼

هفتم : همچون اولیای خدا باش که دهانشان از دعا و درخواست های مکرر بسته شده است .از او چیزی جز او نخواه ..این را نیز بر زبان نیاور....

او در دسترس توست ..او آگاه بر ضمیر توست .او سمیع است و بصیر بر زبان دلت و احوال زندگی ات ..

او میداند تو چه میخواهی...فقط خاشع باش ...خاضع باش ..

او حضوری ناب است .که تو در آن شناوری ...وقتی تعظیم فرود می اوری و تسلیمی او خواسته ات را پیشاپش از بر زبان راندن اگر مصلحتت باشد اجابت میکند ...به اصرار وابرام تو نیست عزیزا

در درگاه او همه چیز از قبل بوده ...

خدا قدیم است ..همه ی مقدرات را پیشاپیش نوشته ...

همه ی هستی معبد اوست . .نه تنها مسجد و کلیسا و . .همه ی هستی ..

او صورت ندارد.  و در عین حال همه ی صورت ها ..صورت اویند .همه ی هستی صورت اوست .او جایی ندارد و در عین حال همه جا است  ..

سکوت کن . .سکوت. ...

سکوتی سرشار از اعتماد به خداوند سمیع و بصیر و حکیم و علیم و خبیر

این کافیست ...

دکتر بتسابه مهدوی

5 شهریور 1395

تهران

 

  • بتسابه مهدوی

ذهن و زمان

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۵۷ ق.ظ

ذهن و زمان

دکتر بتسابه مهدوی

دری که به روی خدا گونگی گشوده می شود،

خود جوشی ست.

خود جوش و خود انگیخته بودن،

خدا گونه بودن است.

🌹👇🌹👇🌹👇🌹

ذهن هرگز نمی تواند خودجوش و خودانگیخته باشد.

ذهن،

یا در گذشته پرسه می زند یا در آینده.

ذهن،

یا در آنچه دیگر نیست می گردد یا در آنچه هنوز نیامده است.

ذهن،

در این میانه، از آنچه هست غافل می ماند.

💐🌸🌼🌷🌹

دری که به روی امکانات بی پایان تو گشوده می شود،

در اکنون و اینجا تعبیه شده است.

لحظه ای اکنون،

بخشی از زمان نیست.

به همین دلیل است که لحظه ای اکنون،

در دسترس ذهن نیست.

ذهن و زمان،

مترادف اند.

️🌤⛅️🌥🌦️🌧

ذهن،

زمانی ست که در درون توست.

اما ذهن و زمان،

دو نام یک پدیده اند.

لحظه ای اکنون،

نه بخشی از زمان است و نه بخشی از ذهن.

🌟⭐️🌙🌞🌜🌛🌝

وقتی در لحظه اکنون به سر می بری،

در ساحت قدسی به سر می بری.

معنای واقعی خودشناسی،

نیایش و عشق نیز همین است؛

بودن در لحظه اکنون.

عملی که در لحظه اکنون انجام می گیرد و از دغدغه های گذشته و آینده فارغ است،

عملی ست که خداوند بواسطه انسان آنرا انجام می هد.

چنین عملی،

گذر نفس پاک و خلاق خداوند از نی وجود انسان است.

چنین عملی ست که خلاقه است و به شعر و ترانه و سرود تبدیل میشود.

🌎🌍🌏🌕🌖🌗🌘🌑🌒🌓

وقتی در لحظه اکنون به سر می بری،

در ساحت قدسی به سر می بری.

 

دکتر بتسابه مهدوی

2 شهریور 95

تهران

  • بتسابه مهدوی

داستان خناس

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۱۳ ق.ظ

داستان خناس

بتسابه مهدوی

 

شیخ حکیم ترمذی نقل مینماید که :

چون آدم و حوا به هم رسیدند و توبه آنها قبول افتاد ...روزی آدم به کاری رفت .ابلیس بچه ی خود را که خناس نام داشت ..پیش حوا آورده و گفت :

برای من کار مهمی پیش آمده است .خواهش میکنم بچه ی مرا نزد خود مدتی نگاه دار....تا باز آیم💠

حوا قبول کرد .ابلیس برفت و پس از زمانی آدم در رسید ...

پرسید این کیست ؟حوا گفت :این خناس بچه ی ابلیس است ..که به من سپرده ..

آدم او را ملامت کرد که چرا قبول نمودی این ابلیس بود که مرا گول زد تا از بهشت رانده شدیم .🍃️🍃

و با خشم آن بچه را بکشت و آن را قطعه قطعه نمود و هر پاره ای را به شاخه های درخت بیاویخت ...💠💠💠

بار دیگر ابلیس رسید و به حوا گفت که فرزند من کجاست ؟حوا شرح داستان را گفت :ابلیس فرزند خود خناس را صدا زد و همه قطعات از شاخه جدا شدند و به هم آویختند و خناس زنده گشت .

و پیش او آمد ..ابلیس گفت :حوا اورا نگاه دار چند ساعتی بر میگردم .حوا از ترس آدم قبول نمیکرد و با اصرار فراوان پذیرفت .پس ابلیس رفت و تعمدا دیر نمود ..تا بار دیگر آدم در رسید .

آدم بار دیگر خناس را دید و بر آشفت و بر حوا غرید و گفت :👇🏼️🍃

نمیدانم این چه سری است در اینکه فرمان من را نمیبری و از آن دشمن خدا اطاعت میکنی و فریفته ی سخن او میشوی ؟؟؟🌹

پس آدم خناس را بکشت و بسوزاند و خاکستر آن را نیمی در آب رودخانه انداخت و نیمه را در هوا پراکنده ساخت .🍃️🍃🍃🍃🍃🍃

ابلیس پس از این ماجرا باز آمد و فرزند خود را از حوا طلبید و حوا بار دیگر داستان را تعریف نمود ..

ابلیس خناس را صدا زد و تمامی خاکستر خناس از رود و هوا جمع گشتند و جمله اعضای وجود خناس شدند و خناس زنده گشت .🍃️🍃

ابلیس گفت :برای آخرین بار به تو قول میدهم اگر خناس را چند ساعت قبول کنی تا کارهایم را انجام داده باز گردم پاداشی عظیم به تو دهم ...

و آن مکر و فریب و اغوای من نسبت به تو و خصلت زن بودن تو باشد. ..

بار دیگر حوا گفت اگر من بپذیرم آدم این بار مرا هلاک میکند .ابلیس گفت او تازه رفته و تا شب باز نمیگردد من تا ظهر باز خواهم گشت و آنقدر وعده و قول داد ک اصرار نمود تا حوا پذیرفت .

اما باز ابلیس که مقصود داشت خلف وعده نمود تا که آدم بازگشت .پس بار دیگر خناس را بکشت و قلیه نمود و خورشتی ساخت و بپخت...و نیمی خود بخورد و نیمی را به حوا داد که بخورد .

بار دیگر ابلیس باز رسید و خناس را طلبید ..حوا گفت :آدم اورا کشت و قلیه نمود و نمی بداد من بخوردم و نیمی خودش بخورد ..💠👇🏼👇🏼

ابلیس گفت :حال مقصود من حاصل شد .هدف من این بود که تا از خودم در درون شما راه دهم .و چون سینه آدم مقام من شد ...دیگر هوی و نفس بر آدم و فرزندانش غالب شود .

جایگاه نفس وسط شقاف سینه است ..و جایگاه خدا و نیکی دل

اما بسیاری از افراد آنچه از نفس و سمت سینه اشان بر حال و احوال و تمایلاتشان غالب میگردد را با دل اشتباه میگیرند .

آنچه از سمت سینه احساس مینمایند میگویند ...دلم این را گفت ...یا این حس را داشت ...که تمایز این دو کاریست بسیار ظریف و سخت ...که مراقبات و شناخت و معرفتی بس عظیم میخواهد تا انسان دچار خطا و لغزش نشود .

️💠️💠️💠️💠

 

  • بتسابه مهدوی

چگونه سمبلهای ریکی کارمی کنند؟

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۴۹ ق.ظ

چگونه سمبلهای ریکی کارمی کنند؟

دکتر بتسابه مهدوی

درک من"ویلیام لی رند" ازچگونگی عملکرد سمبلها از منابع زیادی آمده است. در طی 25 سالی که با ریکی کارکرده ام و تجربه کسب کرده ام(چه از لحاظ متا فیزیکی وچه علمی), روی تجربیات خودم و شاگردانم تمرکز کردم و همچنین با کسانی که روشن بین بودند صحبت کرده ام و خواستم که به من بگویند وقتی که سمبل ها را بکار می بریم چه می بینند و چگونه آن را تعبیر میکنند.

سمبل های ریکی فوق طبیعت کار میکنند و از سمبل های دیگر متفاوت هستند.اغلب سمبلهای غیرریکی برای انتقال اطلاعات هستند, مانند چراغ راهنمایی , علامتهای کنار جاده ,ایکون های کامپیوتر وسمبلهای علمی یا ستاره شناسی.

 

دیگر سمبل های غیر ریکی مانند سمبل قلب یا مذاهب یا متافیزیکی اثری بیشتر از یک حس عقلانی در مشاهده کننده می گذارند, آنها می توانند یک اثر احساسی یا اثر معنوی بر روی فرد بگذارند. این سمبلها که اغلب بطور اتوماتیک اثر میگذارند با یک پروسه شرطی شدن در فرد وجود دارند.

این شرطی شدن در مکانیزم محرک واکنش قرار دارد جایی که سیستم اعصاب سمپاتیک عمل می کند(دانشمند روسی به نام ایوان پاولف این مکانیزم را روی سگش آزمایش کرده است). بیشتر شبیه به حس دفاع از جان است چه در انسان چه در حیوان, که باعث واکنش سریعتر می شود و همچنین کمکی است برای کارهای عادی روزانه مانند رانندگی ,فعالیت های ورزشی,...که به مرور احتیاج به فکر کردن کمتری دارند و خودکار شده اند.

مکانیزم واکنش حتی در تبلیغات هم استفاده شده است بطور مثال "کوکاکولا"برای رفع تشنگی، بارها وبارها در تلویزیون نشان داده می شود و تماشاگر شرطی می شود و وقتی احساس خستگی و تشنگی بکند و طالب احساس خوب باشد بطور خودکار به فکر "کوکاکولا" می افتد. راه اندازی رفتارهای عادتی چه سالم چه ناسالم در یک جا قرار دارد, زیرا عملکرد مکانیزیم واکنش در یک جا است.

سمبلهای ریکی هم با همین مکانیزم واکنش بکار می افتند.با این تفاوت که بعلت طبیعت انرژی همسویی, زمان کمتری برای نشان دادن واکنش می برند و همچنین واکنش همسویی در جایی بالاتر یعنی در حوزهُ انرژی شاگرد جا دارد, در جایی که فراتر از واکنش های معمولی است.

قبل یا در طی کلاس، سمبلها به شاگرد نشان داده می شوند بعد شاگرد همسویی را میگیرد. در طی همسویی سمبلها و انرژی های ریکی در پایه مغز جای میگیرند. جایی که در قسمت پائینی مغز قرار دارد. این قسمت از مغز مانند گذرگاه عمل میکند، هم ارتعاشات را به سمت بالا و مغز هدایت میکند و هم به سمت پایین به درون ستون فقرات. همچنین جایگاه خیلی از رفلکس های اتوماتیک است مانند ضربان قلب, تنفس, قورت دادن غذا و غیره. پس بهترین جا برای قرارگیری سمبلهاست.

فرآیند همسویی یک مکانیزم رفلکس اتوماتیک یا یک پروسه واکنش بین پایه مغز و دیگر قسمتهای سیستم سمپاتیک اعصاب ایجاد می کند که به حوزه بالاتر انرژی وصل است. پس زمانی که شاگرد یک سمبل را می کشد یا تصور می کند یا نامش را می گویدحوزه انرژی آنها بطور خودکار جواب می دهد (واکنش) و فرکانس هایِ بالایِ انرژیهای معنوی افزایش می یابند و سمبل کار می کند.

این یکی از معجزه های ریکی است. فرآیند واکنش برای سمبلها در طی همسویی خیلی سریع انجام می شود و احتیاجی به تکرار آن نیست و همچنین واکنش ها در جایی فراتر از سیستم انرژی فرد قرار دارند, فراتر از "من" و ذهن خودآگاه، در جایی که برای خیلی ها قابل دسترس نیست مگر با سالها تمرین و به همین علت است که ریکی برای همه قابل آموزش است.

فقط باید خیلی سپاس گزار باشیم به خاطر این هدیهُ فوق العاده که در این زمان به ما داده شده است و ما می توانیم برای رفع مشکلات از آن استفاده کنیم.

دکتر بتسابه مهدوی

31 مرداد 1395

تهران

 

  • بتسابه مهدوی

جشن خردادگان

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۳۵ ق.ظ

جشن خردادگان

دکتر بتسابه مهدوی

 

در دوران باستان در سرزمین ما در روز ششم از ماه خرداد، به مناسبت برخورد نام ماه و روز مطابق معمول جشنی برگزار می شده به نام خردادگان. خرداد پنجمین امشاسپند از شش امشاسپند در آیین ایرانیان باستان است. خرداد در زبان پهلوی، هَئورْوَتات Haurvatat که مرکب است از هَئورْوَ Haurva به معنی رسایی و کمال و جزء دوم تاتtat پسوند است که دلالت بر اسم مجرد مونث می نماید. پس این نام صفت است، از صفات اهورامزدا که نشانه کمال و رسایی اوست. اما در عالم مادی و زمین، نگاهبانی آب با خرداد است. نیاکان ما در این روز به سرچشمه ها یا کنار رودها و ساحل دریاها می رفتند پس از ستایش اهورامزدا روز را با شادی و سرور با خانواده و دوستان می گذرانده و به یکدیگر گل نیلوفر یا یاس پیشکش می نمودند.

در گاهشماری زرتشتیان هر سال دوازده ماه سی روزه دارد و یک پنج روز که به او پنجه می گویند.هر کدام از روز های ماه نامی دارند که در این بین نامهای دوازده ماه نیز وجود دارد مانند فروردین،خرداد،بهمن و ... هر گاه نام روز با نام ماه یکی شود ایرانیان آن روز را جشن می گیرند.روز ششم هر ماه خرداد نام دارد.جشن خردادگان در روز ششم خرداد ماه و به مناسبت همنام شدن روز و ماه برگزار می شود.به دلیل سی و یک روزه بودن بعضی از ماه ها در گاهشماری خورشیدی روز ششم خرداد ماه یا همان خردادگان با چهارم خرداد برابر می شود.

  خرداد امشاسپند مادینه موکل بر آب نامیده می شود و ششم خرداد از ماه خرداد جشنی در ستایش از این امشاسپند برگزار می شود.خرداد یا هئورتات به معنی تمامیت ، کلیت ، کمال است و مظهری از مفهوم نجات برای افراد بشر است.از کارهای عمده خرداد حمایت از آب است و شادابی گیاهان از اوست.همچنین خرداد مظهر تندرستی و سلامتی است.خرداد همواره در متون همراه امرداد ، امشاسپند مادینه دیگر ذکر می شود.این دو امشاسپند با آب و گیاه ارتباط دارند.از آنجا که پاره ای از مراحل آفرینش مثل آب و گیاه به گونه ای طبیعی جفتند، پس پاسداران آنان نیز خرداد و امرداد، بیشتر اوقات با هم می آیند.هدایای آنان ثروت و رمه چهارپایان است، به گونه ای که این دو نماینده آرمانهای نیرومندی،سرچشمه زندگی و رویش هستند.

  هماوران خاص آنها دیوان گرسنگی و تشنگی اند.همکاران خرداد،ایزد تیشتر و باد و فروهر پرهیزکاران هستند.خرداد امشاسپند در دوران حمله اهریمن، آب را به یاری فروهرها می فرستاند.به باد می سپارد و باد آن را به شتاب به سوی کشورها می برد و به وسیله ابر می باراند.در نامگذاری ماهها خرداد و امرداد در هر دو طرف ماهی هستند که نماد آن تیر یا تیشتر است و تیشتر ایزد باران است.در این جا هم ارتباط میان این دو امشاسپند را با آب می بینیم.افزون بر این ، در ملکوت خدا،تندرستی و رندگی جاودان زیر نظر این دو امشاسپند بهره آدمی خواهد شد.

  در بندهشن(آغاز آفرینش)،یکی از کتابهای پهلوی که بر اساس ترجمه ها و تفسیرهای اوستا تدوین یافته و در بردارنده اسطوره های مربوط به آفرینش،تاریخ اساطیری و واقعی ایرانیان،جغرافیای اساطیری و حتی نجوم و ستاره شناسی است،درباره این امشاسپند آمده است:خرداد سرور سالها و ماهها و روزهاست ازاین روی است که او سرور همه است.او آب را مایملک دنیوی است.هستی،زایش و پرورش همه موجودات جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست.چون اندر سال اگر نیک زیستن،به سبب خرداد است....او که آب را رامش بخشد یا بیازارد آن گاه خرداد از او آسوده یا آزرده بود.او را همکار تیر و باد و فروردین است.

  در یشت ها،یکی از بخشهای اوستا،کتاب مقدس زرتشتیان،که در ستایش و نیایش ایزدان است،فقط برای دو امشاسپند،اردیبهشت و خرداد،هر یک یشتی جداگانه موجود است.خرداد یشت در ستایش خرداد امشاسپند،چهارمین یشت اوستاست که متاسفانه آسیب زیادی دیده و بسیاری از کلمات آن از بین رفته یا ناخواناست.تفسیر پهلوی که آن هم ممکن بود تا اندازه ای کلید فهم آن باشد،امروزه در دسترس نیست.اما آن چه باقی مانده،در یازده بند به یاد کردن از امشاسپندان به ویژه خرداد سفارش شده است.چون یاد آنان دیوان را دور می سازد و یاد خرداد ، بخصوص دیو نسو دیو فساد و گندیدگی را می راند.

دکتر بتسابه مهدوی

31 مرداد 1395

تهران

 

  • بتسابه مهدوی