دکتر بتسابه مهدوی
یکم. براساس جهان بینى قرآنى، هر حرکت و عمل
مثبتى که با انگیزه تقرب به سوى خدا انجام گیرد، عبادت است و عبادت منحصر به مناسک
خاصى چون دعا و نیایش نیست. همه فعالیت هاى علمى، اقتصادى، سیاسى و... در صورتى که
هماهنگ با نظام ارزشى و انگیزه هاى الهى باشد، عبادت است و انسان مى تواند در همه احوال
- حتى خوردن و خوابیدن و مرگ و زندگى - یکپارچه خدایى و در جهت تکامل و تقرب به خدا
قرار گیرد: «قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»؛
انعام (6)، آیه 162.. البته عبادت به معناى خاص آن؛ یعنى، نیایش و مناسک ویژه، جایگاه
خاص و بسیار مهمى در دین دارد.
دوم. توجه به فلسفه عبادت داراى اهمیت بسیارى
است. امیرمؤمنان(علیه السلام) در این باره مى فرماید: «فَاِنَّ اللَّهِ سُبحانَهُ و
تَعالى خَلَقَ الْخَلقَ حینَ خَلَقَهُمْ غَنیاً عَنْ طاعَتِهِم آمِناً مِنْ مَعْصیَتِهِم
لأَنَّهُ لاتَضُرِّهُ معصیةُ مَنْ عَصاهُ و لا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ أَطاعَهُ»؛ نهج
البلاغه، خطبه 194.؛ «خداوند سبحان مخلوقات را آفرید؛ در حالى که از اطاعت آنها بى
نیاز و از معصیتشان در امان بود؛ زیرا نه نافرمانى گناهکاران به او زیان مى رساند و
نه اطاعت مطیعان به او نفعى مى بخشد».
زعشق ناتمام ما، جمال یار مستغنى اس به آب و رنگ و خال و خط، چه حاجت روى زیبا
را
عبادت، آثار مثبت بسیارى در حیات این جهانى و
آن جهانى دارد جهت آگاهى بیشتر در این باره بنگرید:
1. نیازى فطرى و مطلوبى ذاتى؛
2. راهى به سوى خودیابى و رهایى از پوچى؛
3. پرواز به فراخناى فرامادى هستى و گذر از تنگناى
مادیت؛
4. کسب یقین؛
5. پیروزى روح بر بدن؛
6. سلامت و آرامش روان؛
7. ربوبیت و ولایت بر نفس و تسلط بر قواى نفسانى؛
8. تقرب به خدا؛
9. پشتوانه اخلاق و ایمان؛
10. پشتوانه قانون و اجتماع؛
11. پرورش نیکخواهى؛
12. تربیت و سازندگى و...
چهارم . چرایى کمال
ابتدا باید توجه داشت که سعادت و «کمال» براى
انسان مطلوب بالذات است و مطابق ساختار وجودى و نیازخواهى درونى او است؛ چنان که رشد
و میوه دهى درخت، مطابق ساختار طبیعى آن است و این رشد و کمال براى همگان خوشایند است.
کمال و تعالى انسان نیز براى همگان خوشایند است
به طورى که میل و خواسته بشر براى رسیدن به کمال محدودیتى ندارد و به طور طبیعى انسان
ها همه زیبایى ها و خوبى ها را هدف گیرى مى کنند؛ از این رو بهشت به عنوان جلوه گاه
همه زیبایى ها و جایگاه همه خوبى ها و خوب ها، خواسته همه دل پاکان و خردمندان است.بنا
براین اراده الهی بر کمال انسان در واقع جلوه همان رحمت بی انتهای اوست و نیاز به جستجوی
فلسفه دیگری نیست.
لیکن باید کمال انسان را شناخت . این کمال پیوند
عمیق انسان با کمال و جمال مطلق الهی است که انسان همواره در التهاب و تکاپوی آن است.Tو هیچ چیز جز وصال یار نمی تواند عطش درونی او
را سیراب کند.}.
انسان همیشه دنبال دارا شدن است و اینکه انسان
دنبال چیزى مى رود و بعد که آن را واجد شد، شوقش کاهش مى یابد و بلکه حالت تنفّر و
دلزدگى پیدا مى کند، دلیل آن است که آنچه انسان در عمق دلش مى خواسته، آن چیز نبوده
است! خیال مى کرده آن بوده؛ ولى در اصل دنبال چیز برتر؛ یعنى، کمال مطلق بوده است.
انسان طالب کمال است، آن هم کمال نامحدود؛ چون از محدودیت که نقص و عدم است، تنفر دارد.
به هر کمالى که مى رسد، اول همان بارقه کمال نامحدود او را به سوى این کمال محدود مى
کشاند؛ پس خیال مى کند مطلوب و گمشده اش این است! دنبال یک اتومبیل یا خانه یا فلان
مُد مى رود و تصورش این است که گمشده واقعى اش این است.
وقتى که مى رسد و آن را کمتر از آنچه مى خواست
مى بیند، باز دنبال چیز دیگر مى رود. به آن هم که رسید، چون اشباع نمى شود، مجدداً
از آن دلزده شده و دنبال دیگرى مى رود و... . حال اگر این انسان، به چیزى یا جایى رسید
که کمال مطلق است (یعنى به آنچه که در نهادش قرار داده شده است)، در آنجا آرام مى گیرد.
دلزدگى هم پیدا نمى کند و به دنبال تحول هم نیست. درست مانند رود خروشانى که به اقیانوس
مى رسد و یک مرتبه از خروش مى افتد.
حافظ مى گوید:
روشن از پرتو رویت نظرى نیست که نیست منت خاک درت بر بصرى نیست که نیست
ناظر روى تو صاحب نظرانند آرى سرّ گیسوى تو در هیچ سرى نیست که نیست
یا سعدى مى گوید:
به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
نه فلک راست مسلّم نه ملک را حاصل آنچه در سرّ سویداى بنى آدم از اوست
آنچه که در سّر سویداى بنى آدم مى دانند، همین
است که او جز با خداى خودش با هیچ جا پیوند واقعى ندارد؛ با هر چه پیوند داشته باشد،
پیوندى است موقتى و مجازى و روزى آن را خواهد برید.
دکتر بتسابه مهدوی
18 آذر 1395
تهران
![](//bayanbox.ir/view/4818573686401012926/watermark11.jpg)
ارتباط با ما از راه کانال
https://telegram.me/naghshnegareh