نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درخت» ثبت شده است

سرو ایرانی

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۴۰ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

سرو ایرانی به عنوان نماد استقامت و سرفرازی ایرانیان توصیف می شود. سرو در تصویرگریهای پس از ورود اسلام به ایران به شکل سرشکسته دیده می شود. گفته می شود که این گونه تصویرگری از سرو در نقاشی های این دوره نشان از این دارد که اعراب به این وسیله در پی نشان دادن از بین رفتن صلابت ایرانیان پس از حمله به ایران بوده اند.

سرو نام درختی است همیشه سبز که ۳ قسم دارد:۱-سروناز:که شاخه هایش متما یل است.۲-سرو آزاد که شاخه هایش راست رسته است.-۳ سرو سهی: که دو شاخش راست رسته باشد.

 

عقاید گوناگونی در مورد سرو وجود دارد،در اساطیر یونان سرو را نشان سوگواری و از دست دادن یار می دانستند.چوب این درخت را فنا ناپذیر تصور می کردند و در ساختن مجسمه ها،معابد و کشتی ها از آن بهره می بردند. مثلا” مطابق تورات از چوب سدر یا سرو برای ساخت کشتی نوح استفاده شده است.

 

درخت سرو با آئین زرتشتی و ایرانی همبستگی خاصی دارد.درخت سرو سمبل اهورا مزداست و به علت همیشه سبز بودنش نشان جاودانگی تلقی می شود.طبق روایات گذشته روزی زرتشت سروی در ناحیه ربونه سبزوار کاشت.این درخت بهشتی و فنا نا پذیر شد و به عنوان سرو کاشمر شهرت یافت.زرتشت این درخت را بهشتی می داند که برگش دانش و خرد است و هر کس میوه آن را بچیند جاودانه خواهد ماند.آن سرو بعد ها به دست خلیفه عباسی قرس شد و به بغداد برده شد . زرتشتیان امروزه آن محل را قهستان می نامند.

اکنون نیز نمونه های کهنسال دیگری از درخت سرو در جاهای دیگر ایران همچنان استوار است که مهم تر از همه، سرو کهنسال چند هزارساله، در شهر ابرکوه یزد است که کهنسال ترین سرو جهان به شمار می رود.

 

سرو ابرکوه در استان یزد واقع است. گویند زرتشت ، چون موسم اسپند به ابرکو رسید ، با دست خود بذر سرو بر این دشت فشاند و بر مردمان نوید داد که درختی در آن میان بماند تا ببیند درفش ، فرزندش ، بهرام ، پادشاه صبح دم رستاخیز را کویر ابرکوه را که درمی نوردی ، به پیرترین ساکن کویرهای جهان خواهی رسید. سرو ۵هزار ساله ابرکوه را اگر مسن ترین موجود زنده جهان بنامیم ، چندان به بیراهه نرفته ایم. در ایران باستان ، کاشتن درخت از اهمیت بسیار بالایی در طبقات مختلف جامعه برخوردار بوده است. در نگاره ها و آثار باستانی مانند حجاری های دوره هخامنشی در تخت جمشید، نماد درخت و به طور خاص ، سرو آورده شده است.

 

در فرهنگ زرتشتیان آمده است : سرو به دلیل آن که درختی همیشه سبز است ، همواره در ایران اهمیت خاصی داشته است و سرو ۵هزار ساله ابرقو نیز که آن را سرو زرتشت می نامند، نمادی از همین امر به شمار می رود. غیر از نگاره ها و حجاری ها در پارچه بافی ها هم به گونه ای گیاه ، درخت و همان سرو خمیده که بعدها در فرهنگ ایرانی ترمه نامیده شده ، دیده می شود. سرو ابرقو در دیگر هنرهای ایرانی نیز به چشم می خورد. مینیاتور بهترین مجال برای شناسایی این درخت کهنسال است که به شکلی منحصر به فرد در آثار هنرمندان این مرز و بوم جلوه کرده است. سرو ابرقو، این نگین سبز کویر ایرانیان در تمامی جهان به عنوان نمادی از زندگی و زیبایی معرفی شده است.

این در حالی است که در کشور ما بسیاری حتی از وجود این جاذبه مسلم گردشگری بی خبرند. چندی پیش ، دانشمندانی از ژاپن و روسیه پس از بازدید از سرو ابرقو عمر آن را تا ۸۰۰۰ سال برآورد کردند؛ اما الکساندر روف ، دانشمند روسی عمر این درخت را میان ۴۰۰۰تا ۴۵۰۰سال برآورد کرده است. حمدالله مستوفی هم در کتاب نزهت القلوب که در سال ۷۴۰هجری قمری تالیف شده است ، درباره این سرو آورده است : آنجا سروی است که در جهان شهرتی عظیم دارد. چنانچه سرو کشمیر و بلخ شهرتی داشته و اکنون این از آنها بلندتر و بزرگ تر است. حتی برخی مورخان پارا فراتر نهاده و معتقدند نهال این درخت را یافث ، پسر نوح کاشته است. اختلاف نظر بسیار و درباره چند هزار سال سن این زنده ترین موجود تاریخ دنیا هم نمی تواند از اهمیت این جاذبه گردشگری کشورمان بکاهد.

پیرترین موجود زنده دنیا با ۲۵متر ارتفاع ؛ ۱۸متر محیط و ۵/۱۱ متر اندازه دور تنه در قلب ایران آرام آرام زندگی می گذراند. با اقداماتی نظیر آفت کشی و آزادسازی حریم این سرو تاریخی که سال گذشته از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان یزد صورت گرفته است اکنون سرو ۵هزار ساله ابرقو براحتی می تواند نفس بکشد. نگین سبز کویر ایران این روزها به بار نشسته است تا در عین کهنسالی نشانه دیگری از زایش و باروری به نمایش بگذارد. سرو کهنسال کشورمان نیاز به مراقبت بیشتری دارد، شاید توجه بیشتر به این جاذبه گردشگری در دل کویر ایران بتواند روزی آن را به عنوان قلب گردشگری تفریحی و یا حتی گردشگری علمی در ژرفای کویر تبدیل کند.

 

یکی از ذخیره گاه های کم مانند سروهای کهنسال ایران بیش از ۲۲ اصله سرو ۲۶۰۰ ساله، در استان ایلام است که آن ها را به نام سروهای زربین می شناسند. این سروها به علت عدم ثبت و ناشناخته ماندن، و در پی سوزانده شدن و بریده شدن، در معرض نابودی هستند. بیش از ۲۲ اصله سرو زربین با دیرینگی ای بیش از ٢۶٠٠ سال در استان ایلام در روستای «بان سول» در بخش «چوار» از توابع شهرستان ایلام جای دارند. این درخت های کهن بصورت ثبت نشده باقی مانده اند و نامی از آن ها در جایی نیست. در سال های اخیر به غیر از سوزاندن این درختان سرو توسط مردم، گرد و غبار و خشکیدگی و همچنین بریدن شاخ و برگ های درختان سرو ایلام، باعث نابودی شماری از این درختان شده است. تلاش برای نگهداری این سروها در دست بررسی است و معاون فنی منابع طبیعی استان ایلام در این باره گفته است، «مناطقی هستند که به دست ادارهٔ کل منابع طبیعی استان ایلام شناسایی می شوند تا گونه های ژنتیکی و بسیار کمیاب در آن ها، زیر چتر نگهداری بیشتر جای بگیرند.»«بان سول» در بخش «چوار» از توابع شهرستان ایلام جای دارند.

 

سرو در زمان هخامنشیان نیز مقدس و محترم بود تا جایی که در حجاری های پلکان شرقی کاخ آپادانا تصویر این درخت را در کنار سربازان می بینیم.

در بسیاری از سنگ قبر های اطراف کاشان ،مزار هایی هست که تصویر سرو بر روی آنها کنده شده که نشانه اعتقاد به جاودانگی وزندگی پس از مرگ در نزد ایرانیان حکایت دارد.

در دوره آل بویه و سلجوقیان در نقش های پارچه،فرشتگان هورتات و امرتات(خرداد و امرداد)هستند که وظیفه آسمانی خوددر نگهبانی سرو که نشانه روح مقدس یا یزدان ،انجام می دهند.

 

در اکثر صنایع دستی ایران شاهد طرحی به اسم بته جقه هستیم.از اواخر قرن یازدهم این شکل در آثار گوناگونی مانند:فرش،پارچه و دیگر صنایع دستی رایج شد.در واقع بته جقه کوچک شده سرو است و از آنجایی که پس از اسلام ظهور کرده ،مطمئنا”عقاید و اندیشه اسلامی در به وجود آمدن آن نقش داشته.البته بعضی ها هم بته جقه را از گیاهی هندی دانسته که از قرن دوازدهم به شکل بته جقه طراحی شده است که با توجه به سوابق آن تصور غلطی است.بر بالای کلاه پادشاهان ایران پرک بوته ای کوچکی از پر پرندگان بود که نقشی شبیهه به بته جقه دارد که در واقع همان کوچک شده سرو است.

 

در جای دیگری که شاهد این شکل هستیم بر روی لباس ورزشکاران پهلوی یا زور خانه ای است که نشانی از مردانگی و آزادگی این مردان است . حتی بازو بند پهلوانی که هر سال به یکی از آنها تعلق می گیرد ، در بر دارنده یک نقش بته جقه است

 

نقش بته میری یکی از نقشهای متداول در هنر قالی بافی است . در قالی های سرآبند ایران و در بعضی از قالی های صحنه ، این نقش تنها نقش تزئینی را تشکیل می دهد که به تعداد خیلی زیاد تکرار می شود . در قالی های خراسان ،کرما ن، شیراز ، افشار ایران و در تعدادی از قالی های قفقاز نقش بته را به همراه سایر نقشها می بینیم .

امروز این نقش در صنعت پارچه بافی ،بر روی ظروف غذا خوری و تزئینی ،صنایع منبت کاری شده و قلمکاری ها و.به وفور دیده می شود . بعضی ها معتقدند این طرح هیچگاه قدیمی نمی شود.

دکتر بتسابه مهدوی

29 خرداد 96

  • بتسابه مهدوی

سرو

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۲۵ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

بر بنیان باورهای مهری، نیاکان مان نام هایی چون < سرو ناز > را بر فرزندان خود می نهادند و در هنگام زایش فرزندان شان به جای قربانی کردن، به نام نوزاد درخت سروی می کاشتند تا سرو آزاد و فرزندشان باهم بزرگ شوند و زندگی سبز و سرنوشتی روشن داشته باشند. نزد مهربانان، درخت سرو با صفاتی چون آزاد، راستین، بلند، سرفراز، سرکش، تازه، جوان، جوانه، نوخاسته، سایه دست، سایه گستر، سهی، پابرجای، پادرگل، پایدار، چمن زاد، بستانی و بوستان آرای شناخته شد.

 

اما <سرو مهر> را در شب زایش مهر با نمادها و نشانه هایی دیگر نیز می آراستند که هر یک نزد مهریان نشانی ویژه با پیامی رازگونه و نهفته در خویش بود. چنانکه برفراز سرو به نشانه خورشید یا مهر تابان ستاره ای زرین یا سرخ برمی افراشتند و شاخه های درخت سرو را با دو رشته زرین و سیمین به نشانه خورشید و ماه می آراستند. همچنین جوانان آرزومند به امید برآورده شدن آرزویشان، به گونه ای نمادین پارچه ای ابریشمی یا سیمین بر شاخه های سرو می آویختند و در پای سرو نیز هدایایی می گذاشتند.

 

پس از گسترش آیین مسیح در اروپا، پیروان این آیین نیز به بسیاری از سنت های مهری همچنان پایبند ماندند؛ چنانکه می دانیم امروز سنت کهن برافراشتن و آراستن سرو به صورت آذین بندی درخت کاج هنوز متداول است. پس بر این پایه می توان در نظر گرفت که با بهره گیری از نمادهای ویژه آیین مهر، آراستن و آذین بندی درخت سرو نیز انجام شود و خانواده های ایرانی نیز این رسم کهن مهری را به عنوان بخشی از مراسم جشن یلدا در خانه های خود زنده کنند و پاس بدارند.

 

درخت سرو از هزاران سال پیش در ایران کاشت می شده و یکی از نمونه های کهنسال این درخت، سرو کاشمر بوده است که بنا به قول مشهور به دست زرتشت کاشته شده بود. اکنون نیز نمونه های کهنسال دیگری از درخت سرو در برخی از نقاط ایران همچنان استوار است که مهم تر از همه سرو کهنسال چند هزارساله در شهر ابرکوه یزد است که کهنسال ترین سرو جهان به شمار می رود. به هر روی، خوشبختانه درخت سرو در ایران و همه کشورهای جهان در دسترس ایرانیان است و حتی در کشورهای سردسیر با اندک تلا شی می توان آن را در گلخانه کاشت و نگهداری کرد و در جشن یلدا استفاده کرد. تیره سرو در دنیا دارای ۱۳ تا ۱۵ جنس و نزدیک به ۱۴۰ گونه است.

 

امروزه در سراسر ایران و در همه فصول سال می توان نهال های گلدانی گونه های مختلف سرو را با بهای مناسب از گلخانه ها تهیه کرد و لا زم به یادآوری نیست که دوستداران فرهنگ ایران و آیین مهر که از پاسداران زمین ومحیط زیست نیز هستند از آسیب رساندن به این درختان همیشه سبز و یادگاران کهن فرهنگ ایران زمین در چنین مراسمی پرهیز می کنند و می کوشند تا پس از پایان جشن شب یلدا، در صبح روز بعد (خرم روز) این درختان زیبا را به خانه اصلی خود در طبیعت بازگردانند و در باغ و باغچه و بوستان ها به خاک بنشانند.

دکتر بتسابه مهدوی

27 خرداد 96

  • بتسابه مهدوی

درخت در اسطوره ها و ادبیات

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۲۲ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی


هر زمان سخن از درخت به میان می آید، اغلب افراد به سودمندی این نعمت خدادادی می اندیشند و این که درخت درکنار داشتن ثمرات مختلفی چون میوه، چوب و... می تواند یکی از عوامل مهم در رفع آلودگی هوا باشد. این تصور کاملا درست است و چه بسا در میان فواید مختلف درخت، بسیاری از فایده ها با توجه به محدودیت دانش بشری هنوز کشف نشده اند. اما جدای از منافع مادی درخت، این دوست دیرین طبیعت کارکردهای دیگری نیز دارد و اگر بخواهیم این کارکردها را بشماریم، لازم است سیری در فرهنگ، عقاید، ادبیات، هنر و... داشته باشیم تا به نکاتی در خور توجه دست یابیم.

 

بی تردید درخت و حضورش در زندگی بشر امری فراتر از این جهان است، زیرا هرگاه از درخت سخن گفته می شود و این که قدمت حضورش در کنار آدمیزاد تا چه اندازه است، اولین نکته ای که به ذهن خطور می کند، سخن از درخت ممنوعه و به همراهش میوه ممنوعه است.

 

انسان های بدوی و اعصار کهن تصورشان این بود که درخت موجودی زنده است، روح و روان دارد وجالب آن که درکنار مقدس شمردن آن، به اموری چون پرستش درخت روی می آوردند. البته این مقدس شمردن درخت منوط به قوم یا ملتی خاص نمی شود، بلکه در نزد همه اقوام جهان درختان قداست و ارزش خاص خودشان را دارند. به عنوان مثال نزد ایرانیان از هزاران سال پیش درختی چون چنار احترام خاص دارد.

 

این درخت در نزد مردمان ایران نماد حکومت و سرزندگی بوده است و به خاطر پوست اندازی که هر ساله دارد، نماد حیات دوباره و به دست آوردن جوانی تلقی می شود. البته این قداست درخت چنار در نزد ایرانیان حتی بعد از اسلام هم حائز اهمیت است و مبین این نکته حضور درختان چنار در کنار امام زاده های اقصی نقاط کشور است. جالب است که در اعصار گذشته هرزمان می خواستند انسانی مومن در نزد همگان جایگاه معنوی یابد، او را در کنار و یا زیر درخت چنار به خاک می سپاردند. البته ناگفته نماند برای مردمان ایران، درخت سرو هم اهمیت خاصی داشته و نه تنها این درخت همیشه سر به فلک کشیده را نماد جوانمردی وبخشند گی می دانند، بلکه به خاطر حضور این درخت در بهشت، آن را به ابنیه مقدسی چون مساجد آورده اند و تصویرش را هم درکاشی کاری های مساجد و امام زاده ها عینیت بخشیده اند.

 

باید گفت هر ملتی برای خود درختان مقدسی داشته و دارد این درختان در سراسر آثار ادبی آن ملت حضوری فعال دارد. مثلا درختی چون نخل برای مردمان مصر، بین النهرین و شبه جزیره عربستان از دیرباز جایگاه خاصی داشته است و چون این درخت همیشه می روید و هرگز شاخ و برگش نمی ریزد و سبز است، از آن تحت عنوان نماد حیات و شادابی یاد می شود.

 

این همان چیزی است که اغلب در اشعار شاعران عرب به خوبی عیان است. همچنین درختی چون زیتون برای مردمان حاشیه دریای مدیترانه، درختی مقدس است، زیرا از یک طرف روزی رسان است، از طرفی به خاطر حضورش درجنگ هایی که منجر به صلح و یا پیروزی شده، نماد صلح و دوستی است. پس بی دلیل نیست هر زمان به ادبیات مردمانی چون مردم کشور فلسطین نگاه می کنیم، ردپای بسیار برجسته ای از حضور زیتون و باغ های آن را به خوبی مشاهده می کنیم.هر چند بسیاری از ادیان به درخت با دیده تقدس نگاه می کنند اما دین مبین اسلام نگاه جامع و گسترده ای به این آفریده خداوندگار دارد.

 

اسلام به تمام پدیده های مفید و تمام آفریده های خداوند به چشم پدیده ای قابل تأمل، محترم و حتی آیه و وسیله ای برای شناخت خداوند و نزدیکی به حق تعالی می نگرد و از تمام عناصر طبیعت به عنوان وسیله ای جهت شناخت کامل تر خداوند و نزدیک شدن به ساحت ایشان یاد می کند. پس بر همین اساس در فرهنگ اسلامی درخت نماد زندگی، معرفت و نعمت الهی است و خداوند در قرآن کریم هرگاه از درختان یاد می کند، آنها را نماد قدرت خداوندی و نشانه ای برای تدبر آدمیان معرفی کرده است، چنانچه در سوره مبارکه انعام، آیه ۹۹ چنین آمده است:

 

«اوست خدایی که از آسمان باران فرو بارد تا هر نبات در آن برویانیم و سبزه ها را از زمین بیرون آوریم و در آن سبزه ها دانه هایی که روی هم چیده شده پدید آوریم و از نخل خوشه هایی پیوسته به هم برانگیزیم و نیز بستان هایی از تاک ها، زیتون و انار که برخی مشابه و برخی نامشابه هم اند، خلق کنیم. به میوه هایش آن گاه که پدید می آیند و آن گاه که می رسند، بنگرید که در آنها عبرت هاست برای آنان که ایمان می آورند.»

 

به جرات می توان گفت درخت نماد عشق ایرانی است و حضورش در پهنه ادبیات فارسی نه تنها گسترده است، بلکه به آن زیبایی و جلایی خاص داده است. پس بی دلیل نیست در واژه واژه و در بیت بیت اشعار نغز فارسی، عباراتی چون «درخت مهربانی، درخت بیداری، درخت معرفت، درخت کیهانی، درخت جاودانه و... را مشاهده می کنیم؛ آن طور که در «ویس و رامین» اسعد گرگانی بارها می خوانیم.

 

تو را در دل درخت مهربانی

 

به چه ماند؟ به گلزار خزانی

 

مرا در دل درخت مهربانی

 

به چه ماند؟ به سرو بوستانی

 

ناگفته نماند این توجه و اهتمام به درخت در ادبیات فارسی ریشه در این موضوع دارد که در فرهنگ وباور ایرانی درخت نمادی مینویی و بهشتی است، زیرا ریشه در خاک دارد. اما رو به آسمان قد می کشد شاخه هایش هماره رو به بالاست و این خود می تواند نشانه ای از روح تشنه انسان در رسیدن به خداوند باشد و به آن مرتبه نمی رسد، مگر با نیایش کردن. پس به همین جهت است در اغلب ابیات و اشعار غنی شعر فارسی هر زمان فرصتی پیش می آید، درختان با اقتدار خودشان را نشان می دهند؛ آن طور که درخت و به تبع آن باغ و بوستان محل رسیدن به معشوق است و همانا تداعی کننده وصال. مثلاً حافظ در جایی می گوید:

 

شد چمان در چمن حسن و لطافت، لیکن

 

درگلستان وصالش نچشیدیم و برفت

 

و گاهی هم این درخت وسیله ای می شود برای نشان دادن عظمت انسان و این که انسان می تواند زندگی طولانی داشته باشد، آن طور که فردوسی در پایان رزم رستم و اسفندیار، آن زمان که تیر به چشمانش می خورد، زمین خوردن اسفندیار را چنین ترسیم می کند؛

 

خم آورد اسفندیار سروسهی

 

از او دور شد دانش و فرهی

 

پس بر همین اساس است که شعر و ادب فارسی مملو شده از حضور درختان که هر کدام از آنها نمادی هستند، به عنوان نمونه بید مجنون در ادب فارسی نماد و نشانه ای سوگواری، عشق بدون شادی است و خود به خود تداعی کننده عاشق دل شکسته و یا درخت انار نماد زایش، ثروت، عشق و جریان یافتن رگ های زندگی است. جالب آن که در این میان درخت گردو به عنوان خرد مکتوم، باروری، طول عمر و مظهر پایداری به هنگام بداقبالی است. اما جدای از آنچه عنوان شد تمام این دوست داشتن ها و آوردن درختان مختلف در پهنه ادبیات فارسی یک نکته را دنبال می کند و آن هم این است که حضور درختان و به تبع آن طبیعت در شعر فارسی، علاوه بر زیبا کردن شعر و استفاده از آرایه هایی چون تشبیه و استعاره، در دل خودش نشان از زایش دوباره دارد و این که حیات دوباره طبیعت و بارور شدن آن، نماد و نشانه ای از قیامت است و خود به خود به انسان موضوع معاد را القا می کند، باشد که همگان از آن درس بگیرند.

دکتر بتسابه مهدوی

27 خرداد 96

  • بتسابه مهدوی