آیین مزدک
آیین مزدک
دکتر بتسابه مهدوی
بحرانهاى اجتماعى در پدید آمدن باورهاى دینى نقش مهمى دارند و دینهایى که در زمان و مکانى بحرانى تاسیس مىشوند، گسترشى عمومى مىیابند.
آیین اجتماعى مزدک یکى از شواهد این مدعاست.
فردوسى در شاهنامه هنگام سخن گفتن از پادشاهى قباد، شرح مفصلى از ظهور مزدک مىدهد.
وى مىگوید مزدک حکیمى بود که مردم را در زمان تنگى برانگیخت تا به انبار غله هجوم برند و از این راه شهرت وى بالا گرفت.
سرگذشت مزدک
مزدک پسر بامداد در زمان قباد (488-531 م .) از میان دانایان و دانشمندان از شهر مازیارا در کنار دجله که اکنون کوت العماره خوانده مىشود، برخاست.
تاریخ نگاران، حتى آنان که با وى مخالف بودهاند، به خرد و منطق و صفات برجسته او اشاره کردهاند. مىگویند او مردى پرهیزکار بود و لباس سادهاى بر تن مىکرد.
مزدک هیچ گاه ادعاى پیامبرى نداشت و خود را پیرو شخصى به نام بوندوس مىدانست که در حدود سال 300 م. اصلاحاتى در مانویت پدید آورده بود و در ایران و روم پیروانى داشت.
#قیام #مزدک
در شاهنامه فردوسى مىخوانیم که مزدک مردى خردمند و سخنور بود.
روزى دید مردم گرسنه و بینواى کشور در اطراف کاخ پادشاه آمدهاند و از او نان مىخواهند.
مزدک که در دربار منصبى داشت، از پادشاه پرسید: «اگر کسى را مار گزیده و در حال مردن باشد، ولى دوست یا همسایه او نوشدارویى داشته باشد و از دادن آن مضایقه کند، با این شخص چه باید کرد؟» قباد پاسخ داد: «سزاى او مرگ است .» مزدک پرسید: «اگر مردم نیازمند نان باشند و کسى که نان دارد، به ایشان ندهد، سزاى او چیست؟» قباد پاسخ داد: «سزاى او مرگ است.»
مزدک به مرد گفت به انبارها هجوم ببرید و مواد خوراکی را بردارید تا از گرسنگی نجات یابید.
هنگامی که چنین کردند، قباد، مزدک را مواخذه کرد.
مزدک گفت: «مردم گرسنه بودند و انبارها انباشته و من این کار را طبق نظر خود شما انجام دادم»
از آن پس مزدک، شهرت پیدا کرد و قباد نیز مکتب او را پذیرفت و از گسترش آن پشتیبانی کرد.
اشراف و موبدان زردشتی بر ضد مزدک قیام کردند و حتی قباد را که دین مزدک در آمده بود از سلطنت برداشتند.
قباد بعدها توانست به سلطنت برسد اما دیگر از مزدک، حمایت نکرد. پسر و جانشین وی، انوشیروان که مورد حمایت اشراف و موبدان بود در سال 528 م. مزدک و بسیاری از پیروانش را کشت.
دکتر بتسابه مهدوی
18 شهریور 1395
تهران