نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

مراقبه با مانترا

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۵۳ ق.ظ

مراقبه با مانترا

 بتسابه مهدوی

 

اگر اندیشه‌ات ناآرام است و از همین رو نمی‌توانی در مراقبه‌ات ژرف شوی، این را باید فرصتی برای به کار کشیدن یک مانترا بدانی. می‌توانی چند دقیقه "سوپریم" یا "اومAUM))" یا "خدا" را پشت سر هم بازگویی. همچنین اگر می‌خواهی به سطح زیستی احساسی گام بگذاری، اما اندیشه‌های بد و یا نادرست می‌آیند و نمی‌گذارند، "اوم" یا یکی از نام‌های سوپریم ( یزدان) را پیوسته بازگوی. در این کار بکوش تا می‌توانی شتاب کنی و آن را تند بگویی. هنگامی که می‌خواهی خردت را از بند ناپاکی‌ها آزاد سازی، باید چنان تند ذکر بگویی که انگار داری دنبال قطاری می‌دوی تا به آن برسی. در یاپای عادی، مانترا را معمولی بگو، اما با حضور دل، بی آنکه آن را بسیار کش بدهی. و گرنه ذکر پانصد یا ششصدباره زمان بسیاری را خواهد گرفت.

*                                

اگر می‌خواهی به پاکی فراگیر هستی خود دست یابی، یاپا می‌تواند بسیار به تو یاری کند. اما باید ساختاری و سیستماتیک کار کنی، گام به گام. امروز "اوم"، "سوپریم" یا مانترایی را استادت به تو داده، پانصد بار بگو. سپس فردا آن را ششصد بار بگو، پس فردا، هفتصد بار و همین گونه بالا برو تا پس از یک هفته به هزار و دویست برسی. باز شمار آنها را ]هر روز[ پایین بیاور تا باز به پانصد برسی. با این شگرد می‌توانی به سادگی از درخت بالا بروی و باز پایین بیایی.

این تمرین را پیوسته تا یک ماه دنباله‌گیری کن. چه تو نام خود را دگرگون بکنی چه نکنی، جهان نام تازه‌ای رویت خواهد گذاشت:"پاکی". برخی از شاگردان من این تمرین را کرده‌اند و باید بگویم به روشنایی چشمگیری در هستی خود و مسائل احساسی‌شان دست یافته‌اند.

 

اگر برایت دشوار است همه‌ی آن را یک‌جا بگویی، می‌توانی آن را بخش کنی. می‌توانی ده بخشش کنی و هر بار مانترا را تنها پنجاه بار ذکر کنی. اگر بخواهی در درازای روز ده لیوان آب بخوری و هر ده لیوان را یک‌باره بالا اندازی، باید به آسیبی که این کار می‌تواند به معده‌ات بزند، نیز بیندیشی. از همین جاست که هر ده لیوان را یک‌باره نمی‌نوشی. اما اگر همواره پس از گذشت یکی دو ساعت یک  لیوان بخوری، به سادگی خواهی توانست ده لیوان بنوشی. در این کار هم می‌توانی به جای آنکه "اوم" را یک‌باره پانصد بار ذکر کنی، سپیده‌دم پنجاه بار آن را بگویی. پس از یک ساعت بکوش پنجاه بار دیگر آن را بر زبان روان کنی. اگر هر ساعت اوم را پنجاه بار بگویی، هر بارش یکی دو دقیقه بیشتر زمان نخواهد برد. چون یکی دو دقیقه در یک ساعت چیزی نیست، این تمرین ترا آزار نخواهد داد.

اگر مانترایی برای خودت داری، می‌توانی آن را هر ساعت، پنجاه بار آرام بگویی. این بیش از دو سه دقیقه به درازا نخواهد کشید و هر کسی می‌تواند سه دقیقه به یزدان پیش‌کش کند. این ارزشی ندارد که تو چند ساعت می‌توانی پشت سر هم ذکر بگویی، آنچه ارزشمند است که تا چه اندازه با حضور دل این کار را به انجام می‌رسانی.

                                                             

*

خواهش می‌کنم "عشق، عشق، عشق" را در درون خود و با حضور دل ذکر کن. خواهش می‌کنم زمانی که واژه‌ی عشق را با حضور دل بسیار بر زبان می‌آوری، احساس کن که این واژه دارد در ژرف‌ترین گوشه‌کنارهای دلت بازگفته می‌شود:"عشق، عشق، عشق".

اگر می‌توانی با مفهوم‌های صلح و آرامی یا آرامش خدایی بهتر کار کنی، خواهش می‌کنم "آرامش" را در دل خودت ذکر کن، یا به سادگی برای خودت تکرار کن. بکوش تا آن آوای کیهانی را که این واژه را تجسم می‌بخشد، بشنوی. واژه‌ی "آرامش" آوایی خواهد شد که مانند تخمی در ژرفای دلت پژواک یابد. اگر نمی‌خواهی، خواهش می‌کنم واژه‌ی "روشنی، روشنی، روشنی"  را ذکر کن. خواهش می‌کنم هنگامی که این واژه را مانند ترانه می‌خوانی یا با حضور دل بازمی‌گویی، احساس کن تو همین واژه یا خاصیت خدایی شده‌ای. خواهش می‌کنم احساس کن که همه‌ی هستی‌ات، از فرق سر تا انگشت‌های پاهایت، تبدیل به عشق یا آن خاصیتی که تو داری پیوسته بازش می‌گویی، گشته. همه‌ی عصب‌هایت، تن ظریفت، تن فیزیکی‌ات، همه و همه مالامال از عشق گردیده‌اند. این خاصیت‌ها یک چنین نیروی جادویی دارند.

عشق، آرامی، روشنی، خوشنودی. آن ویژگی خدایی که می‌خواهی در درون خود داشته باشی یا بشوی را خودت برمی‌گزینی.

دکتر بتسابه مهدوی

20 شهریور 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

ذهن و حجاب

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۴۹ ق.ظ

ذهن و حجاب
بتسابه مهدوی

هر کدام از ما احساس میکنیم که جدا افتادیه ایم. احساس می کنیم که پاره ای از هستی نیستیم، این احساس بی اساس نیست ذهن ما حجاب بین ما و هستی است. ذهن ما همچون دیواری قطور ما را احاطه کرده.

️👇🏼

هستی ازما غایت نیست ما از هستی در حجابیم. هستی ازما دور نیست. ما به دور خویش دیواری کشیده ایم. این دیوار شفاف است. ما آن سوی دویوار رامی بینیم، اما نمی توانیم از دیوار حجاب های دنیا عبور کنیم، و آن سوی دیوار را لمس کنیم.

🕊🌹🕊👇🏼

ذهن، مدام در آنچه هست دخل و تصرف می کند. زیرا هر آنچه که هست باید از صافی ذهن عبور کند و به ما برسد. پدیده ها بیش از آنکه به ما برسند. به وسیله ذهن دستکاری می شوند.

👇🏼🕊🌹🕊

رنگ شان و صورت شان تغییرمی کند. ذهن هر چیزی را با خود سازگارمیکند، فقط در این صورت اجازه میدهد قرآن رادرک کنی...

👇🏼🌹🕊🌹

دانشمندان عقیده دارند که فقط دو درصد پیام ها به ما می رسد و 98 درصد پیام ها توسط ذهن کنار گذاشته می شوند. ذهن به آنها اجازه ورود نمی دهد.

👇🏼

آن ها امنیت ذهن را به خطر می اندازند. این ذهن بدفرجام را باید انداخت و انداختن ذهن وظیفه سالک است. سالک می خواهد به مرحله خالی از ذهنی برسد اگر حضور نا میمون ذهن در میان نباشد...

مرزی هم درمیان نیست...🌹

آنگاه سالک می تواند به راحتی پلی بزند. پلی برفراز اشراف و قربت. پلی بر فراز شرق و غرب، در این مرحله سالک درکل و کل درسالک حل می شود...🕊

👇🏼🌹🕊🌹

قطره دریاست، اگربا دریاست،💧 ورنه او قطره و دریا دریاست،💧

 این همان تجربه اُرگازمیک نهایی است که سمادی نیز نامیده می شود.🌹

شرق باید قدری علم بیاموزد و غرب نیز باید قدری عرفان را تجربه کند. زیرا فقط تلاقی علم و عرفان است که می تواند شرق و غرب را به هم نزدیک کند. آینده به ترکیب علم و عرفان بسته است.

🌹🌹💥👇👇

 ترکیبی که در آن منطق ضدیتی با عشق ندارد و عشق نیز ضدیتی با منطق ندارد، اینجاست که عشق و منطق دست دردست هم می گذارند، و به هم می پیوندند.

💦💧💧💦

کار اساسی این است...🌹

ترکیبی از علم و دین به دست دادن...🕊

اندیشه تیز و پویا داشتن و صاحب قلبی لطیف و حساس نیز بودن، در غیراینصورت بشریت محکوم به نابودی است. تحقق این ترکیب شدنی است.

️✨️✨

انسان با استعداد به دنیا می آید، عدم تعادل، ذاتی انسان نیست، ذهن غربی باید تا آنجایی که می تواند به عرفان رو کند، آنگاه بشر غربی متعادل خواهد شد و ذهن شرقی نیز باید تا آنجا که می تواند به علم رو کند. آنگاه انسان شرقی متعادل خواهد شد،

🌹️🌹

ذهن تشکیک می کند، محکوم می کند، سرکوب می کند، کنار می گذارد، گوش نمی دهد، بدین سان گسستی در تو ایجاد می شود...

به صدای دل گوش بسپار...

آنگاه همه این ترسها و لرزش ها برطرف خواهند شد .

️💥🌹️👇

 همه کاستی های روانی تو...

معلول گسست روحی توست.

ترس زایل شدنی است اما برای خلاصی از چنگ آن شتاب نکن، در غیراینصورت شرطی اش می کنی...

️🌹🙏💥

هیچ احساسی را بلکه بد از خودت دور نکن...

روانشناسان می گویند به حال دیگری خود را دل مشغول کن، این اشتباه است، احساسات خود را از خود نفی نکن...🕊

زیرا احساس تو پاره ای از عناصر سازنده توست،...

البته یک احساس را نباید گنده کرد، این احساس را باید در یک کل همبسته لحاظ کرد. همه اجزای تو باید مانند یک ارکستر هماهنگ عمل کند، هیچ احساس منفردی نباید بر تو چیره شود، اما هیچ احساسی را هم نباید نفی بکنی.

مثلاترس و نگرانی به آینده جایگاه خود را دارد لازم است.

️🌹👇

 

بدون آن چیزی را از دست خواهی داد. اما باید مراقب باشی جلوی توکلت را نگیرد جلوی ریسک هایت را نگیرد که در آن صورت به بیماری در درونت و تشویش مادام در ذهن تبدیل می شود.

🍀️🍀👇🏼

همیشه تعادل خود را نسبت به آینده با توکل حفظ کن...🌹

آدمهایی هستند که چنان آکنده از ترس اند که ترس همه وجودشان را فرا گرفته است. این دیگر نوعی بیماریست وسواس نیز نوعی ترس است.  🕊🌹

آدم هایی نیز هستند ازترس آنقدر می ترسند که ترس را سرکوب می کنند،سرزنش می کنند، نادیده می گیرند، و خود تبدیل به سنگ می شوند.🌹🕊👇🏼

این هم زشت و بیمار گونه است، ترس در معیشت درون جایگاه ویژه خود را دارد.

ترس به تو کمک هم می کند.

ترس را باید در یک هم آهنگی مناسب با سایر احساساتت قرار بدهی...

دکتر بتسابه مهدوی

2 شهریور 1395

تهران

 

  • بتسابه مهدوی

عشق11

بتسابه مهدوی | جمعه, ۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۰۸ ق.ظ

عشق

دکتر بتسابه مهدوی

عشق را نمی توان به یک وظیفه تبدیل کرد. همین که عشق را به یک وظیفه تبدیل کنی، ساختگی و صوری می شود. حتی از پوست پایین تر نمی رود. پدر به فرزند می گوید: « مرا دوست داشته باش، زیرا من پدرت هستم. » مگر دوست داشتن دلیل نیاز دارد! آنان فضایی را پیرامون فرزندان ایجاد نمی کنند تا بتوانند در این فضا بصورت خودجوش به شخص عاشق و دوستدار دگرگون شوند، بلکه می کوشند به آن وادارشان کنند. اگر فرزند بطور طبیعی احساس دوست داشتن نکند، احساس گناه خواهد کرد- چون او پدر و مادرش را دوست ندارد و این کار بد است. آنگونه نیست که باید باشد. فرزند شروع به سرزنش می کند و اگر می کوشد دوست داشته باشد، فقط به دلیل احساس گناه است. بنابراین می داند که این کار دورویی است اما او برای ادامه حیات این دورویی را بیاموزد. این برای او موضوع مرگ و زندگی است. سپس مجبور می شود برادران و خواهران، عموها و عمه ها، دایی ها و خاله ها را دوست داشته باشد. او « مجبور » است دوست داشته باشد و کاملا فراموش می کند که عشق می تواند برآیند رشد طبیعی باشد. اکنون دوست داشتن به یک وظیفه و دستوری که باید از آن اطاعت کرد تبدیل می شود. از اینرو همچنان به انجام این وظیفه مشغول است. او فقط ادای دوست داشتن را در می آورد و این روال زندگی او تا پایان عمرش می شود

 


 

 

  • بتسابه مهدوی

ماهیت خدا

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۴ ب.ظ

ماهیت خدا
بتسابه مهدوی
خدا موجودی است که آفریننده جهان و جهانیان است و همو است که هیچ مانندی ندارد و تنها موجودی است که نیازمند به موجود دیگری نیست و تمام موجودات به او احتیاج دارند.
ماهیت خداوند به این معنا که مثلاً از چه چیز به وجود آمده یا ساخته شده و یا هر چیزی از این است، اصلاً صحیح نمیباشد. چنین فرض هایی، نشانه نقص و کمبود است و در ذات الهی راه ندارد. به عبارت دیگر خدایی که تصور میکنیم، خدا است و اصولاً خداوند در تصور و خیال ما در نمیآید و عقل نیز به ذات الهی راه نمی یابد به این معنا که ماهیت او را درک کند، چون لازمه آن، احاطه به خداوند است و خدای نامحدود در احاطه موجود محدود و عقل ناقص داخل نمی شود.
1 - راه دل یا فطرت
2 - راه حس و علم یا راه طبیعت
3 - راه عقل که از طریق استدلال فلسفی و عقلی به اثبات خدا میپردازد.
در قرآن کریم و روایات اسلامی از هر سه راه برای اثبات صانع استفاده شده و سخن در باب اثبات خدا بسیار است و قرآن کریم گاهی با بیانی شیوا، فطرت آدمی را به تأمل وامیدارد. راه فطرت همان غریزه خداخواهی و خداجویی است که نوعی جاذبه معنوی است که خداوند در نهاد هر انسانی به ودیعت نهاده است. این کشش و جاذبه بین من و تو و خدا در همیشه عمر قرین و یار ما است. خداوند میفرماید: "پس دیده خود را به سوی آیین الهی، متوجه گردان! این فطرتی است که خداوند انسان‏ها را بر آن آفریده است".
راه حس و طبیعت نیز راهی است برای شناخت خالق. انسان وقتی به نظام هستی مینگرد، وقتی به زمین و زمان و دریا و خشکی و وجود خود مینگرد و نظم حاکم بر اینها را لحاظ میکند، مییابد خالقی وجود دارد که مجموعه عالم هستی را با نظم خاص، به نمایش گذارده است.
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار

راه حس و عالم طبیعت:
این موازنه و هماهنگی خارق‏العاده در بین موجودات، بیانگر صانعی بزرگ و تواناست که ما به یک نمونه از این هماهنگی اشاره میکنیم:
"همه نباتات و جنگل‏ها و بوته‏ها و خزه‏ها و به طور کلی رستنیها، ساختمان اصلی وجودشان ترکیبی از آب و کربن است. حیوانات کربن دفع میکنند و نباتات اکسیژن و از این رو هر گاه این عمل موجودات متوقف میماند، آن وقت یا حیوانات همه اکسیژن‏ها را مصرف میکردند و یا نباتات کلیه کربن‏ها را و چون موازنه به هم میخورد، نسل هر دو طایفه به سرعت رو به انقراض و زوال میرفت".
آیا این یک نمونه کافی نیست که انسان اعتراف نماید که صانعی در کار است؟
راه عقل نیز برای اثبات کردگار باز است، هر چند این راه دشوارترین راه‏ها میباشد. قرآن مشوق آدمی در این راه میباشد و براهین فلسفی زیادی بر اثبات صانع اقامه شده که این براهین براساس مبنای فلسفه اسلامی بنیان نهاده شده است.
خلاصه سخن این که باید اذعان کرد که خدایی هست و آن خدا موجود واجب الوجودی است که این جهان اثر صنع او است

  • بتسابه مهدوی

عشق و انواع آن

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۲ ب.ظ

عشق و انواع ان

دکتر بتسابه مهدوی

عشق لذّتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است، همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیرقابل تصور ظهور کند.

عشق از عشقه گرفته شده و آن گیاهی است به نام لبلاب، چون بر درختی پیچد آن را بخشکاند. عشق صوری درخت جسم صاحبش را، خُشک و زردرو می‌کند، اما عشق معنوی بیخ درخت هستی اعتباری عاشق را خشک سازد و او را از خود بمیراند. عشق در لغت افراط در دوست داشتن و محبت تام معنی کرده‌اند.

 

انواع عشق

عشق حیرانی - اصطلاح حیرانی (Agape) توسط مسیحیان اولیه (و به خصوص یونانیان، ریشه این کلمه یونانی است) برای اشاره به پذیرش بی قید و شرط و دوست داشتن یک فرد اطلاق شده‌است. این نوع از عشق بر اساس تصمیم و نه احساسات شکل می‌گیرد.

عشق با وقار - نوعی رفتار مودبانه وموقرانه که در اواخر قرون وسطی در مورد خانم‌ها و عاشقان آنها به کار می‌رفت.

عشق دروغین - نوعی عشق نادرست با هدف کسب مادیات (می توان مفهوم عشق را برای این نوع، قائل نشد)

عشق جنسی (eros) - میل جنسی نسبت به یک فرد

عشق به خانواده - عشق به افراد خانواده و مهربانی به آنها

عشق آزاد - رابطه جنسی بر اساس انتخاب فرد که محدود به ازدواج نمی‌شود

شیفتگی - در عهد جدید به معنای عشق احساسی مشروط به کار می‌رود یعنی «دوستت دارم چون...»

عشق افلاطونی یک رابطه نزدیک که درآن رابطه جنسی وجود ندارد یا سرکوب یا محدود شده‌است.

عشق ظاهری - رابطه عاشقانه‌ای که در آن پختگی لازم وجود ندارد و «راستین» نیست. این کلمه دارای بار معنایی منفی است و تأکید دارد که عشق در دوران جوانی معمولاً کمتر راستین و واقعی است.

عشق به مذهب - تعهد و دوست داشتن خدا یا مذهب

عشق رومانتیک ـ علاقه‌ای که ترکیبی از صمیمیت و میل جنسی است

عشق راستین - عشق بدون قید و شرط یا انگیزه خاص. دوست داشتن فرد فقط به خاطر خود و نه رفتارها یا عقایدش. همچنین به عشق بی قید و شرط اشاره دارد.

عشق یک طرفه - مهرعاطفه‌ای که یک طرفه‌است

شهوت - عاطفه بر اساس شهوت و تمایل به ارضای نفس.

عشق لحظه‌ای - عشقی که در لحظه‌ای که فرد برای اولین بار با فردی تماس می‌گیرد به وجود می‌آید. از این عشق به مراتب در داستانها و ادبیات یاد شده‌است وبه “ love at first sight ” معروف است.

عشق مستلزم فداکاری - فداکاری و گذشتن از جان یا چیز با ارزش دیگری برمبنای عشق.

  • بتسابه مهدوی

در عشق چه چیز مهم است ؟

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۵۴ ق.ظ

در عشق چه چیز مهم است ؟ عاشق از عشق چه میخواهد ؟
بتسابه مهدوی
آیا عاشق ، عشق را حقیقتی والا دیده که داشتن آن خصلت اوج لذت و اوج بودن است ؛ و معشوق در واقع فردیست یا چیزیست که مرجع کامل آن نماد محسوب میشود .
آیا عاشق ،‌ عشق را یک احتیاج دیده ؛ و معشوق را برطرف کننده این احتیاج و شاید عادت . در اینصورت بهتر نیست عاشق را معتاد بنامیم ؟ و آیا این احتیاج را خود عاشق تشخیص باید دهد یا یک طبیب ؟ (بهتر نیست نیاز به معشوق را طبیب تشخیص دهد و نوع و چیستی معشوق را عاشق ؟)
آیا عاشق ، عشق را خلا ئی در خود یافته و معشوق را پرکننده خلا درونی خود ؟ این خلا در عقل است یا در احساس و روح . اگر خلا در عقل نیست چرا اولین جائی که بعد از ورود عشق تغییرات اساسی میکند ، عقل است ؟
آیا عاشق ، عشق را وظیفه ای درونی نسبت به شخص یا شئی که معشوق نام میگیرد میبیند ؟ دراینصورت معشوق چه حکمی را برای عاشق دارد ؟ مثلا فرزند یعنی خود تکامل یافته ما و ما با عشق میخواهیم آنرا رشد دهیم . آیا با نوعی از خودخواهی جهش یافته طرفیم ؟
و شاید معشوق حکم ، خالق عاشق را داشته باشد . در اینصورت چگونه من از جز عاشق کل شوم ؟ مگر از روی نمونه وجودی خودم . پس باز با نوعی از خودعاشقی پیشرفته طرفم . و من عاشق خودم نه او . و من اورا آنطور که خود میخواهم میبینم نه آنطور که هست .
چه ظلم بزرگی را با نا آگاهی در حق خالق دارم انجام میدهم . در سایر عشق ها من ذوب معشوق میشدم . اما اینجا دارم معشوق را با اینکه برتر هم هست در خود غرق میکنم . چاره چیست ؟( در مطلب مفصل دیگری بررسی میکنم )
 
آیا عاشق ، مغلوب است یا پیروز ؟ اگر عشق را فتح میدانید به این دلیل که عاشق ذوب و محو در معشوق میشود زیرا حقیقتی بالاتر ازآن نیست .  با این طرز تفکر شما عشق را با ایثار اشتباه گرفتید . شاید ایثار بخشی از عشق باشد اما عشق نیست . و اگر مغلوب مینامیدش بهتر نیست مقلوب بگوئیم تا مغلوب .
آیا عشق با ارزش است یا معشوق ؟ بهتر است بگوئیم در بعضی جاها عشق در بعضی جاها معشوق . اگر معشوق ارزشی کمتر از عشق داشته باشد ، ما در واقع در حال گول زدن خودمان هستیم . چون نماد حقیقی عشق را به اشتباه انتخاب کردیم ، و این سرآغاز تحریف عشق است . میتوان با عشق زیست تا به معشوق رسید . اما در اینصورت باز معشوق موجود است و آن آرمانی که ما از عشق ایجاد کردیم . شاید شبیه عده ای که آرمانی از عشق به خالق ساخته اند .
مثل این میماند که بگوییم فرآیند مهم است و محصول مهم نیست .و این جاست که انحرافات شکل میگیرد .
 
و اما نشانه هایی از آنچه عشق هست و آنچه عشق نیست
شاید یک نشانه برای عشق عادت باشد . عشق عادت پذیر هست اما محتاج عادت نیست . با ندیدن و لمس نکردن کمرنگ نمیشود ولی آنچه عشق نیست ، عادت است و با دوری از بین میرود .
در عشق ، عاشق بازیچه دست عشق و معشوق نیست ، عاشق تحقیر نمیشود . اما در آنچه عشق نیست ، تحقیر ‌( نه صرفا از طرف معشوق ، بلکه محدود کردن هم خود میتواند جز تحقیر محسوب شود ) بخشی از عشق میشود .
در عشق حقیقی، عشق باعث تعالی است ، معشوق میخواهد عاشقش هر روز بزرگ و بزرگتر شود . اما در آنچه عشق نیست ،  معشوق از رشد عاشق خود میترسد ، میخواهد او ساکن بماند چرا که میترسد عاشق از معشوق بزرگتر شود یا رشدش باعث شود معشوقی والاتر را بیابد .

  • بتسابه مهدوی

دعای روزی عشق

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۵۲ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی
 ازخدابخواه که عشق را روزی ات کند.
از خواستن وباز خواستن خسته نباش .
 نفس عادت کرده تا بخواهد با شتاب دریافت کند.
 اما  دراین  مسیر بعد از طلب باید که صبر کنی .
 صبر تو رازلال می کند وپوسته های ضخیم نفس را می تراشد.
اگر بدانی که صبوری دردل طلب است ان وقت بذیرش ان برایت اسان خواهدشد.
اگر در این راه نگاهی دلت را لرزاند صدایی تو رابه سوی خدا خواند ودست نوازشی تو
 را نواخت همه این احوال را تجلی خالق در مخلوق بدان.
ان وقت است که تو بی واسطه نفس به سلوک عاشقی با می گذاری و
 وقتی مجذوب شدی می توانی دیگران رانیز جذب کنی .
از تصور هر تملکی رها شو ازقدرت وشهرت بپرهیز.
ان وقت می بینی که وقتی اعتماد می کنی و از زمین کنده می شوی
 در اغوش امن الهی  هم به دانش حقیقی و حکمت درون راه می یابی و
هم از گنجینه های پربرکت الهی توانگرخواهی شد.و
 به مقامی ومرتبه ای صعود می کنی که فرشته های اسمانی به ان سجده کردند.
و این پاداش کسانی است که طلب کردندو با صبوری در استانه رحمت الهی زانو زدند

  • بتسابه مهدوی

عشق بخش 1

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۳۶ ق.ظ

عشق بخش 1

دکتر تسابه مهدوی

 ازخدابخواه که عشق را روزی ات کند.

از خواستن وباز خواستن خسته نباش .

 نفس عادت کرده تا بخواهد با شتاب دریافت کند.

 اما  دراین  مسیر بعد از طلب باید که صبر کنی .

 صبر تو رازلال می کند وپوسته های ضخیم نفس را می تراشد.

اگر بدانی که صبوری دردل طلب است ان وقت بذیرش ان برایت اسان خواهدشد.

اگر در این راه نگاهی دلت را لرزاند صدایی تو رابه سوی خدا خواند ودست نوازشی تو

 را نواخت همه این احوال را تجلی خالق در مخلوق بدان.

ان وقت است که تو بی واسطه نفس به سلوک عاشقی با می گذاری و

 وقتی مجذوب شدی می توانی دیگران رانیز جذب کنی .

از تصور هر تملکی رها شو ازقدرت وشهرت بپرهیز.

ان وقت می بینی که وقتی اعتماد می کنی و از زمین کنده می شوی

 در اغوش امن الهی  هم به دانش حقیقی و حکمت درون راه می یابی و

هم از گنجینه های پربرکت الهی توانگرخواهی شد.و

 به مقامی ومرتبه ای صعود می کنی که فرشته های اسمانی به ان سجده کردند.

و این پاداش کسانی است که طلب کردندو با صبوری در استانه رحمت الهی زانو زدند.

  • بتسابه مهدوی

ماهنامه دلشیفتگان شماره 3-2 مهر 1394

بتسابه مهدوی | جمعه, ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۹ ق.ظ

شماره جدید ماهنامه دلشدگان با سردبیری دکتر بتسابه مهدوی منتشر گردید 

این ماهنامه حاوی مطالب به اشتراک گذاشته شده گروه دلشدگان می باشد

فایل این ماهنامه را به دو صورت word  و pdf  می توانید دانلود کنید

جهت دریافت فایل به صورت   word لطفا کلیک کنید

دریافت
حجم: 631 کیلوبایت
توضیحات: ماهنامه دلشیفتگان شماره 3-2 مهر 1394 

دربافت فایل بصورت pdf

دریافت
حجم: 2.33 مگابایت
توضیحات: ماهنامه دلشیفتگان شماره 3-2 مهر 1394 

  • بتسابه مهدوی

رانشناسی عشق

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۸ ب.ظ

در روانشناسی عشق و نفرت به یک چیز یا شخص دقیقاً یکسان است. البته برای انسان دوست داشتن یا نداشتن چیزی، از زمین تا آسمان متفاوت است، ولی در روانشناسی این دو یکی اند؛ با عشق یا نفرت به یک اندازه به چیزی متصل می شوید، گاه حتی اتصال با نفرت قوی تر است، زیرا خصوصیت منفی مردم از خصوصیات مثبتشان قدرتمندتر است.

قدرت واقعی انسان، قدرت او نیست، ضعف اوست، زیرا ضعف از نیرومندترین قدرت ها هم قوی تر است.

"کارل گوستاو یونگ"


  • بتسابه مهدوی