نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۷۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بتسابه مهدوی» ثبت شده است

خنده چیست؟

بتسابه مهدوی | شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۲۴ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

** خنده در واقع مؤلفه ای است که در چهره ظاهر می شود و یک نمود ظاهری از احساس درونی انسان است. تمام احساسات ما به شکل رفتار خودشان را نشان می دهند و یکی از احساسات خوشایند و خوبی که همان احساس شادمانی است، خودش را به صورت «خنده» نشان می دهد. به همین دلیل وقتی می خندیم در درونمان احساس خوبی را تجربه می کنیم.

 

** اگر خنده واقعی باشد، احساس شادمانی را به وجود می آورد، اما بعضی وقتها خنده ها ظاهری است، یعنی فرد در درون خودش احساس خوشی ندارد و ظاهراً می خندد. به این نوع خنده متناقض یا «پارادوکس» می گویند، به این معنی که در درون یک احساس و در بیرون احساسی متفاوت وجود دارد.

 معمولاً نوع خنده خیلی زود شناخته می شود، چون اثری که ما انتظار داریم در طرف مقابل ما ایجاد نمی کند. به همین دلیل گاهی واژه «زهرخند» یا «نیشخند» در کنار «لبخند» جای می گیرد. مثل افرادی که ظاهراً می خندند، اما در درونشان غوغایی برپاست و فقط تظاهر به خنده می کنند.

 

** واسطه های شیمیایی مغز ما تحت تأثیر عوامل هیجانی دستخوش تغییر و تحول می شوند. مثلاً وقتی ما غمگین هستیم، تنظیم «سروتونین» که یک ناقل شیمیایی است، در مغز ما به هم می خورد.

 در واقع وقتی افسرده و غمگین هستیم، سروتونین کاهش پیدا می کند، اما وقتی می خندیم «دوپامین» که به عنوان ناقل شیمیایی در موضوعاتی مثل لذت بردن از زندگی و... اثر دارد، افزایش پیدا می کند و با زیاد شدن دوپامین احساس خوشی و لذت در ما ایجاد می شود و احساس رضایتمندی از زندگی پیدا می کنیم. اثرات واسطه های شیمیایی بسیار شگفت انگیز است، به طوری که با آزاد شدن دوپامین در اثر خندیدن (اگر از ته دل باشد) آنقدر احساس رضایت از زندگی به ما دست می دهد که حتی اگر وضع اقتصادی خوبی هم نداشته باشیم، باز هم از زندگی راضی خواهیم بود، زیرا همین واسطه های شیمیایی میزان رضایت ما را از زندگی بالا می برند.

«خنده» علاوه بر احساس رضایت و خوشحالی در زندگی اگر از ته دل باشد و تظاهر نباشد باعث افزایش یادگیری نیز می شود. (دوپامین باعث افزایش یادگیری می شود)

 

** یکی از مکانیسمهای دفاعی در افرادی که سلامت روان دارند، شوخ طبعی است و با اینکه با مسایل و مشکلات و سختی ها روبه رو می شوند، توانایی به شوخی گرفتن بعضی مسایل را دارند و گاهی به مشکلات خودشان می خندند که به این افراد «هیومور» می گویند.

  در واقع می توانیم بگوییم خنده مکانیسم بالغ است و افرادی که نمی خندند، دارای شخصیتهای ناپخته و نابالغ هستند و این افراد را حتی به زور نمی توانید بخندانید و به هیچ شیوه ای نمی توانید آنها را وادار به خندیدن کنید.

معمولاً این افراد دارای شخصیتهای بدبین، خسیس، افسرده و گوشه گیر هستند که به آنها «اسکیزوئید» می گویند، یعنی افرادی که راحت نمی خندند.

این افراد از چیزی لذت نمی برند. مثلاً در افرادی که دچار افسردگی می شوند، یکی از ویژگیهای آنها این است که طی مثلاً دو هفته از چیزی لذت نبردند و در ناحیه پیشانی آنها خطوط امگا دیده می شود.

 

** تحقیقات دکتر «ایموتو» در سال 1990 تا سال 2000 طی 10 سال مطالعه روی کریستالهای آب خیلی جالب است، وقتی در این بررسی کریستالهای آب را می گرفتند و در مقابل آنها می خندیدند، شکل کریستالها زیبا می شده، اما وقتی گریه می کردند، کریستالها بسیار نازیبا بودند.

  این موضوع روی بدن انسان نیز که سه چهارم آن آب است، صدق می کند و بر روح و روان ما اثر می گذارد.

ما همیشه در ارتباط هایمان باید دنبال کسی بگردیم که انرژی منفی به ما ندهد، چون معمولاً انرژیهای اطرافمان را جذب می کنیم و اگر با افراد بدبین و منفی همنشین باشیم، خواه ناخواه انرژی منفی به ما منتقل می شود، در حالی که اگر با آدمهای شاداب و خنده رو نشست و برخاست داشته باشیم، انرژی مثبت از آنها کسب می کنیم و روح و روان ما صدمه نمی بیند.

 

** هر چیزی حتی اگر بهترین و مفیدترین باشد، باید متعادل و نرمال باشد و از استاندارد خود تجاوز نکند. «خنده» هم از این قاعده مستثنا نیست و باید در حد تعادل باشد. ما در احادیث دینی هم داریم که خنده باید حد و اندازه داشته باشد.

 اگر بی خود و بی جا بخندیم، ضرر دارد، اگر زیاد بخندیم، ضرر دارد. مثلاً افرادی که در هر شرایط و اتفاقی می خندند(مثل وقتی که در یک تصادف چند نفر کشته و مجروح شدند)، دچار مشکل روانی و بیماری هستند و نیاز به درمان دارند.

معمولاً افرادی که دارای اختلالات خلقی دوقطبی هستند یکی از علایم آن شاد بودن بیش از حد آنهاست که باید تحت درمان قرار گیرند و اگر از اندازه خارج شود، نیاز به پیگیری جدی دارند.

کسانی که مسایل جدی زندگی را به شوخی می گیرند، دچار مشکل هستند و باید درمان شوند.
1800

  • بتسابه مهدوی

مفهوم واژه شیطان و جن

بتسابه مهدوی | شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۲۰ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

معناى لغوى

به عقیده طبرسى و راغب و ابن اثیر و دیگران «نون» شیطان، اصلى و جزو کلمه است؛ یعنى از ماده «شطن یشطن» می‌باشد. «شطن»؛ به معناى دور شدن است (شطن عنه ‏اى بَعُد) بنابراین، شیطان به معناى دور شده از خیر است. از آیات و روایات استفاده می‌شود که شیطان از جنّیان است.

باید توجه داشت که شیطان اسم عام (اسم جنس) است، در حالى که «ابلیس» اسم خاص (علم) می‌باشد و به عبارت دیگر؛ شیطان به هر موجود موذى و منحرف کننده و طاغى و سرکش، خواه انسانى یا غیر انسانى، می‌گویند و ابلیس نام آن شیطانى است که آدم را فریب داد و اکنون هم با لشکر و جنود خود در کمین آدمیان است.

 

واژه جن

این کلمه بیست و دو بار در قرآن مجید آمده است. «جن» در لغت به معناى پوشیدگى و پنهانى است و از آتش و یا آمیخته‌اى از آتش آفریده شده است. جن در عرف قرآن موجودى است با شعور و اراده که به اقتضاى طبیعتش از حواس بشر پوشیده می‌باشد و در شرایط عادى، قابل درک حسى نیست. او مانند انسان، مکلف است و در آخرت برانگیخته می‌شود. او می‌تواند مطیع یا عاصى، مؤمن یا مشرک و... باشد.

ملاصدرا ماهیت جن را این‌گونه توصیف می‌کند: «جن را وجودى در این جهان حس، و وجودى در جهان غیب و تمثیل (عالم مثال) است. اما وجودشان در این جهان، همان‌گونه که بیان شد هیچ جسمى که آن‌را نوعى از لطافت و اعتدال باشد نیست جز آن‌که را روحى در خور آن، و نفسى که از مبدأ فعال بر آن افاضه شده است، می باشد و ممکن است که علت ظهور و صورت پنهانى (جنّى) در برخى از اوقات، آن باشد که آنان بدن‌هاى لطیفى دارند که در لطافت و نرمى متوسط بوده و پذیراى جدایى و گرد آمدن است و چون گرد آمده و متکاثف شده قوام آن ستبر شده و مشاهده می‌گردد. و چون جدا گشت، قوامش نازک و جسمش لطیف گشته و از دیدگان پنهان می‌گردد؛ مانند هوا که چون تکاثف یافته و به صورت ابر در آمد مشاهده می‌گردد و چون به لطافت خود بازگشت دیده نمی‌گردد...».

جن همانند انسان داراى روح و بدن است و داراى شعور و اراده و حرکت می‌باشد. برخى از آنها مرد و برخى دیگر زن هستند، تولید مثل می‌کنند و مکلف و مسئول می‌باشند. در زندگى آنان مرگ و زندگى جریان دارد و از ایمان و کفر برخوردار می‌باشند.

 

ارتباط مفهوم جن و شیطان

شیطان در معناى اصلى گویا مفهوم وصفى دارد و به معناى «شریر» است. در قرآن عزیز، شیطان به همین معنا استعمال شده است، اما گاهى در مورد خود ابلیس و گاه با معناى عام در مورد هر موجود شریرى که شرارت در او «ملکه راسخ» گردیده، به کار رفته است. حتى در قرآن تصریح شده که ممکن است شیطان از جن یا از انس باشد.

در میان شیاطین جن فرد ممتازى وجود دارد که در شیطنت مقام عالى دارد و او ابلیس است. در مورد ابلیس در قرآن مباحث زیادى وجود دارد و از جمله به جن بودن او تصریح شده است.

  • بتسابه مهدوی

ستاره هفت پر

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۲۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

ستاره ی هفت پر (The Seven Pointed Star) نام کتاب مقدس مذهب هفت (The Faith of Seven) است. این کتاب بر اساس جنبه های مختلف خداوند، مورد پرستش پیروان این مذهب به بخش های گوناگون، مانند کتاب دوشیزه (Maiden's Book)، تقسیم شده است.

 

در ستاره ی هفت پر آمده است که مادامی که انسانی با تقوا، به سلاح ایمان مجهز باشد، ارواح و وایت ها (Wights) قادر به آسیب رساندن به وی نخواهند بود. هم چنین به گفته ی این کتاب مردمان معمولی باید از اربابان خود اطاعت کنند و اربابان از شاهان خود و شاهان نیز باید مطیع هفت جنبه ی گوناگون خداوند یکتا باشند. سپتون مریبالد (Septon Meribald) قادر به خواندن و نوشتن نیست ولی ستاره ی هفت پر را حفظ است.

 

فراز هایی از ستاره ی هفت پر

... و پدر دستان خود را به سوی آسمان برد و هفت ستاره برچید و سپس آنها را یک به یک بر پیشانی هوگور از هیل نهاد و از برای وی تاجی درخشان ساخت ...

... و دوشیزه دختری به نرمی بید با چشمانی زلال هم چون آب نزد او برد و هوگور اهل هیل اعلام کرد که وی را به همسری خواهد گرفت. پس مادر وی را بارور نمود و عجوزه پیشگویی کرد که وی از برای شاه چهل و چهار پسر قدرتمند خواهد آورد. جنگجو قوت به بازوان آنها داد و آهنگر از برای هر یک زرهی آهنین ساخت ..

 

  • بتسابه مهدوی

ستاره داوود در دیگر ادیان

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۵۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

به هنگام شرح این ستاره شش گوشه باید در نظر گرفت که همین نماد با عناوین دیگر در تاریخ بشر بارها و بارها دیده شده است و حتی در دوران پیش از تاریخ نیز ردپاهایی از آن به چشم می خورد.به جز یهودیت، این نشان در ادیان و عقاید بسیاری مانند مسیحیت، زرتشتی، هندو، بودایی، اسلام کاربرد داشته است. امروزه در برخی عقاید و گروههای سری مانند اشراقیون و فراماسونها از این نشان استفاده می شود.

 

برخی اعتقاد دارند این نگین به سلیمان نیرویی جادویی برای تسلط بر جنیان می بخشید. گمان می رود که این نشان برای اولین بار توسط ادیان شرقی و بخصوص در دین هندو استفاده شده باشد. در این دین، این ستاره نشان تعادل فکر و توازن بین خدا و انسان است. این نشانه مانند سایر نشانه های ادیان ریشه اجتماعی دارد نه دینی. ستاره شش گوشه نشانه چاکرای قلب است، به عنوان نماد مقدس اتحاد زن و مرد استفاده شده، در یونان نشانه ازدواج مقدس (Hieros Gamous) بوده و در هند به عنوان نماد رقص کیهانی شیوا و شاکتی به کار رفته است. اما آن چیزی که اینجا مورد نظر ما است، به طور خاص مفهوم "ستاره داود" یهودی ها است و نه ستاره های شش گوشه مشابه. معروف است که سلیمان نبی (ع) اولین بار از آن به عنوان مهر استفاده نمود.

 

بنابراین این علامت مهر یک پیامبر و در نتیجه نشانی الهی است. ستاره داود همان نماد مهر سلیمان میباشد. ستاره شش پر پویایی که به مهر سلیمان معروف است جنبه های مکمل مختلفی را نمادین میسازد. مثلث سر بالا نماد آتش و در عین حال انسانی که در جهت فعال و در جهت زمین منفعل است. مثلث سر پایین با آب یا انسانی که در جهت کائنات منفعل و در جهت زمین فعال است همخوانی دارد. مثلث سر بالا که خطی از میانش میگذرد نماد هوا، مثلث مخلف آن نماد زمین است. این مثلث ها روی هم رفته مهر سلیمان را تشکیل میدهد که نماد امتزاج همه عناصر و اتحاد ضدین یا متحد شدن مکمل هاست.

  • بتسابه مهدوی

تاریخچه ستاره داوود در یهودیت

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۲۴ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

در مورد زمان پیدایش آن اختلاف نظر وجود دارد، ستاره داوود را برخی سپر حضرت داوود می دانند ولی برخی دیگر شکل گیری این ستاره را از قرن 6 - 7 میلادی میدانند که بر اساس عرفان یهود دارای ارزش های متفاوتی است.

 

اولین بار که این نشان در تاریخ یهود ثبت شده در قرن ۱۲ میلادی توسط یهودا حدسی بوده است. یهودی ها در اکثر طول تاریخ شان، قومی سرگردان بوده اند که بدون داشتن حکومتی خاص، تنها حامی خود را خداوند می دانسته اند. ستاره داود را بسیاری از علمای یهودی، نمادی شش گوشه دانسته اند که نشان دهنده حاکمیت خداوند بر کهکشان و حمایت وی از یهودی ها از هر شش جهت است (شمال، جنوب، شرق، غرب، بالا و پایین). با همین استدلال، آنچیزی که ما آن را ستاره داود می نامیم، در زبان عبری Magen David یا "سپر داود" خوانده می شود و گفته می شود که داود در جنگ ها این ستاره شش گوش را به نشانه تحت حمایت قادر متعال بودن خود، بر سپرش نقش می کرده است.

 

تئوری دیگر این است که در طول شورش های (Kochba) در قرن اول روشی جدید برای ساخت سپرها کشف شده بود که طی آن با استفاده از دو مثلث به هم پیچیده در پشت سپر، قدرت دفاعی آن را تقویت می کردند. در متون کابالا (مجموعه آموزه های یهود) دو مثلث به دوگانگی درونی انسان تعبیر شده است: خیر در برابر شر، روح در برابر جسم و غیره. در عین حال گفته می شود که دو مثلث، نمادی از رابطه دو طرفه قوم یهود و خدا است.

 

مثلث رو به بالا، نشان دهنده کارهای خوبی هستند که به سمت بالا جریان می یابند و به نوبه خود خیر را از سمت خداوند به سمت پایین جاری می کنند. این جریان دوم، با یک مثلث به سمت پایین نشان داده می شود. گمان دیگر، این است که این نماد شش گوشه، شکلی است که از یک مرکز شکل گرفته و وجود یافته است. مرکز شکل نمایش دهنده بعد معنوی جهان است که توسط ابعاد مادی احاطه شده است. همچنین شش گوشه می تواند نشانگر شش روز کاری هفته باشند که طی آن ها خداوند جهان را آفریده است. در این تفسیر مرکز شکل، سبت (شنبه، روز استراحت و دعای یهودی ها) خواهد بود که شش روز دیگر هفته را در تعادل قرار می دهد.

 

در نهایت لازم است گفته شود که این نماد بارها و بارها با اهداف تحقیر آمیز به کار رفته است. بعضی ها به استهزاء می گویند که دو مثلث در خلاف جهت یکدیگر نمایاننده تضادهای موجود میان قوم یهود هستند. علاوه بر این در دوران نازی ها، حکومت عثمانی بر فلسطین و ... نیز یهودیان به شکلی تحقیر آمیز مجبور بودند بازوبندهایی حاوی این نماد بر بازو ببندند تا همه جا شناخته شوند. در پاسخ به این تحقیرها، امروزه دولت اسرائیل این نماد را به رنگ آبی بر روی پرچم خود نقش کرده است، اما فراموش نکنیم که این نماد نه نماد اسرائیل است و نه حتی نماد یهودیت، نماد اصلی یهودیت شمعدان هفت شاخه ای است که خودشان آن را Menorah می نامند. مثلث متساوی الاضلاع نماد ارزش های برابر است و ماسون ها آن را با نام ستاره داوود می شناسند که از جای گرفتن یک مثلث متساوی الاضلاع بر روی یک مثلث دیگر شکل می گیرد. امروز آن را سمبل قوم یهود می دانند که بر پرچم اسرائیل نیز دیده می شود.

 

اما در حقیقت اصل آن مصری است. اولین بار شوالیه های معبد آن را در تزیین دیوار کلیساها به کار بردند، چون آنها اولین کسانی بودند که در اورشلیم به حقایق مهمی دربارة مسیحیت دست یافتند. بعد از ازمیان رفتن معبدیان این نشان در کنیسه ها به کار رفت. اما ما در فراماسونری بی شک با همان مفهوم کهن مصری از آن بهره می گیریم و به این صورت دو نیروی مهم را با هم ترکیب می کنیم. با پاک کردن قسمت بالا و پایین دو مثلث به علامت نادری می رسیم که آن را خوب می شناسید.ستاره داوود ستاره 6 گوش منشکل از دو مثلث و در اصل دو هرم می باشد. یکی با راس رو به بالا (سمبل قدرت مصریان) و دیگری هرم واژگون است که با قدرت الهی، ظالمان سرنگون می گردند. در مورد زمان پیدایش آن اختلاف نظر وجود دارد، ستاره داوود را برخی سپر حضرت داوود می دانند ولی برخی دیگر شکل گیری این ستاره را از قرن 6 - 7 میلادی میدانند که بر اساس عرفان یهود دارای ارزش های متفاوتی است.

دکتر بتسابه مهدوی

4 مرداد 96

  • بتسابه مهدوی

ستاره داوود مهر سلیمان

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۲۰ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

ستاره داوود، مهر سلیمان، نگین سلیمان یا خاتم سلیمان شکلی مرکب از دو مثلث متساوی الاضلاع یکی رو به بالا و دیگری رو به پایین که روی هم قرار گرفته، تشکیل شده است. این تعریفی است که دنیا از ستاره داود میشناسد. این نشان در ادیان و عقاید مختلف، به خصوص یهودیت امروزی کاربرد دارد.

 

ستاره داوود در یهودیت

ستاره داوود (به عبری מָגֵן דָּוִד یا מגן דוד - ترجمه واژه به واژه: سپر داوود) نشان یهودیت، به خصوص در بین یهودیان اشکنازی است. این علامت را می توان بر روی پرچم کنونی کشور اسرائیل مشاهده کرد. برخی از یهودیان اعتقاد دارند که ستاره داوود نشانه آمیزش نهایت و بی نهایت، جهان دیدنی و جهان نادیدنی است. بر طبق نظر برخی علمای تورات ستاره شش گوشه دارد که نشان از شش روز هفته دارد.

 

مرکز ستاره را نماد روز هفتم می دانند که روز استراحت است. این معنا به نوعی همان جامعیت و تقدس عدد هفت است. اما برخی دیگر بر این باور هستند که این نشان داوود پیغمبر نیست، بلکه نشانهٔ داوود الروی فرزند سلیمان بن دوجی، که با ادعای مسیح بودن در مقابل سلجوقیان شورش کرد. سپس پس از مرگ وی نشانه پرچم او در بین یهودیان اشکنازی مشهور گردید. برخی از گروههای سنتی یهودی بجای این نشان که آن را بدعت می خوانند، از نشان سنتی یهود، منوره، استفاده می کنند. در قرآن کریم درباره حضرت سلیمان آمده: و عده اى از شیاطین براى او غواصى مى کردند و غیر از آن نیز کارهایى انجام مى دادند، و ما مراقب اوضاع آنها بودیم تا از فرمان سلیمان تمرد نکنند (انبیاء، 82).

 

جن نوعى از مخلوقات داراى عقل و شعور و استعداد و تکلیف است، که از نظر ما انسانها ناپیدا است و به همین جهت" جن" نامیده مى شود و بطورى که از آیات سوره جن استفاده مى شود آنها نیز مانند انسانها داراى دو گروهند مؤمنان صالح، و کافران سرکش، و ما هیچگونه دلیلى بر نفى چنین موجوداتى نداریم، و چون مخبر صادق (قرآن) از آن خبر داده مى پذیریم.

 

از آیات سوره ص و سبا و همچنین آیه مورد بحث به خوبى استفاده مى شود که این گروه از جن که مسخر سلیمان بودند افرادى باهوش، فعال، هنرمند و صنعتگر با مهارتهاى مختلف بودند.و جمله" یعملون عملا دون ذلک" (کارهایى جز این براى او انجام دادند) اجمالى است از آنچه مشروحش در سوره سبا آمده است: نشان مى دهد" محرابها و معابد بسیار عالى و زیبا و وسائل زندگى مختلف از جمله دیگها و سینى هاى بسیار بزرگ و مانند آن براى او مى ساختند".

 

از پاره اى دیگر از آیات مربوط به سلیمان استفاده مى شود که گروهى از شیاطین سرکش نیز وجود داشتند که او آنها را در بند کرده بود، «و آخرین مقرنین فی الأصفاد» (ص- 38) و شاید جمله" و کنا لهم حافظین" نیز اشاره به این باشد که ما آن گروه خدمتگزار سلیمان را از تمرد و سرکشى بازمى داشتیم. بنا به برخی روایات حضرت سلیمان نیز با این ستاره جنیان را به تسخیر خویش در آورده بود.

دکتر بتسابه مهدوی

4 مرداد 96

  • بتسابه مهدوی

فرق بشر و انسان و آدم

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۶ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

1. انسان از ریشه «نِسیان» به معنای فراموشی است. نیز گفته اند؛ انسان مصدر «اُنس» و «اِنس» و به معنای رام بودن و خو گرفتن و الفت و ملاطفت داشتن و ضد توحّش است؛ لذا یک مرحله بالاتر از بشر است. یعنی بشری که یک مرحله از کمال را پشت سر گذاشته و به همدمی و همزیستی و همکاری خو گرفته است.

 

2. بشر در لغت به معنای پوست، جلد، هیأت و ظاهر اشیاء است و لذا در مواردی به کار برده می شود که معنا و محتوای شیء مورد نظر نباشد.

 

 3. آدم از ریشه «اُدم» گرفته شده است که به معنای 1. چیزهائی است که به غذا و نان اضافه می شود تا مطبوع و لذیذ شوند. 2. اسوه و رئیس قوم یا خانواده 3. مشهور و معروف 4. باطن اشیاء.

 

بنابراین می توان گفت که از میان انسان ها افراد برگزیده و شاخص را می توان، آدم نامید و لذا آدم انسانی است که تقریباً به کمال رسیده باشد. در قرآن هر جا لازم بوده است که فرد یا افرادی از این موجود دو پا معرفی گردد؛ مفاهیم لغوی کلمه رعایت شده و آن نامی انتخاب و به کار برده شده است که معرف مسمّای مورد نظر باشد.

 

تفاوت «آدم» با «انسان» در قرآن کریم آن است که آدم در کاربرد قرآن، علم و اسم خاص برای «آدم ابوالبشر» است. علت نام گذاری «ابوالبشر» به «آدم» شاید به خاطر آن است که حضرت آدم علیه السلام «اسمر اللّون» یعنی «گندمگون» بوده است.

 

در برخی روایات نیز آمده است که آدم را از آن جهت آدم گویند که از «ادیم الارض»، یعنی روی زمین است. جسد حضرت آدم از خاک روی زمین آفریده شده است.

 

انسان از ماده «انس»، اسم جنس است. وجه نام گذاری انسان به خاطر زیادی اُنس او، و به جهت آن است که آفرینش او به گونه ای است که قوام زندگی او با انس با انسان های دیگر است. از این رو انسان مدنی بالطبع می باشد.

دکتر بتسابه مهدوی
19 تیر 1396

  • بتسابه مهدوی

خصوصیات عدد (8)

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۱۰ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

رمز موفقیت در زندگی هشتها قدرت طلبی و رفاه طلبی آنهاست. این افراد از تاثیرگذاری بر دیگران لذت می برند. به خصوص اگر این تأثیر معنوی باشد. اما از مشکلات مالی می ترسند. گاه از قدرت و شهرت هم ترس دارند. گاه رفتارشان به گونهای است که گویی برای خود هم کارشکنس می کنند. حال اگر این افراد به خود بیایند و از استعداد ذاتی خود بهره بگیرند، افرادی مثبت موفق و نیک خواهند بود.

 

هشتها به ظاهر ازرسیدن به قدرت اجتناب می کنند، ولی در باطن در جستجوی آن هستند و به طریق مبهم اما محسوس، برای دستیابی به قدرت و موفقیت، سازش کاری می کنند. اینان بایستی مشکلاتی را که در ارتباط با قدرت و مقام و تشخیص، که با آن مواجه می ردند، از میان بردارند.

 

رسیدن به اهداف معنوی و دست یابی به آرامش درون، برای عده ای از هشتها مقدمتر از قدرت مادی است، اما قدرت مادی در کنار قدرت معنوی، راه را برای رسیدن به اهداف انسانی آنها باز می کند.

 

هشت‏ها اغلب انگیزههای لازم را برای به دست آوردن پول و قدرت دارند و آنهایی که از این انگیزه ها بهره می گیرند، به موفقیت و ثروت خوبی هم دست پیدا می کنند.

 

هرکس بخواهد به استعداد معنوی و روحی خود دست پیدا کند، باید شرایط از همه لحاظ برای او فراهم باشد. که از جمله این شرایط، احساس امنیت مالی در حد متعارف است.

 

البته هشتها وقتی در زندگی به ثروت و قدرت با معنویت برسند، نباید از آن سوء استفاده کنند، زیرا این عمل آینده روحی آنان را تحت الشعاع قرار می‏ دهد.

 

هشتها به طور کلی اغلب متغیر و دمدمی مزاج هستند گاه اعمال و رفتاری مثبت دارند و گاه نیز منفی باف و لجوج و متمرد هستند بعضی قدرت طلب بوده و حتی گاه از قدرت خود سوء استفاده می کنند بعضی دیگر از پول و قدرت دوری می کنند و به روحانیت گرایش دارند آنان گاه فعال و اهل کار و کوشش و اجتماعی بوده و گاه منزوی و غیر فعال می باشند با این حال اغلب افراد خوش شانسی هستند.

 

هشتها وقتی مثبت اندیش باشند، به اکثر خواسته های خود می رسند. چون این توانایی در ذات آنها وجود دارد. هشتهایی که به شکوفایی استعداد مادی و معنوی خود برسند، ممکن است خیلی ثروتمند باشند یا با قناعت و در رضایت کامل زندگی کنند. ممکن است به شهرت و احترام و موفقیت خوب اجتماعی دست یابند، یا غیر از خانواده و دوستان و همکاران، برای دیگران ناشناس باقی بمانند و....

دکتر بتسابه مهدوی

14 تیر 1396

  • بتسابه مهدوی

خصوصیات عدد (5)

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۴۲ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

رمز موفقیت در زندگی پنجها انضباط و آزادی طلبی و بلکه آزادسازی استعداد عالی درون خواهد بود. اینان تا حدی مستقل و منضبط بوده دارای ذوق و سلیقه هستند اغلب دارای افکاری سازنده گاه وابسته متظاهر و بلوف زن هستند در ظاهر خود را مستقل نشان می ‏دهند، ولی در باطن وابسته هستند این افراد اغلب ظاهری آرام و باطنی پرتشویش دارند گاه عجول و پر جنب و جوش هستند اغلب اطلاعات زیاد، اما سطحی دارند در همه حال مایل به کسب تجربه هستند و از بی حوصلگی گریزانند.

 

پنجها عموماً در زندگی در طلب آزادی و استقلال هستند گاه با تجربیات درونی و روحی مثبتی مواجه می شوند که این خود موجب اعتماد به نفس آنها خواهد شد.

پنج‏ها در امور احساسی عاطفی روحی اجتماعی  و مالی آزادی طلب هستند و هرگاه به آن دسته یابند، احساس امنیت و آرامش می کنند.

اگر چه آزادی برای افراد مختلف، معانی مختلفی خواهد داشت. اما در این جا مقصود از آزادی، خود رها شدگی و بی نظمی در امور نیست، بلکه مقصود بیان کامل خود براساس خود نظمی و کنترل نفس است. و از جهتی نیز مقصود رهایی از توهمات و قیدهای زندگی و ورود به ابعاد روحانی تجربیات در زندگی روزمره است.

 

پنجها حتی اگر یک بار با کسی مواجه شوند که بخواهد آزادی آنها را محدود سازد، به طور نا خودآگاه رابطه خود را با او محدود ساخته یا او را از زندگی خود دور می کنند. آنان به طور کلی از محدود شدن و بسته شدن توسط هر کسی یا هر چیز پرهیز می کنند.

 

آزادی توام با انضباط و مسئولیت پذیری، پنجها را به آزادسازی استعداد درون موفق می سازد. اگر پنجها بتوانند از مرز بی حوصلگی عبور کنند و در ضمن به خود اعتماد کنند، راه موفقیت برای آنان هموار می گردد. حال اگر از همت و اراده خود نیز بهره بگیرند، به تجربیات خوبی خواهند رسید. اما اگر به افکار منفی دل بدهند و در برزخ ترسها و تردیدها گرفتار شوند، قوای حیاتی و استعدادهای درونی آنها در بند خواهد ماند. اینان باید بدانند که قیدهای ذهنی و فکری بندهای انسانی هستند که روح شخص را از تجربیات و هدف واقعی زندگی دور می سازند.

 

بعضی از پنجها از انرژی بینشی و از استعاداد الهام پذیری و روشن بینی برخوردار هستند. در واقع گاه هم از الهامات حسی و هم شهودی برخوردار می شوند. اینان پنجها مثبت نگر هستند و اگر بتوانند استعداد الهامی و بینشی خود را پرورش دهند، حقایق زیادی را از جهان هستی درک خواهند کرد.

 

پنجها در وجهه منفی، افراد منفی باف متغیر و بی ثبات پریشان فکر و غیر موفق هستند اینان در عین توانمندی، ناتوان جلوه می کنند و اغلب تا حد اعتیاد پیش می روند. این افراد دوران نوجوانی و جوانانی حساسی دارند، و اگر خوب تربیت و راهنمایی و کمک شوند. افرادی مفید و مثمر ثمر برای خود و جامعه خواهند بود. در غیر این صورت ممکن است دچار آسیب های فراوان گردند.

دکتر بتسابه مهدوی

12 تیر 1396

  • بتسابه مهدوی

خصوصیات عدد (4)

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۴۰ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

رمز موفقیت در زندگی چهارها، ثابت قدم بودن است. اینان در وجهه مثبت، افرادی صبور واقعبین دارای احساس و منطقی متعادل و پیش رونده هستند و اگر از استعداد خود بهره کافی بگیرند، توفیقات خوبی در زندگی به دست خواهند آورد. اما در وجهه منفی، بسیار عجول زیاد خواه بدون پشتکار و اغلب دارای حالات و افکار متغیر هستند.

هدف اصلی چهارها در این جهان، رسیدن به امنیت روانی و ارتقاء روحی است. این افراد جهت رسیدن به این مقصود، ابتدا بایستی در درون به ثبات عاطفی و ذهنی و احساسی برسند،سپس با اشتیاق تعهد صبر هدف خود را دنبال کنند.

چهارها قبل از هر چیز بایستی اهداف زندگیشسان را مشخص کنند. سپس با این تعهد وا اراده که همه قوای خود را در آن جهت به کار خواهند گرفت، به سوی اهداف خود حرکت کنند.

 

ابتدا این که هدف آنها بزرگ یا کوچک است و یا اهداف مادی یا معنوی است، نباید حائز اهمیت باشد. مهم این است که قوای درونی آنان از حالت ایستایی خارج و با تعقیب عمی هدفها پویا شود. پس از این که قوای درونی آنها از حالت ایستایی خارج شد و به همراه آن، افکار و عواطف و احساستشان نظم گرفت، آن وقت می توانند اهداف بزرگتر را دنبال کنند.

هرگونه دستاوری در این جهان، سرچشمهاش قصد و نیتی روشن، و همچنین اراده و کوششی متمرکز بوده و هست. همان طور که برای احداث یک ساختمان ابتدا باید پی آن را مستحکم کرد، قصد و اراده نیز پی و زیربنای دستیابی به اهداف خواهد بود.

اکثر چهارها تمایلات و حرکتی متناقض دارند. گاه میخواهند پلههایترقی را چند تا یکی طی کنند. گاهی مدتها در یک پله دچار وسواس شده و درجا میزنند. علت اصلی این تناقض این است که آنان قبل از رسیدن به هدف قبلی، به سوی هدفهای بعدی میروند.

 

چهارها ابتدا بایستی انرژی زیربنایی را مستحکم کنند. سپس با قدرت و اعتماد به نفس بیشتر، پیگیر اهداف خود باشند. آنان در اغلب موارد تا آستانه موفقیت نزدیک می شوند، اما چون برای رسیدن به آن تعجیل میکنند، گاه ناامید شده و از ادامه راه باز میمانند.

چهارها در روابط اجتماعی نیز چنین عمل میکنند به سرعت با دیگران دوست میشوند، اما با اولین تفاهم و مشکل، دوستیشان را به هم میزنند. یا اغلب در حال تغییر شغل هستند. خانه عوض میکنند. رابطهها را تغییر میدهند و.... حال آن که آنان برای رسیدن به موافقیت در زندگی، نیاز به استقامت و ثبات و پایداری دارند.

چهارها اغلب در زندگی خانوادگی دچار مشکل میشوند. بعضی از این افراد اغلب با یکی از اعضای خانواده در اختلاف هستند. بعضی دیگر از چهارها در کودکی یا نوجوانی، پدر یا مادر خود را از دست میدهند یا به طریقی از سرپرستی و محبت آنان محروم میشوند. یا ممکن است مورد سختگیری و گاه آزار و اذیت والدین یا دیگر اعضاء خانواده قرار بگیرند.

 

چهارها اغلب خود والدین خوبی میشوند. ”آن دسته از چهارها که گرفتار محرومیتها و مشکلات بودهاند اغلب توجه بیشتری نسبت به فرزندان خود دارند. همچنین این افراد به دلیل رنج و سختی که در گذشته با آن مواجه بودهاند، آسان نمیتوانند گذشته را فراموش کنند و چنان مسائل را از پهنه ذهن و فکر پاک کنند. این افراد خوب است از تمرینات تمرکزی و ریلاکسیشن بهره بگیرند.

چهارها اگر بتوانند یا مثبت اندیشی، هماهنگی و ثبات لازم را بین افکار و احساسات خود به خود بیاورند، و در ضمن حس مسئولیتپذیری را در خود تقویت نمایند، به توفیقات خوبی در زندگی دست خواهند یافت.

چهارها اگر به خود نیایند و خود را افکار و احساسات منفی رها کنند، گاه تا حد هستریک پیش خواهند رفت و یا ممکن است در حالتی از گیجی و پریشان حالی و بی تصمیمی گرفتار شوند.

چهارها در وجهه مثبت و در شرایط مناسب، دارای عقاید و افکار سازنده هستند. آنان مشاوران مدیران معاونان و همکاران خهوبی در امور مختلف از جمله در امر تجارت و معاملات خواهند بود.

چهارها قبل از هر چیز در زندگی، نیاز به ثبات و پایداری دارند. آنان بایستی ابتدا هدفهای کوچک را پی بگیرند و با صبر و استقامت به آنها دست یابند، سپس با قدرت و اعتماد به نفس کافی، به سوی هدفهای بزرگتر حرکت کنند.

دکتر بتسابه مهدوی

12 تیر 1396

  • بتسابه مهدوی