نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۱۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دکتر مهدوی» ثبت شده است

جشن خاچوراتس

بتسابه مهدوی | جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۵۰ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

هیجدهمین روز از ماه ناواسارد ارمنی برابر با 26ام امرداد در گاهشماری ایرانی جشنی به نام خاچوراتس یا روز تجلی چلیپا (صلیب) در میان ارامنیان ایران و انجام مراسم بزرگداشت صلیب در کلیسا در نزدیکترین یکشنبه به این روز شهریور

دکتر بتسابه مهدوی

17 دی 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

هدف از خلقت انسان

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۵۱ ق.ظ

دکتربتسابه مهدوی

 

یکم. هدف انسان در کارهایش، رسیدن به کمال یا رفع نقص است؛ براى مثال غذا مى خورد تا رفع گرسنگى و نیاز بدن کند؛ لباس مى پوشد تا خود را از سرما و گرما حفظ کند؛ ازدواج مى کند براى ارضاى نیازى که در این باره احساس مى نماید. عبادت مى کند تا به کمال نهایى و قرب الهى برسد و خدمت به خلق خدا مى کند، تا کمالات عالى را کسب کند. اما خداوند، هیچ نقصى ندارد تا با افعالش، آن را برطرف سازد و کمالى را فاقد نیست، تا براى رسیدن به آن بکوشد.

دوم. هدف مندى همیشه با نیاز همراه نیست؛ بلکه به هر میزان موجودى کامل تر و بى نیازتر باشد به رفع نیاز دیگران بیشتر اقدام مى کند و این از ویژگى ها و نشانه هاى موجود کامل و مهربان است. خداوند مهربان نیز در جستجوى نفعى براى خود نیست؛ بلکه مهم ترین هدف او، خیر رساندن به دیگران و ایجاد زمینه رشد و کمال براى موجودات است.

از این رو هدف خداوند از آفرینش این است که هر ممکن الوجودى را به کمال ممکن و شایسته آن برساند؛ بدون آنکه در این کار، براى ذات پاک او نتیجه اى داشته باشد. هر امر ممکنى در این جهان، براى خود قابلیت و شایستگى هست شدن و دریافت کمالات وجودى را دارد و گویى همگى با لسان حال درخواست وجود و طلب کمال مى کنند. آفرینش جهان، پاسخ به این سؤال هاى طبیعى و ذاتى اشیاء و در حقیقت به کمال رساندن آنها است.

به دیگر سخن، آفرینش احسان و فیضى است از جانب خدا نسبت به موجودات ممکن. چنین آفرینشى حسن ذاتى دارد و قیام به چنین فعلى؛ جز اینکه خود فعل زیبا باشد، به چیز دیگرى نیاز ندارد. او با آفرینش، کمالى را افاضه مى کند و وسایل کمال برتر هر موجودى را در اختیار آن مى گذارد. و خوددارى از آن بخل و نقص است؛ پس سزاوار است خداى حکیم و کمال مطلق، جهان را بیافریند و آن را در غایت حکمت و لطافت ایجاد کند. بنابراین آفرینش الهى حکیمانه است؛ هر چند در مرتبه آفرینش، نه نیازى بود و نه نیازمندى؛ چه از ناحیه خالق و چه از ناحیه مخلوقات.

اما از آنجا که خداوند هیچ کمالى را فاقد نیست؛ بلکه عین همه کمالات - از جمله فیاضیت على الاطلاق - است. بنابراین او با آفرینش نیز به فیاض بودن دست نمى یازد؛ بلکه چون واجد کمال فیاضیت است، جهان و انسان را مى آفریند. از همین رو گفته شده است: آفرینش جهان، لازمه فیاض بودن خداوند و تجلّى آن است؛ نه مقدمه و سبب فیاض شدن. بنابراین تلازم بین فیاضیت مطلقه الهى و آفرینش جهان، به معناى آن نیست که «خدا باید جهان را بیافریند تا فیاض باشد»! این تعبیر مستلزم نوعى نیاز است. دقت در توضیحات گذشته، نشان مى دهد که مسئله برعکس است؛ یعنى، خداوند فیاض است و نتیجه آن، آفرینش جهان است(1).

سوم.عبادت

«ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»؛ ذاریات (51)، آیه 56.؛ «جن و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا عبادت کنند».

در این آیه، هدف اصلى خلقت عبادت خداى سبحان بیان شده است.


دکتر بتسابه مهدوی

17 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

پاکسازی بدن

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۹ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

  یکی از استادان بزرگ گفته است:"آن چیزی را که آتش نمی تواند بسوزاند،تیر و کمان نمی تواند به آن صدمه ای بزند و سوراخش کند و هیچ شمشیری نمی تواند آن را ببرد در درون ماست.

آگاه شدن از آن چیز و به دور انداختن هویت از بدنمان یعنی به دور انداختن این تصور که ما بدنمان هستیم،یعنی تجربه کردن روح.اما برای به دور انداختن هویت بدن باید کار خاصی انجام دهیم.باید یاد بگیریم که چگونه می توان این کار را کرد.هرچه بدنمان پاک تر باشد به دور انداختن هویت از آن آسانتر خواهد بود.

   هر چه بدن پاکتر باشد زودتر می توانیم از این موضوع آگاه شویم که ما بدنمان نیستیم.به همین دلیل منزه کردن بدن پایه کار است و بدون بدن بودن ثمرۀ آن.

 

   حال چگونه می توانیم یاد بگیریم که ما بدنمان نیستیم؟

فقط باید تجربه اش کنیم.اگر ایستاده ایم،نشسته ایم،خوابیده ایم ویا بیدار هستیم باید سعی کنیم که این مسئله را به یاد بیاوریم.اگر ذره ای توجه و آگاهی به اعمال بدنمان داشته باشیم اولین قدم را برداشته ایم.

   وقتی در جاده ای قدم می زنید،عمیقاٌ به درون خود نگاه کنید.خواهید دید که در درون شما شخصی وجود دارد که قدم نمی زند.شما خودتان قدم می زنید،دستها و پاها یتان تکان می خورد،ولی چیزی در درونتان هست که نه تنها قدم نمی زند بلکه شاهد قدم زدن شما هم هست.

   اگر پاهایتان یا دستانتان درد می کند،با آگاهی به درون خود توجه کنید.آیا درون شما هم درد می کند؟یا اینکه بدنتان درد می کند و شما با آن درد خودتان را شناسایی می کنید؟متوجه خواهید شد که چیزی در درون شما بدون اینکه دردی داشته باشد تنها نظاره گر این درد خواهد بود.وقتی که شما گرسنه اید،با آگاهی،به این گرسنگی نگاه کنید.آیا شما گرسنه اید یا بدنتان گرسنه است؟وقتی هم که خوشحال هستید به این نکته توجه کنید که این خوشحالی کجا اتفاق می افتد.

   خوب است دقت داشته باشیم که حوادثی که در زندگی ما رخ می دهند در کجا اتفاق می افتند.آیا برای ما اتفاق می افتند و یا اینکه ما فقط شاهد و نظاره گریم.

   هویت دادن در ما به صورت یک عادت قوی در آمده است.حتی ممکن است وقتی به یک فیلم نگاه کنیم شروع کنیم به گریه کردن و یا بخندیم.وقتی هم که چراغهای سینما روشن می شود پنهانی اشکهایمان را پاک می کنیم تا کسی متوجه نشود.ما گریه می کنیم چون خودمان را با این فیلم شناسایی می کنیم.ما معمولاٌ خودمان را با قهرمان آن فیلم شناسایی می کنیم،ممکن است حادثه اسفناکی برای قهرمان فیلم رخ بدهد و ما خود را با درد آن شخص یکی می دانیم و شروع می کنیم به گریه کردن،یکی دانستن مساوی است با هویت دادن.

   ذهنی که می اندیشد تمام چیزهایی که در بدنش اتفاق می افتند واقعاٌبرای او رخ داده اند،همیشه در درد و رنج خواهد بود.فقط یک دلیل برای تمام رنجهای ما وجود دارد و آن هویت دادن و شناسایی کردن خودمان با بدن است. همچنین یک دلیل برای خوشحالی وجود دارد و آن هنگامی است که ما دیگر خودمان را با بدنمان شناسایی نکنیم.

   حتماٌ لازم است که همیشه بدنمان را مشاهده کنیم.شبها وقتی به بستر می رویم باید از این نکته آگاه شویم که این بدنمان است که به خواب رفته است نه خود ما.بنابر این ما نیستیم که خوابیده ایم بلکه تنها بدنمان به خواب رفته است.یا برای مثال به هنگام غذا خوردن ویالباس پوشیدن.هنگامی که کسی شما را اذیت می کند اگر آگاهانه بنگرید قادر خواهید بود که ببینید این فقط بدن شماست که اذیت می شود نه خودتان.به این طریق در یک مقطع زمانی با توجه دائمی یک انفجار درونی را حس خواهید کرد که تمام هویت بدنتان را می شکند.

   آیا می دانید که وقتی خوابیده اید و خواب می بینید دیگر از بدنتان آگاه نیستید و زمانی که  به خواب عمیق فرو رفته اید به هیچ وجه بدنتان را حس نمیکنید و دیگر صورت خود را به خاطر نمی آورید؟هر چه عمیق تر به درونتان فرو بروید،بیشتر بدنتان را فراموش خواهید کرد.وقتی شروع به برگشتن به سطح میکنید آرم آرام هویت بدنتان برمی گردد.

   در صبح هنگامی که ناگهان از خواب برمی خیزید،به درون خود نگاه کنید.به وضوح خواهید دید که هویت بدنتان هم بیدار می شود.

 

   تمرِن جالبی برای قطع هویت بدنمان وجود دارد.اگر یک یا دو بار در ماه این روش را انجام بدهید به شما در از بین بردن هوِیت بدنتان کمک خواهد کرد.

 

اطاق را کاملاً تاریک کنید و روی زمین دراز بکشید.بدن را کاملاً آرام کنید.به این ترتیب شما وارد مدیتیشن میشوید.وقتی که بدن و تنفستان کاملاً آرام شدند و وجودتان در سکوت فرو رفت،حس کنید که مرده اید و فامیل و آشنایان دورتان جمع شده اند.به صورتهای آنها توجه کنید،ناراحتی ها و گریه های آنها را ببینید.آنها چه می کنند؟کدام یک از آنها گریه می کند؟کدامیک فریاد می زند؟با وضوح کامل به آنها بنگرید.این صحنه ها واقعاً جلوی چشم شما خواهند آمد.

   بعد ببینید که تمام همسایه ها هم آمده اند و به آشنایان و فامیل پیوسته اند.حالا مردم جسم شما را در تابوت گذاشته اند و به جایی که مرده ها را می شویند می برند و بعد هم می خواهند که جسمتان را آتش بزنند.به همهء اینها نگاه کنید،همه تصورات هستند ولی اگر چندین بار این تمرین را تکرار کنید به وضوح همهء اینها را خواهید دید.حالا ادامه دهید.آتش تمام اطراف شما را احاطه کرده است و جسم شما آرام آرام تبدیل به خاکستر می شود.هنگامی که دیگر جسمی در کار نیست و کاملاً نبدیل به خاکستر شده اید با آگاهی تمام به درون خود نگاه کنید و ببینید که در آنجا چه اتفاقی رخ می دهد.در این لحظه متوجه خواهید شد که شما جسم نیستید،یعنی هویتتان با بدن کاملاً قطع شده است.

   وقتی که این تمرین را برای چند بار تجربه کنید،پس از آن هر زمانی که صحبت کنید،راه بروید و یا هر کار دیگری انجام دهید،قادرید تا تشخیص دهید که شما بدنتان نیستید.

   ما این مرحله را مرحلهء بدون بدن می نامیم.هر کسی که خودش را اینگونه بشناسد بدون بدن می شود.

   اگر این کار را در تمام مدت روز یعنی به هنگام نشستن،بلند شدن،راه رفتن و حرف زدن انجام دهید یعنی به این نکته توجه کنید که شما بدنتان نیستید.در این هنگام بدن تنها یک خلأ خواهد بود.درک این مطلب که ما بدنمان نیستیم به سختی اتفاق می افتد و هیچ چیز با ارزش تر از آن نیست.در آن هنگام تغییرات زیادی در زندگیتان آغاز خواهد شد.چون تمامی رفتارهای ناآگاهانه بشر به بدن او برمی گردد.اگر انسان تعلق خود به بدنش را قطع کند دیگر هیچ کار اشتباهی نمیتواند انجام دهد.اگر ما آگاه شویم که ما بدنمان نیستیم،دیگر هیچ امکانی برای زجر کشیدن و ناراحتی در زندگی وجود نخواهد داشت.

   مثلاً اگر کسی با چاقو به پشت ما بزند این شخص فقط بدن ما را بریده است و ما آگاهیم که به ما هیچ صدمه ای نخورده است و وجودمان دست نخورده باقی مانده.در این هنگام زندگی ما پر از صلح و امنِت خواهد شد.هیچ حادثهء خارجی نمیتواند بر ما تأثیر بگذارد چون تأثیر این نوع اتفاقات فقط بر روی بدن خواهند بود.امّا ما فکر میکنیم و به اشتباه هم فکر می کنیم که هر چیز بیرونی میتواند بر ما تأثیر بگذارد.به همین دلیل است که زجر می کشیم و احساس درد و رنج می کنیم.

   این اولین مرحلهء تعالیم روحانی است که باید بیاموزیم و آن رها شدن از بدنمان است.مرحلهء سختی نیست و با کمی سعی و کوشش می توانیم آنرا یادبگیریم.

دکتر بتسابه مهدوی

15 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 1 آذر 1395

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۳ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

امواج مغزی

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۲ ق.ظ

دکتربتسابه مهدوی

 

امواج مغزی را بر اساس فرکانس آنها نامگذاری می‌کنند. که به ترتیب عبارتند از: بتا، آلفا، تتا و دلتا.

 امواج بتا اولین موج است و فرکانس آن بیشتر از 13 هرتز در ثانیه یا نوسان در ثانیه است. در حالت بیداری امواج مغز در حالت بتا است. هنگام تمرکز، توجه و دقت؛ تفکر و حل مساله؛ مذاکره، راه رفتن و یا رانندگی فرکانس امواج مغزی در محدوده بتا می‌باشد. هرچه قدر کارها با آرامش بیشتری صورت گیرد امواج در قسمتهای پایینی قرار می گیرد و چنانچه همراه با هیجان شدید و یا استرس باشد امواج مغزی بالا می رود و گاهی اوقات تا 60 نوسان در ثانیه هم خواهد رسید.

 

امواج بتا: هنگامی که چشمان ما باز می شود در محدوده بتا هستیم. بسیاری از داروهای آرام بخش امواج بتا را افزایش می دهند و برعکس آرامش ظاهری، فعالیت مغز را افزایش می‌دهد. در ضمن هنگامی که افراد از داروهای آرام بخش استفاده می‌کنند خواب عمیق و آرام ندارند و به همین دلیل با وجود استراحت شبانه باز هم کم انرژی و خسته می باشند. امواج بتا دندانه ای شال و نامرتب هستند.

 

٢-امواج آلفا: هنگامی که چشم ها بسته می‌شود؛ در افراد بالغ عضلات شل و چشم ها ریلکس هستند ولی هنوز نسبت به محیط آگاهی دارد امواج مغزی بین 12-8 نوسان در ثانیه قرار می گیرد که به آن آلفا می گویند. هنگامی که مغز در حالت آرامش و استراحت باشد و مغز اطلاعات بینایی را پردازش نمی‌‌کند امواج آلفا نمایان می‌گردد. امواج بتا در جلو سر قابل اندازه گیری هستند و امواج آلفا در قسمت پس سر قابل اندازه گیری می‌باشند. هنگامی که در حالت ریلکسیشن قرار می‌گیریم یا مراقبه انجام می‌دهیم ریتم امواج مغزی در حالت آلفا قرار دارد. هر چه قدر به آرامش فکری و جسمی بیشتری فرو رویم در سطح عمقی تری از آلفا قرار می‌گیریم. امواج آلفا به شکل دوکی شکل و منظم هستند و امواج مغز در هر دو نیمکره قابل اندازه گیری می‌باشند. در استراحت معمولی بعد از بستن چشمها هماهنگی بین دو نیمکره کم است و با بستن چشمها در حالت آلفا هماهنگی بین دو نیمکره راست و چپ زیاد می‌شود.

با وارد شدن به حالت خواب طبیعی امواج آلفا ناپدید و امواج دیگری به نام تتا که از کیفیت و فرکانس پایین تری برخوردار هستند نمایان می‌شود.

 

امواج تتا

٣- امواج تتا بین 8-4 می باشند.در کودکان تا سن 13 سالگی در حالت بیداری هم دیده می‌شوند. ولی در بزرگسالان پس از وارد شدن به خواب ظاهر می‌گردد. در بعضی از مراقبه های عمیق همانند تکنیک آدمک مغزی این امواج نمایان می‌شوند. این امواج در ناحیه گیجگاهی ظاهر می‌شود.

 

۴- امواج دلتا

فرکانس این امواج 4-5/0 نوسان در ثانیه است. در خواب بسیار عمیق و نوزادان دیده می‌شود. آلفا در سنین کودکی ظاهر می‌گردد و امواج بتا در بزرگسالان دیده می‌شوند. همانگونه که گفته شد امواجی هستند در قسمت پس سری که قابل اندازه‌گیری هستند و نشانگر وضعیت خاصی از آگاهی یا فعالیت مغزی است. در این زمان نیمکره سمت چپ مغز فعالیتی را از خود نشان نمی‌دهد. نیمکره سمت چپ زمانیکه امواج تتا هستند یا بیدار هستیم نمایانگر هستند. تمام داده هایی که وارد مغز می‌شود در حالت امواج بتا پردازش می‌شوند و آنچه را بخواهد وارد نیمکره سمت راست می‌کند. نیمکره سمت راست همان ناخودآگاه است و بیشتر مربوط به احساسات و عواطف می‌باشد. هنگامی که وارد حالت آلفا می‌شویم اطلاعاتی که وارد مغز می‌شود بدون پردازش نیمکره چپ وارد مغز می‌شود. به همین دلیل یکی از بهترین وضعیتهایی که می‌توان جهت تلقین به خود استفاده کرد و یا در یادگیریهای علمی یا نظری ذهنی یا فنی از آن استفاده کرد تکنیک وارد شدن به حالت آلفا می باشد. حالت آلفا پایه و دروازه ورود به سمت نیروهای برتر یا ناخودآگاه است و حالت مشترک در بین تمام قبایل و ادیان جهت دعا و ارتباط با دنیای ماوراء می‌باشد.

دکتر بتسابه مهدوی
1 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 27 آبان 1395

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۵۱ ق.ظ


  • بتسابه مهدوی

طریقهٔ استفاده کردن از نیروى حیات (چى)

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۴۱ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

در روز باید انسان‌ها نیروى حیات (چی) خود را صرف کارهاى مختلف نمایند، البته نه بیشتر و نه کمتر از حد توان، و حتماً باید در شرایط، مکان و زمان مناسب و مربوط به خود از آنها استفاده نمایند در غیر این‌صورت زندگى خود را خیلى سریع‌تر از وقت تعیین شده از دست مى‌دهند و آن هم با رنج و درد فراوان.

 

حالا بیائید شیوهٔ زندگى خود را عوض کنید، طورى که برنامه‌هاى درست تقویت انرژى حیات (چی) را کاملاً و با تمام وجود حس کنید. اگر به درجه‌اى برسید که بتوانید با تمام وجود علم انرژى حیات (چی) را حس کنید به بالاترین درجهٔ تکامل یعنى خودشناسى رسیده‌اید و هیچ‌گاه نخواهید مرد (جسم فانى است ولى روح همیشه جاویدان است، به‌شرطى که انسان به خودشناسى برسد).

 

کسى که نیروى حیات (چی) را کاملاً درک و حس کند هیچ‌گاه بیمار نمى‌گردد و حتى در سن خیلى زیاد از حافظه و چابکى بالائى برخوردار خواهد بود، طورى که دیگران مى‌گویند به فلان شخص نمى‌آید که پیرمرد ۱۲۰ ساله باشد، بلکه از لحاظ برخورد، حافظه، چابکى و نیرو حتى از یک جوان ۲۰ ساله هم قوى‌تر است. این‌گونه افراد هرچقدر پیرتر مى‌شوند داراى حافظه، روحیه، چابکى و انرژى زیادترى مى‌گردند.

 

ما فقط در داستان‌ها خوانده‌ایم و یا نهایتاً در روزنامه‌ها و مجلات مى‌خوانیم که فلانى در سن ۱۲۰ سالگى هنوز داراى هوش و چابکى دوران جوانى مى‌باشد و با این سن هنوز در مزرعه و یا جنگل و یا در جاهاى دیگر مشغول به کار خود مى‌باشد و تا به حال هم به دکتر مراجعه نکرده است. درست است، این مطالب داستان تخیلى نیست بلکه واقعیت دارد، زیرا این‌گونه افراد در شرایط، مکان و زمان مربوط به خود قرار گرفته و انرژى حیات (چی) را با تمام وجود خود حس کرده‌اند. حالا که این‌گونه اشخاص با تمام وجود خود انرژى حیات (چی) را حس مى‌کنند، انرژى حیات (چی) هم به آنها خوش آمد مى‌گوید و انرژى خود را تمام و کمال تحت اختیار شخص موردنظر قرار مى‌دهد و به قول معروف با یکدیگر دوست صمیمى شده و هیچ‌گاه همدیگر را ترک نمى‌کنند. تا دیر نشده با انرژى حیات (چی) خود دوست شوید و با تمام وجود آن را حس کرده و تحت نترل خود بگیرید.

دکتر بتسابه مهدوی
27 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

روش سرخ ‌پوستان، براى انرژى گرفتن از گیاهان

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۳۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

سرخ‌ پوستان به هنگام ضرورت یک درخت کاج را براى چند دقیقه محکم در آغوش مى‌فشارند و یا پشت خود را به آن تکیه مى‌دهند و معتقد هستند که با این عمل مقدارى از نیروى حیاتى درخت به آنها منتقل مى‌شود.

 

۱. گیاهان موجوداتى زنده و حساس هستند.

۲. انسان مى‌تواند با گیاه ارتباط فکرى دوجانبه داشته باشد.

۳. کلیهٔ ارگانیسم‌هاى زنده از تمامى سطح خود، نوع خاصى از انرژى ساطع مى‌کنند که انعکاسى از فعالیت‌هاى حایتى خاص موجود زنده است و همین پرتوهاى نورانى است که در اطراف موجود زنده میدان انرژى ایجاد مى‌کند و گهگاه به‌صورت هاله‌اى نیمه روشن متجلى مى‌شود.

۴. انسان و گیاه مى‌توانند انرژى‌هاى مفید حوزهٔ مغناطیسى اطراف خود را جذب کنند.

 

 ارتباط با گیاهان

 

این حقیقت دارد که انسان مى‌تواند با گیاهان ارتباط برقرار کند و این کار را مى‌کند. گیاهان براى اندازه‌گیرى هیجانات انسان بسیار حساس هستند. آنها نیروهاى انرژى‌زا را که براى انسان مفید است بازتاب مى‌دهند. مى‌توان این نیروها را دید! آنها حوزهٔ نیروى فرد را تغذیه مى‌کنند که در عوض انرژى را به گیاه باز مى‌گرداند.

 

سرخ‌پوستان آمریکائى از این توانائى‌ها آگاه بودند. وقتى که لازم بود به جنگل بروند، در حالى‌که دست آنها را به‌‌صورت کشیده در مى‌آورند، به درخت کاج تکیه مى‌کردند تا خود را با نیروى آن دوباره سرشار از انرژى کنند. دقیقاً همین‌طور هم مى‌شد، یعنى آنها با انرژى زیاد به سر کارهاى خود بازمى‌گشتند.

دکتر بتسابه مهدوی
27 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

خواص عود

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۴۰ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

عصاره معطر گیاهان موجود در عود به دلیل ساختار تشکیل‌دهنده‌شان که معمولا شامل آلدئیدها، کتون‌ها واسترها است، نقش به‌سزایی در سلامت جسم و ذهن دارند. البته هریک از رایحه‌ها خاصیت ویژه‌ای دارند.

 

برخی مثل اطوخودوس که حاوی آلدئیدها هستند اثرات ضد التهابی داشته، آرام‌بخش و ضد ویروس هستند. برخی دیگر از عصاره‌ها مثل یاسمن، مشک، رز و لیمو باعث هوشیاری و افزایش تمرکز و یادگیری می‌شود.

 

رایحه درمانی توسط عود یکی از بی‌خطرترین، کم هزینه‌ترین، ارزان‌ترین و اثر بخش‌ترین روش‌های درمانی است. یعنی برای انجام آروماتراپی (رایحه درمانی) در خانه به‌راحتی می‌توان از سوزاندن عود استفاده کرد. با توجه به خواص درمانی واقعا اثربخشی که عودها دارند، از سوزاندن عود در محیط منزل یا کار غفلت نکنیم.

 

عود دارچین = ضد سرماخوردگی

عود اکالیپتوس = ضد سرماخوردگی و آنفولانزا ، ضد عفونی کننده

عود نعنا = شاداب کننده

و عودهای اکالیپتوس ، اکلیل کوهی ، دارچین ، مریم گلی در مجموع شاداب کننده و ضد سرماخوردگی میباشند

عود آویشن = درمان استرس

برای رفع خستگی جسمی عودهای = دارچین ، اکالیپتوس ، نعنا و مریم گلی

برای رفع خستگی فکری = عود هل ، اکلیل کوهی ، اسطوخودوس

برای رفع حواس پرتی و فراموشی = عود اکلیل کوهی ، چوب سرو

برای رفع سوء هاضمه ، اختلالات گوارشی و بی اشتهایی = عود هل ، نعنا ، بابونه ، دارچین ، اکلیل کوهی ، اکالیپتوس ، اسطوخودوس

رفع میگرن = عود یاس ، اسطوخودوس ، اکالیپتوس

مسکن و ضد درد = اکلیل کوهی ، بابونه ، نعنا ، اسطوخودوس

رفع سردرد = یاس ، نعنا ، مریم گلی ، بابونه ، اسطوخودوس ، اکلیل کوهی

تقویت قلب = اکلیل کوهی ، نعنا

روایحی که برای ضد عفونی کردن محیط مناسب هستند عبارتند از = دارچین ، چوب صندل ، آویشن ، گل سرخ

دکتر بتسابه مهدوی
26 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

خواص سنگ های درمانی

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۳۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

سنگ های معدنی باعث پرتو افکنی در بدن انسان شده و حتی امواج بسیار ضعیف آنها، برای درمان مفید هستند.

چاکرای اول: پایه ستون فقرات، محل ورود پرانا (انرژی حیات انسان).

رنگ: قرمز، نشانه زندگی، قوت، نیروی حیات و طبیعت فیزیکی است. طبیعت رنگ قرمز با آتش و خشم مرتبط است.

تمام سنگهای قرمز: مرجان، یاقوت کبود، سنگ یشم، بلادستون.

خواص درمانی:

۱-  بهبود کم خونی (از جمله لاغری، فقر غذایی، سرمازدگی).

۲-  غش.

 

چاکرای دوم: پایین شکم، مرتبط با طحال و دستگاه تولید مثل.

رنگ: نارنجی، نشانه غلبه بر خشم و کنترل بر خویشتن است.

تمام سنگهای نارنجی: کارنلین (عقیق قرمز)، اُپال آتشین (یشم و عقیق آتشین)، یشم نارنجی.

خواص درمانی:

تنظیم هضم غذا و گردش خون.

 

چاکرای سوم: ناف و سولر پلکسوس، مرتبط با دستگاه گوارش و غده ی فوق کلیوی.

رنگ: زرد، نشانه ذهن، هوش، فهم، درایت زیاد، عقل و ذهنیت است و در ارتباط با احساسات و قدرت فردی  می باشد.

تمام سنگهای زرد و طلایی: توپاز (یاقوت زرد)، سیترین، کهربا.

 خواص درمانی:

۱- در شرایطی که سیستم عصبی آسیب پذیر می شود و انرژی مربوط به سولر پلکسوس از تعادل خارج می گردد، می تواند متعادل کننده باشد.

۲-  در بیماری دیابت (مرض قند).

۳- یبوست.

۴- اگر کسی به طور غیر عادی لاغر باشد (یعنی اشعه قرمز را زیاد جذب می کند) رنگ زرد این شرایط را در سیستم فیزیکی بدن خنثی می کند.

۵- اگر کسی بیش از حد چاق باشد (رنگ آبی را زیاد جذب می کند) رنگ زرد آن را خنثی می کند.

 

چاکرای چهارم: قلب، عشق الهی، جوهر هستی، دستگاه گردش خون، سیستم لنفاوی و سیستم ایمنی.

رنگ: سبز، نشانه هارمونی (هماهنگی)، همدردی، خلاقیت، سلامت و فراوانی است.

تمامی سنگهای سبز: زمرد، تورمالین سبز، مالاکایتو، جید، کرایزوپریز، دایوپتز، پریدات، اون تورین، عقیق خزه ای، یشم سبز.

در طیف رنگی، رنگ سبز در حد میانه است. سه رنگ اول (قرمز، نارنجی و زرد) مربوط به جنبه های فیزیکی و سه رنگ آبی، نیلی و بنفش مربوط به جنبه های ذهنی و روانی می باشند.

خواص درمانی:

۱- تنظیم دستگاه گردش خون، فشار خون و قلب.

۲- تمدد اعصاب و شارژ انرژی حیاتی.

۳-  هر کس که محتاج انرژی است کمک می کند.

 

چاکرای پنجم: مرکز گلو، مرتبط با دستگاه تنفس (محل ورود پرانا).

ابراز وجود و خلاقیت، اعتماد به نفس، احترام به خود و کار آیی.

خواص درمانی:

۱- بیماریها یا مشکلات گلو.

۲- انواع التهاب ها.

۳- خونریزی های داخلی.

 

چاکرای ششم: چشم سوم یا غده هیپوفیز، دیدن درونی و بیرونی، مرتبط با سیستم عصبی و غدد مترشحه داخلی.

رنگ: نیلی، نشانه مرزهای صوفیانه، نیل به روحانیت، خودکفایی و عقل می باشد.

 تمام سنگهای نیلی: آندیگو، سفیر نیلی، آزورایت.

خواص درمانی:

۱-  بهبود بیماری های ذهنی و روانی.

۲- کمک به گشودن چشم سوم.

 

 چاکرای هفتم: تاج سر یا غده مخروطی (صنوبری)، محل ورود پرانا.

رنگ: بنفش، نشانه تسلط روحانی است، بالاترین و عمیق ترین نوری است که با بالاترین عامل در وجود ما که همان چاکرای هفتم است در رابطه است.

تمام سنگهای بنفش: آمتیست و فلورایت.

خواص درمانی:

۱-  کمک به رفع بی خوابی.

۲- رفع هر نوع بیماری یا نارسایی ذهنی و اختلالات روانی.

دکتر بتسابه مهدوی
26 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی