نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۵۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مراسم» ثبت شده است

اوستا _آتش نیایش

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۱۳ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

جشن سده در نواحی مختلف با نام­های مختلفی شناخته می­شود : در خراسان «سَرِه»، در نواحی اراک «جشن چوپانان»، در خمین «کُردِه»، در دلیجان «هَله هَله» و در بَدَخشان تاجیکستان به نام «خِرپَچار». در فراهان، سنگسر سمنان، چهار روز پیش و پس از سده را «چاروچار» و سردترین شب زمستان می­دانند.

همان­گونه که می­دانیم در ایران باستان سال به دو بخش تابستان بزرگ «هَمَه» و زمستان بزرگ «زَیِنَه» تقسیم شده بود که هریک را چَهره می­نامیدند. بخش نخست که تابستان است از آغاز فروردین تا آخر مهر، یعنی 210 شبانه روز و بخش دیگر که زمستان بزرگ است از آغاز آبان ماه تا آخر اسفند یعنی پنج ماه به اضافه­ی روزهای کبیسه و به عبارت دیگر در سه سال نخستین 156 روز و سال چهارم 157 روز بوده است. بنابراین سده عبارت است از 100 روز از آبان گذشته که سده یا سته نامیده می­شود، یعنی 100 روز از زمستان گذشته است.

 

ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» می­نویسد :«... ایرانیان پس از آن­که کبس از ماه­های ایشان برطرف شد، در این وقت منتظر بودند که سرما از ایشان برطرف شود و دوره­ی آن به سر آید، زیرا ایشان آغاز زمستان را از پنج روز که از آبان ماه بگذرد می­شمردند و آخر زمستان ده روز که از بهمن ماه می­گذشت می­شد... و اهل کرج این شب را «شب گَزَنه» می­گویند، یعنی شبی که در آن گزیدن زیاد است و مقصودشان این است که سرما شخص را در این شب می­گزد ...»

و در کتاب «التفهیم» نیز درباره­ی نامگذاری جشن سده آورده است: «... و اما سبب نامش چنان است که از آن تا نوروز پنجاه روز است و پنجاه شب ...»

 

سده را به اردشیر پاپکان و برخی دیگر به کیومرث نسبت داده­اند و گفته­اند چون عدد فرزندانش به سد رسید، جشنی بزرگ برپا کرد و آتشی فراوان افروختند و آن را سده نام نهادند. از پیروزی فریدون بر ضحاک نیز خبر آمده است.خلف تبریزی در «برهان قاطع» آورده است که :«کیومرث را سد فرزند از اناث و ذکور بود، چون به حد رشد و تمیز رسیدند، در شب این روز جشن ساخت و همه را کدخدا کرد و فرمود که آتش بسیار برافروختند بدان سبب آن را سده می­گویند.»

 

 گوشه ای از مراسم سده:از بسیاری اشارات نویسندگان، مورخان و پژوهشگران، آشکار است که جشن­های نوروز، سده و مهرگان، جشن­هایی بوده ­است همگانی که با سرور و شادمانی و به صورت کارناوال برپا می­شده است. مردمان هریک به فراخور توان به تهیه­ی هیزم و خار و خاشاک به ویژه چوب «گزمی» می­پرداختند و پشته­هایی از آن­ها فراهم می­کردند و آتش می­زدند، سپس با صورتک­هایی بر چهره و دست افشانی و پایکوبی تا چندین روز با گریز از همه­ی قیود، به جشن و شادمانی مشغول می­شدند.

 

آتش­ها در بالای پشت بام­ها یا در دشت­ها و بلندی­ها روشن می­شد، مراسم جشن سده علاوه بر آتش افروزی­های گسترده، با برپایی مجالس سور و سرور و میهمانی­های بسیار مفصل همراه بوده است. پس از مراسم آتش افروزی، نیز این میهمانی­ها ادامه داشته و بر سر خوان می­نشتند و نوشخواری در حد

افراط از رسوم بوده است. مجالس رقص و موسیقی و آواز تا بامدادان به طول میانجامید و روز پس از جشن، پادشاه و بزرگان به پذیرایی می­نشستند.

دکتر بتسابه مهدوی

23 دی 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

پیر شالیار

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۱۶ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

از سپندارمذ روز از بهمن ماه برابر با 5 بهمن در گاهشماری ایرانی از حدود 5 ام بهمن ماه مراسمی به نام «پیرشالیار» در اورامان تخت (هورامان) کردستان و در کنار مرقد پیرشالیار برگزار می شود که سه روز به درازا می کشد.

در این مراسم از باغ پیرشالیار گردوهایی چیده شده و برای اهالی فرستاده می شود.آغاز مراسم روز چهارشنبه است. بامداد روز نخست دامداران دام های نذری خود را می آورند و قربانی می کنند، گوشت قربانی در بین مردم تقسیم می شود و مقداری دیگر از گوشت ها برای تهیه ی غذای دسته جمعی، «آش جو» یا «هولوشینه تشی» به داخل خانه ی پیر برده می شود نیمروز روز دوم گروه های دف زن  خود را آماده کرده و شروع به دف زنی می کنند.

 

نوجوانان، جوانان و پیران دست در دست هم زنجیره ای بزرگ تشکیل داده و رقص دسته جمعی را آغاز می کنند و با حرکتی نمادین همبستگی همیشگی خود را به نمایش می گذارند. در هنگام رقص، افرادی نیز قصیده هایی از بر می خوانند و گروه بزرگ رقص هم لفظ «جلاله الله» را زمزمه می کنند.

 

در این سه روز مردم هورامان تخت تمام کارهای خود را تعطیل کرده و فقط وقتشان را در این جشن باستانی صرف می کنند.در روز پایانی نیز مردم تا شب به رقص می پردازند و ساعاتی از شب را نیز در خانه ی پیرشالیار می گذرانند، که به این شب، شب نشست یا «شه وونیشتی» گفته می شود. در این شب سخنرانان به سخنرانی درمورد پیر شالیار و بحث های مذهبی و عرفانی می پردازند. بعد از آن سرودی یا قصیده ای خوانده می شود وپایان جلسه با دعا ختم می شود.

 

پیر شالیار

پیرشالیار فرزند جاماسب یکی از رهبران و مغان آیین زردشت بوده که در اورامان می‌زیسته است ، وی مردی دانا و آگاه با طبعی روان بود . ایم مغ کتابی را به نام مارفه‌تو پیرشالیار (‌معرفت پیرشهریار) به لجهه کردی اورامی به نظم در آورده است مشتمل بر امثال و حکم و پند و اندرز با ذکر نکاتی چند از آداب و رسوم آیین باستانی و تاکید و توصیه در جهت حفظ و نگهداری آن . نسخه این کتاب اکنون کمیاب است و فقط عبارات و ابیاتی از آن را برخی از مردم آن سامان در حفظ دارند و در مواردی به جای مثل به کار می برند .

دکتر بتسابه مهدوی

22 دی 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

بهمن

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۱۴ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

جشن بهمنگان

بهمن روز از بهمن ماه برابر با 2 بهمن در گاهشماری ایرانی جشنی در ستایش و گرامیداشت بهمن در اوستایی «وُهومَنَه»و در پهلوی«وَهمَن» به معنی «اندیشه ی نیک» یا «بهترین اندیشه».

بخش نخست این واژه«وُهُو»از «وَنگهو»اوستایی که صفت است به معنی خوب و نیک ، که در فارسی هخامنشی «وَه وُ» و در سانسکریت «وَس وُ»خوانده میشود،در پهلوی «وِه» ودر فارسی «به» شده است.بخش دوم «مَنَه» برابر است با وازه ی سانسکریت «مَنَس»که در پهلوی «منیشن» و در فارسی «منش» شده است.در این روز آشی به نام «آش بهمنگان» یا «آش دانگو» به صورت گروهی پخته می شده است که نام«دانگو»یا«دانگی»بر گرفته از همین سنت اشتراکی است .

 

برخی دیگر از آداب و رسوم این جشن: پختن نوعی دیگر ی آش به نام آش بهمنگان موسوم به دیگ بَهْمَنْجَنَه بسیار رایج و معمول بوده است. در این آش از هر نوع حبوبات و سبزی و گوشت که موجود در آن فصل بوده ریخته و می پختند(آش شلقلمکار) در هر خوراکی  از گیاه بهمن سرخ و بهمن سفید استفاده می کردند. این گیاه دارای خواص دارویی است و در روزگار باستان ایرانیان معتقد بودند که خوردن آن به تقویت حافظه بسیار کمک می کند. 

 

یکی از رسوم نیک این روز،  آن بود که طی تشریفاتی به کوه و دشت رفته و گیاهان ویژه ای را که خواص دارویی داشت می کندند تا در طول سال مورد استفاده قرار دهندو هم چنین تهیه شیره ها و روغن های نباتی و ساقه ها و چوبها و برگ های سوزاندنی که بوی خوش پراکنده و گندزدا باشند در این روز انجام می شد.

 

همچنین زرتشتیان در این روز از کشتار حیوانات سودمند و گوشت آنان خودداری می نمایند و برخی نیز در تمام روزهای بهمن ادامه می دهند. این جشن حامی مردان درستکار می باشد.

دکتر بتسابه مهدوی

22 دی 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

کوسه گلدی

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۱۳ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

در نیمه ی زمستان، چوپانان و دامداران مناطق مرکزی ایران مراسمی به نام «کوسه گلدی» برگزار می کنند.

 

در این مراسم یک نفر نقش کوسه را بازی می کند و لباس قرمز و پوستینی به تن کرده، کلاه ویژه ی قرمز رنگی به سر می گذارد و تنبک زنان و رقص کنان به در خانه های دامداران رفته و با خواندن آواز از صاحب خانه ها، گردو و بادام هدیه  می گیرد.

دکتر بتسابه مهدوی

22 دی 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

جشن تبیکان

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۱۲ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

دی به مهر روز از دی ماه برابر با 15 دی در گاهشماری ایرانی جشنی همراه با ساخت تندیس ها و پیکره هایی به شکل انسان با گل یاخمیر که در پشت بام ها قرار می دادند و گاه آن ها را می سوزاندند.در باورمردم این کار برای از بین بردن موجودات آزار رسان بوده است.

 

در برخی متون از این جشن به نام «تبیکان» یا «بتیکان» نام برده شده است که به احتمال شکل تغییر یافته ی «دیبگان» است.

 

 همچنین در بامداد این روز سیب خورده و نرگس می بوییدند و با فرا رسیدن شامگاه سنبل بر آتش می نهادند و بر این باور داشتند که با این کار سراسر سال را آسوده و دور از فقر و خشکسالی خواهند بود.

 

جشن«درامذینان»:مهر روز از دی ماه برابر با 16 دی در گاهشماری ایرانی جشنی به نام «درامزینان» یا «کاکتل» یا «کاکثل» در متون ایرانی که جشنی بسیار کهن و اسطوره ای و ناشناخته است که نام های گوناگون آن ارتباط با «درفش

کاویان» و «گاو کتل» یا «گاو درفش» را نشان می دهد.

 

در این روایت ها «فریدون» نیز جایگاه شاخصی دارد و می دانیم که در باورهای کهن، پیوندهای بسیاری میان فریدون و گاو وجود دارد.(مانند پرورش فریدون توسط «گاو پُرمایه» یا «گاو بَرمایه» و گرزه ی «گاو سر» فریدون) گونه های مختلف نام های کهن، نشانه ی دیرینگی ِاین آیین و فراموش شدن شکل اصلی نام آن است. این روز احتمالا در پیوند با دیده شدن صورت فلکی «گاو» یا «ثور» نیز بوده است.

دکتر بتسابه مهدوی

22 دی 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

جشن دیگان

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۴۳ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

یکم،هشتم و بیست و سوم دی چهار جشن منسوب به«دی/دادار»(خداوند/هرمزد).

 

دی به آذر روز از دی ماه برابر با 8 دی در گاهشماری ایرانی  واژه ی دی که در اوستا «دتهوش»(Dathush) یا «دزوه» (Daz-vah) می باشد به معنی دادار یا آفریننده و آفریدگار است که همیشه به مانند صفتی برای اهورامزدا آورده شده است.واژه ی «دی» از مصدر «دا» آمده است که در اوستا و فارسی هخامنشی (پارسی باستان) و سانسکریت به معنی دادن، آفریدن، ساختن، و بخشیدن، است.

 

در پهلوی «داتن»(Datan) و در فارسی «دادن» شده است و «داتر»(Dater) که در پهلوی «داتار» و در فارسی «دادار» یا آفریدگار گفته می شود و در خود اوستا در آفرینگان گاهنبار بند 11 صفت دتهوش برای دهمین ماه سال بکار رفته است.   ابوریحان بیرونی درباره ی «دی» می گوید :  «... دی ماه، نخستین روز آن خرم روز است و این روز و ماه هر دو به نام خداوند است که «هرمز» نامیده می شود، یعنی حکیم و دارای رای و آفریدگار. در این روز عادت ایرانیان چنین بوده که پادشاه از تخت شاهی پایین می آمد و جامه ای سفید می پوشید و در بیابان بر فرش های سپید می نشست و دربان و یساولان را که شکوه پادشاه با آن هاست به کنار می راند و هر کس که می خواست پادشاه را ببیند، خواه دارا و خواه نادار بدون هیچ گونه نگهبان و پاسبان، نزد شاه می رفت و با او به گفتگو می پرداخت و در این روز پادشاه با برزگران می نشست و در یک سفره با آن ها خوراک می خورد و می گفت : من مانند یکی از شماها هستم و با شماها برادرم، زیرا استواری و پایداری جهان به کارهایی است که به دست شما انجام می شود و امنیت کشور نیز با من است، نه پادشاه را از مردم گریزی است و نه مردم را از پادشاه ...»

 

چهار جشن منسوب به «دی» یا «دادار»(خداوند - هرمزد)

1- اورمزد و دی ماه در نخستین روز دی ماه

2- دی بآذر و دی ماه در هشتمین روز دی ماه

3- دی بمهر و دی ماه پانزدهمین روز دی ماه

4- دی بدین و دی ماه بیست و سومین روز دی ماه که «کوشیار گیلانی» در «زیج جامع» این روزها را «دی

جشن» می نامد.

دکتر بتسابه مهدوی

21 دی 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

آیین های برگزاری جشن شب چله

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۳۹ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

ایرانیان همواره شیفته ی شادی و جشن بوده اند و این جشن ها را با روشنایی و نور می آراستند. آن ها خورشید را نماد نیکی می دانستند و در جشن هایشان آن را ستایش می کردند. در درازترین و تیره ترین شب سال، ستایش خورشید نماد دیگری می یابد. مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، طلوع خورشید و سپیده دم را انتظار می کشند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند و آن را ستایش کنند.

 

در گذشته، آیین‌هایی در این هنگام برگزار می‌شده است که یکی از آن ها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمه‌های آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراکی‌های فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد،به رنگ سرخ خورشید باشند.

 

از جمله آیین های این شب می توان به دورهم نشینی، فراهم کردن تنقلات و آجیل(لرک) و میوه های خشک، قصه گویی، فال حافظ، فال کوزه، و شعرخوانی (بیتو خوانی) اشاره کرد.

دکتر بتسابه مهدوی

21 دی 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

گالشی جشن

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۲۵ ب.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

آسمان روز از آبان ماه برابر با 27آبان در گاهشماری ایرانی این روز برابر با سیزدهم تیرماه دَیلمی و روز جشن تیرگان در گیلان است که با نام «تیرجشن» یا «گالشی جشن» شناخته می شود.

دکتر بتسابه مهدوی

20 دی 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

جشن های آبانگان

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۰۱ ق.ظ

جشن های آبانگان

دکتر بتسابه مهدوی

 

آبان روز از آبان ماه برابر با 10آبان در گاهشماری ایرانی «...اینک آب­ها را می­ستاییم، آب­های فروچکیده و گردآمده و روان شده­و خوب کـُنش ِ اهورایی را...» (یسنا - هـات 38 - بند 3)«جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت ستاره­ی روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزدبانوی بزرگ«آب»­ها در ایران (غیاث آبادی، 1382،ص77).«اَردوی سوره اَناهیتا» Ardavi – Sura Anhita ایزد‌بانویی ایرانی

بسیار برجسته­ای است که نقش مهمی در آیین­های ایرانی دارد و پیشینه­ی ستایش و بزرگداشت این ایزد بانو در فرهنگ ایرانی به دوره­های پیش از زرتشتی در تاریخی ایران می­رسد.

 

بخش بزرگی در کتاب اوستابه نام «آبان یشت»(یشت پنجم) که یکی از باستانی­ترین ِیشت­ها می­باشد به این ایزد بانو اختصاص دارد، در این یشت، او زنی است جوان، خوش اندام، بلند بالا، زیبا چهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، کمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با طوقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوشدر گوش، تاجی با سد ستاره­ی هشت گوش بر سر، کفش­هایی درخشان درپا، با بالاپوشی زرین و پرچینی از پوست سگ آبی.

 

اَناهید گردونه­ای دارد با چهار اسب سفید، اسب­های گردونه­ی او ابر، باران، برف و تگرگ هستند.او در بلندترین طبقه­ی آسمان جای گزیده است و بر کرانه­ی هر دریاچه­ای، خانه­ای آراسته، با سد پنجره­ی درخشان وهزار ستون خوش تراش دارد. او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را فرو می­باراند.

 

نیایشگاه­های آناهیتا معمولا در کنار رودها برپا می­شده و زیارتگاه­هایی که امروزه با اسامی دختر و بی بی مشهور هستند و معمولا در کنار آن­ها آبی جاری است، می­توانند بقایای آن نیایشگاه­ها باشند.

برخی حتی سفره­های نذری با نام بی بی (همچون بی بی سه شنبه) را بازمانده­ی آیین­های مربوط به آناهیتا می­دانند.

آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الهه­ی عشق و زیبایی در یونان و «ایشتر»، الهه­ی بابلی، به شمار می­رود.واژه­ی «آب» که جمع آن«آبان» است در اوستا و پهلوی «آپ» و در سانسکریت «آپه» Apa ودر فارسی هخامنشی «آپی» می­باشد.

این آخشیج (عنصر) همانند آخشیج­های اصلی دیگر چون آتش و خاک و هوا در آیین­های ایرانیان باستان مقدس است و آلودن آن گناهی بس بزرگ است. برای هریک از چهار آخشیج امشاسپندی (فرشته) ویژه نامگذاری شده است.

به گواهی اوستا و نامه­های دینی پهلوی، ایرانیان آخشیج­های چهارگانه را که پایه­ی نخستین زندگی است، می­ستودند. در جشن آبانگان، پارسیان به ویژه زنان در کنار دریا یا رودخانه­ها، فرشته­ی آب را نیایش می­کنند.

ایرانیان کهن آب را پاک (مقدس) می­شمردند و هیچ­گاه آن­را آلوده نمی­کردند و آبی را که اوصاف سه­گانه­اش (رنگ - بو - مزه) دگرگون می­شد برای آشامیدن و شستشو به­کار نمی­بردند.

«هرودوت» می­آورد :«... ایرانیان در میان آب ادرار نمی­کنند، آب دهان و بینی در آن نمی­اندازند و در آن دست و روی نمی­شویند ...»  «استرابون» جغرافیدان یونانی نیزمی­آورد :«... ایرانیان در آب روان، خود را شستشو نمی­دهند و در آن لاشه، مردار و آن­چه که نا پاک است نمی­اندازند ...» در برگردان فارسی آثارالباقیه ابوریحان بیرونی می­خوانیم : «... آبان روز دهم آبان ماه است و آن را عید می­داند که به جهت همراه بودن دو نام، آبانگان می­گویند. در این روز زو Zoo پسر طهماسپ از سلسله­ی پیشدادیان به شاهی رسید، مردم را به کندن قنات­ها و نهرها و بازسازی آن­ها فرمان داد، در این روز به کشورهای هفت­گانه خبر رسید که فریدون ، بیوراسب (ضحاک - آژی دهاک) را اسیر کرده، خود به پادشاهی رسیده و به مردم دستور داده است که خانه و زندگی خود را دارا شوند...»

در روایت دیگرى آمده است که پس از هشت سال خشکسالى در ماه آبان باران آغاز به باریدن کرد و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد.

زرتشتیان نیز در این روزهمانند سایر جشن­ها به آدریان­ها (آتشکده­ها) مى­روند و پس از آن براى گرامیداشت مقام فرشته­ی آب­ها، به کنار جوى­هاو نهرها و قنات­ها رفته و با خواندن اوستاى آبزور (بخشى از اوستا که به آب و آبان تعلق دارد) که توسط موبد خوانده مى­شود، اهورامزدا را ستایش کرده و درخواست فراوانى آب و نگهدارى آن را کرده و پس از آن به شادى مى­پردازند. جالب این­جاست که مى­گوینداگر در این روز باران ببارد، آبانگان به مردان تعلق گرفته و مردان تن و جان خویش را به آب مى­سپارند و اگر بارانى نبارد، آبانگان زنان است و زنان آب تنى مى­کنند.

دکتر بتسابه مهدوی

19 دی 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

جشن کاشت

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۵۰ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

از هرمزد تا سپندارمذ از مهرماه برابر با 1 تا 5 مهر در گاهشماری ایرانی در روزهای نخستین مهرماه جشنی به نام «جشن کاشت» در برخی از شهرها و روستاهای ایران به ویژه در مهاباد آذربایجان غربی برگزار می­شود.

 

بدین­گونه که کیسه­هایی از حبوبات و بذرهای مختلف را از شاخه­های درخت کوچک خشکیده­ای آویزان کرده و آن را آتش می­زنند، کیسه­ای را که زودتر از همه بسوزد، نمونه­ی محصول کشت بیشتر قرار می­دهند.

دکتر بتسابه مهدوی

19 دی 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی