نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۷۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقش نگاره» ثبت شده است

در تکاپوی خوشبختی

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۳۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

اگر بخواهیم در یک کلام بگوییم که انگیزه آدمی در کنش و کوششی که دارد چه چیز است، طبعا «خوشبختی» به ذهن می آید. برای انسان، سعادت و خوشبختی هدفی بسیار مهم در زندگی است. مردم انرژی قابل توجهی را صرف جستجوی خوشبختی و همچنین در صورت به دست آوردن آن، صَرف حفظ کردن آن می کنند. اهمیّت خاصی که خوشبختی به عنوان یک ارزش انسانی داراست، حسّ ما را برمی انگیزد تا برای نیل به آن، وقت و همّت گماریم.

 

نکته شایان توجه، اینکه باید باور کرد: «هر کس خود ، عامل خوشبختی خویش است». خوشبختی خریدنی نیست ؛ بلکه دریافتنی است. رسیدن به خوشبختی به قابلیت فردی بستگی دارد. تو می توانی از امکانات مادی و غیرمادی خود طوری استفاده کنی که زندگی ات به جهنم تبدیل شود ، یا طوری که زندگی ات آکنده از زیبایی، عشق، شادی و خوشبختی و صفات بهشتی گردد. این ، به تو بستگی دارد.

 

دلیل اینکه در دنیا این همه بدبختی و رنج و عذاب وجود دارد، این است که آدمها در فضای غفلتْ سرگرم هستند و نمی دانند بر روی بوم نقاشیِ وجود خویش، چه نقاشی کنند. زندگی به خودی خود، مانند یک بوم سفید نقاشی است. هرچه بر روی آن رسم کنی، همان رخ می نماید. می توانی فلاکت و بدبختی و بیچارگی بر آن نقاشی کنی، و یا می توانی نقش شادی و خوشبختی بر آن بیفکنی؛ تمام شکوه و عظمت وجود انسانیِ تو در این آزادی و انتخاب، خلاصه می شود.

 

خوشبختی در فرآیند رشد

خوشبختی، شادکامی و کامیابی، آرزوی دیرینه تمامی انسانها بوده است. همه ما محرومیت، درد، رنج، اندوه و مصیبت را پدیده هایی تلخ در زندگی می دانیم و با تلاش بیشتر خود، در پی رفاه و آسایش بیشتر خودمان هستیم، دنبال روزی هستیم که هر آنچه را دوست داریم تهیه نماییم و به جاهایی که علاقه مندیم، به راحتی سفر کنیم، محفلی خوش و شاد، زندگی لبریز از موفقیت، و صفا و صمیمیت فراهم نماییم و سالیان سال، خوشبختی و سعادت را در آغوش خود بگیریم.

 

این آرزو در سالهای مختلف زندگی، جلوه های خاص خود را به همراه دارد. از این رو، در دوران کودکی، شیرین ترین خواسته ما، بهره مندی از خوراکیهای لذیذ، لباسهای زیبا و بازیهای گوناگون است، و در ایام نوجوانی و جوانی، جلب اعتماد دیگران، مطرح ساختن خود و کسب محبوبیت و معروفیت (با آراستن قیافه و تنظیم رنگ لباس و کسب موفقیتهای شُهرت آور و...)، موضوع خوشبختی، خواهد بود، و در مقاطع سنّی بالاتر، در جلوه های جدید دیگری این آرمان شیرین، رخ خواهد نمود.

دکتر بتسابه مهدوی

4 اردیبهشت 96
  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 2 اردیبشهت 1396

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۱۱ ق.ظ


  • بتسابه مهدوی

راز خوشبختی

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۰۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

یکی از مشکلات بشر در عصر ماشین و فضا و در دورانی که انواع و اقسام تفریحات و سرگرمی ها در اختیار انسان مدرن قرار دارد، احساس یکنواختی و تکراری بودن امور زندگی است. جای بسی تعجب است که هر چه قدر زندگی مرفه تر و سبک آن مدرن تر می شود، این احساس یکنواختی و ایستایی بیشتر می گردد. در چنین حالتی هر نوع تنوع فقط اثری موقت دارد و پس از مدتی باز احساس دل زدگی و دل مردگی به سراغ اشخاص می آید. واقعا مشکل انسان چیست؟

 

آیا مشکل او پیشرفت است؟ خیر، مشکل انسان این است که او هیچ وقت احساس رضایت نمی کند. او همیشه به دنبال گمشده ای است. مشکل انسان در خود واقعیت جست و جو نیست، چرا که جست و جو انسان را به جلو و به سوی پیشرفت سوق می دهد. مشکل او در این است که گمشده خود را در جای نادرستی جست و جو می کند. انسان به دنبال سعادت و رضایت درون است اما در کجا می توان این سعادت را یافت؟ راز خوشبختی انسانهای خوشبخت چیست؟

 

تحقیقات نشان داده که آدم های خوشبخت آدم های بدبخت ، بیشتر اقبال خوب و بدشان را با طرز فکر و رفتارشان می آفرینند. هر کسی می تواند اقبال بهتری برای خود بسازد و آدمهای بدبخت می توانند خوشبخت شوند.

 

آدمهای خوشبخت یک حس قوی قدرشناسی دارند و بر روی آنچه در زندگی شان خوب از آب درآمده، تمرکز می کنند. در حقیقت راز برخورداری از خوشبختی، سپاسگزار بودن بر آن چیزی است که انسان در اختیار دارد.

 

هر کسی در مراحلی از زندگی خود اقبال بد را تجربه می کند یک آدم خوشبخت وقتی اتفاق بدی برایش می افتد به این فکر می کند که چه طور ممکن است آن پیشامد رویدادی خیر در لباس مبدل باشد.

 

آدم های خوشبخت تصمیم های زندگی شان را به چشم درست یا غلط بودن نمی بینند، بلکه آنها بدون تردید تصمیم های خود را می گیرند و بعد تلاش می کنند تا از هر موقعیت یک موفقیت بسازند. شما هرگز نمی دانید اگر تصمیم دیگری گرفته بودید زندگی چگونه می شد. پس برای گرفتن تصمیم درست به خود نپیچید، تصمیم را بگیرد و بعد، از آن بهترین نتیجه را بسازید.

 

آدم های خوشبخت درست است که سخت کار می کنند، اما زمانی را نیز برای لذت بردن از خوشی های کوچک زنگی صرف می کنند. ادم های خوشبخت نسبت به آینده خیلی خوش بین هستند و این خوش بین بودن کمک می کند تا رویاهای شان به واقعیت بپیوندد.

 

آدمهای خوشبخت برای خود هدف گذاری می کنند و این کار به آن ها کمک می کند تا به فرصت هایی که آن ها را به اهداف شان نزدیک تر می سازد، توجه داشته باشند.

 

آدمهای خوشبخت مسئولیت شکست های خود را می پذیرند. آنها بیش از آنکه بخت بد را سرزنش کنند، از گذشته یاد می گیرند و مطمئن می شوند که همان اشتباهات را انجام نمی دهند.

 

آدمهای خوشبخت همیشه به زندگی لبخند می زنند. هرگز به دیگران اخم نمی کنند و هر روز خود را با یک لبخند آغاز می کنند. سعی می کنند در دیگران احساس شادی ایجاد کنند و دیگران را به خود جلب نمایند.

دکتر بتسابه مهدوی

2 اردیبشهت 96

  • بتسابه مهدوی

خوشبختی چیست؟

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۰۱ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

از زمان های قدیم تاکنون بسیاری از متفکران ذهن خود را متوجه خوشبختی انسان کرده اند، ولی تا امروز هیچ کس نتوانسته حتی آن را به طور کامل تعریف کند، چه رسد به این که راهکار خوبی هم برای رسیدن به آن داشته باشد. هیچ تعریف رضایت بخش و قانع کننده ای برای خوشبختی وجود ندارد. در واقع بیشتر امور با اهمیت زندگی را نمی توان به طور دقیق تعریف یا اندازه گیری کرد. به عنوان مثال آیا می توانیم عشق، دوستی و یا شایستگی را اندازه گیری یا تعریف کنیم!

 

لغت نامه دهخدا برای خوشبختی سه معنای مختلف آورده است. اولین معنای آن کامیابی است. پیشرفت کردن و رسیدن به رفاه به ویژه از نظر اقتصادی. دومین معنا خرسندی است. شادابی، هنگامی که فرد به موفقیت رسیده و از نظر مالی وضعیت خوبی داشته و کم و بیش به آرزوهایش رسیده باشد. سومین معنا سعادت است. قرار گرفتن در مرحله رضایت شخصی.

 

روانشناسان در تعریف خوشبختی می گویند: رضایت از وضعیت موجود یعنی احساس خوشبختی، یعنی مهم نیست شما خوشبخت باشید یا نه، مهم این است که احساس خوشبختی کنید و همین احساس است که خوشبختی را شکل می دهد.

 

خوشبختی همان تفسیری است که ما از رویدادها، حوادث و روابطمان در گذشته، حال و آینده ای زندگی در ذهن خود به تصویر می کشیم. پس در واقع حقیقت خوشبختی ، چیزی جز تصویرسازی های ذهنی ما از جریان زندگی نیست.

 

به عبارت دیگر ، هیچ قالب و شکل مشخص و از پیش تعیین شده ای را نمی توان به عنوان چارچوب قواعد و رمز و راز خوشبختی تعیین و تصویب کرد. سپس خوشبختی همان بینش و نگرش آدم ها نسبت به دور و برشان است و خوشبخت واقعی کسی است که قدرت تفسیر زیبا از وقایع و ارتباط زندگی خود را داشته باشد.

 

خوشبختی جنبه نسبی دارد و برای هر کس طبق نظر خودش معنا پیدا می کند، حال که در توان ما نیست تا دنیا را آن طور که دلمان می خواهد بسازیم، دست کم می توانیم آن را طوری که می خواهیم ببینیم. برای خوشبختی به دلایل فلسفی پیچیده نیازی نیست، می شود با دلایل خیلی ساده هم خوشبخت بود و این حس قشنگ را با دیگران تقسیم کرد.

 

برخی خوشبختی را آرامش معنا می کنند، حالا این که برای هر کس آرامش چطور به دست می آید، فرق می کند. برخی با فرار و اجتناب از مشکلات سعی در ایجاد آرامش برای خود دارند، اما این کار ممکن است آرامش موقتی را ایجاد نماید. در زندگی روزمره مشکلاتی وجود دارند که ما ناگزیر از مواجهه با آنها هستیم. از این رو، آمادگی برخورد منطقی با آنها ما را در موقعیت بهتری قرار می دهد و برای مان آرامش بیشتری ایجاد می کند. اگر چه دیدگاههای مختلفی در مورد خوشبختی وجود دارد ولی آنچه در همه فرهنگ ها مشترک است، جست و جو برای دستیابی به خوشبختی است.

 

راز خوشبختی در سپاسگزاری برای چیزهایی است که انسان را در اختیار دارد. افراد خوشبخت نسبت به آینده خوش بین هستند و این امر موجب می شود که رویاهای آنان به واقعیت بگراید.

دکتر بتسابه مهدوی

2 اردیبهشت 96

  • بتسابه مهدوی

تاریخچه تشکیل خانواده

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۲۰ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

قدمت خانواده درست به اندازه قدمت تاریخ بشریت است. نمی‌دانم شاید با دو سه روزی تفاوت. آنچنان که از کتب مقدس آسمانی استفاده می‌شود یزدان پاک پس از خلقت جهان به جبرئیل گفت به کهکشان برو و مشتی خاک برگیر و بیا ، می‌خواهم آدم را بیافرینم. جبرئیل رفت و در سرتاسر کهکشان گشت؛ از ناهید ، عروس آسمان گرفته تا عطارد که منشی افلاک بود و تا کیوان مرزبان. اما خاک هیچ کدام را مناسب ندید. نزد خدا برگشت و کسب تکلیف کرد. خدا گفت که از زمین خاک برگیر.

 

جبرئیل مشت مشت خاک برد و خدا گل آدم را از آن سرشت. آدم در باغ مینو اسکان گرفت، جایی که مملو از رودها و زیباییها بود و هر آنچه که می‌توانست آرزو کند و در تعریف نگنجد. با این حال آدم راضی نبود. چیزی کم داشت. گرسنه نبود ، تشنه نبود، درد نداشت اما نیازی او را می‌آزارد. نیاز غلبه بر تنهایی و رهایی از احساس بی‌کسی. وجود معاشری که افکارش را با او در میان بگذارد، به کمک او نظمش دهد و بر دانائیش بیفزاید. بنابراین اولین اصل فلسفی در مورد جنس بشر پایه ریزی شد و آن این بود که، تنهایی در بهشت هم ارزش ندارد. و اینچنین اولین خانواده شکل گرفت.

آدم نیازش را با آفریدگارش در میان گذاشت . خدا به صرف صفت مهربانیش برای این مشکل او ، چاره‌ای اندیشید و همسری از دنده وی برایش آفرید. حوا موجودیت پیدا کرد و اولین کانون یک جامعه مدنی شکل گرفت. خداوند به آنها این آزادی را داد که در سرتاسر فردوس بگردند و از هر نعمت تا آنجا که می‌خواهند استفاده نمایند.

 

تنها خوردن میوه ممنوعه‌ای را قدغن کرد که از درخت دانش خداوند و شیطان بود. شاید این به آن دلیل بود که اولین درس برای برقراری یک جامعه مدنی داده شود. درس قانون گذاری و قانون پذیری! اما شیطان ، حوا را به خوردن میوه ممنوعه ، وسوسه کرد و حوا ، آدم را. خداوند به جرم قانون شکنی بندگان برگزیده و محبوب خویش را از مدینه فاضله‌اش راند و بدینگونه بود که آدم و حوا به همانجایی که خاکشان از آن بر گرفته شده بود فرود آمدند... .

 

نخستین خانواده ایرانی

نخستین اشاراتی که به خانواده ایرانی شده است به دوران عتیق و باستان باز می‌گردد. از ترسیمی‌ترین اجتماعات بشری ، آریایی‌ها هستند. معنی کلمه آریا از نظر دینی ، پرستنده و قربانی دهنده و از نظر اصطلاح علمی ، شریف و نجیب ، آقا و صاحب اختیار است. سه فرشته مذکر اردیبهشت ، شهریور و بهمن نام دارند. سه فرشته مونث خرداد ، مرداد و اسفند نامیده می‌شوند. کوچکترین واحد هر قبیله آریایی خانواده یا کولا بود. نام پدر که رئیس خانواده نیز به شمار می‌رفت، پاتی به معنی دارا و مالک یا پیتری به معنی خوراک دهنده بود. مادر ، ماتری خوانده می‌شد.

 

چند خانواده آریایی تشکیل یک عشیره را می‌دادند و چون هر عشیره دارای گاو و گوسفند بود، نام عشیره را گوترا به معنای محل محافظت گاو می‌نامیدند. به رئیس هرگوترا ، گوتراپاتی می‌گفتند. عشیره‌ها و خانواده‌هایی که دارای یک چراگاه مشترک بودند را گشتا می‌نامیدند، که به معنی چراگاه می‌باشد. در اوستا که پیشینه آن به سال 1700 قبل از میلاد باز می‌گردد به خانواده ، قداست و اهمیت خاص داده شده است. تأثیر اصالت و فرهنگ خانواده و همچنین پیوستگی‌های دودمانی در قصه‌های شاهنامه نیز به خوبی نمایان است.

 

خانواده در اوستا

خانواده در اوستا (Nafa) و خانوار (Man) نامیده می‌شد. در اوستا برای زنان و مردان نقشهای جنسیتی متفاوتی تعیین شده است. با این حال به نظر می‌رسد صرف نظر از تفاوتهای شخصیتی هر کدام از جنسیت‌ها که باعث تعریف وظایفی متفاوت در زندگی اجتماعی آنها می‌شده، زن و مرد در سطحی برابر باهم قرار داشتند. در بیان استعاری گاها ، از سه فرشته مونث و سه فرشته مذکر نام برده شده است که به واسطه پاک منشی خویش به اهورامزدا نزدیک می‌شوند. جالب است که بدانیم نام این شش فرشته ، نام شش ماه در تقویم کنونی ایرانی است. حتی در استعاره‌ها هم ، زنان و مردان در جایگاهی برابر با هم قرار دارند.

 

یکی از مظاهر مقدس برای ایرانیان باستان فرشته آناهیتا بود که نماد یک زن و مظهر معصومیت ، پاکی ، راستی ، صداقت ، آبادانی و باروری است. از ممتازترین خصوصیات یک زن خوب در اوستا که به کرات از آن یاد شده، باروری است. به طوری که زوجین بی‌فرزند عملا ارزشی نداشتند. بی‌فرزندی باعث ننگ بود و به همین دلیل خانواده‌های فاقد فرزند ، کودکی را که معمولا پسر بود به فرزندی می‌پذیرفتند. ترجیح دادن فرزند پسر به دختر به دلیل داشتن شرایط زیست بومی ایران بود. کمبود دائمی آب که کشت و زرع بیابان‌های خشک را سخت می‌کرد و مستلزم نیروی کار قوی بود. همچنین تقویت سپاه و لشکر جهت بالا بردن قدرت دفاعی در برابر هجوم قبایل همجوار از جمله دلایل این انتخاب بود.

دکتر بتسابه مهدوی

30 فروردین 96

  • بتسابه مهدوی

سفره گواه گیری (سفره عقد) در ایران باستان

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۶، ۰۸:۵۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

درگذشته ایرانیان باستان به جشن عروسی سور میگفتند عروس لباس سبز می پوشیده و تور یا پارچه ای سبزرنگ روی سرمی انداخته،داماد نیزعرقچین سبز بر سر و روی شانه راست او چادرشب یا دستمال سبز انداخته می شده در پشت سرداماد برادر یا یکی ازبستگان بسیار نزدیک او می ایستاده و دردست (یا در سینی کوچک) یک دستمال سبز،یک انارشیرین یک تخم مرغ یک قیچی و کمی نقل و شیرینی و آویشن همراه با نخ و سوزن سبز رابالای سرداماد نگه می داشته، یا در داخل سفره ای به نام سفره گواه (سفره عقد) قرار می دادند.

 

سفره گواه معمولا سبز رنگ و شامل موارد زیر است:

نگاره اشو زرتشت -کتاب اوستا و کُشتی باز نشده- شمع یا لاله یا چراغ روشن- قند سبز- گلدان گل و سرو - نقل وشیرینی - انارشیرین - یک تخم مرغ - یک عدد قیچی - یک ظرف کوچک آویشن مخلوط با برنج وسنجد - نخ وسوزن سبز - لورک عروسی(مخلوط هفت نوع آجیل شیرین) که روی آن نقل وشیرینی ریخته شده - گلاب و آینه.

 

1-کتاب اوستا (کتاب آسمانی) و کشتی :

این دو نشان این است که عروس و داماد وبعدها فرزندانشان تابع قوانین دین بوده و باید برابر دستورات آن رفتار کنند.

 

2-قند سبز:

نشان سبزبختی وشیرین کامی است که بعد از گواه گیری(عقد) به عنوان هدیه به موبدی که گواه گرفته می دهند.

 

3-چادرشب یا شال سبز:

که بر روی شانه داماد می اندازند نشانه این است که از این به بعد مخارج زندگی بردوش داماد است و انداختن پارچه سبز بر روی سفره عقد به جای آن به همین مفهوم می باشد.

 

4-تخم مرغ:

به این معنا است که همه اختیاراتی که پدر و مادر عروس و داماد درحق فرزندانشان داشته اند را از خود سلب کرده و به یک تخم مرغ مصالحه کرده وآن را بیرون می اندازند و از آن به بعد درصورتی که از آنها خواسته شود راهنمایی خواهند کرد ولی زوج جوان را مجبورنمی کنند که مطابق میل ایشان رفتارکنند.

 

5- انارشیرین :

نشانه شیرین کامی و فرزندان زیاد است.

 

6- برگ آویشن مخلوط با برنج و سنجد ونقل:

نقل نشان شیرین کامی-برنج (درگذشته جو بکارمی بردند) نشانه برکت زندگی - سنجد محرک عشق و دلدادگی و آویشن خوش بویی و سرزندگی است که موبد هنگام خواندن اوستای تندرستی روی شانه عروس و داماد می ریزد.

 

7-نخ و سوزن:

نشان پیوند و دوختن است،اگر در زندگی زناشویی رخنه ای پدید آید یا فاصله ای ایجاد شود باید با نخ و سوزن مینوی(معنوی) آن را بدوزند و نگذارند بزرگتر شود.

 

8-قیچی:

از دو تیغه درست شده و زمانی که دو تیغه با هم کارکنند برش ایجاد می شود یعنی عروس و داماد نقش دو تیغه قیچی رادارند که با همدلی وهم اندیشی وهمکاری می توانند زندگی را پیش ببرند.

دکتر بتسابه مهدوی

30 فروردین 96

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 29 فروردین 1396

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۲۸ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

اقسام ازدواج در ایران باستان

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۲۵ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی


در مورد انواع پیوند زناشویی در ایران باستان گفتنی است که زن و مرد به 5 صورت و تحت عناوین پادشاه زن- چاکر زن- ایوک زن- ستر زن- خودسر زن پیوند زناشویی می‌بستند که هر یک جداگانه به شرح زیر است:

1- پادشاه زن : این نوع ازدواج به حالتی گفته می‌شد که دختری پس از رسیدن به سن بلوغ با موافقت پدر و مادر خود با پسری ازدواج می‌کرد و پادشاه زن از کاملترین حقوق و مزایای زناشویی برخوردار بود و کلا" همه دخترانی که برای نخستین بار و با رضایت پدر و مادر ازدواج می‌کردند، پیوند زناشویی آنان تحت عنوان پادشاه زن ثبت می‌شد..

 

2- چاکر زن : این نوع ازدواج به حالتی اطلاق می‌شد که زنی بیوه به عقد و ازدواج با مرد دیگری در می‌آمد. این زن با زندگی در خانه شوهر دوم خود حقوق و مزایای پادشاه زن را در سراسر زندگی مشترک دارا بود، ولی پس از مرگ آیین کفن و دفن و سایر مراسم مذهبی اش تا سی روزه توسط شوهر دوم یا بستگانش برگزار می‌شد. ولی هزینه های مراسم بعد از سی روزه به عهده بستگان شوهر اولش بود، چون معتقد بودند در دنیای دیگر این زن از آن نخستین شوهر خود خواهد بود و به همین علت پیوند دوم او تحت عنوان چاکر زن یاد می‌شد.

حال برای برخی ناآگاهان پیوند زناشویی از نوع چاکر زن را اختیار کردن زن صیغه ای توسط پدران ما در گذشته قلمداد کرده و پادشاه زن را زن عقدی بیان می‌کنند که صحت ندارد.

 

3- ایوک زن: این نوع ازدواج زمانی اتفاق می‌افتاد که مردی دختر یا دخترانی داشت و فرزند پسر نداشت و ازدواج تنها دختر یا کوچکترین دخترش تحت عنوان ایوک ثبت می‌شد و رسم بر این بود که اولین پسر تولد یافته از این ازدواج به فرزندی پدر دختر در می‌آمد و به جای نام پدرش نام پدر دختر را بعد از نامش می‌آوردند و این نوع ازدواج باعث شده که برخی افراد غیر مطلع برچسب ازدواج با محارم را به زرتشتیان بزنند و اظهار کنند که پدر با دختر خود ازدواج می‌کرده است. اینک اشتباه افراد ناآگاه کاملا" مشخص شد و اتهام ازدواج با محارم کاملا" مردود است.

 

4- ستر زن: وقتی که فرد بالغی بدون ازدواج در می‌گذشت، پدر و مادر یا خویشان این فرد موظف بودند به خرج خود و به یاد فرد درگذشته دختری را به ازدواج پسری در می‌آورند. شرط این نوع ازدواج آن بود که دختر و پسر متعهد می‌شدند که در آینده یکی از پسران خود را به فرزند خواندگی فرد درگذشته بدون زن و فرزند درآورند.

 

5- خودسر زن: اگر دختری و پسری پس از رسیدن به سن بلوغ برخلاف میل والدین خود خواستار ازدواج با یکدیگر می‌شدند و مصر بر این امر نیز بودند، با وجود مخالفت والدین ازدواج آنها منع قانونی نداشت و زیر عنوان خودرای زن ثبت می‌گردید و در این بین دختر از ارث محروم می‌شد، مگر اینکه والدینش به خواست خود چیزی به او می‌دادند یا وصیت می‌نمودند که بدهند.

این نوع ازدواج ها در ایران باستان انجام می‌شد امروزه ازدواج ها تحت این عناوین ثبت نمی‌شود.

دکتر بتسابه مهدوی

29 فروردین 96
  • بتسابه مهدوی

ازدواج در ایران باستان

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۲۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

خانواده که امروز نیز از مقدس‌ترین نهادهای اجتماعی به شمار می‌رود، همواره در این سرزمین از اهمیت والایی برخوردار بوده است. تا بدان ‌جا که در اعتقادات ایرانی تشکیل خانواده به صورت تکلیفی دینی در آمده است.

در آن زمان که زن‌ربایی و حتی خرید زن در میان بسیاری از ملل و اقوام هند و اروپایی معمول و متداول بود، ازدواج ایرانی در سایه نظم و نسقی که آیین زرتشت آورده بود، نتیجه عقد بود.

وجود ایزد بانوانی چون آناهیتا و اشی و نقش آنان در تفکرات ایرانی اهمیت خانواده را بیشتر می‌نمایاند.

آناهیتا با صفات نیرومندی، زیبایی و خردمندی، به صورت ایزد بانوی عشق و باروری نیز در می‌آید، زیرا چشمه حیات از وجود او می‌جوشد و بدین گونه «مادر خدا»‌ نیز می‌شود. و اشی نماد توانگری و بخشش، ایزد بانویی است که پیشرفت و آسایش به خانه‌ها می‌برد و خرد و خواسته می‌بخشد.

 

به نظر ایرانیان، ازدواج نتیجه تراضی زن و مرد بود و این ازدواج در آن واحد معنی مذهبی و اجتماعی داشت. زندگی زناشویی و خانواده از لحاظ اجتماعی نیز از اهمیت والایی برخوردار بود تا بدان‌جا که در زمان ساسانیان، شاهنشاهان، به عنوان نمایندگان راستین اهورامزدا در روی زمین از ازدواج مردم حمایت می‌کردند.

دولت هر سال برای عده زیادی از دوشیزگان نیازمند جهاز فراهم می‌آورد و دختران بی‌صاحب و بی‌جهاز را به خرج خود شوهر می‌داد و در انجام دادن این گونه نیکوکاری‌ها خسرو انوشیروان سرآمد دیگر پادشاهان ساسانی بود.

 

ایرانیان آن‌چنان به خانواده اهمیت می‌دادند که از مشاغلی که مستلزم تجرد بود یا از زندگی حادثه جویانه که مردان را مدتی دراز از کانون خانواده دور نگه می‌داشت، مانند دریانوردی و بازرگانی، خوش‌شان نمی‌آمد.حتی سربازان ایرانی همه زن داشتند و دلبسته اجاق‌های خانوادگی خود بودند و هر سال، جز چند ماهی خدمت به شاه مملکت دینی به گردن نداشتند. خانواده از چنان بنیان محکمی‌ برخوردار بود که حتی بچه‌دار نشدن و نازایی زن دلیلی بر برهم خوردن پیمان زناشویی نبود. زرتشتیان در این گونه موارد به راحتی بچه‌ای را به فرزندی می‌پذیرفتند.

دکتر بتسابه مهدوی

29 فروردین 96

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 28 فروردین 13986

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۱۷ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی