هفت راز جهانی خوش شانس شدن
دکتر بتسابه مهدوی
همه ما افرادی را دیده ایم که همیشه خوش شانس هستند. این افراد کسانی هستند که همواره موانع را از پیش رو برداشته و بسیار کمتر از دیگران ناامید می شوند و به نظر می رسد موفقیت راحت تر به سمت آنها می آید. گویی موقعیت های خوب مرتبا به آنها روی می آورد. البته آنها سخت کار می کنند اما این توضیح کاملی در مقابل رفتار روزگار با آنها نیست چرا که خیلی از مواقع به نظر می رسد لیاقت و شایستگی یکسری افراد دیگر از آنها بیشتر است. شاید برخی تصور کنند این افراد از بدو تولد به اصطلاح پیشانی نوشت شان خوب بوده اما خوشحال باشید چراکه چنین چیزی صحت ندارد و سرنوشت کسی از بدو تولد رقم نمی خورد بلکه افراد خوش اقبال تنها هفت راز ساده دارند که شما هم می توانید آنها را در زندگی خود به کار ببندید و شانس و اقبال را در زندگی تجربه کنید. وقتی شما این راهکارها را در زندگی شخصی تان انجام دهید مسایل اطراف کم کم شروع به تغییر می کنند.
راز اول:
افراد خوش اقبال به شانس اعتقادی ندارند. اخیرا محققی با ۱۰ تاجر موفق به منظور تالیف کتابی در خصوص نقش شانس در موفقیت مصاحبه کرد که تقریبا هیچ یک از آنها به شانس اعتقادی نداشتند بلکه تنها راجع به جریانی از اتفاقات غیرمنتظره صحبت می کردند که به صورت روزمره در زندگی آنها رخ می دهد. به نظر می رسید آنها دوست نداشتند از کلمه شانس استفاده کنند چرا که در این صورت راهی برای کنترل آن وجود ندارد اما آنها یاد گرفته اند کنترل این جریان غیرمنتظره ممکن است، مهم نیست که این جریان را چه می نامید بلکه مهم این است که این جریان برای شما رخ دهد.
راز دوم:
اتفاقات بد برای خوش شانس ها هم رخ می دهد. چند راه برای خوش شانس بودن وجود دارد. که مفیدترین و معمولی ترین راه یافتن فرصت در درون مشکلات است. همیشه در دل مشکلات معجزه ای وجود دارد. فرض کنید دو نفر با هم همسایه هستند و شهرشان دارای یک مشکل معمول است، مثلا دچار آلودگی شدید هواست. در حالی که همه در حال غر زدن در خصوص این مشکل هستند یکی از این افراد تصمیم می گیرد این مشکل را حل کند و نه تنها برای همسایگانش مفید باشد بلکه از این مسایل سود هم ببرد. همسایه فقط به مشکل نگاه می کند اما فرد اول عمیق تر نگاه کرده و موقعیتی می یابد. همه شانس های بزرگ در حل مشکلات بزرگ نهفته هستند. به نظر می رسد تشخیص مشکلات و نیازهای اساسی و تبدیل آنها به یک فرصت بهترین تعریف برای شانس باشد.
راز سوم:
بیشتر افراد به خاطر ترس از شکست کار را رها می کنند. اگر ندانید درصد موفق شدن تان چقدر است تا چه حد حاضر به شروع یک کار و ادامه آن هستید؟ خیلی از مواقع رخ می دهد برخی چیزهایی که ما از آنها به عنوان شکست یاد می کنیم در واقع زود رها کردن آن کار بوده است. در اکثر مواقع ما به قدر کافی تلاش نمی کنیم و هرگز در کل زندگی مان شکست واقعی متحمل نمی شویم، فقط کار را زود رها می کنیم و به تلاش خود ادامه نمی دهیم. فهم این مطلب شما را واقع بین تر می کند.
راز چهارم:
شرط بندی روی بازنده ها شما را بازنده می کند. افراد خوش شانس دوردست ها را دیده و شرط بندی می کنند اما یک شرط بندی حساب شده. این افراد محکم و سرسخت هستند اما می دانند که چگونه باید موقعیت ها را تشخیص داده و طبقه بندی کنند. چه چیزی یک موقعیت خوب را می سازد؟ اول باید ببینید که کارتان باعث یک مشکل شایع و گسترده می شود؟ دوم اینکه آیا افرادی که آن مشکل را دارند حاضرند پول کافی برای حل مشکل شان بپردازند؟ سوم اینکه آیا ارتباط با افرادی که آن مشکل خاص را دارند راحت تر است؟ چهارم اینکه آیا راه حل موردنظر واقعا مفید است؟ اگر نتوانستید به تمامی این سوال ها پاسخ دهید باید بدانید که خواهید باخت و شانس به شما روی نخواهد آورد.
راز پنجم:
بهترین موقعیت ها و شانس ها از طریق دیگران به شخص روی می آورند. شانس خوب تقریبا هرگز در تنهایی به سراغ ما نمی آید. مطمئنا تعداد زیادی از مردم مقدار قابل توجهی پول را در خیابان یا در باغچه حیاطشان پیدا نمی کنند یا در قرعه کشی ها برنده نمی شوند. در عوض شانس اغلب در قالب فرصت به افراد روی می آورد. اغلب یک ایده مناسب که منجر به یک شانس خوب می شود به خاطر ناراضی بودن دیگران از شرایط در ذهن شما شکل می گیرد.
راز ششم:
شانس خوب به سراغ کسانی می رود که آمادگی لازم را دارند. فرض کنید شما به عنوان یک بازیگر آماتور در یک تئاتر محلی مشغول به نقش آفرینی هستید. یک تولیدکننده بزرگ سینما برحسب اتفاق تصمیم می گیرد به دیدن شما بیاید و بعد چیز خاصی را در بازی شما کشف می کند که منجر به قرار ملاقات با شما و سپس پیشنهاد یک تست سینمایی می شود.
آیا شما برای یک چنین موقعیتی آماده شده، تحصیل کرده یا مهارت خاصی را آموخته بودید؟ اگر شما کاری را آغاز کنید احتمال اینکه آن را خوب انجام دهید وجود دارد. در واقع شما یک گام به سمت رویاهایتان برداشته اید اما اگر این کار را آغاز نمی کردید موقعیت های بعدی هم مسلما برایتان رخ نمی داد.
راز هفتم:
شما هم می توانید چیزهای خوب را جذب کنید. تمام حرف سر این مطلب است که سعی کنید در درون حوادث بد فرصت ها را بیابید و مهارت هایتان را بهبود دهید. همه افراد موفق همواره روی آنچه می خواهند تمرکز می کنند و با تلاش زیاد به آنچه می خواهند می رسند بنابراین موفقیت و شانس شان تصادفی نیست. اکثر افراد موفق از خواب بیدار می شوند و چند دقیقه را صرف فکر کردن به اهداف و ارزش هایشان می کنند.
سعی کنید مسوولیت موارد بد و نامطلوب در زندگی خود را بر عهده بگیرید. اگر اکنون در موقعیت ناراحت کننده ای به سر می برید هرگز توان تغییر نخواهید داشت مگر اینکه واقعیت را بپذیرید که اتفاقات بد ایجاد شده را شما خلق کرده اید. در این هنگام است که شما می توانید آن شرایط را تغییر دهید. شاید در ابتدا این کار غیرممکن به نظر برسد اما خوشبختانه آنقدرها هم مشکل نیست. ذهن شما همچون یک کاسه است. اگر این کاسه با آب گل آلود پر شود تنها کاری که باید انجام دهید این است که جریانی از آب تازه و تمیز را به داخل ظرف هدایت کنید، به زودی کاسه (یا همان ذهن شما) با آب تازه و تمیز جایگزین می شود.