نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخچۀ سلتیک ریکی» ثبت شده است

تاریخچۀ سلتیک ریکی

بتسابه مهدوی | شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۸ ق.ظ

تاریخچۀ سلتیک ریکی

دکتر بتسابه مهدوی

سلتیک ریکی توسط مارتین پنتکوست)، یک استاد/مستر ریکی ساکن کرویدون  انگلستان کشف شد. از آن به بعد این روش به عنوان روندی مداوم بوده که اغلب کثرت شیوع سلتیک ریکی بین سالهای 1998 و 2000 رخ داد. شرح ذیل در رابطه با تاریخچۀ سلتیک ریکی به زبان خود مارتین آمده است :

مطالعه بر انواع مختلفی از ریکی به مدت چندین سال مرا به کار با طبیعت سوق داد . زمانی  که ریکی را در جهت کمک به حیوانات ، گیاهان ، درختان ، رودخانه  ها ، دریاچه ها ، اقیانوسها و خود زمین کانالیزه می کردم به این موضوع پی بردم که هر چیزی یک ارتعاش متفاوتی دارد هر نوع از سنگ ، هر جریان ، هر نوع از گل انرژی منحصر به فرد خود را دارا می باشند. بعضی اوقات خود را در عمق این ارتعاش گم می کردم و بعضی اوقات به حدی می رسید که من می توانستم انرژی را از طریق خود درمانی های ریکی تقلید کنم .

اخیراً در یک روز زمستانی در حالیکه برای دیدار از خانۀ نیاکان خود در ولز بودم متوجه درخت صنوبر نقره ای عظیم الجثه ای شدم که با برخورد رعد و برقی که اخیراً اتفاق افتاده بود به دو نیم شده بود. ریشه های نیمی از آن درخت هنوز محکم و استوار بود و در حال تولید جریان سلامتی از شیرۀ گیاهی جهت درمان خود بود نیم دیگر درخت بر روی زمین به حالت مرگ افتاده بود. همانطور که به سمت درخت در حرکت بودم می توانستم فقدان بی کرانی که بخش ایستادۀ درخت احساس می کرد و وضعیت خطیر نیمۀ افتادۀ درخت که کاملاً از بخش ایستاده جدا شده بود را احساس کنم.

شروع به انتقال ریکی به بخش ایستادۀ درخت کردم اما مقاومتی را می توانستم احساس کنم بنابراین از راهنما های خود درخواست کمک کردم . به من گفته شد که باید نیمۀ افتادۀ درخت را ریکی کنم و به محض اینکه اینکار را انجام دادم انتقال انرژی را حس کردم . همانگونه که ریکی در سرتاسر دستان من جریان پیدا کرد احساس کردم که ارتعاشی وارد بدن من شده است ، چنین حسی را هرگز تجربه نکرده بودم جوهرۀ درخت معرفت، انرژی، خرد، و عشق آن.

سپس به سمت منتقل نمودن این انرژی به بخش ایستادۀ درخت هدایت شدم که در ادامه این کار را نیز انجام دادم. تجربۀ عجیبی بود که با قدرشناسی و عشق بخش سالم این درخت عظیم الجثه احاطه شده بود. هنگامی که جریان انرژی متوقف شد ، قادر به بازگشت به ریکی سنتی معمولی و کار بر روی درمان تنۀ شکستۀ درخت بودم. راهنماهای من به من گفتند که درخت به خاطر کمک من بسیار سپاسگذار بوده و این اجازه را به من می دهد که از ارتعاش آن برای کمک به دیگران استفاده کنم. آنها به من گفتند که می توانم به مردم کمک کنم تا با آن نوع خاصی از ارتعاش انرژی "ببینند".

به محض اینکه مکان را ترک کردم قسمت افتادۀ درخت را لمس کرده و حس کمی نسبت به اینکه گویا هوشیاری درخت رفته بود و تنها به تکه چوبی تبدیل شده بود.

به منظور به یاد داشتن انرژی درخت نمادی برای آن در نظر گرفتم چراکه روش معمولی است که با بسیاری از دیگر انواع ریکی و کار با انرژی همراه می باشد. نماد مورد نظر می بایست راهی برای رها کردن این انرژی بوده تا برای خود و دیگران جریان پیدا کند و به عنوان روش ساده ای برای انتقال انرژی به دیگران باشد. زمانی که در حال تصمیم گیری در مورد اینکه چه چیزی را به عنوان یک نماد استفاده کنم بودم به دانش و معرفت مردم سلتیک (اجداد من) برگشته و پی بردم که هدفی که در اگامی باستانی برای درخت صنوبر نقره ای استفاده می شد همان حرف A   در الفبای مدرن است.

این موضوع باعث شد که به سفر دیگری بروم تا مکتبهایی که معتقد بودند که درخت صنوبر نقره ای توانایی دیدن فاصله های طولانی مشاهدۀ افق " دیدن " را دارد کشف کنم. در ولز شروع به درک معنی درخت و دانش و معرفت مردم سلتیک کردم . در حال حاضر به شدت معتقدم که آنها ذات هر درخت و هر نوع گیاهی را می دانستند ارتباط آنها با زمین مادر به گونه ای  کامل بود که در مورد طنین ها و انرژی های اطراف خود حساس بوده ، و این انرژی ها را در جهت کمک  به خود در زندگی به کار می بردند.

 

تصمیم گرفتم که انواع دیگری از درختان را نیز امتحان کنم و ببینم آیا مدلی برای این انرژی بوده اند یا خیر. نقطۀ شروعی با حرف A  به من نشان داده شده بود بنابراین تصمیم گرفتم که با آخرین حرف الفبای سلتیک” y” یا درخت سرخدار کار کنم. این شانس را پیدا کرده بودم که از قبرستانی در گلوسسترشایر  بازدید کنم ، در این قبرستان 99 درخت سرخدار روئیده بود- تلاش بسیاری شده بود که در آنجا صد درخت کاشته شود ، اما آن درخت همیشه می میرد . در اینجا من طنینی با یک درخت سرخدار که اجازۀ کار با انرژی خود را به من داده بود پیدا کردم ، این درخت از طریق راهنماهای من به من اطلاع داده بود که " من را تا رسیدن به انتها" راهنمایی خواهد کرد. من نمادی را به انرژی متصل نموده و شروع به کار کردم  و به این نتیجه رسیدم که در مقابله با هر گونه تغییر یا از دست دادنی مرا کمک کرد : تسریع در روندهای بهبودی، یا راهنمایی به من در میان مسیرهای  سخت و ناهموار به سهولت راهنمایی می کرد.

 با استفاده از این روش با درختان و گیاهان بسیاری کار کرده ام که با کمک دانش و معرفت مکتب ها در انتخاب موقعیت ها و انواع انرژی بود. در نهایت به کار کردن با انرژی سلتیکی دیگری چون دریا هدایت شدم و به طرز باور نکردنی تجربه ای فوق العاده پرقدرت بود و نشان داد که سیستم سلتیک ریکی آمادۀ منتقل شدن می باشد برای اینکه دیگر انرژی ها آنقدر پر قدرت بودند که انسان آمادگی دریافت آنها را ندارد. به من گفته شده بود زمانی که نشانه ها کامل شدند دریا این اجازه را خواهد داد که تمام انرژی بالقوۀ آن کشف شود و به این ترتیب آخرین نماد این سیستم دارای شکل بسیار حقیقی از انرژی است.

سیستم سلتیک ریکی یک تحول است ، با استفاده از این سیستم ، ماهیت کار با انرژی پدید خواهد آمد و به محض اینکه این روند به وقوع افتد اکثر اسرار ریکی سلتیک برای ما شناخته شده خواهد بود.

 

 

  • بتسابه مهدوی