نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روان شناسی» ثبت شده است

هیجانات از دیدگاه مولانا

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۲۹ ب.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

 مولانا جلال الدین محمد بلخی مرد اول عرفان ذوقی و عملی ایران است که تنها به تصوف بحثی و علمی بسنده نکرد و در پی مکتبی خاص چون سهروردیه و کبرویه و نظایر آن نبود.

تعلیماتش چه در عرصه مثنوی و چه در فضای پاک و شفاف غزل مبتنی بر عرفان محض و سره تهی از هر نوع پیرایه و ارایه و به دور از سنت معمول چله نشینی ریاضت کشی و ترک دنیا و تکلفاتی از این دست است. در حقیقت لب عرفان است بی آنکه تشریفات خانقاهی و خانقاه نشینی آن را پویایی باز داشته باشد. غزل های عرفانی مولانا نمود از صمیمی ترین و ساده ترین وسیله ارتباط با ذات حق و شناخت راه درست و میان بر برای وصول به کمال است. چکیده افکار عرفانی مولانا درغزل های اوست که با مرور آن انسان مواجه می شود با شور و شعف مردی که دیگر خود نیست خودی به جا نمانده محور در ذات و صفات پروردگار است. غزل عرفانی از حکیم سنایی شروع شد و شیخ فریدالدین عطار راه شعر عرفانی حضرت مولانا و لسان الغیب حافظ رسید. آن دو هرکدام با شیوه خاص خود غزل عرفانی را به کمال رساندند.

غزل مولانا لب عرفان با سادگی و روانی و صراحت گفتار است. نمونه والای شیفتگی و عشق به معبود و اوج از خود رستن وبه حق پیوستن است. اما غزل حافظ عشق در پرده است. صراحت بیان را ازبیم اغیارخوش ندارد به هنر کذایی و دو پهلو سخن گفتن روی می آورد هرچند که حافظ از ابشخور عرفان آب برمی دارد که بنوشد و بنوشاند اما غزل در دست حافظ تنها بیان عارفانه نیست بلکه بیان ناروایی ها هست شرح ستم و زور گویی ها هم هست . به مردم و اجتماع چشم می دوزد و هیچ چیز از مقابل چشم قوی و ذهن و زبانش پنهان نمیماند. از میان محققان و مولوی شناسان خارجی رینولد نیکلسون با روش عالمانه بیش از همه پی جوی شناخت مولانا شد. بادیدی انتقادی مثنوی معنوی را تصحیح و چاپ کرد و به زبان انگلیسی برگرداند و نیز شرحی بر مثنوی نوشت.

 

پیروی از نفس اماره شاید رد نظر همه بزرگان  و عارفان ما مهمترین عامل انحراف انسان از مسیر کمال و دور افتادن به چاه ذلت و زبونی است.

مولانا می فرماید:

نفس ازدهاست او کی مرده است

از غم بی آلتی افسرده است

دوزخ است این نفس و دوزخ ازدهاست

کو به  دریاها نگردد کم و کاست

اوصاف و آثاری که مولانا برای نفس بر می شمرد به قرار زیر است:

نفس از دیدن و شنیدن حقیقت ناتوان است و توان عاقبت اندیشی ندارد . به بیان دیگر همه توجه نفس به  لذتها و خوشیهای زودگذر و ناپایداری است که در جاذبه های دنیای مادی می بیند. به همین سبب با قدرت و توانی که دارد نه تنها می تواند عقل جزوی را از کار خود بازدارد بلکه آنرا چون ضعیفی به اسارت می کشد وخود بر کرسی قضاوت می نشیند.

نفس با نفس دگر چون یارشد

عقل جزوی عاطل و بی کار شد

مولانا آثار جنبه های مختلف نفس و مفاسد هر یک را بر می شمرد که مهمترین و مشهورترین این جنبه ها طی چند قسم بیان می گردند.

1- شهوت

2-حسد

3- خشم

4- آرزو

5- نام و شهرت

6- جاه

7- دلبستگی به تن ومظاهر آن نظیر طعام و ...

شهوت

اشتهای سیر ناپذیری نفس آدمی به بر اورده شدن خواسته های خود و بویژه تمایلات غریزی شهوت نام دارد.

مولانا همه این اقسام و بویژه این قسم اخیر را در مثنوی فراوان توصیف کرده است و به جد در پی نمایاندن آثار شوم آن بر امده است زیرا شهوت جنسی از فراگیرترین تمایلات نفس بهیمی است که همیشه و همه جا قابل بروز است وکم نبوده اند راهروانی که در هجوم این غول راهزن شکست خورده و خرد و ایمان ایشان به یکبارگی به تاراج رفته است.

مولانا در مثنوی خویش بویژه دردفاتر 5 و 6 حکایاتی را بیان می کند که در ضمن آنها از چگونگی اتش شهوت وناتوانی عقل وایمان در چنگال آن سخن می گوید که آنها را طی عبارات زیر میتوان بیان داشت.

الف - مهمترین اثر شهوت آن است که چون در کشور وجود آدمی به حکومت بنشیند چنان مستی ایجا د میکند که عقل و خرد از آن سرزمین تبعید می شود و چشم و گوش را ازدیدن و شنیدن حقایق باز می دارد.

ب - چون انسان به مرداب غریزه نوازی پای نهد چنان فرو افتد که توان خارج شدن نداشته باشد پس هیچ امیدی به نو کردن او بسوی جهانهای فراخ فراحسی و گشوده شدن ابواب غیب نیست.

به نظر مولوی کسی که شهوترانی می کند به پرنده ای می ماند که همه جنبش و حرکت او بر مدار خیالی پوچ است و او با این کار بال پرواز خویش را ازدست می دهد.

چون براندی شهوتی پرت بریخت

لنگ گشتی وان خیال از تو گریخت

پرنگهدار و چنین شهوت مران

تا پر حیلت برد سوی جنان

ج - مولانا بران  است که بسیاری ازدیگر نمودهای نفس انسانی نظیر کبر و کینه و ... نیز از شهوت منشا می گیرد و شاید به همین علت است که آنرا دام سطبر شیطان معرفی می کند و پایه آن را در فریب انسان فراتر از دیگر امور می نهد ومعتقد است که شهوت را چنان آتشی است که چون شعله برافروزد انسان را در کام دوزخ فرو خواهد برد.

حسد

حسد نیز همانند دیگر تمایلات نفسانی از جمله آفاتی که در جسد آدمی ریشه دارد و نخست در شناخت آدمی تاثیر می گذارد و حاسد را بران می دارد که چشم و گوش خویش را در برابر حقیقتهایی که متعلق به محسود است کور و کر بیند. علاوه براین حسد چون گرگی فربه و تیز دندان آدمی را ازدرون می درد و همانند سدی مانع از رسیدن آب رحمت الهی به سرزمین دل و جان آدمی است.

به قول مولانا همین حسد بود که ابلیس را از مقام قرب الهی خارج ساخت و او را تا درجه یک تبعیدی نفرین شده تنزل داد.

خشم

همانطور که ذکر شد نخستین تاثیر مظاهر نفس آدمی دور کردن او از دریافت و شناخت حقیقت است. خشم نیز پیش از هر چیز روح انسان را واژگون می سازد و میان او و واقعیت فاصله می اندازد. علاوه براین مولانا معتقد است که خشم تخم دوزخ است و شراره عقل و اراده را در خود می سوزاند.

و شاید به همین علت است که مولانا آنرا جزوی از دوزخ  می داند و بر ان است که مرد را به هنگام خشم و شهوت باید شناخت.

وقت خشم و وقت شهوت مرد کو

 طالب مردی دوانم کو به کو

آرزو

ببین که عالم دام است و آرزو دانه

به دام مشتاب و هوای دانه مکن

آرزو به نظر مولوی آفتی است که با ایجاد وسوسه درخیر آدمی هر دم او را به جهان خیال می کشاند و با وعده های دروغین خود درخت تعلق را دردلش می کارد و این در چشم عارفان و بزرگان آفتی است که انسان را بر زمین می کوبد وبال پرواز او را می شکند. به همین سبب مولانا می کوشد تا جان آدمی را از چنگال آن رهایی بخشد که چون کسی از بند ان  رها شود صد گشایش فراروی خود ببیند و اگر در بند ان ماند هر فسادی را می توان انتظار داشت.

 

  • بتسابه مهدوی

خودپذیری

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۵۰ ق.ظ

خودپذیری

دکتر بتسابه مهدوی

 

در ساده‌ترین تعریف، خودپذیری یعنی اینکه شما خودتان را به‌صورت کامل و آنچنانی که هستید، بپذیرید. مفهوم درست خود پذیری یعنی اینکه شما هم پذیرای نکات مثبت وجود خود باشید و هم پذیرای نکات منفی آن.

 

بنابراین خودپذیری فرایندی است که انسان را به سوی پذیرش افکار و احساسات، بدون انکار یا طفره رفتن، متمایل می‌کند. فقدان خود پذیری باعث می‌شود که تمایلی به پذیرش افکار و احساسات خود نداشته باشید و در نتیجه آن به‌خود انکاری روی آورید.

 

بنابراین خود پذیری در مفهوم درست آن یعنی به جای انکار، انتخاب، نادیده انگاشتن یا سرکوب کردن آن چیزهایی که در وجود خودتان نمی‌پسندید، صادقانه حقایقی را در مورد واقعیت وجودیتان، بپذیرید.

 

خود پذیری به معنای آنکه شما نمی‌توانید چیزهایی را که در وجود خودتان دوست ندارید، تغییر دهید، نیست! بلکه ترجیحاً تنها روشی است که شما می‌توانید چیزهایی را که نمی‌پسندید تغییر داده و بهبود بخشید.

 

احساسات خود را بپذیرید

 

درست است که خودپذیری شما را به سوی لمس و پذیرش احساسات سوق می‌دهد اما این به معنای اینکه احساسات بر امور حکمفرما و تفکر منطقی ناتوان شود، نیست. به‌عنوان مثال، فرض کنید شما امروز حوصله کار کردن را ندارید اما می‌دانید که مجبورید سر کار بیایید، چرا که در حال تکمیل یک پروژه مهم هستید.

 

فردی که مهارت خود پذیری ندارد در اینگونه مواقع به‌طور خودکار سعی بر تکذیب یا سرکوب احساساتش دارد چرا که نمی‌داند چطور می‌توان واقعیت و احساسات را همزمان در نظر گرفت. توالی این نادیده انگاری احساسات می‌تواند به‌صورت مشکلات جسمی مانند نا‌امیدی، استرس، خستگی یا حتی عصبانیت نمود پیدا کند.

 

این قضیه به این دلیل اتفاق می‌افتد که به احساس حقیقی خود توجه نکرده و روز خود را با خودانکاری و نادیده گرفتن واقعیت آغاز می‌کنید. در نتیجه شما نمی‌توانید رفتار مناسبی برای چاره اندیشی این موقعیت، اتخاذ کنید چرا که درون خودتان تضاد وجود دارد و دچار علائم جسمی اشاره شده در بالا هستید.

 

البته در موقعیت یاد شده، کسی که دارای مهارت خود پذیری است- برخلاف افراد دیگر که ترجیح می‌دهند در مقابل احساسات خود با تکذیب یا سرکوب آن، مقاومت کنند- می‌تواند اعتراف کند که حوصله کار کردن ندارد اما همزمان با پذیرش احساسات خود، پروژه کاری خود را نیز تکمیل می‌کند.

 

در نتیجه این‌گونه افراد روز خود را با ذهنی روشن آغاز کرده و روی کار خود تمرکز می‌کنند.

 

تمرین کنید، چه چیزی را باید بپذیرید

 

پذیرفتن هر آنچه تجربه کرده‌اید یا در حال تجربه آن هستید، یکی از اجزای اساسی خود پذیری است و حتی ممکن است نقش مهمی در تعیین میزان سلامتی شما در آینده داشته باشد.

 

بسیاری از پزشکان معتقدند، شمار زیادی از بیماری‌هایی که افراد به آن مبتلا می‌شوند ناشی از احساس‌های منفی‌ای است که در طول زندگی دچار شده‌اند اما آنها را بروز نداده‌اند.

 

مادامی که فردی قادر به پذیرش ِاحساساتی مانند تنفر، عصبانیت و خشم نباشد و نتواند از طریق بخشیدن آنها، احساس رهایی یابد، تأثیرات منفی بر زندگیش خواهند داشت.

 

در حقیقت، بیمارانی که به‌نظر درمان ناپذیر بوده‌اند، چگونه با پذیرفتن اشتباهات و ناراحتی‌های موجود در گذشته‌شان و بخشیدن آنها، شفا یافته‌اند.

 

هرچند این بخشش برای بسیاری از بیماران آسان نیست و لازمه‌اش شجاعتی است که بتوان از طریق آن با دردی که در سراسر زندگی سرکوب شده، مواجه شد.

 

در این مرحله است که بیماران واقعیت شرایط خود را اعتراف، تجربه و درک می‌کنند و توان می‌یابند، انرژی منفی‌ای که در زندگی‌شان باعث احساس بیماری در آنها شده را رها سازند.

 

این مثال تنها یکی از سودمندی‌های قابل توجه ِ خودپذیری است که در زندگی شما نمود پیدا می‌کند.

 

مجبور نیستید هرچیزی را که می‌پذیرید، دوست داشته باشید

 

یکی از بزرگ‌ترین مفاهیم اشتباه که افراد در مورد خودپذیری به آن باور دارند این است که تصور می‌کنند خودپذیری یعنی هرچیزی را باید دوست داشته باشند و قادر به تغییر دادن هیچ‌چیز نخواهند بود. این باور نمی‌تواند برآمده از یک حقیقت باشد!

 

مهم است بدانیم، خود پذیری لزوماً به معنای دوست داشتن یا لذت بردن از همه آن چیزهایی که پذیرفته‌ایم، نیست! بلکه به معنای پذیرش واقعیت صحیح یک موقعیت است حال، آن واقعیت برایمان خوشایند باشد یا نباشد!

 

افرادی که خود وجودیشان را پذیرفته‌اند، درک می‌کنند که واقعیت، حقیقت دارد و فرار از مشکلات، راه حلی برای آن نیست. اینگونه افراد همچنین درک می‌کنند که همزمان با پذیرش چیزهایی که دوست ندارند، می‌توانند آنها را تغییر داده یا بهبود بخشند.

 

هر خطایی، همیشه علتی دارد

خود پذیری باعث می‌شود شما احساس رحم و شفقت نسبت به‌خود پیدا کنید و دوست خود شوید. این حالت بدین معنا نیست که اگر کاری انجام دادید که باعث شرمساری یا تأثر است، تلاش کنید کار اشتباه خود را درست جلوه دهید. بلکه خود پذیری باعث می‌شود که رفتار خود را مورد بررسی قرارداده و در آن تجدید نظر کنید. این عمل مستلزم آن است که چرایی انجام یک رفتار را درک کنید و بفهمید چرا یک رفتار باعث احساس بد یا احساس خوشایند می‌شود و در چه زمانی کدام رفتار مناسب یا حتی ضروری است؛ مخصوصاً نکته آخر بسیار مهم است.

 

هرچند تقریبا امکان ندارد به چرایی رفتار کسی در وهله اول و بدون مشاهده انگیزه‌ها و علل درونی که به افراد اجازه انجام رفتاری را می‌دهد، پی ببریم.

 

برای به تصویر در آوردن این موضوع می‌توانید یک جانی یا قاتل سریالی را در نظر بگیرید. اگر از یک جانی بپرسید که چرا فردی را به قتل رسانده است، ابتدا به شما خواهد گفت او معتقد است که آن فرد مستحق مرگ بوده است و بعد دلیلی برای چرایی این عمل خود خواهد آورد. این دلیل رفتارش را توجیه و اجازه پیشبرد و انجام آن را صادر کرده است.

 

این اصل ساده نه تنها برای توجیه رفتار یک قاتل بلکه برای توجیه رفتار همه افراد به کار می‌رود. هر کسی برای کاری که انجام می‌دهد در ذهن خود دلیلی دارد که آن دلیل به او اجازه انجام آن رفتار را می‌دهد. حتی اگر در عمل آنچه انجام گرفته است بسیار اشتباه باشد اما پذیرش آن نشان می‌دهد که دلیلی برای انجامش وجود داشته است.

 

هنگامی که در حال تمرین - خود پذیری هستید بسیار مهم است درک کنید، همیشه در بعضی از انواع موضوعات که بدترین رفتارها در آن نمود پیدا می‌کند، می‌توانید قبل از انجام آن رفتار نادرست، اشتباه بودن آن را احساس کنید.

 

بنابراین در مفهوم درست، خود‌پذیری ناشی از رفتار اشتباه، درست انگاشتن یا بالعکس نیست، بلکه خود پذیری یعنی درک موضوعات و نتایج رفتارهایی که از شما سر می‌زند.

 

 

  • بتسابه مهدوی