خودشفاهى بدن
خودشفاهى بدن
بتسابه مهدوی
بدن داراى یکسرى مواد 'خودشفادهی' مىباشد و از یک سیستم ارتباطى بىنهایت شگفتانگیزى برخوردار است. هنگامى که بدنی، موج و ارتعاش را تجربه مىکند که موزون نیست، بلافاصله علائمى را در سرتاسر سیستم غددى 'آندوکرینی' ارسال مىدارد، یا بهگونهاى واضحتر: به تمام نقاط مهم یا سیستم عصبى موجود در بدن خود، پیغامى ارسال مىکند. بلافاصله مواد شفادهى رها مىشوند تا با هر مشکل و ناراحتى پیش آمده به مبارزه بپردازند و نظم و ترتیب همیشگى را برقرار نمایند (آندوکرین: غدههاى درون ریز) پیامرسانهاى شیمیائى یا هورمونها به توسط غدههاى درون ریز (آندوکرین) که در جاهاى مختلف بدن قرار گرفتهاند در دستگاه گردش خون ترشح مىشوند. براى مثال: غدهٔ تیروئید، غدهٔ هیپوفیز و... .
کاربرد کالبدها در بیمارى
کالبد عاطفى عین مادرى حمایتکننده، بر روى کالبد فیزیکى مراقبت دارد، اما بهطور ضمنى از آن، براى ارضاء نمودن نقاط ضعف و نیازهاى خود استفاده مىکند. کالبد عاطفى بر روى کالبد فیزیکى قدرت و نفوذ دارد و سعى بر این دارد که آن را با هر خواسته و هوسی، با هر نوع بىامنیتى و تردید، تحت تأثیر قرار بدهد. هنگامى که کالبد عاطفى در حالت طغیان و ناراحتى باشد، سموماتى را در بدن فیزیکى رها مىکند. کالبد فیزیکى بلافاصله بهکار مىپردازد تا این سمومات را حذف کرده و از بین ببرد. با این وجود، هنگامى که این حالت آشفتگى و اغتشاش ادامه یابد، و سموماتى کماکان، براى یک مدت زمانى طولانى در بدن رها مىگردد، یک حالت سقوط و فروریختگى ناگهانى رخ مىدهد. کالبد و بدن انسانى دیگر قادر به حذف و دفع مقدار سمومات موجود در بدن نمىگردد.
خاصیت خون
خون بیش از آنچه که تصور مىکنید مهم است. این خون است که سمومات را به اعضاء مهم بدن مىبرد، و باعث تحلیل و از بین رفتن زهر و سم آن مىگردد. جریان سمومات داراى تأثیرى معکوس به انرژى شفادهى دارد.
وجه تشابه سلول با عالم هستى
یک سلول، مشابه یک عالم است و یک انسان برابر است با یک سیاره، همین طور هم یک دانه شن. همه چیز در درون سلول قرار دارد. هماهنگى و میزان و تعادل کامل، در بانک حافظهٔ سلول جاى دارد.
تغییر سلول با جوهر کریستالى
یک سلول مىتواند بهوسیلهٔ جوهر کریستالى (جوهر کریستالى یعنى هستهٔ انرژى یا سرچشمهٔ انرژی) درون آن، تمدید و حیاتى دوباره بگیرد. یک سلول مىتواند طورى مورد تشویق قرار بگیرد که مواد کامل شفادهى را از خود بیرون دهد، و باعث تجدید دوبارهٔ سلول شده و آن را به یک وضعیت متعادل باز گرداند. سلولها تنها بهوسیلهٔ غذا و اکسیژن کنترل نمىشوند، بلکه شدیداً بهوسیلهٔ کالبد عاطفى تحت تأثیر قرار مىگیرند.
پس نتیجه مىگیریم که کالبدهاى اثیرى روى کالبد فیزیکى و همچنین برعکس کالبد فیزیکى روى کالبدهاى اثیرى تأثیر بسزائى دارند. از این موضوع نتیجه مىگیریم براى معالجهٔ خود و دیگران هر دو کالبد را باید تحت معالجه و مراقبت ویژه قرار دهیم یعنى کالبد فیزیکى و کالبدهاى اثیری، زیرا آنها لازم و ملزوم یکدیگرند. پس یک پزشک باید علاوه بر جسم بیمار به روحیهٔ بیمار هم توجه کافى داشته باشد.
اگر پزشکى بتواند روحیهٔ بیمار را بالا ببرد، مىتواند از طریق روح بیمار خیلى زودتر و بهتر جسم بیمار را معالجه نماید، طورى که دیگران از این موضوع شگفتزده گردند. مثل استادان چىکنگ، که بهوسیلهٔ انتقال انرژى به روح بیمار، جسم بیمار را معالجه مىکنند، طورى که حتى توانستهاند بیمارىهاى ناعلاج مثل: پوکى استخوان، سرطان خون، تومورهاى مغزی، خورد شدن استخوانهاى کمر، زخمهاى معده، جراحتهاى شدید بدن، سوختگىهاى شدید، ناراحتىهاى کلیوى (دیالیزی)، فلجى بدن و انواع مختلف بیمارىهاى ناعلاج دیگر که علم پزشکى از معالجهٔ بدن بیماران عاجز و ناتوان مىماند را معالجه نمایند.
دکتر بتسابه مهدوی
22 مهر 11395
تهران