نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۷۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقش نگاره» ثبت شده است

تمرکز روی یک تصویر

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۳۶ ق.ظ

تمرکز روی یک تصویر

دکتر بتسابه مهدوی

 

توجهت را به یک تصویر بده. می‌توانی به عکس استادت ( استاد معنویت ) نگاه کنی، اما می‌توانی به چهره‌ی خود در آینه هم بنگری. هنگامی که خود را روی تصویر خود در آینه متمرکز می‌کنی، احساس کن با آن موجود فیزیکی که می‌بینی، یک‌سره یکی هستی. سپس بکوش تا به درون عکسی که داری می‌بینی، گام بگذاری. باید از درون آن بکوشی رشد کنی. تو از راه این اندیشه، رشد خواهی کرد: "یزدان مرا می‌خواهد، من به یزدان نیاز دارم." باز بگو: "یزدان مرا می‌خواهد، من به یزدان نیاز دارم. یزدان مرا می‌خواهد، من به یزدان نیاز دارم." آنگاه خواهی دید که این اندیشه‌ی یزدانی دارد آهسته و آرام در درون تو رشد می‌کند و می‌بالد و به هستی درونی و برونی تو راه پیدا می‌کند و با این کار به نیروی خرد، هستی زیستی و تنت، پاکی می‌بخشد.

زمانی که می‌خواهی تمرین تمرکز کنی، باید یک شی را برگزینی، چیزی که بی‌واسطه ترا شاد کند. اگر استاد داری، عکس او شادی بی‌واسطه‌ای را به تو خواهد بخشید. اگر استاد نداری، یک چیزی را که بسیار زیبا، یزدانی و پاک باشد، برای نمونه یک گل را برگزین.

دکتر بتسابه مهدوی
30 شهریور 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

تمرکز روی چیزی کوچک

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۴۷ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

اگر می‌‌خواهی توانایی خود را در تمرکز بالا ببری، خودت را با یک چیز، تا می‌شود کوچک، یکی کن. تنها آن زمان است که از نیرویی بی‌کران برخوردار خواهی شد. یزدان از آن روی نیرومند نیست که از همه چیز دور است، توان وی از اینجاست که هم در فیل و هم در مورچه هست. یزدان، همه‌تواناست، چون هر دو تای اینها را می‌تواند باشد، هم فیل و هم مورچه. وی هم بی‌کرانگی است و هم باکرانگی. و درست از همین روی که همزمان هم بی‌کران و هم باکران است، همه‌توانا هم هست. پس تو هم اگر می‌خواهی نیروی مراقبه داشته باشی، تنها به خود بی‌کرانگی بیندیش، چون نیروی بی‌کرانه‌ی یزدان در درون توست. اما هنگامی که می‌خواهی نیروی خود را از راه تمرکز گسترش بخشی، به چیزی بسیار ظریف و بسیار کوچک بیندیش.

دکتر بتسابه مهدوی

29 شهریور 95

تهران


  • بتسابه مهدوی

مانویت

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۳۴ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

مانویت در فاصله میان ظهور مسیحیت و اسلام پدید آمد و در مدت کوتاهى فراگیر شد و پیروانى پرشور برای خود پیدا کرد.

 

مانویت ترکیبى است از اعتقادات صابیان، بوداییان، زردشتیان و مسیحیان.

 

اصول عرفانى و انسانى این آیین به گسترش آن شتاب داد و آن را در شرق تا چین و در غرب تا مرکز اروپا پیش برد.

 

حاکمان ایران و روم و سرزمینهاى دیگر با مانویان، خصومت کردند و دسته دسته آنها را کشتند و سرانجام، محکمه تفتیش اروپا، آخرین گروه مانویان را در قرن سیزدهم میلادى نابود کرد.

 

سرگذشت مانى

 

مانى در یک خانواده ایرانى در شهر بابل به سال 216 م . متولد شد. پدرش پاتک نامیده مى‌شد که از همدان به بابل رفته و آیین صابیان را پذیرفته بود.

 

مانى در سال 228 م. ادعاى رسالت کرد و براى تبلیغ آیین خود به سرزمین‌هاى مختلف رفت. (با توجه به منابع فعلی، تایید یا رد رسالت مانی، بسیار دشوار است)

 

وى به سال 243 م. هنگام تاجگذارى شاپور اول نزد او آمد و وى را به دین خود دعوت کرد. شاه از او استقبال کرد او نیز کتابى به پهلوى ساسانى نوشت و آن را شاپورگان نامید.

 

وى براى تبلیغ دین خود به آسیاى میانه نیز سفر کرد و پس از بیست سال در زمان بهرام اول به ایران بازگشت.

 

این پادشاه با مانى دشمنى کرد و او را در سال 274 م . کشت.

 

پیروان مانى پس از او مانویت را تبلیغ کردند و حتى آن را به قسمتهایى از اروپا و چین گسترش دادند.

 

بیشتر مانویان در آسیاى میانه بودند. این آیین بر اثر فشار زردشتیان و مسیحیان ضعیف شد.

 

اقلیت‌هایى از مانویان در مناطقى مانند بوسنى هرزگوین تا قرنها باقى ماندند و سرانجام نابود شدند.

 

برخى از نهضتهاى ملى ایرانیان در قرون نخست اسلام از مانویت الهام مى‌گرفت همچنین برخى زندیقان قرون نخست اسلام گرایشهاى مانوى داشتند.

 

شیوه تبلیغی مانویان

 

مانویان برای گسترش آیین خود شیوه خاصی را اتخاذ کردند و آن این بود که در هر منطقه جغرافیایی که نفوذ می‌‌کردند نام خدا و ایزدان و اهریمنان اصلی دین را با حفظ ویژگی‌‌ها به نام اساطیر و شخصیت‌ها و قهرمانان آن منطقه در می‌آوردند. اینگونه بود که پیروان جدید با این دین احساس بیگانگی نداشتند.

 

منابع مانوى

 

بسیارى از منابع مانوى قرن‌ها پس از ظهور اسلام وجود داشته و مطالبى از آنها در کتب تاریخى قدیم نقل شده است.

 

این کتاب‌ها اندک اندک از میان رفت تا اینکه اخیرا مقدار زیادى از آثار مانوى در شهر تورفان در ترکستان چین از خاک بیرون آمد.

 

یکى از نوآوری‌هاى مانى این بود که با در نظر گرفتن بیسوادى عموم مردم، از نقاشى استفاده مى‌کرد و علاوه بر نوشتن مطالب دینى، آنها را نقاشى مى‌کرد و مجموعه‌اى به نام ارژنگ پدید آورده بود که بقایاى آن اخیرا کشف شد. برخى از کتابهاى دیگر او و پیروانش نیز مصور بودند.

 

6 کتاب زیر قطعاً توسط مانى نوشته شده است:

 

1. شاپورگان که به زبان پهلوى بوده و قطعاتى از آن در تورفان کشف شده است؛

 

2. انگلیون (انجیل) این کتاب مصور بوده و احتمالا ارژنگ همان است؛

 

3. گنجیه زندگان شامل احکام؛

 

4. پراگماتیا (کتاب جامع)؛

 

5. کتاب رازها؛

 

6. کتبا دیوها؛

 

تعالیم و مبانى

 

مانى مى‌گفت: «حکمت و حقیقت الهى را پیامبران در زمانهاى مختلف و سرزمینهاى گوناگون نشر دادند. روزگارى بودا در هندوستان، زمانى زردشت در ایران، هنگامى عیسى در فلسطین و اکنون من، مانى پیغمبر خدا هستم و براى نشر حقایق در سرزمین بابل ماموریت دارم.»

 

بیشتر تعالیم مانى بر مسیحیت و زردشتى‌گرى استوار است و در این آیین جنگ نور و ظلمت نقش مهمى بر عهده دارد.

 

مانویان جامعه را به پنج طبقه دینى تقسیم مى‌کردند

 

1. فریستگان یا فریشتگان که دوازده تن بودند و جانشینان مانى شمرده مى‌شدند؛

 

2. ایسپاساگان یا اسقفان که هفتاد و دو تن بودند؛

 

3. مهیشتگان یا کشیشان که سیصد و شصت نفر بودند؛

 

4. ویزیدگان یا گزیدگان که شمارشان بسیار بود و دین مانى را تبلیغ کردند؛

 

5. نغوشاکان یا نیوشندگان که عامه پیروان مانى بودند و شمارشان از همه بیشتر بود.

 

مانویان، تحت تاثیر آیین زردشت، سه اصل اخلاقى را رعایت مى‌کردند و آنها را سه مهر مى‌نامیدند؛

 

1. مهر دهان (پرهیز از گفتار زشت)؛

 

2. مهر دست (پرهیز از کردار زشت)؛

 

3. مهر دل (پرهیز از پندار زشت).

 

پیروان مانى گیاهخوار بودند و طبقات اول تا چهارم، حق ازدواج و مال اندوزى نداشتند.

 

زندگی پس از مرگ

 

باورهای آنان بر این استوار است که اصل نور از اصل ظلمت جداست و کسی سزاوار رسیدن به نور و سرزمین روشنایی است که از بدی‌ها منزه شده باشد. از این رو انوار پاک و روح انسان‌‌های معتقد به دین که در رده دینی برگزیدگان و یا بالاتر بوده و سختی‌ها و مشقت‌‌های زندگی پرهیزگارانه را تحمل کرده باشند توسط فرشته‌‌ای که از جانب هرمزدبغ آمده به سوی بهشت نو و از آنجا به سوی منشا ابدی نور که همان جایگاه زروان است رهسپار می‌شود.

دکتر بتسابه مهدوی

29 شهریور 1395

تهران

 

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 27 شهریور 95

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۳۷ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

تمرکز روی یک ایده

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۳۳ ق.ظ

تمرکز روی یک ایده

دکتر بتسابه مهدوی

 

اگر می‌خواهی از قدرت تمرکز بسیار خوبی برخوردار شوی، این تمرین را بکن:

یک ایده را در نظر بگیر و بکوش به آن جان ببخشی. طرحی از آن بکش و بر دیوار درست روبروی چشم‌های خودت بزن. اگر دیدی برایت دشوار است، به جای یک ایده می‌توانی یک شی را برداری و به جای آن، به دیوار بزنی. چشم‌هایت را باز نگاه دار. همیشه بهتر است با چشم‌های باز، خود را تمرکز دهی. به آن چیز بنگر و تمرکز را آغاز کن. سپس به درون آن چیز راه پیدا کن. باید همه‌ی توجه خود را به کار گیری و از میان آن چیز بگذری و به آن سوی برسی. به پشتش که رسیدی، خود را روی همان سویش متمرکز کن. تو در یک سو هستی و تن و پیکرت در سوی دیگر. خود را از سوی دیگر متمرکز کن و از آنجا به تن خودت نگاه کن.

نخست بکوش توجه خود را به چیزی معین بدهی، سپس به درون آن ره یاب و بی‌درنگ از سوی دیگرش بیرون بزن. در چنین دمی، تو گواه، یا سات‌شپوروشا می‌شوی. این تمرکز راستین است. این راز آدمی است. اگر این راه را بیاموزی، خواهی توانست خود را تا اندازه‌ای خوب و به گونه‌ای راستین متمرکز سازی.

  • بتسابه مهدوی

زندگی

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۴۸ ق.ظ


  • بتسابه مهدوی

مراقبه روی ماه

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۴۶ ق.ظ

مراقبه روی ماه

 

دکتر بتسابه مهدوی

هنگامی که می‌خواهی روی قرص ماه مراقبه کنی، احساس کن آگاهی در تو همانند گلی شکفته. نیلوفر برگ‌های بسیاری داردمی‌توانی به نیلوفری که در درونت شکفته‌ی شکفته شده بیندیشی. می‌توانی از زیبایی آن نیلوفر به شگفتی درآیی. زمانی که روی قرص ماه مراقبه می‌کنی باید احساس کنی که یک برگ‌گل باز شده و برگ‌گل‌های بسیار دیگری هم هستند که باز خواهند شد. در اینجا باز شادی را احساس کن، چون تو امیدواری که فردا هم یکی دیگر از برگ‌گل‌ها شکفته شود و باز پس‌فردا هم یکی دیگر. از این راه پیشرفت پیوسته‌ی خود را خواهی دید. هنگامی که چیزی از پیشرفت را دیدی، احساس کن که گل بزودی باز باز خواهد شد. قرص ماه به تو شادی کمال را خواهد بخشید و ماه نو شادی شناخت پیشرفت گام‌به‌گام را به تو خواهد داد.

 

صلح و آرامش

مرکز فرق سر بالای کف سر جای دارد، آن را ساهاس‌راها چاکرا می‌نامند. تصور کن که این چاکرا هفت بار باز می‌شود- این تصور را بکن اما باز شدن‌ها را نشمار. در هر بار باز شدن، دایره‌ای گردنده را تصور کن. هنگامی که آن می‌چرخد، "صلح" یا "اوم" یا "سوپریم" را ذکر بگو. نیز می‌توانی دو تا از این مانتراها را بیازمایی.

روشنایی

تصور کن صفحه‌ای در برابر چشم سومت ( کمی بالاتر از میان دو چشمت)  هست و در جهت عقربه‌های ساعت می‌گردد و همراه آن هفت بار "روشنایی"، "اوم" یا "سوپریم" را ذکر بگو، هر کدام را که خودت می‌خواهی.

آنگاه در این صفحه‌ی گردنده، هفت شعله‌ی بسیار فروزان را تصور کن. بکوش تصور کنی من دارم با آن هفت شعله‌ بازی می‌کنم. و بکوش گاهی ببینی که من به جای آنکه با آن هفت شعله‌ی کوچک بازی کنم، با آنها یکی شده‌ام.

 

نیک‌بختی

اکنون می‌خواهیم روی مرکز دل مراقبه کنیم، این جایگاهی است که آوای بی‌آوا- آناهاتا نادا- از آن می‌آید. اینک خواهش می‌کنم صفحه‌ای را تصور کن که دور مرکز دلت می‌چرخد. آنگاه "نیک‌بختی"، "اوم" یا "سوپریم" را چندین بار بازگوی. گلستانی بی‌کرانه را در این دایره، در دلت تصور کن. بکوش در این گلستان بزرگ و بسیار زیبا برکه‌ی کلانی را ببینی. آب آن برکه نقره‌ای است. در آن شنا کن، غوطه خور و هر کاری را که به تو شادی می‌دهد بکن. آنگاه قایقی طلایی را روی برکه ببین. سوار آن قایق طلایی بشو و در آن دمی که سوارش می‌شوی، تصور کن که همه‌ی هستی تو یکسره طلایی شده است.

 

مراقبه روی سادگی، خلوص، پاکی و امنیت

 

خواهش می‌کنم آرام و باآرامش در ذهن خود واژه‌ی "سادگی" را تکرار کنید. ما برای انجام این روش مراقبه باید دستمان را بر بالاترین بخش سرمان بگذاریم، یعنی روی ساهاس‌راها چاکرا یا همان مرکز فرق سر. اکنون خواهش می‌کنم باآرامش هفت بار واژه‌ی "سادگی" را بازگویید و خود را تنها و تنها روی همین یک جای تنتان تمرکز بدهید.

اینک خواهش می‌کنم با آرامش هفت بار واژه‌ی "اخلاص" را پرشور بازگویید. خود را  روی دلتان متمرکز کنید و هفت بار باآرامش واژه‌ی "اخلاص" را بازگویید.

اکنون خواهش می‌کنم واژه‌ی "پاکی" را در مرکز نافتان یا در دور و بر ناف خود بازگویید ]تصور کنید که در آنجا بازگفته می‌شود[. خواهش می‌کنم باآرامش هفت بار واژه‌ی "پاکی" را با بیشترین شوری که می‌توانید در این کار داشته باشید، بازگویید.

اینک روی چشم سومتان مراقبه کنید، روی جایی از پیشانی‌تان که میان دو ابرو ]و کمی بالاتر[ جای دارد. خواهشمندم واژه‌ی "اطمینان" را هفت بار بر زبان آورید.

(شری چینموی انگشت میانی دست راست خود را روی چشم سومش می‌گذارد، روی آجنا چاکرا)

"خواهش می‌کنم در اینجا باآرامش هفت بار واژه‌ی "اطمینان" را بازگویید.

اکنون خواهشمندم دستتان را بر روی فرق سرتان بگذارید و سه بار به سادگی بگویید: "من ساده‌ام، من ساده‌ام، من ساده‌ام."

اینک خواهشمندم دستانتان را  روی قلبتان بگذارید و ساده سه بار بگویید: "من اخلاص‌مندم، من اخلاص‌مندم، من اخلاص‌مندم."

حالا خواهش می‌کنم دستتان را روی نافتان بگذارید و بگویید: "من پاکم، من پاکم، من پاکم."

 اینک دست‌هایتان را روی چشم سومتان بگذارید و سه بار بگویید: "من مطمئنم، من مطمئنم، من مطمئنم."

دکتر بتسابه مهدوی

27 شهریور 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

تمرین مراقبه: در گستره‌ی آسمان

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۴۰ ق.ظ

تمرین مراقبه: در گستره‌ی آسمان

دکتر بتسابه مهدوی

 

 اکنون بیا مراقبه کنیم. خواهش می‌کنم چشم‌هایت را نیمه‌باز نگه دار و آسمان بی‌کران را تصور کن. در آغاز تصور کن که آسمان درست در برابر تو جای دارد. سپس بی‌درنگ بکوش احساس کنی که خود، به بزرگی آسمانی و خود آسمان بزرگی.

خواهش می‌کنم پس از چند دقیقه چشم‌هایت را ببند و بکوش آسمان را در دل خود ببینی و احساس کنی. خواهش می‌کنم حس کن قلب کیهانی هستی و آسمان در درون توست، تو با ان مراقبه می‌کنی و خود را با آن یکی می‌سازی. دل معنوی تو بسیار بزرگ‌تر از آسمان است، ای اینجاست که به سادگی می‌توانی آسمان را به درون خود بیاوری.

*

برای مراقبه به یک چیز بسیار دور بیندیش، به آسمان، به دریا، به کوه، و با آن بزرگی که نیروی ناب است، یکی شو.

هنگامی که نیروی لگام‌گسیخته آمد، بگذار مانند رودی از سر انگشتان تا به فرق سرت روان شود. نکوش آن را بازداری. بگذار در جایی ویژه جمع شود. بگذار شکل نیروی روان را به خود بگیرد. آنگاه خواهی دید که خودبه‌خود و از درون باز آرام خواهی شد. اگر آگاهانه بکوشی نیرو را از جایی از تنت به جایی دیگر روان کنی، خواهی توانست از شادی این نیروی یزدانی برخوردار گردی.

*

خواهش می‌کنم در این گونه‌ی مراقبه احساس کنی بدون زور و زحمت در رود مراقبه پا می‌گذاری و در آن روان می‌شوی. بگذار آگاهی یزدانی در درونت روان گردد. این رود، مراقبه‌ی راستین است و تو شاید پیشتر هم بارها در آن گام گذاشته بوده باشی. هر زمان که بگذاری رود آگاهی در تو روان شود، مراقبه‌ای راستین توانی داشت.

 

*

بکوش تصور کنی که در میان قلبت ستون سپیدی سرافراخته. تصور کن که این ستون سپید روشن از فرق سرت بیرون زده و اینک هفت سانتیمتر از آن بالاتر است. اکنون می‌توانی آغاز به مراقبه کنی. چند دم احساس کن که چیزی به جز همان روشنایی نیستی. احساس کن که آن یکسره، هستی خود توست. اگر بتوانی احساس کنی که آن، همان هستی خودت است، بی‌شک همه‌ی دشواری‌های تو زدوده خواهند شد.

دکتر بتسابه مهدوی

27 شهریور 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

تصور دریا

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۱۸ ق.ظ

تصور دریا

دکتر بتسابه مهدوی

 

مراقبه کردن مانند آن است که در ته دریایی غوطه‌ور باشی، در جایی که همه چیز آرام و برخوردار از آرامش است. در سطح آن شاید موج‌ها و خیزاب‌هایی باشد، اما ته دریا به آن بستگی ندارد. ژرفای دریا آرام آرام است. هنگامی که آغاز به مراقبه می‌کنی، نخست بکوش به هستی دورنی خود، به هستی راستین خود-یعنی کف دریا برسی. اگر موج‌هایی از جهان دیگر بیایند، به تو نخواهند رسید. ترس، دودلی، اندوه و همه‌ی آشفتگی‌های زمینی به سادگی زدوده می‌شوند، چون صلح و آرامی پایدار بر ما چیره شده است. دست اندیشه‌ها به ما نمی‌رسد، چون خرد ما صلح و آشتی ناب، آرامش ناب، یگانگی ناب است. آنها مانند ماهی‌ها در دریا می‌پرند و شنا می‌کنند، اما هیچ نشانی از خود بر جا نمی‌گذارند. به بالاترین گامه‌ی مراقبه که برسیم، احساس می‌کنیم که خود دریا هستیم و جانوران دریایی بر ما کارگر نیستند. احساس می‌کنیم که آسمان هستیم و هیچ کدام از پرندگانی که پروازکنان می‌گذرند، بر ما کارگر نمی‌افتند. خرد ما آسمان است و دلمان دریای بی‌کرانه. این همان مراقبه است.

دکتر بتسابه مهدو ی

24 شهریور 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 24شهریور 95

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۰۴ ق.ظ


  • بتسابه مهدوی