نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هاله» ثبت شده است

دایره در هنر دینی هند و سنت بودایی

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۱۴ ق.ظ

 

دکتر بتسابه مهدوی

 

دایره در هنر هند، ابتدا به صورت هاله‌ی تقدس ظاهر شد. این سنت ابتدا در ایران و دور سر اهورامزدا شروع شد و به هند رفت. کهن‌ترین هاله‌ی تقدس مربوط به خدایان هند و سده‌های دوم تا چهارم میلادی است.

 

هاله‌ی تقدس در هند به صورت دایره‌ای ساده یا گل نیلوفر در نهایت شکوفندگی است. هاله‌ی تقدس در هنر بودایی هند به صورت هاله و شعله‌های متصاعد از بدن به شکل‌های مختلف به صورت یکی از نبه‌های مختلف بودا و بعضی بودهی ستوها و کشی تی گادب‌ها و آدهات‌ها در آمد و این امر در جایی بود که هنر بودایی نفوذ کرد.

 

در شمایل‌نگاری هندویی، هاله‌ی تقدس در سانسکریت به صورتShirash - Chakra  برای همه خدایان آمده است.

به طور کلی در هنر هند دایره نماد زمان و نماد حرکت پیوسته و مدور آسمان است که با الوهیت مرتبط است.

 

نمادهای دیگر دایره چرخ است، در سنت هندوئیسم تصویر خورشید غالبا با چرخ همراه است زیرا هر دو علامات مدوری هستند که نمایشگر جهانند. معبد خورشیدی Koarak در نزدیکی سواحل شمالی یکی از نمونه‌های این رمزپردازی است. در این معبد گردونه‌ی سنگی عظیمی است که سوریا(خدا-خورشید) ایستاده با گل لوتوس در هر دو دست آن را می‌راند.

 

نمودهایی از تصویر گردونه کیهانی با چرخ‌های رستگاری که محور آن‌ها گویی زمین را به آسمان پیوندی می‌دهند از هند در قرن 13 میلادی در دست است. رایج‌ترین آن‌ها چرخ هشت پره است که نماد کیهان‌شناسی و جهات اصلی و میانی است. پرتوهای خورشید، شبیه پره‌های چرخ است که محورش نمایشگر مبدأ و اصل و دورش با پره‌های متصل به محور، تجلی این مبدأ است. لغات Rais (پره چرخ) و Rayons  (شعاع) هم درباره‌ی چرخ و هم درباره‌ی خورشید به کار می‌رود.

 

در هند به چرخ به زبان سانسکریتی Chakra یا چکرا گفته می‌شود که در آغاز نماد چرخش سال و وابسته به خورشید بود و ویشنو آن را می‌چرخاند. بعدها بودا نقش ویشنو را به عهده گرفت و به چکرا واریتن Chakravaritin  به معنای کسی که چرخ را می‌چرخاند یا کسی که بر جهان حکمرانی می‌کند ملقب شد. چرخ در ابتدا نماد بودا بود و بعدها نماد تعلیمات بودا شد. یعنی چرخ اصول یا چرخ قانونDharma-Chakra.  چرخ و گل نیلوفر به هم کاملا مربوطند و هر دو نمادهای خورشید بودند. گل نیلوفر هم در آیین بودایی نماد چرخ و گلبرگ‌های آن پره‌های چرخ بودند. چرخ یکی از نمادهای پای بودا است.

 

در هنر دینی هند، خدا-خورشید سوریا به وسیله گردونه سوار بر آن منقل می‌شد. گردونه بزرگ شیوا توسط دیگر خدایان ساخته شد. وی به اتفاق برهما، گردونه ران خود شهر سه‌گانه دیوان را ویران ساخت.

در هند دایره نماد خورشید بود. پرستش خورشید در میان اقوام هند و اروپایی شمالی در ریگ ودا مشاهده می‌شود که پنج خدا- خورشید برتر آیین هندو شد. سوریا قرص خورشید یا شکوفه نیلوفر خورشیدی داشت.

 

به طور کلی نماد جهان در نزد هندوها یا بوداییان، ماندالاست که به سانسکریت دایره‌ای است. مطابق باور هندوها انسان دارای طبیعتی خدایی است ولی او از این حقیقت آگاهی ندارد. روح آدمی در زمان‌های بسیار دور اسیر تن شده و نجات انسان فقط از طریق تکامل است که برای اکثریت انسان‌ها در یک زندگی نمی‌تواند صورت بگیرد. پس روح آدمی در چرخه‌ی زندگی و مرگ اسیر است تا این‌که از طریق تکامل و خودشناسی از این وادی پر رنج و وحشت خود را برهاند.

 

نمونه‌ای از ماندالاهای هندی

چهار جهت اصلی طبیعت و بادهای باران زاست که نماد خدایان آسمان، آب و هوا است و نیز نماد شمش Shamash و آنو Anu خدای آسمان است

 

صلیب با بازوی مساوی نماد خدای آسمان بین النهرین

دایره نماد شمش خدای خورشید بین‌النهرین است. دایره‌ای به صورت ستاره چهار پر با چهار شعله یا پرتو که درون یک دایره واقع شده‌اند.

 

دایره نماد خدای خورشید شمش

در هنر هند، ماندالا به عنوان نمادهای معنوی مطرح شده‌اند که برخی دایره‌های ساده و پیچیده‌اند. در یانتراها(نوعی ماندالا) در داخل یک دایره، برخی از خطوط و سطوح هندسی کشیده شده است. دریانترا مجموعه‌ای از اشکال دایره، مربع و مثلث نشان داده شده است که در آن ماندالا، مرکز دایره به صورت نقطه‌ای مشخص شده است.

 

در آیین بودایی هند، یانتراهای مهمی مانند اوم، آجنا، ساهاسرارا و آناهاتا وجود دارد.

یانتراها در آیین بودایی وسیله تمرکز بوده‌اند، ساده‌ترین آن‌ها به شکل دایره‌ای است که در آن چهار کلمه(عناصر طبیعی) دیده می‌شود که به وسیله‌ی آن تمرکز صورت می‌گرفته است.

چرخ گردونه در بین النهرین که کاملا بر دایره دلالت می کند

همچنین در بین‌النهرین نمادهای دیگری ظاهر شده که کاملا دایره‌ای شکل است و آن گروهی از خدایان(هفت عدد) بین‌النهرین بدون نام که برای اولین بار به روی مهرهای استوانه‌ای شکل بابل کهن و بعدها به روی سنگ‌های تعیین مرزی و ستون‌های یادمانی ظاهر شده و شکل آن‌ها هفت قرص یا هفت نیمکره بود که آن‌ها در دو ردیف یا به شکل آذین‌های گلسرخی تعبیه می‌کردند. آن هفت خدا را با هفت ستاره پروین یکی می‌دانستند و بعدها به صورت مجمع‌الکواکب درآوردند. در اصل به صورت هفت ریگ بودند که آن‌ها را برای قرعه‌کشی و نیز برای فالگیری به کار می‌بردند و از آن جاست که این ریگ‌ها، جنبه تقدس یافتند. این هفت نماد به Sibittithe seven مشهورند.

 

سی‌بی‌تی، هفت نماد دایره‌ای مقدس در بین‌النهرین

در هر صورت بسیاری از نمادهای مقدس که در بین‌النهرین ظهور کردند، بعدها در ایران نفوذ کرده و از آن طریق به هند و در آیین بودا راه یافتند؛ و به صورت نمادهای ثابت بودایی در آمدند؛ مانند چرخ.

 

تجلی دایره در هنر دینی ایران

در ایران همچون بین‌النهرین، توجه به خورشید و خدایان خورشید مورد توجه بود. در آیین مهر و بعدها در آیین زرتشت، مهر(میترا) خدای- خورشید و نماینده خورشید بود.

دایره به عنوان یک نماد مقدس، در ابتدا در دوران باستان در سفال‌های شوش ظاهر شد که در ابتدا دایره‌ای با صلیب‌هایی با بازوهای مساوی بود و ظاهرا این نقش از بین‌النهرین وارد ایران شد.

 

در ایران، میترا و اهورامزدا که خدایان خورشید بودند با دایره‌ای دور سر آن‌ها نمایش داده می‌شدند. این دایره‌ها بعدها به صورت هاله‌ی تقدس به هنر و آیین بودایی راه پیدا می‌کند.

گردونه که در هنر بین‌النهرین برای اولین بار ظاهر می‌شود و نماد ایشتار بود، در هنر ایرانی نماد خدای خورشید، میترا بود.

در ایران اصطلاحی ظاهر می‌شود به نام فر که در هنر ایران به صورت نمادهایی دایره‌ای شکل تجلی می‌کند. فر نیرویی است که از جانب خدا به افرادی برگزیده اعطا و آنان را در هر موضع و مقامی به برتری و سروری می‌رساند. حلقه و چرخ در هنر ساسانی ظاهر می‌شود که از تجلیات فر است؛ برگرفته از صورت ظاهر خورشید و گردش آسمان و چرخ زمان؛ که متأثر از تلقی دورانی از زمان و گردش آن در آیین زرتشتی است.

نمونه‌های بسیاری می‌توان در آثار هنری ساسانی یافت که به دایره و مفاهیم رمزی بودن آن اشاره می‌کند.

 

همچنین به دلیل جنبه تقدس که دایره داشته است در کلاه‌های شاهان ساسانی به شکل‌های مختلفی ظاهر شده است. شاهان ساسانی همگی معتقد به دین زرتشت و حامی دین بوده‌اند؛ بنابرین جای تعجبی ندارد که رسما و عملا به شکل‌های مختلفی اعتقادات خود را به رخ می‌کشیدند.

 

دایره در هنر دینی هند و سنت بودایی

دایره در هنر هند، ابتدا به صورت هاله‌ی تقدس ظاهر شد. این سنت ابتدا در ایران و دور سر اهورامزدا شروع شد و به هند رفت. کهن‌ترین هاله‌ی تقدس مربوط به خدایان هند و سده‌های دوم تا چهارم میلادی است.

هاله‌ی تقدس در هند به صورت دایره‌ای ساده یا گل نیلوفر در نهایت شکوفندگی است. هاله‌ی تقدس در هنر بودایی هند به صورت هاله و شعله‌های متصاعد از بدن به شکل‌های مختلف به صورت یکی از جنبه‌های مختلف بودا و بعضی بودهی ستوها و کشی تی گادب‌ها و آدهات‌ها در آمد و این امر در جایی بود که هنر بودایی نفوذ کرد.

 

در شمایل‌نگاری هندویی، هاله‌ی تقدس در سانسکریت به صورت Shirash-Chakra برای همه خدایان آمده است.

به طور کلی در هنر هند دایره نماد زمان و نماد حرکت پیوسته و مدور آسمان است که با الوهیت مرتبط است.

 

نمادهای دیگر دایره چرخ است، در سنت هندوئیسم تصویر خورشید غالبا با چرخ همراه است زیرا هر دو علامات مدوری هستند که نمایشگر جهانند. معبد خورشیدی Koarak در نزدیکی سواحل شمالی یکی از نمونه‌های این رمزپردازی است. در این معبد گردونه‌ی سنگی عظیمی است که سوریا(خدا-خورشید) ایستاده با گل لوتوس در هر دو دست آن‌را می‌راند.

 

نمودهایی از تصویر گردونه کیهانی با چرخ‌های رستگاری که محور آن‌ها گویی زمین را به آسمان پیوندی می‌دهند از هند در قرن 13 میلادی در دست است. رایج‌ترین آن‌ها چرخ هشت پره است که نماد کیهان‌شناسی و جهات اصلی و میانی است. پرتوهای خورشید، شبیه پره‌های چرخ است که محورش نمایشگر مبدأ و اصل و دورش با پره‌های متصل به محور، تجلی این مبدأ است. لغات Rais (پره چرخ) و Rayons (شعاع) هم درباره‌ی چرخ و هم درباره‌ی خورشید به کار می‌رود.

 

در هند به چرخ به زبان سانسکریتی Chakra یا چکرا گفته می‌شود که در آغاز نماد چرخش سال و وابسته به خورشید بود و ویشنو آن را می‌چرخاند. بعدها بودا نقش ویشنو را به عهده گرفت و به چکرا واریتن Chakravaritin به معنای کسی که چرخ را می‌چرخاند یا کسی که بر جهان حکمرانی می‌کند ملقب شد. چرخ در ابتدا نماد بودا بود و بعدها نماد تعلیمات بودا شد. یعنی چرخ اصول یا چرخ قانون Dharma-Chakra. چرخ و گل نیلوفر به هم کاملا مربوطند و هر دو نمادهای خورشید بودند. گل نیلوفر هم در آیین بودایی نماد چرخ و گلبرگ‌های آن پره‌های چرخ بودند. چرخ یکی از نمادهای پای بودا است.

 

در هنر دینی هند، خدا-خورشید سوریا به وسیله گردونه سوار بر آن منقل می‌شد. گردونه بزرگ شیوا توسط دیگر خدایان ساخته شد. وی به اتفاق برهما، گردونه ران خود شهر سه‌گانه دیوان را ویران ساخت.

در هند دایره نماد خورشید بود. پرستش خورشید در میان اقوام هند و اروپایی شمالی در ریگ ودا مشاهده می‌شود که پنج خدا-خورشید برتر آیین هندو شد. سوریا قرص خورشید یا شکوفه نیلوفر خورشیدی داشت.

 

به طور کلی نماد جهان در نزد هندوها یا بوداییان، ماندالاست که به سانسکریت دایره‌ای است. مطابق باور هندوها انسان دارای طبیعتی خدایی است ولی او از این حقیقت آگاهی ندارد. روح آدمی در زمان‌های بسیار دور اسیر تن شده و نجات انسان فقط از طریق تکامل است که برای اکثریت انسان‌ها در یک زندگی نمی‌تواند صورت بگیرد. پس روح آدمی در چرخه‌ی زندگی و مرگ اسیر است تا این‌که از طریق تکامل و خودشناسی از این وادی پر رنج و وحشت خود را برهاند.

 

در هنر هند، ماندالا به عنوان نمادهای معنوی مطرح شده‌اند که برخی دایره‌های ساده و پیچیده‌اند. در یانتراها(نوعی ماندالا) در داخل یک دایره، برخی از خطوط و سطوح هندسی کشیده شده است. دریانترا مجموعه‌ای از اشکال دایره، مربع و مثلث نشان داده شده است که در آن ماندالا، مرکز دایره به صورت نقطه‌ای مشخص شده است.

در آیین بودایی هند، یانتراهای مهمی مانند اوم، آجنا، ساهاسرارا و آناهاتا وجود دارد.

یانتراها در آیین بودایی وسیله تمرکز بوده‌اند، ساده‌ترین آن‌ها به شکل دایره‌ای است که در آن چهار کلمه(عناصر طبیعی) دیده می‌شود که به وسیله‌ی آن تمرکز صورت می‌گرفته است.

 

یانترای آناهاتا

یک یانترای پیچیده از فرهنگ کالی به نام آوارنا یا اطراف، که اعداد 15-1 در اطراف مثلث‌ها به خدایان کالی، کاپالینی، کولا... اختصاص دارد. گلبرگ‌های هشت‌تایی که در اطراف دایره چاکرای آناهاتا به صورت یک لوتوس دوازده پر تصور می‌شود که بر روی هر یک از گلبرگ‌ها به زبان سانسکریت مانترایی مانند(کام، خام، گام، گهام، نام، جام و...) نگاشته شده در مرکز آن دو مثلث درهم فرو رفته قرار گرفته که این نماد آریایی توسط یهودیان سامی به نا حق اقتباس شده است.

 

ساهاسرارا

 ساهاسرارا بالاترین مرکز روحی است که به صورتی سمبولیک آستانه قلمرو روح و روان را مشخص می‌کند. تمام چاکراهای دیگر در این مرکز انرژی ادغام شده و به شکل لوتوسی با هزاران گلبرگ به رنگ قرمز تجسم شده است. بر روی گلبرگ‌های آن تمام مانتراهای به زبان سانسکریت نقش بسته و نمای گنبدی را دارد که از فرط عظمت تا بی‌نهایت گسترده شده است.

 

یانترای آجنا

چاکرای آجنا به صورت یک لوتوس به رنگ آبی نقره‌ای است که دارای دو گلبرگ است که به روی آن‌ها مانتراهای هام و کشام نگاشته شده است. در مرکز آن بذر درخشان مانترای اوم به رنگ زرد روشن به چشم می‌خورد که با خطوط قرمزی تزیین شده است.

 

در آیین هندوان هم با اوم که ذکری بسیار متبرک و متعالی است از پروردگار جهان یاد می‌شود. همانطوری که مسلمانان با خوشنویسی کلمات هو و حق را می‌نگارند در تصویر بالا یک هنرمند هندی مانترا یا ذکر اوم را که سمبلی از خداوند متعال است، خوش‌نگاری کرده است.

 

دایره در هنر بودایی چین

در هنر بودایی چینی، چرخ قانون یکی از چند نمادی است که برای نشان دادن ساکیامونی در قدیمی‌ترین و غیر‌تمثیلی‌ترین صورتش به کار می‌رفت که در آغاز یک قرص خورشید بود.

خورشید در چین تجسم اصل نرینگی یعنی یانگ و نماد امپراطور بود. خورشید یکی از دوازده زینت بر روی لباس امپراطور چین بود.

یک جنبه متفاوت اصول بودایی چرخ زندگی است که نماد دایره‌های بی‌پایان تولد مجدد است. این دایره در نقاشی تبتی به صورت چرخ با شش پره نمایش داده می‌شد.

چرخ در هنر بودایی چین یکی از هشت علامت فرخندگی نزد بوداییان است.

 

دوایر متحدالمرکز که در آثار مربوط به مدت مذهب بودایی ذن غالبا به چشم می‌خورد نمادی از آخرین مرحله تکامل درونی یا هماهنگی معنوی است. بهشت زمینی به شکل دایره نمایانده شده است. تحول و تکامل مربع به دایره در ماندالاها شبیه به تکامل یافتن تبلور مکانی یا نیروانا به مرحله نامعلوم بودن اصلیت است که در شرق همان عبور از زمین و رفتن به آسمان است. دایره با حرکت پویای خود نمایانگر تغییرات زمینی است.

نماد جهان‌گرایی چینی. در مرکز طرح دو نماد یین و یانگ به معنای همواره یکی در میان دیگری است.

دایره در هنر بودایی به صورت دیسک تسا چاکرا ظاهر شده است

در هنر جهان باستان دایره یک سمبل دینی است و نقش مهمی داشته است و این اهمیت بعدها به هنر و اساطیر مدرن هم کشیده شده و تا به امروز دایره در هنر ما مطرح و مورد توجه هنرمندان زیادی است.

 

با بررسی تمدن‌های بین‌النهرین، ایران، چین و هند به این نتیجه رسیدیم که در تطبیق نمونه‌هایی از نمادهای دینی به وجه مشترکی می‌توان دست پیدا نمود و آن هم نقشی که دایره به عنوان نماد دینی در ادیان باستانی این ملل بازی می‌کند. نقشی که دایره در هنر دینی این ملل باستانی بازی می‌کند به حدی است که بعدها در آیین‌ها و سنت‌هایی که در این ملت‌ها حاکم شدند باز هم دایره نقش‌های جدیدی را در نمادهای دینی آن‌ها ایفا می‌کند و نقش آن به هیچ ‌وجه کمرنگ نمی‌شود.

  • بتسابه مهدوی

ویژگی رنگهای هاله

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۵۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

قرمز:

ویژگی : رهبری

رنگ قرمز دارای اقتدار است . این رنگ نفسی محکم و قوی به شخص می دهد و تمایل به پیشرفت و موفقیت را در او بیدار می کند . در دوران کودکی رنگ قرمز معمولا مقهور کننده است . به خصوص اگر شخص مجبور باشد خود را با تمایلات خانواده وفق دهد . در نتیجه هاله ی نورانی گاهی اوقات تحت فشار و کدر است .

وقتی شخص به دوران بزرگسالی برسد و بتواند روی پای خود بایستد ، هاله ی نورانی او منبسط می شود و نشان می دهد که او اکنون قادر است هر کاری را انجام دهد . افرادی که رنگ زمینه ی آئورای آنها قرمز است غالبا در رهبری و حرفه های پر مسئولیت پیشرفت می کنند . زیرا اشتیاق و انرژی و نفوذ لازم را برای الهام بخشیدن به دیگران دارند . آنان افرادی دلسوز و خون گرم هستند . رنگ قرمز همچنین دلالت بر جرات و جسارت طبیعی دارد . از ویژگی های منفی رنگ قرمز می توان از عصبانیت و خودخواهی یاد کرد .

 

مفاهیم مرسوم رنگ قرمز : حساسیت ، نیروی حیات ، پرخاشگری .

 

اگر زمینه ی هاله ی شما قرمز است بطور قطع فردی جاه طلب و مصمم و اجتماعی و خوش بین هستید. رنگ قرمز خالص و روشن در هاله بیانگر تمایل به مادیات است. شخصی که این رنگ در هاله ی او غالب است فردی ورزشکار ، پرشور ، با اراده و قوی است.

قرمز رنگی فیزیکی ،برنده ،نائل شونده ومادی است، و افرادیکه هاله آنها این رنگ است پرهیجان، رقابت جو ، رهبر ، شجاع و با شهامت و دارای توانایی و نیروی خواستن، موسس ، ترویج دهنده و ترقی دهنده اند.

قرمز سیر : فردی تیزهوش ، متمایل به هدف و ثروت و ماده،ارتباط برقرار کننده ، تجملی ، رهبر ، با مسئولیت، سازمان دهنده ، دارای نیروی رانشی و حرکت دهنده ، طراح ، حریص

درخشش های قرمزرنگ اغلب نشانه ی خشم ، قرمز مات اغلب نشانه ی رنجش و ناخشنودی است.

در بررسی هاله از لحاظ بیماریهای جسمی ، قرمز اغلب نشانه ی تحریک بیش از حد یا التهاب در آن ناحیه است.

از صفات مثبت این دسته دلسوزی و خونگرمی در حرفه های پرمسئولیت و رهبری موفق بوده، این افراد دارای جرات و جسارت طبیعی و ذاتا رهبر هستند.

 

نارنجی

ویژگی : هماهنگی و مشارکت جویی

نارنجی جزء رنگهای گرم و قابل توجه است که در رنگ زمینه ی افرادی که بطور طبیعی کارآمد و سریع الانتقال هستند و براحتی میتوان با آنان کنار آمد دیده میشود. آنان قادرند براحتی مردم را ببخشند و اغلب خود را در موقعیتی میابند که باید مشکلی را حل کنند. آنان مردمی متفکر ، فروتن ولایق هستند که جای پای خود را در روی زمین محکم میکنند.

از ویژگی های منفی نارنجی : تنبلی و طرزفکر بی خیالش باش است!رنگ نارنجی مشخص کننده ی احساسات و سلامتی است. اگر شفاف و خوش آیند به نظر برسد، بلند همتی ودیدگاه مثبت و همدردی با دیگران را نشان میدهد. نارنجی کدر نشاندهنده ی غرور و نخوت و تکبر است.

رنگ پرتقالی : نماد لذت ، مبارزه ، تپش و لرزش ،انرژی مثبت و هیجان است ، فردی با این هاله مرد عمل، ماجراجو ،اهل بیزینس و کسب وکار ، فیزیکی و خلاق است.نارنجی خالص نشانگر خلاقیت و عاطفه است. این رنگ اغلب شجاعت و شادی را نشان میدهد. افرادی که هاله ای به این رنگ را دارند ، افرادی تیز ، سریع الانتقال ، آداب دان و دلسوز هستند، و لذت زیادی از بودن با دوستان و خانواده شان میبرند.

 

زرد :

ویژگی اصلی : خلاقیت و نبوغ ، هوش و خرد

افرادی : شوخ طبع، خوش اخلاق ، جالب و جذاب ، یادگیرنده ، سبک ، پرجنبش ، سرگرم کننده، خوش بین ، گرما و صمیمیت را تشعشع میکنند ، دلربا ،بخشنده ،و سهل گیرند.

رنگ زرد خالص بطور خیلی شایع در اطراف سر مردم دیده میشود. این رنگ نشانگر تفکر و خرد است ، و وفور رنگ زرد در هاله نشانگر یک فرد اندیشمند است. این رنگ همچنین می تواند نشانه ی شادی و سرزندگی یا خلق و خوی شاد باشد.

زرد ناخالص میتواند نشاندهنده ی مشغله ی شدید ذهنی و عدم تعادل فکری، یا شخصی با ذهن بسته ، متعصب یا خرده گیر باشد.

شما ممکن است در مشاهده ی هاله ی یک سخنران سایه ای برنگ زرد-سبز کدر و بیمارگونه ببینید. این سایه نشان دهنده ی تفکری است که در خدمت طمع و سودجویی قرارگرفته است و بطور کلی شخصی را نشان میدهد که از تفکر خود برای کسب منفعت وبرآوردن نیاز خود استفاده میکند.

افرادی با رنگ زمینه ی زرد با جرات و زودرنج و ناپایدار هستند. آنان متفکرانی سریع اند و از سرگرم شدن و سرگرم کردن لذت میبرند. این افراد اجتماعی و معاشرتی هستند و از گفتگوی طولانی در هر زمینه ای لذت میبرند. آنان مشتاق یادگیری اند اما بیشتر اوقات محض تفریح کار میکنند و بسختی کاری را به پایان میرسانند و از بسیاری مسائل سرسری می گذرند.

آنها از ابراز وجود به هر طریقی نظیر : حرف زدن ، رقصیدن ، نویسندگی و آواز خواندن و ... لذت میبرند. ضمنا عقاید نو را هم دوست دارند.

زرد همیشه در هاله ی افرادی دیده میشود که زیاد فکر میکنند و از مغز خود کار میکشند. خواندن و نوشتن و تمرکز حواس و یا هر نوع فعالیتی که نیم کره ی چپ مغز را بکار بیندازد رنگ زرد ایجاد میکند.

آموزگاران مدارس عاشق دیدن این رنگ در آئورای شاگردان خود هستند!

از ویژگی های منفی زرد : ترسویی و تمایل به دروغ گویی است.

 

سبز :

ویژگی : شفابخشی ، عشق به طبیعت

اجتماعی ، طبیعت گرا ، خرسند و راضی ، هماهنگ و همراه با طبیعت ، دوست دارد با دیگران ارتباط برقرار کند و با آنها سهیم باشد. اجتماعی ترین نوع شخصیتی ، میزبان و مهمان نوازی کامل.

 

سبز سیر : فیزیکی ، سخت کوش ، پرتوان ، تقلا برای بقا ، واقع گرا، فعال به لحاظ فیزیکی ، باوقار ، پرقدرت ،پربنیه ، جستجوگر فیزیکی.

سبز روشن و خالص نشانگر شفا و رشد است و اغلب مشخص کننده ی یک شفاگر است. بسیاری از پرستاران و شفادهندگان طب جایگزین این رنگ را بصورت غالب در هاله ی خود دارند.پزشکان نیز ممکن است این رنگ را در هاله ی خود داشته باشند، اما همچنین ممکن است هاله ی آنها بیشتر برنگ زرد که نشانه ی تفکر است تمایل داشته باشد.

رنگ سبز نشانه ی مهربانی و دلسوزی نیز هست. سبز کدر نشانه ی حرص و طمع است.

سبز رنگ آرامش دهنده ایست، و افرادیکه این رنگ را در زمینه ی هاله ی خود دارند صلح طلب و شفا بخش هایی ذاتی هستند. آنان افرادی مشارکت جو ، معتمد و سخاوتمندند و شاید وانمود کنند متین و بی قید هستند اما وقتی لازم بدانند بسیار کله شق و لجباز میشوند. تنها راهی که بتوان عقیده ی افرادی با رنگ زمینه ی سبز را تغییر داد این است که به آنها القا کنیم این عقیده ی خود آنها است.از تلاش برای اثبات خود لذت میبرند و بی وقفه کار میکنند تا به هدف برسند.

از ویژگیهای منفی آنها سختگیری و خودرایی است.

 

آبی :

مراقب ، حساس ، دوست داشتنی ، وفادار ، یاور ، کمک دهنده ، دلسوز ، آرامش و صلح ، مایل به اینکه در خدمت دیگران باشد.

تونالیته های (سایه های) گوناگونی از رنگ آبی در هاله ها دیده میشود. رنگ آبی بطور کلی نشاندهنده ی آرامش، معنویت و پارسایی است. و در هاله ی جویندگان حقیقت قابل مشاهده است. رنگ آبی اغلب نشانه ی تکامل روحی و معنوی است.

آبی فیروزه ای میتواند نشانگر یک روح پرشور ، جوان ، ماجراجو و کنجکاو باشد. آبی سلطنتی روشن نشانه ی فرد صادق و درستکار و وفادار است. آبی روشن نشاندهنده ی قدرت بالای تجسم و شهود است.

رنگ آبی کدر نشانه ی افسردگی و تنهایی و همچنین دلهره و نگرانی ست.آبی رنگ اعجاب آوری ست و در زمینه ی هاله ی اشخاصی وجود دارد که ذاتا مثبت و باحرارت هستند و در نتیجه هاله ی آنها بطور طبیعی بزرگ و درخشنده است.

زندگی آنان نیز مثل هر کس دیگری پستی و بلندی دارد اما همیشه سعی می کنند با آسان گرفتن مسائل به نحوی از پس مشکلات برآیند. افرادی با زمینه ی رنگ آبی همیشه احساس جوانی می کنند. آنان بی ریا و درستکار هستند و دقیقا آنچه را در ذهنشان میگذرد بر زبان میاورند. از ویژگی های منفی رنگ آبی تنبلی در به پایان رساندن کارهاست.

این افراد معمولا با حرارت و اشتیاق کاری را شروع می کنند ولی به سختی آنرا تمام می کنند. فردی با آئورای آبی رنگ آموزگار ، سالک ، جویای خرد و آزادی و تنوع است. از مسافرت ودیدن چهره ها و مکان های جدید لذت برده و از محدودیت بیزار است.ـ ترکیب رنگها نشان دهنده ی ترکیب جنبه های گفته شده است. مثلا ترکیب آبی و سبز میتواند نشان دهنده ی فردی باشد که از طریق جستجوی معنوی به سوی حقیقت گام برمیدارد.

 

 

نیلی :

ویژگی : مسئولیت پذیری در قبال دیگران ،ملاحظه کاری ، پرورش ذهن ، بشر دوستی

شفافیت و وضوح ، احساسات عمیق درونی ، عشق و محبت ، جستجو کننده ، خویشتن گرا و متمایل به درون و دانستن درونیات ، اعتماد واطمینان ، احساس بالای ارزش های درونی ، هنری

معمولا به سختی میتوان این رنگ را در زمینه تشخیص داد ، چون گاهی تقریبا بنفش به نظر میرسد. از آنجا که نیلی گرم ، شفابخش و پرورش دهنده ای است افرادی که دارای این رنگ هستند سرانجام به کارهایی رو می آورند که به نوعی بشر دوستانه است.

آنان از کمک کردن و حمایت دیگران لذت میبرند و بیشترین زمان شاد بودنشان وقتی است که در میان دوستدارانشان هستند.

از ویژگی های منفی رنگ نیلی ناتوانی در نه گفتن است. اینگونه افراد به راحتی مورد سواستفاده قرار میگیرند.

رنگ نیلی دلالت بر آگاهی معنوی دارد. فرد درباره ی هر چیزی پرس و جو میکند و ایمان و فلسفه ای شخصی بنا می نهد. از کمک و حل مشکلات دیگران و خانواده و افراد مورد علاقه شان لذت برده و اولین فرد مورد اعتماد هستند.

 

 

بنفش :

بصیرت ، هنری ، ایده آل گرا و آرمان گرا ، سحر آمیز ، نظریه پرداز ، آینده نگر ، خیالی ، گیرایی و جذبه ی روحانی ، عدم هماهنگی و هم نوایی و وفق دادن ، مبتکر ، نو آور .

ویژگی : توسعه ی معنویت و بصیرت

بنفش کم رنگ : رویایی ، رمزی و عرفانی ، خیالباف ، پر هوس ، هنری ، نرم و ملایم ، خلاق ، شکننده، حساس ، اغلب با اوقات فراغت زیاد به نظر می رسد ، مست ، غیر واقع گرا .

رنگ بنفش به ارغوانی در هاله نشانه ی روحیه ی معنوی یا مذهبی است . بنفش سلطنتی قدرت رهبری و اراده را نشان می دهد . بنفش مات نشان دهنده ی خودپرستی ، تکبر ، و عقده ی دیگران آزاری (ستمگری) است . چنین شخصی دیگران را به خاطر ضعف ها و خطاهای ناخواسته شان مورد سرزنش قرار می دهد .

بی دلیل نیست که اسقف های اعظم ردای بنفش می پوشند . افرادی که این رنگ را در زمینه ی هاله خود دارند ، در تمام مراحل زندگی به دنبال معنویات هستند . تعیین اینکه در زمینه ی معنویت چقدر پیشرفت می کنند بستگی به کیفیت این رنگ در هاله آنها دارد . بسیاری از افرادی که این رنگ را در زمینه ی خود دارند سعی می کنند این طبیعت خود را انکار کنند . این خصوصیت برای آنها شادی نمی آورد و به خوبی آگاه اند که آن طور که باید در زندگی انجام وظیفه نکرده اند .

به محض اینکه شروع به یادگیری و پیشرفت در زمینه ی خرد و آگاهی کنند ، هاله ی نورانی شان بزرگ تر و درخشنده تر می شود . بنفش معرف روحانیت ، بصیرت ، آموزش و روشن بینی است . این رنگ نشان می دهد که فرد به خود ایمان دارد و در حال پیشرفت معنوی ست . وی بیشتر وقت خود را صرف یادگیری و پرورش آگاهی خرد خود کرده سعی در رسیدن به کنه مطلب دارد . از ویژگی های منفی افراد با هاله بنفش برتری طلبی است که می تواند در دیگران احساس حقارت بر انگیزد .

ـ رنگ آبی بنفش ٬ شباهت زیادی با نیلی دارد. کسانیکه هاله ای به این رنگ دارند باید خصوصیات رنگ های نیلی و بنفش را بخوانند نه آبی و بنفش.

 

صورتی :

ویژگی : موفقیت مادی و مالی

رنگ صورتی در هاله به طور کلی نشانه ی عشق ، عاطفه ، مصاحبت و یگانگی و علاقه و زیبایی است . صورتی گرم یا سرخ فام عاطفه و از خودگذشتگی واقعی را نشان می دهد . صورتی کدر می تواند نشانه ی ناپختگی ، وابستگی و نیازمندی باشد .

این رنگ به ظاهر لطیف و ملایم غالبا در زمینه ی هاله ی افراد مصمم و یک دنده دیده می شود . آنها دیدگاه خود را دسته بالا می گیرند و با عزمی راسخ هدف شان را دنبال می کنند . تعجبی ندارد که این گونه افراد معمولا بر مسند قدرت نشسته اند و مشاغل پرمسئولیت دارند . به هر حال آنان عمیقا میانه رو و بی تکلف هستند و از زندگی آرام لذت می برند .

این افراد دوست داشتنی و مهربان و ملایم هستند و معمولا وقتی میان دوست داران شان به سر می برند خوش ترین اوقات را دارند .

 

دکتر بتسابه مهدوی
30 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

هفت طبقه یا لایه های نورانی انسان

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۴۶ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

لایه اتری: (لایه اول)

کالبد اتری حالتی بین ماده وانرژی است. از خطوط ظریف انرژی تشکیل شده است .که مانند یک شبکه درخشان از پرتوهای سفید وآبی است. ساختار شبکه مانند آن در حرکت مداوم است. این لایه حدود 5 الی 6 سانتیمتر از بدن وسعت دارد . رنگ لایه اول از آبی روشن تا آبی تیره متغیر است. ساختار این لایه با کالبد فیزیکی یکسان بوده وتمام جزییات وآناتومی بدن را در بر میگیرد.

 

لایه عاطفی(لایه دوم)

ساختار آن سیال تر از لایه اتری است وبا کالبد فیزیکی یکسان نیست. این لایه بصورت ابرهای رنگین از جنسی ظریف با حرکت سیال ومداوم دیده میشودکه نشاندهنده طیف کامل عواطف ماست.فاصله این لایه از کالبد فیزیکی 5/2 الی 5/7 سانتیمتر است.

 

لایه ذهنی (لایه سوم)

جنسی ظریفتر از کالبد عاطفی دارد. این لایه به صورت نوری به رنگ زرد روشن که اطراف سر وشانه میتابد واطراف کل بدن وسعت پیدا میکند,دیده میشود. حاشیه این لایه 5/7تا 20سانتیمتر از کالبد فیزیکی فاصله دارد، شکلهای افکار در این لایه قابل مشاهده اند.

 

لایه اثیری(لایه چهارم)

کالبد اثیری فاقد شکل ثابت است و از ابرهایی از رنگ تشکیل شده است. وسعت آن تا فاصله ای حدود 15الی 30ساتیمتر از کالبد فیزیکی است.این کالبد ما را با بعدهای بالاتری از واقعیت ارتباط میدهند.

 

لایه کلیشه ای اتری (لایه پنجم)

این لایه حاوی طرح کلیشه ای تمام اشکال موجود در سطح فیزیکی است. این لایه الگوی کاملی برای لایه اتری است. وسعت آن تا فاصله 45 الی 60 ساتیمتر از کالبد فیزیکی است.

 

لایه آسمانی(لایه ششم)

سطح ششم کالبد آسمانی نام دارد. وسعت آن حدود 60 الی 105 سانتیمتر از کالبد فیزیکی است. در این سطح است که ما وجد و شعف معنوی را تجربه میکنیم. از طریق کالبد آسمانی است که ما عشق بدون قید و شرط را میاموزیم. کالبد آسمانی بصورت نوری دیده میشود که از رنگهای روشن وملایم تشکیل شده است و درخشش و زیبایی دارد. این نور درخشش طلایی- نقره ای وکیفیت رنگ به رنگ شونده دارد.

 

لایه کلیشه ای یا کالبد (لایه هفتم)

وسعت آن حدود 75الی 105 ساتیمتر از کالبد فیزیکی است. در بر گیرنده تمام کالبدهای هاله همراه با کالبد فیزیکی است. کالبد از رشته های ظریف نور طلایی ونقره ای تشکیل شده که فرم کلی هاله را حفظ میکند. کالبد حاوی یک ساختار شبکه ای طلایی از کالبد فیزیکی وتمام چاکراهاست.

دکتر بتسابه مهدوی
30 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

آرام سازی با امواج روحی و روانی (دو موج روحی و روانی)

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۳۹ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

 1- امواج مثبت: انسان فطری مثبت بوده و دارای امواج و انرژی مثبت می‏باشد.به طورمثال بچه پاک و معصوم و کاملاً مثبت است و دارای"اورا"یا هاله‏ای پاک و جذاب می‏باشد.اگر از "اورا"ی بچه عکس بگیریم،می‏بینیم که پاک و مثبت است؛برای همین جذاب است.بچه هر چقدر که زشت باشد باز هم جذابیت دارد و این به خاطر اورای پاک اوست.پس فطرت تمام انسان‏ها پاک و مثبت است.خداوند در قرآن می‏فرماید:" من از روح خود در انسان دمیدم."

 

2- امواج ماند یا منفی: (شیطان)موج روحی و روانی منفی،"ماند"نام دارد که این نام از مکتب راه هندو گرفته‏شده‏است و از محیط دریافت‏می‏شود."ماند"مخرب روح و روان است و روح و روان را آزار می‏دهد. به دو دسته‏ی: مستقیم و غیر مستقیم تقسیم می‏شود.

 

ماند مستقیم:هر چیزی که در کتب الهی،اخلاقی و اجتماعی انسان را نسبت به آن آگاهی داده‏اند؛مثل:دروغ ‏گفتن، غیبت‏کردن، دزدی‏کردن، سرقت و تجاوزکردن به حقوق دیگران و غیره.

 

ماند غیر مستقیم: هر چیزی که با انسان برخوردکند و روح و روان انسان را از طریق محیط مورد تخریب قراردهد؛مثال: مسخره‏کردن، دست‏انداختن دیگران، حتی دیدن زباله، قطع‏کردن درخت و غیره.

 

هر یک از این امواج منفی به صورت لایه‏ی رسوبی‏شکل روی "اورا"ی بچه را می‏پوشاند و هر طبقه لایه رسوبی باعث می‏شود که انسان فاصله‏ی بیشتری از خداوند بگیرد.لایه‏ها زیادمی‏شود و انسان و نیروی مثبت اولیه‏ی او را محصورمی‏کند. دیگر انسان آثاری از نیروی مثبت اولیه، موفقیت، تکامل و آرامش نمی‏بیند.

 

دو روش برای مقابله با "ماند" غیر مستقیم:

 

1- از در عشق و دل واردشدن:یعنی در مقابل منفی،مثبت پاسخ دهیم.شاید با خود بگویید ما در مقابل فلان کس یا فلان موضوع منفی نداده و تحمل‏کردیم اما دوباره منفی دیدیم این چه اصلی است؟خیر،شما در مقابل منفی مثبت دادید اما با احساسات و عواطف منفی؛یعنی ادای مثبت را درآوردید و این خلاف این اصل است؛پس قبل از دادن امواج و عمل مثبت،احساسات و عواطف را باید مثبت‏کرد و سپس عمل مثبت را انجام‏داد.

 

2- ردکردن:ماند را با زیرکی و درایت ردکرده و اثرات منفی آن را دریافت‏نکنیم و آنان را از خود دور کنیم؛مثل:حرف‏توی‏حرف‏آوردن یا توجه‏نکردن،سکوت‏کردن،سر راه هم قرارنگرفتن،ایجاد حساسیت نکردن(مثلاً سیگار نکش یک حرف حق است ولی یک‏بار گفتن آن کافی است.آمار نشان داده که اگر به این خانم و آقا این قدر گفته نمی‏شد سیگارنکش،سیگار را ترک‏می‏کرد ولی از بس گفته شده‏است،لج‏کرده و هنوز سیگارمی‏کشد،تا حالا که مشکل ریه پیداکرده‏است.)،چشم گفتن،چشم‏پوشی‏کردن از بعضی حقایق و واقعیت‏های زندگی. 

 

3- هدف ما از این پس این است:1- تقویت قوه‏ی آگاهی و شناسایی ماند و اینکه امواج ماند تازه‏ای دریافت نکنیم.2-خود نیز امواج ماند آزاد نکنیم.پس از مدتی به تطهیر و پاکیزگی روح خواهیم رسید.

دکتر بتسابه مهدوی
28 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

آسیبهای انرژی منفی بر بدن

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۳۷ ق.ظ

دکتربتسابه مهدوی

 

امروزه از نظر علمی ثابت شده که هیچ چیزی نیست که از خودش هاله انرژی ساطع نکند .

قانون “دوبروی ” می گوید: “هر ذره ای از خود انرژی به همراه دارد” . حتی با دوربینهای مخصوص از این انرژی ها عکس تهیه کرده اند .

هاله های انرژی با فرکانس مغز و تفکر انسان مرتبط هستند.

تحقیقات در مهندسی بیو شیمی نشان می دهد که مغز انسان ماده ای را ترشح می کند به نام اندروفین .( مورفین طبیعی بدن )

کسانی که بر ذهن آنها تفکرات منفی حاکم است اندروفینی که از مغزشان ترشح می شود بیماری زاست و کسانی که ذهن مثبت دارند اندروفین آنها شفا بخش است : یک ماده با دو خاصیت!

 

ما می توانیم هاله های انرژی خود را با متمرکز شدن بر روی شخصی یا محلی هدایت کنیم فقط کافی است به آن شخص فکر کنیم بلافاصله هاله های انرژی ما با سرعت نور به سوی آن شخص فرستاده می شود .

 

هاله های انرژی قابل باردار شدن است ؛ اگر تفکر انسان منفی باشد هاله منفی و اگر مثبت باشد هاله مثبت.

به این ترتیب که اندیشه های مثبت، مهر آمیز، خیرخواهانه، سرشار از توانمندی، هوش و خلاقیت بر هاله اثر مثبت دارد و سطح انرژی های آن را بالا می برد و از نظر کمی نیز میتواند هاله انسان را بزرگتر نماید .

برعکس اندیشه های منفی، بدبینی ها، خودخواهی ها، احساس تنفر از خود و یا دیگران، حسادت، خشم و هر گونه اندیشه بد بر هاله اثر تخریبی می گذارد و سطح انرژی های آن را بشدت کاهش میدهد و انرژی زیادی از انسان می گیرد.

 

وقتی در مکانی احساس بدی می کنید بدین معناست که آن محل از انرژی های منفی اشباع شده است و یا وقتی فردی این تاثیر را روی شما می گذارد یعنی او حامل انرژی منفی است .

جالب است که این انرژی حتی هنگام فکر کردن به کسی ، حرف زدن ، گوش کردن و به صورت چه مثبت و چه منفی منتقل می شود .

 

انجام اعمالی مانند مدیتیشن، عبادت و تمرین تفکر مثبت، حضور در طبیعت و دوستی با آن، از عوامل مهم و تاثیر گذار بر افزایش سطح انرژی هاله می باشد.

 

احتمال دارد که شما در طول زندگی با انجام کارهایی هاله نورانی خود را آلوده کرده باشید . هر گونه اضطراب ، دلهره ، ترس و حتی  دروغگویی ، غیبت کردن ، بدبینی، آبروی دیگری را بردن و کلیه مسائلی از این قبیل منجر به آلودگی و تجمع انرژی های تخریب گر در هاله شما می شوند.

این انرژی منفی آنقدر در هاله شما نفوذ می کند تا در جسم (آخرین سطح برای نفوذ ) اثر خود را به صورت بیماری نشان دهد.

 

توجه کنید که انرژی منفی منشا تمام بیماریهای روحی- روانی و جسمی انسان است و به مرور زمان رد پای خود را بر چهره و بدن ما بر جای می گذارد.

 

پس اگر دائما مریض می شوید به پاکسازی هاله و دوری از آلوده کننده های هاله تان فکر کنید.

انرژی هاله تان را با راههای مثبتی که گفته شد بالا ببرید تا نیازی به راههای منفی نداشته باشید.

و اما افرادی هستند که به صورت ناخودآگاه از انرژی دیگران تغذیه می کنند. معمولا آنها افرادی هستند که ما اصلا بهشان شک نداریم.

دکتر بتسابه مهدوی
25 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

هاله انرژی و عرفان

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۵۵ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

در نوشته های باقیمانده از عرفا به ندرت از حوزهء انرژی سخنی بمیان آمده است ولی نظرات آنان طی گذشت بیش از هفت هزار سال در سراسر جهان با مشاهدات دانشمندان تا به امروز مطابقت دارد. تمامی مذاهب معنوی از روئیت نور در اطراف سراشخاص سخن گفته اند، که بواسطه عبادات و نیایش قلبی وجودشان سرشار از اگاهی شده به رفعت ، مراتب و مقامات معنوی ومتعالی رسیده قابلیتهای پنهان حس برتر در آنان آشکار میشود0

در باورهای سنتی معنوی هند باستان که حدود پنجهزار سال قدمت دارد از نوعی انرژی کیهانی بنام پــــراناperana)) سخن گفته اند که این انرژی کیهانی تشکیل دهنده و منشاء اصلی حیات قلمداد میشود. پرانا یا نفس حیات، در تمام کالبدها دمیده شده و به آنها هستی می بخشد0

یوگی ها، جین ها، مرتاضان و عرفا با استفاده از ذن، مدیتیشن، مراقبه، فنون تنفسی و تمرینات جسمی تلاش میکنند تا این انرژی را به تسلط خویش در آورده هشیاری و طول عمر فرا تراز حد معمول بدست آورند0

چینیان در هزاره سوم پیش از میلاد به وجود انرژی حیاتی بنام چــــی(chi) معتقدند،که تمام موجودات جاندار و بیجان متشکل از این انرژی اند0

چــــی که ترکیبی از دو قطب نیرو یعنی یین (yin) و یانگ(yang) میباشد.وفتی این دو نیرو در حالت متعادل باشند انسان تندرست و سالم است. و در صورت عدم تعادل دچار بیماری میشود0

غلبه نیروی یانگ موجب فعالیت شدید اعضاء بدن و برتری یین باعث کاهش فعالیت و نقصان در بدن خواهد بود. که حاصل هر دو حالت غیر متعادل بروز بیماریست. هنر طب سنتی چین و رشته های زیر مجموعه آن بر ایجاد تعادل بین یین و یانگ استواراست0

در مکتب عرفانی یهودیت کالابا ( kalaba) در حدود 540 سال پیش از میلاد حضرت مسیح (ع) به همین دونیرو به عنوان نور اثیری اشاره میکندکه به آن کارنایین(karnaeen ) نیز اطلاق کرده اند. وبه عنوان مثال میکل آنژ در تندیس حضرت موسی (ع) کارنایین را به شکل دو شاخ نشان داده در حالی که میتوانسته آنرا با دو رشته نور نیز نشان دهد وشاید این کار او ناشی از معنی این لغت در زبان عبری باشد که دارای دو معنی شاخ و نور است. همچنین در اسطوره اسب شاخدار که سمبلی از عشق و الوهیت است، شاخی در پیشانی اسب سفید ونوری در اطراف او ترسیم شده است0

در کتاب عهد عتیق نیز در باره نوری جانداران خصوصا" انسانها اشاراتی متعدد شده است0

در کتاب علوم آینده نوشته جان وایت از 97 فرهنگ مختلف که پدیده هاله را با 97 نام مختلف میشناسند، یاد شده است0

در بسیاری از مکاتیب تعالیم اسرار و رموزمانند مغ ها درمتون قدیم ایران باستان،کاهنین در مصر باستان، ودیک (vedic)،الهی شناسان، کیمیا گران، بومیان آمریکا، قبائل آفریقایی، بوداییان هندوستان، تبت، نپال، بودیست های ذن در چین و ژاپن وتفسیر متون سانسکریت، کنفوسیوس، فیثاغورث ، کریشنا و بسیاری دیگر0

از قرن شانزدهم میلادی به بعد افراد مختلف خصوصا" پزشکان زیادی که در پی کشف درمان بیماریها بوده اندو محققین معاصر در تعلیم نوین علمی موفق شده اند نتایج مشاهدات عینی خود را به این اطلاعات اضافه نمایند که در بخشهای مختلف (تاریخچه هیپنوتیزم) و هاله درمانی از آنها به تفصیل یاد خواهد شد0

نظریه وجود انرژی کیهانی که با تسلط به طبیعت و قابلیت نفوذ در تماس اجزاء آن توسط بسیاری از نظریه پردازان مطرح شده و به عنوان کالبدنورانی شناخته شده است نخستین بار حدود پانصد سال قبل از میلاد حضرت مسیح(ع) توسط پیروان فیثاغورث به ثبت رسیده است، آنان معتقد بودند این نور میتواند بر اندامهای بدن انسان تاثیر گذار بوده و درمانی بر بیماریها باشد0

دانشمندانی همچون بویراک (boirak)  و لی بوالت (lee bovalt) در قرن دوازدهم نوعی انرژی را در بدن انسان شناسایی کردند که عامل تاثیر از راه دور در بین افراد است.

 به نظر آنان هر کسی به دلیل حضور خود درهر جایی میتواند تاثیرات مطلوب یا نا مطلوب ، مثبت یا منفی بر روی دیگران بگذارد وحتی میتواند این تاثیرات را تا فاصله های دوری روی دیگران منتقل نماید0

 

پاراسلسوس فیزیکدان و مصلح مذهبی سویسی (1541-1493 ) این انرژی را ایلیاستر(ILLiaster) نامید و آنرا ترکیبی از انرژی حیات و عنصر حیات میدانست0

هلمونت (HeLmont) ریاضیدان قرن نوزدهم، سیالی کیهانی را که در تمام طبیعت وجود و نفوذ دارد و ماده ای دارای جسم یا قابل تراکم نیست معرفی نمود  به نظر او این سیال روح حیاتبخش خالصی است که در تمام کالبدها نفوذ میکند0

لایب نیتـــــــز(Leibnitz) دانشمند ریاضیدان نیز معتقد بود که عالم از عواملی تشکیل شده که هر یک منشاء انرژی بوده و خود محرک خویش هستند0

پدیده انرژی کیهانی در قرن نوزدهم توسط هلمونت و مسمر(Mesmer)

که بنیانگذار مسمریسم بودند مطرح شد که بعدها به نظریه هیپنوتیزم تبدیل شد0(تاریخچه هیپنوتیزمراجعه شود)

به نظر آنان اجسام و اشیاء ، جاندار و بیجان بوسیله این انرژی شارژ شده و کالبدهای مادی میتوانند از فاصله های دور تاثیراتی یکطرفه یا متقابل بر هم داشته باشند0

با طرح این نظریه فرضیه ای مطرح شد که بر اساس آن احتمال وجود میدانی از انرژی تا حدی با حوزه الکترو مغناطیسی قابل قیاس بود0

کنت ویلهم رایش باخ (Count WiLheLm Von Reich Bach) در قرن نوزدهم طی سی سال وقت خود را صرف انجام آزمایشهای تجربی اطراف  نوعی حوزه انرژی بنام ادیک (Odic ) نمود به نظر او ادیک بخشی از خصوصیات حوزه الکترو مغناطیسی تشریحی، توسط  جیمزکلرک ماکسول (Jemes Clerk Maxwell ) را دارا بود، او در کشف ادیک به این نتیجه رسید که قطبهای آهنربا نه تنها نماینده قطبیت مغناطیسی بلکه دارای قطبی منحصر بفرد بنام میدان ادیک هستند. سایر اشیاء مثل کریستالها هم بدون اینکه خاصیت مغناطیسی داشته باشند دارای این میدان هستند. ضمنا" میدان ادیک را نماینده مشخصات ذهنی ای چون( داغ، قرمزو نامطلوب)  یا (سرد، آبی و مطلوب) دانست. ضمن اینکه نتیجه گرفت قطبهای همنام مغناطیسی همدیگر را جذب نمیکنند ولی قطبهای همنام ادیک به سوی هم جذب میشوند، واین اصل یکی از مهمترین خواص پدیده هاله هاست.

رایش باخ رابطه بین انفجار های الکترو مغناطیسی خورشید و غلظت های حوزه ادیک مربوطه به هر کدام را مورد بررسی قرار داد و کشف کرد بیشترین تمرکز این انرژی درطیفهای قرمز و بنفش متمایل به آبی اشعه خورشیدی است و بارهای مخالف،مفاهیم ذهنی گرما و سرما را با درجات قدرت متفاوتی تولید می کند. او موفق شد طی یک رشته آزمایشات نوسانات مربوطه را در یک طبقه بندی نوسانی قرار دهد .

تمام شاخصهای الکتریکی مثبت در افراد مورد آزمایش حس گرما را القا و عواطف نا مطلوب تولید کردند و شاخصهای منفی حس سرما و خوشایند را تولید نمود.

میزان قدرت این عواطف به نسبت وضعیت آنها در جدول نوسانی تغییر میکرد .دریافتهای حسی از گرما تا سرما متغییر و با رنگهای مختلف طیفها از قرمز تا نیلی مطابقت داشتند .

رایش باخ به این نتیجه رسید که میدان انرژی ادیک از طریق سیم قابل انتقال است ،اما سرعت آن بسیار کند و تقریبا" چهار متر بر ثانیه است (این مطلب در انتقال انرژی از راه دور تاثیر فراوانی گذاشت) و سرعت مذکور بیشتر به جرم عنصر تشکیل دهنده سیم بستگی دارد تا به درجه رسانایی آن .

او کشف نمود که این حوزه انرژی مثل حوزه الکتریکی میتواند اشیاء و اجسام را در محدوده خود باردار نماید.آزمایشاهای دیگر او نشان داد بخشی از این انرژی میتواند مانند نور از طریق عدسی متمرکز شود،در حالی که بخش دیگری از آن از اطراف عدسی دفع میشوند،درست مثل شعله شمعی که از اطراف موانع جریان پیدا میکند این بخش منحرف شده از حوزه انرژی ادیک در مقابل جریان هوا و برخی موانع مانند شعله شمع عمل میکند (انتقال انرژی شفا بخشی در برخورد با برخی موانع چنین عمل میکند) به نظر می رسد که طبیعتی همچون گاز مایع دارد. بر اساس این آزمایشات میدان هاله در طبیعت خود همچون سیالات است و در بعد انرژی مانند امواج عمل می کند .

به نظر اوجریان دریافت نیروی ادیک در بدن انسان تقارنی شبیه به آنچه در بلورها در راستای محور اصلی وجود دارد ایجاد میکند. براساس این کشف تجربی،او سمت چپ بدن را به عنوان قطب منفی و سمت راست بدن را قطب مثبت دانست و این مساله با مفهوم یین و یانگ در چین باستان مطابقت دارد.

 چیزهایی که انرژی حیاتی (هاله) شما را به سرعت دچار کاهش، خفگی یا تغییر شکل می‌کنند عبارتند از:

 

1ــ ترس، استرس، اضطراب، تنفر، حسادت یا هر فکر یا احساس منفی دیگر

 

2_ بحرانهای فیزیکی در بدن، مانند بیماریها، تحریکهای مصنوعی (داروها) وغیره. این عوامل می‌توانند بطور موقت انرژی هاله را افزایش دهند ولی بعد از آن شخص دچار افت انرژی می‌شود، این اثر شبیه بالا رفتن حرارت بدن شما در هنگام بیماری است. برای تشخیص چنین بحرانی باید بتوانید هاله را تفسیر کنید. چنین هاله‌ی تقویت‌شده‌ای به احتمال زیاد سفید خواهد بود.

 

3_ لباسها و محیطی که با هاله‌ی شما تضاد دارند. لباسهای دارای رنگهای مات، به جای اینکه انرژی حیاتی شما را تقویت کنند آن را جذب می‌کنند. جالب است که بدانید، در زمین به طور کلی مردان صرف‌نظر از فرهنگ، نژاد و تغذیه، در سنین پایین‌تری نسبت به زنان می‌میرند. به نظر ما علت این است که مردان برای بیشتر مدت عمر خود از لباسهایی به رنگ سیاه یا خاکستری استفاده می‌کنند و به ندرت رنگهای دیگر را بکار می‌برند، زنان در لباسهای خود از رنگهای متنوع‌تری استفاده کرده، بطور مکرر آنها را تغییر می‌دهند. جالب است که در طبیعت، پرندگان نر اغلب رنگهای روشن‌تری نسبت به پرندگان ماده دارند، و عمرشان هم طولانی‌تر است. طبیعت همیشه به ما درس می‌دهد، و کاری که ما باید انجام دهیم این است که از طبیعت ایده بگیریم.

 

یک اثر فوری پوشیدن لباسهای خاکستری، سیاه یا قهوه‌ای این است که خستگی شما را تسریع می‌کنند. آیا توجه کرده‌اید که جوانان امروزه به مراتب مسن‌تر از آنچه هستند، به نظر می‌رسند؟

 

منطقی است که ما تا حد امکان از تمام عوامل بالا دوری کنیم. به سر بردن با هر یک از این عوامل به مدت طولانی، می‌تواند بر روح و هاله‌ی شما تاثیری پایدار بگذارد.
دکتر بتسابه مهدوی

20 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال
https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

چه وقت با بدن اثیری خود مواجه می شوید؟

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۰۶ ق.ظ


دکتربتسابه مهدوی

 

هنگامیکه راه می روی از را رفتنت آگاه باش وقتی ایستاده ای وقتی غذا می خوری و هر فعالیتی که با بدنت انجام می دهی به آن آگاه شو.تو اگر نتوانی از بدن زمخت خود که با چشم قابل رویت است آگاه شوی آگاهی از بدن های ظریف غیر مریی غیر ممکن است.

    پس با هر کنشی کوچک که بدن مادی انجام می دهد توجه به طور مطلق ضروری است.این مراقبه است.انجام اعمال بدنی با آگاهی کامل باعث می شود همذات پنداری ما با بدن مادی شکسته شده و احساس جدا بودن از بدن مادی آغاز آگاهی از بدن اثیری است. فایده بدن مادی تنها در این است که به ما دریافتی از بدن های ظریفتر خود را می دهد.از خواب بیدار شو و آگاهانه با بدنت زندگی کن.

 

اگر اولین بدن یعنی بدن فیزیکی خود را بشناسی آنوقت از بیرون نسبت به دومین بدن آگاه می شوی. بدن اثیری مثل دود متراکم است .می توانی بدون هیچ مانعی از درونش بگذری اما شفاف نیست نمی توانی از بیرون به داخل آن نگاه کنی . وقتی بدن فیزیکی می میرد دومین بدن 13 روز زنده می ماند و همراه تو سفر می کند و بعد ازآن تبخیر می شود .اگر وقتی بدن اول زنده است به شناخت بدن دوم دست پیدا کنی می توانی از این اتفاق آگاه باشی.

 

بدن دوم می تواند از کالبدت بیرون بیاید چون برای بدن دوم نیروی جاذبه وجود ندارد. بنابر این وقتی بدن دوم را بشناسی یک رهایی مسلم که برای بدن مادی ناشناخته بود را حس می کنی .در این حال می توانی از بدنت بیرون رفته و دوباره به آن باز گردی.

دومین بدن دارای دو امکان بالقوه است یکی ترس و نفرت و خشم است و دوم عشق و شجاعت و مهربانی است.

سرکوب یا ابراز ترس و نفرت و خشم راه رسیدن به تکامل معنوی نیست بلکه باید آنها را پذیرفت. آن کس که می پذیرد ترس دارد و ترسش را زمینه یابی کرده به زودی به جایی می رسد که در می یابد فراسوی ترس چیست و نترس می شود.

با مراقبه می توان امکانات بالقوه و طبیعی چاکرای دوم را دگرگون ساخته و از نیروی آن در جهت تکامل معنوی استفاده کرد.

دکتر بتسابه مهدوی

16 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

چگونه هاله را ببینیم و آنرا تفسیر کنیم

بتسابه مهدوی | شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۴۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

در جهان هیچ پدیدهءً فرا هنجاریً وجود ندارد ،مگر محدودیت درک ما از طبیعت .در حال حاضر،بر روی زمین هر چه را که فکر می کنیم ؛ًمی دانیمً ،دقیقاً قطره ناچیزی از اقیانوس عظیم دانش است . دیدن هاله می‌نواند پدیده های فرا حسی را به ما نشان دهد.

 

در گذشته های دور ،مردم مسائل شگفت انگیزرا نمی توانستند شرح دهند و آنها را ًمعجزه ًمی نامیدند .مدتها پیش ،مردم می توانستند هاله ها را ببینند .افرادی که از نظر روحی بسیار پیشرفته بودند ،مثل بودا ،مسیح و شاگردان بلا واسطه آنها ،با هاله های طلایی در اطراف سرشان به تصویر کشیده می شدند ،زیرا برخی از هنر مندان واقعاً می توانستند هاله را ببینند .در مناطق دور دست غرب کیمبرلیز واقع در استرالیا می توانید غارهای ما قبل تاریخ را که چندین هزار سال قدمت دارند ،بیابید که تصاویر (واقعی)با هاله های طلایی توسط مردم آن ناحیه تر سیم شده است.

 

طبیعت هر آنچه را که برای دیدن هاله به آن نیاز داریم ،در اختیارمان گذاشته است.کلیه این داده ها مستلزم این است که بدانیم چگونه از تمامی حواسمان با بکار گیری آگاهیتان بهره جوئیم .اگر قصدندارید که تلاش کنید ،هرگز هاله را نخواهید دید .هنگامی که خودتان چیزی را درک کنید ،طولی نمی کشد که برای اعتماد کردن به باورهای کسی نیاز داشته باشید شما خودتان خواهید دانست ،و از دانسته هایتان می توانید برای آموزش بیشتر استفاده کنید .

 

بسیاری از افراد برجسته در زمان گذشته شکایت می کردند که ًما هم چشم داریم ولی نمی بینیم ً.بعلاوه در سند مزبور شما منظور آنهارا متوجه خواهید شد .

 

چگونه هاله خودرا ببینید؟

 

در مقابل یک آیینه قدی متناسب با اندازه شما به فاصله 5/1متری بایستید،برای شروع بهتر است که زمینه پشت سرتان سطح سفید وبدونه سایه باشد.روشن سازی می بایست بسیارملایم و یکنواخت باشد نه درخشان. راهنمائیهای فوق را برای دیدن هاله رعایت نمائید.

هر روز دست کم به مدت 10تا15دقیقه برای تقویت حساسیت وپیشرفت دید هاله ایتان تمرین کنید. به خاطرداشته باشید که تمرین برای پیشرفت دید هاله ای لازم است.

 

شما فقط یاد گرفته اید که به آنچه که چشمهایتان قابلیت آنهارا دارد،توجه کنید.گیرنده های نور در چشمهای ما (قرمز ،سبز و آبی )گیرنده های ارتعاشی می باشند که به شدت غیر خطی هستند و دارای حافظه اند، اثر حافظه این است که ارتعاشات غیر خطی می توانند به مدت چند ثانیه پس از تحریک بینائی که دیگر ادامه نمی یابد،نوسان داشته باشد.

 

این حافظه تحریک بینائی بارها به عنوان تصویر بعدی مورد توجه قرار گرفته است .تصاویر بعدی دقیقاً مشابه تصویراصلی می باشد .پس دید یک شئ احاطه شده با هاله اش بزرگتر ازتصویر اصلی می باشد.افزایش چنین پس دیدی به سبب ارتعاش یک هاله می باشد و در واقع بیانگر یک عکس فوری از هاله است.

 

بنابراین هنگامی که به هاله نگاه می کنید و آزمایش را برای تغییر نقطه کانون ادامه می دهید، تمرکز بر یک نقطه ضروری است،در غیر این صورت تصویر هاله ممکن است با پس دید شئ اشتباه شود.

 

رنگها و شدت هاله ،بویژه در اطراف و بالای سر دارای مفاهیم بسیار خاصی است .با دیدن هاله شخص می توانید در واقع افکار فرد دیگر را پیش از اینکه کلامی از او بشنوید ،درک کنید.اگر افکار سازگار با گفته های فرد نباشد ،به طور مؤثر هر لحظه دروغی را مشاهده می کنید.هیچکس نمی تواند در مقابل شما دروغ بگوید.ما نمی توانیم هاله را جعل کنیم.این امر سرشت حقیقی و نیات مارا برای دیدن هر شخص ،نشان می دهد .

 

همچنین ،هاله امضاءروحی ماست .هنگامی که فردی را با هاله تمیز ودرخشان ببینیم ،می توانید مطمئن باشید که چنین فردی خوب است و از نظر روحی متعالی می باشد ،حتی اگر او متواضع بوده و از این موضوع آگاه نباشد.هر گاه که فردی را با هاله ای خاکستری یا تیره دیدید ،می توانید مطمئن شوید که چنین شخصی دارای نیات آلوده وناپاک است،صرف نظر از اینکه چطور ًجلوه خوب ًیا خوش پوش ،تحصیل کرده ،سخنور وگیرای او در ظاهر به نظر می رسد.

 

بخصوص مهم است که ًهالهءهر رهبر مذ هبی ً،مربی معنوی ،استاد یا یک گورو رابررسی کنیم.

 

چنین افرادی می بایست دارای هاله طلایی زرد روشن در اطراف سر باشند.اگر دارای چنین هاله ای نبود ،شما خودتان بسیار بهتر هستید.

 

پیوستن به یک فرقه یا مذهبی که توسط افراد نالایق بدون هاله های خوب ،امری بسیار خطیر برای آگاهیتان می باشد.کجا خطرناک است ؟چه هنگام ًواقعاًً از ذخیرهءاطلاعات موجود در خود آگاهتان مربوط به این دوره زندگی ًاستفاده می کنید ،اگر زندگیتان را بر پیروی کردن از تشریفات و جمعیتی از افراد دیگر تمرکز دهید،ممکن است تقریباً چیز مهمی آنجا وجود نداشته باشد .در چنین مواردی لازم است که همه چیز را از ابتدا باز آموزی کنید.

 

اکثر رهبران فرقه ها ،مذاهب ،وسیاسی فقط دو مسئله در ذهن دارند :پول وکنترل قدرت برای کنترل مردم .وشما می توانید هاله آنهارا برای خودتان ببینید .چنانچه بسیاری از مردم بتوانند هاله رهبرانشان را ببینند و آنهارا بر اساس هاله هایشان انتخاب کنند ،طرز تفکر بر روی زمین تغییر می کند.

 

با تفسیر هاله می توانید عدم کارکرد صحیح بدن (بیماری) را مدتها پیش از اینکه علائم فیزیکی بروز نماید ،تشخیص دهید .از طریق کنترل آگاهانهءهاله تان می توانید واقعاً خود راشفا دهید . در هر صورت ،شفای کالبد فیزیکی در مقایسه با آنچه که از دیدن و تفسیر هاله ها می توانید برای پیشرفت معنوی و خودآگاهی و هوشیاری طبیعی مان انجام دهیم،ناچیز است .

هر فردی دارای هاله است.ولی بیشتر مردم روی زمین دارای هاله های بسیارضعیف و راکد هستند .امر مزبور اثر مستقیمی بر زندگی آنها در طول نگرش پوچ مادیگرایانه می گذرد و پیشرفت خود آگاهی را تحت تاءثیر قرار می دهد وترس ،حسد ،رشک،و دیگر احساسات مشابه را پرورش می دهد.چنین طرز فکری طبیعت حقیقی آنهارا سرکوب کرده و در نتیجه هاله آنها نیز سرکوب می شود.

هنگامی که دیدن هاله را یاد گرفتید،برای شنیدن یک پرسش حقیقی آماده باشید:آیا می توانید بگوئید که هاله من چگونه است ؟و در وضعیتی که شما هیچ هاله ای نمی بینید یا چیزی را دیده ولی نمی خواهید در مورد آن صحبت کنید؛ بهترین پاسخی که یافته ام این است :چرا دیدن هاله را برای خودتان یاد نمی گیرید؟ و این یکی از دلایل اصلی است که چرا می خواهم دیدن هاله را به شما بیا موزم.

هنگامی که مردم درک کنند که هاله آنها دیده می شودو بسیاری از افرادمی توانند هاله را ببینند، آنها آنچه را که فکر می کنند خواهند دید؛و در نتیجه تلاش خواهند کرد که هاله را ببینندو هاله خود را احساس اصلاح کنند.با چنین روندی آنها بهتر وعاقلتر خواهند شد ،و می توانند از نیات دیگران آگاه شوند.یقیناًُ،اگر همه مردم بتوانند هاله را ببینندو تفسیر کنند،سراسر جهان را نیکی و خوبی فرا خواهد گرفت.

دکتر بتسابه مهدوی

15 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

هر مکانی هاله ویژه ای دارد

بتسابه مهدوی | جمعه, ۳۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۴۶ ب.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

مکان های مختلف هالة‌ مخصوص به خودشان را دارند. مواد هم می توانند امواج را نگه دارند. در مکان های محصور سطح انرژی به طور خاصی بالا می رود و این موضوع در مورد بچه های کوچک بسیار اهمیت دارد. حضور فیزیکی والدین یا هر کسی که حمایت شان می کند باعث می شود که احساس آرامش کنند و در معرض انبوهی از امواج افراد غریبه قرار گرفتن کودک را دچار تنش می کند. برای همین بهتر است در بیرون از خانه به جای کالسکه بچه را بغل کنید، تا احساس آرامش کند. ما بزرگترها می توانیم به خودمان و فرزندانمان کمک فراوانی کنیم تا چاکراها رلکس و بازبمانند. اگرچه اساسا امواج و شرایطی را جذب می کنیم که با تشعشعات انرژی مان مطابقت داشته باشند.

دکتر بتسابه مهدوی

30 مهر 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

رنگ هاله

بتسابه مهدوی | جمعه, ۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۴۷ ق.ظ

رنگ هاله 2

دکتر بتسابه مهدوی

رنگ ابی : اعتماد به نفس نسبتا" کمی دارید و خیلی ایرادگیر هستید ؛ هنرمندید و دوست دارید عاشق شوید ، اما میگذارید عشقتان ازدستتان برود چون در این مورد از مغزتان فرمان میگیرید نه از قلبتان.

 

 

 

رنگ سرمه ای : شما جذابید و عاشق زندگی خود هستید ، نسبت به همه چیز دارای احساسی قوی هستید و خیلی زود گیج میشوید ؛ زمانی که از دست شخص یا اشخاصی عصبانی میشوید برایتان مشکل است آنها را ببخشید.

 

 

 

رنگ سفید : شما آرزو و اهدافی در زندگی دارید و زود حسادت می ورزید ، نسبت به دیگران متفاوت و گاهی اوقات عجیب هستید اما همه این حالت شما را دوست دارند.

 

 

 

رنگ کبود : احساسات شما بسادگی و ناگهانی تغییر میکند ؛ اغلب تنها هستید ، مسافرت را دوست دارید و انسان صادقی هستید ولی حرف مردم را زود باور میکنید و یافتن عشق برای شما سخت است اما وقتی آن را یافتید وفادار خواهید ماند.

 

  • بتسابه مهدوی