نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی» ثبت شده است

مرگ و مراسم تدفین در ایران باستان (2)

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۱۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی


رنگ‌ کردن مردگان

در ادوار قدیم جسد مرده را با رنگ قرمزی می‌پوشانیده‌اند که از اکسید آهن به دست می‌آمده و در فلات ایران فراوان بوده‌است. این نظر هم وجود دارد که ممکن است زندگان بدن خود را به دلایلی با همین ترتیب رنگ می‌کردند و چون فوت می‌شدند، اثر این رنگ بر بدنشان باقی می‌مانده‌است. در دوران‌های متأخرتر بجای اکسید آهن بر استخوان‌بندی متوفا با رنگی سرخ فام، با گِلِ اُخرا نقش‌هایی ایجاد می کردند.

 

خاک‌سپاری در منازل

رسم دفن مردگان در جاهای مختلف خانه، احتمالاً بنابراین اندیشه بوده‌است تا با بازماندگان مجالست و مصاحبت داشته باشند چه به بقای روح و زندگی پس از مرگ سخت معتقد بوده‌اند. این رسم تا مدتی دوام داشت و هنوز آن زمانی فرا نرسیده بود تا از مردگان در ترس و هراس افتند.

 

پیدایش ترس از مردگان

در بسیار از اقوام و ملل ترس از مردگان وجود داشته‌است و شاید این نشانی از آغاز دوران نیاکان‌پرستی باشد. بازماندگان برای مردگان قربانی می‌کردند، هدیه می‌فرستادند و می‌کوشیدند تا همچون خدایان شر، دلشان را نرم و مهرآمیز نمایند. در برخی نقاط چون مرده‌ای پیدا می‌شد، وی را درون خانه دفن کرده و خود در جایی دور خانه می‌ساختند تا روح متوفا آنان را پیدا نکند و یا درهای ورودی و خروج خانه را پس از فوت یک نفر مسدود کرده و از آنجا می‌گریختند تا روح محبوس فرصت تعقیب پیدا نکند. آثار چنین اندیشه‌هایی در دین ایرانی نیز بر جای مانده‌است.

 

در هرات رسم بر آن جاری بود که چون در خان‌ای کسی می‌مرد، سرنشینان وخویشان آن خانه را ترک می‌کردند. در بند نهم از فرگرد دوازدهم وندیداد آمده‌است، «ششمین سرزمین که اهورامزدا آفرید، هرات هَرَئیوَه است، که در آن ترک کردن خانه‌ها به هنگام مرگ رواج دارد. آفتی که اهریمن پرمرگ در این سرزمین آفرید، سرشک (سرسکه)، وشیون و زاری (دری‌ویکه) بود.»

 

دفن مردگان در قبایل پارس

چنین به نظر می‌رسد که به خاک سپردن مردگان یک آئین پارسی بوده که بعدها به تدریج متروک شده‌است. سندی بسیار جالب در این مورد از برده‌ای ایرانی به نام اوفراتس (Eufhrates) به دست آمده‌است. «مرا مسوزان، آتش را از برخورد تن من میالای، من پارسیم، نیاکانم نیز پارسی بودند و گناه آلودن آتش به نزد ما گران‌تر از مرگ است. مرا به خاک بسپار، مولایم، ولی برتنم، آب تطهیر نیفشان چون من آب‌ها را نیز گرامی می‌دارم.»

 

سیسرو، اسبیوس، هرودوت، و استرابو نقل می‌کنند که مغان زرتشتی جسدها را در برابر سگ‌ها یا لاشخورها قرار می‌دادند. پارسی‌های دوره هخامنشی آنها را مومیایی می‌کردند. ولی طبق گفته گزنفون کوروش می‌گوید:

«ای فرزندانم، بدن مرا بعد از مرگم نه در طلا و نه در نقره قرار مدهید، بلکه بلافاصله در زمین بگذارید».

 

این مطلب نشان می‌دهد که مراسم مربوط به مردگان در مورد هخامنشیان با آنچه در دین زرتشتی رایج می‌باشد، اختلاف داشته است. از ملاحظه گور داریوش بزرگ و خاندان هخامنشی در نقش رستم واضح می‌شود که شاهان هخامنشی قانون منع و جلوگیری از دفن مرده را در سرزمین رعایت نمی‌کرده‌اند. در کتاب اوستا دفن جسد مرده در زمین منع شده‌است، ولی این امر مانع نمی‌شد که استخوان‌های خشک جسد مدفون گردد، یعنی در محلی به نام استودان ریخته شود.

  • بتسابه مهدوی

مرگ و مراسم تدفین در ایران باستان (1)

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۱۵ ق.ظ

بتسابه مهدوی

 

ایرانیان در دوره‌های باستان گاه جسد را با موم می‌پوشاندند و آن‌گاه آن را دفن می‌کردند چنانکه در جنوب ایران متداول بود. گاه جسد را می‌سوزاندند و این عمل به دلیل فراوانی چوب و وجود جنگل بیشتر در جنوب دریای مازندران و دیگر مناطق پرجنگل انجام می‌شد. گاهی نیز اجساد را در دخمه‌هایی می‌گذاردند تا طعمهٔ لاشخورها شوند. گاه نیز اموات را در تابوت‌ها یا کوزه‌های سفالین دفن می‌کردند.

پس از فراگیری دین زرتشت و هنگامی که این دین به صورت دین رسمی ایرانیان درآمد، سوزاندن، غرق کردن و به خاک سپردن جسد گناه بزرگی شمرده شد. در آیین زرتشت آتش و آب و خاک مقدس هستند اگر جسد را مدفون کنند خاک را آلوده ساخته‌اند و اگر در آب غرق کنند آب را ناپاک نموده‌اند و اگر در آتش بسوزانند با آلوده ساختن این فروغ آسمانی بزرگترین معاصی صورت گرفته‌است. به عقیدهٔ پیروان مزدیسنا باید جسد را در دسترس مرغان و جانوران لاشه‌خور قرار داد و یا بالای برج‌های خاموشی در معرض نابودی گذاشت.

 

سوزاندن مردگان

در اوستا از سوزاندن مردگان یاد شده و آن را گناهی بزرگ دانسته‌اند و این می‌رساند که در عهد وندیداد یعنی در دوران اشکانی، این رسم هنوز در بین بخش‌هایی از ایران وجود داشته‌ است.

 

کول‌تپه

کول‌تپه به جائی اطلاق می‌شود که تودهٔ بزرگی از خاکستر بصورت طبقه‌طبقه، روی هم انباشته شده و بصورت تپه‌ای مانند درآمده‌باشد. در آذربایجان غربی بویژه کناره‌های دریاچه ارومیه که مرکز آتشکده‌های ایران بوده‌است، کول‌تپه‌های زیادی برجا مانده‌است. روستائیان از این خاکسترها برای کود دادن بزمین بهره می‌برده‌اند و سالیان دراز است که آنها در کشتزارهای خود استفاده می‌کنند تا موجب باروری زمین گردند، بطوری که برخی از این توده‌های خاکستر یا کول‌تپه‌ها اکنون اثری برجا نمانده‌است. این خاکسترها لایه‌لایه‌اند و در میان هر لایه مقداری خاک و گاه اشیاء قدیمی بویژه کاسه و کوزه و ظروف مختلف پیدا می‌شود.

 

دربارهٔ علت پیدایش این تپه‌های خاکستر در آذربایجان ایران حدس‌های گوناگونی زده می‌شود. بیشتر دانشمندان برآنند که این تودهٔ خاکستر بازماندهٔ هیزمی است که در آتشکده‌ها می‌سوخته و در طی سده‌ها تلی از خاکستر برپا گشته‌است. اما به سبب اینکه در جاهای دیگر ایران حتی نزدیک به آتشکده‌های بزرگ تپهٔ خاکستر وجود ندارد، برخی دیگر از محققان این نظریه را قبول ندارند. نظریهٔ دیگری که عنوان شده‌است به اینصورت است که شاید علت را در ویژگی آئین مردم این ناحیه باید جستجو کرد. ناحیهٔ اطراف دریاچه ارومیه، نخستین جای فرود آمدن نیاکان مادی بوده‌است که مزداپرست بوده‌اند و در سحرگاه مهاجرت هنوز از آئین زرتشت آگاه نبوده‌اند و شاید هم هنوز زرتشت هنوز پا به جهان نگذاشته بوده‌است.

مزداپرستان گویا مانند هم‌تباران هندی خود مردگان را در جایگاهی ویژه می‌سوزاندند و این خاکستر فراوان، بازماندهٔ چوب و هیزمی است که جسد را در میان آن به آتش می‌کشیده‌اند و بنابر سنن کهن پس از سوزاندن جسد برای زندگی پس از مرگ شخص درگذشته، در میان خاکسترها ظروف سفالین یا فلزی می‌گذاشته‌اند و روی این تودهٔ خاکستر خاک نرم می‌ریخته‌اند تا هنگامی که شخص دیگری درمی‌گذشته، برای سوزاندن او دوباره بتوانند بر پهنهٔ خاک هیزم قرار بدهند. استخوان‌های سوخته شده را سپس گرد آورده و آنها را در استوان‌های کنار آتشکده می‌ریختند همچنانکه امروز هنگامی که جسد در دخمه‌ها پوسید و عاری از گوشت و پوست شد، استخوان‌ها را در چاه استودان می‌ریزند.

 

خاک‌سپاری

اعتقاد به روح و روان و زندگی پس از مرگ به اشکال گوناگون در سراسر نقاط و مراکز جهان باستان از جمله ایران وجود داشته‌است. بر اساس و مبنای همین اعتقاد در گور مردگان اسباب و لوازم زندگی و خوراک و پوشاک قرار می‌دادند. در ادواری قدیم‌تر بر اساس شغل متوفا ابزار پیشه‌اش را نیز پهلوی دستش قرار می‌دادند. اغلب مردگان را در عمق کمی که گاهی از ۲۰ سانتیمتر نیز تجاوز نمی‌کرد، دفن می‌کردند. شکل اسکلت‌هایی که باقی مانده به شکل خمیده و منحنی است. برخی اوقات مرده را طوری خمیده دفن می‌کردند که تمام اعضای بدنش به جانب شکم کشیده شده باشد.

 

با پیدایش و کشف فلزات، زینت مردگان با اشیاء طلاه و نقره و سنگ‌های گران‌بها رسم و شایع شد. این رسم خدمت مهمی به فهم هنر و دانستنی‌های دیگر باستان‌شناسان کرده‌است زیرا که تقریباً تمامی جواهراتی که از زمان‌های باستان به دست ما رسیده‌است از مقابر و گورها یافت شده‌است.

  • بتسابه مهدوی

خنده چیست؟

بتسابه مهدوی | شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۲۴ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

** خنده در واقع مؤلفه ای است که در چهره ظاهر می شود و یک نمود ظاهری از احساس درونی انسان است. تمام احساسات ما به شکل رفتار خودشان را نشان می دهند و یکی از احساسات خوشایند و خوبی که همان احساس شادمانی است، خودش را به صورت «خنده» نشان می دهد. به همین دلیل وقتی می خندیم در درونمان احساس خوبی را تجربه می کنیم.

 

** اگر خنده واقعی باشد، احساس شادمانی را به وجود می آورد، اما بعضی وقتها خنده ها ظاهری است، یعنی فرد در درون خودش احساس خوشی ندارد و ظاهراً می خندد. به این نوع خنده متناقض یا «پارادوکس» می گویند، به این معنی که در درون یک احساس و در بیرون احساسی متفاوت وجود دارد.

 معمولاً نوع خنده خیلی زود شناخته می شود، چون اثری که ما انتظار داریم در طرف مقابل ما ایجاد نمی کند. به همین دلیل گاهی واژه «زهرخند» یا «نیشخند» در کنار «لبخند» جای می گیرد. مثل افرادی که ظاهراً می خندند، اما در درونشان غوغایی برپاست و فقط تظاهر به خنده می کنند.

 

** واسطه های شیمیایی مغز ما تحت تأثیر عوامل هیجانی دستخوش تغییر و تحول می شوند. مثلاً وقتی ما غمگین هستیم، تنظیم «سروتونین» که یک ناقل شیمیایی است، در مغز ما به هم می خورد.

 در واقع وقتی افسرده و غمگین هستیم، سروتونین کاهش پیدا می کند، اما وقتی می خندیم «دوپامین» که به عنوان ناقل شیمیایی در موضوعاتی مثل لذت بردن از زندگی و... اثر دارد، افزایش پیدا می کند و با زیاد شدن دوپامین احساس خوشی و لذت در ما ایجاد می شود و احساس رضایتمندی از زندگی پیدا می کنیم. اثرات واسطه های شیمیایی بسیار شگفت انگیز است، به طوری که با آزاد شدن دوپامین در اثر خندیدن (اگر از ته دل باشد) آنقدر احساس رضایت از زندگی به ما دست می دهد که حتی اگر وضع اقتصادی خوبی هم نداشته باشیم، باز هم از زندگی راضی خواهیم بود، زیرا همین واسطه های شیمیایی میزان رضایت ما را از زندگی بالا می برند.

«خنده» علاوه بر احساس رضایت و خوشحالی در زندگی اگر از ته دل باشد و تظاهر نباشد باعث افزایش یادگیری نیز می شود. (دوپامین باعث افزایش یادگیری می شود)

 

** یکی از مکانیسمهای دفاعی در افرادی که سلامت روان دارند، شوخ طبعی است و با اینکه با مسایل و مشکلات و سختی ها روبه رو می شوند، توانایی به شوخی گرفتن بعضی مسایل را دارند و گاهی به مشکلات خودشان می خندند که به این افراد «هیومور» می گویند.

  در واقع می توانیم بگوییم خنده مکانیسم بالغ است و افرادی که نمی خندند، دارای شخصیتهای ناپخته و نابالغ هستند و این افراد را حتی به زور نمی توانید بخندانید و به هیچ شیوه ای نمی توانید آنها را وادار به خندیدن کنید.

معمولاً این افراد دارای شخصیتهای بدبین، خسیس، افسرده و گوشه گیر هستند که به آنها «اسکیزوئید» می گویند، یعنی افرادی که راحت نمی خندند.

این افراد از چیزی لذت نمی برند. مثلاً در افرادی که دچار افسردگی می شوند، یکی از ویژگیهای آنها این است که طی مثلاً دو هفته از چیزی لذت نبردند و در ناحیه پیشانی آنها خطوط امگا دیده می شود.

 

** تحقیقات دکتر «ایموتو» در سال 1990 تا سال 2000 طی 10 سال مطالعه روی کریستالهای آب خیلی جالب است، وقتی در این بررسی کریستالهای آب را می گرفتند و در مقابل آنها می خندیدند، شکل کریستالها زیبا می شده، اما وقتی گریه می کردند، کریستالها بسیار نازیبا بودند.

  این موضوع روی بدن انسان نیز که سه چهارم آن آب است، صدق می کند و بر روح و روان ما اثر می گذارد.

ما همیشه در ارتباط هایمان باید دنبال کسی بگردیم که انرژی منفی به ما ندهد، چون معمولاً انرژیهای اطرافمان را جذب می کنیم و اگر با افراد بدبین و منفی همنشین باشیم، خواه ناخواه انرژی منفی به ما منتقل می شود، در حالی که اگر با آدمهای شاداب و خنده رو نشست و برخاست داشته باشیم، انرژی مثبت از آنها کسب می کنیم و روح و روان ما صدمه نمی بیند.

 

** هر چیزی حتی اگر بهترین و مفیدترین باشد، باید متعادل و نرمال باشد و از استاندارد خود تجاوز نکند. «خنده» هم از این قاعده مستثنا نیست و باید در حد تعادل باشد. ما در احادیث دینی هم داریم که خنده باید حد و اندازه داشته باشد.

 اگر بی خود و بی جا بخندیم، ضرر دارد، اگر زیاد بخندیم، ضرر دارد. مثلاً افرادی که در هر شرایط و اتفاقی می خندند(مثل وقتی که در یک تصادف چند نفر کشته و مجروح شدند)، دچار مشکل روانی و بیماری هستند و نیاز به درمان دارند.

معمولاً افرادی که دارای اختلالات خلقی دوقطبی هستند یکی از علایم آن شاد بودن بیش از حد آنهاست که باید تحت درمان قرار گیرند و اگر از اندازه خارج شود، نیاز به پیگیری جدی دارند.

کسانی که مسایل جدی زندگی را به شوخی می گیرند، دچار مشکل هستند و باید درمان شوند.
1800

  • بتسابه مهدوی

فرق بشر و انسان و آدم

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۶ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

1. انسان از ریشه «نِسیان» به معنای فراموشی است. نیز گفته اند؛ انسان مصدر «اُنس» و «اِنس» و به معنای رام بودن و خو گرفتن و الفت و ملاطفت داشتن و ضد توحّش است؛ لذا یک مرحله بالاتر از بشر است. یعنی بشری که یک مرحله از کمال را پشت سر گذاشته و به همدمی و همزیستی و همکاری خو گرفته است.

 

2. بشر در لغت به معنای پوست، جلد، هیأت و ظاهر اشیاء است و لذا در مواردی به کار برده می شود که معنا و محتوای شیء مورد نظر نباشد.

 

 3. آدم از ریشه «اُدم» گرفته شده است که به معنای 1. چیزهائی است که به غذا و نان اضافه می شود تا مطبوع و لذیذ شوند. 2. اسوه و رئیس قوم یا خانواده 3. مشهور و معروف 4. باطن اشیاء.

 

بنابراین می توان گفت که از میان انسان ها افراد برگزیده و شاخص را می توان، آدم نامید و لذا آدم انسانی است که تقریباً به کمال رسیده باشد. در قرآن هر جا لازم بوده است که فرد یا افرادی از این موجود دو پا معرفی گردد؛ مفاهیم لغوی کلمه رعایت شده و آن نامی انتخاب و به کار برده شده است که معرف مسمّای مورد نظر باشد.

 

تفاوت «آدم» با «انسان» در قرآن کریم آن است که آدم در کاربرد قرآن، علم و اسم خاص برای «آدم ابوالبشر» است. علت نام گذاری «ابوالبشر» به «آدم» شاید به خاطر آن است که حضرت آدم علیه السلام «اسمر اللّون» یعنی «گندمگون» بوده است.

 

در برخی روایات نیز آمده است که آدم را از آن جهت آدم گویند که از «ادیم الارض»، یعنی روی زمین است. جسد حضرت آدم از خاک روی زمین آفریده شده است.

 

انسان از ماده «انس»، اسم جنس است. وجه نام گذاری انسان به خاطر زیادی اُنس او، و به جهت آن است که آفرینش او به گونه ای است که قوام زندگی او با انس با انسان های دیگر است. از این رو انسان مدنی بالطبع می باشد.

دکتر بتسابه مهدوی
19 تیر 1396

  • بتسابه مهدوی

خصوصیات عدد (8)

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۱۰ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

رمز موفقیت در زندگی هشتها قدرت طلبی و رفاه طلبی آنهاست. این افراد از تاثیرگذاری بر دیگران لذت می برند. به خصوص اگر این تأثیر معنوی باشد. اما از مشکلات مالی می ترسند. گاه از قدرت و شهرت هم ترس دارند. گاه رفتارشان به گونهای است که گویی برای خود هم کارشکنس می کنند. حال اگر این افراد به خود بیایند و از استعداد ذاتی خود بهره بگیرند، افرادی مثبت موفق و نیک خواهند بود.

 

هشتها به ظاهر ازرسیدن به قدرت اجتناب می کنند، ولی در باطن در جستجوی آن هستند و به طریق مبهم اما محسوس، برای دستیابی به قدرت و موفقیت، سازش کاری می کنند. اینان بایستی مشکلاتی را که در ارتباط با قدرت و مقام و تشخیص، که با آن مواجه می ردند، از میان بردارند.

 

رسیدن به اهداف معنوی و دست یابی به آرامش درون، برای عده ای از هشتها مقدمتر از قدرت مادی است، اما قدرت مادی در کنار قدرت معنوی، راه را برای رسیدن به اهداف انسانی آنها باز می کند.

 

هشت‏ها اغلب انگیزههای لازم را برای به دست آوردن پول و قدرت دارند و آنهایی که از این انگیزه ها بهره می گیرند، به موفقیت و ثروت خوبی هم دست پیدا می کنند.

 

هرکس بخواهد به استعداد معنوی و روحی خود دست پیدا کند، باید شرایط از همه لحاظ برای او فراهم باشد. که از جمله این شرایط، احساس امنیت مالی در حد متعارف است.

 

البته هشتها وقتی در زندگی به ثروت و قدرت با معنویت برسند، نباید از آن سوء استفاده کنند، زیرا این عمل آینده روحی آنان را تحت الشعاع قرار می‏ دهد.

 

هشتها به طور کلی اغلب متغیر و دمدمی مزاج هستند گاه اعمال و رفتاری مثبت دارند و گاه نیز منفی باف و لجوج و متمرد هستند بعضی قدرت طلب بوده و حتی گاه از قدرت خود سوء استفاده می کنند بعضی دیگر از پول و قدرت دوری می کنند و به روحانیت گرایش دارند آنان گاه فعال و اهل کار و کوشش و اجتماعی بوده و گاه منزوی و غیر فعال می باشند با این حال اغلب افراد خوش شانسی هستند.

 

هشتها وقتی مثبت اندیش باشند، به اکثر خواسته های خود می رسند. چون این توانایی در ذات آنها وجود دارد. هشتهایی که به شکوفایی استعداد مادی و معنوی خود برسند، ممکن است خیلی ثروتمند باشند یا با قناعت و در رضایت کامل زندگی کنند. ممکن است به شهرت و احترام و موفقیت خوب اجتماعی دست یابند، یا غیر از خانواده و دوستان و همکاران، برای دیگران ناشناس باقی بمانند و....

دکتر بتسابه مهدوی

14 تیر 1396

  • بتسابه مهدوی

خصوصیات عدد (5)

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۴۲ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

رمز موفقیت در زندگی پنجها انضباط و آزادی طلبی و بلکه آزادسازی استعداد عالی درون خواهد بود. اینان تا حدی مستقل و منضبط بوده دارای ذوق و سلیقه هستند اغلب دارای افکاری سازنده گاه وابسته متظاهر و بلوف زن هستند در ظاهر خود را مستقل نشان می ‏دهند، ولی در باطن وابسته هستند این افراد اغلب ظاهری آرام و باطنی پرتشویش دارند گاه عجول و پر جنب و جوش هستند اغلب اطلاعات زیاد، اما سطحی دارند در همه حال مایل به کسب تجربه هستند و از بی حوصلگی گریزانند.

 

پنجها عموماً در زندگی در طلب آزادی و استقلال هستند گاه با تجربیات درونی و روحی مثبتی مواجه می شوند که این خود موجب اعتماد به نفس آنها خواهد شد.

پنج‏ها در امور احساسی عاطفی روحی اجتماعی  و مالی آزادی طلب هستند و هرگاه به آن دسته یابند، احساس امنیت و آرامش می کنند.

اگر چه آزادی برای افراد مختلف، معانی مختلفی خواهد داشت. اما در این جا مقصود از آزادی، خود رها شدگی و بی نظمی در امور نیست، بلکه مقصود بیان کامل خود براساس خود نظمی و کنترل نفس است. و از جهتی نیز مقصود رهایی از توهمات و قیدهای زندگی و ورود به ابعاد روحانی تجربیات در زندگی روزمره است.

 

پنجها حتی اگر یک بار با کسی مواجه شوند که بخواهد آزادی آنها را محدود سازد، به طور نا خودآگاه رابطه خود را با او محدود ساخته یا او را از زندگی خود دور می کنند. آنان به طور کلی از محدود شدن و بسته شدن توسط هر کسی یا هر چیز پرهیز می کنند.

 

آزادی توام با انضباط و مسئولیت پذیری، پنجها را به آزادسازی استعداد درون موفق می سازد. اگر پنجها بتوانند از مرز بی حوصلگی عبور کنند و در ضمن به خود اعتماد کنند، راه موفقیت برای آنان هموار می گردد. حال اگر از همت و اراده خود نیز بهره بگیرند، به تجربیات خوبی خواهند رسید. اما اگر به افکار منفی دل بدهند و در برزخ ترسها و تردیدها گرفتار شوند، قوای حیاتی و استعدادهای درونی آنها در بند خواهد ماند. اینان باید بدانند که قیدهای ذهنی و فکری بندهای انسانی هستند که روح شخص را از تجربیات و هدف واقعی زندگی دور می سازند.

 

بعضی از پنجها از انرژی بینشی و از استعاداد الهام پذیری و روشن بینی برخوردار هستند. در واقع گاه هم از الهامات حسی و هم شهودی برخوردار می شوند. اینان پنجها مثبت نگر هستند و اگر بتوانند استعداد الهامی و بینشی خود را پرورش دهند، حقایق زیادی را از جهان هستی درک خواهند کرد.

 

پنجها در وجهه منفی، افراد منفی باف متغیر و بی ثبات پریشان فکر و غیر موفق هستند اینان در عین توانمندی، ناتوان جلوه می کنند و اغلب تا حد اعتیاد پیش می روند. این افراد دوران نوجوانی و جوانانی حساسی دارند، و اگر خوب تربیت و راهنمایی و کمک شوند. افرادی مفید و مثمر ثمر برای خود و جامعه خواهند بود. در غیر این صورت ممکن است دچار آسیب های فراوان گردند.

دکتر بتسابه مهدوی

12 تیر 1396

  • بتسابه مهدوی

خصوصیات عدد (4)

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۴۰ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

رمز موفقیت در زندگی چهارها، ثابت قدم بودن است. اینان در وجهه مثبت، افرادی صبور واقعبین دارای احساس و منطقی متعادل و پیش رونده هستند و اگر از استعداد خود بهره کافی بگیرند، توفیقات خوبی در زندگی به دست خواهند آورد. اما در وجهه منفی، بسیار عجول زیاد خواه بدون پشتکار و اغلب دارای حالات و افکار متغیر هستند.

هدف اصلی چهارها در این جهان، رسیدن به امنیت روانی و ارتقاء روحی است. این افراد جهت رسیدن به این مقصود، ابتدا بایستی در درون به ثبات عاطفی و ذهنی و احساسی برسند،سپس با اشتیاق تعهد صبر هدف خود را دنبال کنند.

چهارها قبل از هر چیز بایستی اهداف زندگیشسان را مشخص کنند. سپس با این تعهد وا اراده که همه قوای خود را در آن جهت به کار خواهند گرفت، به سوی اهداف خود حرکت کنند.

 

ابتدا این که هدف آنها بزرگ یا کوچک است و یا اهداف مادی یا معنوی است، نباید حائز اهمیت باشد. مهم این است که قوای درونی آنان از حالت ایستایی خارج و با تعقیب عمی هدفها پویا شود. پس از این که قوای درونی آنها از حالت ایستایی خارج شد و به همراه آن، افکار و عواطف و احساستشان نظم گرفت، آن وقت می توانند اهداف بزرگتر را دنبال کنند.

هرگونه دستاوری در این جهان، سرچشمهاش قصد و نیتی روشن، و همچنین اراده و کوششی متمرکز بوده و هست. همان طور که برای احداث یک ساختمان ابتدا باید پی آن را مستحکم کرد، قصد و اراده نیز پی و زیربنای دستیابی به اهداف خواهد بود.

اکثر چهارها تمایلات و حرکتی متناقض دارند. گاه میخواهند پلههایترقی را چند تا یکی طی کنند. گاهی مدتها در یک پله دچار وسواس شده و درجا میزنند. علت اصلی این تناقض این است که آنان قبل از رسیدن به هدف قبلی، به سوی هدفهای بعدی میروند.

 

چهارها ابتدا بایستی انرژی زیربنایی را مستحکم کنند. سپس با قدرت و اعتماد به نفس بیشتر، پیگیر اهداف خود باشند. آنان در اغلب موارد تا آستانه موفقیت نزدیک می شوند، اما چون برای رسیدن به آن تعجیل میکنند، گاه ناامید شده و از ادامه راه باز میمانند.

چهارها در روابط اجتماعی نیز چنین عمل میکنند به سرعت با دیگران دوست میشوند، اما با اولین تفاهم و مشکل، دوستیشان را به هم میزنند. یا اغلب در حال تغییر شغل هستند. خانه عوض میکنند. رابطهها را تغییر میدهند و.... حال آن که آنان برای رسیدن به موافقیت در زندگی، نیاز به استقامت و ثبات و پایداری دارند.

چهارها اغلب در زندگی خانوادگی دچار مشکل میشوند. بعضی از این افراد اغلب با یکی از اعضای خانواده در اختلاف هستند. بعضی دیگر از چهارها در کودکی یا نوجوانی، پدر یا مادر خود را از دست میدهند یا به طریقی از سرپرستی و محبت آنان محروم میشوند. یا ممکن است مورد سختگیری و گاه آزار و اذیت والدین یا دیگر اعضاء خانواده قرار بگیرند.

 

چهارها اغلب خود والدین خوبی میشوند. ”آن دسته از چهارها که گرفتار محرومیتها و مشکلات بودهاند اغلب توجه بیشتری نسبت به فرزندان خود دارند. همچنین این افراد به دلیل رنج و سختی که در گذشته با آن مواجه بودهاند، آسان نمیتوانند گذشته را فراموش کنند و چنان مسائل را از پهنه ذهن و فکر پاک کنند. این افراد خوب است از تمرینات تمرکزی و ریلاکسیشن بهره بگیرند.

چهارها اگر بتوانند یا مثبت اندیشی، هماهنگی و ثبات لازم را بین افکار و احساسات خود به خود بیاورند، و در ضمن حس مسئولیتپذیری را در خود تقویت نمایند، به توفیقات خوبی در زندگی دست خواهند یافت.

چهارها اگر به خود نیایند و خود را افکار و احساسات منفی رها کنند، گاه تا حد هستریک پیش خواهند رفت و یا ممکن است در حالتی از گیجی و پریشان حالی و بی تصمیمی گرفتار شوند.

چهارها در وجهه مثبت و در شرایط مناسب، دارای عقاید و افکار سازنده هستند. آنان مشاوران مدیران معاونان و همکاران خهوبی در امور مختلف از جمله در امر تجارت و معاملات خواهند بود.

چهارها قبل از هر چیز در زندگی، نیاز به ثبات و پایداری دارند. آنان بایستی ابتدا هدفهای کوچک را پی بگیرند و با صبر و استقامت به آنها دست یابند، سپس با قدرت و اعتماد به نفس کافی، به سوی هدفهای بزرگتر حرکت کنند.

دکتر بتسابه مهدوی

12 تیر 1396

  • بتسابه مهدوی

خصوصیات عدد شش (6)

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۶، ۰۶:۱۷ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

رمز موفقیت در زندگی ششها بصیرت و مسئولیتپذیری خواهد بود. اینان افرادی خودباور مستقل صبور دقیق اجتماعی خونسرد مهربان و لبخند بر لب و مراقب هستند. اغلب کارهای درست و منطقی انجام میدهند....

رمز موفقیت در زندگی ششها بصیرت و مسئولیتپذیری خواهد بود. اینان افرادی خودباور مستقل صبور دقیق اجتماعی خونسرد مهربان و لبخند بر لب و مراقب هستند. اغلب کارهای درست و منطقی انجام میدهند. ولی در باطن از برخی تضادها و ناهماهنگیهای اجتماعی، احساس خشم و نومیدی میکنند. این افراد گاه با مسائل جزئی درگیر میشوند احساس خشم و نومیدی میکنند. گرفتار قضاوت نابجا میشوند. با این حال افراغدی کمال طلب و کمال گرا هستند و در صورت استفاده از استعدادهای بالقوه خود، قاضی یا وکیل خوبی میشوند .

 

زندگی دارای قلههای بلند است که صعود به آن، مبارزهای سخت را طلب میکند. ششها در وجهه مثبت، قادر به این مبارزه طلبی هستند. آنان اغلب در زندگی نظر بلند بوده امکانات برتر را جستجو میکنند. این افراد به دلیل کمال طلبی و انعطافپذیری اغلب به توفقیات بالایی در زندگی دست مییابند .

همه ما دارای امیدها و ایدهآلهایی هستیم که مکن است به آنها برسیم یا نرسیم. اما شش‏ها در این خصوص حساستر و ضربه پذیرتر هستند. آنان اگر به خواستهها و آرزوهایشان نرسند، ضربههای شکست و ناامیدی را با شدت بیشتری حس میکنند .

ششها اغلب قضاوت عجولانه میکنند. دیگران را با ایدهآلهای خود میسنجند. اغلب در حال انکار زندگی عاطفی هستند. آنان از اشتباه هراسانند و اگر گاه در زندگی دچار اشتباه شوند، ممکن است مدتها خود را شماتت کنند .

 

همکاری یا زندگی کردن با شش‏ها مشکل است. چون اینان اغلب چیزی را برای ایراد گرفتن و بهانه کردن دارند. ولو این که این ایراد و بهانه از خودشان باشد .

شش‏ها عموماً انتظار دارند در هر کاری در صدر قرار بگیرند و این گاه آنان را دچار فشار یا انصراف از عمل میکند. بعضی از ششها در دوران نوجوانی در مدارس برای خوب جلوه کردن، چنان فشاری را احساس میکنند که ممکن است دچار فشار آسمی شوند. یا اگر دیگران را از خود جلوتر ببینند، اعتماد خود را از دست می‏دهند و ممکن است از ادامه درس یا کار، منصرف شوند. در چنین موارد نیاز به راهنمایی و توجیه شدن دارند تا به خود بصیرت پیدا کنند و واقعیات وجودی خود را بپذیرند .

ششها عموماً بالاخره به این بصیرت میرسند و می‏فهمند آنچه که اهمیت دارد این است که آنها خود چه کسی هستند و تواناییهایشان چیست. نه این که چگونه باید جلوه کنند. آنان وقتی به این مرحله برسند، قدر کمال فردی و ذاتی خود را درک میکنند .

ششها وقتی شروع به درک حقایق پیرامون خود و کمال ازلی کنند و هدفمندی هر کس و هر چیز را درک کنند، سپس به این معنا برسند که مشکلات و مبارزات افراد در طول زندگی، خود برانگیزنده تجلی ذات و شخصیت باطنی اوست، آن وقت زندگی و حیات تازهای را تجربه خواهند کرد و به حس آرامش و اعتماد به نفس دست خواهند یافت .

  • بتسابه مهدوی

خصوصیات افراد از روی حرف اول اسامی ( حروف ابجد )

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۲۸ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

توجه : در این روش به دلیل وجود نداشتن حروف "گ.پ.چ.ژ"باید به جای این حروف معادل فارسی آنما را قرار دهید .مثال : ژچ گ=ج-پ=ب

 

الف:خوش اخلاق و خوش رفتار و در باطن میانه رو و با همه ملاحظه کند و خونگرم میباشد و با همه کس زود صمیمی میشود ودر زندگی در جنگ و جدال و گفتگو به سر میبرد و پیراهن سیاه بر او نامبارک می باشد و محنت بسیار می کشد و هر چه را طلب کند زود بیابد و مریضی وی همیشه در باد قولنج گردن وپهلو می باشد.

 

ب :فردی خوش قیافه و زیبا وبا محبت و رفیق باز و همیشه مغرور و جیب او خالی و قدر مال دنیا را نداند.

 

ج :  فردی باشد زیبا و خوش اخلاق وبا محبت و او همیشه از مریضی شکم رنج میبرد و این مریضی هر چند وقت یکبار اشکار میشود و دو وجه دارد یا سیاه چهره و قوی استخوان یا سفید پوست و بزرگ اندام و همیشه سرگردان واشفته می باشد و از کار خود حیران است.

 

 د:او فردی با دیانت و پر فکر وبشاش و زیبا چهره و جنگجو است و قدر مال دنیا را نمی داند و همیشه در حال ترقی می باشد.

 

 ه : او فردی است که همیشه اطرا فیان را امر ونهی کند و زیبا چهره وتند خو و اتشی مزاج و طبع او گرم میباشد

 

 و: فردی است که همیشه به دیگران کمک می کند و گاهی مغرور میشود و زبان بد پشت سر او باشد و دیگران بدی او را میگویند..

 

  ز: زیبا و خوش اخلاق و با محبت و خونگرم و در هر کاری مقرراتی است و در زندگی برای او سحری می کنند و در زندگی شکست بزرگی می خورد و همیشه از درد سر و زانو در عذاب میباشد و نسبت به زندگی دلسرد می گردد و حیران و سر گردان میشود

 

ت: او فردی است خوش جهره و خوش اخلاق کم خواب و هرگاه مرتکب گناه میشود سریع توبه میکند و اگر دل کسی را برنجاند بسیار نگران و در پی ان است که دلجویی کند و همیشه احساس تنهایی عجیبی در خود دارد

 

 ث: فردی است ثابت قدم و پر اراده و در هر کاری ثابت قدم می باشد خوش اخلاق و پر عقل است و پیشانی او پهن میباشد و در زندگی هرگز محتاج نخواهد شد

 

 ح: او فردی زیبا و خوش اخلاق و حق گو و کینه ای و حرف را در دل نگه دارد و همیشه در بحث و جدل وجنگ به سر میبرد.

 

خ: فردی است زیبا چهره با چشمانی درشت با محبت و مقرراتی و هر چه سعی میکند رزقش بسیار شود موفق نمی شود و او فردی است عشقی و تنبل و کاهل در کارها و باید این کار را ترک کند تا در زندگی موفق و سر بلند شود

 

 ر: او فردی است خوش اخلاق میانه رو و اتشی و همیشه اطرافیان در پشت سر او بد گویی کنند و او فردی است طمعکار و زیبا چهره وخوش گذران و اگر ایمان خود را حفظ کند به هر مقام و منزلتی که بخواهد میرسد و دست او همیشه از پول دنیا تهی است

 

 س : او فردی میباشد پر استعداد و با ذوق و سلیقه و همیشه بهترین اجناس را انتخاب می کند و بسیار مغرور ومتکبر میباشد و هر کاری که میل داشت انجام میدهد و با اطرافیان خود در نزاع و لجبازی بسر میبرد فردی باشد اتشی مزاج و همیشه در چشم اهل واعیان پر هیبت به چشم میاید

 

 ش: او فردی است مشفق ومهربان و جنگجو و عصبانی و خونگرم و زبان او تلخ است و هر چه در دنیا به او ضرر برسد از دست و زبان خود میخورد و اگر زبان خود را نگه دارد از بلا محفوظ میماند و بسیار لجباز است

 

 ص : فردی است حرف شنو و دهن بین و هرکس هر حرفی را با او در میان بگذارد سریع باور میکند نترس و خشن و خوش اخلاق و با محبت و همیشه در حال ترقی و فکر میباشد.

 

 ض : او فردی است خوش اخلاق و زیرک ودانا وکینه توز و همیشه نگرانی خود را در ظاهر بروز نمیدهد و پیشانی او پهن است و کمان ابرو دارد و در کارها بسیار دقیق میباشد و هرگز یاد خدا را فراموش نمی کند و به دنبال هر کار زشتی توبه می کند و فردی زرنگ است

 

 ط  :او فردی است پاک و خوش اخلاق و عشقی و خوش گذران و خو نگرم و پیراهن سیاه براو خوشایند نیست و دوستی بسیار میکند..

 

 ظ :  او فردی است که ظاهر و باطنش یکی است و خشک ومقرراتی میباشد و اطرافیان پشت سر او بد گویی کنند و قدر مال دنیا را نداند و در سینه و اعضا خالی دارد که نشان اقبال است و دنبال دوست رود و خواهان ان است که با دوستان تفریح کند

 

  ع:او فردی باشد بلند مرتبه و پر گذشت و خوش اخلاق و بخشنده و مقرراتی وخشک و او هرگز قدر مال دنیا را نمیداند و در دوستی با دیگران پاینده و متعصب و در اول زندگی رنج بسیار کشد و قدر مال دنیا را نداند

 

 غ: زیبا چهره با گذشت و خشک و مقرراتی و احساس نا امیدی کند در فکر میرود و به گذشته واینده خود می اندیشد دانا وعالم است و زندگی را با صلح وصداقت دوست دارد:

 ف : او فردی است اتش مزاج و تند خو و جاهل و زیبا چهره و جنگ جو و خون گرم و نترس  از ناحیه هر چند وقت یک بار مریض و رنج میکشد و در زندگی چند بار شکست میخورد ولی در اینده به مقام و منزلت خوبی میرسد

 

ق: فردی است قادر وتوانا و زیرک و دانا و در هر کاری نقشه بسیار میکشد و موفق میشود هم زیباست و هم خوش اخلاق و فردی است خوش گذران و قدر مال دنیا را نداند و گاه گاهی با ملایمت و یا خصومت برخورد میکند.

 

 ک او فردی است زیبا وخوش اخلاق و زیرک و دانا و زیرک و خشک و مقرراتی و زبان او تلخ است و همیشه دیگران از زبان او در عذاب میباشند با یک کلمه حرف دیگران را برنجاند و همیشه در حال ترقی و فعالیت باشد.

 

ل: فردی است زیبا چهره و خوش اخلاق و یکدنده و همیشه جدایی اختیار کند و غرور خاصی دارد قدر مال دنیا را نمی داند و همیشه متعصب اطرا فیان نزدیک خود میباشد

 

م : خوش اخلاق و با محبت و خون گرم ونترس و همیشه اطرافیان پشت سرش بد گویی کنند و در روبرو از او تعریف و تمجید کنند او فردی باشد خوش چهره و چشمان درشتی دارد و در کارهای خود همیشه کاهلی دارد و زود عصبانی میشود و سریع خاموش میشود عشقی میباشد و در تمام کارها تقاضای کمک کند..  

 

ن: او فردی است زیبا و خوش اخلاق و کینه توز و دم دمی مزاج میباشد گاهی اوقات بسیار خوب و گاهی اوقات بسیار بد و مقرراتی وخشک میشود همچون قاضی میباشد ودر حقوق خود ودیگران به میزان برخورد کند.

 

 ی :او فردی است پر فکر وزیبا و با هر کس در افتد بر او غالب گردد دم دمی مزاج میباشد و گاهی بسیار خوب و گاهی بسیار خشک و مقرراتی است او فردی است چهار شانه و از مریضی شکم گاه گاهی رنج میبرد.

دکتر بتسابه مهدوی

21 خرداد 96

  • بتسابه مهدوی

فنگ شویی ذهن

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۱:۲۸ ب.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

همه ما کمابیش با علم کهن فنگ شوئی که هنر چیدمان محیط اطرافمان بر اساس قوانین طبیعی است آشنایی داریم ولی اغلب ما از هنر چیدمان و معماری ذهن بی اطلاعیم. جواب اینکه چرا ذهن ما همیشه آشفته و درگیر مسائل روزمره است این است که هیچ کس به ما فنگ شوئی ذهن مان را نیاموخته است. فنگ شوئی ذهن درست همان چیزی را به ما می آموزد که بدان نیاز داریم: چگونه به ساده ترین و سریع ترین روش ممکن به یک آرامش و سکوت ذهنی نسبی دست یابیم و به دوستان و اطرافیان خود هم کمک کنیم.

 

فنگ شویی ذهن

 

همه ما کمابیش با علم کهن فنگ شوئی که هنر چیدمان محیط اطرافمان بر اساس قوانین طبیعی است آشنایی داریم ولی اغلب ما از هنر چیدمان و معماری ذهن بی اطلاعیم. جواب اینکه چرا ذهن ما همیشه آشفته و درگیر مسائل روزمره است این است که هیچ کس به ما فنگ شوئی ذهن مان را نیاموخته است. فنگ شوئی ذهن درست همان چیزی را به ما می آموزد که بدان نیاز داریم: چگونه به ساده ترین و سریع ترین روش ممکن به یک آرامش و سکوت ذهنی نسبی دست یابیم و به دوستان و اطرافیان خود هم کمک کنیم.

 

با فنگ شوئی ذهن می آموزید که چگونه:

 

1- افکار خود را مرتب کنیم.

2- اولویت های کاذب و اصلی ذهن را تشخیص دهیم.

3- پرونده های باز ذهنی را مدیریت کنیم.

4- خلاقیت و ظرفیت ذهنی را بالا ببریم.

و در این راستا با :

1- قوانین حاکم بر مغز و ذهن

2- قوانین آفرینش

3- معماری ذهن و هنر چیدمان افکار

4- مدیریت منابع انرژی ذهنی

5- و تکنیک های ساده و کاربردی آشنا می گردیم.

 

این تکنیک های ساده مناسب هر کسی در هر رده سنی و با هر میزان تحصیلات و از هر قشری مـی باشد و از محصلان گرفته تا افراد شاغل ، کارمند تا مدیر عامل ، بانوان خانه دار و آنها که مسوولیت های بزرگ ذهنی دارند همه و همه می توانند از آنها بهره مند گردند.

دکتربتسابه مهدوی

20 اردیبهشت 1396
  • بتسابه مهدوی