نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۷۶ مطلب با موضوع «دکتر بتسابه مهدوی :: ذهن» ثبت شده است

انواع تنهایی انسان

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۳۱ ق.ظ

انواع تنهایی انسان

دکتر بتسابه مهدوی

 

 لایه‌های تنهایی انسان حد اقل چهار لایه است:

1) تنهایی فیزیکی .یعنی جایی تنها بودن وهمراه با کسی نبودن یا همراه با آشنایان نبودن.

   منشاء این نوع تنهایی بعد جسمانی ماست، جسمانی بودن ما وآشنایان ما

2) تنهایی در علم و شناخت دیگران: یعنی دیگران شناخت کافی نسبت به من اندیشه ها و احساسات من ندارند و لایه‌های وجودی من را نمی‌شناسند. من در این جهان تنها هستم. هیچکس نیست که مرا آنگونه که هستم بشناسد. همیشه لایه‌هایی از وجود من حتی برای نزدیکترین افراد هم پنهان است. و هر میزان که انسان نبوغش بیشتر باشد، تنهاتر می‌شود. پس تنهاترین انسان ها نوابغ هستند. زیرا ایشان در عرصه‌ای پرواز می‌کنند که هیچ کس بدان نمی‌رسد.

   منشأ این تنهایی: جهل دیگران است

3) تنهایی در میزان قدرت و توان مردم: من همواره مشکلاتی دارم که کسی قادر به حل آن نیست. مثلا کسی که قطع نخاع شده است یا سرطان گرفته است و حتی نزدیکترین کسانش نیز قادر به حل مشکل او نیستند.

منشأ این تنهایی عجز دیگران است

4) تنهایی در انگیزه دیگران برای کمک به من: فرض کنیم کسانی مشکلاتم را بدانند، و حتی بتواننند آنها حل کنند، سوال این است که کسی به من کمک می‌کند برای من کمک می‌کند، یا برای خودش. کسی که از من پول می‌گیرد، به فکر خودش است، کسی هم که به من پول می‌دهد، به فکر خودش است(خواه به انگیزه‌ی مادی، که بعدا من هم به او قرض بدهم، و خواه به انگیزه‌ی معنوی، که مثلا به ثواب بیشتری برسد ویا اینکه عذاب وجدان نداشته باشد ویا اینکه عواطف انسان دوستانه خودش را ارضا کند)

 

  • بتسابه مهدوی

احساسات منفی را به مثبت تبدیل کنید

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۲۹ ق.ظ

احساسات منفی را به مثبت تبدیل کنید

دکتر بتسابه مهدوی

 

شما می توانید با تغییر افکارتان احساساتتان را نیز تغییر دهید. افکار شما تاثیر مستقیم بر احساستان دارد و احساستان موجب رفتار شما می شود. بنابراین اگر می خواهید احساسات منفی تبدیل به احساسات مثبت شود باید بتوانید فکرتان را در مورد رویداد آزار دهنده تغییر دهید. برای اینکار از روش زیر استفاده نمایید.

 

مرحله اول : خودتان را آرام کنید

مرحله دوم : موقعیت را شناسایی کنید

مرحله سوم : حالت خود را تجزیه و تحلیل کنید

مرحله چهارم : افکار خود را شناسایی کنید

مرحله پنجم : شواهد عینی که از افکارتان پشتیبانی می کند را شناسایی کنید

مرحاه ششم : شواهد عینی که با افکار شما در تضاد هستند را شناسایی کنید

مرحله هفتم : افکار منصفانه و عادلانه را شناسایی کنید

مرحله هشتم : حالت خود در حال حاضر را کنترل کنید

 

احساسات خود را بنویسید

احساسات منفی خود را به عنوان عوامل آزارگر مشاهده نکنید. آنها را به عنوان یک مشکل که به منظور حرکت رو به جلو و ایجاد نرمی و انعطاف پذیری نیاز به رسیدگی دارند، ببنید. نوشتن اتفاقات و احساسات در واقع می تواند به توجیه و ایجاد یک طرح، و در صورت نیاز، برای اقدام آن کمک کند. شما اغلب، هنگامی که همه چیز برایتان سیاه و سفید به نظر می رسد، می توانید اتفاقات را با نگاهی کاملا متفاوت بنگرید.

 

احساسات خود را مشاهده کنید

هنگامی که احساس می کنیم هنوز هم پسمانده های احساسات منفی در ما وجود دارد، می توانیم چگونگی واکنش فیزیکی بدن خود را مشاهده کنیم. برای نمونه؛ در هنگام احساس خشم، تجربۀ پیچیدگی شور و هیجان در معده خود را نیز داریم. ما می توانیم خشم را به صورت یک رنگ موجود در درون خود تجسم کنیم. هنگامی که شروع به تنفس آرام می کنیم و تصمیم می گیریم که خشم را از این طریق از خود خارج و آن را به آرامی کنترل خود درآوریم، می توانیم مشاهده کنیم که خشم با تغییر رنگ، شروع به ناپدید شدن می کند.

 

بهتر است که همواره زمانی برای مراقبه و تمرینات سبک بدنی و روحی و همچنین لبخند، به اندازۀ توان خود، در طول شبانه روز داشته باشید. تا اندازه ممکن در زندگی خود مثبت گرا باشید، همان چیزی که کمک و تضمین می کند تا شما در زمان حال تمرکز کنید و هرگونه احساس منفی در ذهن شما مربوط به رویدادهای گذشته را کمرنگ می کند.

 

  • بتسابه مهدوی

احساسات نامرئی چیست ؟

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۶ ق.ظ

احساسات نامرئی چیست ؟

دکتر بتسابه مهدوی

 

چیزهایی هست که وقتی درونشان قرار داری، نمی توانی از آنها بنویسی مثل غم. هیچ چیز خنده دارتر از این نیست که کسی بگوید یا بنویسد که غمگین است! مثل این است که کسی یک ساعت و چهل و پنج دقیقه برای شما حرف بزند تا به شما ثابت کند که آدم کم حرفی است! هرگز باور نخواهم کرد که کسی بتواند درنهایت غمگینی از غمش حرف بزند یا حتی بنویسد...

اما چیزهایی هم هستند که فقط وقتی به بخشی از گذشته تبدیل شدند به خودت اجازه می دهی از آنها بنویسی.

وقتی که آدم سرشناس و بزرگی شدی در سرگذشت سختی که پشت سر گذاشته ای از آن می گویی، یا اگر روزی نویسنده شدی، آن را به دست شخصیت یکی از داستانهایت می سپاری. فقر. بی پولی. این دو البته دو چیز کاملا جدا از همند، و هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند. در هر دو اما فقط یک چیز است که ناراحت کننده است، "احساس"ی که چنین موقعیتی به شما میدهد.

ممکن است که این احساس با شما نباشد، اما در این موقعیت ها باشید. و حتی ممکن است این احساس با شما باشد ولی در این موقعیت ها نباشید. به هرحال آنچه مانع از نوشتن می شود همیشه وجود این احساس ناخوشایند است.

مدتیست که این احساس با من است. با این احساس نامرئی زندگی می کنم. با این احساس در خانه لحظاتم را می گذرانم. با این احساس از خانه بیرون می روم، گاهی در همه مسیر این احساس یک ثانیه هم از من جدا نمی شود. و تا وقتی که به خانه برگردم شاید نیمی از زمان را با این احساس تقسیم کرده ام.

چه اهمیت دارد اگر دیگرانی هستند که نمی توانند وجود چنین احساسی را باور کنند. بعضی احساسها برای وجود و بقایشان به تنها چیزی که هیچ نیازی ندارند "باور" است.

دکتر بتسابه مهدوی

27 مرداد 1395

تهران

 

  • بتسابه مهدوی

احساسات چیست؟

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۴ ق.ظ

احساسات چیست؟

دکتر بتسابه مهدوی

 

مجموعه ای از حالات مانند، خشم، تنفر، شادی، عشق، اندوه، آرزو، ترس و... احساسات هر فرد را تشکیل می دهند.

حرکات کسی که می خندد، برای هر فردی قابل فهم است. ایما و اشاره در سرتاسر جهان معتبر و بیانگر احساسات و عواطف انسان و از ویژگیهای ذاتی وی هستند. وجود احساسات به انسانها کمک می کند که با هم ارتباط بر قرار کنند. احساسات بیانگر وضعیت روانی افراد بوده و برای رفتار مناسب در شرایط مختلف بسیار مهم هستند.

احساسات، تغییرات روانی را به وجود می آورند. این تغییرات در مغز ایجاد می شوند و خود را به صورت واکنشهای ارادی دستگاه عصبی نشان می دهند. برای مثال، تپش قلب، یکی از نمونه های بارز تحریکات جسمی است که با احساسات قوی در ارتباط است. احساسات می توانند تحریکات فیزیولوژیکی بدن را افزایش یا کاهش دهند و روی فکر و رفتار تاثیرات منفی یا مثبت داشته باشند. تحریکات احساسی بیش از اندازه یا دائماٌ ضعیف، می توانند بازدهی فرد را کاهش دهند.

احساسات، حاصل فرایند بسیار پیچیده ای هستند که مرکز آنها در قسمتی از دستگاه عصبی به نام "آمیگدال" قرار دارد. اطلاعات، وارد این مرکز شده و تجزیه و تحلیل می شوند و پیامها با سرعت زیاد به قسمتهای مختلف مغز ارسال می شوند.

دانشمندان معتقدند که احساسات در جریان تکامل شکل گرفته و با هدف مشخصی نیز توسعه یافته اند. چارلز داروین به شباهتهایی در شیوه بیان احساسات، بین انسانهای اولیه و امروزی معتقد بود و اعتقاد داشت چهره انسان در هنگام حمله و دفاع، از زمانهای بسیار دور باقی مانده است.

دکتر بتسابه مهدوی

27 مرداد 1395

تهران

 

 

  • بتسابه مهدوی

زمان

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۳ ق.ظ

زمان

دکتر بتسابه مهدوی

زمان یا وقت بُعدی است که در آن اتفاقات از گذشته تا به حال و از حال تا آینده رخ می‌دهند. از نظر واژه شناسی ایرانی، زمان ریشه گرفته از واژه زروان است که الهه زمان در ایران پیش از اسلام بوده.دو دیدگاه گوناگون در تعریف زمان وجود دارد.

 

🔹دیدگاه نخست بیان می‌کند که زمان قسمتی از ساختارهای اساسی جهان است، بُعدی است که اتفاقات پشت سر هم در آن رخ می‌دهند. همچنین این دیدگاه بیان می‌کند که زمان قابل اندازه‌گیری است. این یک نوع دیدگاه واقع گرایانه‌است که آیزاک نیوتن بیان می‌کند و از این رو گاهی با نام زمان نیوتونی شناخته می‌شود

 

🔹در مقابل، دیدگاه دیگری چنین بیان می‌کند که زمان قسمتی از ساختارهای ذهنی انسان است (همراه فضا و عدد) آن چنان‌که ما در ذهن خود رشتهٔ رویدادها را دنبال می‌کنیم همچنین در ذهن خود برای طول آن اتفاقات کمیت‌هایی را از قبیل ثانیه، دقیقه و ساعت تعریف می‌کنیم.تعریف دوم به هیچ هویت مستقلی برای زمان اشاره نمی‌کند که اتفاقات درون آن رخ دهد. این دیدگاه حاصل کار گوتفرید لایبنیتس و امانوئل کانت می‌باشد که زمان را قابل اندازه‌گیری نمی‌داند و می‌گوید تمام اندازه‌ها در سیستم ذهنی بشر رخ می‌دهد.

 

  • بتسابه مهدوی

طریقه تفکر در معرفت نفس و خرق حجاب های ظلمانی

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۲ ق.ظ

طریقه تفکر در معرفت نفس و خرق حجاب های ظلمانی

دکتر بتسابه مهدوی

افراد متوسط که انواری از اسرار هستی بر دل آنان تابیده و برخی از حجاب های ظلمانی را کنار زده اند، باید فکر آنان در معرفه النفس و شناخت خودشان باشد تا همه حجاب های ظلمانی، حتی حجاب خیال و صورت ها کنار رفته و نفسشان و حقیقت شان، بی ماده و صورت بر آنان تجلی کند؛ پس اگر به این مرتبه جلیل رسیدند و به این مقام والا فائز شدند، باب معرفه الرب و شناسایی پروردگار، به روی آنان باز می شود و حقایق عوالم خداوندی و مخصوصاً حقایق عوالم مبدأ، برای آنها منکشف می شود و خود را بدون ماده و صورت می بینند. و تفصیل این اجمال به مقداری کا قابل بیان است که: انسان دارای سه عالم است:

1 - عالم حس و شهادت، یعنی عالم طبیعت

2 - عالم خیال و مثال

3 - عالم عقل و حقیقت

انسان از آن جهت که شخصیت خاصش از عالم طبیعت شروع شده، چنانچه در آیه کریمه است و بدا خلق الانسان من طین(214)؛ (آفرینش انسان را از گل آغاز کرد)، این عالم [طبیعت ] از برای انسان فعلیت پیدا کرد و نفس و حقیقت خود را در رابطه با این عالم شناخت و آنچنان غرق در این عالم شد که اگر از عارفی و یا عالمی بشنود که او را دو عالم دیگر هست، به انکارش بر می خیزد و بلکه اگر کسی او را از صفات عالم عقلی اش آگاه کند، آگاهی دهنده را به کفر نسبت دهد و کافرش پندارد و این از آن جهت است که عالم طبیعت او، فعلیت یافته و هم اکنون برای او مشهود است، ولی آن دو عالم دیگر او در مرحله قوه و استعداد است و هنوز به طور کامل برای او کشف نشده است؛ بلکه عالم طبیعت و آثاری از عالم مثال و اندکی هم از عالم عقل برای او مشکوف شده است، و درد بی درمان آن است که به واسطه آنکه آثار عالم مثال و تابش بعضی از آثار عالم عقل به هم آمیخته شده، آدمی را در شناخت عالم طبیعت نیز به خطا و اشتباه انداخته است.

و به هر صورت، انسانیت انسان، بستگی کامل به عالم عقلی او دارد و گرنه در دو عالم دیگرش با سایر افراد جنس خود از حیوانات، شریک است گرچه آن دو عالم انسان نیز به خاطر مرتبه اش، از دو عالم طبع و مثال حیوانات، اشرف است و به این سه عالم انسان و ترتیب آنها اشاره بلکه تصریح شده است در دعایی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب نیمه شعبان در حال سجده خوانده است، آنجا که در پیشگاه الهی عرض کرده: سجدلک سوادی و خیالی و بیاضی(215) (سیاهی من و خیال من و سفیدی من که عوالم ثلاثه من است بر تو سجده آورده است). و بالجمله عالم حسی انسان، عبارت است از بدنش که دارای ماده و صورت است و عالم مثالش عبارت است از عالمی که حقایق آن عالم، دارای صورت هایی هستند عاری از ماده و عالم عقلی اش عبارت از آن عالم است که حقیقت و نفس او در آن عالم، نه ماده دارد و نه صورت.

و هر یک از از این عوالم [ثلاثه ] را لوازم و آثار خاصی است که تا به فعلیت نرسد، آن لوازم ظهور پیدا نمی کند. پس هر کس که غرق در عالم طبیعت گردید و آثار عالم طبع در و تحقق یافت و در حرکاتش محکوم عالم طبع شد و آثار عالم عقلی در او ضعیف گردید و آثار عالم طبع در او تحقیق یافت و در حرکاتش محکوم عالم طبع شد و آثار عالم عقلی در او ضعیف گردید و به بیان قرآن اخلد الی الارض(216)؛ (برای همیشه در زمین است) و نمی تواند از عالم طبیعت پرواز کند و موجودی می شود دارای جنبه حیوانی فقط؛ بلکه گمراه تر از حیوان، چنانچه صریح قرآن است ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبیلاً(217)؛ (آنان همانند چهارپایان و بلکه گمراه ترند) و کسی که به عالم عقلی ترقی کرده و آثار آن عالم به آثار دو عالم طبیعی و خیالی غلبه کند و حاکم در مملکت وجودش، عقل باشد، این شخص موجودی می گردد روحانی و در طریق تکامل عقلانی به آنجا می رسد که حقیقتش و نفس و روحش برای و منکشف می شود. و در این وقت است که همه حجاب های ظلمانی و بکله همه حجاب های نورانی و یا اکثرش که میان او و شناخت خدای تعالی - جل جلاله - است، برداشته می شود و فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره او تحقق می یابد که فرمود: من عرف نفسه فقد عرف ربه(218)؛ (هر کس که خودش را بشناسد، پروردگارش را شناخته است).

 

 

  • بتسابه مهدوی