نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقش نگار» ثبت شده است

هنر از دیدگاه قرآن

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۲۱ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

"هنر" واژه ای فارسی بوده و دارای گستره وسیعی است ، هرچند در معنای خود ، نوعی برتری و امتیاز را برای هنرمند به دنبال دارد، اما تعریف کاملا دقیق و مشخصی از آن ارائه نشده است، ولی نظر به این که هنر یکی از جنبه های زندگی دنیوی انسان ها است، می توان آیاتی از قرآن که دیدگاه این کتاب آسمانی را در ارتباط با دنیا مشخص می نماید، به مقوله هنر نیز سرایت داد، و نتیجه گرفت که هنر مورد تأیید قرآن، آن دسته از رفتار و کردار انسان ها است که علاوه بر برجستگی و امتیازی که هنر بدون آن به وجود نمی آید ، از دو خصوصیت دیگر نیز برخوردار باشد:

 

اول. این که در راستای ترویج و تبلیغ آموزه های دینی و اصول فطری بشری و نیز توجه دادن انسان ها به معاد و دنیای آخرت باشد.

 

دوم. این که هنرمند، در اجرای هنر خود، از موازین پذیرفته شده دینی تخطی و سرپیچی ننماید.

 

باید دانست که قرآن کریم، کتاب لغت نامه نیست، تا بخواهد معنا و مفهوم یکایک واژه ها را بیان نموده و یا در مورد هر موضوع جزئی، اظهار نظر نماید، بلکه قرآن، معیارها و اصول حاکم بر زندگی انسان ها را در اختیار قرار می دهد.

بر این اساس، اگر محدوده معنایی یک واژه را، با مراجعه به منابع آن، کاملا مشخص نمودیم، آن گاه می توانیم با استفاده از اصول کلی مطرح شده در قرآن، دیدگاه این کتاب آسمانی را نسبت به آن دریابیم.

 

باید توجه داشت که واژه هنر، واژه ای فارسی بوده ، بر همین اساس، باید معنای آن را در لغت نامه های فارسی جست و جو نماییم.

 

می دانیم که دامنه هنر به اندازه ای گسترده و وسیع است که نمی توان تعریف دقیقی از آن ارائه نمود و تعاریفی که در لغت نامه ها می یابیم، تنها کلیاتی در مورد هنر بوده و نمی توان با کمک آن، مصادیق هنر را دقیقا مشخص نمود.

به عنوان نمونه، مرحوم دهخدا، هنر را این گونه توصیف نموده:

"این کلمه در واقع به معنای آن درجه از کمال آدمی است که هشیاری و فراست و فضل و دانش را دربردارد و نمود آن، صاحب هنر را برتر از دیگران می­نماید".

 @Artaesthetics 

اکنون با در نظر داشتن این دو نکته، به تحلیل و بررسی موضوع (هنر) از نگاه قرآن می پردازیم:

 

بدیهی است که هنر، گستره وسیعی داشته و طبق آن، می توان هر شخصی را که دانش و استعداد و توانایی انجام هر کاری را بیشتر از دیگران داشته باشد، هنرمند نامید.

چه این استعداد و توانایی در جهت مثبت باشد و چه در جهت منفی و چه بی جهت!

 

نیز مشاهده می نماییم که اگر بخواهیم ، تعاریف ارائه شده از هنر را مبنای تحقیق خود قرار دهیم ، بیشتر انسان ها در یک زمینه خاص، هنرمند هستند، اما با این وجود، اکنون در عرف عمومی، واژه هایی؛ مانند "هنرمند" و "هنرپیشه"، تنها به قشر محدودی از افراد جامعه اطلاق می شود که در زمینه های خاصی؛ مانند سینما، تئاتر، مجسمه سازی و نقاشی و ... مشغول فعالیت هستند.

افراد دیگر، هرچند در واقع از هنر بسیاری نیز برخوردار باشند، با این عناوین مورد خطاب قرار نمی گیرند. به عنوان نمونه هیچ گاه به کشاورزی که توانایی خارق العاده ای در رشته خود دارد، "هنرپیشه" نمی گویند!

 

بیان این مطالب بدین دلیل است که بدانیم، هنر در دو گستره عام و خاص قابل ارزیابی بوده و هر کدام از آنها نیز پاسخ متناسب با خود را می طلبد، بدین ترتیب که در هنرهای خاص، شما باید ابتدا نوع هنر را با تمام جزئیات آن مشخص نموده، سپس نظر اسلام و قرآن را در ارتباط با آن جویا شوید.

 

اما، برای دریافت نظر اسلام در ارتباط با هنر؛ در معنای عمومی و کلی آن ابتدا باید موازین کلی اسلامی را شناخته، سپس بتوانید هر رشته هنری را، با در نظر داشتن این اصول و موازین کلی، بررسی نموده و انطباق و یا عدم انطباق آن را با آن اصول، ارزیابی نمایید.

 

در ارتباط با دیدگاه کلی قرآن در مورد هنر باید گفت: هر چند، آیه و یا سوره ای در ارتباط با تعریف و تبیین واژه "هنر" و بیان مصادیق آن، نازل نشده است، اما از آن جا که هنر، به عنوان بخشی از زندگی دنیوی بشر به شمار می آید، دیدگاه قرآن در مورد " دنیا" را می توانیم به عنوان دیدگاه این کتاب آسمانی در ارتباط با "هنر" نیز در نظر بگیریم.

 @Artaesthetics 

همان گونه که می دانیم، می توان رفتارهای دنیوی انسان را با نگاهی ارزش مدارانه، در سه محدوده "با ارزش" و "ضد ارزش" و "بی ارزش" تقسیم بندی نمود. طبیعی است که طبق تعالیم قرآنی، رفتار "با ارزش" رفتاری است که در راستای منافع اخروی و یا آن دسته از منافع دنیوی  باشد که با تعالیم اسلامی منافاتی ندارد.

رفتار "ضد ارزش" را هم می توان در اعمالی جست و جو نمود که مخالف صریح آموزه های دینی بوده و انجام آن، نوعی مخالفت با خدا و پیامبر تلقی شود.

 

در این میان، رفتارهای دیگری نیز وجود دارند که بی هدف و انگیزه ای مشخص بوده و نه منطبق با اصول دینی ارزیابی می شوند و نه می توان آنها را به عنوان مخالف صریح دین، در نظر گرفت. این رفتارها را رفتارهای "بی ارزش" می نامیم که در نهایت به دلیل از بین بردن فرصت هایی که لحظه لحظه آن برای انسان ها ارزشمند است، ممکن است به رفتاری "ضد ارزش" تبدیل شوند!

 

انواع هنرها نیز از این چارچوب خارج نبوده و در یکی از سه محدوده فوق قرار می گیرند، و بیش از آن که نوع هنر در ارزش گذاری آن مهم باشد، انگیزه و هدف استفاده از هر هنری در تعیین دیدگاه قرآن و دین نسبت به آن هنر، کارسازتر است.

 

 

خداوند، همان گونه که برخی هنرمندان داستان سرا را، به دلیل انگیزه منفی آنها مورد سرزنش قرار می دهد،  سوره یوسف را به عنوان یک شاهکار هنری در زمینه داستان سرایی مطرح می نماید،  و با وجود این که دنیا را به عنوانی کالایی بی ارزش و زودگذر معرفی می نماید،  انسان ها را به دقت در هنر آفرینش و ظرافت های آن دعوت می کند!  و با این که از صنایع بشری که در جهت مثبت به کار گرفته شده اند؛ مانند کشتی سازی، و کشاورزی، و ... نیز به نیکی یاد نموده و آنها را نیز نشانه قدرت خود می داند، چون خالق این هنرها یعنی انسان مخلوق پروردگار است، اما صنعت و هنری که برای دور نمودن از خدا باشد را همانند صنعتگران و هنرمندان آن، مستحق نابودی و آتش جهنم می داند.

 @Artaesthetics 

همان گونه که ملاحظه فرمودید، در بسیاری از هنرها خود هنر به تنهایی نمی­تواند مورد تأیید و یا نکوهش قرآن باشد، بلکه تنها انگیزه هنرمندان است که می تواند، معیاری برای نگاه مثبت و یا منفی قرآن، مورد ارزیابی قرار گیرد. به عنوان نمونه، ما یک هنر را از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار می دهیم:

 

قرآن کریم، هنر مهندسی ساختمان را، به خودی خود، نه تأیید و نه رد می نماید، اما اگر انگیزه اجرای این هنر، انگیزه ای خداپسندانه باشد، مورد تأیید قرآن قرار می گیرد؛ مانند ساختن مسجدی که برای عبادت بنا شود، یا خانه ای برای آسایش مردم،  و یا حتی بنای کاخی با فرش های شیشه ای که همانند استخر آبی به چشم می آید، نه برای دنیاپرستی، بلکه به منظور نشان دادن این که تمدن بشری با دینداری منافاتی ندارد و ... .

 

اما اگر انگیزه ای ضد خدایی در میان باشد، همین هنر ساختمان سازی، تبدیل به هنری ضد ارزش می شود؛ مانند کاخی که هامان به دستور فرعون و به خیال مبارزه با پروردگار بنا نمود، و حتی اگر انگیزه مبارزه با پروردگار نیز وجود نداشته باشد و تنها به منظور لهو و لعب و خوشگذرانی و فخر فروشی، ساختمان هایی بنا شود، چنین اقدامی از جانب قرآن، به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است. 

جالب است که قرآن کریم، حتی ساختن مسجدی که با انگیزه های غیر دینی بنا شده را زیر سؤال می برد! از طرفی دیگر، خداوند افراد ناسپاسی که در ساختمان های منحصر به فرد و مستحکمی زندگی می نمودند را در مدت زمان کوتاهی دچار عذاب کرده و نابود نمود، تا این گونه گمان نشود که می توان با استفاده از هنر محکم سازی ساختمان ها، در برابر خشم خداوند، ایمن بود.

 

پیامبران در هر دوره زمانی، معجزاتی در راستای همان هنری که هنر متداول زمانشان بود، اما بسیار برتر و برجسته تر، ارائه می نمودند. حضرت موسی (ع)، عصایی داشت که تبدیل به اژدها می شد. حضرت عیسی (ع) مرده را زنده می نمود و با ساختن پرندگانی از خاک با اجازه خداوند، آنها را تبدیل به موجوداتی زنده می نمود. پیامبر اکرم (ص)، قرآنی را عرضه نمود که در دوره اوج هنر شعر و ادب، هیچ کس را یارای مقابله با آن نبود!

 @Artaesthetics 

تمام اینها برای آن بود که پیامبران، علاوه بر اثبات نبوت خود ابهت به ظاهر هنرمندانی را که هنر خود را در مسیر ضد ارزشی قرار داده بودند، تحت الشعاع قدرت بی نهایت خداوند قرار دهند.

 

ابن سکیت، دلیل تفاوت معجزات پیامبران را از امام رضا (ع) جویا می شود، آن حضرت تحلیل فوق را ارائه می فرمایند.

 

در روایات متعددی، تازه ماندن قرآن بعد از گذشت سال ها و قرن ها، و اشتیاق به قرائت آن را، حتی بعد از این که بارها مورد تلاوت قرار گرفته، نشانه ای از تفاوت هنر بشری و معجزه آسمانی ارزیابی می شود، و به استناد خود قرآن، اعلام شده که تا روز قیامت، هرگز کتابی همانند آن ارائه نخواهد شد.

باید گفت کتابی که خود سراسر هنر است، نمی تواند هنر را قبول نداشته باشد! البته هنری که در صدد رویارویی با خداوند و تعالیم پیامبران او نباشد.

 

قرآن استفاده از زیبایی ها و مصنوعات هنری را ممنوع ننموده ، بلکه در مواردی به آن سفارش هم کرده است، اما آنانی که با توجه افراطی به هنر و سایر مظاهر دنیوی، از خدا غافل شده اند را به شدت نکوهش،  و در مواردی؛ مانند قارون دچار خشم و عذاب خود نموده است.

 

باید توجه داشت که اسلام و قرآن، شأن انسان های با ایمان را بسیار بالاتر از آن می دانند که خود را به اموری سرگرم نموده که هدف مشخصی از آن ندارند. خداوند دوری از بیهوده کاری را از ویژگی های مؤمنان برشمرده است. به همین دلیل، هنر مثبت می تواند مورد تأیید اسلام باشد.

 @Artaesthetics 

نباید به صرف این که چیزی هنر نامیده می شود، به آن روی آورده و در صدد آموختن آن بود؛ زیرا چه بسا بی نزاکتی هایی که یقینا در تضاد با تعالیم دینی است، بر آن نام هنر نهاده شود!

 

رابطه قرآن و هنر

 

ابزارهای هنری، یکی از رساترین، بلیغترین و کاریترین ابزار ابلاغ و تبلیغ پیام است. در واقع، هنر نیز یک شیوه بیان است، یک شیوه ادا کردن است، منتها این شیوه بیان از هر شیوه تبیین دیگر، رساتر، دقیقتر، نافذتر و ماندگارتر است. اگر زبان علمی یا عادی دارای این ویژگی و بیان مستقیم حقایق است، زبان هنر نیز، این ویژگی را دارا خواهد بود که بیان غیر مستقیم همین حقایق است، با این تفاوت که زبان هنر، بیانگر حقایق به صورت واقعی آنها نیست، بلکه بر عنصر تخیل استوار است.

 

به عنوان مثال، برای نشان دادن اهمیت انفاق در راه خدا، گاهی میگوییم: «هر کس برای خشنودی خدا اموال خود را انفاق کند» چند برابر آن پاداش خواهد داشت. قهراً این سخن، یک بیان واقعی یا عادی و یا علمی است.

اما هنگامی که همین مفهوم را در آیه 261 سوره بقره، مشاهده میکنیم، میبینیم، قرآن کریم این تعبیر را در قالب یک بیان «هنری» در آورده و در آن، یک رابطه جدید بین انفاق و دانه گندم به تصویر کشیده شده است: «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند».

بنابراین، قرآن کریم، برای عمق بخشیدن و محکمتر کردن مظلوم و مقصود مورد نظر در ذهن مخاطب از یک شیوه هنری سود برده است.

@Artaesthetics 

هر چند در قرآن کریم، به صراحت آیهای درباره هنر و ارزش آن وارد نشده است، ولی از آن جا که دعوت قرآن کریم و اسلام به چیزهایی است که در فطرت آدمی است میل به زیبایی و استفاده از شیوههای مختلف هنری برای جذب بیشتر از امور فطری است که در وجود انسان است و قهراً قرآن کریم میبایست، به گونهای به زیبایی هنر و ارزش آن پرداخته باشد، برخی آیات که در این زمینه وارد شدهاند عبارتند از:

 

1. «الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ ...؛ (سجده، 7) او همان کسی است که هر چه را آفرید، نیکو آفرید ...».

2. «وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ ...؛ (غافر، 64) و شما را صورت گری کرد و صورتتان را نیکو آفرید ...».

3. «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ ...؛ (مؤمنون، 14) پس بزرگ است، خدایی که بهترین آفرینندگان است ...».

4. «صِبْغَة اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَة ...؛ (بقره، 138) رنگ خدایی ( بپذیرید رنگ ایمان، توحید و اسلام ) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است! ...».

5. «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَة اللَّهِ ...؛ (اعراف، 32) بگو چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود آفریده روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟ ...»

6. «یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ ...؛ (اعراف، 31) ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید ...».

 

آیات فوق، همگی دلالت دارد بر اینکه خداوند متعال نیز از زیبایی واتقان و قامت موزون در پدیدهها خبر میدهد و به نقش هنر، زیبایی، هماهنگی، دلنوازی و صورتهای زیبا و دلپذیر در مخلوقات خود ذرات عالم، اشاره میفرماید، پس ما نیز باید، درس گرفته و در کارها و اعمال مان، از هنر و زیبایی و خلق شیوههای نو و دلنواز کمک بگیریم.

@Artaesthetics 

هنر و اشکال هنری در قرآن

 

هنر آهنگ مراد از آهنگ، آوا داشتن و تجانس و توازن عبادات قرآنی است.

حروف تشکیل دهنده یک کلمه، جایگاهی خاص و سنجیده دارد، به شکلی که اگر هر تعبیری از تعابیر قرآن، بخواهد جایگزین تعبیر مشابه آن شود و یا حذف گردد، فصاحت و بلاغت قرآن، دچار خدشه میشود، آهنگ سازمان یافته حروف، موجب بر دل نشستن آن در قلب هر انسانی است، به عبارت دیگر، همسانی صوتی یک کلمه با کلمه ‌دیگر و قرار داشتن اصوات و آواها در یک سیستم صوتی مکرّر و پی در پی، همانند اوزان شعری یا عبارات موزون و آهنگ داخلی و همسانی و هماهنگی اصوات با مفهوم، از جمله شیوههایی است که میتوان به روشنی در متن قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ مشاهده نمود.

عالیترین هنر در پیوند میان اصوات و صداها، تلاوت قرآن کریم است، که همواره مورد ستایش پیشوایان دین قرار گرفته است و در قرآن کریم نیز بدان تأکید شده است.

در تاریخ، حکایات متعدد و مختلفی در این زمینه به چشم میخورد. آیات قرآن در هنگام تلاوت، به گونهای در جان و دل افرادی مینشست که آنان را از خود بی خود میکرد.

@Artaesthetics 

ولید بن مغیره مخزومی، شخصی است که در میان عرب به حسن تدبیر، مشهور است و او را «گل سر سبد قریش» مینامیدند. پس از نزول آیات اولیه سوره مبارکه غافر، پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ در مسجد حضور یافت و این آیات را، در حالی که ولید در نزدیکی آن حضرت بود، قرائت فرمود. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ چون توجه ولید به آیات را مشاهده فرمود، بار دیگر نیز آیات را قرائت نمود. ولید بن مغیره، از مسجد خارج و در مجلسی از طایفه بنی مخزوم حاضر شد و این گونه شروع به سخن نمود:

به خدا سوگند، از محمد سخنی شنیدم که نه به گفتار انسانها شباهت دارد و نه به سخن جنیّان. گفتار او حلاوت خاصی دارد و بس زیباست. بالای آن ( نظیر درختان) پر ثمر و پایین آن ( همانند ریشهی درختان کهن) پرمایه است.

گفتاری است که بر همه چیز پیروز میشود و چیزی بر‌ آن پیروز نخواهد شد.

 

شعر:

 

شعر نه تنها از نظر تاریخی، حجم بسیار بزرگی از ادبیات عرب را به خود اختصاص داده، بلکه دیوان زبان عربی و شناسنامه تاریخ آن است.

اسلام، این کار هنری را به رسمیت شناخت و به تشویق آن پرداخت، به شاعران پایگاهی ارزشمند و والا و وعده ثواب اخروی داد.

قرآن، ضمن نکوهش از شاعران بیهدف که جز تأمین منافع مادی و ارضاء نامشروع احساسات جنسی و غرائز پست حیوانی، محرک و انگیزهای ندارند. به تجلیل از شعراء و گویندگانی پرداخته که سروده آنان را احساسات پاک و شورانگیز، از عشق به بیان حقیقت، مبارزه با باطل و دعوت به کارهای نیک، برخوردار است.

@Artaesthetics 

پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ، نیز درباره‌این دسته از شعراء فرموده: «ان من الشعر لحکمة؛ پارهای از شعرها دانش و حکمت است.»

 

پیشوایان اسلام، همواره از سرودههای شاعران با هدف استقبال نموده و آنها را مورد احترام و محبت خود قرار میدادند. لحظهای که یکی از افراد طایفه بنی کنانه برخاست و از حضرتش اجازه گرفت که اشعاری را که درباره حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ سروده بود، بخواند. حضرت اجازه داد و او اشعار خود را خواند.

 

پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ درباره او چنین دعا فرمود: «لک لکل بیت قلته بیت فی الجنة؛ در برابر هر بیتی از این اشعار، خانهای در بهشت داری.»

تقدیری که امام سجاد ـ علیه السلام ـ از فرزدق و حضرت صادق ـ علیه السلام ـ، از «هاشمیات» کمیت و امام رضا ـ علیه السلام ـ  از «دعبل خزاعی» نمودند. معروف و مشهور است.

 

به دلیل اثرات بارزی که شعر در میدان دفاع از حق و زنده ساختن حقیقت، از خود میگذارد، هنگامی که عبدالرحمن بن کعب از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ درباره شعر سئوال نمود، آن حضرت چنین پاسخ فرمود: مرد با ایمان با شمشیر و زبان خود از حریم حق دفاع میکند. به خدایی که جان من در دست اوست، سرودههای شما بسان تیری است، که به قلب و چشم دشمن مینشیند.»

 

تمجید از شعر از سوی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و امامان ـ علیهم السلام ـ، یا استشهاد آنان به شعر و حتی شعر سرودن آنان، نه به این جهت است که شعر یکی از انواع هنر محسوب میشود، بلکه از آن روست که شعر ابزاری است در راه بیان حقایق و به همین دلیل نیز آن چه در نزد ایشان اهمیت داشت، «مفهوم» شعر بود نه ساختار و تکنیک و معیارهای هنری، همانند آن چه در میدانهای جنگ به صورت رجز خوانده میشد.

@Artaesthetics 

هنر قصه در قرآن

 

یکی از شیوههای جذب مخاطبین و تأثیرگذاری مطالب، بیان آنها در قالب داستان است که در تعالیم انبیاء الهی ـ علیهم السلام ـ و کتابهای آسمانی و آموزشهای دینی، برای پیام رسانی بیشتر و تأثیر تربیتی مؤثرتر، مورد توجه قرار گرفته است.

 

داستان واقعی که در قرآن کریم مطرح شده، نوعی از طرح حقیقی «واقعیت» است، نه آن که صرفاً «حکایت» یا «کشف» و یا «نگاهی» کوتاه به واقعیتی باشد که در دایره واقعیتهای ممکن یا محتمل در داستان قرار دارد، به عبارت دیگر، داستانهای قرآن کریم، بر خلاف آن چه در داستانهای ساخته و پرداخته اندیشه بشر است، ساخته و پرداخته «حوادث مجهول» نیست، بلکه داستان قرآنی، پرداختن به واقعیتهای موجود است، پرداختن به واقعیت بر اساس «گزینش»، رخدادها، شخصیتها و محیطهای مناسب و مورد نظر است.

این گزینش و این نحوه پرداختن به واقعیتها به گونهای است که از داستانهای ساخته فکر بشر به نام داستانهای تاریخی، کاملاً متمایز است، زیرا داستانهای تاریخی، به پارهای از حوادث و رخدادهای واقعی میپردازند. و برخی از عناصر ساخته و پرداخته ذهن را نیز به آن میافزایند، این امر در راستای اهداف هنری نویسنده، از جمله تشویق و غیره و نیز در راستای اهداف فکری داستان که نقطه نظرات و دیدگاههای نویسنده را مطرح میکند صورت میگیرد.

افزودن عناصر غیر واقعی باعث میشود، ویژگی واقعیت عینی از داستان سلب شود، هم چنین نبود عناصر هنری و تخیلی نیز، از دیگر سوی، کار را از حالت یک کار هنری خارج خواهد کرد.

@Artaesthetics 

عنصر داستانی در قرآن کریم، گاهی یک سوره را به طور کامل و گاهی بخشی از یک سوره را به خود اختصاص داده است. با توجه به این کار در برخی از سورهها تنها یک داستان وجود دارد. و در برخی دیگر بیش از یک داستان، این داستانها بر اساس هدف فکری سوره و رسالت آن شکل میگیرند.

 

در اصطلاحات بشری، به داستانهایی که به «زندگی طولی» شخصیت داستان پرداخته شده باشد، «رمان» گفته میشود، به عنوان مثال، در سوره‌ شعراء، به «زندگی طولی»، حضرت موسی ـ علیه السلام ـ، اشاره شده است و بخش عمدهای از سیر زندگی آن حضرت، در آن مطرح شده است؛ از جمله به دریا افکنده شدن ایشان، نجاتشان از دریا و آزادی ایشان و ورودشان به شهر، کشتن یکی از آن دو نفری که با یکدیگر درگیر بودند، رفتن به مدین، کمک به آن دو دختر، ازدواجشان با یکی از آن دو، نزول وحی بر ایشان و رفتنشان به سوی فرمون و ...،‌در مقابل در «داستان کوتاه»، به یک «مقطع عرضی»، یا وضعیتی استثنایی و بسیط از زندگی شخصیت داستان بسنده کرده است.

 

از دیگر امتیازات داستانهای قرآنی از داستانهای بشری، این است که داستانهای قرآنی، دارای ساختار هندسی ویژهای است که بر اساس آن تمام جزئیات داستان و اجزای آن اعم از آغاز و متن و انتها، دارای پیوندی زنده با یکدیگر است، به نحوی که هر جزیی از داستان یا تکامل و تحولی از جزء پیشین آن و یا شرح و تفصیلی بر آن و یا اثری از آن و یا امری در تجانس با آن است و همه اجزا در تابع محور فکری واحدی است.

@Artaesthetics 

در داستانهای قرآنی، از اصل «غافلگیری»، یعنی مواجه ساختن خواننده، با وضعیت و یا رخدادی ناگهانی و غیر قابل پیش بینی، «تعلیق»، یعنی نگاه داشتن سرّی که تنها پس از گذشت زمان روشن خواهد شد و «تشویق»، یعنی دلبسته کردن خواننده به پیگیری «آن چه رخ خواهد داد»، به خوبی استفاده شده است، مثلاً میتوان برای اصل غافلگیری، به داستان حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ اشاره کرد، این داستان در سوره‌ انبیاء آمده و به واقعه «درهم کوبیدن بتها و نگهداشتن بت بزرگ» پرداخته است که بهترین نمونه از عنصر «غافلگیری»‌ است.

اما عنصر «درنگ و تأخیر»، را میتوان در داستان «اصحاب کهف» که در آن تعداد اصحاب کهف به عنوان سرّی پوشیده مانده است، مشاهده کرد.

 

سید قطب بصورت مشروح تری به این تصویر سازی هنری قرآن پرداخته و در زمینه داستان‌های قرآن می‌گوید: «گاهی اول نمایش فشرده واقعه را می‌دهد، سپس بیان تفصیلی آن از اول تا آخر می‌آید، مثل داستان اصحاب کهف.

گاهی هدف و عاقبت داستان، در اول بیان می‌شود و سپس داستان از آ غاز، گام به گام و لحظه به لحظه بیان می‌گردد. گاهی به طور ناگهانی، انسان در مسیر داستان قرار می‌گیرد و به همان شکل ادامه می‌یابد، تا جائی که راز این شروع ناگهانی یک مرتبه برای قهرمان داستان یا خواننده و شنونده آشکار می‌شود، مثل داستان موسی و خضر و آن مسافرت عجیب و همسفری شگفت آن دو، که در سوره کهف آمده است. در چنین مواردی هدف در طرح ناگهانی قصه تامین می‌شود.»

@Artaesthetics 

هنر نوشتن

 

ویژگی نوشته آن است که خطاب به شخص یا اشخاص و یا مردمی مشخص و معین در قالب نوشتار میباشد.

خداوند متعال، در قرآن کریم، به قلم نیز ارزش داده و به آن سوگند یاد کرده است: «سوگند به قلم و آن چه با قلم مینویسند» ، از ظاهر آیه فوق بر میآید، منظور از قلم، مطلق هر نوشتهای است که با قلم نوشته میشود، از این جهت به آن سوگند یاد کرده، زیرا قلم و نوشته، از عظیمترین نعمتهای الهی است که خداوند بشر را به آن هدایت کرده است و به وسیله‌ آن، حوادث غایب از انظار آدمی و معانی نهفته در دل افراد را ضبط میکند. به همین منظور نیز یکی از نعمتهای الهی به شمار رفته است.

صورتهای هنری یاد شد، نمونهای از جلوههای هنری قرآن کریم بود که بدون آن که به طور مستقیم، به مقوله هنر بپردازند، مطالب گهر بار خود را در قالب هنرهای گوناگون بیان کردهاند.

خدای سبحان در این آیه به قلم و آنچه با قلم می‌نویسند سوگند یاد کرده، و از ظاهر سیاق برمی آید که منظور از قلم مطلق قلم، و مطلق هر نوشته‌ای است که با قلم نوشته می‌شود، و از این جهت این سوگند را یاد کرده که قلم و نوشته از عظیم‌ترین نعمت‌های الهی است، که خدای تعالی بشر را به آن هدایت کرده، بوسیله آن حوادث غایب از انظار و معانی نهفته در درون دل‌ها را ضبط می‌کند... بنابراین، سوگند خوردن خدای تعالی به قلم، و آنچه می‌نویسند سوگند به یکی از نعمت‌ها است.

 

هنر بیان در قرآن

 

خداوند در سوره مبارکه الرحمن می‌فرماید: «انسان را آفرید و به او بیان و سخن گفتن را آموخت.» 

علامه طباطبائی در تفسیر المیزان در ذیل این آیه مبارکه می‌فرماید: «بیان قدرت بر سخن از اعظم نعمت و آلای ربانی است، که برای بشر موقف انسانیش را حفظ نموده، به سوی هر خیری هدایتش می‌کند.»

 

مسئله رنگ ها در قرآن

 

چند مثال بالا نمونه‌ای از جلوه‌های هنری قرآن بود که بدون این که به طور مستقیم به مقوله هنر بپردازد مطالب گهربار خود را در غالب هنرهای گوناگون بیان می‌کند، که اگر بخواهیم درباره جلوه‌های هنری گوناگون قرآن اعم از داستان، رنگ، حساب و هندسه، بیان. قلم و... بحث کنیم بحث طولانی می‌شود، به همین جهت تنها به ذکر شماره آیات و نام سوره‌هایی که در آنها به نوعی مساله رنگ‌ها در آن‌ها مطرح شده است اکتفا می‌شود:

.  سوره روم، آیه ۲۲  ؛ ۲. سوره فاطر، آیه ۲۷ و ۲۸؛  ۳. سوره نحل، آیه ۱۳؛  ۴. سوره نحل، آیه ۶۹؛  ۵. سوره زمر، آیه ۲۱.  ۶. سوره بقره، آیه ۶۹؛  ۷. سوره آل عمران، آیه ۱۰۶ و ۱۰۷؛  ۸. سوره کهف، آیه ۳۱؛  ۹. سوره دهر، آیه ۲۱؛  ۱۰. سوره الرحمن، آیه ۷۶؛  ۱۱. سوره فاطر، آیه ۲۷؛  ۱۲. سوه زمر، آیه ۶۰؛  ۱۳. سوره زخرف، آیه ۱۷؛  ۱۴. سوره روم، آیه ۵۱؛

 

کانال ویژه هنرمندان و هنر دوستان

🌍 https://telegram.me/Artaesthetics

دکتر بتسابه مهدوی

10 آذر 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

نقش عشق در مراقبه چیست؟

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۲۲ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

عشق در مراقبه ذهن را از هر آنچه جز دوست داشتن است تخلیه میکند .عشق هر آنچه غیر از عشق را به آتش میکشد و می سوزاند و این همان کنار زدن لایه های کاذب است.

عشق الهی چیزی نیست که خاص خداوند باشد بلکه عشق خود خداوند است.تمام ادیان راههای مختلف برای رسیدن به یک حقیقت واحد هستند.

 

متعالی ترین شکل دعا دعای سکوت است یعنی اشتیاق محض با توجه قلب به سوی خداوند منظور از "قلب "معنوی ترین بخش وجود انسان است.

دکتر بتسابه مهدوی
8 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh
  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 1 آذر 1395

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۳ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

کاربرد موسیقی درمانی در درمان بیماریها

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۱۴ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

اغلب مردم هنگام شنیدن یک موسیقی، نوعی واکنش اتونومیکرا تجربه می نمایند. مثلاً هنگام شنیدن یک موسیقی پر تپش ، احساس پر انرژی بودن می نمایند و هنگام شنیدن یک قطعه آرام و کلاسیک، احساس آرامش و سبکی دارند. موسیقی درمانی ارتباط متعادلی میان موسیقی و خلق و خو برقرار می نماید. مطالعات علمی نیز نشان داده اند که موسیقی بر عملکردهای فیزیولوژیک نظیر تنفس و ضربان قلب و فشارخون تأثیر دارد. برای مثال همانطور که میزان هورمون کورتیزول هنگام بروز استرس بالا می رود ، میزان آزادسازی اندورفینها نیز توسط موسیقی افزایش می یابد (اندورفینها هورمونهای طبیعی هستند که در بدن انسان موجب نشاط و سرخوشی و کاهش درد می گردند).

 

موسیقی درمانی عبارتست از کاربرد موسیقی برای القاء آرامش، تسریع روند بهبود بیماریها، بهبود عملکرد ذهنی و ایجاد سلامتی. افراد تحت درمان با موسیقی، بوسیله راهنمایی های یک فرد متخصص که در این زمینه آموزش دیده یا زیرنظر یک موسیقی درمانگر دارای مجوز فعالیت، به موسیقی های خاصی گوش می دهند و یا موزیکهایی را برای خود می سازند. موسیقی درمانی یکی از درمانهای هنری خلاق یا درمانهای بیانگر احساسات (شامل درمانهای هنری، شعر سرایی، درام درمانی و پسیکودرام ) می باشد.

 

قدمت درمان با استفاده از موسیقی تقریباً به قدمت تمدن بشری است. فیلسوفهای یونان باستان همانند سرخپوستان آمریکای شمالی عقیده داشتند که موسیقی قادر به تسریع روند بهبود بیماریهای روحی و روانی در انسانهاست. در ایالات متحده آمریکا در طی سالهای جنگ جهانی دوم برای نخستین بار از موسیقی درمانی به عنوان یک درمان رسمی در بیمارستانهای نظامی این کشور استفاده شد تا به سربازانی که در جریان این جنگ دچار نقص عضو و ناتوانی شده بودند کمک شود. برای نخستین بار طی دهه میلادی به موسیقی درمانگر ها مدارک رسمی اعطا شد و نیز انجمن موسیقی درمانی آمریکا (AMTA) تأسیس و بنیانگذاری شد.

همچنین در یونان قدیم ارتباط نزدیکی بین موسیقی و شفا بخشی وجود داشت. این همبستگی به یکی از خدایان یونان «آپولو» شخصیت و شکل داده است. آپولو هم خدای موسیقی و هم خدای طب بود. یونانیان معتقد بودند که امراض نتیجه عدم هارمونی در وجود فرد است و موسیقی با قدرت روحی و اخلاقی خود می‌تواند با برگرداندن هارمونی و نظم در بدن سلامتی را برای فرد مورد استفاده به ارمغان آورد.

 

در دوران باستان ارتباط نزدیکی بین موسیقی و شفا وجود داشت. در یونان باستان این همبستگی به یکی از خدایان یونان «آپولو» شخصیت و شکل داده است. آپولو هم خدای موسیقی و هم خدای طب بود. یونانیان معتقد بودند که امراض نتیجه عدم هارمونی در وجود فرد است و موسیقی با قدرت روحی و اخلاقی خود می‌تواند با برگرداندن هارمونی و نظم در بدن سلامتی را برای فرد مورد استفاده به ارمغان آورد.

 

پژوهشهای انجام شده، نشان می‌دهد که غده تالاموس بهعنوان مهمترین غده در مغز انسان محرکهای صوتی را به وسیله سیستمهای عصبی دریافت و در کنار حافظه و تخیل به آنها پاسخ می‌دهد. غده هیپوفیز نیز که از غده تالاموس فرمان دریافت می‌کند به محرکهای صوتی موزون پاسخ می‌دهد، موجب بروز ترشحاتی می‌شود که نتیجه آن آزاد سازی ماده آرام بخش به نام آندروفین خواهد بود. با توجه اینکه مهمترین اثر ماده مزبور، تسکین درد در انسان است به سادگی می‌توان به ارزش موسیقی درمانی که عملاً موجبات آزاد سازی ماده آندروفین که علاوه بر تسکین درد، موجبات انبساط و شادی را در انسان فراهم می‌سازد، پی‌برد.

 

تحقیقاتی که توسط کولن در سال ۱۹۹۲ در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان «سنت جرج» لندن صورت گرفته، نشان می‌دهد که موسیقی به میزان قابل توجهی در تسکین و تقلیل وضعیت بحرانی بیماران که در بخش آی ـ سی ـ یو بستری بوده‌اند تاثیر داشته است زیرا ثابت شده است که سیستم اعصاب انسان به محرکهای موزیکال پاسخ مثبت می‌دهد. موسیقی درمانی یک فرآیند فعال است. در موسیقی درمانی، ما انتظار داریم که موسیقی ما را در برگرفته و در تمام وجودمان جریان پیدا کند. یادتان باشد که از قوه تخیل مغز استفاده کنید.

 

به خاطر داشته باشید: «انرژی در پی اندیشه می‌آید» هر جا که فکر باشد انرژی هم وجود دارد.

 

برای بهتر گوش کردن به موسیقی دو مطلب را به خاطر بسپارید:

۱٫ صدای موسیقی در حدی باشد که شما با آن راحت هستید.

۲٫ خودتان را تسلیم موسیقی کنید.

دکتر بتسابه مهدوی

23 آبان 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال
https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

شفای پرانیک(Pranic Healing) چیست؟

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۵۹ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

پرانا یک واژه سانسکریت به معنای نیروی حیات است و وجود این انرژی حیات‌بخش نامرئی عامل سلامتی و زنده بودن ما می‌باشد. این واژه در فرهنگ شرق Chi یا Ki نیز نامیده می‌شود که ما آن را ازطریق آب، هوا، زمین، در ختان و گیاهان و یا به کمک مراقبه و دعا دریافت می‌کنیم . یک درمانگر می‌تواند واسطه‌ای برای انتقال این انرژی باشد.

 

شفای پرانیک روش درمان با استفاده از انرژی پرانا می‌باشد که در درمان طیف وسیعی از بیماری‌ها در سطح فیزیکی، احساسی و ذهنی بکار می‌رود. در این روش بدون تماس دست درمانگر با بدن بیمار، انرژی‌های منفی  ناشی از بیماری‌ها  از بدن انرژی نامرئی انسان پاک شده و انرژی تازه و پرانای سالم به بدن بیمار انتقال داده می‌شود . لازم به ذکر است که هرچه بیمار مقاومت کمتری نشان دهد، انرژی راحتتر و آزادتر جریان می‌یابد و روند درمان سریعتر پیش می‌رود.

 

تاریخچه شفای پرانیک چیست؟

 

با مروری بر تاریخچه این درمان در می‌یابیم که زمان آغاز آن به زما‌ن‌های بسیار دور باز می‌گردد . درچین و تبت نام پرانا و درمان با انرژی رواج بسیاری داشته است و در چین، مصر و هند به‌عنوان یک هنر و یک علم ، بطور گسترده مورد تمرین و بررسی بوده است ولی بدلیل نگرانی از استفاده نادرست در خفا انجام شده وبصورت رمزآلودی باقی‌مانده است. همچنین در بسیاری از نقاشی‌ها ، هاله‌های انرژی در اطراف بدن قدیسین دیده می‌شود و یا به صورت نوری که از کف دست‌ها خارج می‌شود، نشان داده شده است.

فردی که باری دیگر این علم و هنر قدیمی را به جهان معرفی نمود یک دانشمند چینی به نام Choa Kok Sui بود که در مدت بیست سال ، تجربیات فراوان خود را در قالب سه کتاب به دوازده زبان عرضه‌نموده است .

 

سطوح مختلف روش شفای پرانیک به چه ترتیب است؟

 Pranic Healing در سه دوره مختلف برگزار می‌شود.

    Pranic Healing مقدماتی برای درمان بیماری‌های ساده‌تر

    Pranic Healing پیشرفته که با استفاده از  پراناهای رنکی و به کمک تکنیک‌های پیشرفته‌تر به درمان بیماری‌های سخت‌تر می‌پردازد.

 

    رواندرمانی Pranic  که به درمان بیماری‌های روانی با استفاده از تکنیک‌های پیشرفته می‌پردازد.

همچنین بیماری‌هایی که  می‌توان با  Pranic Healing درمان نمود به گروه‌های زیر تقسیم می‌شوند:

  بیماری‌های فیزیکی ساده مانند سردرد،‌ دندان‌درد، گلو درد، دل درد، تب، اسهال، درد‌های استخوانی و یا پیچ خوردگی و سوختگی‌های سطحی که ظرف مدت کوتاهی باعث بهبود می‌شود.

  بیماری‌های سخت‌تر مانند مشکلات قلبی، بیما‌ری‌های کلیوی، سل، هپاتیت، میگرن، کیست‌ها، التهاب مفاصل و صرع که احتیاج به جلسات درمانی بیشتری دارد.

    بیماری‌های ذهنی و احساسی مانند استرس، افسردگی، شیزوفرنی، پارانوئید و انواع ترس‌ها

چه تحقیقات و مستنداتی در مورد تاثیر شفای پرانیک موجود است؟

امروزه مدارک و شواهد علمی برای اثبات بدن انرژی و تاثیر سلامت آن بربدن فیزیکی وجود دارد که بر مبنای اسفاده از دستاورد دانشمندان روسی و استفاده از دوربین کرلیان می‌باشد . با استفاده از این دستگاه ، عکس‌هایی رنگی از بدن انرژی‌ و میدان انرژی اطراف بدن انسان‌ها یا حیوانات گرفته می‌شود. این میدان انرژی تا فاصله‌ای حدود چهار تا پنج اینچ از بدن فیزیکی گستره می شود. این دستگاه نشان می‌دهد که بیماری‌ها قبل از تاثیر بر بدن فیزیکی بر روی بدن انرژی تاثیر می‌گذارند و ما می‌توانیم با گرفتن عکس قبل و بعد از درمان  ،تاثیر Pranic Healing را مشاهده کنیم. آزمایش‌های دیگر توسط این دستگاه بیانگر آن است که تغییر احساسات و ذهنیات باعث تغییر رنگ و درخشندگی و میزان انرژی حیاتی می‌شود.

 

در روش  شفای پرانیک  درمان به چه صورت انجام می شود؟

 

در این روش ، درمان در سه مرحله انجام می‌شود. در ابتدا به کمک دست درمانگر انرژی‌های اطراف بدن بیمار بررسی و اندازه گیری شده و در صورتیکه نا‌هماهنگی و عدم توازن در نقطه‌ای احساس شود، در مرحله بعد با استفاده از روش‌های پاک‌سازی سطوح انرژی، برطرف‌ شده و در پایان با انرژی متعادل و پرانای سالم جایگزین می‌شود.

برای بالاتر بردن میزان دریافت پرانا می‌توان از روش تجسم استفاده‌ کرد. به عنوان مثال با یک تنفس عمیق تجسم می‌کنیم که انرژی پرانا وارد بدن ما‌ می‌شود و در بدن ما گردش می‌یابد و به تمامی اجزا بدن راه می‌یابد. کسی که پرانا را مجسم می‌کند می‌تواند حضور عشق و پروردگار را در خود حس کند.

در هنگام شروع جلسه از بیمار خواسته می شود که خود را در یک گوی سفید نورانی مجسم کند و سپس درمانگر پس از تنفسی عمیق  دست‌ها را در فاصله ای نزدیک پوست بدن از سر تا پای بیمارمی‌کشد و پس از هربار عبور کامل دستها از سر تا پا،  دست‌ها را به سمت آب نمک تکان می‌دهد تا انرژی منفی بطور کامل خارج شود.  درمانگراین عمل را حداقل هفت‌بار انجام می‌دهد تا پاک‌سازی انجام شود.

در مرحله بعد دست‌ها در دو طرف سر بیمار قرار می گیرد و از پروردگار و نیروی عشق می‌خواهیم تا انرژی حیاتی دریافت شود و درمانگر وسیله‌ای برای انتقال آن به بدن بیمار باشد. هر چه در این لحظه در خلوص بیشتری باشیم و با تمام وجود بر خواست خود توجه کنیم حضور بیشتری از پرانا را احساس خواهیم کرد. سپس دست را روی سایر چاکراها برده و به همه نقاط انرژی می‌دهیم.

در آخرین مرحله بازهم بیمار را داخل گوی پرشده از نور سفید مجسم نموده و درمان پایان می‌یابد.

دکتر بتسابه مهدوی

4 آبان 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

تمرین مراقبه جملات مثبت

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۴ ق.ظ

تمرین مراقبه جملات مثبت

دکتر بتسابه مهدوی

 

با این تمرین شما می توانید بر روح تان مسلط شوید و توانایی تمرکز بر حواس خود راافزایش دهید و هم چنین موجب آرامش شما خواهد شد.

 

1.      در حالتی آرام روی زمین بنشینید یا به پشت دراز بکشید و با تنفس آرام انقباض های احتمالی را عضلات بدن را رها سازید.

 

2.      اکنون بر دم و بازدم خود تمرکز کنید و به مدت 2 الی 3 دقیقه آرام نفس بکشید و  به هوایی که از طریق بینی وارد بدن می شود و از دهان خارج می شود کاملا توجه کنید.

 

3.      اکنون که احساس می کنید در آرامش کامل هستید شروع به تکرار کلمه آرامش کنید، به این صورت که در عمل دم و بازدم شما به همان حالت و سرعت قبلی صورت بگیرد و در آن هیچ خللی وارد نشود و کلمه آرامش را در دو بخش آرا- مش آرام و یا بلند بخوانید و  متوجه باشید که به دلیل توجه تان به این کلمه تنفس ها و ریتم و ترتیب آن ها را فراموش نکنید.

 

4.      اگر احساس کردید که روح تان به فکری دیگر معطوف شده، مجددا بر روی تنفس ها و تکرار کلمه آرامش متمرکز شوید.

 

5.      کلمه آرامش را همانطور که ریتم تنفس های تان اجازه می دهد بخوانید، و سپس متوجه آرام تر شدن اندام تان نسبت به مرحله اول خواهید شد.

 

6.        بعد از 5 تا 10 دقیقه که این تنفس ها و کلمه ی تکراری را خواندید، می توانید یکی از جملات تاثیر گذار را 10 بار آرام و یا بلند بخوانید و سپس از عدد 1 تا 10 شمرده، چشم های تان را باز کنید.

 

چندین نمونه از جملات تاثیر گذار که شما می توانید مانند آنها را بسازید:

 

-     من در آرامش کامل به سر می برم.

 

-     من در سلامت کامل هستم.

 

-     من خودم را می بخشم و دوست دارم.

 

-     من کاملا رضی هستم.

 

-     من اندامم را آنگونه که هست دوست دارم و می پذیرم.

دکتر بتسابه مهدوی

13 مهر 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

سمبل ذهنی/احساسی

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۴۱ ق.ظ

سمبل ذهنی/احساسی

دکتر بتسابه مهدوی

 

خانم تاکاتا نام این سمبل را "ذهنی" گذاشته بود ولی از سالهای 90 به بعد بعنوان سمبل "ذهنی/احساسی" شناخته شده، بیشتر به این علت که برای شفای احساسات هم به همان اندازۀ شفای ذهن کار می کند.

 

این سمبل ریشۀ سانسکریت دارد و در معبد سن مون در کوه کوراما جایی که دکتر اوسوئی ریکی را کشف کردند، پیدا می شود . نام مقدس این سمبل "تغییر عادات "است. همانطور که از نامش پیداست بر روی ذهن و احساس کار می کند و انرژی را در سطحی بالاتر از حوزۀ هاله متمرکز می کند. همچنین در چاکرای قلب، گلو و چشم سوم نیز کار می کند.

 

این سمبل را در مواقعی که احساسات نیاز به شفا دارند استفاده کنید. هنگامی که احساس غم، پوچی، ترس، خشم یا حسادت می کنید. هر زمان که احساسات یا هیجانات آسیب دیده اند و یامتعادل نیستند.

 

معمولاً ریکی گیرنده ها در جلسۀ اول درمان به گریه می افتند چون با یک احساس عشق و گرما پر می شوند و انسدادهای احساسی و انرژیهای منفی آنها رها می شود و به هماهنگی می رسند.

 

همچنین برای استفاده های مثبت ذهنی مانند حافظه، یادگیری، آزمون و ترک عادات ناخواسته و دیگر فعالیتهای فکری کار می کند.

 

روابط

اثر بسیار شگفت انگیزی برای شفا و پیشرفت روابط داردکه شامل انواع روابط می باشد: شاگرد/معلم ، والدین/بچه، رئیس/کارمند، دوستان ،روابط عشقی، ازدواج وغیره.

اغلب روابطِ انسانی بر پایۀ احساسات برقرار است، زمانی که این روابط با خشم، ترس، حسادت یا دیگر احساسات منفی پر شود، دیگر رابطۀ دلنشینی نیست.

 

با فرستادن ریکی و استفاده از سمبل ذهنی/احساسی می توان روابط را سر و سامان داد. من در اینجا چند روش را می آورم:

 

به رابطه ایی که شکسته شده فکر کنید

رابطۀ بین خودتان و شخص دیگر را در یک کاغذ 3 در5 بنوسید

کاغذ را بین دو دست بگیرید و سمبل را بکشید

برای 10 دقیقه ریکی بدهید. اینکار را هر روز انجام دهید. مخصوصاً قبل ازاینکه با شخص مورد نظر روبرو شوید

اجازه دهید ریکی به شما کمک کند اعمال و کلام مناسب را در برابر شخص داشته باشید و روابط را به سمت تعادل و توازن پیش ببرید

 

سه روز پی در پی انجام دهید و نتیجه را ببینید و این را بدانید که ریکی مشکلاتِ روابط را شفا میدهد، مشکلاتی که شاید شما نتوانید حل کنید، ریکی موقعیت های مناسب را خلق میکند.

 

برآوردن خواسته ها/جملات تاکیدی

 

جمله تاکیدی خود را روی کاغذی بنویسید

سمبل ذهنی/احساسی را با نور روی آن بکشید

آن را بارها و بارها بنویسید

کاغذ را بین دستانتان بگیرید و سمبل را روی کاغذ تا شده بکشید

اینکار باعث می شود که خواستۀ شما به ذهنتان وارد شود، جایی که قوی تر کار می کند

را همیشه همراه داشته باشید و روزی چند بار به آن انرژی بدهید. مخصوصاً هنگامی که از خواب بیدار می شوید

 

حافظه

همۀ ما گاهی اوقات چیزهایی را فراموش می کنیم مثلاً کلید منزل یا ماشین، یا نام اشخاص. ریکی می تواند برای یادآوری کمک کند. این روش را دنبال کنید:

 

سمبل را کف دست بکشید و آن را روی سر بگذارید

به خودتان بگویید: من به خاطر دارم که(هر چیزی را می خواهید به یاد بیاورید رابگویید)و سه دقیقه جمله را تکرار کنید

برای 1 دقیقه به خود ریکی دهید. بعد سعی کنید که بخاطر بیاورید

اطلاعات در عرض چند ثانیه به ذهن شما جاری می شود

 

مطالعه و آزمون

از این سمبل می توانید برای تمرکز بیشتر در هنگام درس خواندن استفاده کنید. وهمچنین کمک می کند تا اطلاعات را برای زمان بیشتری در خاطر داشته باشید.

 

سمبل را روی کتاب یا جزوه ای که مطالعه می کنید بکشید

به خود بگویید"من مطالب این کتاب را براحتی می فهمم و به خاطر می سپارم و هر زمان که احتیاج دارم به راحتی به یاد می آورم."

سپس خواندن را شروع کنید

هم علاقۀ شما به مطلب بیشتر می شود و هم راحتتر در حافظه جا می گیرد

 

زمانی که در جلسه امتحان هستید این روش را انجام دهید

سمبل را روی کاغذ امتحان بکشید

به کاغذ برای 1 دقیقه انرژی بدهید

و همزمان بگویید:"تمامی آنچه را که برای این امتحان لازم دارم به خاطر می آورم"

سپس جواب دادن را شروع کنید

 

ترک عادات ناخواسته

تکنیکی که در زیر می آورم توسط خانم یاماگوچی سالها قبل از آنکه از دنیا برود ،نوشته شده است. او یکی از شاگردان دکتر هایاشی بود. این تکنیک می تواند برای ترک عادات مفید باشد:

 

شخص را در جای راحتی بخوابانید

سمبل ذهنی/احساسی را روی چاکرای تاجی اش بگذارید

هر دو دست را روی چاکرا بگذارید

این عبارت را با صدای بلند بگویید" این عادت ناخواسته(عادت مورد نظر)برای نوع بشر نامناسب است. پس رهایش کن" (با لحن امری بگویید) و 3 بار تکرار کنید

دست ها روی چاکرای تاجی باشد و با چشم تان به چشم سوم شخص ریکی بدمید

پانزده تا بیست دقیقه ادامه دهید

 

یک تکنیک دیگر برای عادات ناخواسته

 

با شخص در مورد عادتش صحبت کنید. همچنین تصمیم بگیرید چه عادت سالمی برای جایگزینی مناسب است

یک جملۀ تاکیدی برای رهائی از عادت پیدا کنید. بعنوان مثال اگر شخص می خواهد سیگار کشیدن را ترک کند می توانید این جمله را بگویید"من عادت سیگار کشیدن را رها می کنم و تمرین ریکی را جایگزین آن می کنم" می توانید جایگزین های دیگر هم انتخاب کنید مانند: تنفس عمیق، پیاده روی کوتاه، مراقبه کردن با تصور منظرۀ غروب آفتاب یا هر منظرۀ دلنشین دیگر و یا عادات سالم دیگر

بعد شخص را در جای راحتی بخوابانید و کف دستتان سمبل ذهنی/احساسی و قدرت را بکشید

سپس دست چپ خود را زیر سر او بگذارید بطوری که نوک انگشتانتان سمت گردن باشد. دست راست را روی پیشانی بگذارید.

در حین ریکی دادن جملۀ تاکیدی را با صدای بلند تکرار کنید

یک درمان کامل ریکی انجام دهید وهر جا که احتیاج به انرژی بیشتر داشت ریکی بیشتری بدهید

جملۀ تاکیدی را به او بدهید تا روزی چند بار آن را تکرار کند

چندین جلسه تکنیک را انجام دهید تا عادت بکلی عوض شود

 

 

درمان ام اس ، سکته مغزی وخوانش پریشی و پارکینسون

 

بعضی ها می گویند سکته مغزی با ریکی درمان نمی شود، ولی ما به هیچ مشکلی در این رابطه بر نخورده ایم.

 

تکنیکی را در اینجا می آورم که می تواند مفید باشد، همچنین برای دیگر بیماری های حرکتی/عصبی موثر است. این تکنیک کمک می کند تا انرژی در تمام لایه ها بالانس و درمان شود. از خانم مری هال برای ابداع این روش تشکر می کنم.

 

شخص را ازپشت روی تخت ریکی بخوابانید

از او بخواهید که مچ دست چپ را بصورت ضربدر روی مچ دست راست بگذارد

و در پاها برعکس، مچ پای راست روی مچ پای چپ

سمبل ذهنی/احساسی را بکشید

دستانتان را روی دو طرف سر طوری بگذارید که کف دست تاجِ سر را لمس کند و شست ها روی پیشانی به سمت پاها(پایین) باشد

برای 20 دقیقه ریکی بدهید

سپس بگوئید که جای پاها و دستها را عوض کند/چپ و راست

اگر بیشتر از یک نفر ریکی میدهید می توانید به محل ضربدر دستها و پاها نیز انرژی دهید

 

نتیجۀ درمان شگفت انگیز است

 

برای خودتان هم می توانید انجام دهید. پاها را بطور ضربدری بگذارید و دستها را روی تاج سرتان بصورت ضربدر قرار دهید طوری که نوک انگشتان به سمت گوشها باشند.

 

این تکنیکها بسیار قدرتمند هستند و می توانند تاثیرات مهمی در زندگی شما بگذارند. فقط باید ازآنها استفاده کنید و به یاد داشته باشید که رشد شخصی هم می تواند بصورت عادت در بیاید.

 

سراسر زندگی پر از انتخاب های ماست، هر آنچه که شما برای زمان و انرژی تان انتخاب می کنید همانقدر کیفیت زندگی تان را ساخته اید و من امیدوارم که همواره انتخاب درست را انجام دهید.

دکتر بتسابه مهدوی

7 شهریور 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

سلتیک ریکی

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۲۶ ق.ظ

سلتیک ریکی

دکتر بتسابه مهدوی

 

سلتیک ریکی نوعی از (اوسویی ریکی)  بوده که از ارتعاشات زمین و درختها و درختچه هایی به خصوصی به منظور ایجاد محیطی مناسب برای درمان و تجلی استفاده می کند.

انرژی ریکی فرکانس گیاهان و درختان مختلف را تقلید می کند تا مطابق با دانش و معرفت سلتی و  کانالیزه شده جلو رود . از آنجایی که سلتیک ریکی یک ریکی وابسته به انرژی زمین می باشد ، بیش از آنکه به سمت پایین و از میان تاج (چاکرای تاجی) کانالیزه شود     ( که یکی از موارد مربوط به اوسویی ریکی است) ، از میان چاکرای ریشه به سمت بالا کانالیزه می شود . این مسئله سلتیک ریکی را تا حدودی شبیه به کندالینی ریکی می سازد هرچند که سلتیک ریکی بر اساس کندالینی عمل نمی کند. در عوض نتایج به دست آمده شبیه به نتایج به دست آمده از اوسویی ریکی سنتی می باشد ، هر چند که به طور قابل توجهی تحت تأثیر سبک های انرژی " سلتی" می باشند.

امروزه تمام سیستم سلتیک ریکی هنوز شناخته شده نمی باشد اما با این وجود با استفاده از هرآنچه که می دانیم ، از نظر انرژی به اندازه ای تکامل خواهیم یافت که با ارتعاشات قویتری ادامه دهیم.

درجهت دستیابی به اهداف درس سلتیک ریکی انرژی ها از طریق سه همسویی منتقل خواهند شد : اولی انرژی های جدید را معرفی و دانشجویان را برای انرژی های بعدی آماده می سازد، همسویی دوم با انرژی های تجلی یافته سروکار خواهد داشت و سومی در مورد درمان انرژی های اصلی صحبت خواهد کرد. علاوه بر نمادها و توضیحات، هر بخش جنبه های ریکی ، دانش و معرفت سلتیک و دستور العمل های دقیق و مفصل کاربرد آن را خواهد گنجاند.

دکتر بتسابه مهدوی

7 شهریور 1395

تهران

 

 

  • بتسابه مهدوی

جـهان های موازی کجا هستد؟

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۳۷ ق.ظ

جـهان های موازی کجا هستد؟

دکتر بتسابه مهدوی

 

احتمالاً تاکنون چیزهایی درباره جهان های موازی شنیده اید. بر اساس نظریات مطرح در کیهان شناسی، این جهان ها در واقع حوزه های فضا-زمانی مستقلی از جهان ما هستند. این حوزه های فضا-زمانی مستقل در ابعادی فراتر از چهار بُعد فضا-زمانی جهان ما در پهنه بیکران کائنات شناورند. شاید تصور کنید که همه این جهان ها از جهان ما بسیار دور هستند و در فواصل فراکیهانی نسبت به جهان ما قرار گرفته اند اما لزوماً چنین نیست. هرچند شاید باور نکنید ولی در واقع برخی از این جهان های موازی ممکن است حتی از فاصله‌ای که شما هم‌اکنون از صفحه مانیتور خود دارید هم به شما نزدیک‌تر باشند! اما ببینیم چگونه؟

 

راز این معمای شگفت انگیز به حدود دو دهه قبل باز میگردد. در سال ۱۹۹۵ میلادی، دو فیزیکدان به نام‌های ادوارد ویتِن از موسسه مطالعات پیشرفته پرینستون آمریکا و پائول تاونسند از دانشگاه کمبریج انگلستان، نسخه‌های مختلف نظریه مشهور ابرریسمان را در فیزیک تعمیم داده و با این کار، نظریه جدیدی به نام “نظریه M” را ارائه دادند (M حرف اول واژه “مادر” یا “اسرارآمیز” به زبان انگلیسی است)

بر مبنای نظریه M، کل هستی، یازده بعدی است که ده بعد آن، ابعاد مکانی و یک بعد آن، بعد زمان است . این هستی یازده بُعدی مجموعاً حوزه نامتناهی و اسرارآمیزی به نام ابرجهان را تشکیل می‌دهد. براساس نظریه M، جهان ما در واقع یک حباب یا بهتر بگوییم، یک ابرحباب چهار بُعدی شناور در ابر جهان است. اما برمبنای نظریه M علاوه بر ابرحباب جهان ما، ابرحباب ها یا جهان‌های بی‌شمار دیگری نیز در گستره ابعاد بالاتر ابرجهان شناورند ولی ازآنجائیکه این جهان‌ها در خارج از ابعاد جهان ما واقعند متوجه حضور آنها نمی‌شویم.

 

برای درک بهتر این موضوع و با توجه به آنکه ذهن بشر نمی‌تواند بیش از سه بُعد مکانی را تجسم کند، مسأله را به یک بعد کمتر تقلیل می‌دهیم تا قابل تجسم باشد. فرض کنید جهان ما بجای سه بُعدی، دو بعدی بود (مثلاً مثل سطح یک کُره). در این صورت ما انسان ها نیز موجوداتی دو بُعدی بودیم که در این جهان یعنی روی سطح این کُره زندگی می‌کردیم. در این مثال، جهان‌های دیگر همانند کُره‌های دیگری هستند که در عرصه بیکران ابرجهان سه بُعدی شناورند. آدم‌های دو بُعدی هیچ درک و تصوری از بعد سوم ندارند. به همین دلیل هم حتی اگر برخی از این کُرات یا همان جهان‌های دیگر به کُره آنها بسیار نزدیک هم باشند، بازهم آنها متوجه حضورشان نخواهند شد. این آدم‌های دو بعدی ممکن است با تلسکوپ‌هایشان قادر باشند تا دوردست‌های روی سطح کُره (جهان) خودشان را هم ببینند ولی از حضور کُرات دیگری که ممکن است حتی بغل گوششان باشند بی‌خبرند. به همین ترتیب ما هم هرچند با تلسکوپ‌های قدرتمند خود می‌توانیم تا مرزهای افق کیهانی جهان خود را رصد کنیم اما از وجود جهان‌های دیگری که ممکن است فقط یک قدم با ما فاصله داشته باشند بی‌خبریم.

دکتر بتسابه مهدوی

31 مرداد 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

اهل سلوک

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۳۳ ق.ظ

(اهل سلوک )

      دکتر  بتسابه مهدوی

 

نیک بدان سالک از سه مرحله عبور میکند .

🔵 منزل اول :منزل تعلم و یادگیریست .

در این منزل ،سالک ابتدا دانش آموز است رهیافت او کنجکاوانه و خود او طلب جمع آوری کتب و اطلاعات است. او میگردد و معلم خویش را پیدا میکند .اما به پیر نمیرسد .او طالب معلمی است که به او آموزش بدهد .نه پیری که بنیاد او را دگرگون کند .او به دنبال معلم میگردد زیرا گمان میکند که حقیقت را میتوان تعلیم داد .🔵🔴🔵🔴

حقیقت را نمیتوان تعلیم داد،حقیقت را فقط میتوان گرفت ؛حقیقت چیزی است که به آن دچار میشویم ;مانند عشق چیزی نیست که معلم بتواند آن را به شما منتقل کند .حقیقت در جاذبه ای شکوفا میشود که در بین پیر و سالک اتفاق میافتد .در این مرحله سالک نه سرسپرده بلکه دل سپرده ی پیر خویش است .این گونه است که چیزی بارقه ای که نه از جنس کلام است و نه از جنس مشهودات

چیزی که سرچشمه ی یک چیز نوین است .این اتفاق برای دانش آموز طریقت نمی افتد .او در ابتدا طالب این دگرگونی بنیادین نبوده است .

🔴 منزل دوم :منزلی ست با رهیافت مریدانه ...مرید از دانش آموز جلوتر است .مرید طالب دگرگونی بنیادین خویش است .مرید طالب اطلاعات نیست .بلکه طالب دگرگونی بنیادین خویش است .او به دنبال پیر میگردد

معلم او را راضی نمیکند .کتاب ها او را راضی نمیکنند ؛او به دنبال اطلاعات مرده نیست .بلکه به دنبال امری زنده میگردد .گر چه مرید سر میسپرد .اما خودیت او باقی میماند .سر سپردگی او ...هنوز سرسپردگی اوست. این اراده ی اوست .تصمیم اوست که سرسپرده باقی باشد .وقتی اراده میکنی قدرتش را نیز داری ...که آن را بر هم بزنی ...

میتوانی هر وقت که خواستی از حلقه ی ارادت خارج شوی ...در این منزل مرید هنوز اختیار دارد پیر خود را ترک کند .

این به اراده ی مرید بستگی دارد .که با پیر بماند و یا نماند .اگر به پیر خویش آری میگوید ،خود تصمیم گرفته است که آری بگوید ...من و منیت او هنوز در میانه حضور دارد ...او جلوتر از طالب علم است اما هنوز با پیر خود یگانه نشده است .🔴

(اهل سلوک ۲)

بتسابه مهدوی

 

⚫️ منزل سوم : منزل سوم ،منزل دل سپردگیست ...دل سپرده تسلیم است.

اما تسلیم او ناشی از اراده ی او نیست

او فقط بستر این تسلیم است .او نمیتواند پیر خود را ترک گوید ..اگر ده بار نیز ترک کند با تصرف دل پیر در وجودش با چشمی اشکبار و نادم همچون کودکی که از مادر جدا گشته باز خواهد گشت .دل سپرده هرگز عقب گرد نمیکند

او در دل و اندیشه ی پیر خویش فانی گشته است .نوری که از دل پیر بردلش تابیدن گرفته را با هیچ آبی نمیتواند خاموش نماید ...او فکر میکند که این آتش است و آتش را میشود با آب خاموش نمود اما سخت گاها در اشتباه است ...این نور است و نور را با آب نمیتوان خاموش نمود ...🔵🔴

فراموش نکن که باید به منزل سوم برسی ...اگر سالک درست گام بردارد به مرحله ی دل سپردگی میرسد .اگر طالب دانش درست گام بردارد به مرحله ی ارادت میرسد .اگر سلوک صادقانه و بی غل و غش باشد ((نه برای کرامات و دیدن عجایب و غرایب و ارتباط با جن و دیو و پری و مع الذلک ))💢

طالب دانش و مرید بی غل و غش هر دو روزی به منزل دل سپردگی خواهند رسید

🔱🔱🔱 دل سپردن یعنی شکوفا شدن

دل سپردن اکسیر است .بی درنگ تمامی دل مشغولی هایت محو میشوند ،گویی اصلا وجود نداشته اند .گویی از خواب پر از کابوس خویش برخواسته ای ..

فراموش نکن ...🔆

که هدف این است : رسیدن به صراط دل سپردگی ...🔴

وقتی دل سپردگی تحقق میپذیرد..سالک مستعد دریافت حقیقت میشود .طالب علم فقط اطلاعاتی درباره ی حقیقت ذخیره میکند .طالب دانش ..فقط از حقیقت را میفهمد ..اما 👇🏼👇🏼👇🏼

دل سپرده ی حقیقت ؛تمامی آن را لاجرعه سر میکشد. و بصیرت یک جا و ناگهانی در وجودش اتفاق می افتد .

و این امر حتی با یک دیدار بین مرید و مراد ...و یا حتی شش ماه آشنایی میتوان محقق گردد .نیازی نیست عمری را با پیر باشی ...و در محضر او ...

اگر دلی آماده ی پذیرش بصیرت داشته باشی ...فقط یک دیدار نیز گاها کفایت میکند ...

 

 

  • بتسابه مهدوی