نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۷۶ مطلب با موضوع «دکتر بتسابه مهدوی :: ذهن» ثبت شده است

منبع انرژی و کائنات

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۵۸ ق.ظ

منبع انرژی و کائنات

بتسابه مهدوی

 

همه ما از یک هسته انرژی بوجود آمدیم  و همه جهانیان در این تکامل شرکت کرده تا به اینجا رسیدیم.

کمی بر میگردم به عقب و به زمانی که بشر پا به عرصه وجود نهاد.

انسان تنها موجودیست بر روی زمین که از قدرت ذهن و فکر برخورداره. و شاید همین مسئله باعث دوری ما از موج کائنات (منبع انرژی) شد. انسان همانند دیگر موجودات عمل نکرد و منجر تا شد از منبع انرژی فاصله گرفته و از راه های دیگر انرژی خود را فراهم آورد.

این موج انرژی همواره در کل هستی جریان دارد و طبق گفته نیوتن هیچ گاه از بین نمیرود. بلکه از جسمی به جسم دیگر انتقال میابد.

هر چیزی در این دنیا از انرژی ساخته شده و در جریانی نوسان میکند و فرکانس خاص خود را دارا میباشد. به همین منظور است که وقتی شما به یک نقاشی نگاه میکنید و یا به یک ترانه گوش فرا میدهید و یا . احساس شادابی میکنید. ولی بعضی اوقات است که شما با شنیدن آن ترانه به وجد آمده و احساس میکنید دوست دارید به هوا بپرید!!!

دلیل این امر اینست که فرکانس آن ترانه با فرکانس شما در یک رنج قرار داشته و باعث شده شما بتوانید از آن ترانه انرژی دریافت کنید.

جدا شدن انسان از منبع انرژی باعث شد تا ما نتوانیم به دیدن انرژی ها ادامه دهیم.

مثلا بالاترین انرژی به رنگ بنفش و پایین ترین انرژی به رنگ قرمز است (البته در نورها)که ما بالاتر از بنفش را نمیتوانیم روئیت کنیم (ماوراء بنفش) و همچنین قادر به دیدن پایین تر از قرمز هم نیستیم ( مادون قرمز )در صورتی که اگر بر روی ادراک درونی و اتصال دوباره به منبع انرژی کار کنیم، خواهیم توانست باز هم به دنیای کائنات برگردیم. همانطور که بیشتر عرفا و فلاسفه به این مهم دست پیدا کرده و در طی این سالیان دراز قصد داشتند تا ما را به این گوهر گرانبها نزدیک کنند. ولی مشغله فکری و کاری انسانها باعث میشود نتوانند به این مبحث پرداخته و خود را آماده پذیرایی از کائنات نمایند.

زیاد از صورت مسئله فاصله گرفتیم. بر گردیم سر بحث انرژیبالاترین درجه انرژی نور است و به همین علت میتواند با بالاترین سرعت حرکت کند. و پایینترین درجه انرژی متعلق به خاک است. در بسیاری از ادیان بحث در مورد بهشت و جهنم باز میشود. حال من این قضیه را برای شما توضیح میدهم.

وقتی شما انسانی مثبت بوده و همواره از انرژی های منفی فاصله داشته باشید، خواهید توانست انرژی های مثبت دیگر را دریافت کنید. و بالعکس. اگر شما منفی باشید قادر به دریافت انرژی های مثبت نبوده و انرژی های منفی بیشتری را جذب میکنید.

و قصه از لحظه مرگ آغاز میشود. وقتی آدمی جان خود را از دست بدهد روح او که انرژی خالص است به موج انرژی کائناتی برگشته و جسم او باقی میماند.

وقتی روح به منبع انرژی برگشت، اگر مثبت بوده باشد میتواند از قدرت سبکی و نورانی خود استفاده کرده و با انرژی های مثبت دیگر هم طراز شود و در بلندترین نقطه ها قرار گیرد (که این میشود همان بهشت) و اگر روح منفی باشد به درجه پست ترین رتبه که خاک و آتش است بر میگردد و قدرت ترکیب و استفاده از انرژی های مثبت را ندارد ( که این میشود همان جهنم)همانطور که میدانید از قدیم هم گفته شده که بهشت و جهنم را خود انسان برای خود میسازد. در گذشته چون بشر قادر به درک مبحث انرژی و کائنات نبود پیامبران و رهبران دینی مجبور بودند به گونه ای برای آنها تعریف کنند که بتوانند درک کنند.به همین علت جهنم را جایی پر آتش و سوزنده توصیف نموده و از بهشت جایی پر از سبزی و خرمی و شادابی یاد کرد.

کاتولیک ها اعتقاد دارند که مسیح به صلیب کشیده نشده و یک شب قبل از ادام خود، به آسمان باز گشته و هنوز زنده است. خب این بیان که هنوز زنده است شاید در دید اول منطقی نباشد ولی در دید متافیزیک گفته میشود که تمامی مردگان زنده هستند و در موج انرژی قرار دارند. و اینکه مسیح پرواز کرده و به آسمان رفته، من خود این موضوع را به عنوان معجزه اصلا قبول ندارم ولی اینکه پرواز کرده را قبول دارم!! چرا؟ به این علت که اگر انسان بتواند از جهان پیرامون خود انرژی دریافت کرده و انرژی را منتقل کند میتواند انرژی زیاد بدست آورده و همانند نور سبک شود و حتی میتواند با گرفتن بیش از حد انرژی از دید دیگر انسانها خارج شود. مانند ارواح حیوانات چون از منبع انرژی جدا نشده و همواره مسیر تکامل را طی میکنند قادر به دیدن هر انرژی در هستی هستند. چنانچه میدانید حیوانات قادر به دیدن ارواح هم هستند.

وقتی شما از صمیم قلب به یک درخت عشق بورزید و سعی کنید از آن انرژی دریافت کنید، مطمئن باشید که دریافت میکنید. که به این قضیه قانون شفا گفته میشود.

در هند خیلی از عرفا به گاو اعتقاد داشتند و انرژی خود را از آن گاو میگرفتند ولی به دلیل مقام طلبی رهبران دینی، آنها گاو پرست لقب گرفتند و مشرک حساب میشدند!!

 

حتما شما هم داستان سنگی را که به کودک اعتماد به نفس میداد شنیدید. آن سنگ فقط سنگ بود ولی چون آن کودک از صمیم قلب به آن سنگ اعتقاد داشت پس انرژی را از آن میگرفت. خیلی از افراد بشر به درخت پارچه ای میبندند و میگویند آن درخت آنها را شفا داده. بله درسته. واقعا آن درخت شفا داده. چون آنها اعتقاد داشتند که میتوانند از آن درخت شفا بگیرند و با کسب انرژی شفا گرفتند.

حال یکی به امامزاده اعتقاد دارد . فرقی نمیکند. از هر چیزی که بخواهید و البته بخواهید، حتما انرژی دریافت میکنید.

خیلی وقتها شده که شما در خواب میبینید که پرواز میکنید و یا پشت پیانو نشسته و زیبایی مینوازید و یا امثال آینها. در صورتی که شما هیچ وقت دست به پیانو نزده اید و یا بالی برای پرواز ندارید. خب منظور از این خواب چیست؟

شما قادر به انجام هر کاری هستید و فقط احتیاج به تمرین دارد.

مگس پرواز میکند پس چرا ما نمیتوانیم؟ مگر اشرف المخلوقات نیستیم؟

شما اولین باری را که برای رانندگی پشت فرمان ماشین نشستید را به خاطر بیاورید. آن زمان شما اول به فکر خلاص بودن دنده بودید. بعد به خود میگفتید که حالا باید پای خود را روی کلاج گذاشته و دنده را عوض کنم و به آرامی پای خود را بردارم و حرکت

اما آیا الان هم به این چیزها فکر میکنید؟ غیر ازین است که شما تا پشت ماشین مینشینید تمامی این کارها را ناخودآگاه انجام میدهید؟

چرا؟ چون رانندگی کردن در ضمیر ناخودآگاه شما قرار گرفته و شما دیگر به آن فکر نمیکنید. برای هر کاری باید به همین منوال تمرین نمود تا آن کار به ضمیر ناخودآگاهتان برود. و از آن پس دیگر احتیاجی به فکر کردن نیست. چون به صورت خودکار انجام میشود.

شما اگر بتوانید انرژی زیادی را دریافت کنید بی شک از شدت سبکی پرواز خواهید کرد. گویی که بیشتر مرتازان هندی این کار را میکنند. اگر شما جذب انرژی را تمرین کنید بدون شک به چیزهایی دست پیدا خواهید کرد که دیگر به فکر هیچ کار و مشغولیتی نیستید.

نکته بسیار مهم در مورد این انرژی ها و انسان نمادینه کردن چاکرا هاست (chakra) بدن انسان از ۷ چاکرا بهره مند است که هر یک از این ۷ چاکرا، قادر به دریافت نوعی از انرژی هستند.

هر چیزی، هر موجودی، هر گیاهی و از انرژی تشکیل شده و این انرژِ در اطراف آن دیده میشود. که به این محدوده انرژی، هاله نورانی (Aura) گفته میشود. این هاله با کم و زیاد شدن و تغییرات حسی مانند خوشحالی و ناراحتی و تغییر رنگ و حجم میدهد.

بدن انسان ۷ لایه هاله نورانی را شامل میشود و هر یک از این لایه ها نشانگر انرژی خاصی هستند. مثلا اگر شخصی خوشحال باشد این هاله بزرگتر، شفاف تر و به رنگ سبز و نارنجی در می آید. و وقتی ناراحت باشد این هاله کدرتر، کوچکتر و به رنگ قرمز و قهوه ای در خواهد آمد..

 

دکتر بتسابه مهدوی
20 مهر 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

شمارش تنفس

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۱۷ ق.ظ

بتسابه مهدوی

 

تنفس خود را تا شماره چهار بشمارید و پس از آن دوباره شروع کنید. تمام سعی و تلاش شما باید متمرکز بر کاری باشد که انجام می‌دهید. فقط و فقط باید به این شمارش توجه کنید و هر بار که فکر دیگری در ذهن شما خطور کرد، تلاش کنید مجددا روی شمارش نفسهای خود تمرکز کنید. در این روش تعقیب طرز عمل و برنامه عمل بسیار مهم است و لازمه‌اش مراقبت و توجه واقعی است.

 

مراقبه بی‌ساختار

در روشهای بی‌ساختار ذهنی موضوع مشخصی انتخاب می‌شود و فرد تلاش می‌کند ذهن خود را معطوف به مسائل پیرامون این موضوع نگه دارد. موضوع انتخابی ممکن است یک کلمه باشد، یا یک عبارت یا یک سوال مشکل. هدف از این نوع روش آزاد کردن ذهن در یک زمینه مشخص است تا فرد بتواند در این زمینه رشد کند. هدفمندی و داشتن اراده در تمرکز روی موضوع آن را از افکار ساده و گیج کننده معمولی متمایز می‌سازد.

 

در مدیتیشن ساختاری ابتدا ذهن و اراده تقویت می‌شود و سپس به آرامی و تدریجا زندگی احساسی فرد تحت تاثیر قرار می‌گیرد، اما در مراقبه‌های بی‌ساختار مساله برعکس خواهد بود.

 

روش قلبی در مراقبه

در این روش بر نقش عشق و احساس تاکید می‌شود. مریدان این روش معتقدند هرچه انسان آزادتر ، بی‌دردسرتر و کامل‌تر باشد، بیشتر می‌تواند بر موانع رشدش که در اثر تعلیم و تربیت غلط و تجربیات اولیه‌اش بوجود آمده، غلبه کند و بیشتر می‌تواند بطور طبیعی دوست بدارد و بهتر با دیگران رابطه برقرار کند.

در برخی روشهایی که به عنوان روش قلبی طبقه بندی می‌شوند، روی عشق به دیگران تاکید می‌شود. در برخی روی عشق به خود و در برخی دیگر روی عشق به خداوند. در نهایت همه به یک جا می‌رسند که عشق به هر سه است.

 

روش بدنی در مراقبه

در این روش شخص می‌آموزد تا نسبت به بدنش و حرکات آن آگاهی یابد و با تمرین درجه این آگاهی را بالا ببرد تا آنجا که در زمان مدیتیشن این آگاهی تمام صحنه ذهن را پر می‌کند. شناخته شده‌ترین روشهای بدنی عبارتند از: هاتایوگا ، تای چی و سماع دراویش. روشهای گیندلر و الکساندر روشهایی هستند که در غرب برای آگاهیهای حسی بوجود آمده‌اند. در این روش عوامل مختلف بدنی با یکدیگر و مخصوصا با شخصیت هم آهنگی می‌یابد.

 

روش عملی در مراقبه

در این روش فرد می‌آموزد که چگونه در طول انجام یک کار یا فعالیت دنیا را درک و با آن ارتباط پیدا کند. از این راه در شرق استفاده بیشتری شده است و از مهارتها فعالیتهایی مثل تیراندازی ، تزئین گل ، گلیم بافی ، کاراته استفاده گردیده است.

 

شخص می‌آموزد که چگونه به صورت عارف در جریان زندگی حضور داشته باشد و فعالیتهای خود را انجام دهد و توجه خود را تنها معطوف به آن نگه دارد و متوجه هیچ محرک دیگری نباشد. منظور از این روش ، مهارت پیدا کردن در آن عمل خاص نیست، بلکه هدف اصلی رشد و توسعه شخصیت انسانی است.
دکتر بتسابه مهدوی

15 مهر 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

روش ذهنی در مراقبه

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۴ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

این روش تمریناتی را شامل می‌شود که انسان بیشتر آنها را در مغزش انجام می‌دهد، یعنی بدون حرکات بدنی. البته استفاده از کلمه ذهنی برای این روش به این معنی نیست که اثری روی شرائط فیزیولوژیکی بدن ندارند، بلکه به این لحاظ اصطلاح ذهنی به آن اطلاق می‌شود که در انجام آنها بکار بردن اعضا و ماهیچه‌ها لازم نیست و فرد در حالی به انجام تمرین می‌پردازد که در یک حالت ثابت قرار گرفته است.

 

روش ذهنی خود شامل مراقبه‌های ساختاری و بی‌ساختار می‌شود.

مراقبه ساختاری

مدیتیشن ساختاری آنهایی هستند که با دقت و ظرافت مشخص و در زمان معلوم برای فعالیتهای درونی خاص انجام می‌گیرند. مدیتیشن لوتوس و شمارش تنفس از این دسته هستند.

 

مدیتیشن ساختاری خود به سه دسته بیرونی ، میانی و درونی تقسیم می‌شود. در نوع بیرونی تمرین با موضوعی بیرونی شروع می‌شود. روش تفکر یک مدیتیشن ساختاری بیرونی است. در این روش شی خاصی انتخاب می‌شود و در فاصله‌ای از چشمها قرار داده می‌شود، فرد باید تلاش کند نگاه خود را متمرکز بر شی نگه دارد و هر زمان که نگاهش منحرف شد، می‌تواند با جمله یا عبارتی مثل « خوب حالا برگرد به راهت »، دوباره نگاهش را روی شی متمرکز کند. نگاه نباید به یک نقطه خاص از شی متمرکز باشد، بلکه کل یک شی نگریسته می‌شود و به این طریق فرد ذهن خود را روی شی متمرکز نگاه می‌دارد.

 

روش مدیتیشن حباب یک نوع روش ساختاری درونی است. در این روش فرد خود را در حالتی تجسم می‌کند که ته یک دریاچه صاف نشسته است. می‌دانید که چگونه حبابهای بزرگ به آرامی از میان آب بالا می‌آیند. هر فکر ، احساس و درکی به صورت حبابی در نظر گرفته می‌شود که از فضای دید شما رد می‌شود و خارج می‌گردد. بعد به همین صورت ادامه می‌دهید. هیچکدام از حبابها تعقیب نمی‌شوند. فقط آن را نگاه می‌کنید و سپس همانطور که از فضای دید شما می‌گذرند، منتظر بعدی می‌شوید.

 

روش تراوا ، نیلوفر آبی هزار برگ ، ذکر یامانترا ، من کیستم ، سماع صوفیه ، آگاهی حسی و پناهگاه امن از جمله روشهای ساختاری مراقبه هستند.

دکتر بتسابه مهدوی

15 مهر 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

روش کهن تنفس نیروی زندگی

بتسابه مهدوی | جمعه, ۹ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۳۴ ق.ظ

روش کهن تنفس نیروی زندگی

دکتر بتسابه مهدوی

 

در هندوستان یک گونه تنفس دیرپا هستی دارد که پرانایاما نامیده می‌شود. پرانا نیروی زندگی (VITAL )، تنفس زندگی است. یاما یعنی کنترل. پرانایاما کنترل تنفس زندگی است. نخستین تمرینی که می‌توانی بکنی این است که نام خداوند یا نام مسیح یا هر کسی را که خودت می‌پرستی یک بار بازگویی. اگر استادت به تو ذکر ویژه‌ای داده، می‌توانی همان را بازگویی. فروبردن هوا نباید آرام یا ژرف باشد. آنگاه نفست را نگه دار و باز همان نام را چهار بار بازگوی. و زمانی که هوا را بیرون می‌دهی، آن نام، یا مانترایی (ذکری) را که داری یا برگزیده‌ای دو بار بازگوی. با یک ضرب، هوا را به درون بکش و آن را به اندازه‌ی یک ضرب، دم نگه دار و باز در دو ضرب بازدم کن و همزمان، آن نام مقدس را در درون خود بازگوی. اگر شمارهای یک-دو-سه را برای خودت شمارش کنی، در درون خود کوچک‌ترین چیزی را احساس نخواهی کرد. اما اگر نام خداوند را بازگویی، خاصیت‌های یزدانی بی‌درنگ به درون هستی تو گام خواهند گذارد. سپس اگر نفست را نگه داری، این خاصیت‌های یزدانی در درونت به گردش درخواهند آمد و در همه‌ی ناپاکی‌ها، نا روشنایی‌ها، عدم‌کمال‌ها و محدودیت‌هایت رخنه خواهند کرد. و هنگامی که هوا را بیرون می‌دهی، همان نیروهای یزدانی، همه‌ی خاصیت‌های غیرخدایی، ستیزه‌جوی و ویران‌گر را با خود خواهند برد.

آغازگر با ریتم یک-دو-سه آغاز می‌کند. اگر وی در تنفسش ورزیده‌تر شود، خواهند توانست با ریتم چهار-شانزده-هشت تمرین کند: در چهار ضرب هوا را به درون بکش، شانزده دم آن را نگه دار و در هشت ضرب آن را بیرون بده. اما این کار را باید گام به گام انجام داد و بس. برخی کسان حتی از این هم پا فراتر می‌گذارند. آنها ریتم هشت-سی و دو-شانزده را رعایت می‌کنند. اما این کار ویژه‌ی کسانی است که در گامه‌ی پیشرفته هستند.

دکتر بتسابه مهدوی

9 مهر 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 7 مهر 1395

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۲۱ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

پاک نگه ‌داشتن خرد1

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۵۱ ق.ظ

پاک نگه ‌داشتن خرد

دکتر بتسابه مهدوی

 

تو می‌توانی اندیشه‌ات را پاک نگاه داری، بدین گونه که همیشه احساس کنی، خرد نداری؛ آنچه داری تنها "دل گل" یک کودک است. هنگامی که کسی از تو بپرسد: "این را با ترازوی خرد خود چگونه می‌سنجی؟"، می‌توانی به او بگویی: "من خرد ندارم. تنها یک "دل گل" دارم و بس. تو اگر خرد نداشته باشی، نیازی نداری آن را پاک نگاه داری. از این راه می‌توانی این گره را به سادگی بازکنی.

*

ما شش مرکز معنوی در تن خود داریم. تو خود را روی مرکزی متمرکز می‌کنی که مانی‌پورا نام دارد. معمولا در ذن خود را روی آن متمرکز می‌سازند. آموزش‌های معنوی هندوستانی ما می‌گویند که تو از راه این مرکز به نیروی پویایی دست می‌یابی. اگر از این نیروی یزدانی برای آماجی یزدانی بهره گیری، به برآیندی خواهی رسید. اگر آن را برای نیتی تازنده به کار بندی، تباهی به بار خواهی آورد.

اگر می‌خواهی بر اندیشه‌هایت چیره باشی، باید خود را روی مرکزی که در میان چشم‌هایت است، متمرکز کنی. اگر بسیار سخت‌کوشی و تمرکزت بسیار شدید است، نباید بیش از دو دقیقه روی آن متمرکز بمانی. و گرنه از همان آغاز خسته خواهی شد. اگر پس از آن خود را روی مرکز دل تمرکز دهی، آرامش و شیفتگی و شادی را دریافت خواهی داشت. به درون دلت که پای می‌گذاری، بکوش آهنگ کیهانی، آهنگ بی‌آهنگ را بشنوی. اگر بتوانی شیفتگی و شادی و آرامش و خورسندی دلت را به مرکز میان دو ابرویت بیاوری، خواهی دید که در آنجا دیگر اندیشه‌ای نیست.

دل، جایگاهی مطمئن برای تمرکز و مراقبه‌ی توست. در اینجا خود بخود، به پاکی دست خواهی یافت، چرا که روان در دل جای دارد و روان با بی‌کرانگی یکی است. تو از اینجا همه چیز را به دست خواهی آورد.

دکتر بتسابه مهدوی
6 مهر 1395
تهران

  • بتسابه مهدوی

تمرکز روی چیزی کوچک

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۴۷ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

اگر می‌‌خواهی توانایی خود را در تمرکز بالا ببری، خودت را با یک چیز، تا می‌شود کوچک، یکی کن. تنها آن زمان است که از نیرویی بی‌کران برخوردار خواهی شد. یزدان از آن روی نیرومند نیست که از همه چیز دور است، توان وی از اینجاست که هم در فیل و هم در مورچه هست. یزدان، همه‌تواناست، چون هر دو تای اینها را می‌تواند باشد، هم فیل و هم مورچه. وی هم بی‌کرانگی است و هم باکرانگی. و درست از همین روی که همزمان هم بی‌کران و هم باکران است، همه‌توانا هم هست. پس تو هم اگر می‌خواهی نیروی مراقبه داشته باشی، تنها به خود بی‌کرانگی بیندیش، چون نیروی بی‌کرانه‌ی یزدان در درون توست. اما هنگامی که می‌خواهی نیروی خود را از راه تمرکز گسترش بخشی، به چیزی بسیار ظریف و بسیار کوچک بیندیش.

دکتر بتسابه مهدوی

29 شهریور 95

تهران


  • بتسابه مهدوی

تمرکز روی یک ایده

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۳۳ ق.ظ

تمرکز روی یک ایده

دکتر بتسابه مهدوی

 

اگر می‌خواهی از قدرت تمرکز بسیار خوبی برخوردار شوی، این تمرین را بکن:

یک ایده را در نظر بگیر و بکوش به آن جان ببخشی. طرحی از آن بکش و بر دیوار درست روبروی چشم‌های خودت بزن. اگر دیدی برایت دشوار است، به جای یک ایده می‌توانی یک شی را برداری و به جای آن، به دیوار بزنی. چشم‌هایت را باز نگاه دار. همیشه بهتر است با چشم‌های باز، خود را تمرکز دهی. به آن چیز بنگر و تمرکز را آغاز کن. سپس به درون آن چیز راه پیدا کن. باید همه‌ی توجه خود را به کار گیری و از میان آن چیز بگذری و به آن سوی برسی. به پشتش که رسیدی، خود را روی همان سویش متمرکز کن. تو در یک سو هستی و تن و پیکرت در سوی دیگر. خود را از سوی دیگر متمرکز کن و از آنجا به تن خودت نگاه کن.

نخست بکوش توجه خود را به چیزی معین بدهی، سپس به درون آن ره یاب و بی‌درنگ از سوی دیگرش بیرون بزن. در چنین دمی، تو گواه، یا سات‌شپوروشا می‌شوی. این تمرکز راستین است. این راز آدمی است. اگر این راه را بیاموزی، خواهی توانست خود را تا اندازه‌ای خوب و به گونه‌ای راستین متمرکز سازی.

  • بتسابه مهدوی

عملکرد ضمیر ناخودآگاه

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۴۰ ق.ظ

عملکرد ضمیر ناخودآگاه

دکتر بتسابه مهدوی

 

ضمیر ناخودآگاه در محل استقرار خود از ما محافظت کرده و ما را زنده نگه می دارد. هر چیزی را که در زندگی خود با حواس پنجگانه مان احساس می کنیم ، تمام چیزهایی را که می بینیم، می شنویم، حس می کینم، می چشیم و بو می کنیم برای تحلیل و بررسی های آتی به ذهن فرستاده می شوند و در قسمت ضمیر ناخودآگاه ما ذخیره خواهد شد.

در این قسمت از ذهن، نوعی مرجع کامل پیرامون کلیه وقایع زندگی ما درست می شود. فرض کنید شما یک تجربه منفی را در زندگی خود بدست آورده باشید، در این شرایط خاطره آن واقعه ناگوار در ذهن شما ثبت و ضبط خواهد شد. اگر در هر زمان دیگری با یک چنین رویدادی به طور مجدد در زندگی خود مواجه شوید، ضمیر ناخودآگاه به طور اتوماتیک آن خاطره منفی را به یاد می آورد و فوراً احساسات، تصاویر و خاطرات مشابه را به ذهن می فرستد. کلیه خاطرات گذشته را به یاد شما می آورد و به شما آموزش می دهد که چگونه می توانید با در نظر گرفتن کلیه احساسات و افکارتان به آن پاسخ دهید.

یک نمونه مناسب که می توان در این زمینه مطرح کرد، مثال همان کتری پر از آب در حال جوشیدن است. اگر دست شما یک مرتبه با کتری بسوزد در ذهن شما حک میشود که کتری داغ بوده و می تواند دست شما را بسوزاند و به شما آسیب وارد سازد. اگر یک چنین قابلیتی را نداشتیم، آنوقت به تکرار اشتباهات خود ادامه میدادیم.

ضمیر ناخودآگاه این قابلیت را دارد که در آن واحد کارهای متفاوت را انجام داده و واکنش های بیشماری را بررسی کند. در عین حال شما می توانید راه بروید، تنفس کرده، و قلبتان ضربان خود را داشته باشد و ... کلیه این وقایع در ذهن فرد ثبت می شود.

لازم به ذکر است که ذهن انسان به صورت 24 ساعته در حال فعالیت می باشد، یکسره و بدون توقف و استراحت.

یکی دیگر از نمونه های بارز ضمیر ناخودآگاه، رانندگی است. زمانیکه شما در حال رانندگی هستید، اصلاً به نحوه عملکرد خود فکر نمی کنید و تمام اعمال خود را با فکر انجام نمی دهید، بلکه همه کارها  به صورت اتوماتیک وار انجام می شوند، شما فقط رانندگی می کنید.

نکته مثبتی که در مورد ضمیر ناخواگاه وجود دارد این است که ما را قادر می سازد تا آرزوها و اهداف خود را عملی کنیم. می توانید ذهن خود را طوری برنامه ریزی کنید که سبب موفقیت شما در تمام عرصه های زندگی گردد.

کلیه افکار، رفتار، و تجربیاتی که از طریق ذهن خوآگاه درک می گردند، در ضمیر ناخودآگاه شما ثبت و ضبط می شوند، اما نکته جالبی که باید در این زمینه به خاطر داشت آن است که ضمیر ناخوآگاه هیچ گونه تفاوتی میان واقعیت ها و تصورات ذهنی فرد قائل نمی شود. برای ضمیر ناخودآگاه فرد محدودیتی در زمینه زمان و مکان وجود ندارد.

یکی از بهترین تکنیک هایی که از طریق آن می توانید ضمیر ناخودآگاه خود را برنامه ریزی کنید، این است که موفقیت را در ذهن خود به تصویر بکشید. این کار به شما کمک می کند تا بتوانید به صورت خودآگاه جذب چیزهایی بشوید که آنها را میخواهید. به این منظور می بایست تصاویری را که برایتان خوشایند هستند در ذهن خود مجسم کنید. این تجسم هم شامل احساسات شما می شوند و هم افکارتان.

فکر کردن به چیزهای خوب و مثبت همچنین می تواند ضمیر ناخودآگاه رادر رسیدن به موفقیت ترغیب کند. شما این قدرت را دارید که افکار خودتان را انتخاب کنید. باید نسبت به چیزهایی که فکر می کنید، آگاه بوده و آنها را به طور کنترل تحت کنترل خود در آورید. به هر چیزی که فکر می کنید، از قسمت خودآگاه مغز به قسمت ناخوداگاه فرستاده می شود و ضمیر ناخودآگاه نیز آنرا به عنوان یک حقیقت می پذیرد. هیچ گاه به خودتان نگویید که: "من شکست می خورم"، "توانایی انجام این کار را ندارم"، و یا "قابلیت انجام چنین کاری را ندارم"؛ چراکه ضمیر ناخودآگاه به سرعت آنرا باور کرده و به عنوان یک حقیقت آنرا می پذیرد.

باید به ضمیر ناخودآگاه خود آموزش دهید که فقط به موفقیت، شادی، کامیابی، و سلامت و عشق فکر کند.

با استفاده از ضمیر ناخودآگاه خود می توانید موفقیت، ثروت، شغل مناسب، خانه زیبا، ماشین دلخواه، و هر چیز دیگری را که فکرش را بکنید به زندگی خود وارد کنید. میتوانید جملات مثبت خود را به طور روزانه تکرار کنید. زمانی هم که آنها را تکرار می کنید، در ذهن خود به تصویر بکشید و آنها راحس کرده و لذت ببرید.

ما با قدرت و نیروی خاصی که در ضمیر ناخودآگاهمان وجود دارد، پا به دنیا می گذاریم. فقط باید یاد بگیریم که چگونه می توانیم تا بیشترین حد از آن استفاده نماییم.

اگر شما تمایل شدیدی به موفقیت داشته باشید، می توانید قدرت، نیرو و توان ضمیر ناخودآگاه خود را به منصه ظهور برسانید.

دکتر بتسابه مهدوی

14 شهریور 1395

تهران

 

  • بتسابه مهدوی

قدرت افکار

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۴۳ ق.ظ

قدرت افکار

دکتر بتسابه مهدوی

 

اگر شما مرتب به مشکلات ، ترس ها و شکست های زندگیتان فکر کنید زندگی مانند آیینه ایی این افکار را به شما بر می گرداند. اگر شما مرتب درباره موقعیت کنونی یتان فکر کنید شما آن را خلق خواهید کرد. و اگر شما دائما به یک نوع روش فکر کردن دچار شده اید پس دائما یک نوع خاص از حوادث و موقعیت ها را جذب زندگیتان خواهید کرد!

شما می توانید افکارتان را تغییر دهید و آن افکاری که می خواهید را انتخاب کنید . این کار زندگیتان را تغییر خواهد داد . شما می توانید درست از همین الان شروع به تغییر راه و روش فکر کردنتان کنید و تصاویری جدید ، مثبت و زیبایی را در ذهنتان نقاشی کنید. شما می توانید از امروز ، از نگاه کردن به عکس ها و صحنه هایی که ذهنتان را پر کرده است ،دست بردارید . شما می توانید به تصاویر ذهنی که دوست دارید فکر کنید حتی اگر آن تصاویر با موقعیت های واقعی زندگیتان تفاوت بسیاری داشته باشد...

شما یک اتاق مخصوص پروژه در ذهنتان دارید و می توانید هر فیلمی را که دوست دارید در آن اتاق به نمایش در آورید . در این اتاق داخلی ذهنتان شما می توانید به انتخاب خودتان هر تصویر و یا هر نقاشی که دوست دارید را آویزان کنید.

آیا همانطوری که این خطوط را می خوانید یک احساس قدرتمندی در شما موج وار حرکت نمی کند؟ شما می توانید زندگیتان را هدایت کنید . افکار ما مانند ریسمان هایی هستند که موقعیت ها و حوادث زندگیمان را می کشند . می توانید ((شما)) این ریسمان ها را بکشید و زندگیتان را شادتر و راضی کننده تر کنید . وقتی شما رئیس ذهنتان می شوید قدرتی پیدا می کنید که می توانید زندگی احساسی و درونیتان، روابط و موقعیت هایتان را بهبود ببخشید.

بعضی افراد در طول زندگیشان ارتقا کمی پیدا می کنند بعضی دیگر تا منتهی الیه ارتقا پیدا می کنند و یک شخص مهمی در سیاست، در دانش، سرمایه گذاری و یا زمینه های دیگر می شوند.

 

میزان توانایی تان و اینکه چقدر می توانید ارتقا پیدا کنید به وسعت توانایی یتان برای انتخاب افکار و تغییر محتوی ذهنتان بستگی دارد و اینکه شما برده ی ذهنتان هستید یا سرور آن ؟

همانطوری که قبلا گفته شد می توانید حتی فراتر از این حرفها بروید اگر چه عده ی کمی تا این حد پیش می روند. بعضی افراد مشتاقند که به منبع ذهنشان راه پیدا کنند و بتوانند آن را خاموش و روشن کنند . وقتی که آنها به موفقیت دست پیدا می کنند متوجه رمز و راز های آن می شوند که بسیاری تلاش کرده اند به آن دست پیدا کنند.

آنها سکوت را ماورای افکارشان پیدا می کنند، یک آزادی واقعی!

وقتی که ارباب ذهنتان می شوید می توانید به هر چیزی که دوست دارید و می خواهید فکر کنید ، و به آن برسید.

شما دیگر تحت تاثیر نیروهای بیرونی قرار نمی گیرید و در خلق زندگیتان شریک می شوید.

وقتی شما به ذهنتان صعود کنید شما می توانید آن را دقیقا همانطوری که هست بشناسید . با این کار شما به جایی خواهید رسید که قادر خواهید بود خودتان را از امر کردن آن آزاد سازید. ذهن شما یک ابزار برای استفاده تان است . پس تا آخرین حد از آن استفاده کنید.

در نهایت شما به سمت تجزیه مراحل بالایی از سطح آگاهی هدایت خواهید شد به سمت چیزهایی که در همه ی سنت های معنوی جهان آموزش داده شده است.

 

دکتر بتسابه مهدوی

10 شهریور 1395

تهران

 

  • بتسابه مهدوی