نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زرتشت» ثبت شده است

آناهیتا (ناهید) در اساطیر ایران

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۴۱ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

در ایران باستان، احترام به عناصر اربعه ـ خاک، هوا، آتش و آب ـ از اصول اعتقادی ایرانیان بود و حتی، ایزدانی را خاص و موکل این عناصر می دانستند. از جملهٔ آنان فرشتهٔ موکل آب بود.

در سرزمین وسیع، پهناور و کم آب ایران، آب و باران ارزشی خاص دارد و به طبع آن الههٔ موکل آب نیز برتر از سایر فرشتگان بود. جای تعجب نیست که بخشی بزرگ از اوستا ((آبان یشت)) نام دارد و در آن از ناهید، آناهیتا، فرشتهٔ موکل آب، بسیار سخن رفته است.

 

بنابر اساطیر اهوارمزدا در دومین مرحلهٔ تکوین جهان آب ها را آفرید. در قطعهٔ سیزدهم بندهش، به این امر اشاره شده است: در این جریان، آب ها به سوی دریای فراخکرت، که یک سوم زمین را در اختیار داشت و حد جنوبی البرز کوه را اشغال کرده بود، جاری شد. این دریا آنچنان عظیم بود که آب هزار دریاچه را در بر داشت.

هر یک از دریاچه ها دارای ویژگی هایی بود. برخی بزرگ، برخی کوچک و برخی آنقدر وسیع بودند که یک سوار نمی توانست در مدت کمتر از چهل روز طول و اطراف آن را بگردد و یکی از این رودها سراسر هفت کشور روی زمین را سیراب می کرد. در کنار هر یک از این رودها و دریاها، قصری هزار ستون با هزار دریاچهٔ درخشان برای ناهید برپا بود و در هر قصری بالای ایوانی، بستری پاکیزه و معطر گسترده.

 

سرچشمهٔ زایندهٔ تمام آب ها چشمه ای است به نام اردوی سور آناهیتا به معنی چشمهٔ پرآب و زلال غرب که در رهگذر آن یکصدهزار آب رو زرین تعبیه شده. آب گرم و زلال از این مجراها گذر می کند و به سوی کوه بلند هوگر روان می شود.

در فرازنای این کوه، دریاچه ای به نام اورویس قرار دارد که آب ها به این دریاچه می ریزند و پس از آنکه در آنجا کاملاً تصفیه شدند از راهگذرهای زرین دیگری خارج می شوند. در بلندایی برابر قد یک هزار مرد، یک شاخهٔ زرین و گشاده از این مجرا با کوه اوسین دم دریای فراخکرت ارتباط دارد و از آنجا قسمتی از آب ها برای تصفیهٔ دریا به سوی آن جاری و قسمت دیگر تبدیل به باران می شود و بر همه رویهٔ زمین می بارد تا آفریدگان اهورامزدا از خشکی و بی آبی آسوده خاطر شوند.

 

اشاره کردیم که نام موکل ناهید، اردویسور ناهید، آناهیتا، است. این اسم از سه کلمه ترکیب شده که در اصل هر سه صفت هستند. بسیاری از اسامی امشاسپندان و ایزدان مرکب از یک اسم و یک صفت است ولی اردویسور ناهید یگانه اسم خاصی است که از سه صفت ترکیب شده. جزأ اول (اردوی) از کلمهٔ ارد به معنی بالا بر آمدن، ضبط شدن، فزودن و بالیدن مشتق شده است. این واژه معنی رطوبت و نمناکی نیز می دهد. شاید این برداشت از آنجا نشأت گرفته باشد که این کلمه در اوستا نام رودی است. اردوی ظاهراً به معنی پربرکت و حاصلخیز نیز آمده اما گریمال آن را بزرگ و عظیم معنی کرده. کلمهٔ اردوی اغلب با کلمات سور و آناهیت همراه است. جزوهٔ دوم (سور) صفت است و به معنی نیرومند و قادر و در سانسکریت هم به معنی نامآور و دلیر به کار رفته.

جزء سوم (آناهیت)، نیز صفت است، صفتی مرکب از دو جزئ. جزء اول از ادات نفی است و جزء دوم چرکین، پلید و ناپاک معنی می دهد. بنابراین آناهیت یعنی پاک و بی آلایش.

 

 

در مقایسه با هندوستان ایران سرزمینی خشک بود که تنها یک رودخانهٔ مهم داشت که آمودریا بود. از این رو طبیعتاً اساطیر مربوط به آب و دریاها رواج چندانی در ایران نداشت و بر همین اساس برخی نسبت به وجود یک الههٔ آب ایرانی الاصل شک کرده اند اما یشت پنجم، که از کهن ترین متون است، وجود این الهه را تأیید می کند. مهم ترین و جالب ترین اسطوره ها نیز دربارهٔ ناهید است که همچون فرشته ای مورد پرستش قرار گرفته و از او با عنوان نیروبخش زندگانی، با لشکر جانداران و چهارپایان، توانبخش گیاهان و رستنی ها و چشمهٔ برکت بخشی که به همهٔ سرزمین ها نعمت و فراوانی می دهد یاد شده است.

 

ناهید نه تنها با آب های خود دشت ها را حاصلخیز و بارور می سازد بلکه نطفهٔ مردان و زهدان جملگی زنان را پاک و منزه می کند. زن ها را در وضع حمل و زایمان یاری می دهد و شیر در پستان آنان می گذارد. او به صورت زنی زیبا و با شکوه توصیف شده: ناهید زنی است جوان، خوش اندام، بالا بلند، برومند، زیبا و با چهره ای آزاده و نیکوسرشت. بازوان سفید وی به ستبری شانهٔ اسبی است با سینه های برآمده با کمربندی تنگ که در میان بسته تا سینه اش ترکیب زیبا گیرد و مطبوع واقع شود و بر بالای گردونه خویش، لگام چهار اسب یک رنگ و یک قد را در دست گرفته و می راند.

 

اسب های گردونهٔ وی عبارت اند از باد، باران، ژاله و ابر. ناهید به جواهرات آراسته است. تاجی زرین به شکل چرخی که بر آن صد گوهر نورپاش نصب است بر سر دارد و از اطراف آن نوارهای پرچین آویخته. طوقی زرین دور گردن و گوشواره های چهار گوشه در گوش دارد. از قوزک پا به پایین کفش های درخشان پوشیده و آن را با بندهای زرین محکم بسته است. جبه ای از پوست سی ببر، که مانند سیم و زر می درخشد، در بر کرده و در بلندترین طبقهٔ آسمان آرام دارد. ناهید به فرمان پروردگار از فراز آسمان باران، تگرگ، ژاله و برف فرو می بارد و در اثر استغاثهٔ پارسایان و پرهیزگاران از فلک ستارگان یا از بلندترین قلهٔ هکر به سوی نشیب می شتابد تا نطفهٔ مردان و مشیمهٔ زنان را پاک کند، زایش را آسان و شیر را تصفیه سازد و بر گله و رمه بیفزاید و سراسر کشور از پرتو او از خوشی و نعمت و ثروت برخوردار شود.

 

این توصیفی است از ناهید، فرشتهٔ آب، که در اساطیر ایرانی به صورت دختری زیبا تصویر شده و مورد پرستش ایرانیان باستان بوده. البته، ناگفته نماند که توصیفی چنین دقیق و شاعرانه از فرشتگان در ایران باستان امری طبیعی نبوده اما آن گونه که هرودوت می گوید ناهید را در این دوره با ایشتار، فرشتهٔ بابلی ها، یکی می دانستند و در جنگ و نبرد نیز از او یاری می جستند.

 

با توصیفی که از ناهید شد او در مقام یک زن خاصیت فطری خود را، که در زیبا بودن جلوه گر شده است، حفظ کرده و در راه برازندگی و مورد پسند واقع شدن از هیچ کوششی باز نایستاده. او برای اقناع این غریزهٔ طبیعی از وسایلی که وی را زیباتر جلوه دهند استفاده کرده، به آرایش خود پرداخته و از لباس و تزیینات و زینت آلات بهره گرفته است. با این وجود، نظر به اینکه او در مقام یک ایزدبانو مورد پرستش قرار گرفته است، به منزلهٔ یک زن روحانی به کارهایی که منتج به خوشی و خرمی و سپاسمندی باشد نیز می پردازد. هر چند این توصیفات و هنرها و کارهایی که ناهید برای طبیعت، جانداران و بشر انجام می دهد زادهٔ تخیل و اندیشهٔ ایرانیان در روزگار باستان است امروزه نیز هیچ زنی ازهیچ کوششی برای زیباتر جلوه کردن و مورد پسند واقع شدن باز نمی ایستد و از هیچ ترفندی در این راه فروگذار نمی کند.

 

اصولاً، اساطیر ایرانی، بنابر نظر علمای تاریخ اساطیر، از آن رو جالب و دلچسب اند که به وضوح حرکت مراحل و نکات مختلف اساطیری را به سوی داستان های تاریخی و زیبایی های طبیعت، که زن جلوه ای از آن است، نشان می دهند.

البته، افسانه ها در اصل کوششی هستند برای توجیه پدیده ها. آب نیز پدیده ای زیبا از طبیعت است که در زندگی جنبهٔ حقیقت دارد. بدیهی است این کوشش به تمایلات روانی قومی که مراحل ابتدایی تمدن و فرهنگ را می پیماید بستگی دارد. در عین حال باید این نکته را بیفزاییم که هدف بشر ابتدایی تنها توجیه پدیده ها نبوده بلکه او خواسته تا این توجیه را با آب و رنگ و لطف و زیبایی همراه سازد.

او همچنین مایل است تا با به کار بردن استعاره و تخیلی که خود از آن بهره دارد دیگر هم نوعانش را نیز برانگیزد و هوش و استعداد آنان را با ذکر و انتقال حوادث و حقایقی در قالب جملات زیبا و شاعرانه از مقوله ای به مقولهٔ دیگر بیازماید. این تمایل به تدریج به تمثیل ها، ابداع های اخلاقی و معماها منجر و بشر برای حل آنها ناچار به اندیشیدن دربارهٔ همه چیز و نسبت به هر آنچه که برایش لاینحل است شد که زیباترین نمود آن اندیشه دربارهٔ زن است؛ یعنی، موجودی که خود یکی از پدیده های زیبای طبیعت است، حتی اگر صورت افسانه داشته باشد. با این وصف تردیدی نمی ماند که افسانه و جلوه و زیبایی ناهید، از تجلیات اندیشهٔ ایرانی در ادوار باستانی است.

 

آناهیتا بانویی است که در زورمندی با تمام آبهایی که بر روی زمین جاری است و به دریای فراخکرت می ریزد برابری می کند. او بانو و سرپرست تمامی آب هاست. کسی است که هزار دریا و هزار رود دارد و چنان که اشاره شد در بندهای مختلف آبان یشت از توجه این ایزدبانو به پاکی نطفهٔ مردان و زنان و شیری که کودکان از پستان مادر می مکند سخن رفته است.

شاید این تأکید تأثیر عمیق اصلاحات زرتشت را، که علیه بغان پرستی سخت پایمردی کرد، آشکار کند. زیرا اهورامزدا تأکید می کند او را از نیرو و ارادهٔ خویش آفریده است تا به دست او آفریده های نیک و نظم اجتماعی را بهتر اداره کند.

 

در آبان یشت، هنگامی که به توصیف آناهیتا پرداخته می شود، زبان غنایی و لطافت شعری آن جالب توجه است: ((بازوانش زیبا و سپیدگونه به فراخی و پهنای شانهٔ اسبی است. این ایزدبانو بر گردونه ای زیبا سوار و همواره آماده است تا بر دیوان و جادوان و ستم پیشگان حمله برد و نابودشان سازد)).

در اساطیر، به درخواست های یاری و دادن قربانی ها و فدیه های بسیاری از جانب افراد مختلف از جمله پهلوانان و شاهان به آناهیتا بر می خوریم که نمودار قدرت و نیروی این ایزدبانو و اهمیت و اعتبار وی در اندیشهٔ ایرانی است.

 

بنا بر روایات، نخستین این افراد جمشید است که برای این ایزدبانو بر فراز کوه هکر صد اسب، هزار گاو و ده هزار گوسپند قربانی و از وی درخواست کرد که شهریار همهٔ کشورهای بزرگ شود و بر دیوان پلید و دروغگویان سلطه یابد. پس از او، نوبت فریدون است که مطابق قربانی های جمشید برای ایزدبانو ناهید قربانی و درخواست می کند توانایی اش دهد تا بر اژی دهاک (ضحاک)، دیو دروغ و ناراستی، پیروز شود.

 

در کرده9، فقره 34 آبان یشت فریدون چنین درخواست می کند: ((ای نیک، ای تواناترین، ای اردویسور ناهید، که من به اژی دهاک ظفر یابم، به این خبیث و قوی ترین دروغی که اهریمن جهان مادی بیافرید تا جهان را از آن تباه سازد و من هر دو زنش را بربایم، هر دو را سنگهوک (شهرناز) و ارنوک (ارنواز) را که از برای توالد و تناسل دارای بهترین اندام ها هستند، هر دو را که از برای خانه داری برازنده هستند)). آنگاه، اردویسور ناهید به صورت دختری زیبا، برومند، خوش اندام و کمر بر میان بسته و... روان می شود. فریدون به کامش می رسد و آن هیولا را بر می اندازد.

 

خانه داری زن برای شهریاری چون فریدون نیز اهمیت داشت. از آنجا که در این اسطوره از شهرناز و ارنواز به منزلهٔ همسران اژی دهاک نام برده شده، می توان دریافت که تعدد زوجات در آن زمان رواج داشته است. از سویی دیگر این احتمال نیز وجود دارد که چون اژی دهاک نیرویی اهریمنی است از دو یا چند زن دیگر به منزلهٔ همسران وی نام برده شده است تا مؤید این نکته باشد که تعدد زوجات تنها از آنِ اهریمنان است که اژی دهاک سمبلی از آن بوده نه از آنِ پرهیزگاران و پارسایان.

از گفتهٔ فریدون دربارهٔ شهرناز و ارنواز ((...آنان برای توالد و تناسل دارای بهترین اندام ها هستند)) چنین بر می آید که در آن دوران، آمادگی و قدرت و نیروی زایش زن برای مردان اهمیت زیادی داشته و نازایی او از موارد مشکل ساز برای مرد و خانواده محسوب می شده و تشکیل خانواده از مسائل مهم و مورد توجه خرد و اندیشهٔ ایرانی در دوران اساطیری بوده چنان که اهورامزدا نیز خطاب به آناهیتا می گوید: ((از تو باید دختران قابل شوهر (دم بخت)، ساعی از برای سروری (همسری) و از برای یک خانه خدای دلیر استغاژه کنند. از تو باید زنان جوان در وضع حمل از برای زایش خوب استغاثه کنند. تویی آن کس که همهٔ اینها به جای توانی آورد، ای اردویسور ناهید)).

 

در اساطیر ایرانی، این ایزدبانو به یلان و پهلوانان در راه رسیدن به خواست هایشان یاری می رساند اما به آنانی که در پی ایجاد خللی در فر و مجد ایران هستند، هر چند هم قربانی و نیایش کنند، توفیق نمی بخشد همانند افراسیاب آن کژآهنگ دیو خوی تورانی. سپس، نوبت یک به یک به یلان و پهلوانان و ستبرسینگان و پیچیده بازوان ایرانی می رسد که هر کدام از آناهیتا تقاضای یاری می کنند و از برایش در نقاط مختلف قربانی می دهند و آرزوهایشان با کامیابی و موفقیت قرین می شود.

قالب و پیکر مادی آناهیتا شاعرانه توصیف شده و در آن، ویژگی های انسانی نیرومند ملحوظ شده است.

 

پا اوروا، کشتیران چرب دستی که به وسیلهٔ فریدون چون کرکسان در هوا درآمده بود از ایزدبانو ناهید یاری می طلبد. آناهیتا همچون ایندرا، خدای بزرگ هند و اروپایی ـ که در اوستا، به ویژه در وندیداد، به صورت دیوی درآمده است ـ بسیار تشنه و خواهان زور یا فدیهٔ مایع می شود که از شیرهٔ هوم مخلوط با شیر تهیه شود. پس پا اوروا، که پس از سه شبانه روز پرواز در آسمان چون کرکسی خسته و درمانده شده بود، سپیده دمی از ایزدبانو یاری می طلبد و پیمان می بندد که در کنار رودی برای او شیرهٔ هوم (زور) فراوانی تهیه کند. پس آناهیتا به صورت دوشیزه ای بلندبالا، برومند و خوب چهر و... روان می شود و پا اوروا را به سبکی و خوشی از آسمانی که در آن سرگردان بود به زمین استوار، که در آن خانه داشت، می نهد.

 

مبنای برخی از معجزات پیامبران سامی را در سروده های زیبایشان ملاحظه می یابیم. ویس ته اورو از خاندان نوذر در کنار آب وتینگوهیئتی برای آناهیتا فدیهٔ مایع زور می آورد، شیرهٔ هوم به شیر آمیخته چیزی که بسیار مورد علاقهٔ ناهید است و درخواست می کند تا ایزدبانو ناهید یاری اش دهد. او که دارمستتر وی را با گستهم شاهنامه یکی می داند، می گوید شمار بسیاری از دیوپرستان و دروغ گرایان را هلاک کرده و اینک خواهان آن است که ایزدبانو برای او گذرگاهی خشک از فراز آب های وتینگوهیئتی بگشاید.

 

او قصد دارد همراه سپاهیانش از جاده و مسیری که ایزدبانو برایش بر روی آب بنا می سازد گذر کند. در اینجا نیز، ایزدبانو با تمام زیبایی و فر و شکوهش تجلی و تجسم می یابد و به صورت دوشیزه ای زیبا، بلندبالا و آزاده، شریف و والانژاد و... از میان آب های ژرف گذرگاهی خشک برای او باز می کند و پهلوان، که دشمن سرسخت دیو نسیان است، به خواسته اش می رسد.در روایات مذهبی یهودیان به داستانی برمی خوریم که شباهتی شگرف با این اسطوره دارد. موسی (ع) در گریز از سپاهیان فرعون، که در تعقیبش بودند، به رود نیل می رسد و از خدایش، یهوه، درخواست یاری می کند. پس رود گشوده می شود و موسی و پیروانش از آن می گذرند.

 

 

وصف کامل پیکر بانو اردویسور آناهیتا در اسطوره های ایرانی آمده و در برخی از اسطوره ها نیز از خوابگاه فراگسترده اش بر فراز ابرها سخن رفته است. اهمیت و ارزش فراوانی که در اساطیر ایرانی به این ایزدبانو داده شده است و روی آوردن همهٔ مردم حتی پادشاهان و پهلوانان به درگاه او در مواقع بحرانی و درماندگی برای حل معضلات و مشکلات و دستیابی به آرزوها و طلب یاری از وی احتمالاً ناشی از تأثیرات دوران مادرسالاری است.

 

ناگفته نماند که این احترام به آناهیتا و اهمیت قائل شدن برای وی تنها مختص ایرانیان نبود. گرایش به این بغ بانوی آریایی در اثر اختلاط و آمیزش با فرهنگ و ادیان دیگر سرزمین ها مانند یونان، بابل، مصر و ارمنستان به وجود آمد و توده ای که همواره به گذشته گرایی و تجدید حیات سنت های متروک رغبتی شایان دارند به مهرپرستی و ناهیدپرستی روی آوردند و از اینجا بود که همسانی ها، تضادها و اختلاف ها بین آناهیتا و ایزدبانوان بابلی (ایشتار) و یونانی (آفرودیت) و دیگر ایزدبانوان به وجود می آمد.

 

آناهیتای ایرانی ایزدبانوی حامی زنان شریف است تا کودکان فراوان بیاورند و آنان را در سینه ها شیر پاک فراوان می دهد. در یک کارگاه ساخت مجسمه های سفالی، که در شوش کشف شده، صورت ایزدبانویی برهنه را می بینیم که در حال فشردن پستان خود و ریختن شیر آن در جامی است که در دست چپش قرار دارد. این پیکره متعلق به ایزدبانو ناهید (آناهیتا) است.

در بابل رسم زنای مقدس رواجی بسیار داشت و ایشتار ایزدبانویی بود که زنان به درگاه وی نیاز می بردند.

 

ایشتار بابلی سرپرست و حامی زنان بوالهوس است و آناهیتا الههٔ عفت، شرم و پاکی. او درد زنان شریف و پاکیزه ای را که به هنگام زایمان به وی پناه می آورند تخفیف می دهد. همچنین نطفهٔ مردان را پاک می سازد و مشیمهٔ زنان را می پالاید و دختران آزاده ای را که هنگام ازدواج به درگاه وی روی نیاز می آورند شوهران نیرومند، بلندبالا و شریف می بخشد. او به پاکی آبی روان است که از آسمان فرو می ریزد و در جویباری کوهستانی سرازیر می شود. به همین دلیل او را رودی آسمانی نیز توصیف کرده اند. اما ایشتار اصولاً بین عشق و ازدواج پیوندی نمی جوید. عشق را می ستاید. اما عشقی که هیچ تعهدی به ازدواج ندارد.

 

آفرودیت نیز دو نقش متفاوت دارد؛ نقشی مثبت که گرایش وی را به عشق پاک، شرافت و شرم و نجابت بیان می دارد و البته در مقابل نقش دیگرش خفیف است. وی بدون تردید خدای مادران محسوب می شد و او را سبب تولید نسل و فراوانی محصولات گیاهی و حیوانی می دانستند. او در یونان به صورت های گوناگون از جمله آفرودیت آسمانی (خدای عشق پاک و عفت)، آفرودیت زمینی (الههٔ عشق های گوناگون انسانی) و آفرودیت زیبا (ونوس رومی) پرستش می شده. ظاهراً، آفرودیت صورت دیگری از ایشتار، الههٔ بابلی، بوده.

این الهه برای ساکنان جنوب یونان خدای عشق محسوب می شد و برخی از شهرهای یونانی نخستین روز آوریل را با عنوان عید بزرگ آفرودیته جشن می گرفتند. از این نظر آفرودیت و آناهیتا به یکدیگر شباهت دارد.

 

آرتِمیس (آرته میس)، الههٔ دیگر یونانی که در رم او را دیانا می نامیدند دوشیزه ای است که با زایش و باروری انسان سخت مخالف است و تمام روایت ها و اسطوره هایی که دربارهٔ او وجود دارد با نیرنگ و فریب آمیخته. وی، بر خلاف آناهیتا، زنانی را که باردار بودند به چنان درد شدیدی مبتلا می کرد که درمی گذشتند. او هیچ عشقی را نه زمینی و نه آسمانی قبول نکرد و گفته اند از این رو کینه توز و خشمناک بود. از سوی دیگر آرتمیس الهه ای است که توجهش معطوف به شرم و عفت و شرافت است و از این نظر می توان او را با آناهیتا مقایسه کرد.

 

بدین ترتیب آناهیتا با هیچ یک از این الهگان قابل مقایسه نیست. او فرشته و ایزدبانویی است زاییدهٔ اندیشهٔ آریایی و ایرانی که پیوسته جامهٔ شرم، عفت و پاکی بر تن دارد. در آسیای صغیر، در شهر آنائیتیس یا آناهیتا معبدی بسیار بزرگ و مشهور به نام این الهه وجود داشت که در آن عناصر بابلی ای که دربارهٔ ایشتار ـ ربه `النوع بابلی ـ وجود داشت وارد مراسم پرستش این ایزدبانوی ایرانی شده بود. از این رو، ناهید را با ایشتار بابلی یا آفرودیتهٔ یونانی یا استارتهٔ فنیقی مقایسه می کنند که مقایسه ای شتابآلود و عجولانه است. دربارهٔ آناهیتا هیچ افسانه و اسطوره ای از نوع افسانه های ایزدبانوان بابلی، یونانی و فنیقی وجود ندارد.

 

نفوذ و اهمیت آناهیتا به فراسوی مرزهای ایران نیز رسیده بود. ناهیدگرایی که زمانی در ایران تحت شرایطی وارد آیین زرتشت و مزداپرستی شده بود از این طریق همین آیین و فرهنگ ایرانی به مناطق بسیاری نفوذ کرد و در قالب ناهیدپرستی شایع شد. از جملهٔ این مناطق باید از ارمنستان نام برد که پرستش آناهیتا در آن نفوذ و اهمیتی خاص داشت.

 

آگاتانگِغوس، مورخ ارمنی سدهٔ چهارم میلادی، گزارش می کند که در هر معبد آناهیتا در شهر ارز پیکرهٔ طلایی جسیمی از این ایزدبانو بنا کرده بود. نوشته های او تا اندازه ای نفوذ فرهنگ ایرانی به ویژه ناهیدپرستی را در آن منطقه نشان می دهد. در زمان اشکانیان، شعبه ای از این خاندان در ارمنستان به فرمانروایی رسیدند و با اینکه پیش از آن نیز دین، تمدن و فرهنگ ایرانی در ارمنستان رواج و نفوذی بسیار داشت اما از زمان حکومت این سلسله دارای اهمیت و نفوذی قابل توجه شد. به ویژه ارمزد (اهورامزدا) و ایزدبانوی گرامی اش دارای مقامی والا شدند و در حالی که ارمزد فراموش می شد ناهید سخت مورد توجه قرار می گرفت.

 

هرچند سایر ایزدان مزدیسنا همانند مهر و بهرام نیز در این منطقه اهمیت داشتند اما آناهیتا مقامی والا داشت. نفوذ و اهمیت آناهیتا تا آنجا بود که نام شهر آکی لی زن را به آنایی تیس (تلفظ یونانی آناهیتا) برگرداندند. معبد آناهیتا در این شهر عظمت و شهرت بسیاری داشت. این معبد عظیم چنان که پروکوپی یوس اشاره می کند در زمان گسترش مسیحیت همانند دیگر معابد به صورت کلیسا تبدیل شد. از خلال نوشته های آگاتانگغوس چنین برمی آید که ناهیدگرایی در همه جا رواج یافته بود.

 

او از شدت گرایش تیردات، پادشاه ارمنستان در قرن چهارم میلادی، به آناهیتا نوشته است. در برابر وسوسه های کشیش مُبلّغی به نام گرگوری ایلومیناتور (گریگور لوساوُریچ)، شاه از آناهیتا با عنوان ایزدبانویی بزرگ یاد می کند که مایهٔ سرافرازی، آزادگی، قدرت و اعتبار ارمنستان است.

 

شاه می گوید چگونه از اعتقاد و گرایش به چنین بانویی ایزدی و ارجمند دست فرو دارد در حالی که شاهان بزرگ کشورهای دیگر چون یونان او را بس گرامی داشته اند و از پرستش وی دریغ نمی ورزند؛ الهه ای که سرپرست جملهٔ دانش ها، حامی و سرپرست و دوستدار آدمیان و دختر پاکیزهٔ ارمزد است. با این حال تیردات در سال های پایانی زندگانی اش تحت تأثیر گرگوری، کشیش مُبلّغ، قرار گرفت و به آیین مسیح گروید. از آن پس بسیاری از معابد آناهیتا ویران و معدودی نیز تبدیل به کلیسا شدند. لیکن بسیاری از مراسم و آداب پیشین ناهیدگرایی در ارمنستان، همان گونه که انتظار می رفت، پس از اندک زمانی وارد آیین مسیحیت شد.

 

 

اما پرستش ناهید در کجا صورت می گرفت؟

مسلماً در آتشکده ها و معابد بزرگ ایرانیان که اغلب بر بلندی ها ساخته می شد. هرودوت می گوید ایرانیان قدیم جز معابد آراسته ای که بر قلهٔ کوه های بلند می ساختند و به اهورامزدا اهدا می کردند معابد دیگری نداشتند. علاوه بر آن، ستایش سایر ایزدان نیز در همین معابد صورت می گرفت.

 

شاید ساختن معابد بر بالای بلندی ها به این علت بود که بنا به روایات آناهیتا از بلندی ها فرو می آمد. در این خصوص در آبان یشت آمده: ((من می ستایم کوه زرین همه جا ستودهٔ هکر را که از برای من از یک بلندی هزار قله آدم (به بلندی قد هزار نفر) اردویسور ناهید از آنجا فرو می آید)). آناهیتا در بلندترین طبقهٔ آسمان آرام گرفته بود و از فلک ستارگان یا از بلندترین قله به سوی نشیب می شتافت. شاید دلیل دیگر ساختن معابد بر روی بلندی ها دوری از دسترس دشمنان بوده زیرا معابد ناهید در زمان های قدیم از غنی ترین معابد بود و موقوفات منقول و غیر منقول آن به میزانی بود که می بایست در محلی امن قرار داده شود چنانکه برخی از معابد و پیکره های این ایزدبانو که در شوش، اکباتان، بابل، تخت جمشید، سارد، بلخ و دمشق از سوی اردشیر دوم هخامنشی بنا شده بود مورد تهاجم و غارت سرداران یونانی مانند اسکندر و آنتیوخوس سوم قرار گرفت.

 

اگرچه کلیهٔ آتشکده ها و معابد ایرانی مورد احترام خاص قرار داشت ولی آتشکده های خاص ناهید از همه مجلل تر و معظم تر بود. پادشاهان و امیران در تجلیل و تزیین معابد این فرشتهٔ ایرانی، که آب و برکت را نصیب دشت های وسیع ایران می ساخت، افراط می کردند.

در تقویم ایران باستان روز دهم هر ماه، آبان روز نام داشت و نام ایزدبانو آناهیتا بر این روز نهاده شده بود. مطابق بندهش نام روز دهم و ماه هشتم آپان بود که امروزه آبان تلفظ می شود. آپان یا آبان از واژه ای مشتق است که امروزه به صورت آب تلفظ می شود. این واژه در اوستا آپ، در سانسکریت آپا، در پارسی باستان آپی، در پهلوی آپ و در فارسی امروز تبدیل به آب شده است.

 

در تقویم ایرانی هرگاه نام ماه و روز موافق می شد آن روز را جشن می گرفتند. در ماه آبان جشن آبانگاه برپا می شد. ابوریحان بیرونی دربارهٔ این روز و این جشن، که به خاطر ایزد آناهیتا برگزار می شد، آورده است: ((آبانگاه، روز دهم، روز آبان ماه است و آن عیدی است و در این روز پسر تهماسب به شاهی رسید. مردمان را به حفر انهار و تعمیر آنها امر کرد و در این روز به کشورهای هفت گانه خبر رسید که فریدون یبوراسب (ضحاک) را اسیر کرد و به سلطنت رسید و مردم را امر کرد که دوباره خانه ها و اهل خود را مالک شوند و خود را کدخدا بنامند، یعنی صاحب خانه. خود او نیز به خانه و خانوادهٔ خود فرمانروا شد و شروع به امر و نهی و گیر و دار کرد)).

 

از آنجا که فرشتهٔ مقدس نگهبان آب، ناهید، مؤنث بود اغلب کلمهٔ بانو را به اسم او می افزودند و او را ناهید بانو می نامیدند. در یک افسانهٔ اسلامی نیز به ستارهٔ زهره لقب بدخت ناهید داده اند. بدخت در اینجا مخفف بیدخت و منظور از آن ناهید یعنی دختری است که بغ و خداست.

بدین ترتیب آناهیتا در اساطیر ایرانی خدای آب و آبادانی، حاصلخیزی و باروری، خدای بانوان و به ویژه دختران بوده. در روایتی نیز آمده است ((ناهید امانت (نطفه = تخمه) زرتشت را به همراه دارد. سی سال پیش از پایان هزارهٔ زرتشت، دختر جوانی در آب شنا می کند و از آن می نوشد و از نطفهٔ زرتشت، که در آب بوده، آبستن می شود و هوشیدر به دنیا می آید...)).

 

هم یاهه اومه (Haoma)، در اساطیر هندی سوم یا سومه، گیاهی بوده که در آغاز خود از ایزدان محسوب می شده. این گیاه یا شیرهٔ آن دور کنندهٔ مرگ، ارزانی کنندهٔ فرزند به زنان و شوهر به دوشیزگان بوده. هوم به کنیزانی که مدت ها شوهر نکرده بودند به محض درخواست از درگاهش شوهری پیمان شناس می بخشید. از آنجا که در این اسطوره ها از وجود کنیز و بانو یا شهبانو سخن به میان آمده می توان احتمال داد در جامعهٔ اسطوره ای نیز طبقات اجتماعی وجود داشته اند.

دکتر بتسابه مهدوی

17 بهمن 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

گرامیداشت و آزادی زن در برگزیدن همسر در ایران باستان

بتسابه مهدوی | جمعه, ۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۰۶ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

در میان گات های زرتشت سروده هایی دیده می شود که نشان می دهد در آن هنگام نیز زن ها در گزینش همسر خود آزادی داشتند و همچنین در جدایی پیوند زناشویی که این دوسویه بوده و زن هم می توانسته این کار را بکند.

 

«و تو ای پورو چیست، ای جوان ترین دختر زرتشت از خاندان هچت اسپ. من که پدر تو هستم، جاماسپ را که یاور آیین مزداست از روی راستی و منش پاک به همسری تو برگزیده ام. اینک برو با خردت مشورت کن و در صورت پسندیدن او، با عشق پاک در انجام وظیفه مقدس زناشویی بکوش».

«یسنا - هات 53 - بند سوم»

 

 

پاسخ پوروچیست به پدرش پس از اندیشه ژرف:

«ای پدر، پس از ژرف اندیشی، من جاماسب را پسندیدم و دوست دارم و با ته دل به او مهر خواهم ورزید و او را به عنوان شوهر آینده خود مانند پدر و بزرگ تر و راهنمای خود خواهم پذیرفت. بشود که مزدا اهورا بخشش نیک اندیشی را همیشه بهره ما سازد».

« یسنا - هات 53 - بند چهارم»

 

این ها همه در هنگامی است که تا سده ها و هزاره ها پس از آن یونانیان و دیگر ملت ها به «زن» مانند برده خود نگاه می کردند. برای نمونه بد نیست به یکی از نوشته های «پل دو بروی» در این باره نگاهی بیندازیم :

«تحولی که زرتشت در فرهنگ آن زمان به وجود آورد ، زن های ایرانی را در همه زمینه ها هم تراز مردان کرد و زن ها از چنان آزادی برخوردار شدند که مانند آن را در هیچ جایی از جهان باستان نمی توان یافت. در آن زمان یونانی ها با زنان خود مانند برده رفتار می کردند و ارستو می گفت زن نمی تواند روح داشته باشد». 

 

در قوانین اوستا می خوانیم : ۱- زن می توانسته دارایی خود را به تنهایی اداره کند. ۲- زن می توانسته سرپرست و نگهدار فرزندان خود باشد. ۳- زن می توانسته نماینده قانونی شوهر خود بوده و در بیماری شوهر کارها را به تنهایی اداره کند ۴- زن می توانسته از شوهر ستمگر خود به دادستان شکایت کند و سزای او را بخواهد. ۵- شوهر حق نداشته است بدون اجازه زنش دختر خود را شوهر دهد. ۶- در دادگاه گواهی زن پذیرفته می شد. ۷- زن می توانسته است داور یا وکیل شود. ۸- زن می توانسته وصی قرار گیرد و همگی دارایی های خود را وصیت کند.

دکتر بتسابه مهدوی

8 بهمن 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

تقویم جلالی

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۵۳ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

تقویم جلالی یا ملکی تقویمی است که در زمان سلطنت جلال الدین ملکشاه سلجوقی تدوین شد که تقویم فعلی ایران است .

 

علل وضع این تقویم این بود که چون تاریخ یزد گردی که اختصاص به زرتشتیان داشت بدون کبیسه محاسبه می شد به همین جهت نوروز ثابت نمی ماند و با اول بهار که ابتدای سال طبیعی است مطابقت نداشت ،به همین دلیل خواجه نظام الملک و سلطان ملکشاه در صدد اصلاح تقویم بر امدند ،در نتیجه جمعی از منجمین مامور تنظیم تقویم شدند که از جمله حکیم عمرخیام

دکتر بتسابه مهدوی

6 بهمن 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

تقویم بعد ازاسلام

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۱۹ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

کبیسه کردن تاریخ از اواخر دوران ساسانیان در بوته فراموشی قرار گرفت به همین جهت در زمان خلفای بنی عباس برای زارعین و مالکین از حیث پرداخت مالیات اشکالاتی تولید شد ، برای رفع این اشکال در سال 242 هجری قمری المتوکل خلیفه عباسی فرمان داد تا مطابق سابق عمل کرده یعنی صد بیستم را کبیسه کنند . لیکن این فرمان عملی نشد ،در سال 282 هجری قمری یعنی زمان خلافت معتضدبالله خلیفه عباسی مقرر شد که تاریخ پارسی ازتاریخ ژولیانی (رومی )پیروی کرده و در هر چهار سال ، سال را کبیسه کنند که این فرمان نیز عملی نشد تاریخی که بعد از اسلام برای ترتیب سال و ماه بین پارسیان معمول شده است تاریخ یزد گردی نام دارد که مبدا ان را اغاز سلطنت یزد گرد سوم حساب می کردند . در تقویم ید گردی مطابق معمول کنونی ماه به چهار هفته تقسیم نمی شود لیکن ، هر کدام از روزهای ماه دارای نام خاصی است هر روزی به ملکی اختصاص دارد ، بجز چند روز در هر ماه که بخدا متعلق است که ان روزها عبارتند از، روز اول هر ماه که ان را اور مزد می نامیدند.

 

اسامی ماهها و روزها در تقویم اوستایی جدید مطابق ضبط معمول بعد از اسلام به شرح زیر است : فروردین ، رادی بهشت ، خرداد،تیر،مرداد فشهریور ،مهر ،ابان ،اذر ،دی ،بهمن ،اسفند و اسامی روزهای ماه :هرمز ،بهمن ،اردی بهشت،شهریور ،اسفندارمز،خرداد ،رواد،دی به اذر ،اذر ،ابان،خور ،ماه،تیر،جوش،دی مهر،مهر،سروش،رشن،،فروردین،بهرام،رام،باد،دی بدین،دین،ارده اشتاد،اسمان ،رامباد،ماراسفند،انیران،ماهی را که با روز همان ماه دارای یک اسم مشترک بودند جشن می گرفتند . پنج روزاضافی اخر سال که بنام اندر گاه معروف بود بنام یکی از فصول گاتها خوانده می شد .

 

تقویم اوستابعد از انقراض سلسله ساسانیان منسوخ نشد و در میان پیروان مذهب زردشت باقیمانده در خود ایران نه تنها نوروز بلکه سایر اعیاد دوران گذشته مدتها بقی بود حتی بعضی از انها تا عصر حاضر بر اسامی مختلف در نواحی ایران معمول است

دکتر بتسابه مهدوی

5 بهمن 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

تقویم در زمان هخا منشیان

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۴۵ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

با کمال تاسف اطلا عات زیادی در مورد چگونگی تقویم در زمان هخا منشیان در دست نیست ، از متن کتیبه بزرگ داریوش اول واقع در بیستون چنین استنباط می شود که در ان زمان حساب اوستائی معمولی نبوده زیرا اسامی ماهها ایکه در کتیبه نامبرده ذکر شده با اسامی ماهها ایکه در دوره اشکانیان و ساسانیان معمول بوده تفاوت دارد .

کتیبه بیستون به علت مرور زمان و مخدوش بودن قسمتهایی از ان تنها اسامی 9 ماه ازسال را در بر دارد اما بعد از کشف الواح تخت جمشید و مطالعه انها اسامی سه ماه دیگر از سال روشن گردید ، ماههای سال در دوران هخامنشیان عبارتند از :

1- اود کن ئیش                  که با فروردین ماه تقویم زرتشتی مطابقت دارد

2 ثور واهر                    که با اردی  بهشت  ماه تقویم زرتشتی مطابقت دارد

3- تائی کرچی                   که با خرداد ماه تقویم زرتشتی مطابقت دارد

4 گرم پد                        که با تیر  ماه تقویم زرتشتی مطابقت دارد

5- درن باچی                     که با مرداد ماه تقویم زرتشتی مطابقت دارد

6 کارت یاشیا                  که با شهریور ماه تقویم زرتشتی مطابقت دارد

7 باغ یادیش                    که با مهر ماه تقویم زرتشتی مطابقت دارد

8 ورگزن                        که با ابان ماه تقویم زرتشتی مطابقت دارد

9 اثری یادی                    که با اذر ماه تقویم زرتشتی مطابقت دارد

10- انامک                         که با دی ماه تقویم زرتشتی مطابقت دارد

11 سا میا                         که با بهمن ماه تقویم زرتشتی مطابقت دارد

12 ویخن                        که بااسفند ماه تقویم زرتشتی مطابقت دارد

 

در زمان هخامنشیان اول هر سال با اغاز پائیز شرع می شد با تقویم بابلیها مطابقت داشته است عده ای از محققین تصور می کنند که بعدها داریوش اول تاریخ اوستایی را پذیرفت و ان را در ایران رسمی کرد لیکن برای تایید این نظر سندی در دست نیست با این همه از محتوای کتاب کویین کورتیوس روفوس مورخ قرن اول میلادی که شرح حال اسکندر کبیر را نوشته چنین بر می اید که سال ایرانی در زمان وی با سال رایج میان زردشتیان قرنهای بعد تفاوتی نداشته است .

راجع به این موضوع که در دوره هخامنشی مبدایی برایتاریخ وجود داشته یا نه و اگر وجود داشته ان را از چه زمانی حساب می کردند اطلاعاتی در دست نیست ، لیکن از طرفی نظر به اینکه در بابل اغاز زمامداری هر شاهی را مبدا قرار می دادند و تصور می رود که در دوران هخامنشی از همین روش پیروی می کردند زیرا مادیها و پارسیها از بابلیها و اسوری ها چیزهای زیادی اقتباس کردند

ای بسا پس از افتادن مصر به دست ایرانیان در زمان کمبوجیه و آشنا شدن انان با اصول تمدنهای مصر مخصوصا پس از اصلاحات داریوش اول تقویم ساده و منظم مصری را ایرانیان اقتباص کردند ، توضیح انکه مصریان از زمان بسیار قدیم سال شمسی را رایج کردند با احتمال قریب به یقین از سال 4241 قبل از میلاد سال خورشیدی در کشور مصر مرسوم و متداول شدکه دارای 365 روز بود و همین امر بعدها دریافتند که سال خورشیدی انها به اندازه 4/1 شبانه روز انتخاب شده است اما به یقین میدانم که در قرن سوم قبل از میلاد بوسیله متداول شدن سالهای کبیسه اشتباهات حاصله تا ان موقع مرتفع شد.

دکتر بتسابه مهدوی

4 بهمن 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

تیرما سیزه شو

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۲۴ ب.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

تیرما سیزه شو ماه روز از آبان ماه برابر با 12 آبان در گاهشماری ایرانی جشنی به نام «تیرما سیزه­شو» یا «تیرماه سیزه شو» در گاهشماری باستانی تبری، که همان جشن تیرگان در مازندران است.

 

دهواحنینا

روز هیجدهم ماه تورا مندایی برابر با 14آبان در گاهشماری ایرانی در گاهشماری صابئین مندایی روز هیجدهم ماه تورا (چهارمین ماه سال) جشنی برپا می­شود به نام «دهواحنینا» یا «عید کوچک» که از آیین­های این جشن می­توان به دید و بازدید و تهیه­ی خوراکی­های ویژه­ نام برد.

 

پاییزانه

دی­ به­ مهر از آبان ماه برابر با 15آبان در گاهشماری ایرانی میانه­ی فصل پاییز هنگام برگزاری جشنی به نام «پاییزانه» یا «جشن میانه­ی پاییز» است که در گاهشماری گاهنباری نیز هنگام یکی از گاهنبارها به نام «اَیاثرِم»(در اوستا اَیاثرِیمَه) به مانک «آغاز سرما» بوده است.

این گاه در باور سنتی زرتشتیان هنگامی است که خداوند گیاهان و رستنی­ها را آفریده است.جشن پاییزانه هنوز در بین مردم کرمانشاه برگزار می­شود و از مراسم این جشن می­توان به خواندن دعا و پختن خروس به شمارگان فرزندان خانواده نام برد.

دکتر بتسابه مهدوی

20 دی 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

جشن های آبانگان

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۰۱ ق.ظ

جشن های آبانگان

دکتر بتسابه مهدوی

 

آبان روز از آبان ماه برابر با 10آبان در گاهشماری ایرانی «...اینک آب­ها را می­ستاییم، آب­های فروچکیده و گردآمده و روان شده­و خوب کـُنش ِ اهورایی را...» (یسنا - هـات 38 - بند 3)«جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت ستاره­ی روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزدبانوی بزرگ«آب»­ها در ایران (غیاث آبادی، 1382،ص77).«اَردوی سوره اَناهیتا» Ardavi – Sura Anhita ایزد‌بانویی ایرانی

بسیار برجسته­ای است که نقش مهمی در آیین­های ایرانی دارد و پیشینه­ی ستایش و بزرگداشت این ایزد بانو در فرهنگ ایرانی به دوره­های پیش از زرتشتی در تاریخی ایران می­رسد.

 

بخش بزرگی در کتاب اوستابه نام «آبان یشت»(یشت پنجم) که یکی از باستانی­ترین ِیشت­ها می­باشد به این ایزد بانو اختصاص دارد، در این یشت، او زنی است جوان، خوش اندام، بلند بالا، زیبا چهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، کمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با طوقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوشدر گوش، تاجی با سد ستاره­ی هشت گوش بر سر، کفش­هایی درخشان درپا، با بالاپوشی زرین و پرچینی از پوست سگ آبی.

 

اَناهید گردونه­ای دارد با چهار اسب سفید، اسب­های گردونه­ی او ابر، باران، برف و تگرگ هستند.او در بلندترین طبقه­ی آسمان جای گزیده است و بر کرانه­ی هر دریاچه­ای، خانه­ای آراسته، با سد پنجره­ی درخشان وهزار ستون خوش تراش دارد. او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را فرو می­باراند.

 

نیایشگاه­های آناهیتا معمولا در کنار رودها برپا می­شده و زیارتگاه­هایی که امروزه با اسامی دختر و بی بی مشهور هستند و معمولا در کنار آن­ها آبی جاری است، می­توانند بقایای آن نیایشگاه­ها باشند.

برخی حتی سفره­های نذری با نام بی بی (همچون بی بی سه شنبه) را بازمانده­ی آیین­های مربوط به آناهیتا می­دانند.

آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الهه­ی عشق و زیبایی در یونان و «ایشتر»، الهه­ی بابلی، به شمار می­رود.واژه­ی «آب» که جمع آن«آبان» است در اوستا و پهلوی «آپ» و در سانسکریت «آپه» Apa ودر فارسی هخامنشی «آپی» می­باشد.

این آخشیج (عنصر) همانند آخشیج­های اصلی دیگر چون آتش و خاک و هوا در آیین­های ایرانیان باستان مقدس است و آلودن آن گناهی بس بزرگ است. برای هریک از چهار آخشیج امشاسپندی (فرشته) ویژه نامگذاری شده است.

به گواهی اوستا و نامه­های دینی پهلوی، ایرانیان آخشیج­های چهارگانه را که پایه­ی نخستین زندگی است، می­ستودند. در جشن آبانگان، پارسیان به ویژه زنان در کنار دریا یا رودخانه­ها، فرشته­ی آب را نیایش می­کنند.

ایرانیان کهن آب را پاک (مقدس) می­شمردند و هیچ­گاه آن­را آلوده نمی­کردند و آبی را که اوصاف سه­گانه­اش (رنگ - بو - مزه) دگرگون می­شد برای آشامیدن و شستشو به­کار نمی­بردند.

«هرودوت» می­آورد :«... ایرانیان در میان آب ادرار نمی­کنند، آب دهان و بینی در آن نمی­اندازند و در آن دست و روی نمی­شویند ...»  «استرابون» جغرافیدان یونانی نیزمی­آورد :«... ایرانیان در آب روان، خود را شستشو نمی­دهند و در آن لاشه، مردار و آن­چه که نا پاک است نمی­اندازند ...» در برگردان فارسی آثارالباقیه ابوریحان بیرونی می­خوانیم : «... آبان روز دهم آبان ماه است و آن را عید می­داند که به جهت همراه بودن دو نام، آبانگان می­گویند. در این روز زو Zoo پسر طهماسپ از سلسله­ی پیشدادیان به شاهی رسید، مردم را به کندن قنات­ها و نهرها و بازسازی آن­ها فرمان داد، در این روز به کشورهای هفت­گانه خبر رسید که فریدون ، بیوراسب (ضحاک - آژی دهاک) را اسیر کرده، خود به پادشاهی رسیده و به مردم دستور داده است که خانه و زندگی خود را دارا شوند...»

در روایت دیگرى آمده است که پس از هشت سال خشکسالى در ماه آبان باران آغاز به باریدن کرد و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد.

زرتشتیان نیز در این روزهمانند سایر جشن­ها به آدریان­ها (آتشکده­ها) مى­روند و پس از آن براى گرامیداشت مقام فرشته­ی آب­ها، به کنار جوى­هاو نهرها و قنات­ها رفته و با خواندن اوستاى آبزور (بخشى از اوستا که به آب و آبان تعلق دارد) که توسط موبد خوانده مى­شود، اهورامزدا را ستایش کرده و درخواست فراوانى آب و نگهدارى آن را کرده و پس از آن به شادى مى­پردازند. جالب این­جاست که مى­گوینداگر در این روز باران ببارد، آبانگان به مردان تعلق گرفته و مردان تن و جان خویش را به آب مى­سپارند و اگر بارانى نبارد، آبانگان زنان است و زنان آب تنى مى­کنند.

دکتر بتسابه مهدوی

19 دی 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

گاهنبار پتیه شهیمگاه

بتسابه مهدوی | جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۵۸ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

از اشتاد روز تا انارام روز از شهریورماه برابر با 26 تا 30 شهریور در گاهشماری ایرانی«پَتیه شَهیم»(در اوستایی پئی تیشههیه)، به معنی پایان تابستان، سومین جشن از جشن های گاهنباری است.

در باور سنتی زرتشتیان این جشن یادآور سومین مرحله ی آفرینش است و هنگام آفریده شدن زمین.مراسم این جشن نیز به مانند جشن های گاهنباری دیگر است، با این تفاوت که این جشن، جشن کشاورزی است و با گردآوری دانه ها در کشتزارها و چیدن میوه ها در باغ ها برگزار می شود.

دکتر بتسابه مهدوی

17 دی 1395

تهران
  • بتسابه مهدوی

گاهنبار میدیوشهم گاه

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۴۷ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

از خور تا دی بهمر روز از تیرماه برابر با 11تا 15 تیر در گاهشماری ایرانی«مَیدیوشَهـِم گاه» از ترکیب واژگان اوستایی «مئیذیو» به معنی «میان» و «شَمَه» به معنی «تابستان» و باهم «مَـئیذیوشِـمَـه» به معنی «میانه ی تابستان» است و دومین جشن از جشن های گاهنباری در سال می باشد.

 

مراسم گاهنبار میدیوشهم گاه نیز همانند گاهنبار یا چَهره ی پیشین (مَیدیوزَرم) که به آن اشاره شده برگزار می شود.

 

در باور سنتی زرتشتیان این جشن برای یادآوری دومین مرحله ی آفرینش است و هنگام پدیدار شدن آب در هستی می باشد.

دکتر بتسابه مهدوی

13 دی 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

عید پنطیکاست

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۲۶ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

چهارم ماه خزیران آشوری و ژوئن میلادی برابر 14 خرداد در گاهشماری ایرانی «... اما چون روح القدس بر شما آید، قدرت خواهید یافت و در اورشلیم و تمامی یهودیه و سامره و تا دورترین نقاط جهان، شاهدان من خواهید بود.» (اعمال ۱: ۸)

 

چهارم ماه خزیران روز برگزاری «عید پنطیکاست»(Pentecost) یا «نزول روح القدس» نزد آشوریان ایران است.

 

«پنطیکاست» واژه ای یونانی و به معنی «پنجاهه» است، زیرا عید حلول روح القدس پنجاه روز پس از «عید رستاخیز» عیسی مسیح است و همیشه در روز یک شنبه واقع می شود.

دکتر بتسابه مهدوی

13 دی 1395

تهران

https://telegram.me/naghshnegareh



  • بتسابه مهدوی