نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۶۷۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلشیفتگان» ثبت شده است

زاهد حقیقی کیست؟

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۴۴ ق.ظ

زاهد حقیقی کیست؟ فقیه یا رند عارف؟

یعنی در عمل چه کسی نسبت به دنیا بی تفاوت است؟

بتسابه مهدوی

 

رند، او تمنّا و هوس و میلی جز مولای خود دارد؟ او گدای کوی خرابات است و از حیوان صفتان توقّع پاداشی ندارد.

چو رند جام می بی حساب می نوشد

به نزد عقل، کجا حساب و کتاب باشد رند

در این بیت رندی مدام، مستلزم پیوسته مست بودن است، رندی جنون الاهی دارد، آن با عقل و هوش دنیوی منافات دارد، رند زیرک است، عقل هم زیرک، اما زیرکی عقل از مصالح و منافع دنیاست، اما زیرکی رند از عشق و معرفت الاهی است، او دیوانه خداست، جنون فوق العقل دارد و بر مست هم هیچ تکلیف و حرجی نیست، حسرتی هم از دنیا ندارد چرا که کشته و شهید عشق است.

ما وجودمان حبابی است، به دریای حقیقت که برسیم این حباب می ترکد، غیریّت موهوم رفته است، پیام واقعی آب و حباب این است که یک معنای والا در ما نهفته است، آب کنایه از ولایت است، اما خودبینی های ما که حبابند به ما اجازه نمی دهند آنرا دریابیم. ما حبابیم و خیمه ای از باد در آب.

بادها هوای نفس ماست که نمی گذارد دل هوای مولا کند، موج نیروی جان ماست، با دو حباب که گفتیم جسم و تمنیات آن است، هر دو موهومند و وجود حقیقی ندارند، حتّی موج که جان ما باشد، باید بنشیند، تا دریای جانان که دریای عشق است، بپا خیزد. سِرّ رندی درویش همینجاست: از میان برداشتن پندار خودیّت و غیرخواهی و رأی، این وهم و گمان، باید سراغ اقیانوس کرم و رحمت حق رفت، تا آنجا که همه حجابها کنار رفته و زمزمه می کند .

رند کامل از همه عالم مجرّد شده، بی پروا و مست است، نه فقط مست می محبّت الهی، بلکه مست عکس روی خود ساقی (فیّاضیّت مطلق الاهی که بر پیر سرازیر شده) که آنرا در ساغر مِی دیده است، وطن رند اینجا میکده «محل مناجات بنده عاشق با معشوق الاهی» و کوی خرابات است، ساغر مِی هم دل عارف است که در وی مشاهده انوار غیبی می شود. پس رند کامل مستلزم هیچ یا همه چیز شدن است.

وقتی از خود خلاص شدی خدا همه چیزت می کند، رند کامل تبدیل وجودی شده و اوصاف و اخلاقش همگی الاهی شده است. مقامش از ابدال «یا مشایخ» کاملتر می باشد، چرا که:

اولاً در مقام فناء فی الله، بواسطه قرب فرایضی «فنای جهت بشریت بنده، بواسطه فرایض در جهت ربوبیّت» به وصال محبوب ذاتی رسیده است. یعنی سمع و بصر خدا شده است، خدا در این مقام باطن است و بنده ظاهر.

ثانیاً بواسطه قرب نوافلی در مقام بقاء بالله، خدا در او تجلّی کرده و بنده پنهان می شود و به باطن می رود، چرا که در جهت ربوبیّت الاهی است.

رند آدم بی قـراری است، او در سفـرهای معنـوی و روحانی به عنـوان سالک عاشـق هیچ جا مقیم نمی شود و نمی ایستد، حرکتش دینامیکی و نو به نوست، او حتّی به رقبا و رفقایش در طول مسیر سلوک توجّه ندارد بلکـه فقط به دوست توجّـه دارد. او به هر صـورت، به حال و یا مقـامی برخورد می کند، می خواهد از آن طریق فوراً به حق برسد.

خرابات مقام وحدت است و فنای کثرات. هم عاشق و هم معشوق خراباتیست، از خود رها شده. کسیکه پا به این آستان می گذارد و خراباتی را زیارت می کند باید مطهّر باشد.

در خـرابات که میکـده عشق و محبّت است نـور خدا به دل دیده می شـود و سالک به مقـام دیدار می رسد. در خرابات مغان نور خدا می بینم، آری وین عجب که حافظ با آن کجاها را دید. در خرابات خانه که نه، صاحب خانه دیده می شود.

سالک باید مانند کبوتری به هر بام و دری، ابتدا بنشیند برای دانه مقصود، به هر جا نظر می افکند، دامها و ناپختگان هـزار فـریب را خوب تشخیص می دهد، در سلـوکش غـم و درد و رنج و آشـوبی می بیند، دنبال درمـانش می رود، هفت شهـر عشـق را در کمال رندی سلـوک می کند و آواز سـر می دهد:

 

عقل مست لعل جان افزای تست

دل غـلام نـرگـس رعنــای تـــوست

تیـر بارانـی کـه چشمت می کند

بر دلـم پیـوسته چـون ابـروی توست

خلـق عالـم در رهت جان باختند

ور کسـی را هست سر همپای توست

ایـن همه عطـار دور از روی تـو

درد از آن دارد که بی داروی توست

 

رند قبل از اینکه نفس به سراغش آید و او را بر زمین زند، او به سراغ نفس می رود و اجازه نمی دهد این افعی هزار سر بیرون آید. مثالی در این خصوص: فرض کنید در سفره ای ده نوع غذا هست، نـون و پنیـر هـم هست، نفـس از غذاهای رنگیـن می خواهد، اما رند همان نون پنیر را می خورد. عارفی چهل دینار خود را، برای این که نفس را شکنجه دهد، ذرّه ذرّه به دریا می ریخت. عطار به این عارف، رند می گوید.

دکتر بتسابه مهدوی

26 مرداد 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

تاثیر مدیتیشن بر بیماری ها

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۷ ق.ظ

تاثیر مدیتیشن بر بیماری ها

بتسابه مهدوی

 

بسیاری از متخصصان معتقدند تمرین های تن آرامی که تحت نظارت و راهنمایی های پزشک و روان شناس انجام می شود، در درمان بیماری هایی مانند زخم معده، بیماری های قلبی ـ عروقی و بیماری ها و اختلال های جسمانی که علتی روانی و ذهنی دارند، موثر است.

انواع مدیتیشن

امروزه روش های متعددی برای انجام مدیتیشن وجود دارد که با وجود تفاوت هایشان، همگی یک هدف را دنبال می کنند و آن چیزی نیست جز دستیابی انسان به آرامش درونی. برخی از انواع مدیتیشن عبارتند از :

ـ مدیتیشن تمرکزی: ساده ترین روش برای این نوع مدیتیشن این است که آرام بنشینید و روی تنفس خود دقت کنید. نوعی ارتباط بین ریتم تنفس و فکر شخص وجود دارد. زمانی که یک فردی عصبانی است، تنفس او سریع تر و کوتاه تر می شود و هنگامی که فکرش آرام است، تنفس او منظم و عمیق تر خواهد بود بنابراین تمرکز روی تنفس باعث می شود فرد آرامش درونی و فکری کسب کند.

ـ مدیتیشن تفکری: در این نوع باید روی حواس تمرکز انجام شود و شخص تصور کند که اطلاعات دریافتی از طریق حواسش و افکار ناراحت کننده از جلوی ذهنش عبور می کنند و بدون اینکه فعالیتی انجام بدهد، فقط شاهد تخلیه فشارها و ناراحتی های خود خواهد بود.

گام به گام تا انجام مدیتیشن

قبل از اینکه مدیتیشن را شروع کنیم، باید به نکته های زیر توجه کنیم:

۱ نظم در محل و زمان تمرکز اهمیت بسزایی دارد. وقتی زمان و مکان منظم باشد، ذهن آرام و با حداقل تاخیر فعال می شود. به همین دلیل سعی کنید مدیتیشن را در یک ساعت به خصوص و در یک جای مشخص انجام دهید.

۲ بهترین زمان برای انجام مدیتیشن صبح زود و غروب است یعنی زمانی که در بحبوبه فعالیت های روزمره نیست.

۳ قبل از شروع به مغزتان دستور دهید آرام باشد و گذشته، حال و آینده را فراموش کنید.

۴ آگاهانه تنفستان را منظم کنید تا اکسیژن بهتر به مغز برسد و سپس تدریجی مغز را از افکار مختلف خالی کنید.

۵ برای ساکن شدن ذهن به مغز خود فشار نیاورید زیرا با این عمل امواج مغزی افزایش می یابد و مدیتیشن به تاخیر خواهدافتاد.

۶ روی اشیای بی رنگ و خنثی تمرکز و پس از بستن چشم هایتان آن شیء را تصور کنید. می توانید کلمه ای را هنگام تمرکز و مدیتیشن مرتب تکرار کنید، آن کلمه را در ذهن خود تکرار و با تنفستان هماهنگ کنید. .

دکتر بتسابه مهدوی

25 مرداد 1395

تهران

 

  • بتسابه مهدوی

انواع اعتماد به نفس 1

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۴ ق.ظ

انواع اعتماد به نفس

دکتر بتسابه مهدوی

 

* اعتماد به نفس رفتاری

* اعتماد به نفس احساسی ، عاطفی

* اعتماد به نفس روحی و معنوی

 

- اعتماد به نفس رفتاری ، به معنای قابلیت و توانایی در عمل کردن و انجام دادن کارهاست . از کارهای ساده گرفته تا کارهای سخت همانند جامه عمل پوشاندن به رویاهایتان . این همان نوع از  اعتماد به نفس است که مورد نظر اغلب ماست .

 

اعتماد به نفس احساسی و عاطفی به معنای توانایی در تسلط و به کنترل در آوردن دنیای احساس و عواطف شماست .این که بدانید چه احساساتی دارید ، معنای ان ها را بفهمید و بتوانید انتخابهای احساسی درست بکنید و ازخود در مقابل درد و رنج روحی و لطمه ها و صد مه های عاطفی محافظت کنید و بدانید چگونه روابطی صمیمی ، سالم و مانگار خلق نمایید .

 

سومین نوع از اعتماد به نفس که مهم ترین انها می باشد ، اعتماد به نفس روحی و معنوی است . این نوع از اعتماد به نفس همانا اعتماد و ایمان شما به جهان هستی و کل آفرینش و موجودات است . این ایمان روحی که زندگی ، هدف و نهایتی مثبت را در پی خواهد داشت و شما به خاطر هدفی این جا هستید و زندگی 70 - 80 - 90 ساله تان بر روی این کره خاکی هدف و مقصودی را دنبال می کند .

 

اعتماد به نفس آن است که باور داشته باشید می توانید و توانایی ان را دارید که تمام توانتان را به کار بگیرید و شرایط و اوضاع زندگی را آن گونه که مطلوب و دلخواه شماست تغییر دهید

دکتر بتسابه مهدوی

25 مرداد 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

افکار انسان

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۴ ق.ظ

افکار انسان

دکتر بتسابه مهدوی

افکار خود را در قالب تجسمات و کلمات مثبت مدیریت کنید تا به آرزوهای بزرگ زندگیتان به شکلی باور نکردنی دست یابید،

 ما به شما کمک می کنیم تا به این معجزه ی بزرگ دست یابید،

 افکار به اجسام تبدیل می شوند و ما به هرآنچه که می اندیشیم ، در واقع آن را جذب می کنیم؛

 کائنات را به خدمت خود بگیرید؛

 

اراده انسان در مسیر اراده کائنات است.

این قانون بسیار همه گیر و دقیق است و به زبان اعداد محاسبه و اعمال میشود؛

اگر انسان عدد هفت بخواهد ، کائنات عدد هفت را به او میدهد و اگر منفی هفت بخواهد ، کائنات باز بی هیچ حرکت دلسوزانه ای ، این کسری را به انسان اهدا میکند ، یا مثلا عدد پنجاه یا منفی سی و پنج ،

هر چه انسان اعداد و کدهای مثبت یعنی ثروت و سلامت و سعادت و خوشی و ... وارد کند ، کائنات نیز همان اعداد وکدها را رمزگشایی کرده و به انسان میدهند ، و باز هر چه اعداد و کدهای منفی وارد کند ، همانها رمز گشایی شده و به غم و اندوه و فلاکت و بدبختی و ناکامی تبدیل میشوند .

و این عدد و کد دادن ها بسیار ساده و فقط با فکر کردن انجام میپذیرد و نه با حل معادله های پیچیده ی دو متری!

کار کائنات رمزگشاییست ، نه تشخیص ؛

یعنی کاملا هشیارانه و دقیق کدهای انسان را دریافت میکند و آنها را رمزگشایی میکند ، اما هیچ قدرت تشخیصی در مثبت یا منفی بودن کدهای وارده ندارد ، و همه ی کدها را باز کرده و به خود انسان کدگذار باز میگرداند.

وقتی انسان مثلا به بدبختی فکر میکند یا درباره اش حرف میزند ، کائنات توجهی نمیکند که انسان با نیت خواستن به آن فکر میکند یا با نیت نخواستن. درواقع فکر کردن به چیزی نیت است ، نه خواستن یا نخواستن آن . و دقیقا همان بدختی را به او کادو میدهد!

"نمیخواهم" قراردادی بین انسانهاست ، و کائنات چنین زبانی را نمیفهمد، (که البته زبان بیهوده ایست)

 

در واقع انسان دانه را میکارد و آب میدهد و وظیفه ی کائنات رویاندن و بزرگ کردن آن دانه است و برایش هیچ فرقی نمیکند که آن دانه ، دانه ی لوبیای سحر آمیز (که نردبان رسیدن به تخم طلاست) باشد و یا دانه ی گیاه آدمخوار!

دانه ی گل خوشبو و میوه خوشمزه باشد یا دانه ی خار تیز و برنده ؛

و باز برای کائنات هیچ فرقی نمیکند که عدد وارده منفی هفت باشد یا منفی هفت هزار ،

مثبت هفت باشد یا مثبت هفت هزار میلیارد ،

هرچه انسان دانه بیشتر و موثرتری بکارد ، محصول بیشتر و موثرتر برداشت میکند.

اگر گندم بسیار بکارد ، گندم بسیارتر برداشت میکند و اگر خار بسیار بکارد ، خار بسیارتر برداشت میکند،

و نمونه ی موثرتر اینکه اگر دانه ی لوبیای سحرآمیز بکارد ، به تخم طلا رسیده و ثروتمند میشود واگر دانه ی گیاه آدمخوار بکارد ، طعمه ی کاشته ی خویش میشود.

اگر انسان خوبی ها و شادی ها و خوشبختی ها را اراده کند ، کائنات نیز همانها را برایش اراده و فراهم می کند.

و اگر انسان در تفکر ناکامی و غم و بدبختی و شکست باشد ، باز کائنات بی هیچ اعتراضی به این خواسته و اراده ی (شاید ناخودآگاه) انسان احترام میگذارد و شرایط آن را به نحو احسن فراهم میسازد ؛

در واقع این همان قانون آفرینش جهان بر پایه ی حساب و کتاب است.

کائنات همان علامتی را جلوی اعداد انسان قرار می دهد که خود انسان به او نشان می دهد. اگر انسان به کائنات علامت مثبت (+) نشان داده باشد ، کائنات نیز در معادله اش علامت مثبت قرار می دهد ، و اگر انسان علامت منفی (-) وارد کرده باشد ، کائنات نیز بی چون و چرا اطاعت می کند.

دکتر بتسابه مهدوی
24 مرداد 1395
تهران

  • بتسابه مهدوی

از رازهای نهفته در ذهن انسان چه می دانید؟

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۲ ق.ظ

از رازهای نهفته در ذهن انسان چه می دانید؟

دکتربتسابه مهدوی

 

1- خوابیدن

چیزى که دانشمندان می‌دانند این است که: خوابیدن براى بقاى پستانداران جنبه حیاتى دارد. بی‌خوابى فزاینده می‌تواند به تغییر خلق و خو، توهّم‌زدگى و در حالت‌هاى خاص، حتى به مرگ منجر شود. خواب داراى دو وضعیت است: حرکات غیرسریع چشم (NREM) که در خلال آن، مغز فعالیت کم سوخت و سازى انجام می‌دهد و حرکات سریع چشم (REM) که در خلال آن، مغز بسیار فعّال است. برخى دانشمندان فکر می‌کنند که خواب NREM به بدن استراحت می‌دهد و شبیه خواب زمستانى باعث ذخیره انرژى می‌گردد و خواب REM می‌تواند به سازماندهى خاطرات کمک کند. البته این ایده هنوز اثبات نشده است و رویاهایى که در خلال خواب REM به وقوع می‌پیوندد همیشه ارتباطى به خاطرات ندارد.

 

2- خواب دیدن

اگر از 10 نفر بپرسید که خواب‌ها و رویاهاى انسان از چه تشکیل شده‌اند، احتمالاً 10 پاسخ متفاوت دریافت می‌کنید. علتش این است که دانشمندان هنوز سرگرم کشف این معما هستند. یک احتمال: خواب دیدن از طریق تحریک حرکت سناپس‌ها بین سلول‌هاى مغز، به تمرین دادن مغز می‌پردازد. یک نظریه دیگر این است که خواب‌هاى افراد درباره وظایف و هیجاناتى است که در طول روز به آن پرداخته و این فرایند می‌تواند به استحکام افکار و خاطرات کمک کند. بطور کلّى، دانشمندان در این نکته توافق دارند که خواب دیدن در خلال عمیق‌ترین بخش خواب که حرکات سریع چشم (REM) خوانده می‌شود اتفاق می‌افتد.

 

3- احساسات خیالى

تخمیمن زده می‌شود که در حدود 80 درصد حس‌هایى که در ناحیه اندام‌هاى قطع شده بدن وجود دارد مانند گرما، خارش، فشار و درد، برآمده از "اندام‌هاى گمشده" هستند. افرادى که این پدیده "اندام خیالی" را تجربه می‌کنند، حسى که دارند درست مانند این است که آن اندام جزئى از بدن آن‌هاست. یک توضیحى که در این مورد وجود دارد این است که عصب‌هاى ناحیه عضو قطع شده، ارتباط جدیدى با نخاع برقرار می‌کنند و به فرستادن علائم (سیگنال) به مغز ادامه می‌دهند، درست مانند هنگامى که عضو قطع شده سرجایش وجود داشت. احتمال دیگرى که داده می‌شود این است که مغز طورى برنامه‌ریزى شده است که با بدن کامل کار کند. به عبارت دیگر، احتمال داده می‌شود که مغز، الگویى از یک بدن کامل با تمام اجزاء و اندام‌ها را در خود نگهدارى می‌کند.

 

4- کنترل مأموریت

ساعت بیولوژیک بدن که در هیپوتالاموس مغز قرار دارد، برنامه‌ریزى فعالیت‌هاى بدن براى یک ریتم 24 ساعته را بر عهده دارد. واضح‌ترین اثر این ریتم، چرخه خواب و بیدارى است امّا ساعت بیولوژیک بر روى دستگاه گوارش، دماى بدن، فشار خون و تولید هورمون‌ها نیز تأثیر دارد. پژوهشگران دریافته‌اند که شدّت نور می‌تواند از طریق تنظیم هورمون ملاتونین، این ساعت را عقب یا جلو ببرد. تحقیقات بر روى این مسئله که آیا مکمل‌هاى غذایى حاوى ملاتونین می‌توانند از خستگى پرواز ناشى از اختلاف ساعت جلوگیرى کنند یا نه همچنان ادامه دارد.

 

5- خاطرات

انسان‌ها معمولاً برخى اتفاقات را به سختى فراموش می‌کنند، مثل اولین روز مدرسه یا نخستین ملاقات با همسر. سوال این است که این فیلم‌هاى سینمایى چگونه در ذهن انسان نگهدارى می‌شود؟ دانشمندان با استفاده از تکنیک‌هاى تصویربردارى از مغز در حال کشف سازو کار مسئول ایجاد و ذخیره‌سازى خاطرات هستند. یافته‌هاى کنونى نشان می‌دهد که ناحیه هیپوکامپوس که درون غشاء خاکسترى مغز قرار دارد می‌تواند به صورت جعبه خاطرات عمل کند.

 

6- معما

خنده یکى از رفتارهاى انسان است که درک بسیار اندکى از آن وجود دارد. دانشمندان دریافته‌اند که در خلال یک خنده از ته دل، سه قسمت از مغز فعّال می‌شود: بخش تفکّر که به شما کمک می‌کند معنى شوخى یا جوک را درک کنید، بخش حرکت که به عضلاتتان دستور حرکت می‌دهد، و ناحیه هیجانات که حس "شادی" را بیرون می‌کشد. امّا چیزى که هنوز ناشناخته مانده این است که چرا یک نفر به یک جوک احمقانه می‌خندد در حالى که فرد دیگرى موقع تماشاى یک فیلم ترسناک خنده‌اش می‌گیرد. به گفته یکى از پژوهشگران، خنده واکنشی است به ناهمخوانى و ناسازگارى (داستان‌هایى که از انتظارات متعارف پیروى نمی‌کنند). تنها چیزى که مشخص است این است که خنده حال ما را بهتر می‌کند که همین مسئله حالت معمایی این مسئله را از بین می برد.


 

 

7- طبیعت درمقابل تربیت

در جدال دیرپاى مربوط به این که آیا افکار و شخصیت، توسط ژن‌ها کنترل می‌شود یا محیط، دانشمندان به شواهدى دست یافته‌اند که نشان می‌دهد پاسخ این سوال یکى یا هر دوى آن‌هاست! قابلیت مطالعه ژن‌هاى یک فرد، بسیارى از خصوصیات و ویژگی‌هاى انسان را نشان داده است که ما کنترل اندکى بر روى آن‌ها داریم و در عین حال، در بسیارى از زمینه‌ها، نشان داده شده است که تربیت، تأثیرى قوى بر این که ما که هستیم و چه می‌کنیم داشته است.

8- میرائى

براستی سوال این است که چرا انسان پیر می‌شود؟ همه ما با یک جعبه ابزار عالى به دنیا می‌آئیم که پر است از سازوکارهاى مقابله با بیماری‌ها، به نحوى که ممکن است فکر کنیم می‌تواند ما را در مقابل انواع بیماری‌ها محافظت کند. امّا با افزایش سن، سازوکار ترمیمى بدن از فرم خارج می‌شود. در واقع، مقاومت ما در برابر صدمات جسمى و استرس کاهش می‌یابد. نظریه‌هایى که در مورد علّت سالخوردگى انسان وجود دارد را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: اول اینکه پا به سن گذاشتن مانند سایر ویژگی‌هاى انسان، ممکن است بخشى از ژنتیک انسان باشد که طبق برنامه‌ریزى خاصى اتفاق می‌افتد و دوم اینکه در یک دیدگاه کمتر خوش‌بینانه، پا به سن گذاشتن، علّت خاصى ندارد و در نتیجه صدمات سلّولى که در طول زندگى به وقوع می‌پیوندد، پیش می‌آید. تعداد زیادى از دانشمندان فکر می‌کنند که علم نهایتاً پا به سن گذاشتن را به تأخیر خواهد انداخت و حداقل طول عمر را به دو برابر طول عمر فعلى خواهد رساند.

 

9- انجماد

زندگى جاوید ممکن است واقعیت نداشته باشد امّا یک رشته جدید به نام کرایونیکس (Ceyonics) می‌تواند به برخى از انسان‌ها دو بار حیات اعطاء کند. در مراکز کرایونیکس، بدن انسان‌ها را پس از مرگ در خمره‌هایى پر از نیتروژن مایع در دماى منهاى 78 درجه سانتیگراد قرار می‌دهند. ایده‌اى که وجود دارد این است که فردى که بر اثر یک بیمارى که فعلاً لاعلاج است فوت شده می‌تواند در آینده هنگامى که درمان آن بیمارى کشف شد، یخ‌گشایى و احیاء شود. هم اکنون بدن تد ویلیامز، بازیکن شاخص و معروف بیس‌بال در یکى از مراکز کرایونیکس در آریزونا منجمد شده است. البته فعلاً هیچیک از بدن‌هایى که بدین ترتیب منجمد شده‌اند احیاء نشده‌اند زیرا این فناورى هنوز به وجود نیامده است ولى دانشمندانى که در این زمینه کار می‌کنند امیدوارند در آینده به این فناورى دست یابند.

 

10- هشیارى و آگاهى

هنگامى که صبح از خواب برمی‌خیزید، متوجه می‌شوید که خورشید طلوع کرده است، صداى پرندگان را می‌شنوید و هواى تازه را بر روى پوست صورت خود حس می‌کنید. به عبارت دیگر، هوشیار هستید. این موضوع پیچیده از دیرباز در جوامع علمى مطرح بوده است. اخیراً دانشمندان علم اعصاب، هشیارى را به عنوان یک موضوع پژوهشى واقعى مورد توجه قرار داده‌اند.


 

 

  • بتسابه مهدوی

بهره مندی بنده از اسم رافع

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۵ ق.ظ

بهره مندی بنده از اسم رافع

دکتر بتسابه مهدوی

                       🔮⚡️🔮 

بنده ای که میخواهد این اسم را در زندگی خود متجلی بنماید بر او واجب است که حق را همیشه و در همه جا بلند نماید و باطل را در هم کوبد...و هر باطلی که دید آن را در هم کوبد بلکه از استادش و یا عزیزانش ....و با دشمنان خدا دشمنی ورزد تا خوار و ذلیل شوند و با دوستان خدا محبت ورزد و نصرت و مراوده پیشه گیرد .تا مستحق مقامات بلند گردد در نزد خداوند ....و روح خود را تقویت نموده و جنبه هوی و هوس را در وجودش در هم کوبد و در هر جا که حق بر او مسلم گشت و بوی حق استشمام نمود غرور و منیت و تنبلی را کنار گذاشته و به یاری دوستان خدا شتابد و به عداوت با دشمنان خدا بپردازد ..🔮⚡️🔮

عزیزا ....⚡️

هرگاه نور اسم رافع در قلب تجلی یابد آن نور خود شخص را به سوی مقامات بلند و رفیع هدایت مینماید و آن نور حاصل نمیشود مگر با همه تارو پودت به معرفت رفیع بودن مقام پروردگارت برسی ...و در همه ابعاد جسم و جانت از حق دفاع نمایی زبانت به حق باشد، دست و پایت در راه احیای حق گام بردارد و نگاهت جز جلال و رضایت حق نبیند درهمه پدیده هاو امورات زندگی و گوش هایت فقط حرف حق بنشنود کسی که نور حق در او جاری میگردد رفته رفته از جهانیان فاصله میگیرد و خود را به امور لهو و بی حاصل مشغول و بازیچه این دنیا نمیکند و عمر گرانمایه را در کار حق صرف مینماید چنین شخصی هرگز به دست مردم نمینگرد و هر لحظه از وسواس نفس خود را نهیب زده و تنها امورش را به حق واگذار مینماید ...گویی قلعه و دژ مستحکمی در او پدید آمده که جز از حق انتظاری ندارد ک نفسش در مهار است ..چنین شخصی اهل کینه نیست حتی اگر با کافری گلاویز شود نه از راه کینه است بلکه برای احیای حق و خود حق است .و همتش باعث عبادت زیاد در او میشود و صاحب همت میگردد ...تنبلی و سستی و کاهلی از وجودش رخت میبندد ...و چنین شخصی صاحب تلاش و کوشش و مجاهدت میگردد و صفت مجاهد برای او پدید می آید نسبت به احیای حق و جمیع صفات میتواند در خود قیام نماید ...🌹🍃

چنین شخصی مجاهدتی در او پدید می آید که از مرتبه نفس اماره با کوشش و مجاهدت عبور نموده و سپس به سوی نفس لوامه و با مجاهده ای عظیم تر از نور رافع به سمت سوی نفس ملهمه و از آنجا به سوی نفس مطمئنه و از آنجا به سوی نفس راضیه و از آنجا به سوی نفس مرضیه و در نجات کامل به سوی نفس کامله دست میابد.  🍃️🍃

🌻

۱-نفس اماره :کسی که صاحب نفس اماره است . بر اثرکثرت گناه و غفلت از حق صاحب پرده های ظلمانی گشته هرچند که خداوباور است و اندکی واجبات در زندگی اش را برقرار مینماید اما در باطن نفسش برتری جوست و قدرت طلب و لذت دوست و پر غرور ...در باطن چنین شخصی بیش از آنکه رضایت خدا مطرح باشد از تلاوت قرآنش تا به مطالعات و علمش و تا به امور خیرش همه مشروط به شرط است ...مم باب مثال خدایا من سوره واقعه را میخوانم تا مراثروت مند گردانی تا در راهت خرج نمایم ...ووو

چنین شخصی برای خدا نمیخواند به سوپر مارکتی رفته برای بهایی که میدهد جنس میطلبد ...

این چنین کسی با اینکه مومن است اما دارای حجاب و در مقام اغیار است و نسبت به شرف و بزرگی حق بیگانه ...برای رفع این حجاب میبایست رو به سوی ذکر لااله الا الله نماید و در قلبش فقط خداوند را فرمانروا و دادرس ببیند بی هیچ عملی و خواندن ادعیه و اذکاری از برای جاه و مال

بلکه هر چه میخواند فقط به خاطر رضایت حق بخواند از ختم قرآن گرفته تا اذکار مهم و اینکه خداوند صلاح بداند به او چه طور رزق یا توانایی یا کسب معرفتی دهد را به خود خداوند واگذار نماید . برای صاحب چنین نفسی لازم است که ذکر الله وکیل (با ضمه )را نیز با حضور دل زیاد ضرب نماید و هر چه غیر حق را نفی نماید او را فرمانروا و فریاد رس بداند و هر معبودی جز او را نفی نماید ... و در هنگام ذکرچشمش را پایین بدارد و گوشش را بدان ذکر مشغول دارد و در جست و جوی طهارت باطن باشد نه اینکه در جست و جوی حاجت خود از عبادت و اذکارش ...و همچنین بایست خواب و خوراک خود را کم نماید و نسبت به پرورش جسم خود بی اهمیت و لاقید گردد تا بتواند با سختی دادن به جسم و نفس خود از این مرحله عبور نماید و حجاب را درهم شکند .

🌾🌻🌾🌻🌾👇🏼

 

۲-نفس لوامه :صاحب نفس لوامه بسیار خود را لوم و سرزنش مینماید و از نشانه های چنین نفسی این است که در مراقبه خود دچار وسواس میشود ...صاحب چنین نفسی در همه حال نگران این است مبادا فلان سخنم به حق نبوده یا خداوند را ناراحت نموده باشد و دلی از من رنجیده باشد ...مبادا فلان قضاوتم اشتباه بوده باشد و نکند فلان و فلان ....صاحب چنین نفسی دارای حجاب نورانی است ...او بسیار توبه میکند ...چنین حجابی به مانند تین است که گویی که لباسی نازک برتن نموده باشی ...چنین شخصی بایست برای عبور از این مرحله ذکر الله و یا الله را بسیارضرب نماید و بسیار در معانی قرآن دقت نماید و تمام سعی خود را بکند تا  به معرفت قرآن نایل گردد.تا بتواند از این مرحله عبور نماید .

🌾🌻🌾🌻🌾🌻

۳-نفس ملهمه :صاحب چنین نفسی بسیار مشتاق حق میگردد و تقوای الهی برایش بسیار سهل میگردد واجبات برایش شیرین میشود و صاحب مقام اسرار ...صاحب چنین نفسی قلبش از محبت به حق لبریز میگردد و مشتاق خداوند است....چنان جاذبه حق او را میگیرد که دنیا و لذایذ برایش بی معنا میشوند ....کباب و اشکنه برایش طعم و رنگی یکسان میگیرد ...لباس مبدل و فاخر به چشمش نمود ندارد ....باطنش بدون اینکه خود را ملزم نماید از مردم دوری گزیده و تنها به سوی حق میشتابد و احیای حق در باطنش و امور دنیایش.. صاحب چنین نفسی برای اینکه از این نفس بالاتر رود مناسب حالش ذکر هو ...و ذکر الا اله الاهو ....است که جز حق هیچ موجودی صاحب وجود نیست ازبرای خود در ذکرش در باطن منظور نظر دارد . و هر آنچه غیر حق است همه تجلی صفات و افعال حق اند و برای خودشان وجودی مستقل ندارند  . و این در او صفتی میشود که از او جدا نمیشود.

🌸

۴-نفس مطمینه :نفسی که مقامش مبدا و سر آغاز کمال است . و هر گاه سالک پایش را در این مسیر نهاد ،از اهل طریق به شمار می آید ؛چون از مرحله تغییر به مرحله تمکین و ثبوت رسیده است .صاحب این نفس در محبت خداوند غرق شده است ،نسیم های وصال محبوب بر او وزیدن گرفته است و او را سرمست دیدار گردانیده ...با مردم سخن میگوید در حالی که از ایشان دور است .حواسش به خداوند مشغول است ... 🐚🌸🐚👇🏼

گاها به نظر مردم میرسد که اختلال حواس پیدا نموده یا اصلا به حرف هایشان توجه مبذول نمی نماید ...به کرار فراموشکار میشود و آنقدر در حین انجام بسیاری از امور حواسش به حقانیت حق است مانند کسی که بسیار دلمشغول دنیاست و فراموشکار است . او نیز فراموشکار میشود اما با این تفاوت که آن دیگری ذهننش درگیر حساب و کتاب و چرتکه دنیا و آمال و اهل آن است و فراموش میکند مثلا دفترش را کجا نهاده بود و این یکی آنقدر ذهن و جسم و جانش در گیر خدا و یاد حق است که فراموش مینماید به راستی این کجا و آن کجا ....🐚🌸🐚👇🏼

او همه حواسش در همه امور به خدا مشغول است و به همین خاطر شدت تعلقات خاطرش کم میشود .....آنچه برای عبور از این مرحله مناسب میباشد ذکر (حق حق )است حق اولی با فتحه حق دومی با فتحه ..میباشد .

۵-نفس راضیه :صاحب چنین نفسی از بسیارقضا و بلا در رضاست شکایت حتی باطنا در وجود او راه ندارد .گله ای ندارد خشنود و سرمست و راضی و تسلیم در مقام رضاست .او حال وصلش امتداد دارد و کمتر در حال خود است ...و آنچه مناسب این حال است خلوت همراه با ذکر حی است تا نفوسش بدان زنده گردند .🌸🐚🌸

۶-نفس مرضیه :صاحب این نفس در حالت شهود است . و همه کارها را صادر شده از سوی خداوند میداند زیرا مقامش مقام تجلیات افعال است .و بر هیچ کسی اعتراض نمیکند مگر بر زبان شرع ...تمام علت ها و اسرار مکنون در شرع را دریافته و به کنه و ذات شرعیات رسیده است . گاهی هم طوری به نظر میرسد که گویا شرع را رعایت نمی نماید اما این ظاهر ماجراست که اگر با آنان سخن گویی و مقامشان را دریابی واقف بر تکامل شرع در وجودشان نگاهشان، کلامشان ،رفتارشان ،ووو خواهی دید ..اخلاقشان اخلاقی بسیار زیباست و شباهت بسیار به اخلاق محمدی دارد و افعالش افعال محمدی ...او از حیرت لذت میبرد و عبور از این مرحله ذکرش اسم قیوم است .

۷-نفس کامله :مقام این نفس مقام تجلیات اسما و صفات است و ذکر این نفس قهار میباشد .زیرا تمام قهر برایش حاصل گردیده و بقایای نقص در او از بین رفته است . حال این نفس بقا بالله میباشد . او در مسیر بلله الی الله حرکت میکند و از خدا به سوی خدا باز میگردد جز خود خداوند پناهی و آرام گاهی برای این نفس وجود ندارد و کلیه علومش را از او مستقیم به دست می آورد بی واسطه و کسب نمودن.

🌸🐚🌸🐚🌸🐚🌸🐚

 

عبدالرافع :کسی است که از هر چیز بالاتر رفته تا فقط به سوی خدا بنگرد و به هیچ کس و هیچ چیزی جز او نمینگرد زیرا او از رافع خدا رفیع گشته است و نفسش دارای کمال و مقامات بالاست . خداوند او را بدین مرحله رسانیده تا به حق قیام نماید که این برترین درجات است ...چنین کسی چون همه اسما را در خود زنده نموده گاه با ظهور اسم خافض در نهادش هر چیز و مخلوقی را خوار کرده پایین می آورد و همه را به چشم خودو نه فقط درباطن بلکه با چشم عینی خود عدم محض میبیند . که هیچ چیزی نمی ماند و سپس اسم رافع برایش تجلی مینماید و هر چیزی را بلند مرتبه میپندارد زیرا که دست حق را در وجود آن چیز مشاهده مینماید .


دکتر بتسابه مهدوی

23 مرداد 1395

تهران 🌸🐚🌸🐚🌸🐚🌸

 

  • بتسابه مهدوی

الله

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۰۲ ق.ظ

الله

دکتر بتسابه مهدوی

 

اسم الله بالاتفاق آرا اسم اعظم است و در اسم اعظم الله وجود دارد ...

البته گفته شده اسم اعظم ۷۲ حرف است .

در لفظ الله ه در لفظ ساکن است ولام و. در حرف اول آن همزه است . اما آنرا الف گویند ک بدین خاطر الف بر همه دیگر حروف تجلی میکند . و همه حروف مقهور الف الله اند و ۲۸ حرف را الف به تجلی رحمت خود قرار داده ...👇🏼🌿

و در مرتبه دوم آن را به مغفرت خود تجلیات و ضروریات علویات و سفلیات داد . و بر اسباب شفقت تصرف داد .

امر اول این است که شکل این حرف الف را از بلندی مرتبت نصیب شده و قایم است در ظاهر خود . و کل حروف ۲۸ گانه با وجود ظاهر جدا جدا همه در اصل یک حرفند و از این اشراح صدر داده شده است .

همانطور که خداوند میفرماید

👇🏼🌹👇🏼🌹

الم نشرح لک صدرک

در لفظ الله 👇🏼

الف اشاره به ذات پروردگار اشاره دارد .

لام اول برای عهد میثاق

و لام دوم تعین نظر .و لام سوم در دنیا برای پختگی اهل ایمان است .

و برای اینکه مقبولیت عوام و تکلیف شرعی این همه به ذریعه اسرار آن مردم را نصیب باشد.

و ها در الله برای تکمیل روز آخرت است.

از عده ای از عارفان منقول است که :👇🏼

الف بر ذات

لام بر صفات

و ها بر باطن اسما دلالت دارد

اسم  الله را اگر الفش را بیندازی

لله شدد

اگر لامش را بیندازی اله و لام دیگرش هو با ضمه

و اگر هر حرفی را ترک کند باز گویای عظمت و هیبت در خود است از کمال ذات حق باریتعالی

که حتی ال و هو در عبرانی و سریانی  که مادر اکثر زبان های جهان اند خود دارای معناست .

گفته شده از جمیعی از عرفای بنام اگر لفظ الله در همه اذکار ورد شود خود مشکل گشاست .

بدین شکل که من باب مثال 👇🏼👇🏼👇🏼️🕋

همانطور که در قرآن مجید گفته میشود

الله کریم

الله لطیف

الله رزاق

الله علیم

الله خبیر

الله سمیع ،الله بصیر ،الله حکیم ووو

👇🏼🌹👇🏼

عبدالله :👇🏼🍃👇🏼🌹

بنده ای است که حق با تمام اسمااش بر او ظهور یافته و درمیان بندگان کسی مقام و منزلتش از او بلند تر نمیگردد .

به خاطر متخلق شدن به این اسم اعظم چهره اش گویا جمیع صفات جمال و جلال را با خود دارد و پیامبر ما محمد مصطفی به این نام مختص گردیدند .

و نمونه بسیار بارزتر آن مولایمان علی ع است که هم نمودار لطف و جمال حق بودند و هم جلوه جلال حضرت حق 🌸

(و انه لما قام عبدالله یدعوه کادوا یکونون علیه لبدا )

سوره جن 🌸 آیه ۱۹

و چون بنده خدا (عبدالله )محمد بر پای ایستاد و به پرستش خداوند پرداخت ،کافران پیرامون او تنگ یکدیگر ازدحام کردند .

دعا 🙌🏼

یا الله

خداوندا ...

مرا از دری بردرگاه قدسی خود وارد گردان که پرده های نور و ظلمت آن را نپوشانیده باشد . و اسرار ظهور خود در آفاق و درونم را به من بنمایان تا شراب آسایش را با چشمان خود از چشمه بنوشم .

قبل از دخول در بهشت و درسایه ات خوشبخت شده و مشاهده گر نور سیمایت باشم در درون خود ،

و با یاری تو ای الله در مقام عبودیت قرار بگیرم .

و به خاطر نعمت هایی که به من ارزانی داشته ای و میداری ،عاشقانه مشتاق دیدار ذات بلند مرتبه ات باشم .

یا الله مجیب

یا الله قریب

تو بر هر کار توانایی یا الله قادر

الهی آمین یا رب العالمین

🙏🏼🌹🙏🏼️🙏🏼

((متن دعا از عارف ربانی سعد العقاد انتخاب شده است ))از کتاب المسمی بالانوار القدسیه

 

  • بتسابه مهدوی

اعتماد به نفس چیست ؟

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۵ ق.ظ

اعتماد به نفس چیست ؟

دکتر بتسابه مهدوی

 

"عزت نفس" یک منبع انرژی است . یک چتر وسیعی است که" اعتماد به نفس " زیر سایه آن است . اعتماد به نفس یعنی دیدن خود به عنوان فردی توانا با کفایت دوست داشتنی و منحصر به فرد .

کفایت یعنی توانایی که درحد کافی و تسلط بر امور باشد .

منحصر به فرد یعنی با توجه و در نظر گرفتن تفاوتها ی فردی .

به تعبیر دیگر اعتماد به نفس یعنی ان احساس و شناختی که از توانایی ها و محدودیت های بیرونی و درونی خود دارید .

 

بنا براین وقتی که اعتماد به نفس و خود باوری خود را بر اساس آن که و آن چه به راستی هستید و نه بر اساس موفقیت ها و دست یا بی ها یا شکست ها و ناکامی های خود بنا می کنید چیزی را در خود خلق می نمایید که هیچ کس و هیچ چیز یارای گرفتنش را از شما نخواهد داشت . حال با توجه به مفاهیم بالا می توان گفت که اعتماد به نفس واقعی همواره در درون خود شما تولید می شود نه از بیرون . اعتماد به نفس واقعی زاییده ی تعهد شما به خودتان است . این تعهد که هر ان چه لازم باشد انجام خواهید داد تا به خواسته ها و نیازهایتان برسید .

اعتماد به نفس باور شخصی شماست نسبت به روح خودتان به عنوان یک انسان .

اعتماد به نفس حقیقت این نیست که نترسیم . بلکه ان است که بدانید و مطمئن باشید با این که می ترسید اما بی گمان دست به عمل خواهید زد .

 

  • بتسابه مهدوی

بهره مندی از اسم شکور

بتسابه مهدوی | جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۳۸ ق.ظ

بهره مندی از اسم شکور

دکتر بتسابه مهدوی

 

حد و مرز شکر از جانب بنده ،اعتراف به نعمت های پروردگار با دلی خاضع ،و مدح و ستایش خداوند با بیان احسانش و عشق و علاقه قلبی پروردگار منعم و خدمتگزاری اندام های بدن نسبت به خداوند میباشد و زبان در حال ذکر او و مدح و تحسین و ستایش خداوندی و مشاهده ی نعمت هایش و درک این مطلب که تمامی این نعمت ها از سوی خداوند سبحان است . همراه با خضوع و خشوع نسبت به خداوند و این که هیچ پرده ای مانع رویت نعمت هایش نشود .

کمال آن است که نعمت و عطا کننده را ببینی....🌳🌼🌳🌼

شکر عامی عبارت است از یاد آوری آن خوردنی ها و نوشیدنی ها و لباس هایی که میپوشی و قدرت و سلامتی بدن ...همراه با شکر خاص که عبارت است از 👇🏼🌳🌼

توحید و ایمان قلب..حضرت داوود ع در کتاب زبور خود میفرماید :

پروردگارا...🌼

چگونه تو را شکر گویم در حالی که همان شکرگزاری من نیز خود نعمتی است از جانب تو ...که خود نیز نیازمند شکر دیگری است ؛خداوند فرمود :

ای داوود اکنون شکر من به جای آر 🌼

بر بنده واجب است که جز عطا کننده ی نعمت ها را نبیند هر گاه با چشم بندگی منعم را دیده و نعمت هایش را بزرگ شمارد و هر گاه با چشم محبت منعم را دید و تندی و شدت و بلا و رنج او را شیرین بداند. ..و به رنج و درد و قبض و تنگی هایش در زندگی نظر نینداخت این خود درجه ای است که بنده غرق در مشاهده ی منعم گشته است .و فارغ از نعمت و شدت است .

این مقام جمع است و مقام جمع مقامی بلند و بزرگوار است ...و شخص با مشاهده ی مرادش هر چه جز او را از دل ریشه کن میکند و از هر آنچه آداب و رسوم و کارهای خودش است بریده و فقط در جهت دستورات و فرمان های محبوبش ،خداوند میکوشد .

شیخ جنید بغدادی میگوید :

در حالی که بچه بودم شیخ سری سقطی از من درباره ی شکر پرسید و من نیز گفتم :👇🏼🌼🌳

شکر نعمت این است که از نعمت های خداوندی برای انجام کارهای معصیت و گناهان یاری نگیری ...

دکتر بتسابه مهدوی

23 مرداد 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

مردی در بادیه

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۰۸ ق.ظ

مردی در بادیه
دکتر بتسابه مهدوی

شاه سلطان ابراهیم ادهم  ..سلطان العرفا ...میگوید :

وقتی در بادیه زاهدی متوکل دیدم از او پرسیدم ؟ای درویش تو از کجا در این بیابان روزی میخوری ؟💜

گفت :من در این علم آشنایی ندارم که پروردگارم از کدامین خزانه بندگان را روزی میدهد ...از روزی دهنده پرس من بنده ام مرا با این چکار ؟💜

گفتم نامت چیست ؟گفت تا چه مرا نامد

گفتم :چه خوری ؟گفت تا چه دهد

گفتم :چه پوشی ؟گفت تا چه پوشاند

گفتم :چه کنی ؟گفت تا چه فرماید

گفتم از او چه خواهی ؟گفت بنده را با خواست چه کار ...💛💜💛

پس با خود بگفتم ای مسکین ...برو بندگی از این مرد بیابانی یاد بگیر که در تمام عمر خدای را چنین بنده ای نبوده ای

💜💛💜💛💜💛💜

 

  • بتسابه مهدوی