نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

جلوه

بتسابه مهدوی | جمعه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۳۶ ق.ظ

ﺟﻠﻮﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﺪ ....

ﺍﺯ ﻋﺸﻮﻩ ﻏﻤﺎﺯ ﻣﻌﺸﻮﻕ ....

ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﭘﯿﭽﯿﺪ ....

ﺗﭙﺶ ﻗﻠﺒﺶ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﺪ ....

ﺯﻟﻒ ﺍﻓﺸﺎﻥ ... ﻋﻄﺮ ﭘﺎﺷﺎﻥ ...

ﯾﮑﺒﺎﺭﻩ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪ ...

ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺖ ...

ﻓﺮﻭ ﺭﯾﺨﺖ ﺩﺭ ﻣﻌﺸﻮﻕ ....

ﺟﻨﺒﺸﯽ ﺷﺪ ...

ﺣﯿﺎﺗﯽ ﻧﻮ ....

ﺣﺮﮐﺖ ﺍﺯ ﺣﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﺣﺮﮐﺖ ...

ﻣﺮﮐﺰﯼ ﺑﯽ ﻫﻤﺘﺎ ...

ﺣﻠﻘﻪ ﺩﺭ ﺣﻠﻘﻪ ...

ﻣﻮﺝ ﺩﺭ ﻣﻮﺝ ....

ﻭ ﺭﯾﺸﻪ ﻫﺎ ....

ﺻﻌﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﺍﻗﺐ ﺑﻮﺩ ....

ﻭﻟﯽ ﭼﮕﻮﻧﻪ .... ؟

ﻭ ﻋﺸﻖ ... ﻋﺎﻣﻞ ﺟﺮﮐﺖ ...

ﻭ .... ﺳﺮ ﮐﺸﯿﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻧﻬﺎ ....

ﮊﻣﯿﻦ ؟ ... ﭼﻪ .... ﭘﺴﺖ ﻣﯽ ﻧﻤﻮﺩ .... ﺩﺭ ﻫﺸﯿﺎﺭﯼ ....

ﺷﺎﻫﺪ .... ﻣﺸﻬﻮﺩﺵ ﺷﺪ ....

ﺗﺎ ﻣﻌﺸﻮﻕ ... ﺭﺍﻫﯽ ﻧﯿﺴﺖ ....

ﻗﺪﻡ ﺑﻪ ﻗﺪﻡ ....

ﻭ ﺍﻣﯿﺪ .....ﻭ ﺻﺒﺮ .... ﻭ .... ﻫﻤﺖ ....ﺑﺎﻟﻬﺎﯼ ﻋﺸﻖ ...

ﭘﺮﻭﺍﺯ ...

ﺍﯼ ﺁﺳﻤﺎﻧﻬﺎ .... ﻧﻮﺭ ....

ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺣﻤﺖ ....

ﻭ ﻓﯿﺾ ....ﺳﺮﻣﺪ ....

ﺳﺒﺰ ﺷﺪ ...

ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﻗﻠﺐ ....

ﻣﺤﺮﻡ ﺷﺪ ....

ﻭ ﯾﮕﺎﻧﮕﯽ ﺑﺎ ﻣﻌﺸﻮﻕ ...

ﻭ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﻋﺎﺷﻖ

  • بتسابه مهدوی

عشق بازی

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۱۶ ق.ظ

عشقبازی به همین آسانی ست...

که دلی را بخری

بفروشی مهری

شادمانی را حرّاج کنی

رنجها را تخفیف دهی

"مهربانی" را ارزانی عالم بکنی

و بپیچی همه را لای حریر احساس

گره عشق به آنها بزنی

  • بتسابه مهدوی

مناجات زیبایی از خواجه عبدالله انصاری

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۰۴ ق.ظ

 مناجات زیبایی از خواجه عبدالله انصاری:

 

بارالها…
از کوی تو بیرون نشود
پای خیالم
نکند فرق به حالم ....
چه برانی،
چه بخوانی…
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی…
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی..
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد…
نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی....

  • بتسابه مهدوی

ما به عشق محتاجیم

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۰۲ ق.ظ

زبان عارفانه، زبان عشق و زیبایی ست

 

بعضی ها می پندارند که

دین با هرآنچه زیبا و عاشقانه و وجدآور است، مخالف است.

آن ها گمان میکنند که

دین فقط و فقط با غم و غصه و مویه آشناست.

آنها زبان عارفان را درنمی یابند.

زبان عارفان سرشار است از

زیبایی و عشق و کرشمه.

بعضی ها گُلی زیبا را که می بینند،

فوراً رو برمی گردانند.

آنها نغمه ای زیبا را نیز که می شنوند،

از احساس گناه به خود می لرزند.

گور برای آنها جاییست که در آن،

از شرّ گناه خلاصی می یابند و راحت می شوند.

آن ها تعجب می کنند که چرا خداوند آنها را

در گور نیافریده،

بلکه به دنیایی آورده که

به شائبه ی چنین گناهانی آلوده است!

آنها در فهــمِ معنــای گناه دچار گناه شده اند.

آنها گناه را بد تعبیر کرده اند.

گناه هرآن چیزی است که بر دل ما قفل می زند

تا نفهمیم و احساس نکنیم و عشق نورزیم.

گناه چیزی است که جلوی دیدگان ما پرده می کشد تا نبینیم.

گناه چیزی است که در گوش های ما پنبه ی لجاجت فرو میکند تا نشنویم.

گناه چیزی است که از دل، گِل می سازد،

زیرا چشم و گوش و دلِ ما،

تمامیِ توشه ی ما برای رسیدن به خداست.

عشق، تنها کلمه ای است که

نَفَسِ گرم خدا بر آن دمیده است.

عشق تنها ساحتی است که در آن

انسان با ذاتِ هستی دیدار می کند.

 

مسیحا برزگر- ما به عشق محتاجیم

  • بتسابه مهدوی