عشق الهی بخش
عشق الهی بخش
دکتر بتسابه مهدوی
ما خداوند را به عنوان یک قدرت و نیرو میپرستیم اما خداوند به عنوان یک عاشق به عبادات ما پاسخ میگوید.
عشق بشری بسیار محدود است. در عشق بشری احتمال اینکه فرد با یک خوشحالی و شادمانی شیفته و مجذوب شود وجود دارد. در عشق بشری، از لحاظ عملی هیچ فرصتی برای گسترش و وسعت دادن به درک الهی ما وجود ندارد. یک عشق بشری حقیقی، حتی اگر روحی نباشد، کمی احساسات فیزیکی در آن وجود دارد. این احساس سعی میکند به ما نشان دهد که عشق نباید تعهد آور یا تحمیل شود. گر چه در عشق بشری ما همیشه احساس میکنیم دیگران ما را نمیخواهند یا به ما نیازی ندارند. همیشه کمی ترس یا نفرت در آن وجود دارد. عشق بشری، همانطور که هر کسی میداند، به شکست و ناکامی منتهی میشود و شکست منجر به تخریب میشود. در عشق بشری، ما احساس شیرین خود را نسبت به خود یا شخص دیگر از دست میدهیم و به از دست دادن حقیقت الهی خود منتهی میشویم.
عشق الهی هیچ تقاضایی را به وجود نمیآورد. این یک احساس خود جوش، ثابت و پایدار است. این حس در هر صورت نامحدود میباشد. آن مانند خورشید است، خورشیدی که برای همه است و همه میتوانند از آن بهره ببرند، اما اگر ما درها و پنجرهها را ببندیم خورشید چه کاری میتواند انجام دهد؟ این عشق الهی خداوند است که باید در درون و از طریق عشق بشری عمل کند. اما اگر ما مراقب عشق الهی که دراطراف ما جاری است و یا اینکه میخواهد در ما جاری شود نباشیم، پس عشق الهی نمیتواند در درون ما و از طریق ما عمل کند.
عشق بشری تعهد میآورد، اما پیش از آنکه تعهد بیاورد محدود میکند. عشق الهی تذهیب میکند اما پیش از آنکه تذهیب کند، متوجه میشویم که تقریبا خود روشن و تذهیب شده است. عشق الهی با آگاهی از یک واقعیت برتر و بالاتر شروع میشود و آن ایمان و اعتقاد راسخ ما نسبت به یک واقعیت بسیار صحیح و درست میباشد. عشق الهی هر لحظه ما را تذهیب و پاک میکند و دراین تذهیب کردن ما یک احساس رضایت کامل و کلی داریم.
خداوند بدون هیچ قیدوشرطی همه انسانها را دوست دارد. به هر حال، این یک راز الهی است که هیچ ذهن بشری نتوانسته تاکنون آن را درک کند.
بیشتر خصوصیت طبیعی عشق بشری این است که یک نفر را تحمل کرده و دیگران را رد میکند. اما در عشق الهی که نامحدود و لا یتناهی است، هیچ پذیرش و هیچ تصرف و تملکی وجود ندارد، تنها احساس یکی شدن وجود دارد. این یکی شدن میتواند در یک حیوان، یک گل، یک درخت و یا حتی دیوار وجود داشته باشد. این مثل عشق بشری نیست که ما میخواهیم یک شخص یا یک شیء را به تصرف خود درآوریم و همچنین فردا دو نفر و پس فردا سه نفر را به تصرف و تملک خویش درآوریم. وقتی ما نسبت به شخصی عشقی آسمانی و الهی داریم، در آن زمان به طور اتوماتیک و خودکار یکی شدن تفکیک ناپذیر میباشد. هیچ پلی لازم نیست. ما فقط یکی میشویم.
عشق الهی به ما میگوید که زندگی ما بیشتر از آنچه تصورش را بکنیم اهمیت دارد. عشق الهی به معنای یک تعالی ثابت و پایدار نه فقط مرزهای بشری ما بلکه شناخت خود خداوند در درون و از طریق ماست.
در عشق الهی ما رشد میکنیم در عشق الهی عشق روح ما را آزاد و رها میکند و آگاهی ما را وسعت میبخشد. عشق یعنی یگانگی و یکتایی خداوند، یکتایی واقعیت، یکتایی شناخت فردی با یک شناخت نامحدود. وقتی از طریق مراقبه(مدیتیشن) و مکاشفه خود به یک شناخت جهانی میرسیم، به عشق بشری فکر نمیکنیم. ما تنها به عشق الهی و یکتایی فکر میکنیم. اگر ما یک شیء کوچکی مانند یک چاقوی کوچک داشته باشیم، نمیتوانیم چیزهای خیلی بزرگ را با آن ببریم. اما اگر یک چاقوی خیلی بزرگ داشته باشیم، میتوانیم چیزهای بزرگ را با آن ببریم. وسیله ای که ما از آن استفاده میکنیم درست مانند شناخت بسیار محدود ما میباشد. این دلیل این مسأله است که ما در عشق خود محدود میشویم. اما اگر از ابزار دیگری استفاده کنیم که بسیار وسیع و بزرگ میباشد و یا اگر از شناخت جهانی استفاده کنیم توانایی ما برای دریافت یک عشق الهی نامحدود میشود.
عشق الهی از جانب خداوند و از طریق مراقبه و مکاشفه خود ماست که به وجود میآید، اما تنها زمانی که ما آرزوها را در سر بپرورانیم. یک کودک از پدرش یک پنی، یک سکه پنج سنتی و یا یک سکه بیست و پنج سنتی درخواست میکند. بیشتر از آن چیزی است که میخواهد. اگر از پدرش همیشه و در هر لحظه چیزی بخواهد پدر به او خواهد داد اما او تنها چیزی را به کودک میدهد که کودک از وی درخواست میکند. اما اگر کودک احساس کند که هر آنچه را که از آن پدر هست از آن او نیز هست و اگر او فقط میخواهد فرزندش را خوشحال کند پس احساس میکند کودک قادر به دریافت آن میباشد و به او تمام ثروتش را میبخشد.
فقط میآموزم احساس کنم که واقعا مجبور نیستم خدا را بدست آورم اما برخی از روزها خداوند مرا میگیرد و درقلب من جاری میسازد سیلی از یک شادی وصف ناپذیر.
وقتی از خداوند هیچ چیز نمیخواهیم، او همه چیز به ما عطا میکند. او خواهد گفت:"این من هستم که عشق نامحدود و لا یتناهی میبخشم. چگونه است که فرزندان من هنوز با تواناییهای بسیار محدود و دستیابیهای بسیار محدود باقی میمانند؟"به منظور تقویت و رشد این مساله که او و فرزندانش تنها هستند و اینکه ما ابزارهای لایق او هستیم، او آرامش، نور و سعادت نامحدودش را ارزانی میدارد.
زمانی که فرد بدون هیچ قید و شرطی تسلیم خواستههای خدا میشود، عشق الهی نامحدود بدست میآید و همه چیز به شکل عشق روی میدهد. ما آرامش را بدست میآوریم اما این آرامش به شکل عشق به وجود میآید و ما از طریق عشق این آرامش را به بشریت میدهیم. ما آرامش و نیرو و قدرت خود را گسترش میدهیم زیرا ما عاشق هستیم. خداوند خود همه چیز را از طریق عشق نشان داده و آشکار میسازد. در این دنیا برروی زمین و در دنیای دیگر در بهشت تنها یک چیز است که خداوند نسبت به آن غرور دارد و آن عشق است، عشق الهی.