نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۲۸۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عرفان» ثبت شده است

راه کمال انسان

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۰۲ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

در بسیاری از مکاتب باطنی، منظور از فعال‌سازی این  نیرو، عبور از این دنیا و رسیدن به هدف غایی آن(اقلیم الهی و حیات جاودان) بوده است. اما برای هر کسی این احتمال وجود دارد که پس از فعال‌سازی نیروی حیاتی خود در دام خودبینی (و نه خدابینی) بیفتد و از این نیرو برای خودنمایی و ... سوءاستفاده کند. از این‌رو اغلب مکاتب باطنی روش‌های فعال‌سازی نیروی حیاتی را صرفاً به شاگردان خاص و محرم خود و آن هم تحت شرایط معینی که گاه شامل تأیید محرمیت فرد در آزمون‌های متعدد و گرفتن تعهد و بستن عهد است،  آموزش می‌دهند.

 

«این نیروها و کرامات، میزان پیشرفت و محک آزمایشی است که به واسطة آن شخص تکامل و ترقی معنوی خویش را می‌آزماید و همواره کتب مقدس از نحوة به کار بستن نامشروع نیروهای شگرفی که امکان دارد صاحبان آنان را وسوسه بکند یا موجب انحراف و استفادة سو گردد، برحذر داشته‌اند، چه به مجرد این که شخص از این نیروها استفاده کرد، یا در موردی خاص از آنان استمداد طلبید، خویشتن را از امکان اکتساب نیروهای جدید ساقط می‌گرداند و چون منحرف شود، وی دیگر سالک راه آزادی و نجات نیست بلکه جادوگری بس توانا و متبحر است که صاحب نیروی افسون و جادوست. وانگهی نیروهایی که تا آنگاه معرف پیشرفت معنوی سالک بود، حال مبدل به موانعی می‌گردد که راه را برای آزادی و رستگاری و رسیدن به هدف نهایی ناهموار می‌سازد.»

 

بسیاری از انسان‌ها در این دنیای مادی، مانند برگ‌های خشکیده، تقریباً فاقد نیروی حیاتی هستند. با افزایش تدریجی نیروی حیاتی پرانا، شخص به تدریج زنده و فعال و از حالت مرده یا نیمه مرده خارج می‌شود. هنگامی که شخص به تمامی از نیروی حیات پر شود، خصوصیات آن نیرو را به صورت کامل به دست می‌آورد. در این جهان تنها احیای مجدد و بازگشت به اصل خود که همانا زندگی جاوید در حضور خداوند است اهمیت دارد. بقیه چیزهای دیگر، مقطعی و گذراست. این راه کمال انسان است.

دکتر بتسابه مهدوی

19 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال
https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

افزایش نیروی حیاتی و تأثیرات آن

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۵۰ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

پرانا به سه روش که شامل روش طبیعی ( یا خود به خود)، اکتسابی ( و از طریق تمرین) و دریافت از منبع بالاتر، افزایش می‌یابد. همان‌طور که گفته شد، افزایش میزان پرانا در شخص با هم‌سویی و هماهنگی با جهان و منشأ‌ وحاکم آن یعنی خداوند ارتباط مستقیم دارد. بنابراین، هر چه میزان تسلیم و سرسپردگی شخص به نیروی الهی حاکم بر جهان بیشتر شود، از این نیرو بیشتر برخوردار می‌شود و اجازه استفاده از آن را نیز می‌یابد. به تعبیر کامل‌تر کسی که تسلیم اراده خداوند است، بیشترین مقدار جذب را دارد. ارادة او ارادة خداوند است و ارادة خداوند، ارادة او. بنابراین، از تمام توانمندی‌های لازم برای پیشبرد اعمال هم‌سویی که انجام می‌دهد، برخورداراست.

 

برعکس، هنگامی که شخص از آن هماهنگی و تسلیم و همسویی دور شود، از این نیرو تهی می‌شود. این موضوع در شکل بیرونی به صورت کاهش موفقیت نمود پیدا می‌کند و در مواردی حتی سلامت او مختل می‌شود یا در موارد حاد آن، موجب بروز بیماری‌های سخت و حتی مرگ می‌گردد. در نظر بگیرید که شاخه‌ای از درخت جدا شود، برای او چه اتفاقی خواهد افتاد؟ نیروی حیات بخش درخت را از دست می‌دهد و سرنوشت معلومی خواهد داشت(چاییدن).

 

با افزایش پرانا، نیروی حیاتی و به تبع آن، خلاقیت، آگاهی و حضور شخص بسط می‌یابد. از نتایج دیگر آن، سرعت در تصمیم گیری، تفکر روشن، بدون پراکندگی، شرطی شدگی‌های معمول، افزایش صبر و محبت است. گاه شخص از توانمندی‌هایی بسیار فراتر از معمول برخوردار می‌شود. مثلاً با چشم‌های بسته قادر به دیدن است و می‌تواند چیزهایی را ببیند و بشنود که قبلا قادر به آن نبوده ‌است. ارادة او به تحقق نزدیک می‌شود و در مواقعی حتی تحقق پیدا می‌کند. به طور کلی می‌توان دو تقسیم بندی کلی به دنبال این افزایش مطرح کرد: مادی و باطنی. افرادی که پرانای زیادی داشته باشند اما رویکردشان مادی باشد، آن را در حیطة مادی متجلی و صرف می‌کنند. آنان انسان‌های بسیار موفقی می‌شوند. افرادی که رویکردشان باطنی باشد آن را در حیطه‌های باطنی فعال و صرف می‌کنند. در آنان توانمندی‌های باطنی متجلی می‌شود. شکل‌هایی از این توانمندی‌ها عبارت‌اند از: افزایش قدرت اراده، حرکت بر روی آب، پرواز در هوا(شناوری و طی‌الاض)، شفابخشی، و در نوع بسیار پیشرفتة آن، تبدیل شخص به موجودی الهی یا خداگونه است که از قابلیت‌های بسیار بالایی برخوردار می‌گردد.

 

نیروی حیاتی پرانا هم‌چنین قابل انتقال به انسان، حیوان و گیاه و حتی جامدات است. به‌طور مثال وقتی به یک سنگ، نیروی حیاتی پرانا منتقل شود، سنگ، به اصطلاح شارژ می‌شود به طوری که با دستگاه‌های آشکار ساز، می‌توان این تغییر را مشاهده و ثبت کرد. همة افراد، کم و بیش تجربه‌ای از این موضوع دارند. وقتی با علاقه به عیادت بیماری می‌رویم، می‌بینیم که امواج و ارتعاشات مثبت ما بر او اثر می‌گذارد. در این حالت، چیزی منتقل شده است. آن چیز در واقع پراناست.

 

بعضی اشخاص به صورت آگاهانه و بعضی بدون خودآگاهی آن را به دیگری منتقل می‌کنند. در صورت انتقال به دیگری، اتفاقاتی در شخص دریافت کننده رخ می‌دهد. این اتفاقات بستگی به قدرت و قصد ارسال کنندة پرانا دارد. برای مثال اگر دریافت کننده بیمار باشد، ممکن است بیماری‌اش شفا بیابد و یا نیرویی مانند نیروی روشن بینی یا ... در دریافت کننده احیا شود.(9) قصد منتقل کننده، نقش تعیین‌کننده‌ای در نوع تغییر دارد.

دکتر بتسابه مهدوی

18 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال
https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

جذب و ذخیره نیروی حیاتی پرانا

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۵۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

پرانا را می ‌توان جذب و ذخیره کرد. ذخیرة پرانا مانند پس‌انداز کردن آن است. بعضی عوامل موجب جذب بیشتر پرانا و بعضی عوامل موجب دفع آن می‌شود. ذخیرة پرانا خود موجب افزایش آن می‌شود. هنگامی که مقدار پرانا در کسی افزایش یابد، تأثیر مستقیمی بر روحیات و افکار و اعمال شخص می‌گذارد و شخص، توانمندی‌های خارق‌العاده‌ای از جنس قدرت‌های فیزیکی و متافیزیکی از خود بروز می‌دهد.

 

افزایش نیروی حیاتی، تأثیرات ملموسی دارد که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم قابل مشاهده است. حوزة این تغییرات بسیار است و بیان تمام موارد آن مقدور نیست، اما برای نمونه و در حد اشاره چند مورد بیان می‌شود. به نسبت افزایش نیروی حیاتی، توان شخص نیز افزایش می‌یابد و شخص نهایتاً تبدیل به انسانی کامل می‌شود. هنگامی که این نیرو باز هم افزایش یابد، شخص به موجودی افسانه‌ای تبدیل و قابلیت‌های کیهانی و الهی از او صادر می‌گردد.

 

بعضی به‌ طور طبیعی جاذب پرانا هستند و ذخیرة زیادی از آن را دارند. بعضی نیز دافع پرانا هستند و ذخیرة کمی از آن دارند. بعضی اعمال نیز موجب افزایش و حفظ پرانا و بعضی اعمال موجب کاهش آن می‌شود. تمریناتی نیز برای افزایش و ذخیرة پرانا وجود دارد.

 

ذخیرة انرژی پرانا نیازهای حیاتی شخص را کاهش می‌دهد. برای مثال، از نیاز شخص به آب و خوراک و خواب کاسته می‌شود. گزارش‌هایی از کسانی که قادر به ذخیره و افزایش میزان پرانا در خود بوده‌اند، ثبت شده است که برای مدت‌های طولانی بدون هوا و یا آب و غذا و خواب زندگی کرده‌اند.

 

پرانا را نه تنها از طریق تنفس، بلکه از طرق مختلفی از جمله آب یا غذا یا غیره می‌توان جذب کرد. گاه نیز می‌توان آن را مستقیماً از کیهان، کائنات یا آسمان به دست آورد. انجام اعمال هم‌سوی با ارادة الهی نیز موجب می‌شود که قدرت جذب شخص بالا برود. انسان و موجودات زنده دارای حداقلی از این نیرو برای زنده ماندن هستند. وقتی این نیرو افزایش می‌یابد، توانمندی‌های شخص نیز افزایش می‌یابد.

 

به طور طبیعی کسانی که این نیرو را در خود ذخیره کنند، یا سطح آن را افزایش دهند، از سلامت بسیار خوبی برخوردار می‌شوند. با توجه به این که نیروی حیاتی ارتباط مستقیمی با غدد مختلف بدن دارد، ارتباط این دو مستقیم است. با کاهش یکی، آن دیگری هم کاهش می‌یابد و با افزایش آن، دیگری نیز افزایش خواهد یافت. این نیرو که پالایش نیز می‌یابد، موجب تأمین سلامت و افزایش طول عمر شخص خواهد شد.

دکتر بتسابه مهدوی

16 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال
https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 16 آبان 1395

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۰۸ ق.ظ


  • بتسابه مهدوی

چه وقت با بدن اثیری خود مواجه می شوید؟

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۰۶ ق.ظ


دکتربتسابه مهدوی

 

هنگامیکه راه می روی از را رفتنت آگاه باش وقتی ایستاده ای وقتی غذا می خوری و هر فعالیتی که با بدنت انجام می دهی به آن آگاه شو.تو اگر نتوانی از بدن زمخت خود که با چشم قابل رویت است آگاه شوی آگاهی از بدن های ظریف غیر مریی غیر ممکن است.

    پس با هر کنشی کوچک که بدن مادی انجام می دهد توجه به طور مطلق ضروری است.این مراقبه است.انجام اعمال بدنی با آگاهی کامل باعث می شود همذات پنداری ما با بدن مادی شکسته شده و احساس جدا بودن از بدن مادی آغاز آگاهی از بدن اثیری است. فایده بدن مادی تنها در این است که به ما دریافتی از بدن های ظریفتر خود را می دهد.از خواب بیدار شو و آگاهانه با بدنت زندگی کن.

 

اگر اولین بدن یعنی بدن فیزیکی خود را بشناسی آنوقت از بیرون نسبت به دومین بدن آگاه می شوی. بدن اثیری مثل دود متراکم است .می توانی بدون هیچ مانعی از درونش بگذری اما شفاف نیست نمی توانی از بیرون به داخل آن نگاه کنی . وقتی بدن فیزیکی می میرد دومین بدن 13 روز زنده می ماند و همراه تو سفر می کند و بعد ازآن تبخیر می شود .اگر وقتی بدن اول زنده است به شناخت بدن دوم دست پیدا کنی می توانی از این اتفاق آگاه باشی.

 

بدن دوم می تواند از کالبدت بیرون بیاید چون برای بدن دوم نیروی جاذبه وجود ندارد. بنابر این وقتی بدن دوم را بشناسی یک رهایی مسلم که برای بدن مادی ناشناخته بود را حس می کنی .در این حال می توانی از بدنت بیرون رفته و دوباره به آن باز گردی.

دومین بدن دارای دو امکان بالقوه است یکی ترس و نفرت و خشم است و دوم عشق و شجاعت و مهربانی است.

سرکوب یا ابراز ترس و نفرت و خشم راه رسیدن به تکامل معنوی نیست بلکه باید آنها را پذیرفت. آن کس که می پذیرد ترس دارد و ترسش را زمینه یابی کرده به زودی به جایی می رسد که در می یابد فراسوی ترس چیست و نترس می شود.

با مراقبه می توان امکانات بالقوه و طبیعی چاکرای دوم را دگرگون ساخته و از نیروی آن در جهت تکامل معنوی استفاده کرد.

دکتر بتسابه مهدوی

16 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 15 آبان 1395

بتسابه مهدوی | شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۵۰ ق.ظ


  • بتسابه مهدوی

چگونه هاله را ببینیم و آنرا تفسیر کنیم

بتسابه مهدوی | شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۴۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

در جهان هیچ پدیدهءً فرا هنجاریً وجود ندارد ،مگر محدودیت درک ما از طبیعت .در حال حاضر،بر روی زمین هر چه را که فکر می کنیم ؛ًمی دانیمً ،دقیقاً قطره ناچیزی از اقیانوس عظیم دانش است . دیدن هاله می‌نواند پدیده های فرا حسی را به ما نشان دهد.

 

در گذشته های دور ،مردم مسائل شگفت انگیزرا نمی توانستند شرح دهند و آنها را ًمعجزه ًمی نامیدند .مدتها پیش ،مردم می توانستند هاله ها را ببینند .افرادی که از نظر روحی بسیار پیشرفته بودند ،مثل بودا ،مسیح و شاگردان بلا واسطه آنها ،با هاله های طلایی در اطراف سرشان به تصویر کشیده می شدند ،زیرا برخی از هنر مندان واقعاً می توانستند هاله را ببینند .در مناطق دور دست غرب کیمبرلیز واقع در استرالیا می توانید غارهای ما قبل تاریخ را که چندین هزار سال قدمت دارند ،بیابید که تصاویر (واقعی)با هاله های طلایی توسط مردم آن ناحیه تر سیم شده است.

 

طبیعت هر آنچه را که برای دیدن هاله به آن نیاز داریم ،در اختیارمان گذاشته است.کلیه این داده ها مستلزم این است که بدانیم چگونه از تمامی حواسمان با بکار گیری آگاهیتان بهره جوئیم .اگر قصدندارید که تلاش کنید ،هرگز هاله را نخواهید دید .هنگامی که خودتان چیزی را درک کنید ،طولی نمی کشد که برای اعتماد کردن به باورهای کسی نیاز داشته باشید شما خودتان خواهید دانست ،و از دانسته هایتان می توانید برای آموزش بیشتر استفاده کنید .

 

بسیاری از افراد برجسته در زمان گذشته شکایت می کردند که ًما هم چشم داریم ولی نمی بینیم ً.بعلاوه در سند مزبور شما منظور آنهارا متوجه خواهید شد .

 

چگونه هاله خودرا ببینید؟

 

در مقابل یک آیینه قدی متناسب با اندازه شما به فاصله 5/1متری بایستید،برای شروع بهتر است که زمینه پشت سرتان سطح سفید وبدونه سایه باشد.روشن سازی می بایست بسیارملایم و یکنواخت باشد نه درخشان. راهنمائیهای فوق را برای دیدن هاله رعایت نمائید.

هر روز دست کم به مدت 10تا15دقیقه برای تقویت حساسیت وپیشرفت دید هاله ایتان تمرین کنید. به خاطرداشته باشید که تمرین برای پیشرفت دید هاله ای لازم است.

 

شما فقط یاد گرفته اید که به آنچه که چشمهایتان قابلیت آنهارا دارد،توجه کنید.گیرنده های نور در چشمهای ما (قرمز ،سبز و آبی )گیرنده های ارتعاشی می باشند که به شدت غیر خطی هستند و دارای حافظه اند، اثر حافظه این است که ارتعاشات غیر خطی می توانند به مدت چند ثانیه پس از تحریک بینائی که دیگر ادامه نمی یابد،نوسان داشته باشد.

 

این حافظه تحریک بینائی بارها به عنوان تصویر بعدی مورد توجه قرار گرفته است .تصاویر بعدی دقیقاً مشابه تصویراصلی می باشد .پس دید یک شئ احاطه شده با هاله اش بزرگتر ازتصویر اصلی می باشد.افزایش چنین پس دیدی به سبب ارتعاش یک هاله می باشد و در واقع بیانگر یک عکس فوری از هاله است.

 

بنابراین هنگامی که به هاله نگاه می کنید و آزمایش را برای تغییر نقطه کانون ادامه می دهید، تمرکز بر یک نقطه ضروری است،در غیر این صورت تصویر هاله ممکن است با پس دید شئ اشتباه شود.

 

رنگها و شدت هاله ،بویژه در اطراف و بالای سر دارای مفاهیم بسیار خاصی است .با دیدن هاله شخص می توانید در واقع افکار فرد دیگر را پیش از اینکه کلامی از او بشنوید ،درک کنید.اگر افکار سازگار با گفته های فرد نباشد ،به طور مؤثر هر لحظه دروغی را مشاهده می کنید.هیچکس نمی تواند در مقابل شما دروغ بگوید.ما نمی توانیم هاله را جعل کنیم.این امر سرشت حقیقی و نیات مارا برای دیدن هر شخص ،نشان می دهد .

 

همچنین ،هاله امضاءروحی ماست .هنگامی که فردی را با هاله تمیز ودرخشان ببینیم ،می توانید مطمئن باشید که چنین فردی خوب است و از نظر روحی متعالی می باشد ،حتی اگر او متواضع بوده و از این موضوع آگاه نباشد.هر گاه که فردی را با هاله ای خاکستری یا تیره دیدید ،می توانید مطمئن شوید که چنین شخصی دارای نیات آلوده وناپاک است،صرف نظر از اینکه چطور ًجلوه خوب ًیا خوش پوش ،تحصیل کرده ،سخنور وگیرای او در ظاهر به نظر می رسد.

 

بخصوص مهم است که ًهالهءهر رهبر مذ هبی ً،مربی معنوی ،استاد یا یک گورو رابررسی کنیم.

 

چنین افرادی می بایست دارای هاله طلایی زرد روشن در اطراف سر باشند.اگر دارای چنین هاله ای نبود ،شما خودتان بسیار بهتر هستید.

 

پیوستن به یک فرقه یا مذهبی که توسط افراد نالایق بدون هاله های خوب ،امری بسیار خطیر برای آگاهیتان می باشد.کجا خطرناک است ؟چه هنگام ًواقعاًً از ذخیرهءاطلاعات موجود در خود آگاهتان مربوط به این دوره زندگی ًاستفاده می کنید ،اگر زندگیتان را بر پیروی کردن از تشریفات و جمعیتی از افراد دیگر تمرکز دهید،ممکن است تقریباً چیز مهمی آنجا وجود نداشته باشد .در چنین مواردی لازم است که همه چیز را از ابتدا باز آموزی کنید.

 

اکثر رهبران فرقه ها ،مذاهب ،وسیاسی فقط دو مسئله در ذهن دارند :پول وکنترل قدرت برای کنترل مردم .وشما می توانید هاله آنهارا برای خودتان ببینید .چنانچه بسیاری از مردم بتوانند هاله رهبرانشان را ببینند و آنهارا بر اساس هاله هایشان انتخاب کنند ،طرز تفکر بر روی زمین تغییر می کند.

 

با تفسیر هاله می توانید عدم کارکرد صحیح بدن (بیماری) را مدتها پیش از اینکه علائم فیزیکی بروز نماید ،تشخیص دهید .از طریق کنترل آگاهانهءهاله تان می توانید واقعاً خود راشفا دهید . در هر صورت ،شفای کالبد فیزیکی در مقایسه با آنچه که از دیدن و تفسیر هاله ها می توانید برای پیشرفت معنوی و خودآگاهی و هوشیاری طبیعی مان انجام دهیم،ناچیز است .

هر فردی دارای هاله است.ولی بیشتر مردم روی زمین دارای هاله های بسیارضعیف و راکد هستند .امر مزبور اثر مستقیمی بر زندگی آنها در طول نگرش پوچ مادیگرایانه می گذرد و پیشرفت خود آگاهی را تحت تاءثیر قرار می دهد وترس ،حسد ،رشک،و دیگر احساسات مشابه را پرورش می دهد.چنین طرز فکری طبیعت حقیقی آنهارا سرکوب کرده و در نتیجه هاله آنها نیز سرکوب می شود.

هنگامی که دیدن هاله را یاد گرفتید،برای شنیدن یک پرسش حقیقی آماده باشید:آیا می توانید بگوئید که هاله من چگونه است ؟و در وضعیتی که شما هیچ هاله ای نمی بینید یا چیزی را دیده ولی نمی خواهید در مورد آن صحبت کنید؛ بهترین پاسخی که یافته ام این است :چرا دیدن هاله را برای خودتان یاد نمی گیرید؟ و این یکی از دلایل اصلی است که چرا می خواهم دیدن هاله را به شما بیا موزم.

هنگامی که مردم درک کنند که هاله آنها دیده می شودو بسیاری از افرادمی توانند هاله را ببینند، آنها آنچه را که فکر می کنند خواهند دید؛و در نتیجه تلاش خواهند کرد که هاله را ببینندو هاله خود را احساس اصلاح کنند.با چنین روندی آنها بهتر وعاقلتر خواهند شد ،و می توانند از نیات دیگران آگاه شوند.یقیناًُ،اگر همه مردم بتوانند هاله را ببینندو تفسیر کنند،سراسر جهان را نیکی و خوبی فرا خواهد گرفت.

دکتر بتسابه مهدوی

15 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

اثر ترس بر چاکراها

بتسابه مهدوی | جمعه, ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۰۶ ق.ظ


دکتربتسابه مهدوی

 

انسان به طور بالقوه توانایی کامل شدن را به طور درونی دارد اما بدن فیزیکی و ذهن به اطلاعاتی که صرفا از راه حواس دریافت می کنند،‌ اعتماد دارند و این نیروی بالقوة‌ درونی الهی به فراموشی سپرده می شود. پیامد این موضوع تجربة‌ بسیاری از ترسهاست. احساس تکامل درونی و امنیت را در زندگی از دست دادیم و شروع کردیم به جستجوی آن در دنیای اطراف، اما بارها از تلاش خود برای پیدا کردن تکامل ناامید شدیم. در این روند فراموش کردیم که ما هیچ وقت نابود نمی شویم و مرگ صرفا یک تغییر شکل بیرونی است. فرار از ترس و باز یافتن حس گمشدة‌ یگانگی هدف تمام راه های روحانی در شرق و غرب است. چاکراهای بدن انسان نسبت به ترس بسیار آسیب پذ یرند و ترس باعث می شود انرژی نتواند آزادانه در آنها جریان پیدا کند و همین مانع تأمین نیازهای مختلف بدن می شود.

تجربة جدایی،‌ تنهایی، ترس و مرگ باعث می شود که در دنیای بیرون از خود به جستجوی آن چیزی باشیم که می توانیم فقط در هستة‌ مرکز ی وجودمان پیدا کنیم اما به جای آن خود را به عشق و شناخت دیگران، حواس فیزیکی و موفقیت و تملک های مادی وابسته منی کنیم. به جای پربار کردن زندگی خود این چیزها ضرورت می شود تا با آنها خلاء وجود خود را پر کنیم. اگر آنها را ا ز دست بدهیم ناگهان با پوچی مواجه می شویم. وقتی انسان فراموش می کند که در هستی الهی همگی بخش هایی از دیگری هستیم، به جای عشق به انسان های اطرافمان شروع می کنیم به این که آنها را رقیب یا حتی دشمن خود می بینیم. نهایتا به این احساس می رسیم که باید از خود محافظت کنیم و از اشخاص یا شرایط خاصی دوری کنیم و از دادن اطلاعاتی که صمیمیت ایجاد می کند خودداری می کنیم. برای این که از درگیر شدن دوری کنیم آنتن های خود را جمع می کنیم و به دنبال آن انقباض و گرفتگی در چاکراها به وجود می آید.

 به همین دلیل انرژی ها نمی توانند به شکل اصلی خود ساطع شوند تغییر شکل داده و از مانع به نحوی به بیرون پراکنده و تخلیه می شوند و به صورت های قوی و غالبا به شکل احساسات منفی و یا به طور اغراق آمیز نیاز به فعالیت جلوه می کنند.

دکتر بتسابه مهدوی

14 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال
https://telegram.me/naghshnegareh


  • بتسابه مهدوی

چاکرای ششم

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۰۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

چاکرای ششم در فاصلة‌ یک انگشت بالای پل بینی در وسط پیشانی قرار دارد که جایگاه نیروهای ذهنی متعال، تشخیص ، حافظه و ارادة‌ ماست.

درک شهودی و روش بینی مخصوص این چاکراست. عملکرد هماهنگ این چاکرا باعث می شود که ذهنی فعال و کل نگرانه داشته باشید. توجه به حقایق اسرار آمیز نیز به این چاکرا مربوط می شود.

کسی که چاکرای ششم در او عملکرد ناهماهنگی دارد، بیش از حد روی حوزة‌ عقل پافشاری می کند و تصمیمات زندگی اش منحصرا با عقل و منطق صورت می گیرد . این افراد تنها چیزهایی را قبول می کنند که ذهن شان بتواند درک کند و به آسانی قربانی تکبر روشنکفرانة‌ خود می شوند.

کم کاری چاکرای ششم باعث می شود که تنها حقیقتی را ببینید و باور کنید که در جها ن بیرون قابل دیدن باشد. در این صورت حقایق روحانی را رد کرده و افکار پریشان و آشفته ای خواهید داشت. کسانی که خیلی فراموش کار بوده و بینایی ضعیفی دارند اغلب چاکرای ششمشان کم کار است. اشخاصی که 4 ساعت به حالت خواب و بیدار هستند چاکرای ششم شان فعال است.

 

فعال کردن چاکرای ششم

تماشای آسمان آبی پررنگ و پر ستارة‌ شب چاکرای ششم را فعال می کند.

   

    رنگ درمانی

 بنفش روشن اثر پاک کننده و باز کننده بر روی چاکرای ششم دارد. به ذهن عمق و روشنی می بخشد و حواس را تقویت می کند و همین طور آنها را بر روی سطوح لطیف ادراک باز می کند.

   

    رایحه درمانی

رایحة‌ نشاط آور نعنا گره های چاکرای ششم را باز می کند و کمک می کند تا شخص از قالب های افکار محدود رها شده و قدرت تمرکز را زیاد می کند.

 رایحة یاسمن ذهن را بر روی تجسم و تصویری که حامل پیامی از حقیقت عمیق تر است باز می کند.

 

چاکرای ششم

نام سانسکریت آن آجنا ـ گورو است و آجنا چاکرا، چاکرای پیشانی، چشم سوم، چشم خرد یا چاکرای چشم درون و یا چاکرای فرمان هم نامیده می‌شود. نام انگلیسی آن Third Eye می‌باشد.

معنی آن "آجنا" به معنای اطاعت کردن و یا فرمان دادن است و "گورو" به معنی رهبر و مرشد است.

محل آن در بین دو ابرو واقع شده است.

 

مشخصات چاکرا:

رنگ: نیلی (بین سبز و آبی)

حس: فراحسی و تمام حسها

اصل اساسی: دانش هستی و ادراک

سنگ قیمتی: لاجورد و یاقوت کبود

عنصر: چاکرای ششم و هفتم با عنصری مرتبط نیستند.

بخشهای مربوط به آن: مخچه، گوشها، بینی، سینوسها، چشم‌ها، سیستم عصبی، صورت

سمبل: نیلوفر با دو گلبرگ

غدد: هیپوفیز

موسیقی: کلاسیک شرقی و غربی، صدای کرات کیهانی، موسیقی عصر معاصر

نت موسیقی: لا

رایحه: نعناع و یاسمن

بیجا مانترا: اُم

خصوصیات:

عملکرد ادراک، کشف شهود، رشد حسهای درونی و قدرت‌های ذهنی مربوط به این چاکراست.

اگر این چاکرا هماهنگ و متعادل بوده و چشم سومتان باز باشد، از آگاهی بالایی برخوردار خواهید بود. و توانایی برای درک خیلی از چیزها را پیدا می‌کنید.

و عدم هماهنگی در این چاکرا باعث عدم تعادل است. یعنی باعث پافشاری بیش از حد روی حوزه عقل می‌شود و تصمیمات زندگی منحصراً با عقل و منطق درگیر خواهد بود.

دکتر بتسابه مهدوی

12 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از طریق کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 9 آبان 1395

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۴۰ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی