نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «naghshnegareh» ثبت شده است

گل‌ها در اسطوره‌شناسی

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۴۹ ق.ظ


  دکتربتسابه مهدوی

 

گل‌ها نیز بسیار مورد توجه و علاقه هندوان هستند. آنها تقریبا در اکثر مراسم خود از گل به اشکال مختلف استفاده می‌کنند. گل سرخ چینی برای شیوا, گل سفید برای ویشنو, گل نیلوفر برای لکشمی (Laxmi) (الهه ثروت و خوشبختی), گل زرد برای سرسوتی, گل انبه به خدای کام وگل نیلوفر سرخ برای خورشید , نمونه‌هایی از تقدیم گل به خدایان هستند.

دکتر بتسابه مهدوی

15 فروردین 96

  • بتسابه مهدوی

اراده الهی

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۲۹ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

همه ما انسان‌ها هنگامی به در کارهای اختیاری می‌پردازیم، در درون خود یک حالت نفسانی می‌یابیم که از آن به اراده تعبیر می‌کنیم. از این رو، ما اراده را به علم حضوری درک می‌کنیم ولی هنگامی که بخواهیم اراده را در قالب مفاهیم ذهنی یعنی علم حصولی درآوریم. با مشکلاتی مواجه خواهیم شد و هر گروهی به نحوی، آن را معنا کرده‌اند.

 

1-    گروهی اراده را به اعتقاد به سودمندی فعل و کراهت را به اعتقاد به ضرر فعل معنا کرده‌اند. در نقد این نظر مطرح شده است که چه بسیار مواردی که اعتقاد به سودمندی وجود دارد ولی انگیزه انجام عمل و اراده حاصل نمی‌شود.

2-    گروهی دیگر اراده را به شوق نفسانی که به دنبال اعتقاد به سودمندی فعل می‌آید، معنا کرده‌اند. در نقد این نظر مطرح شده است که چه بسا مواردی که اراده حاصل می‌شود ولی شوقی وجود ندارد، مانند هنگامی که انسان برای معالجه بیماری، داروی تلخی را تناول می‌کند. و گاهی شوق موکد وجود دارد ولی اراده متحقق نیست مانند افعال حرامی که فرد متدین از آن پرهیز می‌کند.

3-    گروهی دیگر گفته‌اند که اراده کیفیتی نفسانی است که بین علم یقینی و فعل قرار دارد که از آن به قصد و عزم نیز تعبیر شده است.

به هر حال، این معانی اراده که برای انسان مطرح شده در مورد خدا روا نیست. زیرا که اراده انسانی همراه با محدودیت و نقص و صفات امکانی است. اگر ما جنبه‌های نقص و محدودیت آن را سلب کنیم. می‌توانیم اراده را به خدا اطلاق کنیم، از این رو متکلمان کوشیده‌اند که اراده را متناسب با خدا تعریف کنند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌نماییم:

 

1-    اراده الهی به این معنا است که خدا افعال خود را بدون اجبار و اکراه انجام می‌دهد، زیرا که موجودی برتر از او وجود ندارد تا او را به عملی اجبار کند. این معنای اراده، همان با اختیار است.

2-    اراده الهی به معنای علم خدا به نظام اصلح و احسن است.

3-    اراده الهی در مقام ذات به معنای ابتهاج و رضایت خدا به ذات خویش است و در مقام فعل رضایت الهی به فعل خودش است.

4-    اراده الهی به معنای اعمال قدرت و حاکمیت است.

دکتر بتسابه مهدوی

21 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

انسان بی شکل

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

شمنان سرخ پوست مدعی هستند که این توده های انرژی بر اثر عادتهای پیاپی و سوءاستفاده ها انحراف یافته و (شکل انسانی) را ساخته اند. هدف شمن راست نمودن این رشته هاست. او می خواهد انسانی (بی شکل) شود.73

 

انسان بی شکل, وجود فرسوده و عادی خویش را از دست می دهد و از اسارتها رها می شود. با نگاهی خوشبینانه, شماری پدیده (بی شکلی) را قیاس با تحولی کرده اند که در نظامهای عرفانی دیگر از آن به (مرگ عرفانی), (تولد روحی دیگر), (غسل آتش), (دگرگونی نورها) یاد شده است.

دکتر بتسابه مهدوی
2 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

افکار انسان

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۴ ق.ظ

افکار انسان

دکتر بتسابه مهدوی

افکار خود را در قالب تجسمات و کلمات مثبت مدیریت کنید تا به آرزوهای بزرگ زندگیتان به شکلی باور نکردنی دست یابید،

 ما به شما کمک می کنیم تا به این معجزه ی بزرگ دست یابید،

 افکار به اجسام تبدیل می شوند و ما به هرآنچه که می اندیشیم ، در واقع آن را جذب می کنیم؛

 کائنات را به خدمت خود بگیرید؛

 

اراده انسان در مسیر اراده کائنات است.

این قانون بسیار همه گیر و دقیق است و به زبان اعداد محاسبه و اعمال میشود؛

اگر انسان عدد هفت بخواهد ، کائنات عدد هفت را به او میدهد و اگر منفی هفت بخواهد ، کائنات باز بی هیچ حرکت دلسوزانه ای ، این کسری را به انسان اهدا میکند ، یا مثلا عدد پنجاه یا منفی سی و پنج ،

هر چه انسان اعداد و کدهای مثبت یعنی ثروت و سلامت و سعادت و خوشی و ... وارد کند ، کائنات نیز همان اعداد وکدها را رمزگشایی کرده و به انسان میدهند ، و باز هر چه اعداد و کدهای منفی وارد کند ، همانها رمز گشایی شده و به غم و اندوه و فلاکت و بدبختی و ناکامی تبدیل میشوند .

و این عدد و کد دادن ها بسیار ساده و فقط با فکر کردن انجام میپذیرد و نه با حل معادله های پیچیده ی دو متری!

کار کائنات رمزگشاییست ، نه تشخیص ؛

یعنی کاملا هشیارانه و دقیق کدهای انسان را دریافت میکند و آنها را رمزگشایی میکند ، اما هیچ قدرت تشخیصی در مثبت یا منفی بودن کدهای وارده ندارد ، و همه ی کدها را باز کرده و به خود انسان کدگذار باز میگرداند.

وقتی انسان مثلا به بدبختی فکر میکند یا درباره اش حرف میزند ، کائنات توجهی نمیکند که انسان با نیت خواستن به آن فکر میکند یا با نیت نخواستن. درواقع فکر کردن به چیزی نیت است ، نه خواستن یا نخواستن آن . و دقیقا همان بدختی را به او کادو میدهد!

"نمیخواهم" قراردادی بین انسانهاست ، و کائنات چنین زبانی را نمیفهمد، (که البته زبان بیهوده ایست)

 

در واقع انسان دانه را میکارد و آب میدهد و وظیفه ی کائنات رویاندن و بزرگ کردن آن دانه است و برایش هیچ فرقی نمیکند که آن دانه ، دانه ی لوبیای سحر آمیز (که نردبان رسیدن به تخم طلاست) باشد و یا دانه ی گیاه آدمخوار!

دانه ی گل خوشبو و میوه خوشمزه باشد یا دانه ی خار تیز و برنده ؛

و باز برای کائنات هیچ فرقی نمیکند که عدد وارده منفی هفت باشد یا منفی هفت هزار ،

مثبت هفت باشد یا مثبت هفت هزار میلیارد ،

هرچه انسان دانه بیشتر و موثرتری بکارد ، محصول بیشتر و موثرتر برداشت میکند.

اگر گندم بسیار بکارد ، گندم بسیارتر برداشت میکند و اگر خار بسیار بکارد ، خار بسیارتر برداشت میکند،

و نمونه ی موثرتر اینکه اگر دانه ی لوبیای سحرآمیز بکارد ، به تخم طلا رسیده و ثروتمند میشود واگر دانه ی گیاه آدمخوار بکارد ، طعمه ی کاشته ی خویش میشود.

اگر انسان خوبی ها و شادی ها و خوشبختی ها را اراده کند ، کائنات نیز همانها را برایش اراده و فراهم می کند.

و اگر انسان در تفکر ناکامی و غم و بدبختی و شکست باشد ، باز کائنات بی هیچ اعتراضی به این خواسته و اراده ی (شاید ناخودآگاه) انسان احترام میگذارد و شرایط آن را به نحو احسن فراهم میسازد ؛

در واقع این همان قانون آفرینش جهان بر پایه ی حساب و کتاب است.

کائنات همان علامتی را جلوی اعداد انسان قرار می دهد که خود انسان به او نشان می دهد. اگر انسان به کائنات علامت مثبت (+) نشان داده باشد ، کائنات نیز در معادله اش علامت مثبت قرار می دهد ، و اگر انسان علامت منفی (-) وارد کرده باشد ، کائنات نیز بی چون و چرا اطاعت می کند.

دکتر بتسابه مهدوی
24 مرداد 1395
تهران

  • بتسابه مهدوی

ریکی کارونا چیست؟

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۲۳ ق.ظ

ریکی کارونا چیست؟

بتسابه مهدوی

کارونا یک کلمه سانسکریتی به معنی رفتار دلسوزانه است. وقتی بخواهید زخم و جراحتی را شفا دهید

شاید لازم باشد از روش های پیچیده تری استفاده کنید .

کارونا روش پیشرفته ایست که با کمک بکار گیری بیشتر قدرت الهی شفا می دهد.کسانی که در یادگیری کارونا ریکی پیشرفت می کنند هم برای شفا دادن دیگران قوی تر می شوند و هم برای شفای بیماری دورونی خود شخص مفید است .

کسانی که مستر ریکی هستند و چهار سطح ریکی را گذراندند می توانند کارونا ریکی را یاد بگیرند.

کارونا ریکی دارای دو سطح و دو اتیومنت و چهار سمبل مستر و هشت سمبل عملی می باشد .

انرژی آن بر روی احساسات و روح و روان فرد مستقیما کار می کند .

 

سمبل های کارونای سطح یک : اولین سمبل شخص را برای شفای عمیق و خارج شدن از زندگی گذشته و آزاد کردن کارما آماده می کند.

 

دومین سمبل به فرد کمک می کند تا الگو های منفی که بطور ناخود اگاه در زندگی فردی بکار گرفته می شود و باعث خراب کردن روحیه فردی می شود تفکیک کند .سمبل سوم به فرد در مسائل عشقی و تعادل روانی کمک می کند .

 

سمبل چهارم سمبل تکمیل کننده است.

 

کارونای سطح دو : این سمبل ها دارای ارتعاش بالاتری هستند و قدرت بیشتری دارند

 

کارونا ریکی به معنی مهر و شفقت در سال ۱۹۵۵ توسط ویلیام لی رند پس از تجربیات فراوان در این زمینه به جهانیان عرضه گردید. افرادی که این ری کی را دریافت می کردند مهر و شفقت زیادی را تجربه می نمودند که به همین دلیل این تکنیک کارونا ریکی نام گرفت.

 

کارونا ریکی را به عنوان تکنیکی قوی تر از ریکی و با اثر درمانی عمیق تر از آن می شناسند که این عامل باعث به وجود آمدن تفاوت هایی با ریکی اسویی شده است.

 

کارونا ریکی را به عنوان هر نوع عملی که باعث تخفیف دادن رنج و درد در دیگران و یا عملی که باعث ایجاد همدردی، شفقت، دلسوزی، و مهربانی می شود نیز می شناسند.

 

تکنیک کارونا ریکی به افرادی که به روشن بینی رسیده اند و قصد دارند که رنج و درد را از کره زمین ریشه کن سازند، داده می شود.

  • بتسابه مهدوی

ریکی در آب

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۲۲ ق.ظ

ریکی در آب

بتسابه مهدوی

 

این روش توسط استاد ریکی Godiam Dosch بر اساس تجربه ایشان در انواع مختلف ریکی به وجود آمده است. این روش در واقع انجام ریکی با حفظ تمام مراحل آن در آب گرم است (حین انجام این روش سر مراجعه کننده یا خود فرد از آب بیرون است).

ترکیب ارامبخش نیروی اب و نیروی قدرتمند ریکی توسط برخی از ریکی کاران انجام می شود.

 

می توان موارد زیر را از فواید این روش برشمرد:

ـ لذت و تجربه بهتر اثرات مثبت ریکی

ـ درمان بهتر استرس

ـ درمان بهتر ترس از ناامنی و اضطراب

اما اثر واضحتر آن برای کسانی است که از آب می ترسند. موارد درمان ترس از آب با این روش دیده شده است.

 

این روش حتی برای کسانی که با آب میانه خوبی ندارند توصیه می شود.

 

در تاریخچه ریکی هم خوانده ایم که دکتر اوسویی در کوه کوراما زیر یک آبشار تمرین می کردند.تجربه این روش می تواند لذت بخش باشد.

 

  • بتسابه مهدوی

برخی از ویژگیهای ریکی

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۲۱ ق.ظ

برخی از ویژگیهای ریکی

بتسابه مهدوی

 

ریکی انرژی شما را هرگز تهی نمی کند.

ریکی انرژی الاهی است.

ریکی آسیب نمی رساند.

ریکی با هیچ مذهبی در ارتباط نمی باشد.

ریکی توسط اجزا و سلولهای موجودات زنده دریافت می شود.

ریکی شعور دارد و نمیتوان از او سو استفاده برد.

ریکی را می توان در هر سنی یاد گرفت.

از انرژی ریکی برای درمان خود و دیگران می توان استفاده کرد.

 

 

  • بتسابه مهدوی

انرژی ریکی پنج تاثیر اساسی به همراه دارد

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۱۹ ق.ظ

انرژی ریکی پنج تاثیر اساسی به همراه دارد

بتسابه مهدوی

 

ـ ایجاد آرامش عمیق

ـ انحلال انسدادهای انرژی

ـ سم زدائی

ـ به جریان انداختن نیروی انرژی حیات بخش

ـ افزایش فرکانس ارتعاشات بدن

 

تاثیرات ریکی در تمام مراحل فوق ، پایدار است . به واسطه آرامش عمیق و رهاسازی فشارهای فیزیکی و ذهنی، هیجانات به سطح آمده و سپس از بین می روند. پس از باز شدن انسدادها، انرژی حیاتی را در کل فضاها به جریان انداخته و به سرعت سموم بدن را دفع می کند و بدین ترتیب آزادی عمل بیشتری را برای دیگر مراحل حیاتی ایجاد می نماید و بدن می تواند انرژی حیاتی بیشتری را دریافت، ذخیره و استفاده نماید.

 

با افزایش انرژی حیاتی در جسم فیزیکی، فرکانس ارتعاشات بدن نیز بالاتر رفته و ما به واسطه آن، با انرژی های روحی و جهانی بیشتر مرتبط می شویم. این ارتباط با کل هستی (عشق) وحدت را می آفریند. یک انسان زنده حالا دیگر می داند که خداوند با کل هستی حامی اوست و او را بلا شرط می پذیرد و در نتیجه این احساس امنیت به مرحله عمیقی از آرامش دست پیدا می کند.

 

در هر صورت اگر شما نیز این ادراک تازه را در خود بپرورانید، احتمالا دوباره می توانید از خود گذشته و به سوی عشق الهی بشتابید و با ادامه آن، روند جدیدی از پالایش و رشد را آغاز کنید.

 

«ریکی» آرامش عمیقی به همراه می آورد و با افزایش این اتصال الهی که تحت نفوذ ریکی است، ما از سیر طبیعی این رویداد دریافت بیشتری نیز خواهیم داشت.

 

در جلسه درمان با ریکی ، شخص تحت درمان تعیین کننده میزان جریان ریکی خواهد بود و به اندازه ای که به انرژی حیاتی نیازمند است از آن بهره مند می شود.

 

  • بتسابه مهدوی

توجیه علمی انرژی ریکی

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۱۷ ق.ظ

توجیه علمی انرژی ریکی

بتسابه مهدوی

 

امروزه ، علم بشر به واسطة پیشرفتهای اخیرخود ، به درک بعضی ازابعاد شفابخشی(Healing) نائل آمده است . یکی از روشهای بسیار کهن شفابخشی با قدمت چندین هزارساله که از حدود صد سال پیش تاکنون در سراسر دنیا و به خصوص در کشورهای پیشرفته ( درزمینة طب و تکنولوژی بشری) موردتوجه بسیار قرار گرفته ، سیستم انرژی بخشیِ ریکی می باشد .در این مقاله و همینطور در مقالات بعدی به دیدگاههای علمی و تحقیقات بالینی معتبری که شفابخشی و به خصوص سیستم ریکی ( یک روش ساده ، جامع و درعین حال قدرتمند) را توجیه می نمایند ،خواهیم پرداخت . در حال حاضر ، مهمترین دیدگاه برای فرمول بندی کردن نحوة عملکرد ریکی ، میدانهای الکترومغناطیسی حاصله از کلیة موجودات زنده است . پروفسور جیمز اوشمن(James Oschman Ph.D).در کتاب اخیر خود به نام  مبانی علمی طب انرژی بخشی Energy Medicine, The Scientific Basis") (به این موضع شگفت انگیز اشاره می کند . البته حضور و انتشار جریانهای الکتریکی در بدن انسان ، از مدتها پیش به یک حقیقت علمی تبدیل شده است . این جریانها که در مسیر سیستم عصبی حرکت می کنند ، یکی از راههای خود تنظیمی بدن برای رسیدن به تعادل و هماهنگی لازم محسوب می شوند .

 

به عبارت دیگر پیامهای عصبی که از مغز منشاء می گیرند ، از طریق سیستم عصبی که با تمامی بافتهای بدن در ارتباط می باشد به کلیة اعضا و اندامها رسیده و موحب تنظیم فعالیتهای بدن می شوند . از سوی دیگر الکتریسیتة قلب نیز توسط پلاسمای خون و از راه عروق و مویرگهای خونی که مجموعاً بیش از ۵۰۰۰۰ مایل ( هر مایل معادل ۱۶۰۹ متر) درازا دارند به سایر قسمتهای بدن منتشر می گردد . این راه ، دومین مسیر ( البته به صورت فرعی) برای جاری شدن جریانهای الکتریکی به حساب می آید . این جریانها نه تنها در داخل سلولها بلکه در اطراف همة سلولهای بدن انتشارمی یابند . از طرفی بسیاری از سلولها ، حاوی کریستالهایی به فرم مایع می باشند . این کریستالهای زنده ، در غشاهای سلولی ، غلاف های میلین اعصاب و بسیاری از نقاط دیگر به طور پراکنده یافت می شوند . تمامی کریستالها ، هنگامی که به نوعی تحت فشار قرارگیرند ، در پاسخ واکنشی تحت عنوان « تأثیرات پیزوالکتریک» از خود نشان خواهند داد . به همین ترتیب ، کریستالهای مایع درون سلولهای بدن انسان نیز به طور مداوم در حال تولید جریانهای الکتریکی همگرایی می باشند که همانند لیزر ، فرکانسهای حاصله از آنها در محدودة مشخصی قرار دارد .

 

این ارتعاشات لیزر مانند قادرند علاوه بر حرکت در درون بدن ، به محیط اطراف نیز منتشر شوند . این واقعیت ، تداعی کنندة تأثیرات بالقوه شفا دهندة کوبش بر روی طبل است . هنگامی که فشارهای کوبشی حاصل از ضربان طبل به بافتهای بدن انسان می رسد، جریانها و میدانهای الکتریکی آهنگین ( ریتمیک ) خاصی دربدن ایجاد می شود که بطور مستقیم درفعالیت بیولوژیک آن بافتها تأثیرمی گذارد . دومین محیط از سیستم عصبی بدن انسان ، غلاف عصبی ( پری نوریوم) نام دارد که متشکل از یک لایه بافت همبندی و پوشانندة سیستم عصبی است . رابرت بکر( Robert o. Becker ) در مجموعه ای از مقالات به شرح این موضوع پرداخته است :

 

"بیش از نیمی از سلولهای مغزی را سلولهای پری نوریال تشکیل می دهند . پری نوریوم که توسط امواج مغزی کنترل می شود با تأثیر بر جریانهای الکتریکی ، مستقیماً در فرایند شفابخشی دخالت دارد . هرگاه یکی از قسمتهای بدن دچار آسیب می گردد ، سیستم پری نوریال در آن موضع خاص ، نوعی پتانسیل الکتریکی به وجود می آورد که اولاً بدن را نسبت به آسیب وارده آگاه می سازد و ثانیاً سلولهای بازسازی کننده نظیر گلبولهای سفید خون ، فیبرو بلاستها و ماکروفاژها را به محل مورد نظر جذب می نماید و در نهایت همگام با ترمیم یافتن ضایعه ، پتانسیل الکتریکی موضع نیز تغییر می یابد . سیستم پری نوریال ، همچنین نسبت به میدانهای مغناطیسی بیرونی بسیار حساس و پاسخگو است .

" هنگامی که جریان الکتریکی از داخل یک جسم هادی الکتریسیته عبور می کند ، یک میدان مغناطیسی در اطراف آن جسم تشکیل می گردد . به همین نحو ، جریانهای الکتریکی که در درون بدن انسان در حرکت می باشند نیز در داخل و اطراف بدن ، میدانهای مغناطیسی خاصی به نام میدانهای بیومغناطیسی (Biomagnetic Fields)به وجود می آورند . دکتر جان زیمرمن (Dr. John Zimmerman)در دانشکدة پزشکی دانشگاه کلرادو در شهر Denverایالات متحده . به منظور درک بهتر نحوة عملکرد بدن وتشخیص عمیقتر بیماریها ، با استفاده از دستگاهی به نام (Super Conducting Quantum Interference Device) SQUIDیادستگاه فوق هادی با تداخل کوانتومی ) اقدام به اندازه گیری دقیق میدانهای بیومغناطیسی بسیاری از اعضای بدن ، از جمله مغز و قلب نموده است . قلب دارای میدان مغناطیسی پرقدرتی است که تا فاصلة ۱۵ فوتی ( هر فوت معادل ۴۸/۳۰ سانتیمتر ) ادامه دارد . مغز و کلیة ارگانهای بدن نیز دارای میدانهای بیومغناطیسی مخصوص به خود هستند که آنها را احاطه نموده و با یکدیگردر تعامل می باشند .

 

هرارگان ، فرکانس ویژة خود را دارد که بیانگر وضعیت سلامت آن است . اما در شرایط بیماری ، این فرکانس دچار تغییرمی شود . مجموعة تمامی میدانهای بیومغناطیسی بدن ، تشکیل یک میدان بیومغناطیسی تجمع یافتة بزرگ را می دهد که بدن انسان را احاطه می نماید و در واقع بسیار مشابه با همان پدیده ای است که هاله Aura) ) نامیده می شود . به این ترتیب ، میدان بیومغناطیسی مورد نظر می تواند یکی از اجزای مهم هاله قلمداد شود ، گر چه که ممکن است ابعاد دیگری نیز در این مقوله دخیل باشند . میدانهای بیومغناطیسی انسان با میدانهای مشابه در اطراف او نظیر میدانهای بیومغناطیسی سایر انسانها در تعامل متقابل است .

 

این اصل در علم فیزیک ، القاء ( (Induction نامیده می شود وبه این معنی است که هر میدان مغناطیسی می تواند باعث القای تغییراتی در قدرت و نیز فرکانس جریانهای الکتریکی در جسم هادی مر بوط به میدان مغناطیسی مجاور خود ( در اینجا بدن انسان دیگر ) گردد . به همین منوال . میدان بیومغناطیسی یک فرد هم قادر است از طریق فرایند القاء ، تأثیراتی را بر روی میدان مغناطیسی فرد دیگرچه از نظرذهنی_روانی ( دگرگونی در احساس سلامت ، میزان احساس خوشایند او ...) و چه از لحاظ جسمی (کیفیت عملکرد ارگانها و بافتهای بدن وی) ، بگذارد . آگاهی از این اصل . از یک سو تعریف مناسبی را از واژة مصطلح شخصیت مغناطیسیMagnetic Personality) ) خاص هر انسان ، برایمان ارائه می دهد و از سوی دیگر ، نحوة ایجاد تأثیرات درمانی مستقیم یک انسان بر روی انسان دیگر را به صورت علمی توجیه می کند . تا به اینجا دریافتیم که از دیدگاه علمی ، وجود یک انسان به محدودة پوست او ختم نمی شود بلکه به فضای اطراف او نیز گسترش می یابد . تا بحال همه ما هنگامی که حضور فرد دیگری را بدون دیدن او در نزدیکی خودمان احساس کرده ایم ، بر این واقعیت صحه گذاشته ایم ، اما امروزه این مقوله به عنوان یک اصل علمی پذیرفته و ثابت شده است . دستها نیز توسط میدان مغناطیسی مخصوص به خود احاطه می شوند . بررسی میدان مغناطیسی حاصل از دستان یک فرد شفاگر( Healer)در حین انجام درمان نشان می دهد که این میدان به وضوح قوی تر از میدان مغناطیسی دستان افراد معمولی است .

 

در این بررسی از یک مغناطیس متر ساده ، شامل دو عدد سیم پیچ ۸۰ هزار دور متصل به یک تقویت کننده استفاده شد و نتیجة حاصله ، گویای این واقعیت بود که دستانِ فردِ شفاگر دارای میدانی با قدرت ۰۰۲/۰ گاس (gauss ) بود که هزار بار قوی تر از هر میدان مغناطیسی دیگری است که از بدن انسان به بیرون امتداد می یابد . فرکانس این میدان نیز متغیر ( بین ۳/۰ تا ۳۰ هرتز) و عمدتاً در محدودة ۸ ـ ۷ هرتز در نوسان بود . انرژیِ شفادهندة دستها حداقل تا حدودی توسط سیستم پری نوریال ایجاد می شود . این سیستم همان طور که قبلاً توضیح داده شد ، رشته های عصبی را پوشانیده و در بدن به عنوان مسیری برای هدایت جریانهای الکتریکی تحت کنترل تالاموس مغز ، عمل می کند .

 

 

پاره ای از شواهد حاکی از این است که سایر فرمهای انرژی به غیر از نوع بیومغناطیسی نظیر امواج مادون قرمز ، مایکروویو و بعضی دیگر از پرتابهای فوتونی نیز از دستها خارج شده ، تأثیرات درمانی خود را در سیستمهای بیولوژیک ( زیست شناختی ) بدن به دنبال دارد. این دستاورد با تئوری متافیزیکی(و کل نگر) رایج مبنی بر اینکه بیماری ابتدا در هالة انرژی یا میدان بیو مغناطیسی انسان ایجاد شده و سپس در جسم فیزیکی بروز می کند ، کاملاً هماهنگ و مطابق است . هنگامی که شفاگر، دستان خود را به منظور درمان در مجاورت یک عضو غیر سالم قرار داده ، شروع به شفابخشی می کند ، میدانِ مغناطیسیِ خارج شده از دستان او که به مراتب قویتر از میدانِ مغناطیسی حاصل از عضو بیمار می باشد ، با دربرداشتن فرکانسهای طبیعی و سلامت بخش مورد نیاز آن عضو، تأثیر درمانی خود را آغاز می کند و نهایتاً با مکانیسمِ القایی ، فرکانسِ طبیعی را به عضو بیمار بازمی گرداند . این تنظیمِ فرکانس ، به نوبة خود بر جریانهای الکتریکی سلولها و سیستمِ عصبیِ عضوِ مربوطه و همینطور فعالیتِ بیولوژیک آن عضو تأثیر می گذارد و به این ترتیب ، درمان صورت می گیرد . تحقیقات به عمل آمده نشان می دهد که فرکانسهای شفابخش برای بافتهای مختلف بدن عبارتند از : فرکانسِ معادلِ دو هرتز برای رشته های عصبی ، فرکانسِ معادلِ هفت هرتز برای استخوانها ، فرکانسِ معادلِ ده هرتز برای رباطها و فرکانسِ معادلِ پانزده هرتز برای مویرگها . درهنگامیکه شفاگر به منظور یافتن نواحی نامتعادل و گرفتار در یک بیمار ، به اسکن نمودن بدن او می پردازد ، فرایند القای میدانهای بیومغناطیسی در جهت معکوس اتفاق می افتد . در این شرایط ، شفاگر کف یک یا دو دست خود را در فاصلة چند سانتیمتری بدنِ بیمار به آرامی حرکت می دهد و درهمین حال به احساسی که درکفِ دستِ او ایجاد می شود توجه می کند ( اسکن بیوسن ) . در این حین ، میدان بیومغناطیسی بیمار تغییراتی را در میدانِ کفِ دستِ شفاگر ایجاد می کند و این تغییرات توسط شفاگرحس می شود و به این ترتیب او قادر خواهد بود نواحی دچار عدم تعادل و تحت فشار را در میدان بیومغناطیسی بیمار تعیین نماید . یکی از ویژگیهای منحصر به فرد رِیکی این است که برای انجام آن باید ابتدا توسط استاد، یک جلسة همسویی Attunement)) برای شفاگر برگزار گردد . همچنین برای انجام رِیکی نیازی به ذهنِ آگاهِ شفاگر نیست ، بلکه انرژیِ رِیکی خود به خود جریان می یابد و به هیچ عنوان از انرژی شخصی فردِ شفاگر استفاده نمی کند . حال ببینیم فرایند همسویی و درمان در رِیکی چگونه صورت می پذیرد . همسویی می تواند ابعادی نهفته از درون هر یک از ما را که دارای درک بالاتری از کلیت وجود ، سلامت و شفای واقعی است ، بیدار نماید .

 

با توجه به اینکه آگاهی ، از فضایی ورای ذهن هوشیار ما منشاء می گیرد ، می توانیم چنین نتیجه گیری کنیم که سرچشمة آگاهی در واقع همان منشاء اَبَر هوشیارِ درونِ وجود ماست . از سوی دیگر ، با دانستن اینکه رِیکی از انرژی فردِ شفاگر نمی کاهد ، به این نتیجه می رسیم که پدیدة همسویی در واقع انرژی متفاوتی را نسبت به آنچه برای فعالیتهای روزمره مان استفاده می کنیم ، فعال می سازد . همة ما انسانها پتانسیلهای نهفته ای داریم که در اکثریت افراد غیر فعال است و نیاز به بیدار شدن دارد . اَبَرهوشیاری می تواند عملکرد تالاموس و سیستم پری نوریال را به نحوی هدایت کند که انرژیِ رِیکی را ایجاد و آنرا از طریق دستانِ فردِ شفاگر به عضو مبتلا برساند . با بیان ساده ترمی توان انرژی رِیکی را مجموعه ای ویژه از انرژی بیومغناطیسی و سایر انرژی هایی دانست که ذهن اَبَرهوشیار، کیفیت آنها را دقیقاً متناسب با نیازِ عضوِ مبتلا که در زیرِ دستانِ شفاگر قرار دارد ، تعیین نموده و فرایند درمان را آغاز و تکمیل می نماید .

 

بنابراین می توان چنین تصور کرد که هر چه ابعاد عالی ترِ ذهنِ اَبَرهوشیار برای ایجاد مجموعه هایی قویتر و مؤثرتر از انرژی از لحاظ فرکانس و قدرت ، بیدار شود ، می توان در موارد بیماریهای سخت و پیچیده ، با سرعت بیشتری به درمان بیماری پرداخت . در این صورت شفابخشی ، شامل ترکیبی از عشق ، همدردی و محبت خواهد بود که عضو آسیب دیده را هر چه بیشتر برای ترک الگوهای قدیمی و بازگشت به سلامتی تشویق می کند .

 

یک درمانِ شفابخشیِ مؤثر و قوی ، قابل تشبیه به تعمیرکارِ فوق العاده ماهری است که بر اساس تجربه و درک بیشتر خود ، قادر به انجام تعمیراتی می باشد که از عهدة سایر تعمیرکاران خارج بوده است .

 

وقتی به تدریج آگاهی خود را افزایش داده و عمیقتر از پیش به شفابخشی خود می پردازیم ، پتانسیلی که در درونمان به عنوان یک شفاگر وجود داشته ، هر چه بیشتر بیدار می شود تا جایی که ما را قادر می سازد با ابعادی متعالی تر از ذهن اَبَرهوشیارمان ارتباط برقرار نموده ، مهارتهای والاتری را کسب نماییم . یکی از توانایی های بسیار جالب رِیکی همچون سایر روشهای انرژی بخشی ، درمان از راه دور است . همانگونه که پیشتر توضیح داده شد ، نحوة درمان از طریق دستها هنگامی که شفاگر در مجاورت فرد بیمار قرار گرفته باشد از طریق تأثیرات القایی میدانهای بیومغناطیسی آنها قابل درک است ، اما درمان از راه دور را درشرایطی که ممکن است شفاگر نه تنها کیلومترها از بیمار خود فاصله داشته باشد بلکه نسبت به هم در دو سوی مختلف کرة زمین باشند ، از نظر علمی چگونه می توان توجیه کرد ؟

 

احتمالاً درمان از راه دور بواسطة امواجِ اسکالر ( ٍScalar Waves : امواج الکتریکی با پایداری بالا که می توانند بدون نیاز به سیم برق و بدون تبعیت از معادلة ریاضی انتشار امواج با سرعتی معادل یک و نیم برابر سرعت نور در فضا حرکت کنند . کشف این امواج ، دستاوردی مهم و نوین در فیزیک مدرن بشمار می آید )صورت می گیرد . هنگامی که دو میدان مغناطیسی متمایز، دارای فرکانسی کاملاً مشابه بوده و دقیقاً از فاز خود خارج باشند ، نهایتاً یکدیگر را حذف می کنند ، اما این حذف متقابل ، تأثیرات آن دو میدان را از بین نمی برد ، بلکه پتانسیل آنها همچنان موجود است و این پدیده منجر به ایجاد امواج اسکالر می گردد که برخلاف امواج مغناطیسی ( که با الکترونها در ارتباطند ) با هستة اتمها د رتعامل قرار می گیرند . این امواج نه تنها توسط قفسهای الکتزیکی فارادی Faraday Cages [۱] یا سایر موانع شناخته شده متوقف نمی شوند ، بلکه خود را بدون کوچکترین افت انرژی و با همان قدرت اولیه (صرفنظر از بعد مسافت) ، به هدف مورد نظر می رسانند . همچنین ثابت شده است که امواج مورد نظر، با تأثیر بر روی بافتهای زندة بیولوژیک ، روند ترمیم و درمان را تسریع می نمایند . بنابراین ممکن است همانطور که دکتر جیمز اوشمن معتقد است امواجِ اسکالر، منشاء بنیادینِ درمان و ترمیم در بدن موجودات زنده باشند . علیرغم اینکه تئوریهای حاضر ، تا حدودی توجیه کنندة مکانیسم درمان از طریق شفابخشی می باشند ، هنوز یک جنبه از شفا بخشی و کار فراطبیعی (معنوی) به صورت رازی بزرگ باقی مانده است . تولید میدانهای بیومغناطیسی و امواجِ اسکالر ر وابسته به جسم فیزیکی انسان و یا دستگاههای فیزیکی است ، در حالیکه بسیاری از شفاگرهای روحی، برای دریافت و هدایت انرژی ، با موجوداتی متعالی تر، که فاقد هر گونه جسم فیزیکی می باشند ارتباطی مستقیم برقرار می کنند . از دیدگاه علمی نه تنها مکانیسم ایجاد انرژی توسط این موجودات ، بلکه حتی وجود آنها نیز، قابل توجیه نمی باشد . لذا هنوز برای درک عمیق تر شفابخشی و طبیعت آگاهی ، زمینه های تحقیقاتی گسترده ای در پیش روی علم نوین قرار دارد . بافتهای زندة بدن که متشکل از ملکولها و اتم ها هستند ، مستقیماً در اتصال و تأثیرپذیری از تمامی نیروهای موجود در طبیعت می باشند .

 

همگام با تکامل موجودات زند ه ، نیروهای مختلف ، اعم از نیروهای شناخته شده و نیروهای مرموز و ناشناخته برا ی عملکرد بدن با یکدیگر ترکیب شده اند و طبیعتاً با مطالعه موجودات زنده و به ویژه انسان ، فرصتی بسیار خوب برای درک عمیق ترین و مرموز ترین نیروهای کیهانی به ما عطا خواهد شد . این شانس برای ما وجود دارد که همگام با پیشرفت تحقیقات علم بشری در مورد شفاگری و عوالم روحی ، کشفیات حیرت آوری به وقوع بپیوندد که با گسترش آگاهی ذهن ما انسانها ، تحولی متعالی را برای ادامة حیات بر روی کرة زمین برایمان به ارمغان آورد .

 

 

 

  • بتسابه مهدوی