نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۶۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

سمبل ذهنی/احساسی

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۴۱ ق.ظ

سمبل ذهنی/احساسی

دکتر بتسابه مهدوی

 

خانم تاکاتا نام این سمبل را "ذهنی" گذاشته بود ولی از سالهای 90 به بعد بعنوان سمبل "ذهنی/احساسی" شناخته شده، بیشتر به این علت که برای شفای احساسات هم به همان اندازۀ شفای ذهن کار می کند.

 

این سمبل ریشۀ سانسکریت دارد و در معبد سن مون در کوه کوراما جایی که دکتر اوسوئی ریکی را کشف کردند، پیدا می شود . نام مقدس این سمبل "تغییر عادات "است. همانطور که از نامش پیداست بر روی ذهن و احساس کار می کند و انرژی را در سطحی بالاتر از حوزۀ هاله متمرکز می کند. همچنین در چاکرای قلب، گلو و چشم سوم نیز کار می کند.

 

این سمبل را در مواقعی که احساسات نیاز به شفا دارند استفاده کنید. هنگامی که احساس غم، پوچی، ترس، خشم یا حسادت می کنید. هر زمان که احساسات یا هیجانات آسیب دیده اند و یامتعادل نیستند.

 

معمولاً ریکی گیرنده ها در جلسۀ اول درمان به گریه می افتند چون با یک احساس عشق و گرما پر می شوند و انسدادهای احساسی و انرژیهای منفی آنها رها می شود و به هماهنگی می رسند.

 

همچنین برای استفاده های مثبت ذهنی مانند حافظه، یادگیری، آزمون و ترک عادات ناخواسته و دیگر فعالیتهای فکری کار می کند.

 

روابط

اثر بسیار شگفت انگیزی برای شفا و پیشرفت روابط داردکه شامل انواع روابط می باشد: شاگرد/معلم ، والدین/بچه، رئیس/کارمند، دوستان ،روابط عشقی، ازدواج وغیره.

اغلب روابطِ انسانی بر پایۀ احساسات برقرار است، زمانی که این روابط با خشم، ترس، حسادت یا دیگر احساسات منفی پر شود، دیگر رابطۀ دلنشینی نیست.

 

با فرستادن ریکی و استفاده از سمبل ذهنی/احساسی می توان روابط را سر و سامان داد. من در اینجا چند روش را می آورم:

 

به رابطه ایی که شکسته شده فکر کنید

رابطۀ بین خودتان و شخص دیگر را در یک کاغذ 3 در5 بنوسید

کاغذ را بین دو دست بگیرید و سمبل را بکشید

برای 10 دقیقه ریکی بدهید. اینکار را هر روز انجام دهید. مخصوصاً قبل ازاینکه با شخص مورد نظر روبرو شوید

اجازه دهید ریکی به شما کمک کند اعمال و کلام مناسب را در برابر شخص داشته باشید و روابط را به سمت تعادل و توازن پیش ببرید

 

سه روز پی در پی انجام دهید و نتیجه را ببینید و این را بدانید که ریکی مشکلاتِ روابط را شفا میدهد، مشکلاتی که شاید شما نتوانید حل کنید، ریکی موقعیت های مناسب را خلق میکند.

 

برآوردن خواسته ها/جملات تاکیدی

 

جمله تاکیدی خود را روی کاغذی بنویسید

سمبل ذهنی/احساسی را با نور روی آن بکشید

آن را بارها و بارها بنویسید

کاغذ را بین دستانتان بگیرید و سمبل را روی کاغذ تا شده بکشید

اینکار باعث می شود که خواستۀ شما به ذهنتان وارد شود، جایی که قوی تر کار می کند

را همیشه همراه داشته باشید و روزی چند بار به آن انرژی بدهید. مخصوصاً هنگامی که از خواب بیدار می شوید

 

حافظه

همۀ ما گاهی اوقات چیزهایی را فراموش می کنیم مثلاً کلید منزل یا ماشین، یا نام اشخاص. ریکی می تواند برای یادآوری کمک کند. این روش را دنبال کنید:

 

سمبل را کف دست بکشید و آن را روی سر بگذارید

به خودتان بگویید: من به خاطر دارم که(هر چیزی را می خواهید به یاد بیاورید رابگویید)و سه دقیقه جمله را تکرار کنید

برای 1 دقیقه به خود ریکی دهید. بعد سعی کنید که بخاطر بیاورید

اطلاعات در عرض چند ثانیه به ذهن شما جاری می شود

 

مطالعه و آزمون

از این سمبل می توانید برای تمرکز بیشتر در هنگام درس خواندن استفاده کنید. وهمچنین کمک می کند تا اطلاعات را برای زمان بیشتری در خاطر داشته باشید.

 

سمبل را روی کتاب یا جزوه ای که مطالعه می کنید بکشید

به خود بگویید"من مطالب این کتاب را براحتی می فهمم و به خاطر می سپارم و هر زمان که احتیاج دارم به راحتی به یاد می آورم."

سپس خواندن را شروع کنید

هم علاقۀ شما به مطلب بیشتر می شود و هم راحتتر در حافظه جا می گیرد

 

زمانی که در جلسه امتحان هستید این روش را انجام دهید

سمبل را روی کاغذ امتحان بکشید

به کاغذ برای 1 دقیقه انرژی بدهید

و همزمان بگویید:"تمامی آنچه را که برای این امتحان لازم دارم به خاطر می آورم"

سپس جواب دادن را شروع کنید

 

ترک عادات ناخواسته

تکنیکی که در زیر می آورم توسط خانم یاماگوچی سالها قبل از آنکه از دنیا برود ،نوشته شده است. او یکی از شاگردان دکتر هایاشی بود. این تکنیک می تواند برای ترک عادات مفید باشد:

 

شخص را در جای راحتی بخوابانید

سمبل ذهنی/احساسی را روی چاکرای تاجی اش بگذارید

هر دو دست را روی چاکرا بگذارید

این عبارت را با صدای بلند بگویید" این عادت ناخواسته(عادت مورد نظر)برای نوع بشر نامناسب است. پس رهایش کن" (با لحن امری بگویید) و 3 بار تکرار کنید

دست ها روی چاکرای تاجی باشد و با چشم تان به چشم سوم شخص ریکی بدمید

پانزده تا بیست دقیقه ادامه دهید

 

یک تکنیک دیگر برای عادات ناخواسته

 

با شخص در مورد عادتش صحبت کنید. همچنین تصمیم بگیرید چه عادت سالمی برای جایگزینی مناسب است

یک جملۀ تاکیدی برای رهائی از عادت پیدا کنید. بعنوان مثال اگر شخص می خواهد سیگار کشیدن را ترک کند می توانید این جمله را بگویید"من عادت سیگار کشیدن را رها می کنم و تمرین ریکی را جایگزین آن می کنم" می توانید جایگزین های دیگر هم انتخاب کنید مانند: تنفس عمیق، پیاده روی کوتاه، مراقبه کردن با تصور منظرۀ غروب آفتاب یا هر منظرۀ دلنشین دیگر و یا عادات سالم دیگر

بعد شخص را در جای راحتی بخوابانید و کف دستتان سمبل ذهنی/احساسی و قدرت را بکشید

سپس دست چپ خود را زیر سر او بگذارید بطوری که نوک انگشتانتان سمت گردن باشد. دست راست را روی پیشانی بگذارید.

در حین ریکی دادن جملۀ تاکیدی را با صدای بلند تکرار کنید

یک درمان کامل ریکی انجام دهید وهر جا که احتیاج به انرژی بیشتر داشت ریکی بیشتری بدهید

جملۀ تاکیدی را به او بدهید تا روزی چند بار آن را تکرار کند

چندین جلسه تکنیک را انجام دهید تا عادت بکلی عوض شود

 

 

درمان ام اس ، سکته مغزی وخوانش پریشی و پارکینسون

 

بعضی ها می گویند سکته مغزی با ریکی درمان نمی شود، ولی ما به هیچ مشکلی در این رابطه بر نخورده ایم.

 

تکنیکی را در اینجا می آورم که می تواند مفید باشد، همچنین برای دیگر بیماری های حرکتی/عصبی موثر است. این تکنیک کمک می کند تا انرژی در تمام لایه ها بالانس و درمان شود. از خانم مری هال برای ابداع این روش تشکر می کنم.

 

شخص را ازپشت روی تخت ریکی بخوابانید

از او بخواهید که مچ دست چپ را بصورت ضربدر روی مچ دست راست بگذارد

و در پاها برعکس، مچ پای راست روی مچ پای چپ

سمبل ذهنی/احساسی را بکشید

دستانتان را روی دو طرف سر طوری بگذارید که کف دست تاجِ سر را لمس کند و شست ها روی پیشانی به سمت پاها(پایین) باشد

برای 20 دقیقه ریکی بدهید

سپس بگوئید که جای پاها و دستها را عوض کند/چپ و راست

اگر بیشتر از یک نفر ریکی میدهید می توانید به محل ضربدر دستها و پاها نیز انرژی دهید

 

نتیجۀ درمان شگفت انگیز است

 

برای خودتان هم می توانید انجام دهید. پاها را بطور ضربدری بگذارید و دستها را روی تاج سرتان بصورت ضربدر قرار دهید طوری که نوک انگشتان به سمت گوشها باشند.

 

این تکنیکها بسیار قدرتمند هستند و می توانند تاثیرات مهمی در زندگی شما بگذارند. فقط باید ازآنها استفاده کنید و به یاد داشته باشید که رشد شخصی هم می تواند بصورت عادت در بیاید.

 

سراسر زندگی پر از انتخاب های ماست، هر آنچه که شما برای زمان و انرژی تان انتخاب می کنید همانقدر کیفیت زندگی تان را ساخته اید و من امیدوارم که همواره انتخاب درست را انجام دهید.

دکتر بتسابه مهدوی

7 شهریور 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

سلتیک ریکی

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۲۶ ق.ظ

سلتیک ریکی

دکتر بتسابه مهدوی

 

سلتیک ریکی نوعی از (اوسویی ریکی)  بوده که از ارتعاشات زمین و درختها و درختچه هایی به خصوصی به منظور ایجاد محیطی مناسب برای درمان و تجلی استفاده می کند.

انرژی ریکی فرکانس گیاهان و درختان مختلف را تقلید می کند تا مطابق با دانش و معرفت سلتی و  کانالیزه شده جلو رود . از آنجایی که سلتیک ریکی یک ریکی وابسته به انرژی زمین می باشد ، بیش از آنکه به سمت پایین و از میان تاج (چاکرای تاجی) کانالیزه شود     ( که یکی از موارد مربوط به اوسویی ریکی است) ، از میان چاکرای ریشه به سمت بالا کانالیزه می شود . این مسئله سلتیک ریکی را تا حدودی شبیه به کندالینی ریکی می سازد هرچند که سلتیک ریکی بر اساس کندالینی عمل نمی کند. در عوض نتایج به دست آمده شبیه به نتایج به دست آمده از اوسویی ریکی سنتی می باشد ، هر چند که به طور قابل توجهی تحت تأثیر سبک های انرژی " سلتی" می باشند.

امروزه تمام سیستم سلتیک ریکی هنوز شناخته شده نمی باشد اما با این وجود با استفاده از هرآنچه که می دانیم ، از نظر انرژی به اندازه ای تکامل خواهیم یافت که با ارتعاشات قویتری ادامه دهیم.

درجهت دستیابی به اهداف درس سلتیک ریکی انرژی ها از طریق سه همسویی منتقل خواهند شد : اولی انرژی های جدید را معرفی و دانشجویان را برای انرژی های بعدی آماده می سازد، همسویی دوم با انرژی های تجلی یافته سروکار خواهد داشت و سومی در مورد درمان انرژی های اصلی صحبت خواهد کرد. علاوه بر نمادها و توضیحات، هر بخش جنبه های ریکی ، دانش و معرفت سلتیک و دستور العمل های دقیق و مفصل کاربرد آن را خواهد گنجاند.

دکتر بتسابه مهدوی

7 شهریور 1395

تهران

 

 

  • بتسابه مهدوی

فضایل و رذایل اخلاقی

بتسابه مهدوی | شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۴۸ ق.ظ

فضایل و رذایل اخلاقی

دکتر بتسابه مهدوی

👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼

رذائل اخلاقی شامل:

خود خواهی...ذلت و خواری...تملق و چاپلوسی...کبر... خشم... بی غیرتی...افشا گری...غیبت...نمّامی...فحاشی...چشم پوشی از حق...تجسس...سادگی و بلاهت...جلع و برهنگی...حمیت (جانبداری از باطل)...بی تفاوتی نسبت به حق و باطل...عاطفه غریزی...بی عاطفگی... نفاق و دوروئی‏...حفظ ظاهر برای جلوه گری و فریب مردم...هتک آبروی اسلام و مسلمین...نامجوئی و شهرت‏طلبی برای خویشتن...انزوا و گوشه‏گیری...ترس...افشاء راز...یأس از خدا...خوف نداشتن از خدا (جرأت و بی باکی)...تجری به خدا...یأس...سکوت در مقابل ظلم...ناشکیبائی در برابر سختی‏ها... جزع...تنبلی و از خدا توفیق خواستن...به خود متکی بودن ... غرور...رضا به رضای خلق...خشم و سخط نسبت به رویدادها...سکوت در مقابل ظلم...حقد و کینه در مقابل مؤمن ... حسد...بی خیالی نسبت به کسب کمالات...خیر خواهی برای دشمنان خدا...بد خواهی برای دوستان خدا...جسارت و تهور...جبن و ترسویی...کبر و نخوت...سبکی و جلفی...ستمکاری...دست مجرم را برای جرم گشودن...سوء ظن...حرص و ولع نسبت به مال و جاه...بی رغبتی نسبت به کسب علم و کمال...بخل و تنگ چشمی...اسراف و تبذیر...محرومیت...دوستی سوداگرانه...دشمنی و عداوت...بدرفتاری = خرق...مساوات منفی...تعدی و تجاوز = بی انصافی...آزادی حیوانی ... لاقیدی...اسارت...صدق و راستی بیجا...دروغگویی...دمدمی مزاج...لغو ... بیهوده گویی...بدخوئی ... بدخلقی...فضل فروشی ... علم نمائی...جهل...ناسپاسی = کفران...رهبانیت...رغبت به دنیا...خاموشی ناشی از کم روئی‏...پرگویی = بیهوده گویی...غیبت...بهتان...تهمت...توهین...وووو

😳😳😳😳😳😳😳😳😳😳

فضایل اخلاقی:

عزت نفس***تواضع***غیرت***تحقیق و ارزیابی***حیاء و آزرم***تعصب (جانبداری از حق)***عاطفه عقلانی***اخلاص در برابر خدا***حفظ ظاهر برای تعظیم اسلام***مطرح ساختن خویش بقصد خدمت به اسلام***خوف از خدا***امید به خدا***صبر در مقابل سختی‏ها***توکل به خدا***حلم و بردباری در مقابل مؤمن***غبطه***خیر خواهی برای دوستان خدا***شجاعت***وقار*** مجازات و عقوبت *** قصاص***حسن ظن***صرفه جویی***ایثار***دوستی خالصانه***خوشرفتاری***انصاف‏***ازادی انسانی *** حریت‏***صدق و راستی بجا***علم***شکر***زهد***کم گوئی***وووو

😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

در این راه باید آداب چهارگانه مشارطه و مراقبه و محاسبه و معاتبه، معاقبه را فراموش نکند; یعنى، صبحگاهان با خود شرط کند که گرد گناه و خلاف رضاى حق نگردد و در تمام مدت روز مراقب نفس سرکش باشد و شامگاهان و هنگام خواب به محاسبه بنشیند و اگر خلافى از او سرزده بود خود را به وسیله ترک انواع لذائذ مجازات و عقوبت کند.

مشارطه:

منظور از آن شرط کردن با نفس خویش است با تذکرات و یادآوری هایی که همه روز تکرار شود، و بهترین وقت آن را بعد از فراغت از نماز صبح و نورانیت به انوار این عبادت بزرگ الهی دانسته اند.

مراقبه:

«مراقبه » از ماده «رقبه » به معنی «گردن »، گرفته شده و از آنجا که انسان به هنگام نظارت و مواظبت از چیزی گردن می کشد، و اوضاع را زیر نظر می گیرد، این واژه بر معنی نظارت و مواظبت و تحقیق و زیر نظر گرفتن چیزی، اطلاق شده است.

این واژه در تعبیرات علمای اخلاق در مورد «مراقبت از خویشتن » به کار می رود، و مرحله ای است بعد از «مشارطه » یعنی انسان بعد از عهد و پیمان با خویش برای طاعت فرمان الهی و پرهیز از گناه باید مراقب پاکی خویش باشد، چرا که اگر غفلت کند، ممکن است تمام شرط و پیمانها به هم بریزد.

محاسبه:

منظور این است که هر کس در پایان هر سال یا ماه و هفته و یا در پایان هر روز به محاسبه کارهای خویشتن بپردازد، و عملکرد خود را در زمینه خوبیها و بدیها، اطاعت و عصیان، خدا پرستی و هوا پرستی دقیقا مورد محاسبه قرار دهد، و درست مانند تاجر موشکاف و دقیقی که همه روز یا هر هفته و هر ماه و هر سال به حسابرسی تجارتخانه خود می پردازد و سود و زیان خویش را از دفاتر تجاری بیرون می کشد و ترازنامه و بیلان تنظیم می کند، به یک محاسبه الهی و معنوی دست زند و همین کار را در مورد اعمال و اخلاق خویش انجام دهد.

 معاتبه و معاقبه (سرزنش کردن و کیفر دادن):

مساله معاتبه و معاقبه یعنی سرزنش و مجازات نفس است در برابر خطاها و خلافهایی که از او سرزده است; زیرا اگر انسان حساب کند، و در مقابل کارهای خلاف، هیچ واکنشی نشان ندهد، نتیجه معکوس خواهد شد; و به تعبیر دیگر، باعث جرات و جسارت نفس است.

مبارزه با هواى نفس که بزرگترین سد این راه است از واجب ترین واجبات مى باشد

هوای نفس:

هوای نفس یک میل درونی است که ، در صورت توجه و بها دادن زیاد به آن و اجرای فرامین لذت جویانه اش ، ما را در دام خود گرفتار میکند!

عمل به دستورات نفس ، ما را در یک پیله نامرئی گرفتار میکند! وقتی ما به غرایض طبیعی خود بیش از حد اهمیت بدهیم و برای سر پوش گذاشتن بر روی مشکلات دیگرمان ، از آنها سوء استفاده کنیم ، به اصطلاح می گویند که بنده هوای نفس مان هستیم! در زندگی ما الکلیها ، عدم توانایی کنترل هوای نفس زیاد به چشم میخورد: مشروب ، سکس ، راحت طلبی...متاسفانه ( و با عرض پوزش باید گفت بر خلاف بخش روحانی و انسانی ما ، بخش حیوانی مان ، خیلی خوب رشد کرده است!

در افراد متعادل همیشه بین بخش حیوانی و انسانی فرد تعادل و بالانس وجود دارد ، اما متاسفانه ما ، همیشه می خواهیم ته هر چیزی را در آوریم و در کارهایی که از آنها لذت میبریم ، به شدت افراط می کنیم...

دکتر بتسابه مهدوی

6 شهریور 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

سایکیک هیلینگ

بتسابه مهدوی | شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۴۱ ق.ظ

سایکیک هیلینگ

دکتر بتسابه مهدوی

سایکیک: ابعاد ذهنی و جسمی افراد دارای یک میدان مغناطیس منحصر به فرد می باشد .این میدان انرژی باید هماهنگی کاملی داشته باشد . و ضعف هماهنگی در آن موجبات نا هماهنگیهای مختلف در روح و روان فرد و همچنین موجب بروز ناراحتیعهای جسمانی خواهد شد . در حقیقت با توجه به انرژِ های مسدود شده هر فرد و یا به تحلیل رفته یا فراموش شده توسط سایکیک هیلرها هماهنگی خود را دو باره بازیابی می نمایند .

در رابطه با اهمیت نقاط معینی از بدن باید دانست که ریشه در تعلیمات مکاتب شرقی دارد . بدن به قسمتهای متفاوتی تقسیم شده و هر قسمت وظیفه خاصی را در پرداخت انرژی ایفا می نماید . به این قسمتها چاکرا هم می گویند . مثلا چاکرای چشم سوم .چاکرائی است که بین دو ابروان ، بالاتر به پهنای یک بند انگشت بالای پل بینی این چاکرا چاکرای ششم از مجموع 7 چاکرای اصلی تلقی می گردد.روشن بینی درک عالی و حس خروج روح از بدن وظیفه این چاکرا می باشد .

دوست عزیز تمام این موضوعات مرتبط است به نوع نگاه هر مکتب و هر آئین.در اسلام تزکیه نفس و روح نیز از عبادت خالصانه به پیشگاه خداوندی که به خوبی آنرا شناخته باشند در همین مقوله است . اصولا تمام این تزها مرتبط است به تقوی و پرهیزگاری و این تقوی کارش هماهنگ سازی تمام انرژیهای است . شما توجه کنید به تمام بزرگان معنوی در تمام مذاهب دقیقا پر از انرژی و لبریز از حس خوب هستند . در حضور هر یک حالتی راضی کننده پیدا می کنید . ابر انسان در تمام موارد کسی است که پرهیزگاری و تقوی را پیشه خود ساخته و همواره حالتی متعادل دارد.

سایکیک هیلینگ :ترمیم روانی- درمان روانی

سایکیک هیلینگ ( درمان روانی) نام سنتی برای دستکاری میدان بیو انرژتیک ( انرژی- زیستی) اطراف بدن بیمار جهت درمان می باشد.

ثابت شده است که تمام موجودات زنده در اطراف و درون بدن خود دارای میدان انرژی هستند که سایکیک هیلرها (درمانگران روان ) بر این باور هستند که همین میدان انرژی است که مولکولهای بدن را در شکل مناسب خود نگه می دارد.منبع الگو و نقشه ی هر شخص یا حیوان، همان طرح ذهنی و فکری ( تصویر از خود ) است که برای تک تک موجودات منحصر به فرد بوده و نتیجه نهایی کنش و واکنش فرد با جهان هستی می باشد.

روان درمانگران متبحر( سایکیک هیلرها ) در خواب مغناطیسی و هیپنوتیزم که در دستکاری در تصحیح طرح و نقشه ی وجودی شخص در حد و مرتبه فکری و ذهنی، آناتومی، فیزیولوژی، روان درمانی، تغذیه و مشاوره بسیار مفید می باشد، چیره دست هستند.

آنان همچنین در درمان روان ِ سنتی که همانا دستکاری مستقیم میدان انرژی اطراف جسم شخص هست نیز ماهر می باشند.

روان درمانگر ( سایکیک هیلر) به تعامل بین انرژیها در سطح ذهنی، احساسی و فیزیکی معتقد بوده و می دانند که این رقص و هماهنگی بین آنهاست که باید به سطحی از تعادل برسد که سلامت و بهبود را برای بدن فراهم سازد. این درمانگران ( سایکیک هیلرها) از درمان گران ایمان و باور (faith healer ) کاملا ً متمایز هستند.از این جنبه که شما نیازی به باور و اعتقاد ندارید، کار آنها حتی روی حیوانات و گیاهان نیز اثر بخش است.

همچنین آنها از درمانگران روحی- معنوی ( Spiritual healer ) ها متمایزند. از این جنبه که هیچ عقیده دینی خاصی نه برای درمانگر نه برای بیمار پشتوانه کارشان نیست ،آنان مسوولیت خود را می پذیرندو آن را به گردن راهنمایان معنوی و الهی نمی اندازند.

بسیاری از بیماران یک جلسه درمانی توسط سایکیک هیلر را به یک ماساژ یا نیروی حیاتی تشبیه می کنند.

روان درمانگران ( سایکیک هیلرهای ) سنتی معتقدند، البسه ی مصنوعی باعث ایجاد اختلال در میدان انرژی فرد می شود. بنابراین از بیمار خود می خواهند که مثل یک جلسه ی ماساژ درمانی برهنه باشد. این درمانگران از روغنهای درمانی در کارشان استفاده می کنند تا اثر دستکاری انرژی را به حداکثر برسانند. بنابر این وقتی که چاکراهای شما تنظیم می شوند در عین حال از گرفتگی برخی عضلات نیز آسوده خواهید شد.

چاکراها و کانالهای انرژِی مرتبط با آنها شامل :

۱) Ida & pingala :

قسمتی از دستور کار درمانگر است. چون آنها از این طریق روی شکل دهی دوباره وقایع احساسی فرد کار می کنند.

ترومای بعد از عمل جراحی ( ضربه چه جسمی چه روحی) ، افسردگی بعد از زایمان و ترومای بعد از استرس همگی نشاندهنده اختلال هستند ، یعنی عدم جریان انرژی یا اختلال جریان انرژی ، که تماماً بصورت فیزیکی در بدن یا روحیه ی بیمار اثر می گذارد.

ترس، احساس گناه، عصبانیت و نا امیدی همگی علائم بسته شدن احساس هستند. Emotional block

درمان بدون کلام ، اغلب بهترین درمان جهت معلولین ذهنی، کودکان، افراد کر، و بیماران با زبان دیگر می باشد.

یکی از ظریف ترین و زیباترین نکته ها در مورد سایکیک هیلینگ، اینست که شما نیازی به دوباره زنده کردن و تغییر دادن تجربه ی اولیه و بنیادی به جهت آزاد سازی انرژِی مسدود شده در آن مسیر نیستید.

اغلب روان درمانگران سنتی با تجربه ی عضو انجمن روان درمانگران استرالیا بوده که علاوه بر سوگند خوردن به قواعد جدی اخلاقی انجمن ، مورد بازرسی و تشخیص صلاحیت نیز قرار گرفته اند. عضویت همکاری برای هر شخص که علاقمند در این زمینه می باشد مهیا می باشد.

 

وقتی روح از بدن خارج می شه کالبد مکان مناسبی می شه برای ورود روحهای سرگردان و اجنه .یعنی یه عالمه موجود غیر ارگانیک تسخیرت می کنن. این از مضراتش حالا خود دانی. یکم فکر کن مثلا این کارو کردی اخرش چی ؟ می خوای به همه بگی من این کارو کردم خوب بعد چی به دست می یاری.غیر از جلب توجه ایا نتیجه ای هم داره . یکم فکر کن.موفق باشی

دکتر بتسابه مهدوی

6 شهریور 1395

تهران

 

 

 

 

  • بتسابه مهدوی

سکوت تقرب زبان خداوند

بتسابه مهدوی | شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۳۲ ق.ظ

((سکوت تقرب زبان خداوند ))

دکتر بتسابه مهدوی

 

علم خداوند ،به کلی با بشر متفاوت است .علم او ،واردات خاطر نیست ..

علم ما ...حاصل اندیشه ها و مطالعات ماست .اما اندیشه در خداوند راه ندارد .علم خداوند مرکب نیست ،بسیط است ...علم ذات اوست . او میداند همین و بس ...

عزیزا ...،آیینه صرفا منعکس میکند ..آیینه برای انعکاس اشیا ،اندیشه نمیکند ..علم خداوند؛به خورشید میماند .خورشید بالا می آید ،بی آنکه اندیشه ی روشن کردن و گرم کردن را در سر بپروراند ..روشن کردن و گرم کردن عزیزا در ذات خورشید است .،عرضی نیست .🍃️🍃

خدا ذات عالم است..ذات او علم مطلق است ..همه چیز در او اتفاق می افتد ...

اگر میخواهی قطره ی دانش تو به این چنین دریایی متصل شود تو نیز خاصیت آیینه گی پیدا کن و اشیا را در خود بتابان ..فقط اینگونه است که میتوان خدا را شناخت ..

اگر میخواهی خدا را بشناسی ...باید متخلق به نوع علم خداوند شوی ..

یعنی به شیوه ی او بدانی و ببینی ..

او چگونه میداند و چگونه میبیند ؟؟

با حضور در ذات اشیا و نیز تابانیدن اشیا در ذات خویشتن ؛چنین حضوری ،مستلزم عشق و مراقبه است .

اوست مر فطرت تو را فاطر

دانش او منزه است از خاطر

او ز تو داند آنچه در دل توست

زآنکه او خالق دل و گل توست

چون تو دانی که او همی داند

خر طبع تو در گلت ماند ......

دانش خداوند منزه از واردات خاطر است برای رسیدن به این دریا ...رمز تقرب به خداست ...🍃️🍃

تقرب ...تنها زبانی است که میتوان با آن با خداوند سخن گفت ..بی زبانی و سکوت ..او با زبان چینی و ترکی و فرانسه و روسی کاری ندارد .. در حضور حضرت دوست 🌹...کسی زبان دان است که بی زبان است .سکوت زبان الهی ست .

 

بندگسلی ،یعنی رهایی دانه از اسارت و ظلمت خاک ...و قد کشیدن در پرتو خورشید ،یعنی رستن و رستن ؛یعنی رستگاری آدمی از زندان الهه های هوی و بندیان هوس ...

این جهاد مشکل تر و طاقت فرسا تر است ..💛🍃

بنابراین ..همان طور که یک برگ در انتهای دورترین شاخه ی یک درخت ،بدون آگاهی خاموش آن درخت به زردی نمیگراید ..در اجتماع انسانی ما نیز هیچ لغزشی بدون تایید خاموش و پنهان ما صورت نمیگیرد .گر چه هر کدام از ما ،تنها در حضور حضرت حق می ایستیم ،اما همچنان اعضای یک پیکر در غم و شادی هم سهیم هستیم .

از زندگی خویش لنگری برای ماندن نسازیم .بلکه از آن بادبانی بسازیم برای سفری دور و دراز.

ما همه مسافریم ..مقصد خداست ...

همه به دریای او میریزیم .اگر از راه بمانیم ،به خواب پر ملال مرداب دچار میشویم ...

مبادا امکاناتتان را مدفنی برای استعداد های وآرزوهای بلند انسانی و قفسی برای پرنده ی بی قرار روح خویش کنید ...

عزیزا ..زبان خداوند ...زبان سکوت است

اما این سکوت از هر جان پاکی که بگذرد ،رنگ محلی آن جان را میگیرد ...

این زبان وقتی از جان محمد رسول الله میگذرد عربی میشود ...وقتی از بودا در روشن شدگی میگذرد پالی میشود وقتی از زرتشت میگذرد اوستایی میشود وقتی از مسیح میگذرد عبری و آرامی  میشود ...🍃️🍃

یک سکوت در جان های پاک جاری میشود ..اما صورتک های گوناگون به خود میگیرد ...

زبان محلی جان های پاک ترجمان ملفوظ سکوت خداوند است .

اگر میخواهی به خداوند تقرب جویی شیوه ی سکوت در نیایش را بیاموز

سکوت برترین نیایش است ؛سکوتی سرشار که از خدا سرشار است .

بی زبانی ،برش زبانی دانیست

قوت جانت ز خوان بی نانیست

عزیزا ....💛

خدا نیازی به زبان تو ندارد ...نیازی به سخنان تو ندارد ...او ناگفته های تو را نیز میشنود...

👇🏼️👇🏼

من گروهی را میشناسم ز اولیا

که دهانشان بسته باشد از دعا

پیش از آنکه تو چیزی بر زبان جاری کنی ،او زبان تو را شنیده است ...او بر ضمیر هشیار ...ناهشیار ...و ناهشیار جمعی تو وقوف دارد ...💠

در پیشگاه او ...خضوع و خشوع کافی است ..آنگاه کار تمام میشود..

عزیزا ...خدا شخص نیست. ..حضور است ...همه چیز است . به همین دلیل است که نمیتوانی صورتی از خدا ترسیم کنی ..هیچ بتی قادر به بازنمایی صورت او نیست .او حضور ناب است .

برای اینکه تفاوت حضور و شخص را بدانی عزیزا مثالی میزنم :👇🏼

بعضی ها هستند اما حضور ندارند ..

اما بعضی ها نیستند و حضور دارند ...

کسانی مانند محمد رسول الله و امام علی ع و زرتشت و  مسیح و بودا و چه در زمان بودنشان و چه نبودشان حضوردارند ..و گاه احساس میکنی آنها از جنسی دیگرند ...کلامشان که از آنان برجای مانده نیز منقلبت میکند ...بیدارت میکند ..تلنگرت میزند ...

گاه خنده و امید را بر دلت مینشانند و گاه اشک از چشمانت جاری میسازند

گاه بی آنکه کلمه ای از آنان بخوانی در مناجات و نیایشت و زندگی ات حضورشان را اعلام میکنند ...در سکوت

ادامه دارد.  ...

️🍃️🍃️🍃

 

 

عزیزا ....

خدا صورت ندارد .دنبال صورت او نگرد .خدا جایی ندارد دنبال جا و مکان و دیر و خانقاه و مسجد و کنشت نباش

تو نمیتوانی خدا را ببینی.  

اما اگر حاضر باشی ...🌹🌻

حضور او را در همه جا و هر زمان و همه ی پدیده ها حس میکنی ..

اگر حضور او را احساس کنی ..آن را در همه ی زوایای زندگی ات نیز احساس خواهی کرد .و صدایش را همه جا خواهی شنید .

عزیزا ...🌹🌻ما در حضور خداوند شناوریم .احساست را قوی تر کن

قرابتت را بیشتر کن چگونه ؟؟؟؟

👇🏼👇🏼👇🏼🌹🌻🌹🌻

نخست :ذره بین نفس و محاسبات را کنار بگذار 🌹

دوم :خود را تسلیم خداکن .خود را به دستان او بسپار ..او خود روش بنده پروری را میداند .🌹

سوم :به درون خویش نظر کن و چشمه های لطف او را در درون خویش و زندگی ات پیدا کن 🌹

چهارم :صادق باش ..ماسک هایی که از خودت ساختی کنار بگذار 🌹

پنجم :شیوه ی علم خداوند را بیاموز و به آن متخلق شو ..بی پیرایگی پیشه کن و زنگار ها را از آیینه ی جانت پاک نما ...هر آدم را چه بد و چه خوب از حق بدان ...🌹

ششم :سکوت پیشه کن ...با نیایشی عاشقانه ..زیرا سکوت زبان خداوند است

گردد از حس پای مور آگاه

مور و سنگ و شب و زمانه سیاه

مطلع بر ضمایر است مدام

تو براندیش و کار گشت تمام

👇🏼شاه کلید اخر 👇🏼

هفتم : همچون اولیای خدا باش که دهانشان از دعا و درخواست های مکرر بسته شده است .از او چیزی جز او نخواه ..این را نیز بر زبان نیاور....

او در دسترس توست ..او آگاه بر ضمیر توست .او سمیع است و بصیر بر زبان دلت و احوال زندگی ات ..

او میداند تو چه میخواهی...فقط خاشع باش ...خاضع باش ..

او حضوری ناب است .که تو در آن شناوری ...وقتی تعظیم فرود می اوری و تسلیمی او خواسته ات را پیشاپش از بر زبان راندن اگر مصلحتت باشد اجابت میکند ...به اصرار وابرام تو نیست عزیزا

در درگاه او همه چیز از قبل بوده ...

خدا قدیم است ..همه ی مقدرات را پیشاپیش نوشته ...

همه ی هستی معبد اوست . .نه تنها مسجد و کلیسا و . .همه ی هستی ..

او صورت ندارد.  و در عین حال همه ی صورت ها ..صورت اویند .همه ی هستی صورت اوست .او جایی ندارد و در عین حال همه جا است  ..

سکوت کن . .سکوت. ...

سکوتی سرشار از اعتماد به خداوند سمیع و بصیر و حکیم و علیم و خبیر

این کافیست ...

دکتر بتسابه مهدوی

5 شهریور 1395

تهران

 

  • بتسابه مهدوی

روش خرس تدی

بتسابه مهدوی | جمعه, ۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۵۲ ق.ظ

روش خرس تدی

دکتربتسابه مهدوی

 

یک روش بسیار جالب و کامل برای فرستادن ریکی به راه دور است:

یک خرس تدی را به جای شخص قرار دهید.

یک سمبل راه دور را جلوی آن بکشید،تصور کنید که در نور می کشید.

نام سمبل را 3 بار تکرار کنید و نام شخص مورد نظر را بگویید.و چیزی شبیه این جمله بگویید"همین طور که این خرس با ریکی درمان می شود ،(نام شخص) هم درمان می شود."

اگر عکسی از شخص دارید می توانید با یک سوزن به خرس بزنید یا نام او را در یک کاغذ بنویسید و به خرس بزنید.

بخاطر داشته باشید که این توجه و تمرکز شماست که در طول درمان کار میکند.

حتی می توانید درمان کامل ریکی را با قرار دادن دستها بر روی خرس انجام دهید وشخص دقیقاٌ درمان کامل را خواهد گرفت.

 

روش عکس

این روش ساده را با یک عکس از شخص می توانید انجام دهید و اگر عکس ندارید می توانید نام او را بر روی یک کاغذ کوچک بنویسید.

 

عکس یا کاغذ را در کف یک دستتان بگذارید.

سمبل راه دور را روی آن بکشید.

اسم شخص را سه بار بگویید.

کاغذ یا عکس را بین دو دست بگیرید و ریکی بدهید.

ریکی مستقیماً به شخص دمیده می شود.

 

روش ذهنی

هر زمانی که به اندازۀ کافی تجربه کسب کردید از این روش که ساده هم است میتوانید استفاده کنید.

 

به شخص مورد نظر فکر کنید و نام سمبل را بگویید.

دستها را بالا بگیرید و به او ریکی بدهید.

ریکی مستقیماً به آنها می رسد.

 

فرستادن ریکی به گذشته

اگر در گذشته اتفاق تلخی برای شما یا دیگری افتاده باشد با فرستادن ریکی و استفاده از سمبل راه دور می توانید آن را شفا بدهید.معمولاً یادآوری آن سخت است ولی به مرور از شدت آن کاسته می شود بطوری که مانند یک خاطرۀ معمولی میشود.

 

اتفاق را به خاطر بیاورید.

آن را بر روی یک کاغذ به اختصار بنویسید.

اگر تاریخ یا سال آن را میدانید بنویسید.

عکسی که مربوط به آن زمان باشد،اگر ندارید مهم نیست.

شرح ،تاریخ وعکس را کف دست بگیرید.

با دست دیگر سمبل راه دور را بکشید.

همچنین سمبلهای ذهنی/احساسی وقدرت را هم بکشید.

در دستانتان بگیرید و انرژی بدهید.

می توانید دعایی مانند این بکنید:"من سپاسگذارم که تمام درد و آسیب و ضربۀ این اتفاق بطور کامل شفا یافته است.من تمام اشخاص این واقعه را می بخشم و نیزطلب بخشش برای خودم دارم."

به مدت 10 الی 20 دقیقه انرژی بدهید.

هر روز انجام دهید تا زمانی که احساس کنید شفا یافته است.

این پروسه بسیار قدرتمند است و خیلی ها از آن استفاده می کنند پس شما هم می توانید ،فقط احتیاج به استمرار دارد.

 

فرستادن ریکی به آینده

همچنین می توان ریکی را به آینده فرستاد.بطور مثال برای قرار دندان پزشکی،عمل جراحی،مصاحبۀ کاری،امتحانات،مسابقۀ ورزشی یا هر اتفاق دیگری در آینده برای شفا از آن استفاده کرد.

 

در یک کاغذ اتفاق را همراه با تاریخ و مکان آن بنویسید.

کاغذ را در یک دست بگیرید و سمبل راه دور را بر آن بکشید.

سمبل ذهنی/احساسی و قدرت را هم بکشید.

کاغذ را بین دستانتان بگیرید و ریکی بدهید.

ده الی بیست دقیقه ادامه بدهید.

تا روز اتفاق هر روز انجام دهید.

 

این مانند شارژ کردن باطری است،شما تا وقوع اتفاق، آن را با ریکی شارژ می کنید.

 

ریکی در اطراف شما و کسان دیگر که در این اتفاق هستند،دمیده خواهد شد وبه شفا و موفقیت کمک خواهد کرد.در هر صورت،ریکی هیچگاه به ضرر شما کار نخواهد کرد.بطور مثال اگر شغلتان برای شما مناسب نباشد و موضوع تمرکز شما باشد،ریکی به شما آگاهی اش را خواهد داد که تصمیم درست را بگیرید و شغل را رها کنید.ریکی شما را از تجربیات تلخ بر حذر نگه می دارد.

 

فرستادن ریکی به اشخاصی که از دنیا رفته اند

ریکی می تواند به ابعاد دیگر،برای کمک به کسانی که از دنیا رفته اند هم فرستاده شود.چند تا مزیت دارد،نخست اینکه این اشخاص زمانی طول می کشد تا با موقعیت جدید خود را انطباق دهند و دیگر اینکه ممکن است شخص در اثر حادثۀ ناگواری از دنیا رفته باشد که فرستادن ریکی خیلی به آنها کمک میکند.همچنین اگر مسایل حل نشده ایی بین شما و شخص باشد در نهایت فرستادن ریکی به مسایل،می تواند بسیار شفا بخش باشد.

 

می توانید از عکس شخص استفاده کنید یا نام او را در کاغذی بنویسید.

عکس یا کاغذ را در دست بگیرید و سمبل راه دور را بر آن بکشید.

اگر مطلبی در رابطه با او برایتان حل نشده مانده در کاغذ بنویسید.

همچنین سمبل ذهنی/احساسی و قدرت را بر آن بکشید.

آنرا بین دستانتان بگیرید و ریکی بدهید.

ریکی مستقیماً به روح شخص خواهد رفت و اثرات مفیدی در مسایل حل نشده خواهد گذاشت.

تا جایی که احساس می کنید لازم است ادامه دهید.

 

می تواند تجربۀ شگفت انگیزی باشد و سطح انرژی شما را بالا ببرد و در نهایت قلب شفا یافته ایی خواهید داشت.

دکتر بتسابه مهدوی

6 شهریور 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

رنگ هاله

بتسابه مهدوی | جمعه, ۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۴۷ ق.ظ

رنگ هاله 2

دکتر بتسابه مهدوی

رنگ ابی : اعتماد به نفس نسبتا" کمی دارید و خیلی ایرادگیر هستید ؛ هنرمندید و دوست دارید عاشق شوید ، اما میگذارید عشقتان ازدستتان برود چون در این مورد از مغزتان فرمان میگیرید نه از قلبتان.

 

 

 

رنگ سرمه ای : شما جذابید و عاشق زندگی خود هستید ، نسبت به همه چیز دارای احساسی قوی هستید و خیلی زود گیج میشوید ؛ زمانی که از دست شخص یا اشخاصی عصبانی میشوید برایتان مشکل است آنها را ببخشید.

 

 

 

رنگ سفید : شما آرزو و اهدافی در زندگی دارید و زود حسادت می ورزید ، نسبت به دیگران متفاوت و گاهی اوقات عجیب هستید اما همه این حالت شما را دوست دارند.

 

 

 

رنگ کبود : احساسات شما بسادگی و ناگهانی تغییر میکند ؛ اغلب تنها هستید ، مسافرت را دوست دارید و انسان صادقی هستید ولی حرف مردم را زود باور میکنید و یافتن عشق برای شما سخت است اما وقتی آن را یافتید وفادار خواهید ماند.

 

  • بتسابه مهدوی

نکاتی درباره تکنیک های مدیتیشن

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۵۴ ق.ظ

نکاتی درباره تکنیک های مدیتیشن

دکتر بتسابه مهدوی

 

انتخاب مدیتیشن مناسب :

هر چند تکنیک های مدیتیشن به شما توصیه می کند که اعمال خاصی را انجام دهید اما تمام این راهها برای آن است که شما را به بی عملی برساند، چرا که حتی در سکوت نشستن نیز نوعی انجام کار است و حتی تلاش برای انجام ندادن هیچ کاری نیز خود نوعی فعالیت است. لازم است از مرحلة‌ سعی کردن فراتر بروید لحظه ای باید فرا برسد که دیگر شما هیچ کاری دربارة‌ مدیتیشن انجام نمی دهید و تنها کاملا هوشیار هستید. هر کوششی در انسان نوعی تنش است و این مانع آرامش می شود بنابراین به تدریج تلاش کردن را رها کنید.

تکنیک های مدیتیشن آنقدر ساده هستند که شاید به نظر مسخره بیایند و ذهن تان به شما بگوید: «این شیوه های مسخره هیچ کمکی به تو نخواهد کرد». ذهن و نفس همیشه چیزهای پیچیده و چالش برانگیز را دوست دارند و وقتی بر این پیچیدگی فایق می شوند احساس غرور می کنند برای همین ذهن این تکنیک ها را نمی پذیرد و نفس شما از مدیتیشن خوشش نمی آید.

تکنیک های مدیتیشن بر دانشی عمیق استوارند بنابراین هرگز از تکنیک های من درآوردی استفاده نکنید و هرگز دو تکنین مختلف را با هم مخلوط نکنید چرا که هر یک در جهت خاصی عمل می کنند، هر چند هدف همة این تکنیک ها یکی است.

تکنیک های مدیتیشن را امتحان کرده و آنها را که متناسب با خودتان یافته اید، مورد استفاده قرار دهید. خیلی جدی با تکنیک ها برخورد نکنید و خیلی ساده با آنها بازی کنید. یکی از شیوه های مدیتیشن را در نظر بگیرید و حداقل برای سه روز با آن بازی کنید در صورتی احساس آرامش کردید جدی تر آن را به کار برید و حداقل سه ماه آن را انجام دهید. اگر تکنیک مناسبی را دنبال نکنید حتی اگر تا ابد هم مدیتیشن را انجام دهید اتفاقی نمی افتد ولی اگر تکنیک شما مناسب باشد حتی سه دقیقه هم برای رسیدن به نتیجة مورد نظر کافیست.

همة استادان مدیتیشن معتقدند بالاخره روزی باید هر تکنیکی را کنار گذاشت. ماهیت ذهن چسبناک است و همیشه علاقه دارد چیز ی را نگاه دارد، شما نباید به هیچ تکنیکی وابسته شوید. وقتی شما به چیزی وابسته نیستید، دیگر لزومی ندارد به جایی بروید، وقتی همة‌ راه ها را رها کردید و تمام آرزوها ناپدید شدند دیگر جایی برای رفتن وجود ندارد و شما به آرامش حقیقی رسیده اید.

در ابتدای مدیتیشن لحظات‌ آرامش بسیار کوتاه است ولی به تدریج طولانی شده و سپس آرام آرام برای همیشه در شما جایگزین می شود. قبل از رسیدن به این حالت تکنیک ها را ترک نکنید. تجسم یک واقعیت است، یک ظرفیت و توانای است که در شما وجود دارد و آن عبارت است از وارد شدن عمیق به موضوعی به شکلی که آن موضوع به واقعیت تبدیل شود. ذهن از طریق تجسم حرکت کرده و بدن نیز از آن تبیعت می کند. تجسم در مدیتیشن به شما بسیار کمک می کند.

دکتر بتسابه مهدوی
4 شهریور 1395
تهران

 

 

  • بتسابه مهدوی

منازل سیر و سلوک

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ق.ظ

منازل سیر و سلوک

دکتر بتسابه مهدوی

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

اولین منزل سیر و سلوک عارفان آن چیزى است که آنان را «اراده » مى نامند.

آن عبارت است از نوعى شوق و رغبت که در اثر برهان یا تعبد و ایمان در انسان براى چنگ زدن به دستگیره با استحکام حقیقت پدید مى آید، آنگاه روح و ضمیر به جنبش مى آید تا به اتصال به حقیقت دست یابد.

بدیهى است که اگر بخواهد نهایت عین بدایت باشد دو فرض ممکن است.

یکى اینکه حرکت روى خط مستقیم باشد و شى ءمتحرک پس از آنکه به نقطه خاصى رسید تغییر جهت دهد و عینا از همان راهى که آمده است بازگردد.

در فلسفه ثابت شده است که چنین تغییر جهتى مستلزم تخلل سکون است ولو غیر محسوس، به علاوه این دو حرکت با یکدیگر متصاد مى باشند.

فرض دوم این است که حرکت روى خط منحنى باشد که همه فواصل آن خط با یک نقطه معین برابر باشد.

یعنى حرکت روى قوس دایره باشد.

بدیهى است که اگر حرکت روى دایره صورت گیرد طبعا به نقطه مبدا منتهى مى شود.

شى ء متحرک در حرکت روى دایره، اول از نقطه مبدا دور مى شود و به نقطه اى خواهد رسید که دورترین نقطه ها از نقطه مبدا است.

آن نقطه همان نقطه اى است که اگر قطرى در دایره ترسیم شود از نقطه مبدا، به همان نقطه خواهد رسید.

و همین که به آن نقطه برسد، بدون آنکه سکونى متخلل شود بازگشت به مبدا (معاد) آغاز مى شود.

عرفا مسیر حرکت از نقطه مبدا تا دورترین نقطه را «قوس نزول »

و مسیر از دورترین نقطه را تا نقطه مبدا «قوس صعود»

مى نامند.

 

حرکت اشیاء از مبدا تا دورترین نقطه یک فلسفه دارد.

آن فلسفه به تعبیر فلاسفه اصل علیت است و در تعبیر عرفا اصل تجلى است.

به هر حال حرکت اشیاء در قوس نزول مثل این است که از عقب رانده مى شوند، ولى حرکت اشیاء از دورترین نقطه تا نقطه مبدا فلسفه اى دیگر دارد.

آن فلسفه اصل میل و عشق هر فرع به بازگشت به اصل و مبدا خویش است.

به عبارت دیگر اصل فرار هر جدا شده و تنها و غریب مانده به سوى وطن اصلى خودش است.

عرفا معتقدند که این میل در تمام ذرات هستى و از آن جمله انسان هست ولى در انسان گاهى «کامن » و مخفى است، شواغل مانع فعالیت این حس است، در اثر یک سلسله تنبهات این میل باطنى ظهور مى کند.

ظهور و بروز همین میل است که از آن به «اراده» تعبیر مى شود.

این اراده در حقیقت نوعى بیدارى یک شعور خفته است.

عبدالرزاق کاشانى در رساله «اصطلاحات» که در حاشیه شرح منازل السایرین چاپ شده است در تعریف اراده مى گوید:

جمرة من نار المحبة فى القلب المقتضیة لاجابة دواعى الحقیقة

اراده پاره آتشى است از آتش محبت که در دل مى افتد و ایجاب مى کند که انسان به بانگهاى حقیقت پاسخ اجابت دهد.

خواجه عبد الله انصارى در «منازل السائرین» در تعریف اراده مى گوید:

و هى الاجابة لدواعى الحقیقة طوعا

 اراده پاسخگوئى (پاسخگوئى عملى) است که انسان با آگاهى و اختیار به دواعى حقیقت مى دهد.

نکته اى که لازم است یادآورى شود این است که اراده در اینجا اول منزل خوانده شده است.

مقصود بعد از یک سلسله منازل دیگر است که آنها را بدایات و ابواب و معاملات و اخلاق مى نامند.

یعنى از آنجا که در اصطلاح عرفا «اصول» خوانده مى شود و حالت عرفانى حقیقى پدید مى آید، اراده اول منزل است.

مولوى «اصل النهایات هى الرجوع الى البدایات» را اینچنین بیان کرده است:

جزءها را رویها سوى کل است

بلبلان را عشق با روى گل است

آنچه از دریا به دریا مى رود

از همانجا کامد آنجا مى رود

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

از سر که سیلهاى تندرو وز تن ما جان عشق آمیز رو مولوى در دیباچه مثنوى سخن خود را با دعوت به گوش فرا دادن به درد دلهاى «نى» آغاز مى کند که از جدائى و دور شدن از نیستان مى نالد و شکایت مى کند.

مولوى در حقیقت در اولین ابیات مثنوى اولین منزل عارف یعنى «اراده» به اصطلاح عرفا را طرح مى کند که عبارت است از شوق و میل به بازگشت به اصل که توام با احساس تنهائى و جدائى است.

مى گوید:

بشنو از نى چون حکایت مى کند

از جدائیها شکایت مى کند

کز نیستان تا مرا ببریده اند

 از نفیرم مرد و زن نالیده اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر که او مهجور ماند از اصل خویش

باز جوید روزگار وصل خویش

بر اصحاب ذوق و معرفت روشن است که عرفا در عدد و ترتیب منازل سلوک متفق القول نیستند:

برخى یک، برخى دو، بعضى سه، برخى دیگر هفت، بعضى هفتاد و کسانى یکصد منزل بر شمرده اند و بعضى تا هزار و حتى هفتاد هزار نیز ادعا کرده اند.

شاید معروف‌ترین آن‌ها «منازل السائرین» باشد که یکصد منزل را تعیین کرده است.

این راه را نهایت صورت کجا توان بست

کز صد هزار منزل بیش است در بدایت

البته غالبا این راه را از یقظه آغاز و به وحدت منتهى دانسته اند و بى گمان بسیارى از نظرات باهم قابل جمع هستند هر چند راههاى سلوک و وصال به شماره آفریدگان است.

الطرق الى الله بعدد انفاس الخلائق

 (منسوب به پیامبر (ص)، علم الیقین، ج 1، ص 14)

خواجه نصیر الدین طوسى در اوصاف الاشراف منازل را از ایمان آغاز و با توحید به پایان برده است.

اما خواجه عبد الله انصارى در منازل السائرین یکصد منزل را مطرح نموده که عبارتند:

1ـ یقظه. 2ـ توبه. 3ـ محاسبه. 4ـ انابه. 5ـ تفکر. 6ـ تذکر. 7ـ اعتصام. 8ـ فرار. 9ـ ریاضت . 10ـ سماع. 11ـ حزن. 12ـ خوف. 13ـ اشفاق. 14ـ خشوع.  15ـ اخبات. 16ـ زهد. 17ـ ورع. 18ـ تبتل. 19ـ رجاء. 20ـ رغبت.  21ـ رعایت. 22 مراقبت. 23ـ حرمت. 24ـ اخلاص. 25ـ تهذیب. 26ـ استقامت. 27ـ توکل. 28ـ تفویض. 29ـ ثقه. 30ـ تسلیم. 31ـ صبر. 32ـ رضا. 33ـ شکر. 34ـ حیاء. 35ـ صدق. 36ـ ایثار. 37ـ خلق. 38ـ تواضع. 39ـ فتوت. 40ـ انبساط. 41ـ قصد. 42ـ عزم. 43ـ اراده. 44ـ ادب. 45ـ یقین. 46ـ انس.  47ـ ذکر. 48ـ فقر. 49 غنا. 50ـ مقام مراد . 51ـ احسان. 52ـ علم. 53ـ حکمت.  54ـ بصیرت. 55ـ فراست. 56ـ تعظیم. 57ـ الهام. 58ـ سکینه . 59ـ طمأنینه.  60ـ همت. 61ـ محبت. 62ـ غیرت. 63ـ شوق. 64ـ قلق. 65ـ عطش. 66ـ وجد.  67ـ دهشت. 68ـ هیمان. 69ـ برق. 70ـ ذوق. 71ـ لحظ. 72ـ وقت. 73ـ صفا.  74ـ سرور. 75ـ سر. 76ـ نفس. 77ـ غربت. 78ـ غرق. 79ـ غیبت. 80ـ تمکن.  81ـ مکاشفه. 82ـ مشاهده. 83ـ معاینه. 84ـ حیات. 85ـ قبض. 86ـ بسط.  87ـ سکر. 88ـ صحو. 89ـ اتصال. 90ـ انفصال. 91ـ معرفت. 92ـ فنا . 93ـ بقا. 94ـ تحقیق. 95ـ تلبیس. 96ـ وجود. 97ـ تجرید. 98ـ تفرید. 99ـ جمع..100-توحید.

 

محقق طوسى در باب اول کتاب، به ترتیب درباره ایمان، ثبات، نیت، صدق، انابه، و اخلاق بحث مى کند و این امور شش گانه را از مقدمات و مبادى سیر و سلوک مى داند نه خود آن.

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

اولین مرحله و منزل، مرحله «یقظه» است.

یقظه به معناى بیدارى و مقابل آن، «غفلت» است.

انسان ابتدا باید از غفلت بیرون بیاید، وگرنه مادامى که غافل است از این‌که مشکل و مسأله و کمبودى دارد به طور طبیعى حرکتى هم نخواهد کرد.

هنگامى که از غفلت بیرون آمد و به یقظه و بیدارى رسید؛ قدم به قدم پیش مى‌رود و «حالاتى» براى انسان پیش مى‌آید، آن حالات نیز به تدریج «ثبات» پیدا مى‌کند و به صورت «ملکه» در مى‌آید و تبدیل به «مقام» مى‌شود.

به همین ترتیب، از مقام اول که عبور کرد حالت جدیدى براى او پیش مى‌آید، آن حالات جدید نیز کم‌کم ثبات پیدا مى‌کند و در اثر تکرار، راسخ مى‌گردد و به صورت ملکه در مى‌آید و مقام دوم مى‌شود، و این سیر به همین ترتیب ادامه پیدا مى‌کند.

در هر صورت، بزرگانى زحماتى کشیده‌اند و منزل‌ها و مراحلى را براى پیمودن مسیر عرفان و سیر الى الله تعیین کرده‌اند؛ ولى باید توجه داشت که این‌ ها وحى مُنزل نیست که قابل تغییر نباشد.

چنان نیست که گفته شود «این است و جز این نیست».

اگر منازل ‌السائرین یکصد منزل شمرده است، بزرگان دیگرى چهل منزل ذکر کرده‌اند و برخى نیز هفت منزل و مرحله را برشمرده‌اند.

در هر حال منظور این بوده که به این مسأله توجه داده شود که انسان باید از چه چیزهایى بگذرد، چه چیزهایى را باید کسب کند و چه تلاش‌هایى باید انجام دهد تا به کمالات و مقامات انسانى و معنوى دست پیدا کند.

البته هر مقام نیز خود درجاتى دارد و بر حسب شدت و ضعف مى‌توان مراتب مختلفى براى آن در نظر گرفت.

ما در این‌جا قصد آن نداریم که تک‌تک این مراحل را با خصوصیات و مطالبى که پیرامون آن‌ها وجود دارد ذکر کنیم. در عین حال، زحماتى را که بزرگان در این راه کشیده‌اند ارج مى‌نهیم.

 آنان ساعت‌ها و روزها و بلکه سال‌ها روى این مطالب تأمل کرده‌اند و فکر و ذهنشان را به کار گرفته‌اند و ان‌شاء‌الله تلاش آنان در نزد خداى متعال مأجور و مشکور است.

مطالب آنان یادآورى خوبى است براى کسانى که مى‌خواهند در این راه قدم بردارند؛ بسته به این ‌که انسان چه مقیاسى را در نظر بگیرد و چه فواصلى را تعیین کند، مى‌توان منازل و مراحل سیر و سلوک را به طرق مختلفى اعتبار کرد.

👇👇👇👇👇👇👇👇

نظیر این است که براى تعیین فاصله یک مسیر مى‌توانیم بگوییم: «سه» فرسخ، یا «هیجده» کیلومتر یا «ده» مایْل.

این‌که چه عددى را ذکر کنیم بسته به این است که چه واحد و مقیاسى را در نظر بگیریم.

در ذکر منازل و مراحل سیر عرفانى نیز همین‌گونه است.

بنابراین در ذکر اعداد مختلف براى تعیین منازل و مراحل، تناقضى بین فرمایشات بزرگان نیست و بستگى دارد که مراحل و منازل را بر چه اساسى بخواهیم تقسیم کنیم.

 

از جمله تقسیماتى که در مباحث تصوف و عرفان بسیار مشهور است، تقسیم «هفت‌گانه» مقامات و مراحل عرفان و سیر و سلوک بدین ترتیب است:

 

مقام توبه:

عبارت است از شعور به گناه و پشیمانى از آن و عزم راسخ بر ترک آن.

مقام ورع:

عبارت است از دورى سالک از ستم گرى هاى مردم، به حدى که کسى را بر او دعوى و ادعایى نباشد.

مقام زد:

عبارت است از مذمت دنیا و بى اعتنایى و بى پروایى نسبت به دنیا پرستان.

مقام فقر:

عبارت است از ساختن به کمترین حد از نیازهاى زندگى و پرداختن به فرایض و زیاد کردن نوافل.

مقام صبر:

عبارت است از تحمل شداید و بلاها و ناپسندیده ها و از سر گذرانیدن آن ها بدون شکوِه.

مقام توکل:

عبارت است از ترک و فرو گذاشتن تدبیر نفس و بریدن از قدرت و قوّت خود، و واگذارى همه چیز به خدا تا هرچه خواهد بکند.

مقام رضا:

عبارت است از آرام یافتن دل بنده به احکام و دستورهاى خدا و موافقت او به آنچه وى پسندیده و براى او اختیار کرده است.

گاهى نیز از منازلى که سالک باید از آن ها عبور کند به «احوال» تعبیر مى کنند. مشهورترین احوال هفت گانه عبارتند از:

 حال قرب:

آن تقرب سالک است به پروردگارش به وسیله اطاعت و دوام ذکر در نهان و آشکار.

حال محبت:

آن عبارت است از جایگزین شدن صفات محبوب و دوست در صفات محب و دوست دار؛ یعنى این که ذکر محبوب بر دل او غالب باشد.

حال خوف:

آن عبارت است از ترس از عذاب در دنیا و آخرت؛ و آن در آغاز پناه بردن از همه است و در نهایت، پناه دادن خود در سایه خدا است.

 

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

حال رجاء:

آن عبارت است از تعلّق و آویزش دل به محبوبى که در آینده به او توان رسید، به امید رحمت واسعه خدا، خواه با کسب سودى یا به دفع زیانى.

حال شوق:

آن شوریدگى دل عاشق و دوست دار است در زمان ذکر محبوب و طلب دیدار او؛ و آن وابسته به اندازه محبت محب است و نیز بازداشتن اعضا و جوارح از شهوات.

حال مشاهده:

آن عبارت است از پیوستن و نزدیکى است، و وصلى است میان رؤیت عینى و رؤیت قلبى؛ یعنى محبوب را در دل چنان ببیند که گویى در برابر دیدگانش است.

حال یقین:

آن مکاشفه است، و خشنودى بنده بدان چه خدا او را قسمت کرده است.

گاه نیز از سیر و سلوک به «سَفَر» تعبیر مى کنند.

ابن عربى در تعریف «سَفَر» مى نویسد:

السَّفَرُ عبارةٌ عن القلب اذا اَخَذَ فی التوجّه الى الحق تعالى بالذکر.

جرجانى نیز در تعریف «سفر» مى گوید:

السَّفَرُ لغةً قطع المسافة و عند اهل الحقیقة عبارة عن سیر القلب عند اخذه الى التوجه الى الحق بالذکر.

سفر در لغت عبارت است از قطع مسافت، و نزد اهل حقیقت عبارت است از سیر دل آن گاه که به حق تعالى از راه ذکر توجّه یابد.

معمولا اسفار را به چهار سفر به ترتیب زیر تقسیم مى کنند:

سَفَرٌ مِنَ الخلق الى الحق:

سفر از خلق به حق واز کثرت به وحدت.

که آغاز آن توبه، یعنى رجوع از حیوانیت به انسانیت حقیقى و الهى است و نهایت آن اتصال به ملکوت و ظهور سکینه و آرامش.

سَفَرٌ من الحق الى الحق:

سیر از حق به حق و سفر در دریاى وحدت و شهود اسماء و اوصافِ همان.

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

 

 

 این سفر به نحوى ادامه سفر اول و نهایت یافتن آن است؛ بدین معنى که وقتى بنده سالک به صفات و اسماى الهى اتصاف یابد، به حالت نخستین باز مى گردد و براى اصلاح اجتماع به سوى خلق مى آید، که مشابهت با مرتبه پیامبرى و رسالت دارد.

مراحل یاد شده عهده دار ترسیم خطوط کلى ولایت وآثار ولایى آن مى باشد و همسفران این سفر اعم از زن و مردند.

در این وَفْد به سوى حقّ هیچ فرقى بین مذکر و مؤنث نیست، وآنچه در سفر سوم و چهارم مطرح است همانا درجات گوناگون ولایت است که هرگز بین زن و مرد در آن تفاوتى راه نداشته، چه این که لازمه وصول به این درجات یا ملزوم آن، نبوت و رسالت تشریعى نیست.

یعنى سفر سوم و چهارم بدون نبوت و رسالت هم تامین مى شود، چون رجوع از حق به خلق و برگشت از وحدت به کثرت، گرچه نبوت اِنبائى و تعریفى را به همراه دارد ولى مستلزم نبوّت و رسالت تشریعى نمى باشد.

بنابراین آنچه زن از آن محروم است یعنى نبوت و رسالت تشریعى، لازمه برگشت از حقّ به سوى خلق نیست وآنچه لازمه این برگشت است، یعنى نبوّت اِنبائى و تعریفى بین زن و مرد فرقى نیست.

همین عدم تمییز بین این دو مطلب عمیق مایه داورى محرومیت زن از سفر سوم و چهارم شده است.

غرض آن که پشتوانه نبوت و رسالت همانا ولایت است و در ولایت هیچ امتیازى بین زن و مرد نیست گرچه در برخى از آثار اجرایى آن که همان نبوّت و رسالت تشریعى است بین این دو صنف فرق است.

اساس عرفان که شهود واقع و کشف حقیقت است هم از سیر و سلوک در درجات هستى نشات مى گیرد و هم راهیان کوى وصال را مى نگرد و هم مسیر سفرهاى گوناگون را مشاهد مى نماید.

بسیارى از ره آورد هاى عرفان را برهان تایید مى کند، چنانکه عصاره هر دو را قرآن که هماهنگ با برهان متین و عرفان راستین است روا و سزا مى داند.

آنچه عارف مى نگرد این است که تمام اشیاء هر لحظه تازه مى شوند.

در این تجدّد امتیازى بین ثابت و سیّال، مجرد و مادى نیست، وهدف همه سالکان، دیدار خداست، چنانکه سیر همه کاروانیان نیز تجلى هاى گوناگون حق است.

تفاوت راهیان در انتخاب تجلّى خاص و نیل به اسم مخصوصى است که هرکدام مظهر ویژه آن هستند.

گروهى با اسماء جمال ولطف و مهر اُنس دارند و برخى با اسماء جلال و قهر خو گرفته اند.

لذا حشر جمالیان با بهشت و حشر جلالیان با دوزخ، و سرانجام، هرکدام نام خاصى از اسماى الهى را دیدار نموده و در تحت ولایت آن نام به سر مى برند.

«تا یار که را خواهد و میلش به که باشد».

🌹🌹🌹🌹🌹🌹

 

  • بتسابه مهدوی

رند

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۰۵ ق.ظ

رند

دکتر بتسابه مهدوی

رندی یک روش روحانی و عرفانی و کاملاً معنوی است، که در چشم ظاهر بینان هیچ نشانی ندارد.

شاه نعمت الله ولی می فرماید: رند از همه عالم مجرّد شده است. بی پروا و سرمست، مست عکس و جمال ساقی که مولایش هست. آنرا در ساغر می قلب خود دیده است. وطن او، کوی خرابات و میکده عشق است، او صوفیی است که خود را از همه قیود رهایی بخشیده است.

شیخ لاهیجی در “شرح گلشن راز” می فرماید: رند آنکس را می گویند که اوصاف و نعوت احکام کثرات و تعیّنات دنیا را مبرّا و دور کرده و همه را به رنده محو و فنا از خود دور ساخته و تقیّد به هیچ قیدی از قیـود دنیا را ندارد. رِنـد و رنده یک ریشه هستند، رنده را نجّــار برای صاف کردن سطح چوب بکار می برد، او می خواهد یک تکّه چوب ناصاف را بتراشد. مولا هم نجّار قلب ناصاف ماست، با واسطه بلا، رند را از همهء بندها و گرفتاریها می رهاند. دل به همین دلیل آیینه اوست و پاک و زدوده از هر ناخالصی می گردد.

نکته ای که بالا هم گفتیم مهم است: اگر بلا برای سالک نباشد، او رند و سرمست نخواهد شد، رند در این بلا صاحب درد خواهد گردید، درد هم واژه مهمی در سلوک است، این درد از یک الم و ناراحتی دنیا نیست، درد از سرخوردگی های دنیا هم نیست، دردی است فطری.

عنصر اصلی رندی بلا و بلا از عصاره عشق، که همو درد است، برآمده است. اینکه می گویند طریق عشق طریق عجیب و خطرناکی است بیراهه نفرموده اند، چرا که اگر ره به مقصد نبریم، در آن هلاکیم، چرا که راه بازگشتی نیست، راهی بی پایان و بیکران است.

سالک دردمند عاشق، دردمند فراق مجنون وار حرکت می کند و از همه چیز خود گذشته است ملامت پذیر هم نیست.

حال خراب سالک وقتی است که از شراب عشق درون بهم ریخته است. شراب و شور عشق او را کاملاً سرمست کرده است. در “رسایل” می فرمایند: با وجود اعمالی که از سالک سر می زند و مستوجب عتاب هم شاید باشد، جذبه حقّ که مخصوص اهل کمال است، به او می دهند تا او را پیوسته عاشق یابند و کارش یکسره باده نوشی باشد. او به منتها درجهء مستی الاهی که رسد، از خود خلاص می گردد. شراب ولایت سکر می آورد، یعنی قیود ظاهری می رود، همه توجّه آنطرف هست، بی اعتنایی به ماسوای او زیاد می شود.

تجلّی یکی از اسماء خداوند است که مستی رند را دوام می بخشد. شورش و جوشش جان سالک به حقّ بیشتر می گردد. اساس دیانت حقّه هم همین است. جوشش در جان که پرواز روح عاشق را به ارمغان دارد.

فرقی است بین زاهد و رند، زاهد تنها اعمال زاهدانه خود را می بیند و همواره از حقیقت محروم و محجوب است، او مغرور به اعمال خود و امیدوار به دریافت پاداش است. اگر هم از دنیا به فرض محال کناره گیری کند بخاطر آخرت است. اما رند نه به این عالم و نه عالم دیگر توجّهی ندارد. او مستغرق مشاهده حقّ در هر صورت و نقشی، بخصوص نقش پیر خود است.

 

به هیچ چیز دیگر التفاتی ندارد، چون غیر حق چیزی وجود ندارد. او حجابهای هر دو عالم را کنار زده است. زمزمه با خود می کند که ما حبابیم و زده ایم خیمه ای بر آب. همّت بالای رند هم اینجا مطرح می شود، همّت و غیرت درویشی از اصول سلوک است. قدر هر کس در مطلوب اوست و همّت او در وصول به مطلوب، معشوق ما در دل مطلوب ماست، اگر معشوق متعالی باشد، همّت هم باید عالی باشد. سالک همّت خود را صرف تمنیات حقیر دنیا نمی کند، چرا که آنچه نپاید دلبستگی را نشاید، پس بنده آنیم که در بند آنیم.

دکتر بتسابه مهدوی

2 شهریور 95

تهران

 

  • بتسابه مهدوی