نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۸۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دکتر بتسابه مهدوی» ثبت شده است

جهان پهلوان غلامرضاتختی

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۳۸ ق.ظ

جهان پهلوان  غلامرضاتختی

دکتر بتسابه مهدوی

 

غلامرضا تختی در روز ۵ شهریور ۱۳۰۹ در خانواده‌ای متوسط در محلهٔ خانی‌آباد در تهران به دنیا آمد. «رجب خان» (پدر تختی) غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همهٔ آنها از غلامرضا بزرگ‌تر بودند. «حاج قلی»، پدر بزرگ غلامرضا، فروشندهٔ خواربار و بنشن بود.

نخستین واقعه‌ای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربه‌ای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تأمین معاش خانواده ناچارشد خانهٔ مسکونی خود را گرو بگذارد. شادروان تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانی‌آباد درس خواند شادروان تختی در مصاحبه ای با اشاره به فقر و مشقت زمان نوجوانی اش می گوید" با آن که علاقه فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم که در جستجوی کاری برآیم. زندگی ، نان و آب ، لازم داشت. برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت تومان، کار کردم. دنیا در حال جنگ( جنگ جهانی دوم) بود، زندگی به سختی می گذشت."

 

در سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت. به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد مورد توجه مرحوم " حسین رضی زاده" مدیر آن باشگاه قرارگرفت.

غلامرضا، ورزش را از نوجوانی آغاز کرد. ورزش ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود. در همان اوان، خیال قهرمان شدن، مدتی او را به وسوسه انداخت اما از همان نوجوانی که تازه به فکر باشگاه رفتن افتاده بود، اعتقاد داشت که ورزش برای تندرستی و سلامت جان و تن هر دو لازم است.

تختی که پس از بازگشت از خوزستان( مسجد سلیمان) روانه خدمت سربازی شده بود، در سربازخانه با استفاده از فرصت ها و توجهات فراهم شده، به ویژه تشویق و حمایت دبیر وقت فدراسیون کشتی که در دژبان ارتش فعالیت داشت، تمرینات کشتی خود را بار دیگر آغاز کرد. تختی خود در این باره می گوید:" وقتی در سال 1328 در مسابقه بزرگ ورزشی( کاپ فرانسه) شرکت کردم، در همان اولین ضربه فنی شدم. اما تمرین های جدی و سختی که در پیش گرفتم، مرا یاری کرد تا حقیقت مبارزه را درک کنم، اگر چه شور پیروزی در سر داشتم، اما کار و کوشش را سرآغاز پیروزی می دانستم."

به این ترتیب تختی با تمرین و پشتکار مثال زدنی رفته رفته خود را از میان بازنده ها بیرون کشید و سرانجام در سال 1330 در وزن ششم(79 کیلوگرم) به عضویت تیم ملی درآمد.

وی در نخستین دوره مسابقه های کشتی آزاد قهرمانان جهان( هلسینکی، 1951) با وجود آن که هنوز 21 سال داشت، نایب قهرمان جهان شد.

 

مسابقات سال 1951 هلسینکی(فنلاند) برای تختی آغار راهی بود که طی 15 سال آینده با کسب ده ها پیروزی و فتح سکوهای متعدد قهرمانی در بزرگترین میادین بین المللی کشتی ادامه یافت.

شادروان غلامرضا تختی در سال 1331 (1952) در نخستین حضور خود در رقابت های المپیک با کسب شش پیروزی و قبول یک شکست در برابر " دیوید جیما کوریدزه" از شوروی صاحب نشان نقره شد. وی در این مسابقه ها توانست حیدر ظفر ترک را که سال پیش با غلبه بر تختی قهرمان جهان شده بود را شکست دهد.

 

تختی در دومین دوره مسابقات جهانی که در خرداد ماه 1333(1954) در توکیو برگزار شد، در وزن هفتم (87 کیلوگرم) به رقابت پرداخت که با وجود پیروزی های درخشان و شایستگی فراوانی که از خود بروز داد با قبول یک شکست غیرمنتظره در برابر " وایکینگ پالم" سوئدی از راهیابی به فینال بازماند و در نهایت عنوان چهارمی این وزن را به دست آورد. تختی شش ماه بعد در یک دیدار دوستانه در سوئد،" پالم" را با ضربه فنی شکست داد و باخت غافلگیرانه توکیو را به خوبی جبران کرد.

 

شادروان تختی همچنین در سال 1955 در جشنواره بین المللی ورشو موفق به کسب نشان نقره شد. اما سومین دوره مسابقه قهرمانی جهان( استانبول،1957) تجربه تلخی برای مرحوم تختی بود. وی که در این دوره از رقابت ها، برای اولین و آخرین بار در وزن فوق سنگین آن زمان(87+ کیلوگرم) کشتی می گرفت، به دلیل وزن بسیار کمتر نسبت به رقیبان با دو باخت حذف شد.

 

پهلوان ایران با وجود حذف شدن در استانبول آبرومندانه کشتی گرفت و نتایجی که به دست آورد با توجه به آن که با وزن 92 کیلوگرم به مصاف کشتی گیران فوق سنگین رفته بود، در مجموع غیرقابل قبول نبود.

در بازی های المپیک ملبورن( استرالیا) که در آذرماه 1335 (1956) برگزار شد تختی یک بار دیگر در وزن هفتم (87 کیلوگرم) به مصاف رقبایی از شوروی، آمریکا، ژاپن آفریقای جنوبی، کانادا و استرالیا رفت و با شکست تمامی حریفان اولین نشان طلای خود را به گردن آویخت.

این برای نخستین بار بود که دو قهرمان از آمریکا و شوروی در یک سکوی معتبر جهانی پایین تر از حریف ایرانی قرار می گرفتند.

جهان پهلوان تختی در اسفندماه همان سال با غلبه به مرحوم حسین نوری به مقام پهلوانی ایران دست یافت و صاحب بازوبند شد و در سال های 1336 و 1337 نیز این عنوان را تکرار کرد.

جهان پهلوان تختی در سال 1958 در بازی های آسیایی توکیو و مسابقات قهرمانی جهان در صوفیه به ترتیب نشان های طلا و نقره این رقابت ها را به گردن آویخت و در مهرماه سال 1338(1959) در چهارمین دوره مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان که در تهران برگزار شد سومین عنوان قهرمانی جهان خود را کسب کرد.

 

"بوریس کولایف" از شوروی تنها کشتی گیری بود که با امتیاز به تختی باخت و در 5 کشتی دیگر رقبای مجارستانی، لهستانی، فرانسوی، بلغار و ترک تختی با ضربه فنی مغلوب پهلوان ایران شدند.

تیم ملی کشتی آزاد ایران که در رقابت های تهران با اکتفا به دو مدال طلای غلامرضا تختی و امامعلی حبیبی با وجود برخوردی از امتیاز میزبانی در حفظ عنوان سومی سال های قبل نیز ناموفق بود در هفدمین دوره بازی های المپیک( ایتالیا،1960) تا مکان پنجم رده بندی سقوط کرد. تختی کاپیتان تیم ملی و پرتجربه ترین کشتی گیر ایران که در این رقابت ها در وزن هفتم به میدان رفته بود، پس از پیروزی در پنج دیدار با در مسابقه نهایی با قبول شکست در برابر "عصمت آتلی" از ترکیه به گردن آویز نقره دست یافت.

 

مسابقه های قهرمانی جهان در یوکوهامای ژاپن میدانی فراموش نشدنی برای کشتی ایران بود. تیم ملی کشتی آزاد کشورمان پس از حضور در 8 دوره مسابقات المپیک و جام جهانی در رقابت های جهانی 1959 ژاپن، پرافتخارترین حضور خود در تاریخ کشتی را رقم زد و با دریافت پنج نشان طلا، یک نشان نقره، یک نشان برنز و یک عنوان پنجمی به مقام قهرمانی کشتی آزاد جهان دست یافت.

 

جهان پهلوان تختی که در این مسابقات در وزن 87 کیلوگرم به مصاف حریفان رفته بود با حضوری مقتدرانه آخرین مدال طلای خود را به گردن آویخت.

قهرمان ارزشمند ایران در شرایطی در این دیدارها شرکت کرد که از بیماری خطرناکی رنج می برد با این حال عشق به ملت ایران او را به مصاف با بزرگترین قهرمانان جهان کشاند. شدت بیماری تختی به حدی بود که پس از دیدار فینال سریعا به نیویورک منتقل و روز بعد در بیمارستان بزرگ نیویورک تحت عمل جراحی قرارگرفت.

 

در فاصله سال های 1962 تا 1966، جهان پهلوان تختی با وجود سن بالا همچنان عضو تیم ملی ایران بود. اما تنها در بازی های المپیک 1964 توکیو شرکت کرد که در این دیدار با بداقبالی از کسب چهارمین نشان المپیک خود بازماند و به عنوان چهارمی جهان اکتفا کرد. البته جانشینان تختی در مسابقات جهانی صوفیه(1963) و منچستر(1965) از دریافت حتی یک امتیاز در وزن هفتم ناموفق بودند، این امر در کنار عشق وافری که ملت ایران به جهان پهلوان داشتند، موجی از درخواست های مردمی و مطبوعاتی برای حضور مجدد تختی در رقابت های جهانی را برانگیخته بود. پهلوان 36 ساله ایران با وجود عدم آمادگی کافی و گذشتن از مرز بازنشستگی شرکت در مسابقه های جهانی 1966 (تیرماه 1345) تولیدو را پذیرفت.

تختی در مسابقات انتخابی مسابقات جهانی 1966 از نظر نتایج فنی و پیروزی با ضربه فنی، بهترین چهره شناخته شده و به عنوان بهترین کشتی گیر وزن هفتم ایران راهی آمریکا شده بود با این حال کارشکنی و برخوردهای سویی که از سوی برخی افراد و مقامات نسبت به او روا می شد روحیه او را تضعیف کرده بود.

 

جهان پهلوان تختی به هنگام عزیمت به آخرین سفر خود، در میان خیل عظیم مردمی که برای بدرقه او و همراهانش آمده بودند در گفت و گو با خبرنگار" کیهان ورزشی" گفت: هیچ چیز نمی تواند مرا خوشحال کند، پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق. 

نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمده اند، احساس شرمندگی می کنم. راستی چقدر محبت بدهکارم؟ من چرا باید کشتی بگیرم؟ چرا باید همراه تیم مسافرت کنم، تا سبب این همه مراجعت باشم؟ اگر پاسخ به این پرسش را می دانستم من هم می توانستم ادعا کنم چون دیگران هستم... وقتی کسی نداند چه عاملی سبب خوشحالی اش خواهد شد، یقینا نخواهد توانست بگوید چرا کشتی می گیرد و چرا همراه تیم مسافرت می کند "

تختی که بی امید به مصاف تازه نفسی ها و جوانان جویای نام رفته بود، متاسفانه با بدترین قرعه ممکن نیز مواجه شد به طوری که پس از پیروزی پنج بر صفر در مقابل حریفی از مجارستان به مصاف " الکساندر مدوید" و " احمد آئیک"( نفرات اول و دوم این دوره از رقابت ها) رفت و با قبول شکست در برابر آنها برای همیشه با صحنه کشتی خداحافظی کرد.

تختی در دوران زندگی ورزشی‌اش رکورددار شرکت در المپیک‌ها و کسب بیشترین مدال از این آوردگاه بود. درچهار دوره المپیک حضور داشت و حاصل آن یک طلا، دو نقره و یک عنوان چهارم بود که در کشتی ایران این امر اتفاق نادری است. جهان پهلوان علاوه بر قهرمانی، به لحاظ منش و رفتار انسانی و سجایای اخلاقی پسندیده و جوانمردی و نوع دوستی شهره خاص و عام بوده‌است.

 او زندگی خود را وقف مردم کرده بود. شادروان تختی در ورزش باستانی و کشتی پهلوانی نیز دارای تبحر و مهارت بود، چنان که سه بار پهلوان ایران شد و هر بار کشتی‌گیران نامداری را مغلوب کرد.

وی چهار ماه پس از بازگشت از آخرین سفر خود (تولیدو، ۱۹۶۶) در آبان ماه سال ۱۳۴۵ زندگی مشترک خود را با همسرش آغاز کرد که حاصل آن تولد بابک در سال ۱۳۴۶ بود. پس از گذشت چهار ماه از تولد فرزندش، خبر درگذشت وی تحت عنوان خودکشی اعلام شد و همه را در اندوهی عظیم و بهتی شگفت‌انگیز فرو برد.

#بتسابه #مهدوی

 

  • بتسابه مهدوی

الهی_نامه 1

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۲۰ ق.ظ

الهی_نامه 1

دکتربتسابه مهدوی

الهی ....

نه ظالمی که گویم زنهار...🌹

نه در تو حقی دارم که گویم بیار ...

کار به دست توست ..🍃

انداخته ی خود را از خاک بردار😭

لقمه خوری هر جایی 🍁

طاعت کنی ریایی 🍁

محبت رانی هوایی 🍁

فرزند خواهی خدایی 🍁

زهی ای مردک سودایی ...🍁

از او خواه که دارد و میخواهد که بخواهی ...🌻🌻🌻

از او مخواه که ندارد و میترسد که بخواهی ...👇🏼️🍃

 یکی مدام میدود و نمیرسد ...

یکی خفته بدو میرسد ...😭

در حق دنیا چه گویم ؟

به رنج به دست آرند ...

به زحمت نگه دارند .

و به حسرت بگذارند و بروند.

خدایا ...🌹🌹🌹

اگرحساب با مایه داران است ...من درویشم ..🍃

اگر با سبکباران است من در پیشم ..

 اگر از در آیی ؛درباز است ...

اگر نیایی ...خدابی نیاز است ..

خدایا ..🍃️🍃

آن را که تو خواهی آب در جویش همیشه روان است..

مرغ را دانه باید

طفل را شیر

شاگرد رااستاد ..

خدایا ..🌹🌹🌹

دلی ده که جان در راه تو ببازیم ...

#خدایا ...🌻

به ما یقینی ده ..که در آز برما باز نشود ...🌻

قناعتی ده ،که گنجشک حرص ما باز نشود ...🌻

خدایا در گذار که بد کرده ایم ...

لطف کن که آزره ایم ...🌻

مگو چه آورده ای که رسوا شویم

نگاهمان دار که پریشان نشویم .

روشنمان کن تا گم نشویم .

بر فروز تا در تاریکی نمانیم ..

تو بنوازمان که دیگران ندانند .

تو بسازمان که دیگران نتوانند ..

ما را از خودپرستیدن رهایی ده

ما را با خود آشنایی ده 🍄🌾🍄🌾

دلی ده که در آن آتش هوی نبود .

دیده ای ده که در همه چیزروی تو بیند

#بتسابه #مهدوی

  • بتسابه مهدوی

خدایا1

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۱۹ ق.ظ

خدایا1

دکتربتسابه مهدوی

خدایا ...🌹🌹🌹

اگر یک بار بگویی بنده ی من

از عرش بگذرد خنده ی من ....

خدایا ....🌹

چون با توام از جمله ی تاجدارانم ..تاج برسر 🌹🌹🌹

چون بی توام ... از جمله ی

 خاکسارانم...خاک بر سر ...

خدایا ...🌹🌹🌹

از بوده نالم یا از نابوده ؟؟؟

از بوده نالیدن محال است ..

و از نابوده نالیدن بیهوده ..

خدایا ....حاضری چه جویم ؟

ناظری ....چه گویم ؟؟؟

درویش آب در چاه دارد و نان در غیب ..

او نه پندار در سر دارد و نه زر در جیب

آن که میگوید ...هنوز جوینده است ...یابنده خاموش است .

اگر مرا خواهی گداخت ...

دوزخی دیگر باید آلایشم را

اگر مرا خواهی نواخت...

بهشتی دیگر آسایشم را....

عاشق با محنت قرین است ....

نیکا ... آن معصیت که تورا به عذر آورد ...🌹🌹🌹

شوما آن طاعت که تورا به عجب آورد ..

خدایا ....🌹🌹🌹

اگر از دوستانم ... حجاب بردار

اگر از میهمانانم .... میهمان نیکو دار...

خدایا آنچه را که خود کشته ای ...آب ده ...🌹🌹🌹

آنچه را من کشته ام ...بر آب ده ...

بدان که خداوند در آفرینش خطا نکرده ...🌹🌹🌹

از غیبت خواهی رست ...

بدان که هر چه قضا باشد به تو میرسد ...

از غم خواهی رست...

بدان که او در قسمت جانب کسی را نگرفته است ...

از حسد خواهی رست ...🌹🌹🌹

بدان که اصل تو از چیست ...

از تکبر خواهی رست ...

یکی هفتاد سال علم آموخت ...

اما هرگز چراغی نیفروخت ..🌹🌹🌹

یکی همه ی عمر فقط یک حرف شنید

اما جهانی را از آن حرف بسوخت ...

یار بد ،،،بدتر از کار بد

یار نیک ..بهتر از کار نیک ...

اما...👇🏼🌸

یار نیک تورا به عذر آورد ..

کار نیک تورا به عجب آورد

بلا از دوست عطاست...🌹

از بلا نالیدن خطاست ...🌹

#بتسابه #مهدوی

  • بتسابه مهدوی

آب از نظر عرفان

بتسابه مهدوی | شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۲۳ ب.ظ

آب از نظر عرفان

دکتربتسابه مهدوی

 

1- آب یعنی علم :

تعداد زیادی از عرفای بزرگ اسلامی در کتب و تفسیرهای عرفانی خود ، آب را  کنایه از علم و دانش می دانند و گویند که حیات زمین و نبات به آب بستگی دارد و حیات دل انسان نیز وابسته به علم و دانش است . محی الدین #ابن #عربی بنیان گذار عرفان نظری در کتاب فتوحات مکیه، علم را به آب تشبیه کرده ، زیرا علم سبب حیات روح است ، همچنانکه آب سبب حیات اجسام مادی است . آیه اله حسن زده آملی می گوید : آب در نشأة عنصری صورت علم و مظهر حیات است که تمام عنصریات را زنده دارد و حیات نفوس به علم است چنان که ابدان به آب .مرحوم حاج سید حیدر آملی در جامع الاسرار نیز آب را به علم تفسیر کرده است .

از این روست که در علم تعبیر خواب ، آب را مظهر علم دانسته اند و می گویند اگر کسی خواب ببیند که آب زلال می نوشد یا در آن شنا می کند به علم خواهد رسید و هر چه آن آب زلال تر باشد علم به دست آمده خالص تر خواهد بود .

 

2- آب یعنی حیات :

معمولا" عارفان بالله همه موجودات را زنده و تسبیح گوی خدا می دانند ، البته حیات هر موجودی به حسب مرتبه وجودی خود اوست ، مرحوم حاج سید حیدر آملی در جامع الاسرا ر می گوید ؛ معنای آیه شریفه (( عرش خدا بر آب بود )) این است که عرش الهی بر آب حقیقی که همان حیات حقیقی ساری در همه موجودات است ، قرار داشت ، همانطوریکه آب یا روح  در اجسام  مادی جاری است .

مرحوم ملا هادی سبزواری نیز در کتاب شرح اسماء الحسنی می گوید : مقصود از آب در آیه شریفه (( هر موجود زنده ای را از آب زنده آفریدیم )) ، آب حیات حقیقی است که در ظلمات فناء تعینات ممکنات جاری است . آیه اله حسن زاده آملی در این باره می گوید : سپس اصل هر چیز آب حیات است که مایه حیات اوست و وجود حی بدان زنده است .

 در روایتی از امام صادق ( ع ) نیز آمده است که شخصی از حضرتش سوال کرد طعم آب چگونه است ؟ امام پاسخ داد : طعم حیات است .

 

3- آب یعنی وجود منبسط :

بعضی از عارفان اصل هستی را که شامل تمام موجودات است به آب تعبیر کرده اند. این آب از ازل تا ابد را فرا گرفته و هر موجودی نسبت به این وجود منبسط مثل نقش بر پرده است . استاد حسن زاده آملی می گوید : پس اصل هر چیزی آب حیات است و آن وجود منبسط است که آن را عماء گویند و اسم اعظم است . ملاصدرا در اسفار می گوید : بعید نیست مقصود تالس ملطی ، از این که گفته است اصل همه موجودات آب است همان وجود منبسط نزد عارفان باشد. مرحوم حاج ملا هادی سبزواری نیز در کتاب شرح الاسما الحسنی می گوید یکی از نهرهای معنوی نهر بزرگی است که از دریای آب حیات که همان هویت ساریه است منشعب شده و در همه اشیائ جاری است.

 

4- آب یعنی آب قدس :

از نظر عارفان هیچ پاکی بالاتر از این نیست که انسان تنها و تنها به یاد خدای متعال بوده و از هر چیزی جز او چشم بپوشد و به مقام فناء فی الله برسد. در این خصوص هیچ تعبیری بهتر و زیباتر از کلام امام صادق(ع) نیست که می فرماید : بهشتیان آبی را می نوشند که آنان را از هر چیزی جز خداوند متعال پاک می کند . کاشانی نیز در شرح خود می گوید : سومین مطهر ، نفسی است که با آب قدس یعنی شهود از لوث غیریت و حدوث پاک شده باشد.

 

5- آب یعنی نور تجلی خدا :

تجلی نور خدا چیزی نیست که بتوان با علم حصولی آن را درک کرده و یا بدست آورد، بلکه هر کسی باید با علم حضوری با آن رابطه برقرار کند و در این صورت شخص سالک از خود بی خود شده و غیر از خدای متعال چیزی در سر و باطن او نخواهد بود . خواجه عبدالله انصاری در شرح منازل السائرین در این خصوص محبت را نخستین وادی فنای سالک دانسته و می گوید :    #محبت اولین منزل فناست که سیل بنیان کن آن به سرزمین های هستی سالک جاری شده و او را به وادی محو      می کشاند . قاسانی در شرح این جمله می گوید : این تعبیری است لطیف که از نور تجلی به آب تعبیر کرده که همچون سیلی خروشان بنیان هستی امکانی سالک را به وادی فنا می کشاند . در این حالت عارف همه تعینات امکانی را از دست داده و به حق متصل می شود و این را به مقام فنا تعبیر می کند .

دکتر بتسابه مهدوی

کانال ما در تلگرام:@naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

10 حیوانی که حواس پنج گانه برتر از انسان دارند

بتسابه مهدوی | شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۲۰ ب.ظ

10 حیوانی که حواس پنج گانه برتر از انسان دارند

دکتر بتسابه مهدوی

 

انسان ها همواره تصور می کنند که باهوش ترین موجودات عالم حیاتند اما هیچ یک از حواس پنجگانه آنها توانایی رقابت با تیزترین قابلیت های حسی حیوانات را ندارد.

حیوانات در تاریکی می بینند، بوی طعمه خود را از مایل ها دورتر حس می کنند و امواج الکتریکی را از ماهیچه های فشرده طعمه های مخفی شده دریافت می کنند.

حس هایی که انسان ها از داشتن آن بی بهره اند، در وجود این حیوانات قرار داده شده است.

 

خفاش ها

 خفاش ها با انتشار جیر جیر ماوراء صوت و انعکاس امواج صوتی پس از برخورد با موانع، حشرات را حین پرواز می قاپند و به موانع نمی خورند. این ردیاب صوتی بیولوژیکی اکولوکیشن نام دارد که دلفین ها نیز از آن برای حرکت در میان آب های تیره استفاده می کنند.

 

کوسه ماهی ها

هرگز با یک کوسه ماهی قایم باشک بازی نکنید زیرا می بازید. کوسه ماهی ها سلول های ویژه ای در مغز خود دارند که به میدان های مغناطیسی تولید شده از سوی دیگر موجودات حساس هستند. این توانایی در برخی کوسه ماهی ها آنقدر قوی است که این جانداران وجود یک ماهی پنهان شده زیر شن و ماسه را از طریق سیگنال های الکتریکی ضعیف حاصل از ماهیچه های منقبض شده آن تشخیص می دهند.

 

مارهای بوآ

اندام های حساس به دمای بین چشم ها و منافذ بینی مارهای بوآ به این حیوانات کمک می کنند تا گرمای بدن طعمه خود را حس کنند. هر یک از این اندام ها در هر دو بخش سر مارهای بوآ قرار گرفته اند، از اینرو این حیوانات حتی در تاریکی مطلق نیز قادر به حمله به شکار خود هستند.

 

مرغان مگس

 چشمان حشرات و پرندگان با طول موج انواری که برای انسان قابل رویت نیستند، مطابقت دارد. پرندگانی که به نظر ما به رنگ روغنی می آیند اغلب به رنگ هایی درخشان هستند که ما حتی نامی برای زمانی که این رنگ ها در نزدیکی نور ماوراء بنفش دیده می شوند، پیدا نمی کنیم. تلسکوپ هایی چون هابل تصاویر فرابنفشی تولید می کنند که پس از رنگ آمیزی توسط متخصصین این رنگ ها را نمایان می سازند.

 

گربه ها

 گربه ها پوسته هایی شبیه به آیینه در پشت چشمان خود دارند که به آنها امکان شکار کردن طعمه و حرکت در تاریکی مطلق را می دهد. این پوسته که تاپتیوم لوسیدیوم نامیده می شود نور را پس از انتقال به شبکیه چشم منتقل می کند و باعث می شوند تا چشمان، فوتون ها را بقاپند.

مار ها

 وقتی مارها زبان شاخه دار خود را تکان می دهند ممکن است این حالت برای ما بدشگون به نظر آید اما این جانداران با استفاده از این قابلیت، محیط پیرامون خود را بو می کشند. مارها با استفاده از زبان خود ذرات معلق در هوا را جمع می کنند. زبان روکش دار مارها سپس درون حفره خاص سقف دهانشان که اندام های یاکوبسون نامیده می شوند، غوطه ور می شود. در آن مکان رایحه های بو پردازش شده و به صورت سیگنال های الکتریکی به مغز انتقال می یابند.

 

پروانه ها

 اصطلاح “عشق در هواست” برای پروانه ها لفظ غریبه ای نیست. این حشرات سیگنال های شیمیایی عشق با نام فرومون را که از جنس مخالف پخش می شود تا فاصله 11 کیلومتری در هوا تشخیص می دهند.

 

موش ها

 اکثر موش ها بینایی ضعیفی دارند اما این ضعف خود را با موهای اطراف پوزه جبران می کنند. این موجودات از موهای دراز خود به همان شکلی که انسان های نابینا از عصا استفاده می کنند، بهره می گیرند. موش ها و جوندگان دیگر با حرکت موهای اطراف پوزه خود به هنگام برخورد با اشیاء تصاویری ذهنی خلق می کنند و بدین ترتیب محیط پیرامون خود را شناسایی می کنند.

 

ماهی های استوانه ای

 برخی از ماهی ها از جمله ماهی های استوانه ای با استفاده از کیسه های هوای خود می شنوند. کیسه ها ارتعاشات اصوات را شناسایی می کنند و با استفاده از یک جفت استخوان در گوش میانی این لرزه ها را در گوش داخلی قوت می بخشند. سلول های مویی در گوش داخلی به ارتعاشات واکنش نشان داده و اطلاعات صوتی را به مغز ماهی ها انتقال می دهند.

 

مرغان مهاجر

 بسیاری از پرندگان به ویژه مرغان مهاجر از میدان مغناطیسی زمین برای تشخیص مسیر خود حین پروازهای طولانی مدت استفاده می کنند. دانشمندان هنوز نمی دانند که این پرندگان به چه نحو از این قابلیت بهره می گیرند اما یافته های یک تحقیق نشان می دهد که پرندگان احتمالا از گونه ای جابه جایی حسی برخوردارند که به آنها امکان می دهد تا خطوط مغناطیسی زمین را به صورت الگوهای رنگی یا نور بینند. این خطوط حیطه بینایی پرندگان را احاطه می کنند.

  • بتسابه مهدوی

حروف ابجد

بتسابه مهدوی | جمعه, ۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۰ ق.ظ

حروف ابجد

دکتربتسابه مهدوی

 

حروف ابجدى همان حروف تهجى (الف، با اند) که مطابق فصول خاص ترکیب یافته‏اند از این قرار: ابجد، هوز، حطى، کلمن، سعفص، قرشت، ثخذ، و ضظغ. برای هریک از این حروف عددی اختصاص یافته است به ترتیب زیر:

الف 1 ب 2 ج 3 د 4 ه 5 و 6 ز 7 ح 8 ط 9 ى 10 ک 20 ل 30 م 40 ن 50 س 60 ع 70 ف 80 ص 90 ق 100 ر 200 ش 300 ت 400 ث 500 خ 600 ف 700 ض 800 ظ 900 غ 1000.

از طریق حساب ابجد می توان عدد منطبق بر هر کلمه ای را محاسبه کرد مثلاً کلمه علی (ع ، ل، ی) طبق حساب ابجدی این گونه محاسبه می شود:

ع70+ ل30+ ی10 = 110.

 

تاریخچه حروف ابجد

با توجه به اکتشافات اخیر (آثار رأس شَمره در شمال سوریه)، شاید الفبای خط اوگارتی‌ ها، نخستین الفبایی باشد که تاکنون شناخته شده است. نگارش این کتیبه ‌ها که به خط میخی شبیه است به اواسط هزاره دوم پیش از میلاد می‌رسد. الفبای آن بر صامت ‌ها استوار است و شامل بیست و دو حرف است که در شش گروه نخست الفبای ابجدی گرد آمده است. این الفبا از طریق زبان‌ های آرامی به عربی راه یافته است.

این ترتیب الفبای عبری آرامی با الفبای انگلیسی هم در ترتیب قدری همانندی دارد: ابجد و abcd کلمن و KLMN قرشت و QRST.

 

حروف ابجد در روایات

در برخی روایات به جایگاه حروف ابجد به عنوان مقدمه کتابت اشاره شده است:

1. از امام رضا (ع) روایت شده است: اولین چیزی که خداوند خلق کرد تا نوشتن را برای مخلوق خود بیاموزد حروف معجم بود.

2. از روسول خدا در مورد حروف ابجد سؤال شد آن حضرت فرمودند: تفسیر حروف ابجد را یاد بگیرید؛ چرا که همه شگفتی ها در آن است.

 

حساب ابجد

در حساب ابجدی برای هریک از حروف ابجد به تریتیب یکی از اعداد اختصاص یافته است؛ حساب ابجدى از این قرار است:

الف 1 ب 2 ج 3 د 4 ه 5 و 6 ز 7 ح 8 ط 9 ى 10 ک 20 ل 30 م 40 ن 50 س 60 ع 70 ف 80 ص 90 ق 100 ر 200 ش 300 ت 400 ث 500 خ 600 ف 700 ض 800 ظ 900 غ 1000.

حساب ابجدى را حساب جمل هم مى‏گویند.

برای مثال از طریق حساب ابجد می توان عدد منطبق بر هر کلمه ای را محاسبه کرد مثلاً کلمه علی (ع، ل، م) طبق حساب ابجدی این گونه محاسبه می شود:

ع70+ ل30+ ی10 = 110.

دکتر #بتسابه #مهدوی

  • بتسابه مهدوی

الهاماتالهی

بتسابه مهدوی | جمعه, ۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۲۸ ق.ظ

#الهامات #الهی

دکتر بتسابه مهدوی

 

یکم : تقویت #دنیای #درونی

برای تقویت دنیای درونی ، میتوانید از #مراقبه ، #مدیتیشن ، تمرین سکوت ، نماز خواندن و #ذکر های شبانه استفاده کنید . در هنگام انجام تمرینات و یا انجام عبادت ها ، در طلب هیچ چیز نباشید . نخواهید صدای فرشتگان را بشنوید ، نخواهید به مکانی اسرار آمیز بروید ، با در خواست زبانی یا ذهنی چیزی اتفاق نمی افتد ، بلکه شما تنها باید به مراقبه یا مدیتیشن یا سکوت یا عبادت بنشینید ، زمانی که در طلب چیزی نباشید همه چیز در شما جاری خواهد شد و در آن هنگام هست که درون شروع به شکوفا شدن میکند .

 

هدف از تمرینات درونی رسیدن به مرتبه ی خاصی نیست ، بلکه هدف جاری شدن نور الهی و افزایش قدرت درونی ما برای دریافت الهامات الهی هست ، در یک کلام هدف رسیدن به وحدت با خداوند است گاهی صداها از درون انسان شنیده می شوند و نه از طریق قوای شنوایی ، ناگهان کلامی رو دریافت میکنید ، اما نمیدانید چطور این کلام را دریافت کردید ، چون شما چیزی نشنیدید . این یک خیال یا یک توهم نیست ، یک واقعیت هست ، که باز به همان توجه به دنیای درونی بر میگردد .

 

دوم : تقویت قوه ی شنوایی

ابتدا ما به این نیاز داریم که قوه ی شنوایی خود را تقویت کنیم ، چون در مواقعی فرشتگان الهی با ما صحبت میکنند . یکی از بهترین راه ها برای تقویت قوه ی شنوایی خود استفاده از تمرین سکوت است . نحوه ی انجام تمرین سکوت در پست سکوت گفته شده ، تمرین سکوت را به طور مرتب ، شبانه ، هر شب بیست دقیقه انجام بدید و در لحظه تمرین ، زمانی که چشمان خود رو بسته اید به صدای اطراف گوش بدید ، کوچکترین صداها رو دنبال کنید ، زمانی که ماشینی از خیابان رد میشود صدای ان ماشین را تعقیب کنید و تا زمانی که ان صدا قطع میشود صدا را دنبال کنید .

 

گاهی چندین صدا در گوش ما شنیده میشود ، شما با چشمان بسته خود تنها به یک صدا گوش بدهید . به عنوان مثال : به اتاق خواب خود رفتید و میخواهید تمرین سکوت را انجام بدهید ،پدر هم در منزل حضور دارد و دارد تلویزیون نگاه میکند ، صدای تِک تِک ساعت اتاق خواب + صدای تلویزیون + صدای تردد ماشین ها در خیابان شنیده میشود ، در تمرین سکوت خود به ضعیف ترین صدای موجود گوش بدهید . که فکر میکنم صدای تِک تِک ساعت باشد به این صدا با تمام دقت گوش بدهید و این روند را ادامه بدهید . طوری که دیگه هیچ صدایی را نشنوید . این تمرین به شما کمک میکند الهامات الهی را در مواقع ضروری بشنوید . معمولا در اول صبح که از خواب بیدار شدید یا در هنگام تمرین سکوت به یک باره متوجه خواهید شد که علاوه بر صداهای اطراف صداهای دیگری هم به گوش میرسد ، صداهای درهَم و شاید همهمه ی صحبت آدم ها .

نکته ی مهم : زمانی که اینگونه صدا ها به گوش میرسند باید بی حرکت ایستاد و بدون هیچ واکنشی تنها گوش داد ، زمانی که صدایی نا شناخته به گوش میرسد ، اگر بخواهید تنها به صدای ناشناخته گوش بدهید صدا قطع خواهد شد !!! در اوایل صداهای نا مفهومی را میشنوید اما به مرور جملاتی را میشنوید که شما را حیران و عاشق معبود میکند .

 

سوم : در خواست و صحبت کردن با #فرشتگان و #خداوند .

با فرشتگان نگهبان خود صحبت کنید و مطمئن باشید که ان ها صدای شما را میشنوند و به سوالات و در خواست های شما جواب میدهند ، به عنوان مثال شما مشغله ی ذهنی دارید و از فرشتگان و خداوند درخواست کمک میکنید ، منتظر پاسخ هستید ، اما در ان لحظه نه چیزی میشنوید و نه چیزی از درون شنیده میشود . در این لحظه نا امید نشوید چندین و چندین بار درخواست خود را تکرار کنید و به فرشتگان اینگونه صحبت کنید : به کمک شما نیاز دارم ، کمکم کنید ، من پیام شما رو دریافت نکردم ، واضح تر پیام خودتون رو به من برسونید . و حتما نباید این گفته ها را بر زبان بیاورید ، چون خداوند و فرشتگان فکر شما را هم میخوانند ، پس با فکر هم میتوانید این درخواست ها را داشته باشید .

پیام فرشتگان میتواند از طریق ذهن و یا درون به شما اعلام بشود ، به عنوان مثال ایده ای در ذهن شما ایجاد بشود ، فکری تازه به دهنتان برسد ، این ها همان الهامات الهی هستند .

  • بتسابه مهدوی

پاک نگاه داشتن خانه از لحاظ ایجاد انرژی مثبت

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۳ ق.ظ

پاک نگاه داشتن خانه از لحاظ ایجاد انرژی مثبت

دکتر بتسابه مهدوی

 

1- در محیط مورد نظر کندر تبخیر نمایید (به شکل بخور) بهتر است کندر سوخته نشود بلکه بر روی زغال گداخته گذاشته شود تا تبخیر شود

 

2- در محیط مورد نظر از بخور استفاده کنید. بوی بخور انرژی محیط را تصفیه میکند.

 

3- روغنهای زیر خاصیت ایجاد انرژی مثبت دارند و انرژی منفی را خنثی میکنند. بنابراین از روغنهای زیر در چراغ روغنی استفاده کنید:

روغن خردل ، روغن کنجد ، کره تصفیه شده

 

4- سوزاندن شمع نیز انرژی منفی را خنثی میکند و انرژی مثبت ایجاد مینماید. انجام تمرین تمرکز بر روی شعله شمع بسیار مفید است و گفته میشود نور آن انرژی منفی را پاک میکند

 

5- آب نمک قدرت زیادی در خنثی ساختن انرژی منفی دارد. میتوانیم کف مکان مورد نظر را با آب نمک بشوییم و تی بکشیم یا حتی کاسه ای آب نمک در گوشه اتاق نگه داریم. گاه گاهی آن کاسه را چند ساعتی در آفتاب بگذارید و بعد از چند روز آب آن را عوض کنید.

 

6- وجود گلهای بریده شده همراه با برگ و ساقه سالم و نیز گلهای گلدانی در درون منزل یا محیط کار عامل بسیار خوبی برای تولید انرژی مثبت و خنثی کردن انرژی منفی میباشد. گلهائی به رنگ زرد، نارنجی و آبی یا بنفش برای این منظور خیلی مناسب هستند.

 

برگهای گیاه Tulsi در دفع و خنثی کردن انرژی منفی بسیار مؤثر هستند. بنابراین همیشه در بالکن منزل خود این گیاه را داشته باشید.گیاهانی مثل پیجک ، شمعدانی و سرخس هم از قدرت بالایی برای تصفیه هوا برخوردارند.

 

7- در محیط اطرافتان و اشیای تشکیل دهنده آن (نظیر فرش، مبلمان، پرده و لباس) از رنگ هایی استفاده کنید که انرژی مثبت ایجاد کنند و انرژی منفی را دفع نمایند، از قبیل سفید، آبی- بنفش، سبز، زرد، نارنجی، صورتی و غیره. حتی مجسم کردن این رنگها در مدیتیشن در جذب انرژی به شما کمک میکند.

 

8- درست مثل رنگها، صداهائی نیز وجود دارند که روی انرژیهای مثبت و منفی اثر جاذب و دافع دارند. تمام صداهای «ساتویک»1و موسیقی تحت این مقوله قرار میگیرند. این صداها عموماً در ملودیهای قدیمی، آوازهای عبادات، ، موسیقی کلاسیک، ارتعاشات صوتی حاصل از دمیدن در یک صدف بزرگ شیپوری و صداهائی که تقلید از طبیعت هستند مانند صدای باد در حرکت و آبشار و رودخانه و صدای پرندگان، دریافت میشوند

 

9- دانه های خوراکی گیاهان به ویژه برنج (پخته نشده) توانایی جذب و از بین بردن انرژی منفی را دارند. به ویژه، در یازدهمین روز از سیکل بدر شدن و هلال شدن ماه این حالت در بیشترین مقدار خود است.

 

10- ذکر کردن مانتراها و یا اذکار اسلامی ،محیطی با انرژی خالص می آفریند که عمدتاً به علت ارتعاشات پاک و خالص صوتی آن میباشد. اما ذکر کردن و ادای مانتراها بطور ذهنی و بدون کلام نیز در پاک کردن محیط مؤثر است زیرا ارتعاشات خالص فکر که بر اثر ادای ذهنی مانتراها ایجاد میشوند به علت رابطه بین انرژی حیاتی و فکر بر انرژی فضای اطراف اثر میگذارند.

  • بتسابه مهدوی

صورت وسیرت

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۰ ق.ظ

صورت وسیرت

دکتر بتسابه مهدوی

در صورت اگر موسی و هارون آیی

بر شیوه ی جبرئیل بیرون آیی..💛

از صورت زهد تو چه مقصود حاصل

در سیرت اگر یزید و قارون آیی

  • بتسابه مهدوی

منظور از سیر در ذات حقّ چیست؟

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۸ ق.ظ

منظور از سیر در ذات حقّ چیست؟

دکتر بتسابه مهدوی

 

سیر در ذات حقّ مرحله ای است که انسان مراحل سیر و سلوک را طی کرده و به کمال نسبی ناشی از ریاضتها دست یافته، و در حال تماشای حق باشد.

این مرحله را مرحله توحید محض و امثال آن هم می گویند.

عباراتی برگزیده از عطار نیشابوری را می آوریم.

او در ابتدا مراحل سیر و سلوک و سیر در حق را هفت مرحله دانسته، که عبارت است از طلب، عشق، معرفت، استغناء، توحید، حیرت و فنا؛ یعنی بقاء در ذات او یا فناء فی الله.

این هفت وادی را عطار در منطق الطیر چنین بیان کرده است:

گفت ما را هفت وادی در ره است...  چون گذشتی هفت وادی درگه است...

 

اول مرحله طلب:

 

در این مرحله سالک راه حقیقت باید مردانه گام در راه نهد و از خود بگذرد و همت قوی دارد و در همه حال و همه جا یار را بجوید و به دنبال او که در درون وی است، کند و کاو و جستجو نماید.

این وادی وادی پر خطری است ولی سالک نباید وحشتی به دل راه دهد؛

سر تا پا تسلیم رضای او باشد و بکوشد تا بیابد که عاقبت، جوینده یابنده بود:

چون فرود آیی به وادی طلب...  پیشت آید هر زمانی صد تعب...

 

دوم مرحله عشق:

 

درین وادی وجود طالب و سالک مالامال از عشق و شوق و مستی می گردد.

عشق وجودش را چنان پر می سازد که یکسره آتش سوزان می شود و در تب و تاب می افتد.

عشق به حق به صورت عشق به همه مظاهر هستی که جلوه رخ دوست هستند، نمودار می گردد و در عین سوز و گداز و اشتعال درون سر تا پا خوبی و صفا و صلح و آشتی می گردد.

سالک در این مرحله می سوزد و به یاد دوست، همه کس و همه چیز را دوست می دارد.

درین حال سالک خود را در مسیر و جریان کل کاینات می بیند و با تمام ذرات هستی همراه و همراز می گردد.

زنده دل باید درین ره مرد کار...  تا کند در هر نفس صد جان نثار...

 

سوم مرحله معرفت:

 

عبارت است از شناخت و به نظر عرفا اصل معرفت، شناخت خداوند است.

ارزش هر کس به معرفت بود و هر که را معرفت نبود بی قیمت بود.

نسبت به نفس خود و ذات حقیقت شناخت پیدا می کند و چشم دل و جان وی، چشم سر و چشم درونی وی باز می شود.

عارف پاکدل چشم جانش به حقایق و رموز دستورهای پیرحق باز می گردد.

 

چهارم مرحله استغنا:

 

درین مرحله صوفی و سالک چنان به خداوند متکی می گردد که از همه چیز و همه کس جز او بی نیاز می گردد، و خود را در کوی امن و رجا مستغنی می یابد و از همه مال و مقام و جلوه های وسوسه انگیز زندگی بیکباره دل می کند و طمع می برد.

ای بس که چو پروانه پر سوخته زان شمع  در کوی رجا دامن پندار گرفتیم و این مرحله رسیدن به فقر سلوکی است که استغنای کامل و بی نیازی به همه چیز است.

رسیدن به این مرحله و پشت پا زدن به هوس ها و جلوه های دنیایی، پا گذاردن بر سر افلاک و نه گنبد میناست، و اینجاست که سالک می تواند با افتخار خود را بالاتر و برتر از حطام دنیا و زخارف خاکی مشاهده کند و صفات خداوندی را در وجودش متجلی ببیند.

 

پنجم مرحله توحید:

 

اکنون عارف به مرحله توحید می رسد، چشم دل باز می کند تا جان بیند.

در این حال مشاهده می کند که در جهان یکی هست و هیچ نیست جز او، و بر هر چه بنگرد او را در وی می بیند.

در این حال عارف همه چیز و همه جا را از آن جا که مظهر و آفریده اویند، زیبا می بیند و می ستاید.

به دریا بنگـــــــــــرم دریا تو بینم...  به صحرا بنگرم صحرا تو بینم...

به هر جا بنگرم کوه و در و دشت...  نشان از قامت رعنــــا تو بینم...

در این مرحله گاه عارف حتی جدا دانستن حق را از خود و از عالم هستی که جلوه رخ دوست است دوگانگی می داند، و معتقد است که جهان هستی تجلی و جلوه رخ دوست است وهر چه هست اوست و جز او هیچ نیست.

 

ششم مرحله حیرت:

در این مرحله در دل عاشق و اهل الله در وقت تامل و تفکر و حضور،

حیرت و سرگردانی وارد می شود، و در طوفان فکرت و معرفت سرگردان می شود و هیچ باز نداند.

در رهت حیران شدم ای جان من...  بی سرو سامان شدم ای جان من...

 

هفتم  وادی فنا:

 

این مرحله مرحله نیستی و محو شدن سالک است از خود و بقای اوست در حق.

در این حال منیت و خود خواهی وی به سیر در ذات حق همراه همه صفات مذموم

و ناپسند نابود می شود و وجودش زنده می گردد به صفات پسندیده و محمود الهی.

درین مرحله است که انسان به آزادگی مطلق می رسد.

فنا پایان راه سیر در ذات حق است، و شروع بقاء در حق و یا شروع سیر در ذات حق.

در این حال است که انسان متخلق به اخلاق حق می گردد

و چنان غرق دریای افعال الهی می شود که نه خود را و نه غیر را اراده ای نبیند

جز فعل و اراده و اختیار مطلقه حق تعالی.

در اینجا سالک به ایمان کامل می رسد و تسلیم محض است.

  • بتسابه مهدوی