نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخ» ثبت شده است

پیدایش آتش

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۱۹ ق.ظ

 


دکتر بتسابه مهدوی

 

بدون شک بشر اولین بار با یافتن آتش بر تاریکی شب چیره شد. آتش علاوه بر گرم کردن، سبب روشنائی اطراف می‌شد از آن پس بشر برای غلبه بر تاریکی به افروختن آتش پرداخت. در شاهنامه، پیدایش آتش به زمان پادشاهی هوشنگ فرزند کیومرث که نخستین پادشاه پیشدادی بوده نسبت داده شده است. در زمان این پادشاه استفاده از آهن و آهنگری آغاز شده .

 

روشنائی و نور در مذاهب

پیامبران بزرگ جهان برای نور و روشنائی ارزش عظیم و فوق‌العاده قائل بوده‌اند. زرتشت نبرد با ظلمت و پایدار نگاهداشتن آتش و روشنائی را زا عبادات دانسته است. در تورات از شمعدان هفت شاخه‌ای سخن رفته که خداوند به حضرت موسی دسترو تهیه آن را داده است. در دین مسیحیت همیشه چراغی در محراب می‌سوخته است که نمایندهٔ حضور خداوند است.

در قرآن از نوربارها یاد شده و سوره‌ای به همین نام در آن وجود دارد.

 

فانوس چیست؟

در یونان قدیم برای تهیه نور و روشنائی قطعات چوب به خصوص چوب بلوط را می‌شکافتند و در روغن فرو می‌بردند و سپس آن را آتش می‌زدند بعدها که تمدن آنان پیشرفت کرد چراغ‌هائی ساخته و سرچوب نصب یا به این گونه چراغ‌ها اطلاق شد. نخستین چراغ‌ها مخزنی داشت که در آن روغن می‌ریختند و با فتیله‌ای که از نسوج شاهدانه یا کتان در داخل آن گذاشته بودند، می‌سوخت.

 

جشن سده، جشن پیدایش آتش

 

چهل‌ روز پس از جشن شب چله، آبان روز از بهمن ماه و در چهله‌ی زمستان، جشن سده {سد را به به نادرستی صد می‌نویسند} یا به پهلوی "سَت" یا "سده سوزی" برگزار می‌شود که جشن پیدایش آتش است.

 

جشن سده در بخش‌های گوناگون ایران بزرگ با نام‌های گوناگونی شناخته می‌شود: در خراسان "سَرِه"، در بوم‌های اراک "جشن چوپانان"، در خمین "کُردِه"، در دلیجان "هَله هَله" و در بَدَخشان تاجیکستان "خِرپَچار" نامیده می‌شود. در فراهان و سنگسر سمنان، چهار روز پیش و پس از سده را "چار و چار" و سردترین شب زمستان می‌دانند.

 

نخستین گاه‌شماری ایرانیان بر پایه‌ی چهل روز یا چله بود و سال را  به 9  چله {ماه} در دو بخش تابستان بزرگ به‌نام "هَمَه" و زمستان بزرگ به‌نام "زَیِنَه" بخش کردند که هریک را چَهره می‌نامیدند. بخش نخست که تابستان بزرگ است از آغاز فروردین تا پایان مهر و بخش دیگر که زمستان بزرگ است از آغاز آبان ماه تا پایان سپندارمد {= اسفند} بود.

 

سپس زمستان را به دو چله‌ی کوچک و چله‌ی بزرگ بخش کرده بودند. چله‌ی بزرگ از یکم دی ماه تا 10 بهمن ماه است و چله‌ی کوچک از 10 بهمن ماه تا 20 سپندارمد ماه است. شب آغاز چله‌ی بزرگ را چله (یلدا) و شب آغاز چله‌ی کوچک را سده نامیدند یا به دیگر سخن سده هنگامی است که سد روز از زمستان می‌گذشت.

سرانجام در زمان داریوش بزرگ این چهل روز به سی روز کاهش یافت و دوازده ماه و چهار واره (فصل) پدید آمد.

جشن سده یکی از جشن‌های بزرگ ایرانیان است و از میتُخت‌های (اساطیر) زیبای ایرانی سرچشمه گرفته شده است.

 

برخی داستان پیدایش سده را به اردشیر پاپکان (بابکان) و برخی دیگر به گیومرت (کیومرث) پیوند داده‌اند و گفته‌اند چون شمار فرزندانش به سد رسید، جشنی بزرگ برپا کرد و آتشی فراوان افروختند و آن را سده نام نهادند. در پی این گفتار برخی این جشن را به آدم پیوند می‌دهند و آشکار است که خواسته از آدم همان گیومرت است که در میتُخت‌های (اساطیر) ایرانی نخستین مردم (بشر) به شمار می‌آید. آدم واژه‌ی پارسی و کوتاه شده‌ی واژه‌ی اوستایی ایودامَن به مانک (معنی) نخستین آفریده است که به دیگر زبان‌ها رفته است.

 

برخی دیگر این پیوند را به مشیه {= آدم} و مشیانه (حوا) که در اوستا نخستین جفت به شمار می‌آیند، پیوند می‌دهند که این بازگویی به گونه‌های گوناگون است ولی ریشه‌ی یگانه دارد.

 از پیروزی فریدون بر اژی‌ده‌آک (ضحاک) نیز گزارش آمده است و آن به پیکار فریدون و اژی‌ده‌آک برمی‌گردد و از نگرش مینُوی (معنوی) با داستان هوشنگ و مار سیاه آمیزه‌های فراوانی دارد.

 

داستان هوشنگ و مار سیاه را فردوسی چنین بازگو می‌کند: جشن سده به هوشنگ شاه پیشدادی برمی‌گردد. روزی هوشنگ شاه پیشدادی به هنگام شکار با همراهان خود به کوه می‌رود. در راه به مار تنومندی برخورد می‌کند و سنگی را با شتاب به سوی مار پرتاب می‌کند. سنگ به سنگ دیگری برخورد کرده و خوارگی {خارگی} (جرقه‌ای) بیرون می‌جهد و خار و خاشاک پیرامون آن را فروزان می‌کند و آتش پدیدار می‌گردد. مار می‌گریزد و شاه و همراهان به گِرد آتش به جشن و شادمانی پرداخته و نمی‌گذارند آتش هیچ‌گاه خاموش شود. زین پس این جشن را سده نام نهادند و هر سال به پاس بزرگداشت آتش و یادگار آن بر پایش می‌کنند و آن را پدیده و پیشکش اورمزدی دانسته و سپند (مقدس) می‌دانند. این چنین است که روز مهر از ماه بهمن که پنجاه روز به نوروز مانده است، جشن سده برپا می‌گردد.

 

برگزاری جشن سده:

در پسین (عصر) این روز پس از خورنشست (غروب آفتاب)، سه تن از موبدان با جامه‌ی سپید به سوی توده‌ای از هیزم خشک که از پیش آماده گردیده می‌روند و گروهی از جوانان که آنان هم جامه‌ی سپید بر تن دارند با هموخ‌های (مشعل‌های) روشن، موبدان را همراهی می‌کنند. موبدان بخشی از اوستا که بیشتر آتش نیایش است را می‌سرایند و موبد بزرگ با آتشدان و جوانان سپید پوش با هموخ‌ها هیزم‌ها را می‌افروزند. گروه نوازنده از آغاز تا پایان جشن، آهنگ می‌نوازند و همه با شادی، پیروزی روشن شدن آتش سده را جشن می‌گیرند و به امید آنکه تا جشن سال دیگر روشنایی و گرمی در دل‌هایشان باشد، به خانه باز می‌گردند.

از گفته‌های بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران، آشکار است که جشن‌های نوروز، سده و مهرگان جشن‌هایی بوده است همگانی که با شادمانی و جشن و گردش {کارناوال مانند} برپا می‌شده است. مردمان هریک به فراخور توان پشته‌هایی از هیزم، خار و خاشاک به ویژه چوب "گزمی" را فراهم می‌کردند و آتش می‌زدند، سپس با نکاب (نقاب، ماسک) بر چهره و دست افشانی و پایکوبی تا چندین روز به جشن و شادمانی سرگرم می‌شدند.

آتش‌ها در بالای پشت بام‌ها یا در دشت‌ها و بلندی‌ها روشن می‌شد. آیین جشن سده افزون بر آتش افروزی‌های گسترده، با برپایی جرگه‌های (مجالس) سور و شادمانی و میهمانی‌های بسیار گسترده همراه بوده است. جرگه‌های پایکوبی و خُنیا (موسیقی) و آواز تا بامدادان به درازا می‌انجامید و روز پس از جشن، پادشاه و بزرگان به پذیرایی می‌نشستند.

 

مردآویج، یکی از بزرگ مردان ایرانی در سپاهان (اصفهان) در هزار سال پیش {322 هجری قمری} در دو سوی زاینده رود، هیزم فراوان گِرد آورد و آتش افروزی کرد و جشن سده را با شکوه بسیار بزرگ و بی مانندی که روزگار به خود ندیده بود، برگذار کرد و نشان داد که این فرهنگ ریشه‌های ژرفی دارد که هرگز نابود نخواهد شد.

 

آتش از دیرباز نزد ایرانیان نماینده‌ی پاکی، روشنایی و گرمی دل‌ها بوده است و خوشبختانه پس از سده‌ها دشمنی، هنوز این آیین زیبا در سرزمین اهورایی اشو زرتشت جشن گرفته می‌شود.

ستیز من تنها با تاریکی است و برای ستیز با تاریکی، شمشیر به روی تاریکی نمی‌کشم، چراغ می‌افروزم. اشو زرتشت

  • بتسابه مهدوی

شب یلدا (شب چله) و ارتباط آن با کریسمس

بتسابه مهدوی | شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۱۲ ق.ظ

 

 دکتر بتسابه مهدوی

 

شرق شناسان و مورخان متفق القولند که ایرانیان نزدیک به 4 هزار سال است که شب یلدا ــ آخرین شب پاییز و آذرماه ــ را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار مانده، در کنار یکدیگر خود را سرگرم کرده تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و نیز سردی هوا روحیه آنان را تضعیف نکند و با به روشنی گراییدن آسمان (حصول اطمینان از بازگشت خورشید در پی یک شب طولانی و سیاه که تولد تازه آن عنوان شده است) به رختخواب رفته و لختی بیآسوده اند.

 

پیشتر، ایرانیان (مردم سراسر ایران زمین) روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را «خور روز» و «دیگان = دی گان» می خواندند و به استراحت می پرداختند و تعطیل عمومی بود. در این روز عمدتا به این لحاظ از کار دست می کشیدند که نمی خواستند احیانا مرتکب بدی کردن شوند که میترائیسم ارتکاب هر کار بد، ولو کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بزرگ می شمرد.

 

«هرمان هیرت» زبانشناس بزرگ آلمان که گرامر تطبیقی زبانهای آریایی را نوشته است که پارسی از جمله این زبانها است نظر داده که «دی» به معنای «روز» به این دلیل بر این ماه ایرانی گذارده شده که ماه تولد دوباره خورشید است. باید دانست که انگلیسی یک زبان گرمانیک (خانواده زبانهای آلمانی) و ازخانواده بزرگتر زبانهای آریایی (آرین) است. هرمان هیرت در آستانه «دی گان» به دنیا آمده بود و به زادروز خود که مصادف با تولد دوباره خورشید بود، مباهات بسیار می کرد.

 

آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نکرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده میوه هایی را که انبار کرده اند و خشکبار و تنقلات می خورند و دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می نشینند تا سپیده دم بشارت شکست تاریکی و ظلمت و آمدن روشنایی و.

گرمی (در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید که بدون آن حیات نخواهد بود) را بدهد، زیرا که به زعم آنان در این شب، تاریکی و سیاهی در اوج خود است.

 

«خور روز (دی گان)، یکم دی ماه» در ایران باستان درعین حال روز برابری انسانها بود. در این روز همگان از جمله شاه لباس ساده می پوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و کارها داوطلبانه انجام می گرفت، نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی، حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. این موضوع را نیروهای متخاصم ایرانیان می دانستند و در جبهه ها رعایت می کردند و خونریزی موقتا قطع می شد و بسیار دیده شده است که همین قطع موقت جنگ، به صلح طولانی و صفا انجامیده بود.

 

واژه «یلدا» از دوران ساسانیان که متمایل به بکار گیری خط سریانی (الفبای از راست به چپ) شده بودند بکار رفته است. «یلدا » همان "میلاد" به معنای زایش، زادروز یا تولد است که از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. باید دانست که هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصا در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن بلندترین شب سال ، به جای شب یلدا از واژه مرکب شب چله ( 40 روز مانده به جشن سده ــ شب سیاه و سرد ) استفاده می شود.

 

مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شد. جشن ساتورن پس از مسیحی شدن رومی ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه یافت که در همان نخستین سده آزاد شدن پیروی از مسیحیت در میان رومیان، با تصویب رئیس وقت کلیسا، کریسمس (مراسم میلاد مسیح ) را 25 دسامبر قراردادند که چهار روز و در سالهای کبیسه سه روز پس از یلدا (شب 21 دسامبر) است و مفهوم هر دو واژه هم یکی است. از آن پس این دو میلاد تقریبا باهم بر گزار می شده اند. آراستن سرو وکاج در کریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیراکه ایرانیان به این دو درخت مخصوصا سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریکی و سرما می نگریستند و در «خور روز» در برابر سرو می ایستادند و عهد می کردند که تا سال بعد یک نهال سرو دیگر کشت کنند.

 

  • بتسابه مهدوی

طراحی پرچم ها

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۱۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

پرچم ها معمولاً مستطیل شکل هستند اما می توانند به شکل های دیگری که بتوان آنها را برافراشت نیز طراحی شوند. مثلاً به شکل سه گوش.

از انواع غیرمعمول پرچم ها می توان به پرچم غیرمستطیل شکل نپال و پرچم مربع شکل سوئیس اشاره داشت و از جمله پرچم هایی که طراحی متفاوتی در جهات مختلف خود دارد می توان به پرچم پاراگوئه اشاره کرد.و یا پرچم لیبی که تماماً به یک رنگ است را می توان منحصر به فرد دانست.

 

استفاده از پرچم در ورزش

در فوتبال آمریکایی و کانادایی داوران برای نشان دادن خطای بازیکنان از پرچم استفاده می کنند و در فوتبال آمریکایی معمولاً از پرچم های زردرنگ و در فوتبال کانادایی از پرچم قرمز استفاده می شود.

در مسابقات موتورسواری برای ارتباط بین موتورسوارها از پرچم استفاده می شود و پرچم ۴خانه سیاه و سفید پایان خط مسابقه را نشان می دهد.

در فوتبال کمک داورها با تکان دادن و حمل پرچم هایی در کناره های خط زمین و خروج توپ یا منطقه «آف ساید» را نشان می دهند.

همچنین طرفداران کلیه مسابقات ورزشی به طرفداری ازتیم موردنظرشان پرچم خاصی را تکان می دهند.

 

پرچم صلیب سرخ یا هلال احمر

در این پرچم صلیب قرمزرنگی بر روی زمینه سفید طراحی شده است. صلیب سرخ جهانی در سال ۱۸۶۳ در ژنو سوئیس تأسیس شد و این علامت در آن زمان به عنوان نشانه ای جهت اعلام بی طرفی و عدم وابستگی به جناح و یا گروهی خاص در جنگ و نبرد طراحی شد.

 

البته لازم به ذکر است که در کشورهای اسلامی علامت صلیب به شکل یک هلال ماه طراحی می شود و به آن سازمان، هلال احمر گفته می شود.

 

نخستین بار این پرچم به طور رسمی در سال ۱۸۸۱ در آمریکا به اهتزاز درآمد و (calara Barton) با افراشتن آن از مردم دعوت کرد تا به قربانیان آتش سوزی در جنگل میشیگان کمک کنند.

 

پرچم رسمی المپیک

یکی از پرچم های آشنای دیگر، پرچم بازیهای المپیک است. این پرچم در سال ۱۹۱۴ طراحی شد و ۵ حلقه به هم پیوسته را بر روی زمینه ای سفید ایجاد کردند.

 

هر کدام از حلقه ها نشانگر ۵قاره جهان و به هم پیوستگی آنها مظهر دوستی و اتحاد حاصل از این رقابتهاست. رنگهای این حلقه ها، آبی، زرد، سیاه ، سبز و قرمز است.

 

انتخاب این رنگها به این دلیل بوده است که حداقل یکی از آنها در پرچم هر کشوری وجود دارد.

 

این پرچم نخستین بار در مسابقات المپیک ۱۹۲۰ برافراشته شد.

 

رنگ پرچم ها و معنای آنها

 

قرمز : نشاندهنده خطر، انقلاب، شجاعت و قدرت

 

سفید: صلح، صداقت و راستی و احاطه داشتن بر اوضاع و شرایط

 

نارنجی: نشانه شجاعت و فداکاری

 

سبز: امنیت، امید و جوانی، سرسبزی

 

زرد: احتیاط

 

سیاه: مرگ و عزاداری

 

دکتر بتسابه مهدوی

27 خرداد 96

  • بتسابه مهدوی

دوره قاجارها، پرچم چهار گوشه

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۱۶ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

در دوران آغا محمدخان قاجار، سر سلسله قاجاریان، چند تغییر اساسی در شکل و رنگ پرچم داده شد، یکی این که شکل آن برای نخستین بار از سه گوشه به چهارگوشه تغییر یافت و دوم این که آغامحمدخان به دلیل دشمنی که با نادر داشت، سه رنگ سبز و سفید و سرخ پرچم نادری را برداشت و تنها رنگ سرخ را روی پرچم گذارد.

 

دایره سفید رنگ بزرگی در میان این پرچم بود که در آن تصویر شیر و خورشید به رسم معمول وجود داشت، با این تفاوت بارز که برای نخستین بار شمشیری در دست شیر قرار داده شده بود. در عهد فتحعلی شاه قاجار، ایران دارای پرچمی دوگانه شد. یکی پرچمی یکسره سرخ با شیری نشسته و خورشید بر پشت که پرتوهای آن سراسر آن را پوشانده بود.

 

نکته شگفتی آور این که شیر پرچم زمان صلح شمشیر بدست داشت در حالی که در پرچم عهد جنگ چنین نبود. در زمان فتحعلی شاه بود که استفاده از پرچم سفید رنگ برای مقاصد دیپلماتیک و سیاسی مرسوم شد. در تصویری که یک نقاش روس از ورود سفیر ایران «ابوالحسن خان شیرازی» به دربار تزار روس کشیده، پرچمی سفید رنگ منقوش به شیر و خورشید و شمشیر، پیشاپیش سفیر در حرکت است.

 

سالها بعد، امیرکبیر از این ویژگی پرچم‌های سه گانه دوره فتحعلی شاه استفاده کرد و طرح پرچم امروزی را ریخت. برای نخستین بار در زمان محمدشاه قاجار (جانشین فتحعلی شاه) تاجی بر بالای خورشید قرار داده شد. در این دوره هم دو درفش یا پرچم به کار می‌رفته‌است که بر روی یکی شمشیر دو سر حضرت علی (ع) و بر دیگری شیر و خورشید قرار داشت که پرچم اول درفش شاهی و دومی درفش ملی و نظامی بود.

 

امیرکبیر و پرچم ایران

میرزا تقی خان امیرکبیر، بزرگمرد تاریخ ایران، دلبستگی ویژه‌ای به نادرشاه داشت و به همین سبب بود که پیوسته به ناصرالدین شاه توصیه می‌کرد شرح زندگی نادر را بخواند.

 

امیرکبیر همان رنگ‌های پرچم نادر را پذیرفت، اما دستور داد شکل پرچم مستطیل باشد (بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه) و سراسر زمینه پرچم سفید، با یک نوار سبز به عرض تقریبی 10 سانتی متر در گوشه بالایی و نواری سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پایین پرچم دوخته شود و نشان شیر و خورشید و شمشیر در میانه پرچم قرار گیرد، بدون آنکه تاجی بر بالای خورشید گذاشته شود. بدین ترتیب پرچم ایران تقریباً به شکل و فرم پرچم امروزی ایران درآمد.

 

پرچم و مقاصد نظامی

استفاده از پرچم به منظور مقاصد نظامی و صف بندی در میادین جنگی تا اواخر قرن ۱۹ ادامه داشت و هر واحد نظامی اغلب پرچم خاص و مشخص خود را به همراه داشت که اغلب آن را با روبان های رنگی تزیین می کرد و در رویارویی در میدان جنگ هر گروه که می توانست پرچم دیگری را به چنگ آورد، افتخار بزرگی را برای خود به بار می آورد و طرف مقابل این اتفاق را شرمندگی بزرگ می نامید. اما همان طور که ذکر شد این رسم در اواخر قرن ۱۹ از بین رفت.

 

پرچم و وضعیت هوا

استفاده دیگر از پرچم در اعلان وضع هوا بود و بر کشتی ها اغلب پرچم هایی نصب می شد که وضعیت باد در دریا را نشان می داد.

پرچم قرمز با مربعی سیاه در مرکز آن نشانه تندباد و نصب دو پرچم با این شکل در کنار هم نشانه گردباد است و استفاده از پرچم های قرمز، زرد یا سبز در سواحل هم برای مشخص شدن وضعیت مطمئن یا غیرمطمئن امواج ساحلی و یخ زدگی آن منطقه است.

پیش از استفاده از امواج رادیویی برای مخابره و ارسال پیام ها با افراشتن پرچم هایی که بر روی آنها کلماتی نوشته شده بود و استفاده از طرح ها و رنگهای خاص انتقال اخبار صورت می گرفت.

 

پرچم ها و ملیت ها

یکی از متداول ترین و معمول ترین مصارف پرچم در مشخص کردن کشورها و ملیت هاست. طراحی و شکل بعضی از پرچم ها الهام بخش، پیدایش و طراحی سایر پرچم ها بوده است و برخی از آنها براساس نظر و هدفی خاص ایجاد شده است.

 

۱) پرچم دانمارک که Dannebrog نام دارد را با پرچم کشورهای فنلاند، ایسلند، نروژ و سوئد مقایسه کنید همگی طرح صلیبی شکل دارند.

 

۲) پرچم سوئیس که الهام گرفته از پرچم صلیب سرخ بین المللی است.

دکتر بتسابه مهدوی

24 خرداد 1396 

  • بتسابه مهدوی

نخستین تصویر بر روی پرچم ایران

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۱۶ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

در سال 255 خورشیدی ( 976 میلادی) که غزنویان، با شکست دادن سامانیان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوی برای نخستین بار دستور داد نقش یک ماه را بر روی پرچم خود که رنگ زمینه آن یک‌سره سیاه بود، زردوزی کنند. سپس در سال 410 خورشیدی (1031 میلادی) سلطان مسعود غزنوی به انگیزه دلبستگی به شکار شیر دستور داد نقش و نگار یک شیر جایگزین ماه شود و از آن پس هیچگاه تصویر شیر از روی پرچم ملی ایران برداشته نشد؛ تا انقلاب اسلامی در سال (1979 میلادی).

 

 افزوده شدن نقش خورشید بر پشت شیر

در زمان خوارزمشاهیان یا سلجوقیان سکه‌هایی زده شد که بر روی آن نقش خورشید بر پشت آمده بود؛ رسمی که به سرعت در مورد پرچمها نیز رعایت شد.

 

در مورد علت استفاده از خورشید، دو دیدگاه وجود دارد: یکی اینکه چون شیر گذشته از نماد دلاوری و قدرت، نشانه ماه مرداد (اسد) هم بوده و خورشید در ماه مرداد در اوج بلندی و گرمای خود است، به این ترتیب همبستگی میان خانه شیر (برج اسد) با میانه تابستان نشان داده می‌شود.

 

نظریه دیگر بر تأثیر آیین مهرپرستی و میتراییسم در ایران دلالت و از آن حکایت دارد که به دلیل تقدس خورشید در این آیین، ایرانیان کهن ترجیح دادند خورشید بر روی سکه‌ها و پرچم بر پشت شیر قرار گیرد.

 

 پرچم در دوران صفویان

در میان شاهان سلسله صفویان که حدود 230 سال بر ایران حاکم بودند، تنها شاه اسماعیل اول و شاه تهماسب اول بر روی پرچم خود نقش شیر و خورشید نداشتند. پرچم شاه اسماعیل یک‌ سره سبز رنگ بود و بر بالای آن تصویر ماه قرار داشت. شاه تهماسب نیز چون خود زاده ماه فروردین (برج حمل) بود، دستور داد به جای شیر و خورشید تصویر گوسفند (نماد برج حمل) را هم بر روی پرچمها و هم بر سکه‌ها ترسیم کنند.

 

پرچم ایران در بقیه دوران حاکمیت صفویان سبز رنگ بود و شیر و خورشید را بر روی آن زردوزی می‌کردند. البته موقعیت و طرز قرار گرفتن شیر در همه این پرچمها یکسان نبوده، شیر، گاه نشسته بوده، گاه نیمرخ و گاه رو به سوی بیننده. در بعضی موارد هم خورشید از شیر جدا بوده و گاه چسبیده به آن.

 

به استناد سیاحت نامه ژان شاردن جهانگرد فرانسوی استفاده او بیرق‌های نوک تیز و باریک که بر روی آن آیه‌ای از قرآن و تصویر شمشیر دو سر حضرت علی (ع) یا شیر خورشید بوده، در دوران صفویان رسم بوده‌است. به نظر می‌آید که پرچم ایران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده نه چهارگوش.

 

پرچم در عهد نادرشاه افشار

نادر که مردی خودساخته بود، توانست با کوششی عظیم ایران را از حکومت ملوک الطوایفی رها ساخته، بار دیگر یکپارچه و متحد کند. سپاه او از سوی جنوب تا دهلی، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و کرکوک و بغداد و از شرق تا مرز چین پیش روی کرد. در همین دوره بود که تغییراتی در خور در پرچم ملی و نظامی ایران به‌وجود آمد.

 

درفش شاهی یا بیرق سلطنتی در دوران نادرشاه از ابریشم سرخ و زرد ساخته می‌شد و بر روی آن تصویر شیر و خورشید هم وجود داشت؛ اما درفش ملی ایرانیان در این زمان سه رنگ سبز و سفید و سرخ با شیری در حالت نیمرخ و در حال راه رفتن داشته که خورشیدی نیمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دایره خورشید نوشته بود:

 

«المک الله». سپاهیان نادر در تصویری که از جنگ وی با محمد گورکانی، پادشاه هند، کشیده شده‌است، بیرقی سه گوش با رنگ سفید در دست دارند که در گوشه بالایی آن نواری سبزرنگ و در قسمت پایینی آن نواری سرخ دوخته شده‌است. شیری با دم برافراشته به صورت نیمرخ در حال راه رفتن است و درون دایره خورشید آن باز هم «المک الله» آمده‌است.

 

بر این اساس می‌توان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلی ایران است. زیرا در این زمان بود که برای نخستین بار این سه رنگ بر روی پرچم‌های نظامی و ملی آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند.

دکتر بتسابه مهدوی

23 خرداد 1396

  • بتسابه مهدوی

راز حمام شیخ‌بهایی چه بود؟

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۴۴ ق.ظ

 بتسابه مهدوی

 

ساختمان حمام شیخ بهایی مربوط به دوره صفوی - قاجار است و در تاریخ 29 تیر 1377 با شمارهٔ ثبت 2063 به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

 این حمام با استفاده از یک سیستم پیچیده مهندسی به مدت طولانی تنها با یک شمع روشن می‌شده است.

 درباره چگونگی گرم شدن این حمام به کمک شمع شایعات فراوانی وجود دارد، اما تنها نظریه قابل قبول درباره این حمام این است که یک سیستم سفالینه لوله کشی زیرزمینی در حد فاصل آبریزگاه مسجد جامع و این حمام وجود داشته که با روش مکش طبیعی، گازهایی مانند متان و اکسیدهای گوگردی را به مشعل خزینه حمام هدایت می‌کرده و این گازها به عنوان منبع گرما در مشعل خزینه می‌سوخته است.

 این احتمال وجود دارد که این گازها به طور مستقیم از مواد زاید دفع شده در خود حمام جمع آوری می‌شده است.

 

در جریان مرمت خانه شیخ بهایی که در نزدیکی گرمابه قرار دارد در کف زمین تنپوشه‌های سفالی و چاه‌های مرتبطی پیدا شده که احتمال دارد مربوط به طراحی حمام باشد.

 همچنین با مطالعات باستان‌شناسی در این منطقه مشخص شد که فاضلاب شهر اصفهان توسط لوله‌های جمع آوری فاضلاب وارد خزینه حمام می‌شده است.

 در واقع شیخ بهایی طبق محاسباتی دقیقی خزینه حمام را به گونه‌ای طراحی کرده بود که فاضلاب این مکان تبدیل به گاز متان شود.

 همچنین بخشی از لجن‌های ته نشین شده در این مکان  برای تولید بیوگاز مورد استفاده قرار می‌گرفت، بدین شکل که شیخ بهایی با محاسباتی حجم لجن مورد نیاز برای تولید بیوگاز را مشخص کرده بود و گاز تولید شده به وسیله شعله‌هایی مخزن آب حمام را گرم می‌کرد.

 بنابراین آب این حمام با سیستم «دم و گاز» یعنی به کمک گاز متان فاضلاب مسجد جامع و چکیدن روغن عصارخانه شیخ بهایی (عصارخانه محلی برای تهیه روغن از دانه‌های روغن بوده است) در مجاورت حمام روشن می‌شده است.

 

*‌ چگونه یک شمع می‌تواند یک مخزن آب را گرم کند؟

 در سال‌های اخیر یک مخترع مشهدی پس از 300 سال با شبیه سازی حمام شیخ بهایی به راز این موضوع پی برد.

 علی‌اصغر برهمند، رئیس انجمن مخترعان خراسان رضوی و طراح شبیه سازی حمام شیخ بهایی مدعی شد که منبع آب این گرمابه از طلا بوده و با توجه به این که طلا رساناترین فلز انتقال گرما است، با حرارت کم انرژی زیادی تولید و آب منبع گرم می‌شده است.

 در طرح شبیه سازی شده به علت دسترسی نداشتن به طلا از مس استفاده شده که در حمام منازل هم قابل استفاده است و موجب صرفه جویی 30 درصدی در مصرف سوخت می‌شود.

 این اثر پژوهشی که به تایید انجمن مخترعان خراسان رضوی رسیده موفق به کسب دو نشان طلای سوئیس در سال 2006 و مدال طلای مسکو 2007 شده است.

دکتر بتسابه مهدوی

23 اردیبهشت 96

  • بتسابه مهدوی

فنگ شویی

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۵۱ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

اکثر انسانها نسبت به محیط زندگی خود بی توجه هستند و از تاثیراتی که این محیط بر وجودشان می گذارد غافل اند. حال آنکه گفته می شود محیطی که در آن زندگی می کنیم محیط کاملی است که بر مبنای فعل و انفعالات متقابل نظام خورشیدی(آسمان) ،محیط اطراف (زمین) و تاریخ تولد (فردیت)‌ بنا شده است.بنابراین برای یک زندگی آرام و متعادل، همنوایی با نظام خورشیدی ،زمین و حتی تاریخ تولد ضروری به نظر می رسد .این همنوایی و هماهنگی توسط روشهایی چون فنگ شویی ایجاد می شود.

 

فنگ شویی دانش و هنر قدیمی است که مطلوب ترین روش های زندگی در محیطی مناسب و موزون را به انسان می آموزد. فنگ شویی مشخص می کند چگونه با استفاده از رنگهای مناسب ،وسایل زندگی مناسب و طریقه صحیح چیدمان آنها محیطی نافع برای خود ایجاد کنید و محیط کار ،تجارت یا خانه خود را به مراکز قدرت تبدیل کنید .

 

در مورد تاریخ دقیق فنگ شویی یا ابداع کننده آن هیچ سند قابل اطمینانی در دست نیست.تنها در هشتاد سال گذشته موفق به کشف اسناد ومدارک اندکی متعلق به قرون سوم و چهارم قبل از میلاد شده اند که درآ نها به صورت غیر مستقیم به فنگ شویی اشاره شده است. فنگ شویی در قلب و ذهن مردم معمولی و از طریق زبان رمزی بین استادان و شاگردان باقی ماند و به صورت سینه به سینه رموز این هنر حفظ شد. به همین دلیل تعداد کمی از متون مکتوب آن باقی مانده است.

 

بعضی ازمحققان معتقد ند حکمت وکاربرد فنگ شویی همزمان با مکتوب شدن نظریه یین( سرد)ویانگ (گرم) واندیشه های جها ن بینی مبتنی بر پنج عنصر چینی ، زمین (خاک) ، فلز ،‌آب ، جنگل (چوب) و آتش ، مدون گردیده است.

 

نظریه فنگ شویی رابطه کیهان و انسانها را بررسی می کند و هدف آن ایجاد وحدت میان آسمان ، زمین ، انسان و ماده از طریق نیروی تاچی (نهایت مطلق) است. چینی های باستان اعتقاد داشتند هنگامی که این وحدت به وجود اید ،”چی” (نیرو های حیاتی) در موجودات جاندار و بی جان جاری شده و موجب بروز اتفاقات خوب و سازنده می شود. فقدان جریان”چی” نتیجه معکوس،یعنی بد بختی و اختلال و نگرانی به بار می آورد.

 

محور اصلی هنر فنگ شویی وحدت میان آسمان ، زمین و انسان است. چینی های باستان در جستجوی وسیله ای برای تو ضیح نیرو های مر ئی و نا مرئی روی زمین و تا ثیر مبهم و مرموز این نیروها بر رفتار انسان بودند. و به دنبال معنویتی بودند که در هنگام سختی ها و بلایا به انها پناه بیاورند و به آرامش و آسایش برسند.هدف چینی های باستان وحدت انسان و طبیعت بود و قصد داشتند با وحدت بین انسان و کائنات به یگانگی برسند.

 

در واقع فنگ شویی با جلوگیری از هدر رفتن منابع و سپس ایجاد انرژیهای خوب در اطراف انسان موجب می شود رابطه متعادل و موزونی بین انسان و محیط پیرامونش برقرار شود و انسان در می یابد که با محیط اطرافش یکی است و ارتباط درونی بین عوامل را درک می کند..نکته جالب اینکه فنگ شویی در هر کجا قابل استفاده است و هر کس به فراخور نیاز خود می تواند از آن بهره مند شود.

دکتر بتسابه مهدوی

13 اردیبهشت 1396

  • بتسابه مهدوی

اهورامزدا در گاهان

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۲۸ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

محور اصلی این سرودها، یکتاپرستی و یکتاجویی است. از این رو، باور به خدایان متعدد به طورکامل ناپسند دانسته شده است. او در گاهان به عنوان خدایی یگانه، عاری از تجسیم و ترکیب، هستی بخش توانا، همه چیز دان،  ازلی و ابدی، آفریننده همه چیز، پدر، سامان آفرینش (اشه)،  عقل محض و سرچشمه همه خوبی ها، همیشه همان، تواناترین، دادگرترین، سازنده منش نیک، بخشنده خرد پاک و اندیشه روشن، رسایی و جاودانی، بخشاینده نیکی‌ها و افزونی‌ها، خدای نگاهدارنده، سلامتی بخش، کاهن‌ترین کاهنان، مقدس، تولید کننده ثروت، پادشاهی که به میل خود حکومت می‌کند، آزاد منش، کسی که نه فریب داده و نه فریب می‌خورد، حکیم‌ترین حکما، تابان، پرشکوه، بزرگترین، بهترین، زیباترین، باثبات ترین، کامل‌ترین وسخی‌ترین روح، خیر محض و خدای نیکی و خوبی، دوست، نیک اندیش،  معرفی می شود. 

 

براساس این سروده‌ها فقط یک خالق وجود دارد و هیچ خدای دیگری، هم پایه او درنظرگرفته نمی شود. در حقیقت اهورامزدا وجودی است که قابل مقایسه با خصوصیات مشخصه بشری نیست. ستایش‌ها در اوستا همیشه با نام اهورامزدا آغاز می‌شود. براساس باور وحدت وجود، ستایش و بزرگداشت هر جزء از طبیعت مانند آب، خاک، ... و هرآنچه سود رسان و زندگی بخش است، در واقع اعتراف به یکتایی و بزرگی اوست.

 

نمایش صفات بشرگونه برای خداوند، در گاهان بسیار نادر است، و با مطالعه این موارد، برمی‌آید که انعکاس چنین باوری در تعداد معدودی از بندهای گاتها، تنها به جهت زیبایی و ضرورت شعری می‌باشد،  و به هیچ عنوان نمی توان او را توصیف کرد. در این مجموعه کهن، به شیوه‌ای روشن و بی پیرایه می‌توان روح اصلی و پیام حقیقی دین مزدیسنا را که همان اعتقاد به خدای واحد است، آن چنانکه زرتشت، پیامبر موحد ایرانی، تبیین کرده بود، دریافت.

 

از نظر زرتشت تنها اهورامزدا شایسته پرستش است. تو باید آن کس را با ستایش و پارسایی خود بستایی که همیشه مزدا اهورا نام دارد. همچنین می گوید: کسی که به ضد دروغ پرست با زبان و اندیشه و دست ستیزگی کند، خوشنودی مزدااهوره را به جای آورد.  زرتشت عظمت و جبروت را مختص اهورامزدا می داند و او را آفریننده یکتا و خداوند توانا می داند.

 

وی در یسنا چهل و چهارم با یک زبان شاعرانه درباره توحید و اقتدار خداوند می گوید: «از تو می پرسم ای اهورامزدا کیست پدر راستی؟ کیست نخستین کسی که راه سیر خورشید و ستاره بنمود؟ از کیست که ماه گاه تهی است و گاهی پر؟ کیست نگهدار زمین در پایین و سپهر در بالا؟ کیست آفریننده آب و گیاه؟ کیست که به باد و ابر تندروی آموخت؟ کیست آفریننده روشنایی سودبخش و تاریکی، کیست که خواب و بیداری آورد؟ کیست که بامداد و نیمروز و شب قرار داد؟ و دینداران را به ادای فریضه گماشت؟ کیست آفریننده فرشته مهر و محبت آرمئیتی؟ کیست که از روی دانش و خرد احترام پدر در دل پسر نهاد؟» پس از اتمام این پرسشها زرتشت در پاسخ چنین می گوید: «من می کوشم مزدا که تو را به توسط خرد مقدس و آفریدگار کل به درستی بشناسم.» اهورامزدا خیرخواه بندگانش است و ستایش ایشان را می شنود. 

 

در گاهان سپنته مئینیو از اهورامزدا متمایز عنوان شده است و نسبت به او در درجه پایین تری قرار ردارد. اما بعدها در سنت زرتشتی با اهورامزدا یکی دانسته می شود. درحقیقت سپنته مئینیو واسطه ای میان جهان مینوی و گیتی می باشد و شناخت او تنها از راه خرد حاصل می شود، زیرا مزدا از طریق خردش آفریننده است و سپنته مئینیو مظهر آفرینندگی اوست.

بنابراین براساس گاهان و سنت زرتشتی چنین برمی آید که سپنته مئینیو و اهورامزدا یکی هستند.

دکتر بتسابه مهدوی

28 بهمن 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

تقویم در زمان اشکانیان

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۱۴ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

در دوران اشکانیان دو قسم تقویم ، یکی سلوکی و دیگری پارتی وجود داشت ، مبدا تاریخ یکی سلوکی را از سال 312 قبل از میلاد که مصادف با زمان تاسیس این سلسله است در نظر می گرفتند و مبدا تاریخ پارتی را از سال 247 قبل از میلاد که ابتدای سلطنت تیر داد اول است حساب می کردند .

 

مطابق تقویم سلوکی سال قمری است .یعنی دارای 12 ماه است و چون با سال شمسی مطابقت ندارد هر سال عده ماه ها را به جای دوازذه سیزده حساب می کردند . تا با سال شمسی مساوی گردد ، معلوم است که تقویم سلوکی تقلیدی از تقویم یونانی و مقدونی است که ترتیب سالش با سال قمری یکی است ، در تقویم پارتی سالها شمسی است و اسامی ماهها همان اسامی روستای است که تا کنون متداول است.

دکتر بتسابه مهدوی

5 بهمن 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی