نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مذهب» ثبت شده است

خدایان و مقدسات مردم هند

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۹:۵۱ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

                                            

هندوستان با بیش از ۱ میلیارد جمعیت, دموکراسی ترین کشور جهان سوم است و مردمی‌خونگرم و مهربان دارد.۹۹% از جمعیت هند را هندوان (پیروان هندوییسم) تشکیل می‌دهند. از آنجا که آیین هندو غالبترین مذهب هندوستان است و آشنایی ما با این آیین چندان زیاد نیست, در این مقاله به بررسی مختصری از مقدسات هندو و قوانین آن می‌پردازیم.

 

هند: سرزمین رودها

در حیات هندو, رودخانه ها نقش بسیار مهمی‌ بازی می‌کنند. زیرا رودها برای هندوان مقدس هستند اما این تقدس و پرستش به معنی کفر ابتدایی و یا شرک آنان نیست, بلکه ریشه در فرهنگ و تمدن کهن تری دارد که پیرو احترام به طبیعت است, همانگونه که در نزد زرتشتیان باستان بوده است.

 

رودخانه های مقدس برای هندوان:

۱- گنگ: مقدس ترین رود هند است. الهه گانگا این رود را نگهبانی می‌کند. گنگ از هیمالیا سرچشمه می‌گیرد و از شهرهایی مثل بنارس, هردوار, الله آباد, وراندابن ومی‌گذرد. بر طبق افسانه ها گنگ از پای ویشنو Vishnu (خدای نگهدارنده زندگی در زمین) جاری شده و پس از گذشتن از گیسوان شیوا  Shiva(خدای فنا و نابودی) به زمین می‌رسد. هندوان معتقدند که غسل در گنگ, گناهان کبیره را می‌شوید و اصولاً غسل در رودهای مقدس به هنگام کسوف و خسوف واجب است. آنها همچنین خاکستر و استخوانهای نیم سوخته ی مردگان خود را با مراسمی‌ خاص در آب گنگ می‌ریزند.

۲- سند: دومین رود مقدس هندوان است و نام هندوستان نیز از همین رودخانه گرفته شده است. نام قدیم سند, سندو, بوده است و ایرانیان باستان آن را ,هندو, نام نهادند و در اثر گذر زمان هندو به نامی‌برای این سرزمین تبدیل شد و هندوستان یعنی “سرزمین رودها”. شاید جالب باشد بدانید که نام لاتین هند, یعنی ایندیا Indiaنیز از همین رود سند برداشته شده است.یونانیان باستان در زبان خود سند را ایندوسIndus می‌نامیدند و ایندیا با کمی‌تغییر از ایندوس برداشته شده است.البته لازم به ذکر است که نام قدیم هند در زبان سانسکریت ” بهارات” (Bharat)می‌باشد. رود سند نیز از هیمالیا سرچشمه می‌گیرد و به دریای عرب می‌ریزد.

۳- برهماپوترا(Brahmaputra): از کوههای هیمالیا واقع در تبت سرچشمه می‌گیرد و رودخانه ای طوفانی است.

۴- جمنا (yamuna): از پنج آب (پنجاب) به سمت جنوب جاری می‌شود و دهلی را مشروب می‌کند و شکوه تاج محل در آگره را در آبهای خود منعکس می‌کند.جمنا با افسانه های مربوط به کریشنه وابسته است.

۵- سرسوتی(Saraswati): رودخانه ای مقدس که در دوران باستان, در کنار آن قربانی های ودایی انجام می‌دادند و عالمان ودایی در حوزه این رود زندگی می‌کردند. سرسوتی نام الهه علم و دانش است.

سایر رودهای مقدس هندوستان در جنوب هستند و شامل رودهای گوداوری, کاوری , نرمدا و تاپی می‌باشند.

 

گیاهان مقدس:

درختان و گیاهان نیز به عنوان یکی از مظاهر طبیعت, مورد احترام هندوان هستند به طوریکه آنها پیش از قطع یک درخت او را ستایش کرده و عذر خواهی می‌کنند که این نوع احترام به طبیعت با فرهنگ سرخپوستان بسیار مشابهت دارد. مقدس ترین گیاه هند , انجیر مقدس (Pippala) است که نماینده ویشنو است.این درخت حتی مورد احترام بوداییان نیز هست زیرا معتقدند که بودا زمانیکه زیر سایه این درخت نشسته بود, به حقیقت دست یافت. از دیگر درختان مقدس می‌توان از درخت پنبه ابریشم نما, درخن تمالا , درخت ویلوا و درخت شمی‌نام برد.

گل ها نیز بسیار مورد توجه و علاقه هندوان هستند.آنها تقریبا در اکثر مراسم خود از گل به اشکال مختلف استفاده می‌کنند. گل سرخ چینی برای شیوا, گل سفید برای ویشنو, گل نیلوفر برای لکشمی (Laxmi) (الهه ثروت و خوشبختی), گل زرد برای سرسوتی, گل انبه به خدای کام وگل نیلوفر سرخ برای خورشید , نمونه هایی از تقدیم گل به خدایان هستند.

 

کوههای مقدس:

مقدس ترین کوه هندوستان هیمالیا است. (هیمالیا در لغت از دو جزء تشکیل شده است. یکی هیما-به معنی برف و سرما و دیگری لیا- به معنی خانه و انبار و هیمالیا در کل به معنی “خانه برف” است) هیمالیا از این جهت مقدس است که در گذشته محل زندگی خدایان بوده است. در مقابل کوههای بلند هیمالیا در جنوب, چند رشته کوه و تپه نیز در جنوب هند وجود دارند که ویندهیا (Vindhia) نامیده می‌شوند. ویندهیا در زبان هندی به معنی کوه جنوبی می‌باشد و افسانه های زیادی در مورد این کوه وجود دارد.

 

نوشته های مقدس:

مهمترین و معتبرترین نوشته های مقدس هندوان که بین تمام فرق هندو مورد قبول است, عبارت است از: -کتب ودا (Veda) براهمن (Brahmana) آرنیک (Aranyaka) -اوپانیشاد(Upanishad) پوران(Purana) راماینه (Ramayana) -مهابهارت( هند بزرگ) (Mahabharat) -آگم ها (Agamas) -پنج راتره (pancara tras) -تنتره(Tantras)

این نوشته ها در یک زمان فراهم نیامده و متعلق به ازمنه متوالی است

 

خدایان (شخصیت های مقدس):

شاید با شنیدن نام خدایان, این تصور پیش آید که هندوان بت پرست هستند و از وجود خدای یکتا بی خبرند. اگرچه هندوان در ظاهر بت می‌پرستند اما حقیقت این است که دانایان, حکیمان و هندوان با سواد, خدای یکتا را می‌پرستند و معتقدند که ذات مطلق الهی یگانه است ولی قشر فقیر و کم سواد هندوستان تا حدود زیادی به همان مظهر مادی توجه دارند و آن را می‌پرستند اما این نیز به معنی کفر آنان نیست. هندوان معتقدند که این خدایان, مظاهر گوناگون همان خدای یکتا هستند در این باره در ریگ ودا (یکی از چهار ودای موجود) آمده است:

” بر هر ثابت و جنبنده و نیز بر هر آنچه را ه می‌رود وبر هر آنچه می‌پرد و بر تمام این آفرینش رنگارنگ, تنها یک خدا فرمانروایی می‌کند.”

در واقع باید گفت که حقیقت یکی بیشتر نیست اما به نامها و شیوه های گوناگون توصیف می‌شود.

آفریدگار در این آیین, برهما (Brahma)نامیده می‌شود که مظهر آفرینش است.سایر خدایان مهم هندو عبارتند از:

-ویشنو Vishnu(خدای مظهر بقا و زندگی روی زمین)

- شیوا Shiva (خدای فنا و نابودکننده و وحشت آور اما نام او در سنسکریت به معنی مهربان نیز هست.)

-سرسوتیSaraswati(الهه ی علم و دانش و همسر برهما.سرسوتی دختر شیوا از همسرش پاروتی است)

-لکشمی‌Laxmi (الهه ی ثروت و خوشبختی و همسر ویشنو. و خواهر سرسوتی)

-شکتیShakti (الهه قهر و نابودی و همسر شیوا)

-گانشا Gnesha( خدای علم و دانایی که سری همچون سر فیل دارد و پسر شیوا است.)

-کالیKali (الهه مرگ)

-رام چندر Ram chandar(رام ماه مانند که یکی از مظاهر ویشنو روی زمین است.)

-کریشناKrishna(هشتمین مظهر ویشنو است.)

-ایندرا Indra(خدای باستانی اقوام آریایی که خدای رعد و برق است)

-اگنی Agni(خدای آتش و تجسم آتش مقدس است.ِاگنی از دیر باز توسط آریاییان باستان پرستش می‌شده است و هنوز هم آثار تقدس آتش میان هندیان و زرتشتیان وجود دارد.اگرچه زرتشتیان آتش پرست نیستند اما تقدس آتش متعلق به فرهنگ پیش از زرتشت است و تا کنون نیز باقی مانده است.)

-گرودهGaruda(رئیس پرندگان که نیمی‌از بدنش انسان و نیم دیگر پرنده است و مرکب ویشنو است.)

-خورشید Suryaو ماهSoma وبسیاری خدایان دیگر

 

شهرهای مقدس:

شهرهای مقدس و زیارتگاههای هندو عبارتنداز:

۱-اجودهیا یا آیودیا(Ayodhya): این شهر در شمال هند واقع است و بنابر داستانهای هندو، این شهر پایتخت سلاطین سلسله ماه و از آن جمله رام چندر بوده است.

۲-اوانتی(Avanti): از شهرهای قدیمی‌هند است و امروزه اوجین(Ujjayina) نامیده می‌شود.گویند کریشنه در این شهر بزرگ شده است.

۳-گایا(Gaya): شهر گایا واقع در ایالت بیهار در شمال هند است.

۴- کاشی(Kashi): مقدس ترین شهر هندوان است.نام قدیم آن “بنارس” است و پس ازآن کاشی و بعد هم وارانسی نامیده شده است.شهر بنارس در ساحل شمالی رود گنگ احداث شده است.

۵-کانچی(Kanchi): این شهر در نزدیکی چنای یا مدرس قرار دارد.

۶- متهورا(Mathura): نام یک شهر قدیمی‌ است که اکنون شهر جدیدی روی آن ساخته شده است.بنابر روایات هندو این شهر زادگاه کریشنه است.شهر متهورا در کنار رودخانه مقدس جمنا در شهر آگره واقع شده است و هر سال هنگام عید هولی زایران کثیری به این شهر می‌روند.

۷-دوارکا(Dvaraka): این شهر در ساحل رود کاتهیاور است و گویند که پایتخت کریشته بوده است.

۸-هردوار: این شهر در مجاورت رود گنگ است.و در آن کشتن حیوانات و حشرات ممنوع است و حتی خوردن تخم مرغ هم ممنوع است

۹-پوشکر(Pushkar): نام این شهر به معنی نیلوفرآبی است و در ایالت راجستان قرار دارد.

 

روزهای مقدس (اعیاد):

در آیین هندو روزهای مقدس بسیار زیاد است و به مناسبت هر روز جشن مخصوصی بر پا می‌شود.این جشن ها به منظور نزدیکی به معبود از طریق ستایش و شادی و امید است و سبب پاک شدن گناهان می‌شود.چند عید مهم عبارت اند از:

-دیوالیDiwali: جشن سال نو در شمال و غرب هند

-ویشوVishu: جشن سال نو در ایالت کرالا در جنوب

-عید هولیHoli: جشن رنگ که مردم پودرهای رنگی و آبهای رنگی به یکدیگر می‌پاشند.

-دورگا پوجاDurgapuja: جشن پیروزی رام بر دیو پلید راونا که شرح آن، در راماینه آمده است.

-جانمشتامیJanmashtami: جشن تولد کریشنه

-گانش چاتورتهیGanesh chatuthi: جشن ستایش گانشا

-ماها شیوراتریMahaShivratri: جشن ستایش شیوا

هر یک از این جشن ها دارای چندین افسانه و داستان هستند که هر کدام در نوع خود شنیدنی است.

 

 

سرزمین یوگا:

بسیاری از ما کلمه یوگا را به عنوان شناسهای از هندوستان شنیده ایم و کتابهای بسیاری در این زمینه به فارسی موجود است.

یوگا (جوگ) Yogaبه معنی انضباط فکری است و در مفاهیم متعددی استفاده می‌شود مثل تمرکز فکر، مکاشفه، اتحاد روح با ماده، استغراق، اتصال و هر عملی که موجب انضباط فکری شود.کلمه یوگ از فعل یوج(Yuj) مشتق شده است و به معنی بستن و مهار کردن حیوان سرکش است (وشاید از این نظر با کلمه یوغ در فارسی مشابهت داشته باشد اگرچه یوغ در حال حاضر در فارسی فعل نیست.) پس یوگا یعنی اینکه انسان نفس سرکش خود را مهار کند تا بتواند در نهایت به روح کیهانی و اعلی متصل شود.یوگا بر خلاف تصور، از آیین بودا برنخاسته بلکه متعلق به آیین هندو است و شامل تمرینها و مراحل بسیاری می‌باشد که برخی از آنها در یوگا سوتره آمده است.

 

مذهب هندو:

آیین هندو، قدیمی‌ترین و کهن ترین مذهب زنده جهان است و اکنون بالغ بر ۹۰۰ میلیون هندو از آن پیروی می‌کنند.مذهب هندو، مکتبی ماورای طبیعی است و اجازه نمی‌دهد که پیروانش فقط به دنیا یا آخرت دلخوش کنند. زیرا مذهب هندو هدف بزرگتری را دنبال می‌کند و آن دست یابی به حقیقت زندگی است. منظور اصلی آیین هندو آن است که هر هندوی واقعی بتواند به حقیقت مطلق که برهمن نام دارد،  متصل شود.این حقیقت عبارت است از روحی ابدی که برتر و بالاتر از هرگونه علت و معلول و زمان و مکان است.

در مذهب هندو تمام کارها و اعمال مثل کارهای هنری، علمی، سنتی، سیاسی و اجتماعی، وسیله ای هستند برای رسیدن به رستگاری و به همین دلیل یک هندوی کامل، کارهای خود را با نیتی پاک و والا به درست ترین شکل ممکن انجام می‌دهد.

رقص نیز جزئی از آیین هندو است و جایگاه بسیار بالایی در فرهنگ آن دارد.زیرا رقص کاری مقدس است که از خدایان به انسان رسیده است.شیوا معتقد بوده است که تمامی‌کائنات همواره در حال رقص جاودانه ای هستند و او این رقص را ایجاد کرد و خودش به انجام آن می‌پرداخت.رقص هندی که بسیاری ازحرکات یوگا را در خود دارد، فقط برای سرگرمی‌یا تفریح نیست بلکه یک رقصنده با ایمان هنگام انجام این حرکات به حالت خلسه رفته و به آرامش دست می‌یابد. این رقص موجب نشاط و شادی روح وروان نیز می‌شود.

رقصها نیز انواع متنوع و مختلفی دارند.

مذهب هندو دستوراتی خاص در مورد غذای هندوان دارد. هندوان معتقدند که افراط در غذا سبب تنبلی جسم و انحطاط فکر می‌شود. اغلب هندوان در تمام طول عمر خود،  لب به گوشت قرمز نمی‌زنند وعده ای نیز فقط گوشت مرغ و جوجه یا ماهی مصرف می‌کنند.

غذای هندوان غالباً شیر گاو و گاومیش و فراورده های شیر است اما شیر گاو زلئو و شتر را نمی‌خورند. برنج،  جو، گندم، لوبیا، خردل، نارگیل، دانه های نباتی،  انواع میوه و آجیل از غذاهای عمده هندوان است. همچنین مصرف سیر، پیاز، تربچه و قارچ برای هندوان و مخصوصا براهمن ها ممنوع است. اگرچه این قوانین،  کمی‌ عجیب به نظر می‌رسد،  اما نرم خویی و آرامش و قناعت مردم این سرزمین،  ناشی از همین تغذیه است. اهمیت ندادن به خوراک و توجه به روح و روان،   مهمترین دلیل پرورش عارفان و ریشیانRishi بزرگ در هند است.

از دیگر معتقدات هندوییسم،  تناسخ است. اعتقاد به تناسخ روح به این دلیل است که هندوان می‌گویند،  انسان در طول یک عمر کوتاه،  نمی‌تواند به رستگاری و شعور الهی دست یابد و برای همین هر کسی سلسله ای از چند زندگانی دارد و در هر زندگی بر حسب کارهای زندگی قبلی به قالبی در می‌آید، گاهی در غالب انسان و خدایان و گاهی در قالب حیوان و گیاه و آنقدر به این تناسخ ادامه می‌دهد تا به حقیقت مطلق الهی پی برده و رستگار شود.

مذهب هندو، هم مذهبی ساده و ابتدایی است و هم مذهبی پیچیده و فلسفی است. بر همین اساس هر فردی از هر طبقه جامعه می‌تواند به آن بگرود و از آن استفاده کند. به همین دلیل نیز در جامعه هندو، هم عارفانی هستند که به مقصد عالی رسیده اند و هم عامیانی هستند که هنوز قدمی‌در راه مذهب برنداشته اند.

اخلاق اساسی هندوییسم،  بر پایه طهارت، ضبط نفس، آزادی، راستی و بی‌آزاری است. بسیاری تصور می‌کنند که هندوییسم یعنی ریاضت، اما چنین نیست. هندوییسم از زهد و ریاضت طرفداری نمی‌کند و اصرار هم ندارد که پیروانش امیال نفسانی را به کلی سرکوب کنند.این تفکر مورد تایید پیروان مذاهب جینJain و بودا Buddhaاست اما هندوییسم برعکس،  پیروانش را به ازدواج و تشکیل خانواده ترغیب می‌کند و یکی از مراحل برهمنی نیز ازدواج می‌باشد.

در هر صورت هندوییسم مذهبی است که اگر عمیقاً به آن نگاه کنیم،  دستورات خوب و اخلاقی در خود دارد و معتقد به افراط و تفریط در هیچ کاری نیست بلکه میانه روی را توصیه می‌کند. با این حال هر فرد هندو آزاد است که بر حسب توان و خواست خویش،  از این مذهب بهره برداری کند.

 

و سرانجام آنکه،  هندوییسم می‌گوید، بشر ناآگاه است و نمی‌داند که ذات مطلق چگونه روح خود را در آفریدگان دمیده است. آغاز و پایان جهان،  ماورای زمان است و زمان همانند پلی است میان ازل و ابد و چون انسان مادی،  اسیر در حصار زمان و مکان است،  نمی‌تواند از ازل و ابد آگاهی داشته باشد.

جمله ای زیبا در بهگودگیتا (Bhagavad gita)هست که می‌گوید: “آغاز هستی مخفی و وسط آن آشکار و پایانش ناپیدا است.”

 

  • بتسابه مهدوی

سفره های مذهبی

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۵۵ ق.ظ

دکتربتسابه مهدوی

                                                                                 سفره های مذهبی

                                                                                          

حکایت دل، حکایت منطق و عقل نیست، حکایت ماده و خلق نیست، با دل می‌توان سفر کرد، می‌توان به عرش و فرش رفت.

با دل می‌توان تلالؤ خورشید را در شب هنگام دید، می‌توان بامدادهای آن نقطه کور هدف را رنگین و نادیده‌ها را ظاهر کرد، حکایت دل حکایت آوارگی خلقیات است، می‌توان بر ابرهای آسمان باورها، قدم گذاشت.

وقتی که عقل کار به جایی ندارد، وقتی خلق به کارت نمی‌آید، وقتی روی دنیای مادی، از تو برگردان است، چه کسی تو را می‌جوید...

اینجاست که حکایت دل به میان می‌آید دلی که همیشه با تو هست دلی که می‌توان با او دیدگان را روشنایی بخشید.

 

حکایت سفره‌های مذهبی حکایت دل است حکایت رنگ و بوی امید و رحمت، حکایت باورهای واحد مطلق، احد و واحدی که دل، بر او گرهی محکم بسته است، حکایت سفره، حکایت بخشش دل است، بخشش در راه رضای او، و او امید است، امیدبر گشایش تمام قفل‌ها.

 

آش قل هو الله

رسم بر این است که از روز اول ماه مبارک رمضان جمعی از زنان محل در مسجد یا در خانه شروع به خواندن قرآن می‌کنند و روزانه مجموع آنها یک جزء از قرآن را می‌خوانند. به همین ترتیب کار ادامه می‌یابد تا روز آخر که جزء سی ام قرآن خوانده می‌شود. این جزء اختصاصاً به صورت سوره توسط هر نفر خوانده می‌شود. حتی افراد بیسواد هم حق دارند بخوانند و طبعاً فردی که در کنار آنهاست برایشان می‌خواند. همه در انتظار آن هستند تا سوره‌ی قول هوالله به نام آنها درآید. آنان این شانس را بسیار خوش یمن دانسته و کسی که قول هوالله به نام او درآید درواقع شانس و اقبال او بلند خواهد بود. به همین دلیل باید بعد از ماه رمضان در اولین فرصت سفره‌ای برای آن جمع انداخته در آن آش و شیرینی بگذارد. جمع افراد سر آن سفره جمع شده و ضمن خوردن از آن آش، برای صاحب قول هوالله دعای خیر برای سفر یا ازدواج دختر خوانند. و پسر می‌خوانند.

 

سفره امام حسن (ع)

این سفره به اسم مبارک امام حسن مجتبی (ع) که در عرف مردم به کریم و بخشنده معروف است، می‌باشد. کسی که حاجت خاصی دارد نذر می‌کند که این سفره را بیندازد. بسته به نذر ممکن اسست قبل از گرفتن حاجت باشد یا بعد از آن. سفر انداخته شده و از همسایگان و آشنایان دعوت می‌شود. همان‌طور که سفره پهن است یک روحانی برای خواندن روضه امام حسن (ع) دعوت می‌شود. پس از آن که روضه ‌خوانده شده همه سر سفره نشسته از آنچه در آن است می‌خورند. سفره امام حسن بسیار غریبانه چیده می‌شود. شگفت اینکه مردم بر این اعتقادند که هر چه در سفره گذاشته می‌شود از خود سفره گرفته تا ظروف و خوراکی‌ها باید به رنگ سبز باشد. مثلاً سبزی، خیار، کوکو و غیره آنها می‌باشد. در سر این سفره غریبانه هیچ گونه پختنی گذاشته نمی‌شود.

 

حجله حضرت قاسم (ع)

وسایل حجله حضرت قاسم از نوعی پارچه تور و سبز با چراغ‌های سبز و شمع و غیره است که تنها برخی از افراد در اختیار دارند. این وسایل به گونه‌ای چیده می‌شود که مثل حجله دامادی است و افرادی که آن را در اختیار دارند به دیگران هم قرض داده و یا بابت آن پولی می‌گیرند که باز آن را هزینه همه وسایل می‌کنند. این حجله داخل یک اتاق نصب شده و در داخل آن حنا، نقل، و شکلات و غیره گذاشته می‌شود. چینش حجله به گونه‌ای است که می‌توان داخل آن شد. زنان داخل آنجا شده دو رکعت نماز حاجت می‌خوانند و بر این باورند که حاجت آنها برآورده می‌شود. در کنار این حجله مراسم روضه‌خوانی برپا می‌شود. غذا دادن جزو برنامه رسمی نیست اما بسته به اوقات خاص ممکن است سفره‌ای هم پهن شود. طبعاً روضه هم معمولاً روضه حضرت قاسم یا روضه حضرت علی اکبر است. طی این مراسم در اطراف حجله شادی هم می‌شود و زنانی هستند که بارها به دور آن چرخند.

 

ختم امام جواد (ع)

این مراسم معمولاً عصر چهارشنبه که باور این است که روز یاد شده متعلق به امام جواد (ع) است برگزار می‌شود. زنان معمولاً در خانه‌ای دعوت شده و شروع به خواندن دعای توسل می‌کنند. وقتی به امام جواد (ع) رسیدند 114 یا 140 بار می‌گویند یا جوادالائمه ادرکنی. ختم این ذکر که تمام شد، بقیه دعای توسل خوانده می‌شود. بعد از آن ذکر مصیبت حضرت جواد الائمه خوانده شده و مردم حاجات و دعاهای خود را بر زبان می‌آورند. معمولاً بعد از ختم مراسم پذیرایی مختصری بسته به نظر صاحب خانه از میهمانان به عمل می‌آید ختم امام جواد (ع) در برخی از محلات قم چندان معمول شده که هر هفته به نوبت در خانه‌های مختلف محله برگزار می‌شود و تقریباً بی‌وقفه ادامه دارد.

 

سفره ختم انعام

قدیم الایام ختم سوره انعام در جلسات معمول بوده و در بین آیات معین، دعاهایی نیز خوانده می‌شد. یکی از معجزات بزرگ وجاویدان پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (صلی الله علیه وآله) قرآن مجید است. این کتاب آسمانی دارای کلمات و جملاتی است که هیچ بشری تا به حال نتوانسته مانند آن بیاورد در واقع محور زندگی فردی واجتماعی همه انسان‌ها قرآن شریف است بر این اساس گروهی از حاجت‌مندان به نیت اجابت و نزدیکی جلسه ختم انعام برگزار می‌کنند و به رسم ثواب و پذیرایی سفره‌هایی می‌گشایند البته به نوع سلیقه سفره و خوراکی‌های آن متفاوتند.

 

سفره نذر عقیقه

عقیقه عبارت است از ذبح گوسفند هنگام ولادت برای اطعام نکاتی که در این مورد باید توجه کرد اینست که: الف) عقیقه برای فرزند مستحب موکد است بلکه برخی علما آنرا واجب دانسته‌اند ب) مستحب است برای پسر گوسفند نر عقیقه شود و برای دختر گوسفند ماده ج) زمان عقیقه کردن روز هفتم ولادت است و اگر در آن تأخیر بیفتد استجابت آن ساقط نمی‌شود بلکه پدر و مادر اگر برای فرزند عقیقه نکردند مستحب است شخص پس از بلوغ برای خود عقیقه کند د) مستحب است که گوشت عقیقه را میان مؤمنان تقسیم کنند و از آنان بخواهند برای نوزاد دعا کنند ولی بهتر است عقیقه را بپزند و حداقل ده نفر از اهل ایمان را دعوت کنند تا از آن بخورند و برای نوزاد دعا کنند مستحب است در تقسیم کردن گوشت عقیقه، استخوان‌های آن را نشکنند و پا و ران بلکه یک چهارم آن را برای آنان بفرستند و برای پدر ومادر نوزاد مکروه است از عقیقه نوزادشان بخورند واین کراهت برای مادر نوزاد بیشتر است، دعا کردن هنگام ذبح عقیقه مستحب است دعاهایی که در این باره از اهل موارد داده شده بسیار است (وسایل‌الشیعه فج 20 ص 428 تحریرالوسیله)

 

سفره‌های روضه‌خوانی

این سلسله عزاداری و وعظ که اساس تعزیه یعنی درام مذهبی به شمار می‌رود، روضه‌خوانی از 3 تا 20 روز طول می‌کشد، در خانه شخصی یا در ابنیه دینی (مسجد، تکیه، حیاط امامزاده) انجام می‌گیرد (این روضه‌خوانی نه تنها در ده محرم بلکه در ماه صفر، روز شهادت حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)، حضرت رضا (ع) و گاهی پنج‌شنبه‌ها و... دایر است). بعضی از این مجالس روضه‌خوانی مخصوص زنان است و برخی مخصوص مردان و بعضی‌ها مختلط است.

 

در مجالس روضه‌خوانی زنانه، زن‌ها چای، قهوه، عدس بو داده، برنجی که با کره سرخ شده و بر روی آن شکر پاشیده‌اند و بالاخره با قاووت (آرد نخود، پسته و بادام و فندق کوبیده مخلوط با شکر) بر سر سفره گذاشته و پذیرایی می‌کنند. اشخاص ناشناس که به این مجالس روضه می‌آیند و صاحب خانه را نمی‌شناسند در گوشه‌ای می‌نشینند. خوردنی‌هایی که ذکر شد در فواصل روضه‌خوانی بر سفره نهاده می‌شود.

 

سفره حضرت ابوالفضل (ع)

این سفره هم با نذر شروع می‌شود و ممکن است پیش از برآورده شدن حاجت یا بعد از آن باشد. سفره حضرت ابوالفضل (ع) به عکس سفره امام حسن (ع) بسیار مجلل و باشکوه می‌باشد و بسته به توان شخص از انواع خوراکی‌ها و آجیل‌ها و میوه جات در آن گذاشته می‌شود. عدس پلو، آش، حلوا، شله زرد، شیرینی و میوه از جمله چیزهایی است که سر این سفره گذاشته می‌شود. وقتی سفره چیده شد و همسایگان و آشنایان جمع شدند روضه‌خوان روضه حضرت ابوالفضل (ع) را می‌خواند و بعد از آن جماعت شروع به خوردن می‌کنند. در پایان هم اگر چیزی در سفره ماند برخی از افراد برای تبرک آن را به خانه‌شان می‌برند تا سایر افراد خانواده هم از آن استفاده کنند.

 

این سفره برای برآمدن هرگونه حاجتی از قبیل شفای بیمار و سلامت مسافر، پیداشدن مال و... مفید است.

مراسم اجرای این نذر و انداختن سفره آن به این طریق انجام می‌شود که صاحب نذر روزی را معین کرده از زنان آشنا دعوت می‌کند که به منزل او بیایند مقارن عصر همان روز سفره پاک سفید در وسط اتاق پهن کرده چند کاسه آش رشته و چند بشقاب شله زرد و کاچی و حلوا و نان و پنیر و سبزی و مقداری میوه از قبیل خربزه، هندوانه، سیب، گلابی و انار و انگور و مقداری آجیل، دوازده زنگ، با یک بشقاب عدس پلو و دو بشقاب آرد داخل سفره می‌چینند چند دانه شمع هم روشن کرده بعد یک خانم روضه‌خوان بالای منبر رفته و روضه ابوالفضل را که شرح غم انگیز حضرت ابوالفضل (ع) در روز عاشورا است را با صدای بلند می‌خواند.

 

پس از ختم روضه هریک از زنان مجلس شمعی را از میان سفره برداشته به نیت برآمدن حاجت خود آنرا روشن می‌کند و در بشقاب آرد قرار می‌دهدو از حضرت ابوالفضل (ع) درخواست می‌کند که حاجت او نیز برآورده گردد.

 

سپس شربت و آش و عدس پلو و خوردنی‌ها بین حاضران تقسیم و پس از رفتن مهمان‌ها صاحب خانه آرد زیر شمع‌ها را برداشته الک می‌کند و سایر خوردنی‌ها را که باقی مانده بین فقرا تقسیم می‌کند و پس مانده آرد و سفره را در آب روان سرمی‌دهند.

 

سفره حضرت رقیه خاتون

سفره حضرت رقیه به عقیده عوام برای نذر و حاجتی از قبیل بیماری و صحت مسافر، خانه خریدن و زیارت رفتن مؤثر می‌باشد. این سفره معمولاً در اماکن متبرکه انداخته می‌شود صاحب نذر می‌تواند سفره را در خانه شخصی خود نیز بیندازد مشروط بر آنکه خانه او بسیار پاک و طاهر باشد.

سفره حضرت رقیه در سه نوبت و هر نوبت یکی از شب‌های جمعه می‌اندازند. بعضی معتقدند که این سفره را در شب دوشنبه نیز می‌توان انداخت. آیین گستردن سفره حضرت رقیه و انجام مراسم آن از سفره حضرت ابوالفضل (ع) و سفره بی‌بی حور و بی‌بی نور ساده‌تر است.

 

اگر کسی که مراد یا حاجتی داشته باشد به نیت برآمدن حاجت خویش شب جمعه مقارن غروب آفتاب یک عدد نان و دو عدد شمع و کمی کاه و پنج سیر خرمای تازه یا خشک از کسبه سر گذر می‌خرد و به خانه می‌برد وقتی به خانه رسید وضو می‌گیرد و با خلوص نیت هسته‌های خرما را بیرون می‌آورد و به آب روان سر می‌دهد. بعد سفره سفید و تمیزی از خانه برداشته با خرما و نان و کاه و شمع‌ها و یک عدد بشقاب به مسجد می‌برد و در آنجا سفره قرار می‌دهد. آنگاه نان را به هشت قسمت تقسیم می‌کند و در سفره می‌چیند و روی هر تکه نان مقداری خرما می‌گذارد. سپس کاه را در بشقاب می‌گذارد و دو رکعت نماز حاجت می‌خواند. پس از ختم نماز از روضه‌خوانی دعوت می‌کند که در کنار سفره بنشیند و رضه حضرت رقیه (س) را که عبارت از شرح مصیبت آن خاتون مقدس در ویرانه شام و قساوت و بی‌رحمی یزید بن معاویه است بخواند، بعد از اتمام روضه‌خوانی و شمع‌ها سوخت صاحب نذر با چشم گریان کاه‌های توی بشقاب را برمی‌دارد و بر سر و روی خود می‌پاشد و نان و خرما را هم بین کسانی که دور سفره جمع شده و به روضه گوش فراداده‌اند تقسیم می‌کند و می‌گوید (یا حضرت رقیه مراد مرا بده) مردمی که نان و خرما گرفته‌اند با وی همداستان شده حضرت رقیه (ع) را به روح پدر و جد بزرگوارش سوگند می‌دهند که هرچه زودتر حاجت صاحب نذر را برآورد و او را به مراد خود برساند.

 

پس از انجام مراسم صاحب نذر سفره را جمع می‌کند و به خانه بازمی‌گردد و شب جمعه بعد چهار عدد شمع و دو عدد نان و ده سیر خرما (دو برابر اول) می‌خرد و به مسجد می‌رود و باز همان مراسم را انجام می‌دهد. پس ار ختم روضه و تقسیم کردن نان و خرما به خانه می‌آید آن‌وقت سفره سوم را «گرو» نگاه می‌دارد تا حاجتش برآورده شود. همین که به مراد خود رسید سفره سوم را هم می‌اندازد منتهی این بار شش دانه شمع و سه عدد نان و پانزده سیر خرما در سفره می‌گذارد.

 

مراسم ساختمان

وقتی که می‌خواهند خانه‌ای، باغی و یا تنوری بسازند معمولاً یک گوسفند قربانی می‌کنند و با دست راست حیوان را آغشته به خون می‌کنند و بر روی درب خانه می‌زنند. گوشت گوسفند میان مستمندان پخش می‌شود این قربانی را برای این می‌کنند که اقبال یار شود و خونریزی آینده را از آن بنا دور سازند.

در بنای گرمابه یک گاو معمولاً قربانی می‌کردند ویا با دست گاو که آغشته به خون اواست، روی در خانه اثر می‌گذارند.

 

مراسم سفر

هنگامی که مسافری به خوشی به خانه بازگردد، گوسفندی را قربانی کی کنند و گوشتش را به فقرا می‌دهند، وقتی که مسافر از مرکب خود پیاده می‌شود او می‌خواهد وارد خانه بشود گوسفند را سر می‌برند و باید افزود که خون قربانی زمین را خیس بکند و مسافر از روی آن بگذرد.

 

مراسم بیماری

وقتی که عضو خانواده‌ای سخت بیمار باشد، برای رفع خطر گوسفندی قربانی می‌کنند در چنین مواقعی اگر حیوان با اجل طبیعی خود بمیرد، دلیل قطعی رحمتی است براینکه بیمار شفا می‌یابد، زیرا سرنوشت آن حیوان را جانشین بیمار کرده است.

 

آش دندان

همینکه نخستین دندان کودک نیش زد به افتخار او آش دندان درست می‌کنند و اهل خانه و دوستان با هم از این غذا می‌خورند کمه هم به کبوتران امامزاده محل می‌دهند در این هنگام دایه هدیه‌ای دریافت می‌کند.

 

گروهی معتقدند این آش زمانی پخته می‌شود که طفلی در حال دندان درآوردن است. تصور عمومی برآن است که طفل در وقت دندان درآوردن رنج می‌برد و این آش را برای آسان ساختن آن می‌پزند. آش یاد شده از نخود و لوبیا و ماش و عدس بوده و بسیار درهم و برهم و سفت است و چندان هم خوشمزه نیست. از این آش سهمی برای همسایه‌ها می‌فرستند.

 

روضه مسلم

این روضه معمولاً به خاطر غریب بودن مسلم برای امور و حاجت‌های خاصی است. مثلاً وقتی کسی گم شده یا کسی زندانی می‌شود این روضه را برگزار می‌کنند. معمولاً نذر می‌کنند که در هفت شنبه می‌باید برگزار شود. روضه‌خوان دعوت شده و طی هفت شنبه با حضور زنان همسایه وآشنا برگزار می‌شود. در این مراسم روضه مسلم را می‌خواند. معمولاً حاضران با آش یا میوه پذیرایی می‌شوند و این بسته به نظر صاحب خانه است و قاعده خاصی ندارد.

 

آش زین‌العابدین

این آش که نوعی شورباست از آن روی اهمیت دارد که در دوران بیماری امام سجاد (ع) برای ایشان آش می‌پخته‌اند. طبعاً این آش که از مواد بسیار ساده‌ای است که بسیار ساده و کم ماده بوده و به دلیل استفاده از سبزی رنگ آن اندکی به سبزی می‌گراید. افراد برای رسیدن به حاجات خود پختن این آش را نذر می‌کنند و آن را برای همسایگان می‌فرستند.

 

سفره مراسم دیگ جوش

این سفره در مراسم گروه ویژه‌ای گسترده می‌شود که بعد از مراسم دعا و نیایش خاص خود سفره‌ای را می‌گسترانند گوشت پخته گوسفند را لقمه لقمه کرده و به هریک از مهمان‌ها یک لقمه تعارف می‌شود و در دیگ دیگری که کله‌پاچه می‌پزند و بعد از تعارف لقمه‌ها یک کاسه کوچک آب کله‌پاچه به مهمان‌ها داده می‌شود.

 

سفره ایتام و مستمندان

قرآن گزارش می‌کند که اهل بیت عصمت و طهارت (ع) نیز همانند جد بزرگوار خویش حضرت ابراهیم (ع) همواره در اطعام و پذیرایی از دیگران پیشتاز بوده‌اند. در روایات بسیاری است که حضرت پیامبر (ص) همواره کسی را بر سر سفره میهمان می‌کرد خداوند در سوره انسان (دهر) به سیره و سنت اهل بیت (ع) اشاره می‌کند و بیان می‌دارد که آن حضرت برای خشنودی خدا به مسکین و یتیم و اسیر کافر اطعام کرده و از غذای خویش گذشته و به سیر کردن آنان پرداختند. (انسان آیات 5 تا 8)

 

بسیاری از مردم به یتیمان خویشاوند بی‌توجه هستند و گمان می‌کنند که تنها کمک مالی کفایت می‌کند درحالی که خداوند تأکید بر اطعام ایشان و پذیرایی از آنان دارد؛ زیرا قرار دادن یتیم در کنار خود بر سر سفره موجب می‌شود تا آنها کمبود محبت را احساس نکرده و از فقدان پدر و مادر در رنج نیافتند. از این رو از مردم خواسته شده آن یتیمان را اطعام کرده و در سفره خویش پذیرایی کنند تا احسان را نسبت به آنها کامل گردانند.

 

کسی که می‌خواهد اهل بهشت و از اصحاب آن قرار گیرد می‌بایست این راه و رویه را در پیش گیرد.

این اطعام به مناسبت‌های مختلف از قبیل شادی و غم و رفع بیماری و رهایی از گرفتاری و شفایابی می‌تواند انجام پذیرد. در روایات است که به هر مناسبتی می‌توان اطعام داد و ولیمه‌ای برپا کرد و مردمانی را بر سر سفره غذا خواند.

 

خداوند در آیه 40 و 48 سوره مدثر هرگونه ترک اطعام مستمندان و نیازمندان را از اسباب گرفتار شدن به دوزخ برمی‌شمارد و این که اشخاصی از اطعام و میهمان کردن نیازمندان خودداری ورزند از شفاعت شفاعت‌کنندگان نیز بهره‌مند خواهند شد. (همان)

خداوند حتی کسانی را که دیگران را به اطعام دادن تشویق نمی‌کنند سرزنش می‌کند تا چه رسد که شخص خود اقدام به اطعام نکند و یا حتی از آن بازدارد. (حاقه آیات 25 و 35)

 

به هرحال کسی که بخواهد از عنایت خاص خداوند در دنیا و آخرت برخوردار گردد و از مقام ابرار و یا اصحاب یمین در بهشت برخوردار شود می‌بایست اطعام را مورد توجه قرار داده و آن را سیره و روش زندگی خویش گرداند تا هم اتفاقی انجام شود و هم محبت و مهری جلب گردد.

 

سفره خیرات اموات

گاهی یاد اونهایی می‌افتیم که در بین ما نیستند یاد مهربانیهاشان، یاد خاطرات شیرین، یاد حرف‌های تلخ و پندآموزشان، گاهی دلمان برایشان پر میزنه، میره و میره تا یک جوری پیداشون کنه وقتی حال و هوای او تمام وجودمان را پر کرد وقتی دلمان خواست با او حرف بزنیم و یا با او یک استکان چای بخوریم، می‌بینیم که جای او خالی است، خالیه خالی، پس به یاد او به چیزی خیره می‌شویم آن لحظه است که دین به کمکمان می‌آید، به این می‌اندیشیم که روح رفتگان شب جمعه به آسمان این دنیا می‌آیند پس به نیت او چیزی مثل خرما، حلوا و... و گاهی هم سفره‌ای با غذاهای رنگین، خیرات می‌کنیم.

پس از مرگ انسان بر اطرافیان و دیگر مؤمنان اعمالی واجب است مانند غسل، کفن، نماز دفن و... و برخی اعمال برای اموات مستحب است مانند صدقه دادن، دعا کردن، خواندن قرآن.

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: برای مردگان خود هدیه بفرستید. پرسیدند: هدیه برای مردگان چیست؟ فرمود: صدقه و دعا و فرمود: ارواح مؤمنان هر شب جمعه به آسمان دنیا می‌آیند و مقابل خانه‌های خود می‌ایستند و با صدای محزون و گریه می‌گویند: ای اهل من! ای اولاد من! ای پدر و مادر من! ای خویشان من! خدا شما را رحمت کند! بر ما مهربانی کنید با چیزی که الان عذاب و حسابش با ما و نفع و بهره آن برای غیر ماست. بر ما به درهمی یا قرص نانی یا لباسی مهربانی کنید... (جامع الاخبار)

 

پیامبر اعظم (ص) فرمودند: سخت‌ترین لحظه برای میت، همان ابتدای شب اول است؛ پس با صدقه دادن به رفتگان خود رحم کنید، و اگر چیزی برای صدقه دادن نداشتید، دو رکعت نماز بخوانید، در رکعت اول سوره حمد را یک بار و سوره توحید را دو بار قرائت نمایید، و در رکعت دوم سوره حمد را یک بار و سوره تکاثر را ده بار بخوانید. پس از سلام بگویید: بارالها! درود فرست بر محمد و آل محمد و برسان ثواب این نماز را به قبر این میت. (مستدرک الوسایل، ج 2، ص 113)

سفره طعام و سفره سوگواری

زمانی که مرده را از مسکن خود بیرون می‌برند جلوی تابوت یک گوشت ران گوسفند و کمی آرد سرخ کرده می‌گذارند.

روز دوم فوت، هنگام شب به یاد مرده حلوایی درست می‌کنند واز آن به تمام حاضران وحتی و رهگذران می‌دهند. اگر متوفی خیلی مسن باشد باید جوانان از حلوای او حتماً بخورند تا آنان نیز به سن پیری برسند، این غذا را روز هفتم و چهلم و پایان سال فوت نیز تهیه و پخش می‌کنند. پس از به خاک سپردن مرده خویشان و دوستان به خانه او برمی‌گردند و در آنجا زنان غذایی درست می‌کنند که مخلوطی است از آرد گندم سفید و عسل و ادویه (زعفران) که به یاد مرده می‌خورند و از آن سهمی به دوستان و آشنایان دیگر می‌فرستند تا آنان نیز همین افتخار را نصیب مرده بنمایند. بعلاوه کسانی که می‌خواهند به اموات خود احسان کنند عصر پنج‌شنبه با یک سینی پر از حلوا و خرما و انجیر دم در خانه‌شان می‌ایستند و به رهگذران از آن خوردنی‌ها تعارف می‌کنند و اینان یکی از میوه‌ها و یا لقمه‌ای از حلوا را برمی‌دارند و سوره فاتحه و سوره اخلاص را می‌خوانند و این خواندن حمد و قول هوالله موجب آمرزش مردگان خواهد بود.

از سوی دیگر شب دوازدهم شعبان و یا در آغاز پانزدهمین شب همان ماه (شب تولد امام دوازدهم) حلوا تهیه می‌شود و بین فقرا تقسیم می‌کنند تا مردگان امرزیده شوند.

در سومین شب پس از این احسان، فتیله‌ای و یا شمعی در دهلیز اتاق‌ها روشن می‌کنند زیرا در این شب مرده‌ها از خانه خود دیدن می‌کنند.

 

  • بتسابه مهدوی

آجیل مشکل گشا

بتسابه مهدوی | شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۵۷ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

تعریف آجیل و آجیل مشکل گشا

آجیل به مخلوطی از خشکبار گفته می‌شود که بنا بر سلایق و مدل‌های گوناگون، ترکیبات آن فرق می‌کند. آجیل‌ها انواع بسیار گوناگونی دارند که نمی‌توان برای تمامی آنها اسم انتخاب کرد. برخی اسامی هم که برای آجیل‌ها انتخاب می‌شود از دو شیوه نام گذاری پیروی می‌کند: * شیوه اول که نام آجیل را بر اساس کاربرد آن انتخاب می‌کند. (برای مثال آجیل مشکل گشا). شیوه دوم نام آجیل را بر اساس ترکیبات و اجزای آن انتخاب می‌کند. (مانند آجیل شور، آجیل شیرین، آجیل چهار مغز)

 

گستره موادی که در آجیل‌های گوناگون به کار می‌رود بسیار زیاد است، اما به طور کلی می‌توان از اقلام زیر به عنوان ارکان اصلی تشکیل دهنده آجیل نام برد: پسته، فندق، تخمه آفتابگردان، تخمه کدو، تخمه ژاپنی، بادام زمینی، بادام، بادام هندی، گردو، نقل، کشمش، نخودچی و ماکادمیا

شاید یکی از ریشه‏های تاریخی آجیل به وجود باغ‏های وسیع پسته در ایران و صادرات گسترده‏ی آن از دیرباز برگردد.

 

آجیل مشکل گشا، آجیلی است که برخی معتقدند که با خوردن آجیل مشگل گشا، می‌توانند آرزو کنند مشکلات برطرف و آرزوهایشان برآورده شود. برخی نیز اعتقاد دارند با خوردن این آجیل از چشم زخم و چشم بد مصون می‌مانند. همچنین اعتقاد عده‌ای بر آنست که خوردن این آجیل در گشودن بخت دختران موثر است. از این آجیل در مراسم مذهبی مانند سفره‌های مذهبی زنانه ، مراسم ملی مانند چهارشنبه سوری و شب یلدا و حتی برنامه‌های سیاسی بطور همزمان استفاده می‌شود.

 

ریشه‏های تاریخی:

تاریخچه‏ی آجیل مشگل‌گشا احتمالا به ایران باستان باز می‌گردد. در آن زمان رسم بر این بود که برای فروهرها و امشاسپندان هدایایی تهیه شود تا موجب خشنودی آنان گردد. این هدایا لرک یا آجیل گاهنبار نامیده می‌شد.

 

روش‏  تهیه :

1- روش تهیه آجیل مشکل گشا در شب چهارشنبه سوری: ایرانیان قدیم و جدید آنرا همراه با نیت نذر تهیه میکردند. خانم خانه آجیل را که شامل: نخودچی، کشمش، توت، گردو، باسلق، انجیر، مغز پسته، بادام و نقل است را از دکانی که رو به قبله بوده و صاحب آن به خوشنامی شهرت داشته خریداری میکرده است. این آجیل توسط اهل خانه پاک میشده و یکی از بزرگترها در این احوال، قصه "بابا خارکن" را تعریف می‏کرده است. این قصه درواقع از فواید گره گشایی آجیل مشکل گشا حکایت میکند و بنا به اعتقاد بسیاری، باید موقع پاک کردن آجیل گفته و شنیده شود. سپس آجیل در ظرفی ریخته شده و در شب چهارشنبه سوری توسط مهمانان و میزبان خورده می‏شود.

 

2- روش تهیه آجیل مشکل گشا برای ادای حاجات و در مراسم مذهبی: به دو صورت است ، یا از قبل نذر می‏کنند که در صورت ادای حاجت به میزان مشخصی این آجیل را گرفته و خیرات نمایند و یا برای گرفتن حاجتی سه وعده پخش آجیل را نذر میکنند و دو وعده از آنرا ابتدا بین فامیل و نیازمندان پخش کرده و وعده سوم را گرو نگه میدارند تا زمان برآورده شدن حاجت. برای تهیه آن نیز رسم بر این است که فردی پاک و مطهر ( ترجیحا زن یا مادر خانه) آجیل را پاک کند و در طول پاک نمودن آجیل، داستانش را با صدای بلند تعریف کند. تمام پوست آجیل باید جمع شود و دور ریخته نشود. و در کیسه‏ی در بسته ای ریخته شود و به آب روان سپرده شود . عده ای از مسلمانان بر این باورند که هنگام سپردن پوست آجیل به آب باید بگویند: ای آب روان، سلام ما را به حضرت علی برسان . سپس آجیل پاک شده را در بسته های کوچکی تزیین نموه و بین مردم خیرات مینمایند و یا در سر سفره‏های مقدس گذاشته و به هر مهمان بسته‏ای هدیه میکنند. اعتقاد عده‏ای بر این است که هنگام خوردن آجیل باید صلوات و یا سوره‏های قرآن تلاوت نمود.

 

روایت‏های مختلف از داستان آجیل مشکل گشا

بتسابه مهدوی

 

1-    روایت اول و رایج ‏‏تر:

     یکی بود یکی نبود.یک خارکنی بود که یک زن و هفت تا دختر داشت و با خارکنی زندگی رو به سختی میگذروند ، یکروز که رفته بود صحرا خار بکنه یک سواری رو دید نورانی ، سوار گفت ای خارکن این اسب من رو نگهدار که من قضای حاجت کنم ، وقتی که سوار برگشت یک مشت ریگ داد به خار کن وگفت هر ماه صد دینار از هفت تا خشکبار خیرات کن و به هفت نفر بده ، و تا خارکن آمد ببینه که این چی بوده سوار ناپدید شد ، غروب که خارکن به خانه برگشت ریگ‏ها را گذاشت گوشه صندوق‏خونه که بچه ها یه قول دو قول بازی کنند و خودش رفت خوابید ، نیمه های شب زن خارکن بیدار شد که به بچه شیر بده که دید توی صندوق خونه روشنه رفت و شوهرش رو  بیدار کرد ، تازه فهمیدند که این سنگها قیمتیه . از این پس با فروش سنگ‏ها، کار و بارشون خوب شد و خارکن کم کم یکی از تاجر های بنام شد .

این بود تا روزی که تاجر برای کاری باید می‏رفت مسافرت ، به زنش سفارش کرد که ای زن آجیل رو فراموش نکنی که زن گفت من حواسم از تو جمع تره خلاصه مرد رفت و زن هر ماه خیرات رو انجام میداد تا اینکه با زن پادشاه دوست شد و زن پادشاه دعوتش کرد به ییلاق و زن آجیل رو فراموش کرد، خلاصه این رو داشته باشین تا اینکه یک روز گردنبند زن پادشاه گم شد و گفتن کی دزدیده کی ندزدیده و انداختن گردن زن تاجر و گرفتن زندانیش کردن و تمام دارایشون رو هم گرفتن ، تاجر که از سفر برگشت رفت خونه دید که همه چی رو بردن و از زن و بچه هاش هم اثری نیست داشت از همسایه ها داستان رو میپرسید که گرفتن و زندانیش کردند .نیمه های شب همون سوار آمد و با تک پا زد مرد رو بیدار کرد و گفت : (( ای کور باطن نگفتم ماهی صد دینار آجیل مشکل گشا بگیر و خیرات کن و صد دینار به مرد داد )) این رو گفت و غیب شد ، مرد تاجر تازه شصتش خبردار شد که کار کار آجیلِ .پاشد و آمد دم زندان به یک جوانی گفت این صد دینار رو بگیر و برای من آجیل بخر ، جوان گفت من عروسی دارم و وقت ندارم .

یک جوان دیگه آمد مرد تاجر گفت ای جوان این صد دینار رو برای من آجیل بخر ، اولش جوان گفت ما مرده داریم من دارم میرم سدر و کافور بخرم اما بعد گفت مرده که جایی نمیره بذار مشکل این مرد رو حل کنم ، رفت و آجیل گرفت و آورد داد به مرد ، مرد هم بین هفت نفر تقسیم کرد .حالا یشنوید از زن پادشاه که کنار حوض نشسته بود و گرما هم بیداد میکرد و زن پادشاه لخت شد رفت آبتنی که دید یک کلاغ گردنبند و که به منقارش بود آورد و گذاشت رو لباساش تازه فهمید که در حق تاجر و خانوادش چه ظلمی کرده و آنها رو آزاد کرد و دختر کوچک تاجر رو هم برای پسر بزرگش خواستگاری کرد .حالا بشنوید از اون جوان اولی که وقتی رفت خانه که عروس و ببره آرایشگاه دید که عروسش مرده ، جوان دومی که رفته بود برای مرده سدر و کافور بخره وقتی رفت خونه دید که مرده زنده شده .آجیل مشکل گشا همچین که گره از کار آنها وا کرد از کار شما هم وا کنه

 

روایت دوم:

روزی روزگاری خارکن پیری با زن و دخترش زندگی میکردند. پیرمرد هر روز به صحرا می رفت، بوته های   خار را جمع می کرد و به شهر برده و می فروخت و نان و پنیری می خرید و به خانه برمی گشت.

   یک سال نزدیک عید نوروز بابا خارکن به صحرا رفت و خار زیادی جمع کرد و بسیار خوشحال از اینکه با پول آن می تواند چیزی هم برای عید دخترش بخرد.اما قبل از رفتن به شهر هوا طوفانی شد و صاعقه ای به کوله بار بابا خارکن زد و تمام پشته اش خاکستر شد.خارکن پیر از غم و غصه از پا افتاد و دست به آسمان بلند کرد و با گریه به خدای خود گفت که این بار شاد بودم که برای عید نوروز دستم پر است، چرا این بلای آسمانی را به من نازل کردی؟ وآنقدر اشک ریخت تا به خواب رفت.در خواب دید که پیری به او می گوید که برای رفع مشکلت نذر کن و کمی آجیل مشکل گشا بخر و بین همسایگان پخش کن تا مشکلت حل شود و هرسال این نذر را تکرار کن.پیرمرد از خواب پرید و به طرف شهر حرکت کرد و با آخرین سکه خودش کمی آجیل خرید و به همسایگان داد. آن شب گذشت و فردا بابا خارکن باز روانه صحرا شد. این بار به محض اینکه تیشه اش با ریشه بوته خار برخورد کرد، دید یک کوزه پر از جواهر زیر بوته پنهان شده است.    آن شب با دستی پر به خانه برگشت و ماجرا را برای زن و فرزند خود تعریف کرد.در طی روزهای بعد در محل دفن کوزه قصر بزرگی ساخت و همراه خانواده اش به زندگی در این قصر پرداختند. مدتها گذشت، آوازه اخلاق خوش و ثروت خارکن به گوش حاکم رسید و حاکم از دختر خارکن دعوت کرد تا به عنوان هم بازی دخترش به قصر بیاید. نزدیک سال نو خارکن آنقدر سرگرم تجارت  و ثروت خود شده بود که نذر را فراموش کرد.   

در این میان دختر حاکم با دختر خارکن به حمام رفتند و دختر حاکم گردنبند قیمتی خود را به مجسمه مرغی که در حمام بود آویخت و داخل حوض شد. دختر خارکن دید که ناگهان مرغ زنده شد و گرنبند جواهر را خورد. هرچه داد و فریاد کرد فایده ای نداشت. حاکم گفت که او گردنبند دخترش را دزدیده و دختر خارکن را به زندان انداختند. از طرفی قصر و دارایی خارکن هم در یک چشم برهم زدن به خاک مبدل شد و هیچ چیزی از آن باقی نماند.زن خارکن به او گفت که تو از نذرت غافل شدی و ما را به خاک سیاه نشاندی. خارکن هم که متوجه اشتباه خودش شده بود از خدا طلب بخشش کرد. همان‏شب در خواب دید که زیر پای همسرش سکه ای پیدا می کند. خارکن به سرعت بلند شد و سکه را پیدا کرد و شبانه عازم شهر شد و توانست قبل از سال نو مقداری آجیل خریده و بین مستمندان تقسیم کند.بعد از آن نزد همسرش برگشت و ناگهان دید که خانه و زندگیش دوباره برپا شده و دخترش هم از زندان آزاد شده. دختر حکایت کرد که ساعتی قبل مرغی که گردنبند را خورده بود دوباره زنده شد و گردنبند را پس داد و حاکم دختر را با هدایای بسیار آزاد کرده و به خانه فرستاده بود. خارکن هم شکر خدا را به جا آورده و پس از آن سالها هرگز آجیل مشکل گشای سال نو را فراموش نکردند.

 

3- روایت متاخرتر که گویا پس از اسلام رایج شده است و امروزه در بعضی مناطق شمالی ایران و برخی مناطق تهران هنگام پاک کردن آجیل مشکل گشا نقل می‏شود:

 

پیرزنی مومن با پسرش زندگی میکرد.یک روز مادر پیر که بابت ادای حاجتش کاچی می پزد و در ظرف های مختلف میریزد تا پسرش از کار برگردد و ظرف های کاچی خیرات را بین همسایگان تقسیم کند. ظهر وقتی پسر از کار بر می گردد به مادر میگوید نهار چه داریم؟ مادر در جواب به مهربانی میگوید که من نذر کاچی کرده بودم و برای نهار کاچی پختم نهارت را که خوردی ظرف همسایگان را هم بینشان تقسیم کن. پسر عصبانی میشود و میگوید این مزخرفات یعنی چه و من اصلا اعتقادی به این کارها ندارم و با پایش به یکی از کاسه های کاچی میزند و مقداری از کاچی لب پر زده و روی گیوه اش میریزد. با عصبانیت خانه را ترک می کند و میرود وبرای نهارش خربزه میخرد.

در راه بازگشت پاسبان ها او را به اتهام قتل دو نفر بازداشت میکند و وقتی کیسه اش را باز می کنند دو خربزه داخل کیسه اش هم تبدیل به دو سر بریده شده بود و کاچی که روی گیوه اش پریده بود هم تبدیل به لکه های خون شده بود. پسر را به زندان میبرند و حکم اعدام برایش صادر میکنند. شبی که بسیار ناراحت بوده و مدام گریه میکرده در خواب پیرمردی را میبیند که به او میگوید مقداری آجیل بگیر و بین مردم خیرات کن و از ته دل بابت شکستن دل مادرت توبه کن.فردا که مادر پسر به ملاقاتش میاید پسر با شرمساری از او عذرخواهی میکند و از ائ میخواهد که برایش آجیل بخرد و خیرات کند. وقتی مادر آجیل ها را پخش میکند همانوقت خبر میرسد که قاتل واقعی پیدا شده است و پسر از زندان آزاد میشود و نزد مادرش باز میگردد.

 

جایگاه و کارکردها آجیل مشکل گشا

 

1- کارکرد ملی و باستانی:

 این آجیل از دیرباز به یکی از نمادهای فرهنگ ایرانی بدل گشته‌است به صورتی که برخی از مراسم‌های سنتی ایرانیان (مانند نوروز و یلدا و چهارشنبه سوری) تنها با حضور آجیل مفهوم خود را پیدا می‌کنند. در ایام نوروز و نیز شب یلدا حضور این آجیل ضروری است.  با این نوع از آجیل که آجیل شیرین هم نامیده میشود در مراسم باستانی مثل نوروز و یلدا از مهمانان پذیرایی میشود.

اما در مراسم چهارشنبه سوری این آجیل از جایگاه ویژه ای برخوردار است:   از رسوم شایع چهارشنبه سوری که هنوز هم به شکل گسترده در میان زرتشتیان جریان دارد؛ پخش آجیل مشکل گشا موسوم به «لرک» است که از مغز هفت نوع میوه خشک شده خوردنی از جمله مغز پسته؛ بادام؛ کشمش؛ گردو؛ برگ هلو؛ انجیر؛ خرما و سنجد فراهم شده است. این آجیل در مراسم غروب چهارشنبه یا بر سر مزار اموات پخش می شود.

 

2- کارکرد اجتماعی:

کسی که در تنگنای حوادث گرفتار آمده و یا دچار زحمت و مشکلی شده باشد، نذر و نیت می کند که هرگاه از بد حادثه رهایی یافت و یا گره از کارش گشوده شود همه عمر، هر ماه یا هر هفته یک بار نخود مشکل گشا یا آجیل مشکل گشا (متشکل از نخود، پسته،بادام، فندق، کشمش،خرما، توت خشک، انجیر و تخمه و ...) خریده و پس از انجام مراسم لازم، آنرا بین مردم تقسیم کند.

 

3- کارکرد مذهبی:

امروزه جایگاه آجیل میان ایرانیان از حضور در مراسم جشن و شادی فراتر رفته‌است و به بخشی از اعتقادات مذهبی آن‌ها نیز وارد شده‌است. در بسیاری از مراسم‌های مذهبی (که معمولا توسط زنان برپا می‌شود) از نوعی آجیل، موسوم به آجیل مشکل گشا استفاده می‌وشد که هرچند توسط هیچ مرجع مذهبی ای تایید نشده‌است اما مردم بر این باورند که می‌تواند آنها را در رفع مشکلاتشان یاری کند. در سفرهای نذری زنان مسلمان این آجیل نقش برجسته ای دارد. علاوه بر آن در بیشتر مراسم مذهبی و زیارتی این آجیل تهیه و توزیع می گردد.

در ضمن به دلیل آسانی و ارزانی تهیه این نوع نذر برای اقشار کم درآمد جامعه نیز ، به خوبی نقش و کارکرد نذر را ایفا می‏‏کند.

 

4- کارکردهای آموزشی با تاکید بر روایت قصه:

علاوه بر کارکردهای فوق که تا حد زیادی با دیگر روش‏های نذر کردن یکسان است . این آجیل ویزگیهای منحصر به فردی دارد. تاکید بر بلند روایت کردن قصه در هنگام پاک کردن آجیل اهمیت جنبه های آموزشی مستتر در قصه را میرساند که قرار است سینه به سینه محفوظ بماند.

تاکید بر اهمیت رعایت عهد و پیمان، قول و قرار ، و نذر و نیاز حتی در شرایطی که مشکل انسان برطرف گردیده است از نکات بارز و مشترک موجود در داستانهای مختلف مربوط به آن است.

 تاکید دو جانبه بر نقش و جایگاه زن در تهیه این آجیل از موارد با اهمیت است: از طرفی تاکید می‏شود که یک زن باید این آجیل را پاک کند  که با توجه به اولویت  مطهر بودن روحانی و جسمانی پاک کننده آجیل میتوان به تطهیر و تقدیس زن در این آیین پی برد و نیز نقش زن در داستاهای مختلف مربوطه، به عنوان مادر و همسر نیز از دیگر موارد قابل اشاره است. در داستان اول و دوم همسر مرد خارکن قول فراموش شده را یادآور میشود و در داستان آخر شکستن دل مادر سبب شور بختی پسر قصه میگردد.

با توجه به سادگی، ارزانی  آجیل مشکل گشا  و نقش گسترده این نذر و اعتقاد به آن میتواند بیانگر این  نکته باشد که برآورده شدن حاجت به میزان و نوع و قیمت نذورات نیست بلکه اعتقاد و نیت نذر کننده مهمترین عامل است .

دکتر بتسابه مهدوی

 

  • بتسابه مهدوی

جن

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۲۶ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

۱- جن جانوریست دارای شعور و فیزیکی غیر ارگانیک که از لحاظ شان وجودی از دید ادیان پایینتر از انسان و بالاتر از حیوان جای می گیرد در فرهنگ فارسی به آن دیو و در فرهنگ عرب به آن جن و در فرهنگ لاتین demon یاjinn نام گرفته است. جن به معنای چیزی است که پوشیده شده و منظور پوشیده ماندن او از حواس ماست.

 

۲- خصوصیات فیزیکی جن از دید انسان اعجاب آور است عنصر اصلی وجودی جن آتش است وبه علت نداشتن عنصر خاک در وجودش مانند بارباپاپا می تواند به هر شکل و اندازه ای تبدیل شود و بسیاری از چیزها را در یک آن جا به جا کند همچنین سرعت نقل مکان بسیار بالایی دارد می تواند مثلا ظرف 5 دقیقه فاصله بین لاهور و تهران را طی کرده و برگرد.

 

3- جن ابزار ساز نیست وبه علت خصوصیات فیزیکی منحصر بفرد قادر است در هر مکان و شرایطی زندگی کند وبرای همین به خانه و مسکن نیازی ندارد زیرا سرما و گرما و باد و بوران بر او کارگر نیست جن به وسایل حمل و نقل بی نیاز است و از اینجا می توان فهمید که جن ها دارای صنعت و تکنولوژی نیستند و شهر و کاشانه ای ندارند مکان معمول زندگی آنها کوه وجنگل و دشت است.

 

۴- جن مانند همه جانداران غذا مصرف می کنداما به مقداری بسیار کمتر از انسان.

 

۵-جن ها مثل انسان جنسیت ونر یا ماده دارندتولید مثل می کنند و تشکیل خانواده می دهند و به صورت جماعت زندگی می کنند و جامعه ندارند

 

۶- جن نسبت به انسان زیاد عمر می کند حدود 1000 سال به بالا .جن هایی که در سوره ی جن از آنها نام برده شده که وقتی اولین بار آیات قرآن را شنیدند از شدت ازدحام داشتند بر سر هم خراب می شدند احتمالا هنوز زنده اند جن ها مانند انسان داناونادان .فرمانده و فرمانبردار ارباب و بنده کافر و متدین شفیق و شرور دارند.وقتی که مردند از بین میروند و نیازی به قبر و گورستان ندارند.

 

۷- جن دارای عقل است اما نه عقل ابزار ساز و عقل فلسفی و خلاقیت هنری .عقل جن به معنای قوه ی ارزیابی امور روزمره یا همان عقل معاش و قوه تشخیص است به اضافه هوشی سرشار اعم از قدرت خواندن فکر و جستجو و یافتن گذشته و آینده.

 

۸- جن ها مانند انسان نامگذاری می شوند و دارای اسم و رسم و شهرت هستند دارای زبان خاص و قوه تکلم هستند و قادر به فهم زبان آدمیان

 

۹- معروف ترین جن ابلیس یا همان شیطان نام دارد که وصف حال او را شنیده اید که چون بسیار در قرب به حق کوشید به جایگاه فرشته های مقرب رسید اما چون حاضر به سجده بر انسان یعنی شریک قرار دادن بر خدا نشد از درگاه رانده شد.

 

۱۰- طبیعت بین جن و انسان فاصله گذارده است این پرده عبارت است از شان وجودی آنها و هراس طبیعی هر دو از هم .جن طبیعتا انسان را می بیند اما انسان جز در شرایط خاص قادر به رویت جن نیست.

 

۱۱- جن در شرایطی قادر به تسخیر انسان و انسان در شرایطی قادر به تسخیر جن است انسان مسخر شده را مجنون یا دیوانه یا دیو زده و جن تسخیر شده را موکل می نامند گویند خود جنیان بر سه قسمند دیو.جن وپری که از لحاظ مکانی مادون فرشته هستند.

 

۱۲- جن می تواند در مواردی تربیت شده به انسان خدمت کند چنین سنتی در میان جنگیران ایران و پاکستان وهند وجود دارد اما به طور کل نه بودا نه دالای لاما نه اولیا الله و نه عرفا و نه پیامبران هیچکدام به مدد خواستن از موجوداتی که مثل انسان خطا و اشتباه و گناه می کنند توصیه نکرده اند اما همگی وجود آنها را تایید کرده اند .

 

۱۳- جنیان مانند امواج رادیویی و ماهواره ای با ما هستند ظاهر نمی شوند اما حاضرمی شوند و بعضی از انها درخانه ها و بدن شخصیت های ضعیف رفت و آمد می کنند یکی از راه های دور کردن جنهای مزاحم خواندن و آویختن 4 آیه از قران است که با قل شروع می شوند و بسیاری ادعیه که درکتب مختلف وجود دارند.اماراه دورکردن انسان شرورچیست!؟!.

 

۱۴- جن ها بعضی از ما را به شکل همزاد و غیر همزاد دوست دارند و کمکمان می کنند همینطور جواهرات و اشیای قیمتی ما ازجمله انگشترهایی با نگین سنگ (مخصوصا عقیق)را بسیار دوست دارند (ومخصوصا اگر بر آن آیات و اوراد حک شده باشند) اگر دوستمان داشته باشندو سخنی باماداشته باشند بیشتربه خوابمان می ایند و دلسوزی خود را اعلام می کنند خیلی ازآنها خدمتگذار ارواح اولیا هستند و دست ماراگرفته اندو خیلی ها هم به کرداراکثرآدمیان اهل شیطنت.بیشتر آنها بی ضررند و مثل ما گرفتار این دنیا و درگیر و دار تقدیر خویشند.

 

دکتر مهدوی, [۲۰.۰۶.۱۶ ۱۴:۵۳]

۱۵- اما آنان که ماورای طبیعت و موجوداتش را باور ندارند چند دسته اند :کسانی که انچه که نمی بینند را باور ندارند اینها معمولا فقط آنتی تزقصه های جن وپری مادربزرگ ها هستند که حتی زحمت دانستن کوچک ترین اطلاعاتی جز نقد داستان گرمابه های تاریک وکوتوله های پاسمی و عروسی جن ها رابه خودشان نداده اند این تیپ آدمها از 7 سالگی که مادر بزرگه داستان های جن وپری را برای ترساندن و خواب کردنشان تعریف می کرده هنوز زیر لحاف هستند.و یا اینکه هارد دیسک کوچکشان از مسئله پر شده و دیگر تاب و یارای درک و پذیرش راز را ندارندمثل من چهارتا کتاب خوانده اند و تمام ماجرا را در همان چهارتا دیده اند.و گروهی که پوچ یا ابسورد هستند کسانی که خویش را منکرند چه رسد به ماورای خویش و گروه آخر کسانی که جنها دستشان می اندازند و در مجالس احضار ارواح در نقش یک روح برایشان شیرین کاری می کنند تا فردا در مدح روح کتاب چاپ کنند و جایزه بگیرند!

 

جن برای انسان از انسان خطرناک تر نیست همانطور که انسان برای کوسه از کوسه خطرناک تر است!(در تاریخ بشر حتی یک مورد مرگ انسان به دست جن گزارش نشده در حالی که فقط در دوره حکومت استالین 35 میلیون روس به قتل رسیدند آمار کشتار جنگ های مذهبی صلیبی و جنگ های جهانی و قومی و قبیله ای پیش کش) در حقیقت هیچ چیز هراس ناک تر و هوس ناک تر انسان نیست که به قول توماس هابز انسان گرگ انسان است.

 

۱۶- در کل و بدون در نظر گرفتن موارد خاص انها به ما کاری ندارند ماهم به آنها کاری نداریم ازدود و دم و سر و صداهای شهر و بوی فاضلاب و توالت فراریند مثل ما کارما و مکافات دارند و دست آخر اینکه در مجموع با تمام این اوصاف تفاوت اساسی با ما ندارند زیرا که : آنها هم رنج می کشند

 

  • بتسابه مهدوی

ستاره هفت پر

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۲۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

ستاره ی هفت پر (The Seven Pointed Star) نام کتاب مقدس مذهب هفت (The Faith of Seven) است. این کتاب بر اساس جنبه های مختلف خداوند، مورد پرستش پیروان این مذهب به بخش های گوناگون، مانند کتاب دوشیزه (Maiden's Book)، تقسیم شده است.

 

در ستاره ی هفت پر آمده است که مادامی که انسانی با تقوا، به سلاح ایمان مجهز باشد، ارواح و وایت ها (Wights) قادر به آسیب رساندن به وی نخواهند بود. هم چنین به گفته ی این کتاب مردمان معمولی باید از اربابان خود اطاعت کنند و اربابان از شاهان خود و شاهان نیز باید مطیع هفت جنبه ی گوناگون خداوند یکتا باشند. سپتون مریبالد (Septon Meribald) قادر به خواندن و نوشتن نیست ولی ستاره ی هفت پر را حفظ است.

 

فراز هایی از ستاره ی هفت پر

... و پدر دستان خود را به سوی آسمان برد و هفت ستاره برچید و سپس آنها را یک به یک بر پیشانی هوگور از هیل نهاد و از برای وی تاجی درخشان ساخت ...

... و دوشیزه دختری به نرمی بید با چشمانی زلال هم چون آب نزد او برد و هوگور اهل هیل اعلام کرد که وی را به همسری خواهد گرفت. پس مادر وی را بارور نمود و عجوزه پیشگویی کرد که وی از برای شاه چهل و چهار پسر قدرتمند خواهد آورد. جنگجو قوت به بازوان آنها داد و آهنگر از برای هر یک زرهی آهنین ساخت ..

 

  • بتسابه مهدوی

تقویم بعد ازاسلام

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۱۹ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

کبیسه کردن تاریخ از اواخر دوران ساسانیان در بوته فراموشی قرار گرفت به همین جهت در زمان خلفای بنی عباس برای زارعین و مالکین از حیث پرداخت مالیات اشکالاتی تولید شد ، برای رفع این اشکال در سال 242 هجری قمری المتوکل خلیفه عباسی فرمان داد تا مطابق سابق عمل کرده یعنی صد بیستم را کبیسه کنند . لیکن این فرمان عملی نشد ،در سال 282 هجری قمری یعنی زمان خلافت معتضدبالله خلیفه عباسی مقرر شد که تاریخ پارسی ازتاریخ ژولیانی (رومی )پیروی کرده و در هر چهار سال ، سال را کبیسه کنند که این فرمان نیز عملی نشد تاریخی که بعد از اسلام برای ترتیب سال و ماه بین پارسیان معمول شده است تاریخ یزد گردی نام دارد که مبدا ان را اغاز سلطنت یزد گرد سوم حساب می کردند . در تقویم ید گردی مطابق معمول کنونی ماه به چهار هفته تقسیم نمی شود لیکن ، هر کدام از روزهای ماه دارای نام خاصی است هر روزی به ملکی اختصاص دارد ، بجز چند روز در هر ماه که بخدا متعلق است که ان روزها عبارتند از، روز اول هر ماه که ان را اور مزد می نامیدند.

 

اسامی ماهها و روزها در تقویم اوستایی جدید مطابق ضبط معمول بعد از اسلام به شرح زیر است : فروردین ، رادی بهشت ، خرداد،تیر،مرداد فشهریور ،مهر ،ابان ،اذر ،دی ،بهمن ،اسفند و اسامی روزهای ماه :هرمز ،بهمن ،اردی بهشت،شهریور ،اسفندارمز،خرداد ،رواد،دی به اذر ،اذر ،ابان،خور ،ماه،تیر،جوش،دی مهر،مهر،سروش،رشن،،فروردین،بهرام،رام،باد،دی بدین،دین،ارده اشتاد،اسمان ،رامباد،ماراسفند،انیران،ماهی را که با روز همان ماه دارای یک اسم مشترک بودند جشن می گرفتند . پنج روزاضافی اخر سال که بنام اندر گاه معروف بود بنام یکی از فصول گاتها خوانده می شد .

 

تقویم اوستابعد از انقراض سلسله ساسانیان منسوخ نشد و در میان پیروان مذهب زردشت باقیمانده در خود ایران نه تنها نوروز بلکه سایر اعیاد دوران گذشته مدتها بقی بود حتی بعضی از انها تا عصر حاضر بر اسامی مختلف در نواحی ایران معمول است

دکتر بتسابه مهدوی

5 بهمن 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی