شمارش تنفس
بتسابه مهدوی
تنفس خود را تا شماره چهار بشمارید و پس از آن دوباره شروع کنید. تمام سعی و تلاش شما باید متمرکز بر کاری باشد که انجام میدهید. فقط و فقط باید به این شمارش توجه کنید و هر بار که فکر دیگری در ذهن شما خطور کرد، تلاش کنید مجددا روی شمارش نفسهای خود تمرکز کنید. در این روش تعقیب طرز عمل و برنامه عمل بسیار مهم است و لازمهاش مراقبت و توجه واقعی است.
مراقبه بیساختار
در روشهای بیساختار ذهنی موضوع مشخصی انتخاب میشود و فرد تلاش میکند ذهن خود را معطوف به مسائل پیرامون این موضوع نگه دارد. موضوع انتخابی ممکن است یک کلمه باشد، یا یک عبارت یا یک سوال مشکل. هدف از این نوع روش آزاد کردن ذهن در یک زمینه مشخص است تا فرد بتواند در این زمینه رشد کند. هدفمندی و داشتن اراده در تمرکز روی موضوع آن را از افکار ساده و گیج کننده معمولی متمایز میسازد.
در مدیتیشن ساختاری ابتدا ذهن و اراده تقویت میشود و سپس به آرامی و تدریجا زندگی احساسی فرد تحت تاثیر قرار میگیرد، اما در مراقبههای بیساختار مساله برعکس خواهد بود.
روش قلبی در مراقبه
در این روش بر نقش عشق و احساس تاکید میشود. مریدان این روش معتقدند هرچه انسان آزادتر ، بیدردسرتر و کاملتر باشد، بیشتر میتواند بر موانع رشدش که در اثر تعلیم و تربیت غلط و تجربیات اولیهاش بوجود آمده، غلبه کند و بیشتر میتواند بطور طبیعی دوست بدارد و بهتر با دیگران رابطه برقرار کند.
در برخی روشهایی که به عنوان روش قلبی طبقه بندی میشوند، روی عشق به دیگران تاکید میشود. در برخی روی عشق به خود و در برخی دیگر روی عشق به خداوند. در نهایت همه به یک جا میرسند که عشق به هر سه است.
روش بدنی در مراقبه
در این روش شخص میآموزد تا نسبت به بدنش و حرکات آن آگاهی یابد و با تمرین درجه این آگاهی را بالا ببرد تا آنجا که در زمان مدیتیشن این آگاهی تمام صحنه ذهن را پر میکند. شناخته شدهترین روشهای بدنی عبارتند از: هاتایوگا ، تای چی و سماع دراویش. روشهای گیندلر و الکساندر روشهایی هستند که در غرب برای آگاهیهای حسی بوجود آمدهاند. در این روش عوامل مختلف بدنی با یکدیگر و مخصوصا با شخصیت هم آهنگی مییابد.
روش عملی در مراقبه
در این روش فرد میآموزد که چگونه در طول انجام یک کار یا فعالیت دنیا را درک و با آن ارتباط پیدا کند. از این راه در شرق استفاده بیشتری شده است و از مهارتها فعالیتهایی مثل تیراندازی ، تزئین گل ، گلیم بافی ، کاراته استفاده گردیده است.
شخص میآموزد که چگونه
به صورت عارف در جریان زندگی حضور داشته باشد و فعالیتهای خود را انجام دهد و توجه
خود را تنها معطوف به آن نگه دارد و متوجه هیچ محرک دیگری نباشد. منظور از این روش
، مهارت پیدا کردن در آن عمل خاص نیست، بلکه هدف اصلی رشد و توسعه شخصیت انسانی است.
دکتر بتسابه مهدوی
15 مهر 1395
تهران
- ۰ نظر
- ۱۵ مهر ۹۵ ، ۰۶:۱۷