نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۲۶۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خداشناسی» ثبت شده است

کاربرد موسیقی درمانی در درمان بیماریها

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۱۴ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

اغلب مردم هنگام شنیدن یک موسیقی، نوعی واکنش اتونومیکرا تجربه می نمایند. مثلاً هنگام شنیدن یک موسیقی پر تپش ، احساس پر انرژی بودن می نمایند و هنگام شنیدن یک قطعه آرام و کلاسیک، احساس آرامش و سبکی دارند. موسیقی درمانی ارتباط متعادلی میان موسیقی و خلق و خو برقرار می نماید. مطالعات علمی نیز نشان داده اند که موسیقی بر عملکردهای فیزیولوژیک نظیر تنفس و ضربان قلب و فشارخون تأثیر دارد. برای مثال همانطور که میزان هورمون کورتیزول هنگام بروز استرس بالا می رود ، میزان آزادسازی اندورفینها نیز توسط موسیقی افزایش می یابد (اندورفینها هورمونهای طبیعی هستند که در بدن انسان موجب نشاط و سرخوشی و کاهش درد می گردند).

 

موسیقی درمانی عبارتست از کاربرد موسیقی برای القاء آرامش، تسریع روند بهبود بیماریها، بهبود عملکرد ذهنی و ایجاد سلامتی. افراد تحت درمان با موسیقی، بوسیله راهنمایی های یک فرد متخصص که در این زمینه آموزش دیده یا زیرنظر یک موسیقی درمانگر دارای مجوز فعالیت، به موسیقی های خاصی گوش می دهند و یا موزیکهایی را برای خود می سازند. موسیقی درمانی یکی از درمانهای هنری خلاق یا درمانهای بیانگر احساسات (شامل درمانهای هنری، شعر سرایی، درام درمانی و پسیکودرام ) می باشد.

 

قدمت درمان با استفاده از موسیقی تقریباً به قدمت تمدن بشری است. فیلسوفهای یونان باستان همانند سرخپوستان آمریکای شمالی عقیده داشتند که موسیقی قادر به تسریع روند بهبود بیماریهای روحی و روانی در انسانهاست. در ایالات متحده آمریکا در طی سالهای جنگ جهانی دوم برای نخستین بار از موسیقی درمانی به عنوان یک درمان رسمی در بیمارستانهای نظامی این کشور استفاده شد تا به سربازانی که در جریان این جنگ دچار نقص عضو و ناتوانی شده بودند کمک شود. برای نخستین بار طی دهه میلادی به موسیقی درمانگر ها مدارک رسمی اعطا شد و نیز انجمن موسیقی درمانی آمریکا (AMTA) تأسیس و بنیانگذاری شد.

همچنین در یونان قدیم ارتباط نزدیکی بین موسیقی و شفا بخشی وجود داشت. این همبستگی به یکی از خدایان یونان «آپولو» شخصیت و شکل داده است. آپولو هم خدای موسیقی و هم خدای طب بود. یونانیان معتقد بودند که امراض نتیجه عدم هارمونی در وجود فرد است و موسیقی با قدرت روحی و اخلاقی خود می‌تواند با برگرداندن هارمونی و نظم در بدن سلامتی را برای فرد مورد استفاده به ارمغان آورد.

 

در دوران باستان ارتباط نزدیکی بین موسیقی و شفا وجود داشت. در یونان باستان این همبستگی به یکی از خدایان یونان «آپولو» شخصیت و شکل داده است. آپولو هم خدای موسیقی و هم خدای طب بود. یونانیان معتقد بودند که امراض نتیجه عدم هارمونی در وجود فرد است و موسیقی با قدرت روحی و اخلاقی خود می‌تواند با برگرداندن هارمونی و نظم در بدن سلامتی را برای فرد مورد استفاده به ارمغان آورد.

 

پژوهشهای انجام شده، نشان می‌دهد که غده تالاموس بهعنوان مهمترین غده در مغز انسان محرکهای صوتی را به وسیله سیستمهای عصبی دریافت و در کنار حافظه و تخیل به آنها پاسخ می‌دهد. غده هیپوفیز نیز که از غده تالاموس فرمان دریافت می‌کند به محرکهای صوتی موزون پاسخ می‌دهد، موجب بروز ترشحاتی می‌شود که نتیجه آن آزاد سازی ماده آرام بخش به نام آندروفین خواهد بود. با توجه اینکه مهمترین اثر ماده مزبور، تسکین درد در انسان است به سادگی می‌توان به ارزش موسیقی درمانی که عملاً موجبات آزاد سازی ماده آندروفین که علاوه بر تسکین درد، موجبات انبساط و شادی را در انسان فراهم می‌سازد، پی‌برد.

 

تحقیقاتی که توسط کولن در سال ۱۹۹۲ در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان «سنت جرج» لندن صورت گرفته، نشان می‌دهد که موسیقی به میزان قابل توجهی در تسکین و تقلیل وضعیت بحرانی بیماران که در بخش آی ـ سی ـ یو بستری بوده‌اند تاثیر داشته است زیرا ثابت شده است که سیستم اعصاب انسان به محرکهای موزیکال پاسخ مثبت می‌دهد. موسیقی درمانی یک فرآیند فعال است. در موسیقی درمانی، ما انتظار داریم که موسیقی ما را در برگرفته و در تمام وجودمان جریان پیدا کند. یادتان باشد که از قوه تخیل مغز استفاده کنید.

 

به خاطر داشته باشید: «انرژی در پی اندیشه می‌آید» هر جا که فکر باشد انرژی هم وجود دارد.

 

برای بهتر گوش کردن به موسیقی دو مطلب را به خاطر بسپارید:

۱٫ صدای موسیقی در حدی باشد که شما با آن راحت هستید.

۲٫ خودتان را تسلیم موسیقی کنید.

دکتر بتسابه مهدوی

23 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال
https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

کالبدهای بدن ما

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۵۹ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

همانطورکه می دانید همه چیز از توده های فشرده انرژ ی تشکیل شده است.یعنی از الکترون و پروتون.الکترونها انقدر سریع به دوره پروتونها در حال چرخشند که ما همه چیز را به صـــــــورت یک جسم جامد ودارای شکل ثابت می بینیم.برای مثال پره های یک پنکه را در نظر بگیرید وقتی پنکه با سرعت با لایی در حرکت باشد شما دیگر قادر به تفکیک پره ها از هم نخواهید بود.پس دراطرافه شما همه چیز در حاله حرکت است و به علت سرعت بالای ان شما قادر به تفکیک آن نمی باشید. بدن انسان هم همینگونه می باشد. بدن انسان از انرژی تشکیل شده . کـــــــــــه جسممان یا کالبد اول را تشکیل میدهد.

 

کالبد دوم در انسان از انرژی لطیفتری به نام اتر تشکیل شده . برای مثال می توان کالبد اول را به یخ کالبد دوم را به آب وکالبد سوم را به بخار تشبیه کرد . یعنی کالبد دوم شکل لطیفتری از کالبد اول می باشد.

 

کالبد سوم کالبد کالبد سماوی است .این کالبد را به بخار میتوان تشبیه کرد.

 

کالبد چهارم کالبد ذهنی یا روانی می باشد

 

البته برای مقایسه کالبدها اول دوم وسوم میتوانستیم  ازعلم بهره ببریم ولی از اینجا به بعد هنوز علم مشابهی برای آن پیدا نکرده ایم.

 

کالبد پنجم کالبد سماوی وکالبد ششم کالبد کیهانی و کالبد هفتم کالبد کیهانی می باشد.

برای دستیابی به هر یک از این کالبدها باید با چاکرای مربوط به آن روی آن کار کرد.

پس انسان علاوه بر قابلیتهای فیزیکی قابلیتهای معنوی نیز دارد .
دکتر بتسابه مهدوی

20 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال
https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

متافیزیک و ادراکات فراحسی

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۰۱ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

ادراکات فراحسی به معنی دریافت تحریکات ماورائی بوسیلة گیرنده‌هایی غیر از حواس پنج‌گانه ظاهری می‌باشد. محرکهای حسی، مجموعه‌ای از محرکهای فیزیکی می‌باشند که گیرنده‌های فیزیکی را در حواس پنج‌گانه ظاهری تحریک می‌کند و منجر به بروز ادراکات حسی می‌شوند. محرکهای فراحسی مجموعه‌ای از محرکهای متافیزیکی هستند که گیرنده‌های متافیزیکی را در ابعاد غیر فیزیکی انسان تحریک نموده، منجر به بروز ادراکات فراحسی می‌شوند.

 

انسان از سه بخش جسم، روان و روح تشکیل شده است. جسم در دنیای فیزیکی زندگی می‌کند و بوسیلة یک سری گیرنده‌هایی ادراکات محیط فیزیکی را دریافت می‌کند و با آن در ارتباط است. حواس پنج‌گانه (بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و چشایی) مسؤول ارتباط با محیط طبیعی می‌باشند. هر یک از این حواس در محدودة خاصی قدرت عمل دارند و در طیف بالاتر یا پایین‌تر از این محدودة مشخص قادر به فعالیت نمی‌باشند. برای مثال فقط انواری برای چشم انسان قابل رؤیت است که در محدودة طیف مرئی رنگها (قرمز تا بنفش) باشد، یعنی امواج مادون قرمز و فرابنفش برای انسان قابل رؤیت نمی‌باشد. در واقع چشم فقط نوری را می‌بیند که طول موج و فرکانس آن با قدرت گیرنده‌های چشم تطابق داشته باشد. در شنوایی نیز گوش انسان یک ارتعاش مشخص و محدود را دریافت می‌کند و اگر ارتعاش صوت کمتر یا بیشتر از حد معمول باشد دریافت نمی‌شود. به عبارت دیگر گوش انسان اصوات بسیار بلند و بسیار کوتاه را نمی‌شنود. این در حالی است که گیرنده‌های فراحسی که در ابعاد غیرفیزیکی وجود انسان قرار دارند، قادر به دریافت محرکهای خارج از این محدوده‌ها هستند.

 

در ادراکات فراحسی چند مقولة مهم شامل تله‌پاتی، سایکومتری، آینده نگری، سایکوکنسیس و روشن‌بینی مورد توجه است. این مقولات بخشی از توانایی‌های خارق‌العادة تمام انسانها است، در اصل جزء توانهای فردی هر شخص بوده، در همة افراد امکان توسعه و پرورش آن وجود دارد. البته هر انسان آگاه باید قبل از اقدام برای توسعة این توانها، هدف خود را از این کار مشخص و ترسیم نماید. چرا که هدایت این نیروها در مسیر الهی موجب قرب انسان به اللـه می‌گردد و بهره گیری از آنها در امور مادی و غیر الهی موجب دوری انسان از خداوند و رفتن به سمت گمراهی و تباهی می‌شود. (ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا)

 

تله ‌پاتی از لحاظ لغوی به معنی“آنچه از دور احساس می‌شود” است و در معنی مصطلح در متافیزیک، ایجاد ارتباط از طریق افکار و بدون استفاده از ابزار و حواس پنج‌گانه و کلام است. تله‌پاتی در معنی فراروانشناسی عبارت از استعداد و قدرت ارسال پیام یا تصویر ذهنی به دیگران بدون استفاده از حواس معمولی می‌باشد. در زمانهای بسیار دور بین انسانها تله‌پاتی به عنوان یک ابزار معمول در ایجاد ارتباط بوده است ولی به تدریج به دست فراموشی سپرده شده است. انسانهای عصر جدید هر چند که بالقوه دارای این استعداد می‌باشند ولی قادر به استفاده کردن از آن نیستند. دانشمندان اثبات کرده‌اند که تله‌پاتی، بین برخی جانوران و انواعی از گیاهان نیز وجود دارد.

 

سایکومتری یا روان نگری به معنی توانایی تشخیص و تعبیر روان اشیاء می‌باشد. فراروانشناسان اعتقاد دارند که اشیاء و موجودات زنده در طی سالهای حیاط خود، اطلاعاتی را در هالة نورانی خود ذخیره می‌کنند که از طریق سایکومتری می‌توان به این اطلاعات دست یافت. این اطلاعات به دو دسته موروثی و اکتسابی تقسیم می‌شوند، اطلاعات موروثی در هالة اشیاء مربوط به قبل از مقارنت با انسان است و اطلاعات اکتسابی در حین مجاورت با انسان به هالة اشیاء منتقل می‌گردد.

 

آینده نگری شامل کسب اطلاعات و اخبار در مورد آینده می‌باشد که به احتمال قوی از لحاظ شرعی اشکال دارد (در برخی منابع مجاز و در برخی دیگر تحریم شده است). آینده نگری به نسبت سایر مقولات مشابه، بیشتر با اوهام و خرافات آمیخته شده است، ولی از دید برخی دانشمندان فراروانشناسی و متافیزیسین‌ها یک واقعیت علمی می‌باشد. مدارکی نیز جهت اثبات تجربی این مقوله موجود است. البته شکی در این نیست که خداوند علیم برخی از اطلاعات را که صلاح بداند از آینده و یا از عالم غیب به دل بندگان صالح خود الهام می‌کند.

 

سایکوکنسیس عبارت از حرکات اجسام در اثر نیروهای روان می‌باشد، تله‌کنسیس به معنی حرکت اشیاء از فاصلة دور و بدون دخالت نیروهای فیزیکی است. این پدیده‌ها هر چند عملی است ولی بسیار مشکل است و به تمرینات فراوان نیاز دارد. صرف دست یافتن به این توانایی‌ها از لحاظ معنوی و روحانی ارزش چندانی ندارد، پس بهتر آن است که انسان بجای اتلاف وقت در راه دست یابی به این مقولات، اوقات خود را صرف خودشناسی و خودسازی نماید.

دکتر بتسابه مهدوی

20 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال
https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 20 آبان 1395

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۵۷ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 19 آبان 1395

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۰۳ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

راه کمال انسان

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۰۲ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

در بسیاری از مکاتب باطنی، منظور از فعال‌سازی این  نیرو، عبور از این دنیا و رسیدن به هدف غایی آن(اقلیم الهی و حیات جاودان) بوده است. اما برای هر کسی این احتمال وجود دارد که پس از فعال‌سازی نیروی حیاتی خود در دام خودبینی (و نه خدابینی) بیفتد و از این نیرو برای خودنمایی و ... سوءاستفاده کند. از این‌رو اغلب مکاتب باطنی روش‌های فعال‌سازی نیروی حیاتی را صرفاً به شاگردان خاص و محرم خود و آن هم تحت شرایط معینی که گاه شامل تأیید محرمیت فرد در آزمون‌های متعدد و گرفتن تعهد و بستن عهد است،  آموزش می‌دهند.

 

«این نیروها و کرامات، میزان پیشرفت و محک آزمایشی است که به واسطة آن شخص تکامل و ترقی معنوی خویش را می‌آزماید و همواره کتب مقدس از نحوة به کار بستن نامشروع نیروهای شگرفی که امکان دارد صاحبان آنان را وسوسه بکند یا موجب انحراف و استفادة سو گردد، برحذر داشته‌اند، چه به مجرد این که شخص از این نیروها استفاده کرد، یا در موردی خاص از آنان استمداد طلبید، خویشتن را از امکان اکتساب نیروهای جدید ساقط می‌گرداند و چون منحرف شود، وی دیگر سالک راه آزادی و نجات نیست بلکه جادوگری بس توانا و متبحر است که صاحب نیروی افسون و جادوست. وانگهی نیروهایی که تا آنگاه معرف پیشرفت معنوی سالک بود، حال مبدل به موانعی می‌گردد که راه را برای آزادی و رستگاری و رسیدن به هدف نهایی ناهموار می‌سازد.»

 

بسیاری از انسان‌ها در این دنیای مادی، مانند برگ‌های خشکیده، تقریباً فاقد نیروی حیاتی هستند. با افزایش تدریجی نیروی حیاتی پرانا، شخص به تدریج زنده و فعال و از حالت مرده یا نیمه مرده خارج می‌شود. هنگامی که شخص به تمامی از نیروی حیات پر شود، خصوصیات آن نیرو را به صورت کامل به دست می‌آورد. در این جهان تنها احیای مجدد و بازگشت به اصل خود که همانا زندگی جاوید در حضور خداوند است اهمیت دارد. بقیه چیزهای دیگر، مقطعی و گذراست. این راه کمال انسان است.

دکتر بتسابه مهدوی

19 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال
https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 18 آبان 1395

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۵۲ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

جذب و ذخیره نیروی حیاتی پرانا

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۵۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

پرانا را می ‌توان جذب و ذخیره کرد. ذخیرة پرانا مانند پس‌انداز کردن آن است. بعضی عوامل موجب جذب بیشتر پرانا و بعضی عوامل موجب دفع آن می‌شود. ذخیرة پرانا خود موجب افزایش آن می‌شود. هنگامی که مقدار پرانا در کسی افزایش یابد، تأثیر مستقیمی بر روحیات و افکار و اعمال شخص می‌گذارد و شخص، توانمندی‌های خارق‌العاده‌ای از جنس قدرت‌های فیزیکی و متافیزیکی از خود بروز می‌دهد.

 

افزایش نیروی حیاتی، تأثیرات ملموسی دارد که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم قابل مشاهده است. حوزة این تغییرات بسیار است و بیان تمام موارد آن مقدور نیست، اما برای نمونه و در حد اشاره چند مورد بیان می‌شود. به نسبت افزایش نیروی حیاتی، توان شخص نیز افزایش می‌یابد و شخص نهایتاً تبدیل به انسانی کامل می‌شود. هنگامی که این نیرو باز هم افزایش یابد، شخص به موجودی افسانه‌ای تبدیل و قابلیت‌های کیهانی و الهی از او صادر می‌گردد.

 

بعضی به‌ طور طبیعی جاذب پرانا هستند و ذخیرة زیادی از آن را دارند. بعضی نیز دافع پرانا هستند و ذخیرة کمی از آن دارند. بعضی اعمال نیز موجب افزایش و حفظ پرانا و بعضی اعمال موجب کاهش آن می‌شود. تمریناتی نیز برای افزایش و ذخیرة پرانا وجود دارد.

 

ذخیرة انرژی پرانا نیازهای حیاتی شخص را کاهش می‌دهد. برای مثال، از نیاز شخص به آب و خوراک و خواب کاسته می‌شود. گزارش‌هایی از کسانی که قادر به ذخیره و افزایش میزان پرانا در خود بوده‌اند، ثبت شده است که برای مدت‌های طولانی بدون هوا و یا آب و غذا و خواب زندگی کرده‌اند.

 

پرانا را نه تنها از طریق تنفس، بلکه از طرق مختلفی از جمله آب یا غذا یا غیره می‌توان جذب کرد. گاه نیز می‌توان آن را مستقیماً از کیهان، کائنات یا آسمان به دست آورد. انجام اعمال هم‌سوی با ارادة الهی نیز موجب می‌شود که قدرت جذب شخص بالا برود. انسان و موجودات زنده دارای حداقلی از این نیرو برای زنده ماندن هستند. وقتی این نیرو افزایش می‌یابد، توانمندی‌های شخص نیز افزایش می‌یابد.

 

به طور طبیعی کسانی که این نیرو را در خود ذخیره کنند، یا سطح آن را افزایش دهند، از سلامت بسیار خوبی برخوردار می‌شوند. با توجه به این که نیروی حیاتی ارتباط مستقیمی با غدد مختلف بدن دارد، ارتباط این دو مستقیم است. با کاهش یکی، آن دیگری هم کاهش می‌یابد و با افزایش آن، دیگری نیز افزایش خواهد یافت. این نیرو که پالایش نیز می‌یابد، موجب تأمین سلامت و افزایش طول عمر شخص خواهد شد.

دکتر بتسابه مهدوی

16 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال
https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 16 آبان 1395

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۰۸ ق.ظ


  • بتسابه مهدوی

چه وقت با بدن اثیری خود مواجه می شوید؟

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۰۶ ق.ظ


دکتربتسابه مهدوی

 

هنگامیکه راه می روی از را رفتنت آگاه باش وقتی ایستاده ای وقتی غذا می خوری و هر فعالیتی که با بدنت انجام می دهی به آن آگاه شو.تو اگر نتوانی از بدن زمخت خود که با چشم قابل رویت است آگاه شوی آگاهی از بدن های ظریف غیر مریی غیر ممکن است.

    پس با هر کنشی کوچک که بدن مادی انجام می دهد توجه به طور مطلق ضروری است.این مراقبه است.انجام اعمال بدنی با آگاهی کامل باعث می شود همذات پنداری ما با بدن مادی شکسته شده و احساس جدا بودن از بدن مادی آغاز آگاهی از بدن اثیری است. فایده بدن مادی تنها در این است که به ما دریافتی از بدن های ظریفتر خود را می دهد.از خواب بیدار شو و آگاهانه با بدنت زندگی کن.

 

اگر اولین بدن یعنی بدن فیزیکی خود را بشناسی آنوقت از بیرون نسبت به دومین بدن آگاه می شوی. بدن اثیری مثل دود متراکم است .می توانی بدون هیچ مانعی از درونش بگذری اما شفاف نیست نمی توانی از بیرون به داخل آن نگاه کنی . وقتی بدن فیزیکی می میرد دومین بدن 13 روز زنده می ماند و همراه تو سفر می کند و بعد ازآن تبخیر می شود .اگر وقتی بدن اول زنده است به شناخت بدن دوم دست پیدا کنی می توانی از این اتفاق آگاه باشی.

 

بدن دوم می تواند از کالبدت بیرون بیاید چون برای بدن دوم نیروی جاذبه وجود ندارد. بنابر این وقتی بدن دوم را بشناسی یک رهایی مسلم که برای بدن مادی ناشناخته بود را حس می کنی .در این حال می توانی از بدنت بیرون رفته و دوباره به آن باز گردی.

دومین بدن دارای دو امکان بالقوه است یکی ترس و نفرت و خشم است و دوم عشق و شجاعت و مهربانی است.

سرکوب یا ابراز ترس و نفرت و خشم راه رسیدن به تکامل معنوی نیست بلکه باید آنها را پذیرفت. آن کس که می پذیرد ترس دارد و ترسش را زمینه یابی کرده به زودی به جایی می رسد که در می یابد فراسوی ترس چیست و نترس می شود.

با مراقبه می توان امکانات بالقوه و طبیعی چاکرای دوم را دگرگون ساخته و از نیروی آن در جهت تکامل معنوی استفاده کرد.

دکتر بتسابه مهدوی

16 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی