نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۳۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

عناصر چهارگانه

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۲۲ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

عناصر اربعه یا عناصر چهارگانه (به پارسی سره چارآخشج یا چهارآخشیج) چهار عنصر آب، هوا، خاک و آتش هستند که یونانیان باستان آن‌ها را عنصرهای سازندهٔ جهان می‌دانستند.

 

نور خورشید را مخلوطی از هوا و آتش تصور می‌کردند و یخ را همان آب می‌دانستند که سختی سنگ را به دست آورده‌است.

 

ابن سینا در کتاب قانون مدعی است که دو عنصر سنگین، یعنی خاک و آب، سازندهٔ اعضای بدن هستند و دو عنصر سبک، یعنی آتش و هوا، سازندهٔ روح هستند.

 

اگرچه این دیدگاه ممکن است بسیار عامیانه به نظر رسد، اثرهایی ژرف بر درک امروزی ما از جهان دارد. یکی از این آثار توجه به حالات ماده‌است. مفهوم ماده و انرژی را می‌توان از اعتقاد به عناصر اربعه برداشت کرد؛ خاک نمایندهٔ حالت جامد، آب نمادی از حالت مایع، و هوا یادآور حالت گازی است. به این ترتیب سه عنصر نخست حالات سه گانهٔ ماده را یادآور می‌شوند.

 

اثر دیگر معرفی آتش است. آتش نمایندهٔ مفهوم انرژی و بیانگر تغییراتی است که انرژی در ماده و حالات آن به وجود می‌آورد. بدین ترتیب مفهوم ماده و انرژی را به آسانی می‌توان از دیدگاه پیشینیان، برداشت کرد.

 

اینکه یونانیان در برهه‌ای از تاریخ چنین دیدگاهی داشته‌اند درست است اما به اینکه چنین دیدگاهی نخست از کدام اندیشه برآمده ارتباط خاصی ندارد. بسیاری بر این عقیده‌اند که نخستین کسی که بحث عناصر طبیعت و احترام به آن‌ها را پیش کشید زرتشت است. بعد از پیدایش جدول مندلیف (در واقع عناصری که در جدول مندلیف به عنوان عناصر اولیه جهان(هوا:نیتروژن، اکسیژن، کربن دی اکسید، هیدروژن؛آب:دو مولکول هیدروژن و یک ملکول اکسیژن؛خاک:آهن، روی، مس و منگز و...) وجود دارند همه از ارکان اصلی که بعد به آنها اشاره خواهیم کرد به وجود آمده‌اند توسط دیمیتری ایوانوویج مندلیف کمتر کسی را می‌توان یافت که از عناصر اصلی و اولیه جهان خبر داشته باشد.

 

حکمای پزشکی قدیمی جهان [خصوصا دو پزشک معروف جهان:ابو علی سینا و جالینوس بزرگ] بر این باور بودند که جهان دا چهار رکن اصلی و عناصر بسیط و غیرقابل تجزیه تشکیل شده است. انها اعتقاد داشتند که مواد تشکیل دهنده جهان و انسان چهار چیز است به نام‌های: آتش، هوا، آب، خاک. جسم انسان و دیگر جانوران، همه از آتش، هوا، آب، خاک فراهم آمده ماده همه هستی از این چهار عنصر است و آنرا به عربی ارکان اربعه می‌گویند.

دکتر بتسابه مهدوی

11 اسفند 1395

تهران

http://betsabehmahdavi.ir

https://t.me/naghshnegareh

https://t.me/Artaesthetics

کانال تخصصی هنر ،ویژه هنرمندان با مدیریت خانم دکتر بتسابه مهدوی
تماس با مدیریت:
@Betsabeh_mahdavi
@Artaesthetics






  • بتسابه مهدوی

اساطیر یونان

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۲۵ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

از میان خدایانی که جانشین خدایان تیتانی شدند دوازده المپ نشین بزرگ از قدرت و مرتبتی والا و خارق العاده برخوردار بودند . این خدایان را بدان سبب المپی یا المپ نشین خواندند که کوه المپوس یا اولمپ منزلگاه و کاشانه شان بود .

این دوازده خدای یونانی که از اسطوره های معروف و اصلی یونان به حساب می آیند عبارتند از : 1- زئوس- 2- پوزیدون 3- هادس 4- هستیا 5- هرا 6- آرس 7 آتنا 8- آپولو 9- آفرودیت 10- هرمس 11- آرتمیس 12- هفانستوس که شرح هر کدام از این خدایان در مطالب بعد ذکر خواهد شد .

 

زئوس :

 او سرور آسمان ها و ملکوت اعلا بود و خدای باران و آورنده ی ابرها که بر آذرخش یا صاعقه ی هراس انگیز نیز فرمان می راند . قدرتش برتر از تمامی خدایان بود . با این وجود زئوس نه قادر متعال بود و نه دانای کل . هم میشد با او به مخالفت برخواست و هم او را فریفت . در ایلیاد هومر پوزیدون و هرا او را می فریبند و یا آپولو از دستورات او سرپیچی می کند . شاخصه ی زئوس ریش و صاعقه ای که به شکل نیزه ی سه سر است می باشد . ادیت همیلتون به نقل از هومر می آورد که [ « آگا ممنون نیایش کنان می گوید : ای زئوس ، ای والاترین و ای بزرگترین و ای خدای طوفان و ابر ، تویی که در ملکوت اعلا زندگی می کنی »] . یک سپر رزمی محافظ او بود که نگاه کردن به آن باعث هول و هراس می شد . عقاب پرنده ی مورد علاقه ی او بود و درخت مورد علاقه اش بلوط بود . پرستشگاه اصلی او در دودونا ( سرزمین درختان بلوط ) بود .

 

هرا :

او همسر و خواهر زئوس بود . او پشتیبان ازدواج بود و نظر لطف و محبت خاصی نسبت به زنان شوهردار نشان می داد . او الهه ای بود که زنان شوهردار در طلب کمک به او روی می آوردند و به او پناه می جستند و او گاو ماده و طاووس را مقدس می دانست و آرگوس شهر مورد علاقه ی او بود .

 

پوزیدون :

او فرمانروای دریاها بود و برادر زئوس و از نظر مرتبه و مقام پس از زئوس قرار داشت . یونانی های ساکن هر دو سوی دریای اژه دریانورد بودند و خدای دریاها برای آنها از اهمیت خاصی برخوردار بود . او نخستین اسب را به انسان داد . او نیزه ی سه شاخی داشت که با آن به هر چیز که می زد آن را درهم می شکست و به همین دلیل او را زمین لرزان هم می نامند . در واقع وقتی زئوس ، کرونوس را از تخت به زیر کشید فرمانروایی جهان را بین خود و دو برادرش تقسیم کرد . دریا به پوزیدون افتاد و دنیای مردگان و زیرین به هادس افتاد .

 

هادس :

او شهریار و فرمانروای دنیای مردگان بود و قلمرو او در تاریکی بود و به ندرت به روی زمین می آمد . در داستان پرسفونه او پرسفونه را از روی زمین می رباید و با خود به دنیای زیرین می برد و به این ترتیب او همسر هادس می شود . هادس خدایی مهیب و هراس انگیز بود اما اهریمن صفت نبود . همچنین او خدایی سنگدل و بی رحم بود ولی در عین حال منصف و عادل هم بود . او برادر دیگر زئوس و پوزیدون بود . او کلاه خودی بسیار مشهور داشت که اگر کسی آن را بر سر می گذاشت ناپدید و یا غیب می شد .

 

آرس :

خدای جنگ و پسر زئوس و هرا که به قول هومر هر دو از او نفرت داشتند . هومر او را مرگ آفرین ، دست ها به خون آلوده و نفرت مجسم آدمیزادگان دانسته است . شگفت انگیز اینکه خدایی ترسو و بزدل نیز بود . چرا که وقتی زخمی برمی داشت از شدت زخم و درد زوزه می کشید و می گریخت . آرس هیچ شهر یا ولایت خاصی نداشت که مورد پرستش قرار بگیرد . او کرکس و لاشخور را دوست داشته و به سگ علاقه داشت . در واقع در نظر یونانیان که مردمانی آرام و به دور از خشونت بودند آرس نباید هیچ جایگاهی در بین آنان داشته باشد .

 

آتنا :

او تنها دختر زئوس بود . او در حالی که بزرگ بود و تمامی پیکره اش را در زره پوشانده بود از سر زئوس بیرون جست . او را الهه ی فرد هم می نامند . همیلتون در کتاب خود آورده است [ که او قبل از هر چیز الهه ی شهر بود . پشتیبان و نگه دارنده ی زندگی متمدن و صنایع دستی و کشاورزی و مخترع افسار بود و نخستین کسی که توانست اسب را رام کند تا انسان ها بتوانند بر آن سوار شوند ] یونانیان سه الهه ی باکره داشتند که مهمترین آنها آتنا بود . در ایلیا و هومر او الهه ای کاملاً شریر و تندخو و بی رحم معرفی شده است . اما گفته ی هومر را در منابع دیگر اینطور توجیه کرده اند که این جنگ جویی آتنا بدان خاطر است که می خواسته میهن را از شر دشمنان حفظ کند .

 

هرمس :

او فرزند زئوس بود و مادرش اطلس بود . او خوش اندام و چابک و زیرک بود . کفش های بالدار به پا می کرد . کلاه و چوبدستی معروفش به نام کادوس دارای باله هایی برای پرواز بودند . او پیام رسان زئوس بود و همچنین راهنمای مسافران و مردگان به دنیای زیرین . در بین خدایان المپ او جسورترین و فریبکارترینشان بود . او را مدافع و راهنمای راهزنان و دزدان هم نامیده اند .

 

آپولو :

پس زئوس و لتو است که در جزیره ی کوچک دلوس به دنیا آمد . او را یونانی ترین خدایان دانسته اند . در شهر یونانی به زیبایی و آراستگی اندام شهرت داشته است . او استاد موسیقی بود . او را خدای سیمین کمان هم می خوانند و خدای کمان گیر و تیراندازی نیرومند که تیرهایش را به جاهای بسیار دور پرتاب می کرده است . او همچنین درمان دهنده است و نخستین خدایی است که هنر درمان را به انسان آموخت . علاوه بر این خدای روشنایی نیز هست . یعنی خدایی که هیچ سیاهی و تاریکی در او نیست .

پرستشگاهش در معبد دلفی قرار گرفته است . نام پیتون را بدان خاطر به او نسبت داده اند که توانست اژدهایی به نام پیتون را بکشد . او را دلوسی هم نامیده اند چون زادگاهش در جزیره ی دلوس بود . درخت غار درخت مورد علاقه ی او بود و حیوانات مورد علاقه اش کلاغ و دلفین بود .

 

هفا استوس :

او فرزند هرا بود . عقیده بر این است که هرا او را به چشم و هم چشمی زئوس که آتنا را به وجود آورد به دنیا آورد . بین خدایان زیباروی و فناناپذیر او خدایی زشت و لنگ بود . او هم سازنده ی زرهای خدایان بود وهم آهنگر بود و خدمتگذار خدایان المپ بود . او خدایی مهربان و دوستدار صلح و آرامش که با کمک آتنا در زندگی شهرها سودمند و مهم بود . او خدای صنعت و ابزارمندان و آهنگران بود و به نوعی حامی تمدن شهرها در کنار آتنا الهه ی خرد بود .

 

آرتمیس :

آرتمیس به خاطر زادگاهش کوه سینتوس ، سینتیا هم خوانده می شود . او خواهر دوقولوی آپولوست و دختر زئوس و لتو . او یکی دیگر از سه الهه ی باکره ی کوه المپ است . او بانوی وحوش و میرشکار خدایان بود . آرتمیس مانند یک شکارچی خوب ، همیشه مواظب نوزادان بود . او دارای سه شکل یا سه صورت است :

1- سلن یا سلنه در آلمان

2- آرتمیس در زمین

3- هکات یا هکاته در دنیای زیرین و در بالا هنگامی که در تاریکی فرو رفته باشد .

درخت سرو درخت مورد علاقه اش بود و گوزن حیوان مقدس او بود .

 

آفرودیت :

او الهه ی عشق و زیبایی بود و کسی بود که همه را فریب می داد . او دوستدار خندیدن بود . الهه ای بود که هیچ کس نمی توانست در برابرش ایستادگی کند و حتی عقل دانایان را هم می دزدید و هوش از سرشان می ربود . او در کف دریا و بستر دریا اقامت داشت و نام او هم از کف دریا گرفته شده است .

 

دیگر اساطیر یونان :

پرسفونه ، او همسر هادس و دختر دمتر بود . کلوتو ، لاکزیس و آتروپوس که تعیین کنندگان عمر تمام آدمیان هستند و اینان الهه های سرنوشت هستند . دمتر ، که خواهر زئوس بود و الهه ی بزرگ یا الهه ی مادر مثل گایا و رئا بود و او الهه ی غلات بود . هستیا خواهر زئوس که مهربان ترین و دوست داشتنی ترین خدایان زن بود و نگهبان خانه و کاشانه بود .

 

اساطیر روم :

از لحاظ مقایسه بین خدایان رومی و یونانی این نکته قابل ذکر است که تعداد خدایان رومی از خدایان یونانی کمتر می باشد . خدایان رومی در یک مثلث یا تثلیث 3 تایی شکل می گیرد که راس مثلث ژوپیتر خدای خدایان و دو طرف دیگر این مثلث مارس ( خدای جنگ رومی ) و کوئیرنوس ( خدای کشاورزی ) قرار می گیرند . ذکر این نکته لازم است که رومی ها اساطیر خود را به طور کامل از یونانیان الهام گرفته اند و از خود چیزی به عنوان اساطیر ندارند البته به جز تعدادی خدای محلی . پس اگر بخواهیم خدایان رومی را ذکر کنیم ( البته خدایان یا اساطیر برتر و مهم رومی ) می بایست آنها را در هرم خدایان یونانی قرار داده و با تغییر نام آنها همان مشخصات خدایان و اساطیر یونانی را ذکر کنیم .

 

ژوپیتر :

ژوپیتر در مقایسه با زئوس از خواستگاهی متواضعانه تر برخوردار بود و منشا او همانند نخستین رومن ها از لاتیوم و نیایشگاه او در جایی قرار داشت که اکنون در جانب شرقی دریاچه ی آلبانو و مونته کاو و نزدیک محل ایجاد کاخ تابستانی پاپ قرار دارد . ژوپیتر خدای بزرگ و درگذر زمان خدای برتر کنفدراسیون 41 شهر لاتین و معبد او جایگاه برگزاری جشن های بهاری و خزانی بود . ژوپیتر خدای روشنایی و آلمان و بزرگترین مدافع شهر و کشور ، نماد عدالت و وفاداری و افتخار و مزید بر آن خدای جنگ بود و بسیاری از غنایم جنگ به معبد او هدیه می شد . همچنین بازی های سالانه ی لودیرومانی به افتخار ژوپیتر برپا می شد . ژوپیتر به چند شکل پرستش می شد که در بین این صورت ها ژوپیتر فرتریوس به معنای ژوپیتر پیژز بیشتر عمومیت داشت . ژوپیتر را همچنین در نقش خدای تندر و صاعقه نیز می پرستیدند که ژوپیتر الیشیوش نام داشت .

 

ژونو :

ژنو یا رنون در آغاز خدا بانوی ماه و از مهمترین خدا بانوان جامعه های آغازین بود که در تقویم خود به چرخه ی منظم کشاورزی و ماه توجه داشت . مهمترین معبد او به نام ژونومونه تا ، خدا بانوی آگاهاننده نام داشت . این نام به خاطر این موضوع به او داده شد که هنگامی که گل ها در 390 ق . م به رم شبیخون زدند کاهنان معبد ژونو با هیاهو حضور دشمن را اعلام کردند و به این ترتیب کاپیتول را نجات دادند . او از همسران اصلی ژوپیتر بود . همانند هرا در یونان . او به هنگام زایمان پاسدار زنان بود .

 

مینرو :

مینرو خدا بانوی هنرها و صنایع دستی بود ، همانند همتای یونانی خود آتنا و نماد او جغدی بود که به همراه داشت که این جغد نماد خرد بود . او الهه ی خرد و فرهیختگان در رم بود .

 

مارس :

خواستگاه مارس مبهم و با آنکه با زمین و کشاورزی پیوند دارد اما در بسیاری از روایت ها او را همتای آرس خدای جنگ یونانی می یابیم . جشن های بزرگ این خدا غالباً در ماهی انجام می شد که هنوز هم نام او را بر خود دارد و با این همه مزید بر بهار ، مارس در خزان نیز جشن هایی داشت و در ارتباط با نقش زراعی او این نیز منطقی است . در روزگار کهن در جنوب فوروم قرارگاهی بود که رژیا نام داشت و جایگاه نیزه های مارس و شهریاران بود .

رومی ها مارس را دوست می داشتند بیش از آنکه یونانی ها آرس را دوست می داشتند . آنها او را آن خدای پست و زوزه کش ترسو ایلیاد نمی دانستند بلکه خدایی که زرهی به تن داشت ، باجلال و جبروت بود و هراس انگیز و شکست ناپذیر . رومی ها علاقه به کشورگشایی داشتند و این مستلزم جنگ با کشورهای دیگر بود و به همین لحاظ مارس از لحاظ روحی و روانی نقش بزرگی در این مقوله بازی می کند .

 

کوئیرنوس :

آخرین خدای تثلیث رومی کوئیرنوس در اصل خدای جنگ سابین ها و معبد او در کوئیرنال از قرارگاه های سابین ها قرار داشت . کوئیرنوس جز در هنگامی که در رمولوس به هیات خدایی درمی آید و با او یگانه می شود اسطوره ی چندانی نیست . در روایت ها از سلاح رمولوس به عنوان سلاح کوئیرنوس یاد می شود .

 

نپتون :

او خدای آب و دریا و یکی از برادران پلوتو و ژوپیتر است . او همتای پوزیدون در اساطیر یونان است . او را می توان قدرتمندترین خدایان بعد از ژوپیتر دانست .

 

ترمینوس :

ترمینوس یا مرز خدا محدوده های زمین های زراعی هر فرد را مشخص می کرد و در جامعه ی کشاورزی نقش ارزنده ای را برعهده داشت . سنگ مرز خدا یا ترمینوس را در زمان خاص با تشریفات تدهین و با تاجی از گل آرایش می دادند و بعد در سوراخ سنگ که دروازه ی آن پنداشته می شد خون یک قربانی و شراب و فدیه های مایع دیگر ریخته می شد . این کار هر سال در 23 فوریه و روزی که در تقویم بدوی آفرید روز سال بود . انجام می شد .

 

ژانوس :

در فوروم یا میدان عمومی رم دروازه ای بود که دیوار نداشت و هیچ گاه گشوده نمی شد . نام آن دروازه ژانوس بود . ژانوس خدای دروازه ها بود و نخستین ماه سال نامش را از این دروازه گرفته است .

ژانوس همانند سنگ های مقدس آتش زنه ی معبد ژوپیتر و هم از این دروازه بود که ژانوس بر همه ی دروازه ها فرمان می راند . او پاسدار درب خانه های رم نیز بود . در بین اساطیر رومی این خدایان اهمیت کمتری پیدا می کنند .

 

کلوسینا :

کلوسینا از خدایانی بود که بر فاضلاب ها و گنداب های رم حکومت می کرد . بزرگترین خدای فاضلاب ها در فوروم کلوسا ماکسیما نام داشت . این خدا جزء خدایان محلی روم محسوب می شود و از لحاظ اهمیت در درجه ی پایین تری قرار دارد .

 

دیانا :

دیانا در اساطیر روم برابر است با آرتمیس در اسطوره های یونانی . او الهه ی شکار بود و نخستین محراب و ستایشگاه او در capue قرار داشت که در آنجا به Diana Tisatina معروف بود . در Aricie [24] او را دیان جنگل ها می خواندند .

 

مرکوری :

او مانند همتای یونانی خود هرمس بود . رومیان مرکوری را پیک خدایان می نامیدند و او را به شکل مرد جوانی با کفش ها و کلاهی بالدار ترسیم می کردند . این اعتقاد در نزد رومیان وجود داشت که او از نویسندگان ، بازرگانان ، مسافران ، آوارگان و دزدان و راهزنان مراقبت می کرد . درست همانند همتای یونانی خود او نیز پیک ژوپیتر خدای خدایان بود .

 

وولکان :

وولکان خدای آتش و فلزکاری در اساطیر روم محسوب می شود . او خدای سودمندی های آتش و همین طور خدای ممانعت کننده از سوزانندگی آتش محسوب می شود . همتای او در یونان هفا ایستوس می باشد .

 

ونوس :

او الهه ی عشق و زیبایی و بارآوری است . کسی که نیرنگ باز و فریبکار است و هیچ کس نمی تواند در برابر او و فریبکاری هایش ایستادگی کند . همتای یونانی او آفرودیت می باشد .

 

چهره ی دیگر اسطوره ها در اساطیر یونانی :

هلن ها یا نسل قدیم یونانیان یعنی همان آریایی های هلنی وقتی در جزایر شرقی مدیترانه و سواحل غربی آسیای صغیر بر ساکنین بومی آنجا غلبه یافتند به تدریج جذب برخی از اساطیر آن نواحی شدند . هلن ها برحسب معتقدات قدیم نژادی خود غالباً مظاهر طبیعت را می پرستیدند و همان خدایانی را که در کتاب ودا نزد اجداد هندوان قدیم محل عبادت بود ایشان نیز می پرستیدند .

در راس آنها خدای آسمان قرار داشت که او را زئوس پاتر یعنی پدر آسمان می نامیدند و این مظهر همان الهی است که نزد هندوان باستان به دیوس پی تار موسوم بود هندوان ودایی در اصل خدایی داشتند به نام وارونا که مظهر آسمان بود و نزد یونانیان این خدا همان اورانوس بود که جزو تیتان ها و خدایان اولیه یونانیان بود . این مشابهت ها شاید نشان تاثیرپذیری یونانیان از خدایان هندو باشد . اما درباره ی اقوام شرق مدیترانه که هلن ها جایگزین آنها شدند باید گفت که آنها عده ای خدای محلی داشتند که هلن ها در برخورد با این اساطیر آنها را جذب فرهنگ اساطیری خود کردند نمونه ی این خدایان به شرح زیر می باشد .

 

1- هرا

2- آتنا

3- آرتمیس

4- آفرودیت

 

دکتر بتسابه مهدوی

8 اسفند 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 5 اسفند 1395

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۵۴ ق.ظ


  • بتسابه مهدوی

اساطیر یونان و روم باستان

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۵۱ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

در لغت نامه ی دهخدا این چنین آمده است : اسطوره جمع اسطار به معنی اضافه پردازی و روایت های بی پایه . در جایی دیگر می خوانیم که اسطوره از کلمه ی یونانی هیستوریا به معنی کاویان و جستجو کردن گرفته شده است . و عده ای عقیده دارند که اعراب پس از غلبه بر روم شرقی و آشنایی با نوشته های رومیان کلمه ی ایتالیایی ایستوریاره ، به معنی به صورت تاریخ یا اضافه ی تاریخ درآوردن را معرب کردند و روایت های افسانه ای تاریخ گونه را اسطوره خواندند .

درباره ی اسطوره واژه ی اروپایی برابر با آن myth در انگلیسی و mythe در فرانسه و myth- e در آلمان از واژه ی یونانی mythos به معنای شرح ، قصه ، خبر گرفته شده است .

 

پیشینه ی اسطوره در یونان :

 

طبق روایات یونانی آفرینش از اجتماعی زن یا مادرسالاری بنیان می گیرد یعنی از اجتماعی که خدایان مهم و بزرگ آن همه زن هستند و سپس به اجتماعی دیگر منتقل می شود که کاملاً بر بنیان پدرسالاری استوار شده است .

نخستین خدای زن در تمدن یونان گایا می باشد . GA به معنی زمین است ( در زبان یونانی ) و او مادر زمین بود . اورانوس خدای آلمان و پسر و همسر گایا بود که در ابتدا آسمان و زمین به هم پیوسته بودند و روی هم بودند اما بعد این دو از هم جدا می شوند و حاصل کار گایا و اورانوس کرونوس بود که با کشتن پدر و از خون حاصل از این قتل زمین بارور شد و خدایانی دیو مانند و غول پیکر به وجود آمدند که تیتان های نخستین را شکل می دهند . تیتان ها که اغلب آنها را خدایان بزرگ می خوانند در اعصار بسیار دور فرمانروایان و ابرقدرت های جهان هستی بودند . آنها کوه پیکر و از نیرویی گران و باور نکردنی برخوردار بودند . مهمترین خدای تیتان کرونوس نام داشت که به زبان لاتین ساتورن نامیده می شد .

 

تیتان ها 13 تن بودند .

 

1- کرونوس : کوچکترین فرزند اورانوس و گایا بود و او پدر 6 خدای نخستین یونانی ؛ زئوس ، پوزیدون ، هادوس ، دمتر ، هرا ، هستیا بود .

2- رئا : خواهر و همسر کرونوس و الهه ی بزرگ یا الهه ی مادر بود . مانند گایا .

3- هلیوس : خدای خورشید ، پیش از آنکه آپولو در اساطیر بعدی یونان و روم جایگزین او شود .

4- سلنه یاسلن : الهه ی ماه ، پیش از آنکه آرتمیس در اساطیر بعدی یونان جایگزین او شود .

5- تمیس : خدای پیشگویی یا پیامبری در معبد دلفی ، پیش از آنکه آپولو آن معبد را از دست او بگیرد .

6- اطلس : نیرومندترین تیتان که زئوس او را محکوم کرد که آسمان را تا ابد بر دوش خود حمل کند .

7- پرومتئوس : از خلاقه ترین و هوشمندترین تیتان ها به شمار می رفت که انسان فناپذیر را از گل آفرید .

8- اپیمتئوس : برادر پرومتئوس و شوهر پاندورا

9- اوسه آن یا اقیانوس : رودخانه ای که پنداشته می شد دنیا را دور می زند .

10- هیپریون : پدر خورشید ، ماه و سپیده دم

11- نیموزینه : یا منموزینه که حافظه معنی می دهد .

12- پاپتوس : که به خاطر پسرانش اطلس و پرومتئوس اهمیت یافته بود .

13- تتیس

دکتر بتسابه مهدوی

5 اسفند 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

خدایان یونان باستان و نوع خدائی آنها

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۴۷ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

یونانیان می گویند وقتی بین سه خدای اصلی یعنی زئوس، پوزئیدون و هادس پشک انداختند آسمان ها به زئوس، زمین به پوزئیدون و زیر زمین به هادس رسید. این ها هر سه با هم برادرند و پسران کورونوس خدای کشت و زرع اند. کورونوس در دیار هادس است و در غیاب وی زئوس تواناترین خدایان به شمار می رود.

1- زئوس(ژوپیتر رومیان) تواناترین خدایان یونان بود و وی را رب النوع آسمان و باران و تندر می دانستند و معتقد بودند که سلطنت از اوست و برخی شاهان یونان خود را از بازماندگان وی می شمردند و خوشبختی و بدبختی را از او می دانستند.

2- آرس (مارس رومیان) پسر زئوس و هرا، خدای توفان های شمال بود و قحط و طاعون و کشتار را از او می دانستند و به همین جهت خدای جنگ هم بود.

 

3- هرا(ژنون رومیان) همسر زئوس و الهه آسمان و ماه و زناشویی، هرا پاسبان زنان شوهردار و پشتیبان ایشان در زادن بود.

4- آتنه(مینرو رومیان) الهه آذرخش بود و او را پشتیبان مردان جنگی می دانستند که سپر خود را به روی ایشان می کشید و ایشان را در میان ابرها پنهان می کرد و این نکات را کرارا هومر در ایلیاد آورده است. همچنین وی الهه هوش و خرد و هنر بود و او را خدای کشاورزی نیز می دانستند .

5- هرمس(مرکور رومیان) خدای باد و نیز رب النوع سخن آوری و اختراع های ظریف و فصاحت و خط و دانش ها و کشتی رانی و راه ها و بازرگانی و موسیقی بود. یونانیان هرمس را مخترع نی و چنگ می دانستند.

6- هفائیستون(وولکن رومیان) خدای آتش و بدین جهت خدای آهنگران و آهنگری نیز بود. هومر ساختن جوشن و اسلحه آخیلوس(آشیل) را از او دانسته است.

7- فوبوس(آپولون رومیان) خدای آفتاب و به معنی درخشان است او را همچنین خدای چراگاه ها و پاسبان گله های گاوان می دانستند. فوبوس خدای جوانی و ورزش هم بود و ورزشکاران و کشتی گیران و دوندگان و شکارافگانان را پشتیبانی می کرد و خدای پیشگویی و معجزه و شعر و موسیقی بود.

8- آرتمیس(دیان رومیان) الهه زمین و چشمه سارها و رودها و دریاچه ها و مرداب ها بود و یونانیان آن را خونخوار و مورد پرستش مردم وحشی می دانستند که آدمی زادگان را برای او قربانی می کردند.

9- آفرودیت(ونوس رومیان) الهه بار آوردن زمین و گل ها و باغ ها و نیز زیبایی و عشق بود. ( در کردی به باکره آفرت و به دختر دوت می گویند. البته کچ، کنیشک و کنی هم به دختران می گویند)

10- هادس(پلوتون رومیان) به معنی ناپدید است و وی در نظر یونانیان فرمان روای زیر زمین بود. به همین جهت او را زئوس زیر زمین هم می گفتند و نیز خدای مردگان، گنج ها و تخم هایی که در زیر زمین نهفته بود.

11- پوزیئدون( نپتون رومیان) فرمان روای آب ها و خدای دریا و چشمه سارها و نیز کسی که زمین در آغوش او یا روی شانه های او بود و هر گاه که می خواست می توانست آن را بلرزاند.

12- دمتر(سرس رومیان) الهه زمین و کشاورزی و خرمن بود.

13- کوره(پرسفون یا پروزرپین رومیان) دختر دمتر و الهه روییدن گیاهان.

14- دیونیزوس(باکوس رومیان) خدای رویانیدن گیاهان و باده و انگور چینی و مستی بود. بعضی عقیده دارند که دیونیزوس از خدایان هند بوده که یونانیان نیز آن را پرستیده اند.

 

15- رئا(سیبل رومیان) خواهر و همسر کرونوس و مظهر طبیعت و زمین بارآور و کشت ناکرده بود و او را مادر بیشتر خدایان می دانستند.

16- نره خدای دریای آرام که هرگز با کشتی ها ناسازگار نبود و خدایی ملایم و دادگر به شمار می آمد.

یک سری دیگر از خدایان یونان خدایان محلی بودند و قلمرو محدودی داشتند. مثلا کالیپسو الهه آب در جزیره اوژیژی بود که اولیس را سال ها در آنجا نگه داشت و یا سیرسه که راز همه گیاهان را می دانست تنها در قلمرو جزیره سیرسه خدایی می کرد. او با دارویی همه یاران اولیس را به خوک تبدیل کرد اما اولیس وقتی در جست و جوی شان به خانه سیرسه نزدیک می شد، هرمس از راه رسید و او را آگاه کرد و به او گیاهی داد تا جادوی سیرسه کارگر نیفتد .

17-کریتوس(خدای جنگ جدید)برادر آرس بود که بدون آگاهی برادر خودش را شکست داد و جای او را گرفت.همراه با قدرتی بیشتر.آنقدر که حتی با زئوس هم مبارزه ای کرده بود

دکتر بتسابه مهدوی

5 اسفند 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

الهه های مصر باستان

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۰۱ ب.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

آموت :  خورنده قلب گناه کاران درگذشته،  به شکل کروکود یل،  شیر و کرگدن نمایش داده می شد .

آمون را :  وابسته به؛ را (ری)؛ خدای خورشید،  پادشاه خدایان در دوره پادشاهی جدید .

آنوبیس :  خدای شغال مانند،  خدای مردگان،  حامی مومیایی کنندگان.

آپیس :  خدای باروری،  به شکل گاو نر نشان داده می شد.  حبیب آتش پنجه،  آپیس همان گاوی است،  که برای مصریان مقدس بود،  آپیس زمان کمبوجیه پسر کوروش توسط او کشته شد.

آتن :  خدای قرص خورشید.  در طی دوران سلطنت پادشاه اخناتون،  به عنوان خدای متعال پرستیده می شد.

باستت :  الهه گربه،  حامی زنان باردار.

بس :  خدای کوتوله،  حامی خانه و دور کننده ارواح شرور.

داموتف :  خدایی با سر شغال،  حامی معده متوفیان.

گب :  خدای زمین و باروری آن،  پدر (ازیریس)، (ازیس)، (نفتیس) و (سث).  غالبا یک غاز ماده روی سر آن نقش می شد .

 هاپی :  با سر میمون.  حامی زبان در گذشتگان.

ایم ستی :  حامی کبد درگذشتگان،  به شکل مردی مومیایی شده تصویر می شد.

ایزیس :  الهه بزرگ آفرینش و زنده کننده مردگان،  همسر ایزیس و مادر هوروس .

خپری :  خدای سوسک سرگین غلتان،  نماد زایش دوباره.  عقیده بر این بود که هر روز خورشید را به سمت آسمان هل می دهد.

خنوم :  خدای قوچ سر،  کسی که زندگی را بر روی صفحه چرخ کوزه گری خود به وجود آورد.

خونسو :  خدای ماه و شفا بخشی، پسر آمون و موت .

ماآت :  دختر را،  مظهر حقیقت و دادرسی.  غالبا با یک پر عمودی بالای سرش نشان داده می شود.

مین :  خدای باروری گیاهان و جانوران .

موت :  الهه ای که اسم او به معنای مادر است.  همسر آمون و مادر خونسو .

نیث :  الهه جنگ و آفرینش. غالبا دو نیزه متفاطع  بر روی یک سپر،  نشان اوست .

نخبت :  الهه کرکس حامی و نماد مصر علیی .

نفتیس :  خواهر ایزیس و ازیریس،  مادر آنوبیس،  حامی مردگان .

نوت :  الهه آسمان،  گاهی به شکل پوشیده از ستارگان،  که به شکل کمان مانند بر روی همسرش (گب) خم شده نشان داده می شود  .

ازیریس :  پادشاه جهان زیرین و خدای زایش دوباره،  اولین قاضی مردگان  .

پتح :  خدای هستی بخش،  حامی هنرمندان و پیشه وران .

کبح سنوف :  شاهین سر،  حامی روده مردگان.

را (ری یا رای) :  خدای خورشید.  پدر خدایان به وجود آورنده همه زندگی بر روی زمین و بهشت .

سخمت :  الهه عقرب، حامی زنان در هنگام وضع حمل .

سراپیس :  خدای دوران یونانی،  ترکیبی از ازیریس و آپیس.

سث :  خدای رعد و برق،  قاتل از یریس و رقیب هورس.

شو :  خدای هوا،  معمولا در حالتی که آسمان را نگه داشته نشان داده می شد .

سبک :  خدای کروکود یل،  پسر نیث .

تفنوت :  خدای نم و رطوبت؛  همسر (شو) معمولا به صورت زنی با سر شیر نشان داده می شد .

ثوث :  خدای علم و نویسندگی،  به صورت لک لک مصری،  مردی با سر لک لک مصری و یا میمون نشان داده می شد .

واجت :  الهه کبری،  حامی و نماد مصر سفلی.

هوروس :  خدای آسمان در هیات شاهین،  نشان ایزدی پادشاه.

دکتر بتسابه مهدوی

4 اسفند 1395

  • بتسابه مهدوی

خدایان سومری

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۵۲ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

مهمترین خدایان که ابتدا در سومر مورد پرستش قرار گرفتند،  آنهایی بودند که سرنوشت را رقم میزدند،  سومری ها تقسیم بندی هایی درباره خدایان  داشتند،  مثلاَّ،  خدایان خلاق و غیر خلاق،  خدایان اصلی عبارتند:

آنو (anu)  ــ   خدای آسمان،  که در اصل خدای بزرگ سومری بود،  و خدای حامی شهر اوروک(uruk)  بود،  و در آن شهر معبد داشت،  او پدر خدایان بود،  و با الهه زمین ازدواج می کند،  ثمره آن «انلیل» خدای هوا است.

انلیل (enlil) ــ  فرزند آنو و خدای هوا و حامی بزرگ نوع بشر است، او بعدا بعنوان پادشاه جانشین پدرش شد،  بنابر اساطیر سومری،  او زمین و آسمان را از هم جدا کرد.  از تخمها،  گیاهان را رویانید و سرنوشت را رقم زد ، سلاحش رعد بود و صدایش برق و بوسیله رعد و برق نظم را برقرار می سازد،  طوفان و باد از نیرو های او هستند.

اِنکی (Enki) ــ  خدای خردمند و مظهر خرد است،  آفرینش جهان در دست اوست،  و نظام بخش امور جهان است،  خدای باران آوری که رفاه جوامع انسانی را در دست دارد.  او وضع کننده قانون و حافظ آن است،  بهترین دوست انسان و تعیین کننده سرنوشت آدمیان است.  او با کشتن غول نرنیه نخستین اپسو (Apsu) به قدرت می رسد. مردوک خدای بزرگ بابلی پسر او اینانا دختر اوست،  انکی همتای اِ آ (Ea) ایزد زمین است،  او خدای آبها و سازمان دهنده  حیات بر روی زمین است.

مردوک  (mardduk) ــ  فرزند و اِنکی و اِآ ،  و خدای بزرگ بابل است،  پس از جایگزین شدن نظام پدر سالاری به جای مادرسالاری حدود نیمه دوم هزاره دوم ق.م،  جانشین انکی خدای خردمند شد،  که در دوره سومری ها خدای زراعت بود،  ولی در زمان به قدرت رسیدن شهر بابل،  مردوک به مقام خدای آسمانها ارتقا پیدا کرد.  او حامی شهر بابل و قهرمان منظومه آفرینش بابلی بود.

آشور (Ashur) ــ  خدای بزرگ آشور بود،  زمانیکه آشوریان قدرت را بدست گرفتند،  خدای آشور که با همین نام خوانده می شود،  نسبت به مردوک و بقیه خدایان برتری یافت،  و حتی در راستای آفرینش جانشین مردوک شد.

سین (Sin) ــ  خدای ماه است،  و در اساطیر سومری به آن نانا گفته می شود،  او نگهبان گله و خدای سرنوشت و خدای حامی شهر اور (Ur) که نماد او هلال ماه است.

شمش (SHamash) ــ  یا شم،  او را آتو هم میخوانند،  خدای خورشید است و فرزند ماه هم گفته می شد،  در نقوش میان رودان شم را در حالی نشان می دهند،  که اشعه هایی از شانه هایش بیرون زده،  و دو خدا در حال باز کردن در های آسمان بر روی او هستند.  ابزاری شبیه اره در دست دارد،  که نشانه قضاوت و اجرای عدالت می باشد، حمورابی از او اطاعت می کرد،  و نماد شمش قرص خورشید است.  شم نشان های ویژه قدرت خدایی یعنی باتوم است،  حلقه در دست دارد،  و قانون را به حمورابی می دهد،  که حالتی از دقت و احترام دارد.

اینانا (Inanna) ــ  فرزند انکی و خواهر مردوک است،  در سومر به معنای خدای آسمان و در بابل و آشور ایشتار خوانده می شود،  که معادل آناهیتا در ایرانی،  و ونوس رومی و آفرودیت یونان است.  اینانا ایزد بانوی عشق و باروری،  و بسیاری صفات آسمانی دیگر است،  همچنین ایزد بانوی بزرگ اوروک می باشد.

دُموزی(Dumuzi)  ــ  خدای شبانی و گله ها بود،  و در بابل تموز گفته می شد،  بمعنی فرزند راستین و مومن است.  او خدای بخشندگی و بارور کنندگی بوده،  و هر سال آئین خاصی که محتوای آن برکت بخشی و شهادت  بود،  برگزار می شد.  گویا ریشه آن از عید نوروز بوده،  که به نمروز و دموز تغییر کرده است.

نابو (Nabu) ــ  خدای قلم و کتابت و فرزند مردوک بوده،  که در هزاره اول ق.م به محبوبیت رسید.

 نینورته (Ninurta) ــ  ایزد باران است او سلاح بی نظیری به حمورابی می داد که پیروز می شد.

     با وجود این خدایان،  سومری ها برای هر پدیده رب النوع یا خدایی داشتند،  به ارواح بد،‌ عفریت ها و جن ها نیز معتقد بودند،  هر یک از حکام برای خود رب النوع داشت،  که در جنگها، امراض و برای کسب ثروت از آن بهره می بردند.

دکتر بتسابه مهدوی

4 اسفند 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

رب النوع های مختلف

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۴۵ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

 دوران باستان هر شهر بین النهرین،  یک رب النوع یا خدایی داشت،  که در قالب یک بت یا مجسمه شناخته می شد،  و اهالی هر شهر رب النوع سایر شهر های دیگر را،  در رتبه پایین تر از رب النوع شهر خود می دانستند.  چنانچه شهری به تسخیر دیگری در می آمد،‌  رب النوع آن شهر به اسارت رفته،  و استقلال آن شهر از بین می رفت.  سه رب النوع بزرگ را همه می پرستیدند:

  1   آنو،  خدای آسمان،   2   هه آ،  صاحب آب های در های عمیق،  3 =  بل یا بعل،  خدای زمین.

 

قبل از دوران خدایان و رب النوع های مختلف، در دوره های ماقبل تاریخ،  مردم با پاکی تمام،  زندگی سالم و طبیعی و مظاهر طبیعت را ستایش می کردند،  که در ایران مهر پرستی اولیه از آن است.  کم کم در ادامه شهر نشینی،  و نیاز حکام برای استثمار کردن مردم،  خدایان مختلف ساخته شدند.  سپس با ترفند های مخصوص دوران تمدن خودشان،  خدایان را جنبه آسمانی دادند،  و برای هر یک از عوامل طبیعی منشاُ ربانی قائل شدند،  و برای آنها معابد ساختند،  و مراسم خاصی برایشان اجرا کردند،  و همواره برای آنها قربانی و هدیه می دادند.  حتی برایشان فرزند و همسر هم قائل می شدند،  در بخش هایی از بین النهرین به معابدی بر میخوریم،  که جفت در کنار هم ساخته شده بودند،  که دلیل بر وجود اعتقاد به زن و شوهری می باشد.

 

خدای بزرگ شهر اوروک در بین النهرین،  ایزد بانو «اینانا» یا «اینین» بود،  که در سومری به معنای «بانوی آسمانها» است،  همسر او «دُموزی» خدای برکت و بخشندگی و بارور کنندگی است.  در بین النهرین مانند ایران و آسیای میانه،  ستایش بسیار گسترده الهه مادر از  5000 ق.م به بعد،  رواج داشت،  وجود پیکرک های سفالین الهه مادر با زیور الات فلزی،  وجود مهره های گردان (سیلندری)، که صحنه های آئینی، مذهبی و اساطیری بر آنها نقش شده،  و اطلاع مکتوب از وجود آئین های  پیروان الهه مادر،  و شرکت مردم در آئین ها نشان میدهد،  بخشی را در تاریخ دین و آئین ایران نوشته شده اند .

دکتر بتسابه مهدوی

4 اسفند 1395

  • بتسابه مهدوی

خدایان و الهه های و فرشتگان میان رودان

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۳۲ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

در دوران باستان،  تعداد خدایان در بین النهرین زیاد بود،‌  بسیاری از آنها از تمدن کهن جی بوده اند،  و نیز نیروی تخیل مردم حدی نداشت،  همچنین احتیاجاتی که مردم برای آنها خود را نیازمند خدایان می‌دانستند،  نامحدود بود.  در هزاره پنجم خورشیدی ایرانی،  تعداد خدایان بین النهرین نزدیک ۶۵۰۰۰ بوده است. هر شهر برای نگاهبانی خود خدای خاصی داشت،  در بابل قدیم برای دین خدایان،  همان امری صورت می‌ گرفت،  که امروز در نزد ما صورت می‌گیرد،  یعنی شهرستانها و دهکده‌ ها،  اگر چه به صورت رسمی به خدای بزرگ و اعلا سر فرود می ‌آوردند،  ‌هر کدام خدای کوچکی داشتند،  که آن را می ‌پرستیدند،  و به آن وفاداری می ‌نمودن.

 

به این ترتیب بود،  که پرستشگاه هایی برای شمش در لارسا،  و برای عشتر در اوروک،  و برای ننار در اور ساخته می‌شد.  پس از آنکه دولت سومری از میان رفت،  خدایان متعدد سومری بر جای مانده بود.  خدایان دور از مردم نبودند،  بیشتر آنها بر زمین و در معابد می ‌زیستند،  با کمال اشتها خوراک می‌ خوردند،  و با دیدار های شبانه ‌ای که از زنان پرهیزگار می‌کردند،  توسط این زنان به مردم مشغول و پرکار بابل فرزندانی عطا می‌کردند.

 

 ــ  خدای آنو (Anu) ،  خدای سومری آسمان است،  او با کی (ki) ازدواج کرد.  اما در بعضی مذاهب بین النهرین او همسری دارد،  که اوراش (Uraš) نامیده می شود.  گر چه مهمترین خدا در معابد محسوب می شود،  ولی نقشی بسیار انفعالی در اسطوره ها دارد.  او به (Enlil) اجازه می دهد،  ادعای قدرتمند ترین خدا را داشته باشد.

 

ــ  (Enlil) ، خدای بسیار قدرتمند در مذاهب بین النهرینی،  که همسرش (Ninlil) نام دارد،  و فرزندش (Iškur) بعضی مواقع نانا (Nanna) سوئن (Suen) نرگال (Nergal) نیسبا (Nisaba) نمتر (Namtar) نینورتا (Ninurta) بعضی مواقع پابیلسگ (Pabilsag) نوشو (Nushu) انبیلولو (Enbilulu) اوراش (Uraš) زبابا (Zababa) و اننوگی (Ennugi) خوانده می شود. موقعیت او در صدر معابد بعدها بوسیله مردوک و سپس آشور غصب شد.

 

 ــ  انکی یا (ایا) (Ea or Enki) ، خدای باران.

 

ــ  مردوک (Marduk) ، خدای فرمان دهنده بابل.  وقتی بابل به عنوان یک قدرت ظهور کرد،  مردوک از جایگاه اصلی خود به عنوان یک خدای کشاورزی به خدایی فرمان دهنده در معابد تبدیل شد.

 

ــ  آشور (Ashur) خدای امپراتوری آشور،  وقتی آشوریان قدرتمند شدند،  خدای آشور جایگاه مهمی را در میان خدایان بین النهرین بدست آورد.

 

ــ  گولا (Gula)، اوتو (Utu) در سومری یا شمش (Shamash) در اکدی، خدای خورشید و عدالت.

ــ  ارشکیگال (Ereshkigal)، الهه دنیای اموات.

 

ــ  نبو (Nabu) ،  خدای نوشتن بین النهرینی،  او بسیار عاقل بود،  و بخاطر توانایی نوشتن مورد ستایش قرار می گرفت.  در بعضی جاها اوکنترل زمین و آسمان را در اختیار داشت. اهمیت او در دوره های بعد افزایش یافت.

 

ــ  نینورتا (Ninurta)، خدای سومری جنگ و قهرمانان.

ــ  ایشکور(Iškur) یا ادد (Adad)، خدای توفان.

 

  ــ  اررا (Erra)، خدای خشکسالی. او غالبا در کنار Adad و Nergal متهم به هدر دادن زمین ها و ایجاد خشکسالی می شود.

ــ  نرگال (Nergal)، خدای طاعون. او همچنین همسر ارشکیگا (Ereshkigal) است.

 

ــ  پازوزو (Pazuzu) یا زو (Zu)، یک خدای شر است. او قرص سرنوشت خدای انلیل را دزدید و بخاطر این کار کشته شد. وی همچنین آورنده بیماری های لاعلاج است.

دکتر بتسابه مهدوی

4 اسفند 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

الهه های شناخته شده در ایران باستان

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۲۳ ب.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

ــ  الهه مهر:  میترا.

   ــ  الهه باران:  آناهیتا.

   ــ  الهه جنگ:  خشاتریا.

   ــ  الهه آتش:  آذر.

   ــ  الهه خشم و قهر:  ایندرا.

   ــ  الهه طوفان:  وایو.

   ــ  الهه پیروزی:  ورهرام.

   ــ  الهه پاکی:  مهراوه.

   ــ  الهه دوستی و پیوند و آرامش:  آریامن.

   ــ  الهه راستی و درستی:  اشتاد.

   ــ  الهه ای که خوشی و شادی را تقسیم می کند:  بغ.

   ــ  ایزدی نماد پرتوی خورشید:  اوش بام.

   ــ  الهه روز بیست و هفتم ماه مهر:  آسمان.

   ــ  فرزند آب ها:  اپام نپات.

   ــ  دختر هرمزد و سپنارمذ:  ارد.

   ــ  برترین بهشت یا جهان روشن هرمزد:  انغران.

   ــ  هدیه خورشید، خورشید داد، عطیه مهر:  مهرداد.

 

بسیار الهه ها هم از دوران کهن ایران ناشناخته مانده اند،  مانند الهه مار،  که بشکل مار در ظروف تمدن کهن جی دیده می شود.  این الهه سلامتی بوده است،  و نقش مار بعنوان سلامتی است،  و واژه بیمار از همین مار آمده است.  مار نیز در معانی زمین و مادر هم بکار رفته است،  و هنوز در بعضی گویش های روستایی دور دست استفاده می شود.

   ــ  بیمار = بی = ضدیت،  متضاد + مار =  سلامتی.

 

 

بزرگترین و قدرتمندترین الهه ها در ایران باستان میترا بود،  میترا یا مهر به همان معنایی به کار می رفت،  که امروزه بکار می رود،  واژه مهربان به معنای شخصی که نگهدار مهر است،  امروزه نیز بکار می رود.

 

آناهیتا الهه بارندگی و رویش و زایندگی بود،  که به اراده و تدبیرش باران فرو می آمد،  رودها به جریان می آمدند،  گیاهان می روییدند،  و حیوانات و انسانها زاد و ولد می کردند،  رحمت آناهیتا شامل تمام موجودات زنده می شد،  و از این جهت یک ذات مقدس برای تمام ایرانیان بود.

 

خشاتریا خدای جنگ آور بود،  به ایرانیان فنون نبرد و ساخت جنگ افزار را یاد می داد،  و به آنها می آموخت در برابر مهاجمان چگونه از خود دفاع کنند.

 

آذر حرارت و گرمی آفرین بود،  چون انسانها را دوست می داشت با حرارتش خانه های آنان را گرم می کرد،  گوشت را می پخت و اهریمن ها و حیوانات موذی را از آنها دور می کرد.

 

 ایندراالهه خشم و قهر  بود،  به نیروی خویش زمین و آسمان را از یکدیگر جدا می کند،  و همه جا را وسعت می بخشد،  فرمانروای طوفانها و رودهاست،  با روشنایی خویش تاریکی ها را از میان می برد،  و گاهی با گرز آهنین خود کوهها را می شکافد،  و گناهکاران را کیفر می دهد.

 

وایو ایزد بانوی باد و طوفان بود،  همه چیز را در هم می‌ شکند،  آوایش رعد آساست،  چون پیش می تازد به آسمان می رسد،  و ابرها را افروخته می سازد،  و چون به زمین جولان می کند،  توده غبار را بر آسمان بر می انگیزد.

 

جالب:  مانفرد مایر هوفر،  در مقاله ریشه شناسی و کهن ترین شواهد نام میترا،  پس از بحثی فاضلانه درباره معانی خورشید و پیمان برای میترا،  حتی واژه متر را نیز مشتق از نام میترا می داند و «mi-tra» را ابزار اندازه گیری معنا می کند،  که «ma» به معنای جدید پیمان از آن ریشه گرفته است،  ("متروس" یونانی به معنای اندازه و اندازه درست هم از این ریشه است). 

 

اما در غرب نام مهرگاه برابر ایزد خورشید دانسته شده،  و گاه کنار خورشید،  و در تصاویر و نقش برجسته ها در حال برگزاری بزم مقدس دیده می شود،  و سپس با گردونه خورشید و همراه با آن به عرش اعلی صعود می کند.

 

در مقاله بالوتا بنام،  مهرپرستی در کتیبه های داشی،  نوشته شده که در داشی کشور رومانی،  میترا پیوسته دارای القاب «خورشید شکست ناپذیر»، «خدای خورشید شکست ناپذیر»، «خدای قادر مطلق شکست ناپذیر»، «ایزد آفریدگار»، «چشمه جاوید» و همانند آن بوده است،  و حتی دوبار برای صفت قادر مطلق از واژه «نبرزه» که همان «نبرده» به معنای دلیر پارسی استفاده کرده اند.

 

 

ــ  سپنته آرمیتی،  سِپَنت اَرمَیتی،  یا سپندارمذ.  به معنی اخلاص و بردباریِ مقدس است. سپندارمد با نمادی زنانه، دختر اورمزد به شمار می آید،  و در انجمن آسمانی در دست چپ او می نشیند.  چون ایزد بانوی زمین است،  به چارپایان چراگاه می بخشد.  زمانی که پارسایان در روی زمین، که نماد این جهانی اوست،  به کشت و کار و پرورش چارپایان می پردازند،  یا هنگامی که فرزند پارسایی زاده می شود،  او شادمان می گردد،  و وقتی مردان و زنانِ بد،  و دزدان بر روی زمین راه می روند،  آزرده می شود.

 

      ــ  سپنتا مینو،  به معنی خرد مقدس است.  انگره مینو یا خرد خبیث در برابر آن قرار دارد.  یسنای ۴۷ موسوم به سپنت مئینو است،  که تفسیر و ترجمهٔ آن اینست:  سالک شدن در طریق سپنتا مئینو و گزینش سه اصل اساسی گفتار و کردار و اندیشه است،  که موجب نزدیکی معنوی آدمی به اهورامزدا می‌ شود.  جهت آن که آدمی حقوق بندگی خود را نسبت به اهورامزدا انجام دهد،  بایستی با اعتقادی پاک و بی‌خلل آنچه را که می‌تواند،  از نیکی‌ها برای سپنتا مینو به جا آورد. این اعمال نیک از هر طریقی که باشد معنوی یا مادی تفاوتی نمی‌کند،  چون به درگاه اهورامزدا که جوهر اصلی راستی است،  مورد قبول می‌افتد.  خداوند به وسیلهٔ همین سپنتا مینوست،  که زندگی فراخ و نعمت شادمانی به راهروان راه پاکی و راستی می‌بخشاید.  خداوند خود در واقع پدر سرور و آفریننده و قوام دهندهٔ سپنتا مینوست.

 

      ــ  خشتره وییریه یا خشَثرَه وَئیریه یا شهریور.  به معنی شهریاری و سلطنت مطلوب است. او مظهر توانایی، شکوه، سیطره و قدرت آفریدگار است.  در جهان مینُوی، او نماد فرمانرواییِ بهشتی و در گیتی نماد سلطنتی است،  که مطابق میل و آرزو باشد، اراده آفریدگار را مستقر کند، بیچارگان و درماندگان را در نظر داشته باشد،  و بر بدی ها چیره شود. همکاران او ایزد مهر، ایزد خورشید و ایزد آسمان هستند،  و ایزدان هوم، بُرزایزد، اردوی سوره آناهیتا و سوک هستند. اوست که در پایان کار جهان همه مردمان را با جاری کردن فلز گداخته ای خواهد آزمود. رقیب اهریمنی این امشاسپندِ مذکر؛ ساوول است.

 

      ـــ  اشه وهیشته یا اَرته وهیشته یا اُردیبهشت به معنی اشه یا ارتی (راستی) است،  که زیباترین امشاسپندان و نمادی است از نظام جهانی، قانون ایزدی و نظم اخلاقی در این جهان. سخنِ درست گفته شده، آیین خوب برگزار شده، گندم بسامان رشد کرده و مفاهیمی از این نوع،  نشانه ای از اردیبهشت دارند.  او نیایش ها را زیر نظر دارد.  آنانکه اردیبهشت را خشنود نکنند، از بهشت محرومند. این امشاسپند نه تنها نظم را در روی زمین برقرار می سازد، بلکه حتی نگران نظم دنیای مینُوی و دوزخ نیز هست و مراقبت می کند که دیوان، بدکاران را بیش از آنچه سزایشان است تنبیه نکنند. نماینده این جهانی او آتش است. از اوقات روز وقت نیمروز (رَپیثوین) به او تعلق دارد.  یاران او ایزدان آذر، سروش، بهرام و نَریوسنگ هستند.  این امشاسپند مذکر و رقیب اهریمنی او ایندره است.

 

      ــ  وهومن یا وهمن (بهمن) منش پاک، اندیشه پاک، نام یکی (نخستین) از امشاسپندان می‌باشد.  بهمن در اوستا «وهومنه»،  در پهلوی «وهومن» و در فارسی «وهمن» یا «بهمن» است.  این واژه مرکب است از دو جزء «وهو» به معنی خوب و نیک،  و «منه» از ریشه من که در پهلوی «منشن» و «منیتن» از آن آمده است،  و در فارسی منش شده است.  این ریشه در اوستا و فرس هخامنشی به معنی اندیشیدن و شناختن و به یاد آوردن و دریافتن است.  پس بهمن یعنی به‌ منش،  نیک‌اندیش و نیک‌نهاد.  در  مزدیسنا، زندگانی عبارت است از طی مدارج سعادت و کمال در این جهان و از پرتو آن به ساحت قدس پروردگار پیوستن در جهان دیگر.  (هفت مرحله روحانی پیروی و کمک خواستن از امشاسپندان) بهمن، مظهر اندیشه نیک و خرد و دانایی خداوند است.  بهمن همان ایزد بزرگ است که روان اشو زرتشت را به پیشگاه مزدا اهورا راهنمایی کرد.  وهومن به انسان منش نیک آموزش می‌دهد.  گل یاسمن سفید،  رنگ سفید، خروس سفید،  نشانه ‌های جسمانی (زمینی) وهومن می‌باشد .  این امشاسپند مذکر و رقیب اهریمنی او اکومن است.

 

      ــ  هـَئوروَتات یا خرداد.  به معنی تمامیّت، کلیّت و کمال است و مظهری از مفهوم نجات برای افراد بشر.  آب را حمایت می کند و در این جهان، شادابی گیاهان مظهر اوست. همکاران این امشاسپند مونث ایزد تیشتر و باد و فروَهر پرهیزکاران هستند.  در دوران حمله اهریمن آب را به یاری فروهرها می ستاند.  به باد می سپارد و باد آن را با شتاب به سوی کشورها می برد و به وسیله ی ابر می باراند.  دشمن او تریز نام دارد.

 

ــ  اَمِرِتات (امُرداد) یا مرداد.  به معنی بی مرگی است و تجلی دیگری از رستگاری و جاودانگی. سرور گیاهان است. او گیاهان را برویاند و رمه گوسفندان را بیفزاید. او می کوشد که گیاهان پژمرده نشوند. همکاران او ایزدان رَشن،اَشتاد و زامیاد هستند. این امشاسپند مونث است و زریز دشمن اهریمنیِ اوست.

 

      ــ  امشاسپندان / Amshaspndan امشاسپندان یا اَمِشَه سپَنتَه جمع امشاسپند است که امشاسفند، اموسپند و امهوسپند نیز گفته‌اند.  امشاسپندان از صفات پاک اهورامزدا هستند.  در هیچ جای گات‌ها به واژهٔ امشاسپند بر نمی‌خوریم ولی از همهٔ آنها کراراً به صورت مجردات و صفات اهورامزدا یاد شده است.  این از خصایص دین زرتشتی است که هر یک از صفات خداوند،  یکی از ایزدان نگهبان جنس بشر است. چنین به نظر می‌رسد که این‌ها تجرید هایی تشخص یافته باشند.  اما آن‌ها چیزی بیش از مفاهیمی مجرد بوده‌اند، چرا که زرتشت آنان را محترم می شمرده است.

دکتر بتسابه مهدوی

1 اسفند 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی