مراقبه با مانترا
مراقبه با مانترا
بتسابه مهدوی
اگر اندیشهات ناآرام است و از همین رو نمیتوانی در مراقبهات ژرف شوی، این را باید فرصتی برای به کار کشیدن یک مانترا بدانی. میتوانی چند دقیقه "سوپریم" یا "اومAUM))" یا "خدا" را پشت سر هم بازگویی. همچنین اگر میخواهی به سطح زیستی احساسی گام بگذاری، اما اندیشههای بد و یا نادرست میآیند و نمیگذارند، "اوم" یا یکی از نامهای سوپریم ( یزدان) را پیوسته بازگوی. در این کار بکوش تا میتوانی شتاب کنی و آن را تند بگویی. هنگامی که میخواهی خردت را از بند ناپاکیها آزاد سازی، باید چنان تند ذکر بگویی که انگار داری دنبال قطاری میدوی تا به آن برسی. در یاپای عادی، مانترا را معمولی بگو، اما با حضور دل، بی آنکه آن را بسیار کش بدهی. و گرنه ذکر پانصد یا ششصدباره زمان بسیاری را خواهد گرفت.
اگر میخواهی به پاکی فراگیر هستی خود دست یابی، یاپا میتواند بسیار به تو یاری کند. اما باید ساختاری و سیستماتیک کار کنی، گام به گام. امروز "اوم"، "سوپریم" یا مانترایی را استادت به تو داده، پانصد بار بگو. سپس فردا آن را ششصد بار بگو، پس فردا، هفتصد بار و همین گونه بالا برو تا پس از یک هفته به هزار و دویست برسی. باز شمار آنها را ]هر روز[ پایین بیاور تا باز به پانصد برسی. با این شگرد میتوانی به سادگی از درخت بالا بروی و باز پایین بیایی.
این تمرین را پیوسته تا یک ماه دنبالهگیری کن. چه تو نام خود را دگرگون بکنی چه نکنی، جهان نام تازهای رویت خواهد گذاشت:"پاکی". برخی از شاگردان من این تمرین را کردهاند و باید بگویم به روشنایی چشمگیری در هستی خود و مسائل احساسیشان دست یافتهاند.
اگر برایت دشوار است همهی آن را یکجا بگویی، میتوانی آن را بخش کنی. میتوانی ده بخشش کنی و هر بار مانترا را تنها پنجاه بار ذکر کنی. اگر بخواهی در درازای روز ده لیوان آب بخوری و هر ده لیوان را یکباره بالا اندازی، باید به آسیبی که این کار میتواند به معدهات بزند، نیز بیندیشی. از همین جاست که هر ده لیوان را یکباره نمینوشی. اما اگر همواره پس از گذشت یکی دو ساعت یک لیوان بخوری، به سادگی خواهی توانست ده لیوان بنوشی. در این کار هم میتوانی به جای آنکه "اوم" را یکباره پانصد بار ذکر کنی، سپیدهدم پنجاه بار آن را بگویی. پس از یک ساعت بکوش پنجاه بار دیگر آن را بر زبان روان کنی. اگر هر ساعت اوم را پنجاه بار بگویی، هر بارش یکی دو دقیقه بیشتر زمان نخواهد برد. چون یکی دو دقیقه در یک ساعت چیزی نیست، این تمرین ترا آزار نخواهد داد.
اگر مانترایی برای خودت داری، میتوانی آن را هر ساعت، پنجاه بار آرام بگویی. این بیش از دو سه دقیقه به درازا نخواهد کشید و هر کسی میتواند سه دقیقه به یزدان پیشکش کند. این ارزشی ندارد که تو چند ساعت میتوانی پشت سر هم ذکر بگویی، آنچه ارزشمند است که تا چه اندازه با حضور دل این کار را به انجام میرسانی.
*
خواهش میکنم "عشق، عشق، عشق" را در درون خود و با حضور دل ذکر کن. خواهش میکنم زمانی که واژهی عشق را با حضور دل بسیار بر زبان میآوری، احساس کن که این واژه دارد در ژرفترین گوشهکنارهای دلت بازگفته میشود:"عشق، عشق، عشق".
اگر میتوانی با مفهومهای صلح و آرامی یا آرامش خدایی بهتر کار کنی، خواهش میکنم "آرامش" را در دل خودت ذکر کن، یا به سادگی برای خودت تکرار کن. بکوش تا آن آوای کیهانی را که این واژه را تجسم میبخشد، بشنوی. واژهی "آرامش" آوایی خواهد شد که مانند تخمی در ژرفای دلت پژواک یابد. اگر نمیخواهی، خواهش میکنم واژهی "روشنی، روشنی، روشنی" را ذکر کن. خواهش میکنم هنگامی که این واژه را مانند ترانه میخوانی یا با حضور دل بازمیگویی، احساس کن تو همین واژه یا خاصیت خدایی شدهای. خواهش میکنم احساس کن که همهی هستیات، از فرق سر تا انگشتهای پاهایت، تبدیل به عشق یا آن خاصیتی که تو داری پیوسته بازش میگویی، گشته. همهی عصبهایت، تن ظریفت، تن فیزیکیات، همه و همه مالامال از عشق گردیدهاند. این خاصیتها یک چنین نیروی جادویی دارند.
عشق، آرامی، روشنی، خوشنودی. آن ویژگی خدایی که میخواهی در درون خود داشته باشی یا بشوی را خودت برمیگزینی.
دکتر بتسابه مهدوی
20 شهریور 1395
تهران