نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۱۵۸ مطلب با موضوع «دکتر بتسابه مهدوی :: عرفان و خداشناسی» ثبت شده است

هستی و انرژِی

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

انرژی درذات هستی  به اشکال مختلف تحت قانون فنا ناپذیر جاذبه و دافعه نهفته است چنانچه به اعماق و چگونگی خلق هستی تعمق نماییم انچه که باعث خلقت گردیده چیزی به جز اراده به ایجاد نیست که از نیستی و صفحه پاک وجود بنا به خواست و اراده آعازگشته و نکته مقابل خواست عدم اراده بوده است.

 

ایجاد هستی از عدم و نیستی با هر فلسفه ای  تصویر انفجار عظیم را به همراه صوت مهیب و انوار نور توام با حرکت به تصویر کشیده و القاء مینماید.

 

اشکال مختلف انرژی ، نور و صوت باعث تشکیل انرژی متراکم کهکشانهای بیشمار و منظومه شمسی از جمله موجودات زمینی شده همچنین پس از قرنها دود اطراف زمین به لایه های آسمانی تبدیل و باعث  تبلور آب  و خلق انواع بیشمار مخلوقات تا انسان  گردیده بنابراین تمامی موجودات زمین از ترکیب انوار انرژی تحت قانون جاذبه و دافعه بوده این مهم ازکوچکترین اجزاء اتم تا بزرگترین کهکشانها را در بر میگیرد.

 

نگرش انسان و ذهنیت او چنانچه با قوانین هستی سازگار و هم سو و هم جهت نباشد یا به عبارت دیگرعدم سازگاری انسان با قوانین محیط و طبیعت همواره او را در طیف وسیعی از وقایع دشوار و رنج و انواع بیماری ها قرارمی دهد به عبارت دیگر انچه در زندگی فردی اتفاق می افتد ناشی از نوع نگرش او به زندگی است .

 

کسانی که زندگی را فرصتی ارزشمند دانسته و پیوسته جهت فهم راز چگونه زندگی کردن ( زیستن ) در تلاش هستند این اشخاص به نسبت عشق و درخواست خود به درک مفاهیم چگونه زندگی کردن دست یافته توانسته اند در زندگی فردی و اجتماعی تحول ایجاد کنند .

 

تنهااین گونه افراد قدر و منزلت انسان را دانسته با تغییر فکر و ذهنشان زندگی خود و اجتماعی را متحول میگردانند.

 

قابلیت وتوانایی انسان به نوع نگرش و دید روحانی او بستگی دارد نه به توانایی جسمی و فیزیکی . افکار و اندیشه از طریق قانون جذب یا خواستن به زندگی و عالم هستی تجلی و بروز پیدا میکنند قانون جاذبه عظیم ترین اصل و بنیان هستی است .

علاوه بر موارد فوق در این قانون معنوی نگرش مثبت هر موجود باعث جذب انرژی های مثبت و ساختار زمینه اندیشه او گردیده در نتیجه  کسب لذت رسیدن به مقصود نیروی بیشتری به فرد بخشیده نوعی تجربه بسیار گران قدر را القا مینماید خالق پاک و مقدس هستی بخش فرمودند :سوره: 40 , آیه: 60 و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین پروردگار فرمودندمرا بخوانید تا اجابت کنم شما راانان که کبر میورزند بزودی به دوزج وارد میگردند

 

مهم بستر وجود و نوع نگرش شخص است که موجب حمایت آفریننده میشود سوره: 48 , آیه: 6 و یعذب المنافقین والمنافقات والمشرکین والمشرکات الظانین بالله ظن السوء علیهم دایره السوء وغضب الله علیهم ( وآیات ظن سوء ) احساس خوب در مورد خالق بی همتا و عشق ورزیدن به هستی بخش توانا به هر آنچه از او در خواست شود پاسخ خواهد داد ترکیب عشق و فکر قدرت جاذبه فوق العاده را ایجاد میکند هیچ قدرتی قوی تر از عشق نیست ( مقاله قوای روحانی مطالعه شود ) عشق به زندگی باعث تحول زندگی است عشق به تمامی موجودات هستی باعث وسعت اندیشه شده روح را قوی مینماید... اصلی که به فکر قدرت پویا می بخشد تا با حیات بخش بی نظیر ارتباط بر قرار شود و تجربه های ناخوش آیند کریه ذهنی معدوم گردد.

 

قانون جاذبه قانون خواستن ، تمنا ، و دعا یک اصل پایدار حیات بخش و ذاتی است ذاتی که از بنیاد خلقت بنا بر اراده خداوند آغاز گشته عامل و اشتیاق آفرین حرکت لا قوه الا به .. در ذات هر موجود بوده و تا ابد ادامه خواهد داشت چنانچه این اندیشه و حقیقت ازلی و ابدی در وجود تزریق شود موجود شکست ناپذیر خواهد شد.

 

هر چه هست جامد ، مایع و...انرزی در حال ارتعاش است شکل و عمل کرد هر موجود ،محصول نوعی از انرژِی است . در این میان انسان با توجه به صورت تکامل فعلی خلقت میتواند با اندیشه والا ارتباط بر قرار کند یا به عبارتی انرژی را دریافت وذخیره ، تغییر و یا منتشر کند انسان می تواند گیرنده ،تقویت کننده ، مبدل ، ذخیره کننده ،شکل دهنده ،و فرستنده امواج و انرژی باشد .

 

سلامت و بیماری و حالات روحی و جسمی ما در ارتباط مستقیم با چگونگی بهره مندی و استفاده از انرژِی هستی است . افکار و اندیشه و نگرش انسان ساختار فیزیکی و روحی یا عملکرد جسمی او را تعین میکند.وجود انسان میتواند شفا بخش و یا عامل سرایت بیماریهای ظاهری و باطنی باشد.

 

چنانچه از قدرت هستی و راز عظیم عشق و قانون جاذبه آگاه و مدیریت وجود را با علم و درایت اعمال نماییم  شفا دهنده میشویم درصورت تشخیص و درک این مهم عوامل قدرت شفا در وجود پاک روح القا شده عملکرد بیان و سرشار از عشق و عالمانه و دستان سرشار از انرژِی روح ، شفا را القا مینماید.سوره 40 ایه 15رفیع الدرجات ذوالعرش یلقی الروح من امره علی من یشا من عباده

 

در این آیه و نشانه بی نظیرعلاوه برمعانی بسیار بوضوح القاء راه چگونگی ارتباط خداوند با مخلوق معرفی گردیده است . باور و ایمان تا جایی است که بعضی به درخت و سنگ و.....دخیل میبندند و جواب میگیرند در حالی که اصل اوست والسلام ....میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است.

 

بدیهی است آنان که با توسل به عشق خالق بی همتا تمامی وجود را یک سو ساخته اند (تمامی سلولها یک سو و منظم هستند ) دارای اندیشه یک سو و پایدار همچنین هاله و میدان قوی روحی بوده از قدرت شفا برخوردارند .

 

قطعه ای آهن را در نظر بگیریم که دارای ملکولهای بیشمار Fe و پراکندگی جهت ملکولی هستند چنانچه این قطعه آهن به واسطه سیم پیچی به باطری وصل شود تمام ملکولها هم جهت شده به اتفاق دو قطب مثبت و منفی را شکل میدهند در این صورت آهن به آهنربا تبدیل شده آهن کوچکتر را جذب مینماید به عبارتی نظم وجود آهن ماهیت او را به آهنربا تبدیل مینماید تفرقه و پراکندگی جهت وجودملکولهای آهن به وحدت و یک پارچگی ملکولی تبدیل شده به ماهیت آهن قدرت جاذبه میبخشد.

 

انسان نیز اینگونه است تفرقه و پراکندگی وجود او با عشق و ایمان به مبدا وجود هستی بخش باعث وحدت وجود او شده قدرت وماهیت ارزنده و قویتر را القاء مینماید که به لطف عشق الهی این قدرت یا انرژی از اعمال و گفتار و اندیشه او جاری  میگردد هاله و میدانهای مغناطیس  چنین فردی در هر زمان و مکان باعث جذب و شفا دیگران خواهد شد .

 

لوح زندگی خود را از خاطرات منفی گذشته پاک نموده و بدانید هر شخص سرنوشت و زندگی خود را رقم میزند چنانچه قوانین هستی را درک نموده و با آنها همسو شویم مفهوم حقیقی و لذت زندگی خارق العاده را خواهیم چشید

 

عیسی مسیح علیه السلام ابتدا میفرمودند: آیا به من ایمان داری که تو را شفا بخشم.....کسانی هستند که به درخت به ......ایمان دارند و جواب میگیرند در حالی که خود عامل شفا هستند اما باور ندارند.

 

آفکار منفی را از لوح زندگی پاک نموده بدانید و ایمان داشته باشید که خداوند حیات بخش آنجه که لازمه زندگی عالی مادی و معنوی است آفریده ......بخواهید و ایمان داشته باشید که خداوندعوامل را بوجود می آورد نه شما.هنگامی که سختی و مشقت و ناراحتی زندگی را باور دارید بااندیشه منفی زندگی میکنید چون منفی هستید فقط منفی را جذب میکنید ......عزیزا ...  تو همین اندیشه ای ....مراقب اندیشه خود باش اگر زندگی را دوست داری.

دکتر بتسابه مهدوی
2 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

انسان بی شکل

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

شمنان سرخ پوست مدعی هستند که این توده های انرژی بر اثر عادتهای پیاپی و سوءاستفاده ها انحراف یافته و (شکل انسانی) را ساخته اند. هدف شمن راست نمودن این رشته هاست. او می خواهد انسانی (بی شکل) شود.73

 

انسان بی شکل, وجود فرسوده و عادی خویش را از دست می دهد و از اسارتها رها می شود. با نگاهی خوشبینانه, شماری پدیده (بی شکلی) را قیاس با تحولی کرده اند که در نظامهای عرفانی دیگر از آن به (مرگ عرفانی), (تولد روحی دیگر), (غسل آتش), (دگرگونی نورها) یاد شده است.

دکتر بتسابه مهدوی
2 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

ویژگیهای سالک برای کسب آگاهی

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۷ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

1. جنگجویی:  سالکی که به دنبال دانش می رود, مانند جنگجویی باید باشد که به میدان جنگ می رود; هوشیار, ترسان, محتاط و با اطمینان. رفتن به سوی دانش, یا جنگ, به هر شکل دیگری, اشتباه است و ندامت و تأسف به دنبال دارد. این همانندی, نشان می دهد که جوینده حقیقت نیز دشمنانی فرا روی خود دارد که باید به سان جنگجویی مبارز گام در راه نهد. اما تفاوت او با جنگجوی واقعی در نوع دشمنی است که در کمین آنان نشسته است. جنگجوی واقعی را دشمنی خارجی و رو در روست, اما سالک را چهار دشمن است که هر چهار دشمن به گونه ای به خود سالک راجع است. اینان دشمنان طبیعی هر انسانی هستند; اما سالک مبارز, هماوردی با آنان را یاد می گیرد و در عمل می آزماید.

 

این چهار دشمن عبارتند از: ترس, وضوح ذهنی, قدرت, کهولت. ترس اولین دشمنی است که در کمین سالک است. ترک عادت و رها کردن حالتها و چگونگیهای مأنوس پیشین و رویاروی با حالتهای پیش بینی نشده وحشت آور است. ذهن ما گرایش دارد تا به جهان عادی که برابر با توصیف همنوعان ماست وفادار بماند و از آن نگهداری کند. بی توجهی به صدای ذهن و قرار گرفتن در وضعیت تازه, موجب آشفتگی ما می شود.

 

قصد ترس آن است که ما را از رسیدن به واقعیت دور کند. ترس, نقش اسلحه ذهن را بازی می کند و در تمام راه معرفت, می تواند برای سالک مشکل آفرینی کند. مبارزه ای طولانی لازم است تا برای همیشه بر ترس فایق آییم. تنها با (دید) و (وضوحی) روزافزون می توانیم ترس را از خود برانیم.

 

دومین دشمن (وضوح) است. وضوح سلاح دیگر ذهن است و مراد از آن این است که سالک با اندک پیروزی بپندارد که به هدف رسیده است و تجربه های خود را قطعی بینگارد و از ادامه راه باز ایستد. وضوح سعی دارد, سالک را در (دامنه) گرفتار کند و از صعود بر قله معرفت باز دارد. بسیاری از طالبان معرفت, بر ترس خویش فایق آمده اند, ولی قربانی وضوح شده اند. ترس دشمن روبه رو است, در حالی که وضوح شبیخون می زند. این خودبینی و از خود راضی بودن, از کسب تجربه های نوین, جلوگیری می کند. برای آن که سالک (وضوح) را مغلوب خود سازد, نیاز به کسب اقتدار دارد; اما این اقتدار می تواند نقش دشمن سوم را برای سالک داشته باشد. و آن وقتی است که از اقتدار برای آزهای مادی استفاده کند. دون خوان بر ساحران قدیم خرده می گیرد که آنان به جای آن که اقتدار را دستمایه معرفت شهودی قرار دهند, در جهت هدفهای شخصی خویش آن را به هدر دادند. پیروزی در معرفت, در گرو صداقت سالک است. هنگامی که (معرفت) تنها هدف ما باشد, دشمنی اقتدار به ما آسیبی نمی زند.

 

چهارمین دشمن, کهولت و مرگ است. این دشمن را چاره ای نیست. زمانی خواهد آمد که پیری و مرگ نیروی ما را می رباید. کاری که سالک می تواند انجام دهد این است که پیش از آن که پیری نیروی او را فرسایش دهد, گامهای دشوار را بردارد و از شادابی و بی باکی جوانی بهره گیرد, تا گردنه های دشوار راه معرفت را بپیماید و چون نشانه های پیری فرا رسد, در صرف (نیرو و وقت) مقتصدانه عمل کند.

 

2. سالک یک شکارچی است: سالک برای آن که میدان را بر دشمنان تنگ کند, باید به سان شکارچی عمل کند. شکار او (اقتدار) است. برای شکار اقتدار, باید اصول کمین و شکار را رعایت کند. این اصول او را قادر می سازد تا از هر موقعیت تصور ناپذیری بهترین استفاده را بکند.

 

این اصول عبارتند از:

 

1. سالک مبارز, خودش میدان مبارزه را برگزیند و در ابتدا میدان را خوب شناسایی کند.

 

2. به سادگی خو کند و چیزهای غیر ضرور را رها سازد.

 

3. تمام تمرکز خویش را برای تصمیم جدی به مبارزه یا ترک آن به کار گیرد.

 

4. در حالت ریلکس قرار گرفته و خود را رها سازد تا (اقتدار) تنها راهبر او باشد.

 

5. فکر را از چیزهای عجیب و غریب منصرف سازد.

 

6. فشرده نمودن وقت و اهمیت دادن به لحظه ها.

 

7. مراقبت دورادور از صحنه و خودداری از پیش افتادن متهورانه در صحنه.27

 


رعایت اصول بالا, نتیجه های زیر را نیز به دنبال دارد:

 

1. شکارچی یاد می گیرد خود را جدی نگیرد, می آموزد که به خودش هم بخندد.

 

2. صبر بی انتها دارد و هرگز شتابی ندارد.

 

3. توانایی نامحدود در بالبداهه ساختن چیزها.28
3. بی نیازی

 

ویژگی سالک شکارچی نیاز اندک اوست. او به کم ترین مواهب مادی رضایت می دهد. او آرمان و مقصدی والا دارد و منتظر است و تا زمانی که انتظار می کشد, چیزی نمی خواهد. بنابراین, هر اندک چیزی هم که به دست می آورد, بیش از آن است که می خواهد. اگر نیاز به خوردن باشد, راهی برای آن می یابد; چرا که گرسنه نیست. اگر چیزی تنش را بیازارد, راه چاره ای برای آن خواهد یافت; چرا که درد نمی کشد. گرسنه بودن یا درد کشیدن بدان معناست که او سالکی مبارز نیست و نیروهای درد و گرسنگی او را نابود خواهند کرد.

همچنین سالک مبارز می پندارد که مرده است. به همین علت چیزی ندارد که از دست بدهد.

این ویژگی در سالک, سبب می شود که هیچ گاه نگران نباشد و علتی برای این نگرانی وجود نداشته باشد و چون چنین است او انسانی برتر است و از (دسترس بودن) همنوعانش خارج است.

دکتر بتسابه مهدوی
1 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

طریقهٔ استفاده کردن از نیروى حیات (چى)

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۴۱ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

در روز باید انسان‌ها نیروى حیات (چی) خود را صرف کارهاى مختلف نمایند، البته نه بیشتر و نه کمتر از حد توان، و حتماً باید در شرایط، مکان و زمان مناسب و مربوط به خود از آنها استفاده نمایند در غیر این‌صورت زندگى خود را خیلى سریع‌تر از وقت تعیین شده از دست مى‌دهند و آن هم با رنج و درد فراوان.

 

حالا بیائید شیوهٔ زندگى خود را عوض کنید، طورى که برنامه‌هاى درست تقویت انرژى حیات (چی) را کاملاً و با تمام وجود حس کنید. اگر به درجه‌اى برسید که بتوانید با تمام وجود علم انرژى حیات (چی) را حس کنید به بالاترین درجهٔ تکامل یعنى خودشناسى رسیده‌اید و هیچ‌گاه نخواهید مرد (جسم فانى است ولى روح همیشه جاویدان است، به‌شرطى که انسان به خودشناسى برسد).

 

کسى که نیروى حیات (چی) را کاملاً درک و حس کند هیچ‌گاه بیمار نمى‌گردد و حتى در سن خیلى زیاد از حافظه و چابکى بالائى برخوردار خواهد بود، طورى که دیگران مى‌گویند به فلان شخص نمى‌آید که پیرمرد ۱۲۰ ساله باشد، بلکه از لحاظ برخورد، حافظه، چابکى و نیرو حتى از یک جوان ۲۰ ساله هم قوى‌تر است. این‌گونه افراد هرچقدر پیرتر مى‌شوند داراى حافظه، روحیه، چابکى و انرژى زیادترى مى‌گردند.

 

ما فقط در داستان‌ها خوانده‌ایم و یا نهایتاً در روزنامه‌ها و مجلات مى‌خوانیم که فلانى در سن ۱۲۰ سالگى هنوز داراى هوش و چابکى دوران جوانى مى‌باشد و با این سن هنوز در مزرعه و یا جنگل و یا در جاهاى دیگر مشغول به کار خود مى‌باشد و تا به حال هم به دکتر مراجعه نکرده است. درست است، این مطالب داستان تخیلى نیست بلکه واقعیت دارد، زیرا این‌گونه افراد در شرایط، مکان و زمان مربوط به خود قرار گرفته و انرژى حیات (چی) را با تمام وجود خود حس کرده‌اند. حالا که این‌گونه اشخاص با تمام وجود خود انرژى حیات (چی) را حس مى‌کنند، انرژى حیات (چی) هم به آنها خوش آمد مى‌گوید و انرژى خود را تمام و کمال تحت اختیار شخص موردنظر قرار مى‌دهد و به قول معروف با یکدیگر دوست صمیمى شده و هیچ‌گاه همدیگر را ترک نمى‌کنند. تا دیر نشده با انرژى حیات (چی) خود دوست شوید و با تمام وجود آن را حس کرده و تحت نترل خود بگیرید.

دکتر بتسابه مهدوی
27 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

درد، بیمارى ، مرگ

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۳۶ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

مثلث قدرت سلامتى در سه مورد صحبت مى‌کند که سه طرف ثلث قدرت را تشکیل مى‌دهد و اگر شخصى با این علم آشنا شود و آن را رعایت نماید هیچ‌ گاه بیمار نمى‌گردد و از طول عمر برخوردار مى‌گردد.

این سه مورد به شرح زیر مى‌باشد:

 

۱. درد، تجمع بارهاى الکتریکى در یک نقطه از بدن مى‌باشد.

 

۲. بیماری، کمبود و یا افزایش نیروى حیات چی یا بارهاى الکتریکی در یک نقطه از بدن مى‌باشد.

 

۳. مرگ، تخلیهٔ نیروى حیات چی یا بارهاى الکتریکی یا هاله‌هاى نورانى اطراف بدن از کل بدن مى‌باشد.

دکتر بتسابه مهدوی
27 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 26 آبان 1395

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۴۳ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

هاله انرژی و عرفان

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۵۵ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

در نوشته های باقیمانده از عرفا به ندرت از حوزهء انرژی سخنی بمیان آمده است ولی نظرات آنان طی گذشت بیش از هفت هزار سال در سراسر جهان با مشاهدات دانشمندان تا به امروز مطابقت دارد. تمامی مذاهب معنوی از روئیت نور در اطراف سراشخاص سخن گفته اند، که بواسطه عبادات و نیایش قلبی وجودشان سرشار از اگاهی شده به رفعت ، مراتب و مقامات معنوی ومتعالی رسیده قابلیتهای پنهان حس برتر در آنان آشکار میشود0

در باورهای سنتی معنوی هند باستان که حدود پنجهزار سال قدمت دارد از نوعی انرژی کیهانی بنام پــــراناperana)) سخن گفته اند که این انرژی کیهانی تشکیل دهنده و منشاء اصلی حیات قلمداد میشود. پرانا یا نفس حیات، در تمام کالبدها دمیده شده و به آنها هستی می بخشد0

یوگی ها، جین ها، مرتاضان و عرفا با استفاده از ذن، مدیتیشن، مراقبه، فنون تنفسی و تمرینات جسمی تلاش میکنند تا این انرژی را به تسلط خویش در آورده هشیاری و طول عمر فرا تراز حد معمول بدست آورند0

چینیان در هزاره سوم پیش از میلاد به وجود انرژی حیاتی بنام چــــی(chi) معتقدند،که تمام موجودات جاندار و بیجان متشکل از این انرژی اند0

چــــی که ترکیبی از دو قطب نیرو یعنی یین (yin) و یانگ(yang) میباشد.وفتی این دو نیرو در حالت متعادل باشند انسان تندرست و سالم است. و در صورت عدم تعادل دچار بیماری میشود0

غلبه نیروی یانگ موجب فعالیت شدید اعضاء بدن و برتری یین باعث کاهش فعالیت و نقصان در بدن خواهد بود. که حاصل هر دو حالت غیر متعادل بروز بیماریست. هنر طب سنتی چین و رشته های زیر مجموعه آن بر ایجاد تعادل بین یین و یانگ استواراست0

در مکتب عرفانی یهودیت کالابا ( kalaba) در حدود 540 سال پیش از میلاد حضرت مسیح (ع) به همین دونیرو به عنوان نور اثیری اشاره میکندکه به آن کارنایین(karnaeen ) نیز اطلاق کرده اند. وبه عنوان مثال میکل آنژ در تندیس حضرت موسی (ع) کارنایین را به شکل دو شاخ نشان داده در حالی که میتوانسته آنرا با دو رشته نور نیز نشان دهد وشاید این کار او ناشی از معنی این لغت در زبان عبری باشد که دارای دو معنی شاخ و نور است. همچنین در اسطوره اسب شاخدار که سمبلی از عشق و الوهیت است، شاخی در پیشانی اسب سفید ونوری در اطراف او ترسیم شده است0

در کتاب عهد عتیق نیز در باره نوری جانداران خصوصا" انسانها اشاراتی متعدد شده است0

در کتاب علوم آینده نوشته جان وایت از 97 فرهنگ مختلف که پدیده هاله را با 97 نام مختلف میشناسند، یاد شده است0

در بسیاری از مکاتیب تعالیم اسرار و رموزمانند مغ ها درمتون قدیم ایران باستان،کاهنین در مصر باستان، ودیک (vedic)،الهی شناسان، کیمیا گران، بومیان آمریکا، قبائل آفریقایی، بوداییان هندوستان، تبت، نپال، بودیست های ذن در چین و ژاپن وتفسیر متون سانسکریت، کنفوسیوس، فیثاغورث ، کریشنا و بسیاری دیگر0

از قرن شانزدهم میلادی به بعد افراد مختلف خصوصا" پزشکان زیادی که در پی کشف درمان بیماریها بوده اندو محققین معاصر در تعلیم نوین علمی موفق شده اند نتایج مشاهدات عینی خود را به این اطلاعات اضافه نمایند که در بخشهای مختلف (تاریخچه هیپنوتیزم) و هاله درمانی از آنها به تفصیل یاد خواهد شد0

نظریه وجود انرژی کیهانی که با تسلط به طبیعت و قابلیت نفوذ در تماس اجزاء آن توسط بسیاری از نظریه پردازان مطرح شده و به عنوان کالبدنورانی شناخته شده است نخستین بار حدود پانصد سال قبل از میلاد حضرت مسیح(ع) توسط پیروان فیثاغورث به ثبت رسیده است، آنان معتقد بودند این نور میتواند بر اندامهای بدن انسان تاثیر گذار بوده و درمانی بر بیماریها باشد0

دانشمندانی همچون بویراک (boirak)  و لی بوالت (lee bovalt) در قرن دوازدهم نوعی انرژی را در بدن انسان شناسایی کردند که عامل تاثیر از راه دور در بین افراد است.

 به نظر آنان هر کسی به دلیل حضور خود درهر جایی میتواند تاثیرات مطلوب یا نا مطلوب ، مثبت یا منفی بر روی دیگران بگذارد وحتی میتواند این تاثیرات را تا فاصله های دوری روی دیگران منتقل نماید0

 

پاراسلسوس فیزیکدان و مصلح مذهبی سویسی (1541-1493 ) این انرژی را ایلیاستر(ILLiaster) نامید و آنرا ترکیبی از انرژی حیات و عنصر حیات میدانست0

هلمونت (HeLmont) ریاضیدان قرن نوزدهم، سیالی کیهانی را که در تمام طبیعت وجود و نفوذ دارد و ماده ای دارای جسم یا قابل تراکم نیست معرفی نمود  به نظر او این سیال روح حیاتبخش خالصی است که در تمام کالبدها نفوذ میکند0

لایب نیتـــــــز(Leibnitz) دانشمند ریاضیدان نیز معتقد بود که عالم از عواملی تشکیل شده که هر یک منشاء انرژی بوده و خود محرک خویش هستند0

پدیده انرژی کیهانی در قرن نوزدهم توسط هلمونت و مسمر(Mesmer)

که بنیانگذار مسمریسم بودند مطرح شد که بعدها به نظریه هیپنوتیزم تبدیل شد0(تاریخچه هیپنوتیزمراجعه شود)

به نظر آنان اجسام و اشیاء ، جاندار و بیجان بوسیله این انرژی شارژ شده و کالبدهای مادی میتوانند از فاصله های دور تاثیراتی یکطرفه یا متقابل بر هم داشته باشند0

با طرح این نظریه فرضیه ای مطرح شد که بر اساس آن احتمال وجود میدانی از انرژی تا حدی با حوزه الکترو مغناطیسی قابل قیاس بود0

کنت ویلهم رایش باخ (Count WiLheLm Von Reich Bach) در قرن نوزدهم طی سی سال وقت خود را صرف انجام آزمایشهای تجربی اطراف  نوعی حوزه انرژی بنام ادیک (Odic ) نمود به نظر او ادیک بخشی از خصوصیات حوزه الکترو مغناطیسی تشریحی، توسط  جیمزکلرک ماکسول (Jemes Clerk Maxwell ) را دارا بود، او در کشف ادیک به این نتیجه رسید که قطبهای آهنربا نه تنها نماینده قطبیت مغناطیسی بلکه دارای قطبی منحصر بفرد بنام میدان ادیک هستند. سایر اشیاء مثل کریستالها هم بدون اینکه خاصیت مغناطیسی داشته باشند دارای این میدان هستند. ضمنا" میدان ادیک را نماینده مشخصات ذهنی ای چون( داغ، قرمزو نامطلوب)  یا (سرد، آبی و مطلوب) دانست. ضمن اینکه نتیجه گرفت قطبهای همنام مغناطیسی همدیگر را جذب نمیکنند ولی قطبهای همنام ادیک به سوی هم جذب میشوند، واین اصل یکی از مهمترین خواص پدیده هاله هاست.

رایش باخ رابطه بین انفجار های الکترو مغناطیسی خورشید و غلظت های حوزه ادیک مربوطه به هر کدام را مورد بررسی قرار داد و کشف کرد بیشترین تمرکز این انرژی درطیفهای قرمز و بنفش متمایل به آبی اشعه خورشیدی است و بارهای مخالف،مفاهیم ذهنی گرما و سرما را با درجات قدرت متفاوتی تولید می کند. او موفق شد طی یک رشته آزمایشات نوسانات مربوطه را در یک طبقه بندی نوسانی قرار دهد .

تمام شاخصهای الکتریکی مثبت در افراد مورد آزمایش حس گرما را القا و عواطف نا مطلوب تولید کردند و شاخصهای منفی حس سرما و خوشایند را تولید نمود.

میزان قدرت این عواطف به نسبت وضعیت آنها در جدول نوسانی تغییر میکرد .دریافتهای حسی از گرما تا سرما متغییر و با رنگهای مختلف طیفها از قرمز تا نیلی مطابقت داشتند .

رایش باخ به این نتیجه رسید که میدان انرژی ادیک از طریق سیم قابل انتقال است ،اما سرعت آن بسیار کند و تقریبا" چهار متر بر ثانیه است (این مطلب در انتقال انرژی از راه دور تاثیر فراوانی گذاشت) و سرعت مذکور بیشتر به جرم عنصر تشکیل دهنده سیم بستگی دارد تا به درجه رسانایی آن .

او کشف نمود که این حوزه انرژی مثل حوزه الکتریکی میتواند اشیاء و اجسام را در محدوده خود باردار نماید.آزمایشاهای دیگر او نشان داد بخشی از این انرژی میتواند مانند نور از طریق عدسی متمرکز شود،در حالی که بخش دیگری از آن از اطراف عدسی دفع میشوند،درست مثل شعله شمعی که از اطراف موانع جریان پیدا میکند این بخش منحرف شده از حوزه انرژی ادیک در مقابل جریان هوا و برخی موانع مانند شعله شمع عمل میکند (انتقال انرژی شفا بخشی در برخورد با برخی موانع چنین عمل میکند) به نظر می رسد که طبیعتی همچون گاز مایع دارد. بر اساس این آزمایشات میدان هاله در طبیعت خود همچون سیالات است و در بعد انرژی مانند امواج عمل می کند .

به نظر اوجریان دریافت نیروی ادیک در بدن انسان تقارنی شبیه به آنچه در بلورها در راستای محور اصلی وجود دارد ایجاد میکند. براساس این کشف تجربی،او سمت چپ بدن را به عنوان قطب منفی و سمت راست بدن را قطب مثبت دانست و این مساله با مفهوم یین و یانگ در چین باستان مطابقت دارد.

 چیزهایی که انرژی حیاتی (هاله) شما را به سرعت دچار کاهش، خفگی یا تغییر شکل می‌کنند عبارتند از:

 

1ــ ترس، استرس، اضطراب، تنفر، حسادت یا هر فکر یا احساس منفی دیگر

 

2_ بحرانهای فیزیکی در بدن، مانند بیماریها، تحریکهای مصنوعی (داروها) وغیره. این عوامل می‌توانند بطور موقت انرژی هاله را افزایش دهند ولی بعد از آن شخص دچار افت انرژی می‌شود، این اثر شبیه بالا رفتن حرارت بدن شما در هنگام بیماری است. برای تشخیص چنین بحرانی باید بتوانید هاله را تفسیر کنید. چنین هاله‌ی تقویت‌شده‌ای به احتمال زیاد سفید خواهد بود.

 

3_ لباسها و محیطی که با هاله‌ی شما تضاد دارند. لباسهای دارای رنگهای مات، به جای اینکه انرژی حیاتی شما را تقویت کنند آن را جذب می‌کنند. جالب است که بدانید، در زمین به طور کلی مردان صرف‌نظر از فرهنگ، نژاد و تغذیه، در سنین پایین‌تری نسبت به زنان می‌میرند. به نظر ما علت این است که مردان برای بیشتر مدت عمر خود از لباسهایی به رنگ سیاه یا خاکستری استفاده می‌کنند و به ندرت رنگهای دیگر را بکار می‌برند، زنان در لباسهای خود از رنگهای متنوع‌تری استفاده کرده، بطور مکرر آنها را تغییر می‌دهند. جالب است که در طبیعت، پرندگان نر اغلب رنگهای روشن‌تری نسبت به پرندگان ماده دارند، و عمرشان هم طولانی‌تر است. طبیعت همیشه به ما درس می‌دهد، و کاری که ما باید انجام دهیم این است که از طبیعت ایده بگیریم.

 

یک اثر فوری پوشیدن لباسهای خاکستری، سیاه یا قهوه‌ای این است که خستگی شما را تسریع می‌کنند. آیا توجه کرده‌اید که جوانان امروزه به مراتب مسن‌تر از آنچه هستند، به نظر می‌رسند؟

 

منطقی است که ما تا حد امکان از تمام عوامل بالا دوری کنیم. به سر بردن با هر یک از این عوامل به مدت طولانی، می‌تواند بر روح و هاله‌ی شما تاثیری پایدار بگذارد.
دکتر بتسابه مهدوی

20 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال
https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

راه کمال انسان

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۰۲ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

در بسیاری از مکاتب باطنی، منظور از فعال‌سازی این  نیرو، عبور از این دنیا و رسیدن به هدف غایی آن(اقلیم الهی و حیات جاودان) بوده است. اما برای هر کسی این احتمال وجود دارد که پس از فعال‌سازی نیروی حیاتی خود در دام خودبینی (و نه خدابینی) بیفتد و از این نیرو برای خودنمایی و ... سوءاستفاده کند. از این‌رو اغلب مکاتب باطنی روش‌های فعال‌سازی نیروی حیاتی را صرفاً به شاگردان خاص و محرم خود و آن هم تحت شرایط معینی که گاه شامل تأیید محرمیت فرد در آزمون‌های متعدد و گرفتن تعهد و بستن عهد است،  آموزش می‌دهند.

 

«این نیروها و کرامات، میزان پیشرفت و محک آزمایشی است که به واسطة آن شخص تکامل و ترقی معنوی خویش را می‌آزماید و همواره کتب مقدس از نحوة به کار بستن نامشروع نیروهای شگرفی که امکان دارد صاحبان آنان را وسوسه بکند یا موجب انحراف و استفادة سو گردد، برحذر داشته‌اند، چه به مجرد این که شخص از این نیروها استفاده کرد، یا در موردی خاص از آنان استمداد طلبید، خویشتن را از امکان اکتساب نیروهای جدید ساقط می‌گرداند و چون منحرف شود، وی دیگر سالک راه آزادی و نجات نیست بلکه جادوگری بس توانا و متبحر است که صاحب نیروی افسون و جادوست. وانگهی نیروهایی که تا آنگاه معرف پیشرفت معنوی سالک بود، حال مبدل به موانعی می‌گردد که راه را برای آزادی و رستگاری و رسیدن به هدف نهایی ناهموار می‌سازد.»

 

بسیاری از انسان‌ها در این دنیای مادی، مانند برگ‌های خشکیده، تقریباً فاقد نیروی حیاتی هستند. با افزایش تدریجی نیروی حیاتی پرانا، شخص به تدریج زنده و فعال و از حالت مرده یا نیمه مرده خارج می‌شود. هنگامی که شخص به تمامی از نیروی حیات پر شود، خصوصیات آن نیرو را به صورت کامل به دست می‌آورد. در این جهان تنها احیای مجدد و بازگشت به اصل خود که همانا زندگی جاوید در حضور خداوند است اهمیت دارد. بقیه چیزهای دیگر، مقطعی و گذراست. این راه کمال انسان است.

دکتر بتسابه مهدوی

19 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال
https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 9 آبان 1395

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۴۰ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 8 آبان 1395

بتسابه مهدوی | شنبه, ۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۱۴ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی