انواع تنهایی انسان
انواع تنهایی انسان
دکتر بتسابه مهدوی
لایههای تنهایی انسان حد اقل چهار لایه است:
1) تنهایی فیزیکی .یعنی جایی تنها بودن وهمراه با کسی نبودن یا همراه با آشنایان نبودن.
منشاء این نوع تنهایی بعد جسمانی ماست، جسمانی بودن ما وآشنایان ما
2) تنهایی در علم و شناخت دیگران: یعنی دیگران شناخت کافی نسبت به من اندیشه ها و احساسات من ندارند و لایههای وجودی من را نمیشناسند. من در این جهان تنها هستم. هیچکس نیست که مرا آنگونه که هستم بشناسد. همیشه لایههایی از وجود من حتی برای نزدیکترین افراد هم پنهان است. و هر میزان که انسان نبوغش بیشتر باشد، تنهاتر میشود. پس تنهاترین انسان ها نوابغ هستند. زیرا ایشان در عرصهای پرواز میکنند که هیچ کس بدان نمیرسد.
منشأ این تنهایی: جهل دیگران است
3) تنهایی در میزان قدرت و توان مردم: من همواره مشکلاتی دارم که کسی قادر به حل آن نیست. مثلا کسی که قطع نخاع شده است یا سرطان گرفته است و حتی نزدیکترین کسانش نیز قادر به حل مشکل او نیستند.
منشأ این تنهایی عجز دیگران است
4) تنهایی در انگیزه دیگران برای کمک به من: فرض کنیم کسانی مشکلاتم را بدانند، و حتی بتواننند آنها حل کنند، سوال این است که کسی به من کمک میکند برای من کمک میکند، یا برای خودش. کسی که از من پول میگیرد، به فکر خودش است، کسی هم که به من پول میدهد، به فکر خودش است(خواه به انگیزهی مادی، که بعدا من هم به او قرض بدهم، و خواه به انگیزهی معنوی، که مثلا به ثواب بیشتری برسد ویا اینکه عذاب وجدان نداشته باشد ویا اینکه عواطف انسان دوستانه خودش را ارضا کند)