مراقبه 1
مراقبه
دکتر بتسابه مهدوی
عزیزا ...
مراقبه کاری نیست که تو انجامش بدهی
مراقبه هنگامی تحقق میابد که تو کاری انجام نمیدهی ...و دلمشغول چیزی نیستی ..
ممکن است بدن خود را بی حرکت و ساکن نگه داری ...اما در اعماق ذهنت مشغول هزار و یک مسئله باشی ..
ممکن است اوراد و اذکار بسیاری بخوانی ..اما در دل در جایی دیگر سیر کنی ...اینها فایده ای از برای تو ندارد .
مراقبه بایست در تمامی اعمالت متجلی باشد .و هر دم و بازدم میبایست متوجه باشی که او هست و ناظر است ..
الله خاطری و ناظری ....
بگذار برایتان مثالی بزنم ...
سه مرتاض در غاری نشسته بودند .اسبی از نزدیکی های آن غارها رد میشد .اسب سرک میکشید و نگاهی به داخل غار انداخت و رفت .چند سال گذشت .یکی از مرتاض ها گفت :
یک اسب سر خود را در داخل غار کرد و رفت .
مرتاض دوم گفت :اسب نبود ،قاطر بود .
مرتاض سوم گفت :اگر بخواهید درباره این چیزها بحث کنید من از اینجا خواهم رفت شما دو سال است در این غار هنوز توجه خود را از بیرون این غار نتوانسته اید به درون خود متمرکز سازید .
این مرتاض ها دو سال وقت خود را در درون غار تلف کرده بودند .یک اسب به داخل غار سرک میکشد و میرود .اما همین اتفاق پیش پا افتاده سال ها ذهن آنها را به خود مشغول میکند .
ذهن اینگونه عمل مینماید .یکی از افراد فامیل کاری انجام میدهد که اصلا مهم تر از سرک کشیدن این اسب به داخل غار نیست .اما سالها نقل مجلس تو و دیگر اعضای فامیل توست .
ادامه دارد ...