اراده الهی
دکتر بتسابه مهدوی
همه ما انسانها هنگامی به در کارهای اختیاری میپردازیم، در درون خود یک حالت نفسانی مییابیم که از آن به اراده تعبیر میکنیم. از این رو، ما اراده را به علم حضوری درک میکنیم ولی هنگامی که بخواهیم اراده را در قالب مفاهیم ذهنی یعنی علم حصولی درآوریم. با مشکلاتی مواجه خواهیم شد و هر گروهی به نحوی، آن را معنا کردهاند.
1- گروهی اراده را به اعتقاد به سودمندی فعل و کراهت را به اعتقاد به ضرر فعل معنا کردهاند. در نقد این نظر مطرح شده است که چه بسیار مواردی که اعتقاد به سودمندی وجود دارد ولی انگیزه انجام عمل و اراده حاصل نمیشود.
2- گروهی دیگر اراده را به شوق نفسانی که به دنبال اعتقاد به سودمندی فعل میآید، معنا کردهاند. در نقد این نظر مطرح شده است که چه بسا مواردی که اراده حاصل میشود ولی شوقی وجود ندارد، مانند هنگامی که انسان برای معالجه بیماری، داروی تلخی را تناول میکند. و گاهی شوق موکد وجود دارد ولی اراده متحقق نیست مانند افعال حرامی که فرد متدین از آن پرهیز میکند.
3- گروهی دیگر گفتهاند که اراده کیفیتی نفسانی است که بین علم یقینی و فعل قرار دارد که از آن به قصد و عزم نیز تعبیر شده است.
به هر حال، این معانی اراده که برای انسان مطرح شده در مورد خدا روا نیست. زیرا که اراده انسانی همراه با محدودیت و نقص و صفات امکانی است. اگر ما جنبههای نقص و محدودیت آن را سلب کنیم. میتوانیم اراده را به خدا اطلاق کنیم، از این رو متکلمان کوشیدهاند که اراده را متناسب با خدا تعریف کنند که به برخی از آنها اشاره مینماییم:
1- اراده الهی به این معنا است که خدا افعال خود را بدون اجبار و اکراه انجام میدهد، زیرا که موجودی برتر از او وجود ندارد تا او را به عملی اجبار کند. این معنای اراده، همان با اختیار است.
2- اراده الهی به معنای علم خدا به نظام اصلح و احسن است.
3- اراده الهی در مقام ذات به معنای ابتهاج و رضایت خدا به ذات خویش است و در مقام فعل رضایت الهی به فعل خودش است.
4- اراده الهی به معنای اعمال قدرت و حاکمیت است.
دکتر بتسابه مهدوی
21 آذر 1395
تهران
ارتباط با ما از راه کانال