نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۱۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دکتر مهدوی» ثبت شده است

دوره قاجارها، پرچم چهار گوشه

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۱۶ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

در دوران آغا محمدخان قاجار، سر سلسله قاجاریان، چند تغییر اساسی در شکل و رنگ پرچم داده شد، یکی این که شکل آن برای نخستین بار از سه گوشه به چهارگوشه تغییر یافت و دوم این که آغامحمدخان به دلیل دشمنی که با نادر داشت، سه رنگ سبز و سفید و سرخ پرچم نادری را برداشت و تنها رنگ سرخ را روی پرچم گذارد.

 

دایره سفید رنگ بزرگی در میان این پرچم بود که در آن تصویر شیر و خورشید به رسم معمول وجود داشت، با این تفاوت بارز که برای نخستین بار شمشیری در دست شیر قرار داده شده بود. در عهد فتحعلی شاه قاجار، ایران دارای پرچمی دوگانه شد. یکی پرچمی یکسره سرخ با شیری نشسته و خورشید بر پشت که پرتوهای آن سراسر آن را پوشانده بود.

 

نکته شگفتی آور این که شیر پرچم زمان صلح شمشیر بدست داشت در حالی که در پرچم عهد جنگ چنین نبود. در زمان فتحعلی شاه بود که استفاده از پرچم سفید رنگ برای مقاصد دیپلماتیک و سیاسی مرسوم شد. در تصویری که یک نقاش روس از ورود سفیر ایران «ابوالحسن خان شیرازی» به دربار تزار روس کشیده، پرچمی سفید رنگ منقوش به شیر و خورشید و شمشیر، پیشاپیش سفیر در حرکت است.

 

سالها بعد، امیرکبیر از این ویژگی پرچم‌های سه گانه دوره فتحعلی شاه استفاده کرد و طرح پرچم امروزی را ریخت. برای نخستین بار در زمان محمدشاه قاجار (جانشین فتحعلی شاه) تاجی بر بالای خورشید قرار داده شد. در این دوره هم دو درفش یا پرچم به کار می‌رفته‌است که بر روی یکی شمشیر دو سر حضرت علی (ع) و بر دیگری شیر و خورشید قرار داشت که پرچم اول درفش شاهی و دومی درفش ملی و نظامی بود.

 

امیرکبیر و پرچم ایران

میرزا تقی خان امیرکبیر، بزرگمرد تاریخ ایران، دلبستگی ویژه‌ای به نادرشاه داشت و به همین سبب بود که پیوسته به ناصرالدین شاه توصیه می‌کرد شرح زندگی نادر را بخواند.

 

امیرکبیر همان رنگ‌های پرچم نادر را پذیرفت، اما دستور داد شکل پرچم مستطیل باشد (بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه) و سراسر زمینه پرچم سفید، با یک نوار سبز به عرض تقریبی 10 سانتی متر در گوشه بالایی و نواری سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پایین پرچم دوخته شود و نشان شیر و خورشید و شمشیر در میانه پرچم قرار گیرد، بدون آنکه تاجی بر بالای خورشید گذاشته شود. بدین ترتیب پرچم ایران تقریباً به شکل و فرم پرچم امروزی ایران درآمد.

 

پرچم و مقاصد نظامی

استفاده از پرچم به منظور مقاصد نظامی و صف بندی در میادین جنگی تا اواخر قرن ۱۹ ادامه داشت و هر واحد نظامی اغلب پرچم خاص و مشخص خود را به همراه داشت که اغلب آن را با روبان های رنگی تزیین می کرد و در رویارویی در میدان جنگ هر گروه که می توانست پرچم دیگری را به چنگ آورد، افتخار بزرگی را برای خود به بار می آورد و طرف مقابل این اتفاق را شرمندگی بزرگ می نامید. اما همان طور که ذکر شد این رسم در اواخر قرن ۱۹ از بین رفت.

 

پرچم و وضعیت هوا

استفاده دیگر از پرچم در اعلان وضع هوا بود و بر کشتی ها اغلب پرچم هایی نصب می شد که وضعیت باد در دریا را نشان می داد.

پرچم قرمز با مربعی سیاه در مرکز آن نشانه تندباد و نصب دو پرچم با این شکل در کنار هم نشانه گردباد است و استفاده از پرچم های قرمز، زرد یا سبز در سواحل هم برای مشخص شدن وضعیت مطمئن یا غیرمطمئن امواج ساحلی و یخ زدگی آن منطقه است.

پیش از استفاده از امواج رادیویی برای مخابره و ارسال پیام ها با افراشتن پرچم هایی که بر روی آنها کلماتی نوشته شده بود و استفاده از طرح ها و رنگهای خاص انتقال اخبار صورت می گرفت.

 

پرچم ها و ملیت ها

یکی از متداول ترین و معمول ترین مصارف پرچم در مشخص کردن کشورها و ملیت هاست. طراحی و شکل بعضی از پرچم ها الهام بخش، پیدایش و طراحی سایر پرچم ها بوده است و برخی از آنها براساس نظر و هدفی خاص ایجاد شده است.

 

۱) پرچم دانمارک که Dannebrog نام دارد را با پرچم کشورهای فنلاند، ایسلند، نروژ و سوئد مقایسه کنید همگی طرح صلیبی شکل دارند.

 

۲) پرچم سوئیس که الهام گرفته از پرچم صلیب سرخ بین المللی است.

دکتر بتسابه مهدوی

24 خرداد 1396 

  • بتسابه مهدوی

نخستین تصویر بر روی پرچم ایران

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۱۶ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

در سال 255 خورشیدی ( 976 میلادی) که غزنویان، با شکست دادن سامانیان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوی برای نخستین بار دستور داد نقش یک ماه را بر روی پرچم خود که رنگ زمینه آن یک‌سره سیاه بود، زردوزی کنند. سپس در سال 410 خورشیدی (1031 میلادی) سلطان مسعود غزنوی به انگیزه دلبستگی به شکار شیر دستور داد نقش و نگار یک شیر جایگزین ماه شود و از آن پس هیچگاه تصویر شیر از روی پرچم ملی ایران برداشته نشد؛ تا انقلاب اسلامی در سال (1979 میلادی).

 

 افزوده شدن نقش خورشید بر پشت شیر

در زمان خوارزمشاهیان یا سلجوقیان سکه‌هایی زده شد که بر روی آن نقش خورشید بر پشت آمده بود؛ رسمی که به سرعت در مورد پرچمها نیز رعایت شد.

 

در مورد علت استفاده از خورشید، دو دیدگاه وجود دارد: یکی اینکه چون شیر گذشته از نماد دلاوری و قدرت، نشانه ماه مرداد (اسد) هم بوده و خورشید در ماه مرداد در اوج بلندی و گرمای خود است، به این ترتیب همبستگی میان خانه شیر (برج اسد) با میانه تابستان نشان داده می‌شود.

 

نظریه دیگر بر تأثیر آیین مهرپرستی و میتراییسم در ایران دلالت و از آن حکایت دارد که به دلیل تقدس خورشید در این آیین، ایرانیان کهن ترجیح دادند خورشید بر روی سکه‌ها و پرچم بر پشت شیر قرار گیرد.

 

 پرچم در دوران صفویان

در میان شاهان سلسله صفویان که حدود 230 سال بر ایران حاکم بودند، تنها شاه اسماعیل اول و شاه تهماسب اول بر روی پرچم خود نقش شیر و خورشید نداشتند. پرچم شاه اسماعیل یک‌ سره سبز رنگ بود و بر بالای آن تصویر ماه قرار داشت. شاه تهماسب نیز چون خود زاده ماه فروردین (برج حمل) بود، دستور داد به جای شیر و خورشید تصویر گوسفند (نماد برج حمل) را هم بر روی پرچمها و هم بر سکه‌ها ترسیم کنند.

 

پرچم ایران در بقیه دوران حاکمیت صفویان سبز رنگ بود و شیر و خورشید را بر روی آن زردوزی می‌کردند. البته موقعیت و طرز قرار گرفتن شیر در همه این پرچمها یکسان نبوده، شیر، گاه نشسته بوده، گاه نیمرخ و گاه رو به سوی بیننده. در بعضی موارد هم خورشید از شیر جدا بوده و گاه چسبیده به آن.

 

به استناد سیاحت نامه ژان شاردن جهانگرد فرانسوی استفاده او بیرق‌های نوک تیز و باریک که بر روی آن آیه‌ای از قرآن و تصویر شمشیر دو سر حضرت علی (ع) یا شیر خورشید بوده، در دوران صفویان رسم بوده‌است. به نظر می‌آید که پرچم ایران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده نه چهارگوش.

 

پرچم در عهد نادرشاه افشار

نادر که مردی خودساخته بود، توانست با کوششی عظیم ایران را از حکومت ملوک الطوایفی رها ساخته، بار دیگر یکپارچه و متحد کند. سپاه او از سوی جنوب تا دهلی، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و کرکوک و بغداد و از شرق تا مرز چین پیش روی کرد. در همین دوره بود که تغییراتی در خور در پرچم ملی و نظامی ایران به‌وجود آمد.

 

درفش شاهی یا بیرق سلطنتی در دوران نادرشاه از ابریشم سرخ و زرد ساخته می‌شد و بر روی آن تصویر شیر و خورشید هم وجود داشت؛ اما درفش ملی ایرانیان در این زمان سه رنگ سبز و سفید و سرخ با شیری در حالت نیمرخ و در حال راه رفتن داشته که خورشیدی نیمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دایره خورشید نوشته بود:

 

«المک الله». سپاهیان نادر در تصویری که از جنگ وی با محمد گورکانی، پادشاه هند، کشیده شده‌است، بیرقی سه گوش با رنگ سفید در دست دارند که در گوشه بالایی آن نواری سبزرنگ و در قسمت پایینی آن نواری سرخ دوخته شده‌است. شیری با دم برافراشته به صورت نیمرخ در حال راه رفتن است و درون دایره خورشید آن باز هم «المک الله» آمده‌است.

 

بر این اساس می‌توان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلی ایران است. زیرا در این زمان بود که برای نخستین بار این سه رنگ بر روی پرچم‌های نظامی و ملی آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند.

دکتر بتسابه مهدوی

23 خرداد 1396

  • بتسابه مهدوی

پیدایش و تاریخچه پرچم ایران

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۱۳ ق.ظ

دکتر  بتسابه مهدوی

 

نخستین رنگ‌های پرچم ایران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانه‌ای ویژه بر روی آن وجود داشته باشد.

پرچم ایران، به رنگ‌های سبز، سفید، و قرمز، درمیان این سه رنگ بسته به نوع حکومت‌هایی که بر ایران فرمان‌روایی کرده‌اند گاه شیر و خورشید که قدمت بیشتری دارد و گاه سفید (بدون نشان) قرار گرفته‌است، درحال حاضر و بعد از انقلاب 1357 هجری شمسی ایران نشانی که بیان‌گر «الله» و شعار «لا اله الا الله» است به رنگ قرمز در میان پرچم و روی رنگ سفید قرار گرفته‌است، همچنین 22 «الله‌اکبر» به رنگ سفید و به نشانه پیروزی انقلاب در روز 22 بهمن، در حاشیه پایین رنگ سبز و حاشیه بالای رنگ قرمز قرار گرفته‌است.

 

معنای رنگ‌های پرچم

سبز نشانه خرمی و دوستی

سفید صلح و دوستی (بر گرفته از نشانه زرتشتیان)

قرمز نشان خون از دست رفتگان در راه ایران (شهیدان)

این سه رنگ از دیر باز در نمادهای ایرانی بکار می‌رفته‌اند. برای نمونه در نگاره‌هایی که از کاخ‌های شوش بدست آمده‌است این سه رنگ را با این ترتیب می‌توان دید.

 

درفش کاویانی

نخستین اشاره در تاریخ اساطیر ایران به وجود پرچم، به قیام کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم آژی‌دهاک (ضحاک) برمی‌گردد. در آن هنگام، کاوه برای آن که مردم را علیه ضحاک بشوراند، پیش‌بند چرمی خود را بر سر چوبی کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شوند.

 

سپس کاخ فرمانروای خونخوار را در هم کوبید و فریدون را بر تخت شاهی نشانید. فریدون نیز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پیش‌بند کاوه را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش آراستند و در و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهی خواند و بدین سان درفش کاویانی پدید آمد. نخستین رنگ‌های پرچم ایران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانه‌ای ویژه بر روی آن وجود داشته باشد.

 

درفش کاویان صرفاً افسانه نبوده و به استناد تاریخ تا پیش از حمله تازیان به ایران، به ویژه در زمان ساسانیان و هخامنشیان، پرچم ملی و نظامی ایران را درفش کاویان می‌گفتند؛

 

محمدبن جریر طبری در کتاب تاریخ خود به نام الامم و الملوک می‌نویسد: درفش کاویان از پوست پلنگ درست شده، به درازای دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بین نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است، 60 سانتی متر به حساب آوریم، تقریباً پنج متر عرض و هفت متر طول می‌شود. ابوالحسن مسعودی نیز در مروج اهب به همین موضوع اشاره می‌کند.

 

به روایت بیشتر کتاب‌های تاریخی، درفش کاویان زمان ساسانیان از پوست شیر یا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوری بر روی آن باشد. هر پادشاهی که به قدرت می‌رسید، تعدادی جواهر بر آن می‌افزود. به هنگام حمله اعراب به ایران، در جنگی که در اطراف شهر نهاوند درگرفت، درفش کاویان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور «بهارستان» نزد عمر بن خطاب، خلیفه مسلمانان، بردند، وی از بسیاری گوهرها، درها و جواهراتی که به درفش آویخته شده بود، دچار شگفتی شد و به نوشته فضل الله حسینی قزوینی در کتاب المعجم: « سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانیدند.

دکتر بتسابه مهدوی

23 خرداد 96

  • بتسابه مهدوی

اهل حق

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۱۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

برخى از نویسندگان هوادار این فرقه معتقدند این فرقه در قرن دوم هجرى پدید آمده و در قرن هفتم تجدید حیات یافته است.

از نظر برخى دیگر ریشه تاریخى این فرقه به قرن چهارم هجرى به فردى به نام مبارک شاه و ملقّب به شاه خُوَشین (با ضمّ خ و فتح واو) بازمى گردد. وى که عنوان «سلطان طریقت» را داشته و در بلوران از توابع لرستان با جمعى از پیروان خود زندگى مى کرد به چهار تن از آنان وعده داده که پس از درگذشت وى، روحش پس از صد سال در جسم فردى به نام سلطان صحاک یا (اسحاق) تجلى خواهد کرد. در فاصله ى این صدسال، یارستان (اهل حق) در گوشه اى خموش چشم به انتظار سلطان صحاک دوخته بودند تا او را دریافتند و دور او گرد آمدند.

آنچه در میان پیروان اهل حق معروف است، این است که سلطان صحاک (اسحاق) مؤسس مسلک آنان است. و از طرفى آن ها از این که از فرقه هاى غلات به شمار آمده و على اللهى خوانده شوند، به شدت احتراز دارند. «یارستان و اهل حق هاى واقعى هیچ گاه حضرت على علیه السلام را خدا نمى دانند و آنچه مسلّم و مشخص است نسبت هایى که به اهل حق به عنوان على اللهى داده اند و یا در بعضى کتب و مقاله ها على اللهى را شعبه اى از اهل حق مى دانند، خلاف محض است و خط اهل حق هاى یارستانى کاملاً از على اللهى ها دور است».

 

خاندان ها یا شاخه هاى اهل حق

سلطان اسحاق براى تشکیلات این فرقه جانشینانى تعیین کرد و براى هریک از آن ها وظیفه اى مقرر نمود و به هریک ـ به تناسب وظیفه ى وى ـ لقب مخصوصى داد. در ابتدا «پیر بنیامین» را به سمت «پیرى» و «داود» را به سمت «دلیل» براى همه ى اهل حق منصوب کرد. آنان براى تداوم رهبرى، هفت نفر از یاران خود را به عنوان هفت خاندان یا هفت سرسلسله ى اهل حق به پیروان خود معرفى کردند که از آن پس به «هفت تن» معروف شدند، و برخى این هفت تن را از یاران اولیه ى سلطان اسحاق دانسته اند. این خاندان ها عبارتند از:

1ـ خاندان شاه ابراهیم. فرزند سید محمد گوره سوار که به شاه ابراهیمى ها معروفند.

2ـ خاندان سید ابوالوفا.

3ـ خاندان عالى قلندر. درویش هاى قلندرى منطقه ى کرند و استان کرمانشاهان منسوب به او هستند.

4ـ خاندان سید میرسور.

5ـ خاندان بابایادگار.

6ـ خاندان سیدمصطفى.

7ـ خاندان حاجى بوعیسى (سید باویسى)

در قرن هاى بعد چهار خاندان یا شاخه ى دیگر نیز به آن ها افزوده شده است که عبارتند از:

1ـ خاندان آتش بیگى.

2ـ خاندان ذوالنور.

3ـ خاندان شاه حیاسى.

4ـ خاندان باباحیدر.

از نظر اهل حق هرکس که پیرو این مسلک باشد باید به عنوان اولین وظیفه به واسطه ى یکى از پیرها یا دلیل هاى منسوب به یکى از خاندان ها، خود را به یک خاندان مرتبط سازد، و بر این اساس سرسپردن به یکى از شاخه هاى این فرقه هویت مذهبى او را معین مى سازد. اهل حق، مقام پیر بنیامین را بسیار بزرگ مى شمارند و معتقدند او در عالم اَلَست «جبرئیل»، و در دوره ى شریعت «سلمان»، و در دوره ى آخرالزمان «بنیامین» بوده است. او اولین مخلوق و از مقرب ترین یاران خداست و در آخرین دوره در جامه ى امام مهدى(عج) مظهریت یافته است.

 

عبادات اهل حق

اهل حق در هفته یک یا چند بار در جم خانه ها و با حضور پیر جمع مى شوند. تشکیلات جم معمولاً در شب هاى جمعه برگزار مى شود و این مراسم با تشریفات خاصى اجرا مى گردد. قبلاً به اندازه ى کافى نذر و نیاز در جم حاضر و به قصد دعا و خیر و عبادت با خلوص نیت و پاکى جسم و تجلى روح به پاکان انجام مى شود، و آن را حلاّل مشکلات مى دانند، و شرکت هفته اى یک بار در جم و جم خانه ها را به جاى عبادات دایمى کافى مى دانند.

اهل حق نماز نمى خوانند و به جاى آن همان نذر و نیازها را انجام مى دهند. و روزه ى مخصوصى دارند که سه روز است و به مرنو و قولطاس موسوم است. روزه ى مرنو از آنجا رسم شده است که سلطان صحاک و یارانش سه شبانه روز از ترس دشمنانشان در غار مرنو پنهان شده و بى غذا ماندند و پس از نجات یافتن آن را روزه ى مرنو نام نهادند و این روزه در منطقه ى باختران اجرا مى شود. روزه ى قولطاس ـ که اکثریت اهل حق هاى ایران و ترک زبانان در سایر استانهاى ایران و خارج از ایران انجام مى دهند ـ مربوط به یاران قولطاس و قوشچى اوغلى و شاه ابراهیم است که در وسط چلّه ى زمستانى سه شبانه روز زیر کولاک مى مانند و پس از نجات از آن خطر آن را جشن مى گیرند. (قول یعنى اقرار و شرط، و (طاس) به منزله ى این که کولاک، مانند تاس بر سر آنان بود)

 

شیطان و شارب

گاهى از گروهى از اهل حق به عنوان شیطان پرست یاد مى شود، ولى برخى از رهبران کنونى آنان چنین نسبتى را مردود دانسته و به کلماتى از سلطان صحاک استناد کرده که در آن ها شیطان را مکار و راهنماى مردمان دور از دین معرفى کرده است. با این حال برخى از افراد مورد اعتماد که از نزدیک با اهل حق ارتباط دارند، از تکریم آنان نسبت به شیطان و مخالفت شدید با لعنت فرستادن بر او گزارش مى دهند.

شارب نیز نزد اهل حق حرمت ویژه اى دارد و آن را یکى از ارکان اصلى سلطان صحاک مى دانند که شارب مور و پرپشت را از نشانه هاى پیروان مسلک اهل حق مى شمارد.

 

مناطق زندگى اهل حق

اهل حق در کشورهاى ایران، عراق، سوریه، افغانستان و تاجیکستان زندگى مى کنند. عمده ترین مرکز آنان در ایران استان کرمانشاهان است که در شهرستان کرمانشاه و روستاهاى توابع آن، و اسلام آباد و حومه ى آن، و سرپل ذهاب، قصرشیرین، صحنه و دینور و کِرِند غرب و توابع آن به سر مى برند. و منطقه ى کرندغرب و توابع آن از عمده ترین مراکز اهل حق در ایران است، و جمعیت آن در این منطقه را حدود 150 هزارنفر تخمین زده اند.

 

در ترکیه فرقه هایى وجود دارند که معروفند به «بکتاشى» و به آن ها «علویین» نیز گفته مى شود و اهل حق هاى ایران آن ها را از شاخه هاى فرقه ى اهل حق مى دانند. شیعیانى که در کشور آلبانى به سر مى برند نیز به «بکتاشى» معروفند. در کشور سوریه نیز جمعیت قابل توجهى وجود دارد که تحت عناوین علویین و على اللهى معروفند و عمدتاً در شمال و شمال غرب آنجا سکونت دارند.

دکتر بتسابه مهدوی

22 خرداد 1396

  • بتسابه مهدوی

خصوصیات افراد از روی حرف اول اسامی ( حروف ابجد )

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۲۸ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

توجه : در این روش به دلیل وجود نداشتن حروف "گ.پ.چ.ژ"باید به جای این حروف معادل فارسی آنما را قرار دهید .مثال : ژچ گ=ج-پ=ب

 

الف:خوش اخلاق و خوش رفتار و در باطن میانه رو و با همه ملاحظه کند و خونگرم میباشد و با همه کس زود صمیمی میشود ودر زندگی در جنگ و جدال و گفتگو به سر میبرد و پیراهن سیاه بر او نامبارک می باشد و محنت بسیار می کشد و هر چه را طلب کند زود بیابد و مریضی وی همیشه در باد قولنج گردن وپهلو می باشد.

 

ب :فردی خوش قیافه و زیبا وبا محبت و رفیق باز و همیشه مغرور و جیب او خالی و قدر مال دنیا را نداند.

 

ج :  فردی باشد زیبا و خوش اخلاق وبا محبت و او همیشه از مریضی شکم رنج میبرد و این مریضی هر چند وقت یکبار اشکار میشود و دو وجه دارد یا سیاه چهره و قوی استخوان یا سفید پوست و بزرگ اندام و همیشه سرگردان واشفته می باشد و از کار خود حیران است.

 

 د:او فردی با دیانت و پر فکر وبشاش و زیبا چهره و جنگجو است و قدر مال دنیا را نمی داند و همیشه در حال ترقی می باشد.

 

 ه : او فردی است که همیشه اطرا فیان را امر ونهی کند و زیبا چهره وتند خو و اتشی مزاج و طبع او گرم میباشد

 

 و: فردی است که همیشه به دیگران کمک می کند و گاهی مغرور میشود و زبان بد پشت سر او باشد و دیگران بدی او را میگویند..

 

  ز: زیبا و خوش اخلاق و با محبت و خونگرم و در هر کاری مقرراتی است و در زندگی برای او سحری می کنند و در زندگی شکست بزرگی می خورد و همیشه از درد سر و زانو در عذاب میباشد و نسبت به زندگی دلسرد می گردد و حیران و سر گردان میشود

 

ت: او فردی است خوش جهره و خوش اخلاق کم خواب و هرگاه مرتکب گناه میشود سریع توبه میکند و اگر دل کسی را برنجاند بسیار نگران و در پی ان است که دلجویی کند و همیشه احساس تنهایی عجیبی در خود دارد

 

 ث: فردی است ثابت قدم و پر اراده و در هر کاری ثابت قدم می باشد خوش اخلاق و پر عقل است و پیشانی او پهن میباشد و در زندگی هرگز محتاج نخواهد شد

 

 ح: او فردی زیبا و خوش اخلاق و حق گو و کینه ای و حرف را در دل نگه دارد و همیشه در بحث و جدل وجنگ به سر میبرد.

 

خ: فردی است زیبا چهره با چشمانی درشت با محبت و مقرراتی و هر چه سعی میکند رزقش بسیار شود موفق نمی شود و او فردی است عشقی و تنبل و کاهل در کارها و باید این کار را ترک کند تا در زندگی موفق و سر بلند شود

 

 ر: او فردی است خوش اخلاق میانه رو و اتشی و همیشه اطرافیان در پشت سر او بد گویی کنند و او فردی است طمعکار و زیبا چهره وخوش گذران و اگر ایمان خود را حفظ کند به هر مقام و منزلتی که بخواهد میرسد و دست او همیشه از پول دنیا تهی است

 

 س : او فردی میباشد پر استعداد و با ذوق و سلیقه و همیشه بهترین اجناس را انتخاب می کند و بسیار مغرور ومتکبر میباشد و هر کاری که میل داشت انجام میدهد و با اطرافیان خود در نزاع و لجبازی بسر میبرد فردی باشد اتشی مزاج و همیشه در چشم اهل واعیان پر هیبت به چشم میاید

 

 ش: او فردی است مشفق ومهربان و جنگجو و عصبانی و خونگرم و زبان او تلخ است و هر چه در دنیا به او ضرر برسد از دست و زبان خود میخورد و اگر زبان خود را نگه دارد از بلا محفوظ میماند و بسیار لجباز است

 

 ص : فردی است حرف شنو و دهن بین و هرکس هر حرفی را با او در میان بگذارد سریع باور میکند نترس و خشن و خوش اخلاق و با محبت و همیشه در حال ترقی و فکر میباشد.

 

 ض : او فردی است خوش اخلاق و زیرک ودانا وکینه توز و همیشه نگرانی خود را در ظاهر بروز نمیدهد و پیشانی او پهن است و کمان ابرو دارد و در کارها بسیار دقیق میباشد و هرگز یاد خدا را فراموش نمی کند و به دنبال هر کار زشتی توبه می کند و فردی زرنگ است

 

 ط  :او فردی است پاک و خوش اخلاق و عشقی و خوش گذران و خو نگرم و پیراهن سیاه براو خوشایند نیست و دوستی بسیار میکند..

 

 ظ :  او فردی است که ظاهر و باطنش یکی است و خشک ومقرراتی میباشد و اطرافیان پشت سر او بد گویی کنند و قدر مال دنیا را نداند و در سینه و اعضا خالی دارد که نشان اقبال است و دنبال دوست رود و خواهان ان است که با دوستان تفریح کند

 

  ع:او فردی باشد بلند مرتبه و پر گذشت و خوش اخلاق و بخشنده و مقرراتی وخشک و او هرگز قدر مال دنیا را نمیداند و در دوستی با دیگران پاینده و متعصب و در اول زندگی رنج بسیار کشد و قدر مال دنیا را نداند

 

 غ: زیبا چهره با گذشت و خشک و مقرراتی و احساس نا امیدی کند در فکر میرود و به گذشته واینده خود می اندیشد دانا وعالم است و زندگی را با صلح وصداقت دوست دارد:

 ف : او فردی است اتش مزاج و تند خو و جاهل و زیبا چهره و جنگ جو و خون گرم و نترس  از ناحیه هر چند وقت یک بار مریض و رنج میکشد و در زندگی چند بار شکست میخورد ولی در اینده به مقام و منزلت خوبی میرسد

 

ق: فردی است قادر وتوانا و زیرک و دانا و در هر کاری نقشه بسیار میکشد و موفق میشود هم زیباست و هم خوش اخلاق و فردی است خوش گذران و قدر مال دنیا را نداند و گاه گاهی با ملایمت و یا خصومت برخورد میکند.

 

 ک او فردی است زیبا وخوش اخلاق و زیرک و دانا و زیرک و خشک و مقرراتی و زبان او تلخ است و همیشه دیگران از زبان او در عذاب میباشند با یک کلمه حرف دیگران را برنجاند و همیشه در حال ترقی و فعالیت باشد.

 

ل: فردی است زیبا چهره و خوش اخلاق و یکدنده و همیشه جدایی اختیار کند و غرور خاصی دارد قدر مال دنیا را نمی داند و همیشه متعصب اطرا فیان نزدیک خود میباشد

 

م : خوش اخلاق و با محبت و خون گرم ونترس و همیشه اطرافیان پشت سرش بد گویی کنند و در روبرو از او تعریف و تمجید کنند او فردی باشد خوش چهره و چشمان درشتی دارد و در کارهای خود همیشه کاهلی دارد و زود عصبانی میشود و سریع خاموش میشود عشقی میباشد و در تمام کارها تقاضای کمک کند..  

 

ن: او فردی است زیبا و خوش اخلاق و کینه توز و دم دمی مزاج میباشد گاهی اوقات بسیار خوب و گاهی اوقات بسیار بد و مقرراتی وخشک میشود همچون قاضی میباشد ودر حقوق خود ودیگران به میزان برخورد کند.

 

 ی :او فردی است پر فکر وزیبا و با هر کس در افتد بر او غالب گردد دم دمی مزاج میباشد و گاهی بسیار خوب و گاهی بسیار خشک و مقرراتی است او فردی است چهار شانه و از مریضی شکم گاه گاهی رنج میبرد.

دکتر بتسابه مهدوی

21 خرداد 96

  • بتسابه مهدوی

خواص طبع ها

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۲۴ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

1-طبع های آتشی همیشه زود عصبانی می شود و زود خاموش می گردد و کینه در دل نگه نمی دارند و همیشه بدن او حرارت دارد و تشنه می باشد و زود جنگ شروع می کنند.

2-طبع خاکی همیشه متواضع و فروتن و ساکت می باشد و با حرمت و با احترام به دیگران زندگی می کند .

3-طبع بادی همیشه مغرور و تند خو می باشد و حرکات خود را پنهان از چشم دیگران انجام میدهد و بسیار زیرک و کینه ای می باشد.

4-طبع آبی همیشه مسرور و شاد است و سه طبع بالا در وجودش ظاهر می گردد از دست و زبان خود به عذاب می افتد.

 

« خادمین شب »

هرگاه خواستی عملی را در شب انجام دهی در محبت و یا بغض و یا احضار و غیره ... باید خادمین آن شب را نام ببری و یاد کنی تا در آن عمل موفق و پیروز شوید .

این اسامی خادمین شب است

شنبه : شمعون - کسفیائیل - للطهطیل

یکشنبه : دعوان - روفیائیل - فهطیطل

دوشنبه : خراش - جبرائیل - لخهططیل

سه شنبه : خنصر - سمسمائیل - قهطهیل

چهارشنبه : همعیل - میکائیل - جهطلطیل

پنج هشنبه : شمردل - صرفیائیل - مهطهطیل

جمعه : عنیائیل - نهططیل

 

در مورد هفته و ساعات :

یک هفته هفت روز می باشد و هر روز متعلق به کوکبی می باشد و هر روز ساعاتی سعد و نحس دارد و هر روز از اول ساعت او که ساعت یک بعد ازظهر میشود شروع می شود .

روز شنبه ساعت اول یک بعدازظهر زحل نحس اکبر می باشد .

روز یکشنبه ساعت اول یک بعدازظهر شمس سعد اکبر می باشد .

روز دوشنبه ساعت اول یک بعدازظهر قمر سعد اصغر می باشد .

روز سه شنبه ساعت اول یک بعدازظهر مریخ نحس اصغر می باشد .

روز چهارشنبه ساعت اول یک بعدازظهر عطارد سعد اصغر می باشد .

روز پنجشنبه ساعت اول یک بعدازظهر مشتری سعد اکبر می باشد .

روز جمعه ساعت ساعت اول یک بعدازظهر زهره سعد اکبر می باشد .

 

روز شنبه : کوکب او زحل می باشد و در آن روز باید تعویذات و دعاهای بغض و جدایی و آوارگی نوشت وملک سفلی او میمون ابانوخ می باشد و حاکم بر ملک علوی او کسفیاییل می باشد و متعلق به برج دلو می باشد و معدن او سرب می باشد و بخور او شمع سفید و میعه سایله و لادن می باشد .

 

روز یکشنبه : کوکب او شمس است و در آن روز باید تعویذات و دعاهای کارگشایی و رزق و روزی ، رونق بازار ، فتح و پیروزی ، بخت گشایی ، محبت ،غلبه بر دشمن ،طلسم دفع دشمن نوشت و ملک سفلی او ابوعبدالله سعید المذهب می باشد و حاکم بر ملک علوی او روفیاییل می باشد و متعلق به برج اسد می باشد و معدن او طلا می باشد و بخور او سندروس می باشد .

 

روز دوشنبه : کوکب او قمر است و در آن روز باید تعویذات و دعاهای باطل سحر و رزق و روزی نوشت و ملک سفلی او ابی الحارث می باشد و حاکم بر ملک علوی او جبراییل می باشد و به برج سرطان متعلق می باشد و معدن او نقره است و بخور او لبان نر می باشد .

 

روز سه شنبه : کوکب او مریخ است و در آن روز تعویذات و دعاهای شفای مر یض باید نوشت و یا بغض وآوارگی دشمن نوشت و ملک سفلی او ابی محرز احمر می باشد و حاکم بر ملوک علوی سمساییل می باشد و متعلق به برج عقرب می باشد و معدن او آهن است و بخور او صندل سرخ است .

 

روز چهارشنبه : کوکب او عطارد است و در آن روز باید تعویذات و دعاهای زبان بندی ، باید نوشت و ملک سفلی او برقان و یکنی بابی العجائب می باشد و حاکم بر ملوک علوی میکاییل می باشد و متعلق به برج جوزا می باشد و معدن او جیوه است و بخور او مقبل ارزق و عنبر می باشد .

 

روز پنجشنبه : کوکب او مشتری است و در آن روز تعویذات و دعاهای محبت ، و کارگشای و بخت گشایی و زبان بندی انجام داد و ملک سفلی او شهمورش و هو قاضی الجن می باشد و حاکم بر ملوک علوی او صرفیاییل می باشد و متعلق به برج قوس می باشد و معدن او قلع است و بخور او عود و کافور می باشد .

 

روز جمعه : کوکب او زهره است و در آن روز باید تعویذات و دعاهای کارگشایی ، رزق و روزی ،محبت ، و باطل سحر انجام داد و ملک سفلی او ابیض می باشد و کنیة ابوالحسن زوبعة می باشد و حاکم بر ملک علوی او عنیاییل می باشد و متعلق به برج ثور می شود و معدن او مس است و بخور او مستکی می باشد .

دکتر بتسابه مهدوی

21 خرداد 96

  • بتسابه مهدوی

طالع شخصی با حروف ابجد

بتسابه مهدوی | جمعه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۵۰ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

باید نام و نام مادر او را به ابجد کبیر در آورده و با هم جمع کنید ، سپس حاصل جمع را تقسیم بر 12 کرده و باقیمانده طالع شخص می گردد .

اگر زمانی باقیمانده صفر باشد باید نام تنها را تقسیم بر دوازده کنید و باقیمانده طالع آن شخص می شود . و باید بدانید که فرق حروف ابجد با حروف فارسی این است که در حروف فارسی 32 حرف داریم اما در ابجد 28 حرف داریم و فرق آنها در 4 حرع ( گ- چ- پ- ژ ) میباشد و در هنگام استفاده از حروف ابجد در فارسی این حروف حذف می گردد .

مانند آقای هوشنگ بنت ژاله وقتی می خواهیم طالع آقای هوشنگ را حساب کنیم به طریق زیر عمل می کنیم ، ه و ش ن گ بنت ژ ا ل ه —— 5 6 300 50 خالی بنت خالی 1 30 5 --- 361 + 36  ----   جمع عدد هوشنگ به عدد ابجد کبیر می شود ،

50 + 300 + 6 + 5 = 361 ----  جمع عدد ژاله به ابجد کبیر می شود ، 5 + 30 + 1 = 36 --- مجموع نام و نام مادر می شود ، 361 + 36 = 397 چون که دوازده طالع در سال داریم تقسیم بر 12 می کنیم و باقیمانده از تقسیم طالع هوشنگ می شود ، 397تقسیم بر 12 نتیجه باقیمانده 1 می شود ، و طالع آن حمل میباشد .

هر گاه بخواهید حساب کنید که آیا آقای محمد زاده مریم با خانوم فاطمه زاده بتول می توانند ازدواج بکنند یا نه ؟ آیا ستاره این دو نفر با هم جفت هست یا نه ؟ و در آینده تا آخر با هم زندگی میکنند یا نه ؟

اول نام ونام مادر هر دو را به ابجد کبیر در آورده و بعد جدا جدا حساب کرده و بعد تقسیم می کنیم .

 

لطفا به موارد زیر توجه کامل فرمایید ،

اول آقای م ح م د زاده م ر ی م - 40 ،8 ،40 ،4 40 ، 200 ،10 ، 40 - خانم ف ا ط م ه زاد ب ت و ل - 80 ، 1 ، 9 ، 40 ، 5 2 ، 400 ، 6 ، 30 - جمع عدد محمد 92 + جمع عدد مریم 290 438 + 135 - 573 + 382  - 955

مجموع چهار اسم بالا برابر است با :955 اکنون 955 را بر 5 تقسیم می کنیم ، اگر باقیمانده تقسیم بالا 1 یا 3 یا 5 شود این دو به هم می رسند و ستاره آنها جفت می باشد وتا آخر با هم زندگی می کنند.

باقی مانده تقسیم بالا 5 می گردد که ستاره این دو نفر با هم جفت است وبه هم می رسند و موفق به ازدواج می شوند .

اگر باقیمانده تقسیم 2 یا 4 گردد این دو نفر به هم نمی رسند وستاره آنها جفت نمی باشد و تا آخر با هم زندگی نمی کنند .

اگرزمانی باقیمانده تقسیم صفر گردد معلوم میشود که یک طرف از خانواده طرفین با ازدواج موافق نمی باشند و ستاره آنها به طور قطعی جفت نمی باشد .

 

هر گاه دعا یا طلسم یا تعویضی آتشی برای خود یا کسی نوشتید باید توجه داشته باشید که در آن نامهای اسم اعظم خداوند بخشنده مهربان و هر نامی از خدا و حروف ابجد نباشد چون آتش زدن این اسما حتما مورد غضب خداوند وموکلین و رجال الغیب خواهد شد .

 

هرگز در شب تعویض ننویسید چرا که بعدأ در منزل خود موجب جنگ و نزاع می گردد و میل نوشتن و تصمیم گرفتن با خودتان می باشد .

دکتر بتسابه مهدوی

19 خرداد 1396

  • بتسابه مهدوی

آب حیات

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۱:۳۷ ب.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

شاید بارها داستانهایی راجع به آب حیات یا آبی که عمر انسانها را زیاد می‌کند را از زبان بسیاری از پدر بزرگها یا مادر بزرگها شنیده باشید، داستانهای زیبایی که حتی بعضی از شاعران یا نویسندگان معروف نیز به آن پرداخته‌اند، اما آنچه که در این مقاله تقدیم شما می‌شود نه داستان است و نه شعر بلکه حاصل سالها تحقیق و تلاش دانشمندی است که برای اثبات وجود این آب سالیان درازی را دور از وطن خود سپری کرد تا راز عمر طولانی انسانهایی که در پنج نقطه جهان زندگی می‌کنند را بیابد گرچه این آب عمر ابدی به انسانها نمی‌دهد ولی سبب شده است که آنها طول عمری به طور متوسط بین 140- 120 سال داشته باشند. از جمله این مکانها می‌توان هونزا (Hunza) واقع در هیمالیا را نام برد که مردم آنجا سن متوسط 140- 120 داشتند.

 

همچنین روستاهایی در فرانسه  نیز وجود دارند که مردمان بسیار سالم با طول عمری قابل توجه دارند، که البته همه این موارد ارتباط نزدیک با آب موجود در آن منطقه دارد.

دکتر هنری کوانادا Dr.Henri Coanda )) که به پدرعلم دینامیک مایعات معروف است و در سن 78 سالگی موفق به دریافت جایزه نوبل شد، به مدت شش دهه (60 سال) بر روی آب موجود در هونزا تحقیق کرد تا در‌یابد چه چیز سبب فواید بیشمار این آب برای بدن ساکنین آن منطقه شده است. او کشف کرد که این آب دارای خواص بسیار متفاوتی ازدیگر آبها‌ست. برای مثال نقطه جوش، نقطه انجماد و همچنین میزان کشش سطحی و ویسکوزیته(گرانروی) متفاوتی دارد. این محقق از آنجایی که دیگر پیر شده بود ادامه تحقیقات خود را به یکی از محققان جوانش که مورد اعتماد او نیز بود سپرد، این محقق جوان دکتر پاتریک فلاناگل Dr. Patrick Flanaga).) بود که او نیز به مدت سی سال دیگر هم بر روی این آب تحقیق کرد. او این آب را بارها و بارها سنتز کرد و خواص آن را مورد بررسی‌های دقیق قرار داد.

دکتر فلاناگل سرانجام توانست مدل مصنوعی این آب را بسازد اما مشکل این بود که این آب همانند نوع طبیعی آن در هونزا پایدار نبود و با کوچکترین تکان یا حرکت، خواص خود را از دست می‌داد. زمانیکه این دانشمند بر روی مقاومت و پایداری آب کار می‌کرد، دریافت که ذرات کوچکی وجود دارند که به شکل کروی بوده و قطری در حدود 5 نانو متر یعنی 2000 بار کوچکتر از سلولهای قرمز خون هستند که دارای نیروی پتانسیل الکتریکی بالایی بوده که به نام پتانسیل زتا نامیده شد.

این ذرات، نانو کلویید‌هایی بودند که با تداخلات الکتریکی که با اکسیژن و هیدروژن در داخل آبهای مذکور بوجود می‌آوردند سبب ایجاد ساختمانهای کریستالوییدی ظریفی می‌شدند. نکته جالب توجه این است که این کریستالوییدهای ظریف بسیار شباهت به کریستالوییدهای موجود در مایعی داشت که در اطراف سلولهای بدن و پروتینهای موجود در سلول‌ها وجود دارد، در واقع بدن طی مراحلی آبی را که ما بطور معمول مصرف می‌کنیم را تبدیل به این آبی می‌کند که در منطقه هونزا وجود دارد و دیگر بدن کسانیکه آب هونزا را مصرف می‌کنند، نیازی به تبدیل آن ندارد!

یکی دیگر از خواص ویژه این آب این است که کشش سطحی آن خیلی کمتر از آبهای معمولی است در واقع اگر کشش سطحی آب معمولی 73دینس بر سانتیمتر باشد در این آب 45 دینس بر سانتیمتر است و این کاهش کشش سطحی در نفوذ بیشتر آب به درون سلولها بسیار کمک می‌کنند و نه تنها در آبرسانی سلولها موثرتر است بلکه در دفع بهتر سموم نیز موثرتر است.(همچنین در بررسیهای علمی‌ این آب شگفت‌انگیر موارد بسیاری نیزکشف گردید که بدلیل تخصصی بودن مبحث و طولانی شدن مقاله امکان بیان آن نیست.) سرانجام این محقق به کمک همسرش توانست این ذرات نانو را در یک محیط مایع تولید نماید که آنرا کریستالهای انرژی نامیدند و با اضافه‌کردن قطره‌ای از این آب به آب معمولی آنرا تبدیل به آب حیات بخش نماید و خواصی مشابه به آن را ایجاد کند. بدلیل تقاضاهای زیادی که از ایشان شد بیش از 10.000 شیشه تولید و در اختیار مردم قرار دادند تا اینکه به فکر تولید و فروش آن افتادند. البته قابل ذکر است که گفته می‌شود به دلیل عبور بزرگ راهها از نزدیکی منطقه هونز و نیز حضور جمعیت و رفت و آمد بیشتر، خواص آب این منطقه نیز دستخوش تغییراتی شده است که این نشانگر تاثیر منفی آلودگی‌های زیستی بر دنیای پاک و سالم اطراف ماست.

دکتر بتسابه مهدوی

20 اردیبهشت 1396

  • بتسابه مهدوی

ماه تولد و عناصر چهارگانه

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۲۵ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

1 - آتش

2 - خاک

3 - هوا

4 - آب

 

1. اولین عنصر آتش متولدین ماه فروردین- مرداد- آذر- جزء عنصر آتش می باشندافرادی پرشور.احساساتی. فعال.پر انرژی.و بسیار خلاق هستند آنها سرشار اززندگی با محبت و خونگرم بوده و تاثیر مستقیم و فوری بر روی محیط خوددارند. هنگامی که دو نفر از این عنصر به یکدیگر ملحق شوند ترکیبی مستحکمبوجود می آید.آنها برای یکدیگر به طرق گوناگون موجبات موقعیتهای مناسب ومهیجی را فراهم می آورند. گسترش ویژگی های افرادی که در عنصر آتش قراردارند می تواند موجبات افراط و زیاده روی شده و مشکل آفرین گردد.این افراددارای طول موج احساسی یکسانی بوده و عشق برای آنان معنی بزرگی دارد آنهانیاز به دوستی و رابطه گرم و پر محبت دارند و غالبا بسیار مهربان هستند.

 

2 . عنصر خاک متولدین ماه اردیبهشت - شهریور- دی- ویژگی های ذاتی مشترکمتولدین در این عنصر به واقع بینی - ماده گرایی و همچنین احتیاط و دقتمحدود شده است آنها علاقه زیادی به ثابت قدم بودن دارند و برای بهبود وتحکیم وضعیتشان در زندگی به سختی تلاش می کنند. زمانیکه دو نفر از اینعنصر به یکدیگر می رسند ملاقات آنها با بینش بطرف خاک(پایین یا زمین) استو این به آن معناست که افکار بلند پروازانه ندارند . خاک با خاک موجباطمینان خاطر یکدیگر را فراهم می کنند و این افراد بگونه شگفت آوری باوفاهستند و در کنار یکدیگر می مانند و حفظ روابط همیشگی برای آنها دارایاهمیت زیادی است.

 

3 . عنصر هوا متولدین ماه خرداد-مهر-بهمن- این دسته چون در عنصر هوا(باد) قرار دارند نسبت به سایر عناصردیگر دارای احساسات کمتری می باشند آنها مایلند که ارزش و تواناییهای روحیخویش را با عشق جلوه دهند تا با دلسوزی و نگاه.متولدین این عنصر شیفتهمصاحبت و تبادل نظر بوده و خلاقیت را بر انجام ایده های جدید ارجحیت میدهند به ویژه آنها از همراهی با افرادی که در این عنصر می باشند لذت میبرند اگر چه ابراز احساسات برایشان دشوار است. در مواردی که عقاید خود رابه ناچار تغییر می دهند نسبت به اعتماد خود به هر چیز و هر کس نگران میشوند. بنابراین آنها از دیدگاه افکار و عقاید با یکدیگر تناسب دارند وچنانچه توقعات احساسی غیر قابل اجراپیش آید سبب بروز مختصر علائم خطر میشود.

 

4 . عنصر آب متولدین ماه تیر- آبان- اسفند- اینهاسخت تحت سلطه احساسات قوی واقع شده اند که این احساسات آنها را خشن و حساسمی سازند.بهترین فرد برای درک نیازهای عنصر آب فرد دیگری از همین عنصر استزیرا ممکن است دیگران خصوصیات ویژه آنها را به عنوان عدم تمایل و ایجادارتباط تلقی کنند.در رابطه بین دو عنصر آب و آتش همانگونه که اشاره شداحساسات آنها رل اساسی را بازی کرده و آنها محافظ و مدافع یکدیگرند.روابطعناصر آب صلح و آرامش را همراه دارد و بر زندگی آنان حکمفرمایی میکند امابدلیل داشتن احساسات قوی می تواند اثر مخالف نیز داشته باشد و منجر بهبازیهایی شود که سبب نابودی روابط صمیمی گردد.

دکتر بتسابه مهدوی

11 اسفند 1395

تهران

http://betsabehmahdavi.ir

https://t.me/naghshnegareh

https://t.me/Artaesthetics

کانال تخصصی هنر ،ویژه هنرمندان با مدیریت خانم دکتر بتسابه مهدوی
تماس با مدیریت:
@Betsabeh_mahdavi
@Artaesthetics


Betsabehmahdavi.ir دکتر بتسابه مهدوی
  • بتسابه مهدوی

رب النوع های مختلف

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۴۵ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

 دوران باستان هر شهر بین النهرین،  یک رب النوع یا خدایی داشت،  که در قالب یک بت یا مجسمه شناخته می شد،  و اهالی هر شهر رب النوع سایر شهر های دیگر را،  در رتبه پایین تر از رب النوع شهر خود می دانستند.  چنانچه شهری به تسخیر دیگری در می آمد،‌  رب النوع آن شهر به اسارت رفته،  و استقلال آن شهر از بین می رفت.  سه رب النوع بزرگ را همه می پرستیدند:

  1   آنو،  خدای آسمان،   2   هه آ،  صاحب آب های در های عمیق،  3 =  بل یا بعل،  خدای زمین.

 

قبل از دوران خدایان و رب النوع های مختلف، در دوره های ماقبل تاریخ،  مردم با پاکی تمام،  زندگی سالم و طبیعی و مظاهر طبیعت را ستایش می کردند،  که در ایران مهر پرستی اولیه از آن است.  کم کم در ادامه شهر نشینی،  و نیاز حکام برای استثمار کردن مردم،  خدایان مختلف ساخته شدند.  سپس با ترفند های مخصوص دوران تمدن خودشان،  خدایان را جنبه آسمانی دادند،  و برای هر یک از عوامل طبیعی منشاُ ربانی قائل شدند،  و برای آنها معابد ساختند،  و مراسم خاصی برایشان اجرا کردند،  و همواره برای آنها قربانی و هدیه می دادند.  حتی برایشان فرزند و همسر هم قائل می شدند،  در بخش هایی از بین النهرین به معابدی بر میخوریم،  که جفت در کنار هم ساخته شده بودند،  که دلیل بر وجود اعتقاد به زن و شوهری می باشد.

 

خدای بزرگ شهر اوروک در بین النهرین،  ایزد بانو «اینانا» یا «اینین» بود،  که در سومری به معنای «بانوی آسمانها» است،  همسر او «دُموزی» خدای برکت و بخشندگی و بارور کنندگی است.  در بین النهرین مانند ایران و آسیای میانه،  ستایش بسیار گسترده الهه مادر از  5000 ق.م به بعد،  رواج داشت،  وجود پیکرک های سفالین الهه مادر با زیور الات فلزی،  وجود مهره های گردان (سیلندری)، که صحنه های آئینی، مذهبی و اساطیری بر آنها نقش شده،  و اطلاع مکتوب از وجود آئین های  پیروان الهه مادر،  و شرکت مردم در آئین ها نشان میدهد،  بخشی را در تاریخ دین و آئین ایران نوشته شده اند .

دکتر بتسابه مهدوی

4 اسفند 1395

  • بتسابه مهدوی