عکس نوشته 6 آبان 1395
- ۰ نظر
- ۰۶ آبان ۹۵ ، ۰۶:۵۸
کودک درون، خردسال پنهان ماست که نیاز به مراقبت و محبت دارد و با برآورده شدن این نیازاو ، استرس و غم درون ما کاهش می یابد.
کودک درونتان علاقهمند به شنیدن چه چیزهایی است؟
او مایل است که به او بگویید:
دوستت دارم، مواظبت هستم و تو را همانطور که هستی میپذیرم، از این که تو را دارم بسیار مغرور و مفتخرم، تو همه چیزی هستی که دارم، تو بسیار زیبا و جذاب هستی عزیزم، تو هنرمند و خلاقی، تو تواتمند و پرتلاشی، متاسفم از اینکه به تو آسیب رساندم، متاسفم از اینکه فراموشت کردم، متاسفم از اینکه تو را به عنوان یک کودک آنطور که بودی نپذیرفتم و انتظار داشتم به سرعت رشد کنی و بزرگ شوی، میتوانی به من اعتماد کنی و هر طور دلت میخواهد باشی (خودت باشی)، ما برای رسیدن به سلامتی ، رشد، شادی و لذت با هم همکاری خواهیم کرد.
وقتی در مقام یک بزرگسال، تمایلات، خواستهها و نیازهای کودک درون را سرکوب میکنید، در معرض خطرات زیر قرار میگیرید:
- هرگز یاد نمیگیرید چگونه احساس طبیعی داشته باشید، بازی کنید و لذت ببرید.
- هرگز یاد نمیگیرید چگونه آرام باشید و استرسهای خود را کنترل کنید.
- از اینکه به اندازه کافی «خوب نیستید» احساس گناه میکنید و از بودن در کنار خانواده و کودکتان لذت نمیبرید.
- نسبت به افرادی که از زندگی لذت میبرند، بدبین میشوید.
- از صمیمی شدن با دیگران میترسید، منزوی میشویدو میترسید که در ارتباط با مردم بیکفایت ارزیابی شوید.
مرحله 1: به منظور آشنایی با کودک درونتان ابتدا چشمهایتان را ببندید و آرام باشید، سعی کنید حداقل به مدت نیم ساعت خودتان را در نقش کودکی خردسال (3 تا 8 ساله) مجسم کنید و خودتان را ببینید که با اعضای خانواده در تعاملید و به واکنشهای کودکانه خود دقت کنید.
- خودتان را با هم بازیهایتان مجسم کنید. توجه کنید که در کنار آنان چه احساسی دارید و چقدر لذت میبرید.
- خودتان را در کلاس درس مجسم نمایید و دقت کنید که با معلم چگونه ارتباط برقرار میکنید.
اگر احساس کردید در آن حالت، کودکی ناراحت و ناراضی هستید، سعی کنید به یادآورید، آخرین بار در کودکی چه زمانی شاد و خوشحال بودید. این آخرین خاطره شما از کودک شاد همان «کودک درون» است که در حال حاضر به منظور مقابله با استرس درونتان مخفی شده است.
مرحله 2: اکنون که با کودک درونتان آشنا شدید، سعی کنید به پرسشهای زیر پاسخ دهید:
الف) کودک درونتان را چگونه وصف میکنید؟
ب) چه زمانی کودک درونتان تصمیم گرفت در درون شما مخفی شود؟
ج) چگونه میتوانید پیامهای مثبت را به او انتقال دهید؟
د) عقاید غیرمنطقی درباره کودک درونتان، در زندگی چیست؟ و چگونه با آن مقابله می کنید؟
مرحله 3: در حال حاضر، برای برنامهریزی عملی در جهت مراقبت از کودک درونتان آمادهاید. سه فعالیت زیر میتواند در برنامهریزی شما و مراقبت از کودک درونتان موثر باشد.
فعالیت اول: یادبگیرید چگونه از چیزهای کوچک در زندگی لذت ببرید.
چشمهایتان را به روی زیباییهای طبیعت بگشایید و از آنها لذت ببرید، دایره لغات «حسی» خود را گسترش دهید. سعی کنید زندگی را با تمام وجود و با تمام حسهایتان تجربه کنید. با طبیعت ارتباط برقرار کنید.
برای مثال در ساحل رودخانه قدم بزنید، نور مهتاب را تماشا کنید و در زیر آسمان پرستاره پیاده روی کنید. خود را با کودکان و حیوانات مشغول کنید، در یک کلاس سرگرم کننده و شادیآور شرکت کنید و حسی از شوخ طبعی را در خودتان ایجاد کنید و از آن لذت ببرید.
شادی کودکانه
فعالیت دوم: یاد بگیرید چگونه احساس کنید و چگونه احساسات خود را با دیگران تقسیم کنید. به این منظور نیز باید گامهایی بردارید:
احساسات خود را همه روزه دردفترچه یادداشت بنویسید.
یک داستان فانتزی در دفترچه یادداشت خود بنویسید، داستانی که تجربه شما را حداقل در 10 احساس مثبت متفاوت، وصف میکند.
آرام باشید و خودتان را مجسم کنید که احساسات مثبتی را تجربه میکنید. تجربه حاصل را در دفترچه یادداشت خود ثبت کنید.
فعالیت سوم: یاد بگیرید چگونه کودکانه بازی کنید.
سعی کنید «خشک بودن» و جدیت را کنار بگذارید و خود انگیخته باشید و بگذارید «کودک درونتان» خود را رها سازد.
سعی نکنید حالتها و رفتارهای کودک گونه را در حین بازی در خود خفه کنید، راحت باشید.
بازی، مستلزم استفاده از تخیل است پس در بازی کردن از تخلیه و خیال کمک بگیرید.
برای خودتان چشن تولد بگیرید.
در مجموع، همه فعالیتهای ارائه شده، به منظور آزاد سازی بخش نبستاً مهمی از روان شماست. با آزاد شدن این بخش از روان، از انرژی و قدرت لازم برای رشد و کمال شخصی برخوردار خواهید شد. بهعلاوه زخمهای احساسی شما زودتر بهبود مییابند، انرژی بیشتری برای کار و فعالیت دارید و دردها و ناراحتیهای جسمانی، شما را ترک خواهند کرد.
دکتر بتسابه مهدوی
6 آبان 1395
تهران
دکتر بتسابه مهدوی
کارما واژه ای است سانسکریت به معنای «متعادل کردن». همچنین میتوان آن را چنین معنی کرد که: هر عملی، عکسالعملی در پی دارد. این مفهوم به اصل علت و معلول مربوط میشود. اگر به کسی بدی کنی انرژی آن باید متعادل شود. این را میتوان چنین معنی کرد که آن شخص زمانی دیگر رفتاری مشابه آن با شما خواهد داشت، یا این که زمانی پیامدهای اعمالتان را درک خواهید کرد و تصمیم خواهید گرفت که نگرش و رفتارتان را عوضکنید. زمانی که به درک فکر یا عملتان نایل شوید مقداری از نیروی کارمایی آزاد میگردد. معمولاً با انجام عملیکه اشتباهتان را اصلاح نماید خودتان انرژی را به قدر کافی تغییر خواهید داد تا اینکه دیگر در زیر بار عقوبت کارمایی نباشید.
به عنوان مثال اگر فردی منفی و ریاکار بودهاید و بعداً خود را اصلاحنمودهاید، احتمال دارد که اعمال خطایتان کاملاً پاک شود؛ یعنی آن را متعادل نمودهاید.
اگر چه کارما به معنی متعادل کردن است اما اغلب آن را به معنی پرداختن هزینهای برای اعمال بد میدانند. ممکن است معنای کارمای خوب اشتباه فهمیده شود؛ اما به نظر میرسد که انجام اعمال خوب به منظور کسب کارمای خوب نتیجهای عالی دارد. اما با این وجود اگر شخصی به این موضوع وابسته شود ممکن است کارمای خوب در زمانهای نامناسب و به طرزی عجیب به سراغش بیاید.
کارمای بد را میتوانیم فقدان رشد و درک بشماریم که فقط ضربات سخت اتفاقات نامطلوب میتوانند موجب آن شوند. به عنوان مثال رفتار ظالمانه داشتن با دیگران میتواند باعث شود که بعداً در زمان دیگری خودمان رفتار ظالمانهای را تحمل نماییم که نتیجه آن، توجه و محبت نسبت به دیگران خواهد بود. اگر واقعاً از زاویة گستردهتری به نگاهکنیم، شاید چیزی بنام «کارمای بد» وجود نداشته باشد. میتوان آن را به عنوان فرصتی در نظر آورد که به ما کمک میکند رشد کنیم و راهی برای بهتر بودن را درک نماییم. کارمای خوب میتواند تنها چیز سادهای در ردیف آرامش فوقالعاده و عشقی باشد که به دست میآید؛ که عشق غیر شرطی و ارائه خدمت عاشقانه و داوطلبانه به دیگران موجب آن بودهاست.
کارما ممکن است به صورت عشق، نفرت، طمع یا دیگر احساسات و تمایلات بروز کند. این پدیده به صورت انرژی تظاهر پیدا میکند که میبایستی متعادل گردد. زمانی که خود را دچار احساس خاصی، نظیر عشق یا نفرت می یابید، ممکن است بخواهید از منشأ آن اطلاع پیدا کنید.
پس از آن که کسی از نوع کارمای ورای یک موقعیت مطلع میشود، مقدار زیادی از قدرت آن کارما آزاد میشود و فرد چندان در سطیره آن باقی نمیماند. گاهی اوقات علت کارمایی مخفی و پوشیده میماند تا زمانی که شخص به قدر کافی تجربه بیندوزد تا رشد مطلوب حاصل شود.
تمام اتفاقاتی که برای افراد حادث میشوند ناشی از کارما نیستند. بسیاری از اوقات اتفاقی از طریق ابعاد ژنتیکی عملمیکند که یا موجب رشد شخص و یا موجب رشد دیگران میشود.
دکتر بتسابه مهدوی
5 آبان 1395
تهران
دکتر بتسابه مهدوی
پرانا یک واژه سانسکریت به معنای نیروی حیات است و وجود این انرژی حیاتبخش نامرئی عامل سلامتی و زنده بودن ما میباشد. این واژه در فرهنگ شرق Chi یا Ki نیز نامیده میشود که ما آن را ازطریق آب، هوا، زمین، در ختان و گیاهان و یا به کمک مراقبه و دعا دریافت میکنیم . یک درمانگر میتواند واسطهای برای انتقال این انرژی باشد.
شفای پرانیک روش درمان با استفاده از انرژی پرانا میباشد که در درمان طیف وسیعی از بیماریها در سطح فیزیکی، احساسی و ذهنی بکار میرود. در این روش بدون تماس دست درمانگر با بدن بیمار، انرژیهای منفی ناشی از بیماریها از بدن انرژی نامرئی انسان پاک شده و انرژی تازه و پرانای سالم به بدن بیمار انتقال داده میشود . لازم به ذکر است که هرچه بیمار مقاومت کمتری نشان دهد، انرژی راحتتر و آزادتر جریان مییابد و روند درمان سریعتر پیش میرود.
تاریخچه شفای پرانیک چیست؟
با مروری بر تاریخچه این درمان در مییابیم که زمان آغاز آن به زمانهای بسیار دور باز میگردد . درچین و تبت نام پرانا و درمان با انرژی رواج بسیاری داشته است و در چین، مصر و هند بهعنوان یک هنر و یک علم ، بطور گسترده مورد تمرین و بررسی بوده است ولی بدلیل نگرانی از استفاده نادرست در خفا انجام شده وبصورت رمزآلودی باقیمانده است. همچنین در بسیاری از نقاشیها ، هالههای انرژی در اطراف بدن قدیسین دیده میشود و یا به صورت نوری که از کف دستها خارج میشود، نشان داده شده است.
فردی که باری دیگر این علم و هنر قدیمی را به جهان معرفی نمود یک دانشمند چینی به نام Choa Kok Sui بود که در مدت بیست سال ، تجربیات فراوان خود را در قالب سه کتاب به دوازده زبان عرضهنموده است .
سطوح مختلف روش شفای پرانیک به چه ترتیب است؟
Pranic Healing در سه دوره مختلف برگزار میشود.
• Pranic Healing مقدماتی برای درمان بیماریهای سادهتر
• Pranic Healing پیشرفته که با استفاده از پراناهای رنکی و به کمک تکنیکهای پیشرفتهتر به درمان بیماریهای سختتر میپردازد.
• رواندرمانی Pranic که به درمان بیماریهای روانی با استفاده از تکنیکهای پیشرفته میپردازد.
همچنین بیماریهایی که میتوان با Pranic Healing درمان نمود به گروههای زیر تقسیم میشوند:
• بیماریهای فیزیکی ساده مانند سردرد، دنداندرد، گلو درد، دل درد، تب، اسهال، دردهای استخوانی و یا پیچ خوردگی و سوختگیهای سطحی که ظرف مدت کوتاهی باعث بهبود میشود.
• بیماریهای سختتر مانند مشکلات قلبی، بیماریهای کلیوی، سل، هپاتیت، میگرن، کیستها، التهاب مفاصل و صرع که احتیاج به جلسات درمانی بیشتری دارد.
•
بیماریهای ذهنی و احساسی مانند استرس، افسردگی، شیزوفرنی، پارانوئید و انواع
ترسها
امروزه مدارک و شواهد علمی برای اثبات بدن انرژی و تاثیر سلامت آن بربدن فیزیکی وجود دارد که بر مبنای اسفاده از دستاورد دانشمندان روسی و استفاده از دوربین کرلیان میباشد . با استفاده از این دستگاه ، عکسهایی رنگی از بدن انرژی و میدان انرژی اطراف بدن انسانها یا حیوانات گرفته میشود. این میدان انرژی تا فاصلهای حدود چهار تا پنج اینچ از بدن فیزیکی گستره می شود. این دستگاه نشان میدهد که بیماریها قبل از تاثیر بر بدن فیزیکی بر روی بدن انرژی تاثیر میگذارند و ما میتوانیم با گرفتن عکس قبل و بعد از درمان ،تاثیر Pranic Healing را مشاهده کنیم. آزمایشهای دیگر توسط این دستگاه بیانگر آن است که تغییر احساسات و ذهنیات باعث تغییر رنگ و درخشندگی و میزان انرژی حیاتی میشود.
در روش شفای پرانیک درمان به چه صورت انجام می شود؟
در این روش ، درمان در سه مرحله انجام میشود. در ابتدا به کمک دست درمانگر انرژیهای اطراف بدن بیمار بررسی و اندازه گیری شده و در صورتیکه ناهماهنگی و عدم توازن در نقطهای احساس شود، در مرحله بعد با استفاده از روشهای پاکسازی سطوح انرژی، برطرف شده و در پایان با انرژی متعادل و پرانای سالم جایگزین میشود.
برای بالاتر بردن میزان دریافت پرانا میتوان از روش تجسم استفاده کرد. به عنوان مثال با یک تنفس عمیق تجسم میکنیم که انرژی پرانا وارد بدن ما میشود و در بدن ما گردش مییابد و به تمامی اجزا بدن راه مییابد. کسی که پرانا را مجسم میکند میتواند حضور عشق و پروردگار را در خود حس کند.
در هنگام شروع جلسه از بیمار خواسته می شود که خود را در یک گوی سفید نورانی مجسم کند و سپس درمانگر پس از تنفسی عمیق دستها را در فاصله ای نزدیک پوست بدن از سر تا پای بیمارمیکشد و پس از هربار عبور کامل دستها از سر تا پا، دستها را به سمت آب نمک تکان میدهد تا انرژی منفی بطور کامل خارج شود. درمانگراین عمل را حداقل هفتبار انجام میدهد تا پاکسازی انجام شود.
در مرحله بعد دستها در دو طرف سر بیمار قرار می گیرد و از پروردگار و نیروی عشق میخواهیم تا انرژی حیاتی دریافت شود و درمانگر وسیلهای برای انتقال آن به بدن بیمار باشد. هر چه در این لحظه در خلوص بیشتری باشیم و با تمام وجود بر خواست خود توجه کنیم حضور بیشتری از پرانا را احساس خواهیم کرد. سپس دست را روی سایر چاکراها برده و به همه نقاط انرژی میدهیم.
در آخرین مرحله بازهم بیمار را داخل گوی پرشده از نور سفید مجسم نموده و درمان پایان مییابد.
دکتر بتسابه مهدوی
4 آبان 1395
تهران
دکتر بتسابه مهدوی
بسیاری از انسانها تصویر درستی از زندگی ندارند. آنان برخلاف قانونمندیهای جهان هستی حرکت میکنند و روزها و شبها را با ناکامی طی کرده و در سرای آخرت، به جهنم خدا میروند.
چه زیباست که ما در هر لحظه، در وادی خودآگاهی و خودهوشیاری و اشراف و بصیرت لحظه به لحظه به خود، درست فکر کنیم و درست عمل کنیم و هر روز با خلق زندگی آرام و پرحاصل، از مواهب الهی استفاده کنیم و از لحظههای قشنگ زندگی لذت ببریم و در سرای آخرت به بهشت خدا برویم.حقیقت زندگی، رسیدن به رستگاری است که همانا در مسیر کمال و شناخت و معرفت انسان شکل میگیرد.
معیارهای ارزشی، انسان را به حقیقت زندگی هدایت میکند و آن مقولهای است که نشان میدهد چقدر در مسیر سعادت و رستگاری قدم برمیداریم.
حقیقت زندگی در وجود خود ما شکل میگیرد و در دنیای بیرون به واقعیت تبدیل میشود. حقیقت زندگی، اکسیر گرانبهایی است که گمشدهی انسانهای هوشیار میباشد. همان انسانهای سعادتمندی که مراقباند تا زندگی را درست زندگی کنند.
حقیقت زندگی که ما آن را در مفاهیم الهی و اسلامی، رسالت انسان در عرصهی هستی معنا میکنیم، به کمک رهنمودهای دینی از طریق آیات و روایات، قابل دسترسی و شناخت است. پیامبران الهی و معلمان مصلح، همواره انسانها را به خودآگاهی، هشدار میدهند و اینکه انسانها قدر لحظههای عمر خود را بدانند و زندگی و عمر را که پدیدهای بیبازگشت است، پرحاصل طی کنند.
شناخت حقیقت زندگی، مقولهیست که انسان را به یک استراتژی درست در زندگی میبرد. این استراتژی در واقع، استفاده کردن از مواهب الهی و لذت بردن از لحظه لحظههای زندگی است.
در واقع زندگی، عبارت است از نحوهی گذران روزها و شبها. بنابراین آن روزی حقیقت زندگی را درست دریافتهایم که شب هنگام موقعی که به رختخواب میرویم، با قاطعیت و خوشحالی و رضایت بگوییم: «امروز ، روز فوقالعادهای بود.» چنین احساسی در انسان، ایجاد آرامش و رضایت میکند و این خود ، علامت این است که حقیقت زندگی را خوب دریافتهایم و واقعیت زندگیمان، به حقیقت زندگی نزدیک است. به یاد داشته باشیم که حقیقت زندگی، در ذهن ما شکل میگیرد و واقعیت زندگی، در دنیای بیرون بهوجود می آید آنجا که اندیشههای درست ما در دنیای بیرون به عینیت میرسند، احساس رضایت و شادمانی محقق میشود.
زندگی، تبدیل رویاها به واقعیتهاست یعنی رسیدن از حقیقت به واقعیت. خوشا به سعادت انسانهایی که رویاهای زیبایی در سر میپرورانند و آنها را هوشیارانه با عشق و تلاش در فضای زندگی عینیت میبخشند.
حقیقت زندگی، خلق یک زندگی موفق در راستای معیارهای ارزشی با دنیایی از معنی و مفهوم و رسیدن به خوشبختی و سعادت است. همان زندگی که همواره آرزوی رسیدن به آن را در سر میپرورانیم با وجود همهی سختیها، موانع و محدودیتها.
در واقع حقیقت زندگی، برخاسته از تفکر ما، باورهای ما و ارزشهایمان است.
حقیقت زندگی در چهارچوب قانونهای معنویت، معنا پیدا میکند که میتواند انسان را به آرامش و سعادت برساند و از ما، انسان رهایی بسازد. انسانهای رها و آزاد ، فقط قانونهای خلق یک زندگی معنوی و پرحاصل را اجرا میکنند و به نتیجهی آن، کاری ندارند. آنان تلاش میکنند و حاصل را که در واقع رزق خداوند است، به خدای کریم واگذار میکنند.
در واقع ما با کشف حقیقت زندگی، به موجودیت در زندگی خود در عالم خاکی، معنی و مفهوم میبخشیم. تمام عمرمان را صرف جستجو برای یافتن میکنیم تا خوشحال شویم و احساس خوشبختی کنیم. در واقع حقیقت زندگی، برخاسته از تفکر ما، باورهای ما و ارزشهایمان است.
دکتر بتسابه مهدوی
3 آبان 1395
تهران
دکتر بتسابه مهدوی
برای رهایی از افسردگی از رنگ قرمز استفاده کنید. تی شرت هایی به رنگ قرمز بپوشید. پردة قرمز در اتاق تان باعث می شود که گرما و شور و سرزندگی به زندگی شما باز گردد.
غلبه بر ضعف جسمی
غلبه بر ضعف جسمی و طی کردن دوران نقاهت خصوصا بعد از عمل جراحی به چاکرای اول مربوط می شود. سنگ آهن نیرو و انرژی لازم را به بدن شما باز می گرداند. و انرژی های پنهان در چاکرای اول را فعال می کند.
علاقه به زندگی
اگر زندگی را بار سنگینی بر دوش خود حس می کنید چاکرای اول شما کم کار است. برای این که بتوانید با مسایل روزمرة زندگی خود روبه رو شوید از نوارهای ضبط شده صدای طبیعت استفاده کرده و قبل از خواب به این آهنگ ها گوش دهید. البته رفتن به دامن طبیعت بهتر است.
رهایی از احساسات سرکوب شده جنسی
برای رهایی از احساسات سرکوب شده جنسی خصوصا در دوران نوجوانی گوش دادن به صدای پرندگان، صدای جریان آب و حتی نوای شرشر یک فوارهء کوچک یا پخش صدای ضبط شدهء آن در لحظاتی از شب یا روز بسیار ثمربخش است و چاکرای دوم را آرام می کند.
دکتر بتسابه مهدوی
3 آبان 1395
تهران