اهورامزدا در اوستای متأخر
دکتر بتسابه مهدوی
اهورامزدا در دیگر بخشهای اوستا، به ویژه یشت ها گاه همراه با شش فروزه به نام امشاسپندان میآید. این فروزهها درواقع همان جلوه های مزدای پاک هستند که درگذر زمان تشخّص یافته و به عنوان فرشتگان و وجودهایی مستقل از او تلقی شدهاند، و هریک در آفرینش نقشی خاص را ایفا میکنند.
در هرمزد یشت که سراسر گویای توانمندی و قدرت اهورامزدای یکتاست، بیست نام یا صفت ممتاز برای خداوند آمده است. در این یشت اهورامزدا، در گفتگو با زرتشت، نام های متعدد خود را که هر یک از آنها بیانگر وجهی از وجوه وجودی او هستند، را بر می شمرد.
در یشته های دیگر، که هر یک از آنها در ستایش یکی از ایزدان است، مرتبه اهورامزدا به عنوان تنها خدای آفریننده حفظ شده است و ایزدان دیگر اغلب یا آفریده او و یا در مرتبه ای پایین تراز او به عنوان کارگزارانش در امور عالم و نبرد با اهریمن، بیان شده اند.
در بخشهای متأخر و جدید اوستا، اگرچه هنوز اهورامزدا، اله اعظم و بزرگترین ایزدان است، ولیکن ایزدان دیگری چون میثره، اناهیتا، آذر، وایو و ... که زرتشت با آوردن یگانه پرستی مزدایی نام آنها را از ساحت دین خود دور کرده بود، دوباره ظاهر میشوند و این بار در شمار کارگزاران مزدا در میآیند.
بیشتر یشتها که بخش بزرگی از اوستا را تشکیل میدهند، سرودهایی در ستایش این ایزدان هستند، که درگذر زمان توسط طرفداران پرستش خدایان چندگانه طبیعی و مغان که پس از زرتشت قدرت بیشتری یافته بودند، دین او را به دلخواه خود تغییر دادند و خدایان مطرود و قدیمی را دوباره قدرت و تشخص بخشیدند، تا جایی که بعضی از آن ایزدان همانند میثره، آناهیتا و ... نفوذ و قدرتی بیشتر از اهورامزدا یافتند.
در متون متأخر اوستا (جدید، جوان) و نیز در سنگ نبشته های شاهان هخامنشی عنوان اهورامزدا تقریباً متروک شده و به جز در مواردی چند به تقلید از گاهان دیگر اثری از آن به جا نمانده است. سبب این امر آن است که متون اوستایی متأخر و نیز کتب پهلوی همگی به شریعت زرتشتی تعلق دارند و معانی متعلق به طریقت و حقیقت زرتشتی در آنها وجود ندارد مگر به ندرت، از این رو خدای اهل حقیقت را که مزدا اهوره است به کلی از قلم انداخته اند و خدای اهل شریعت را که اهوره مزدا است همه جا ذکر کرده اند.
این سیر یک سیر طبیعی بوده و نباید آن را به منزله تحریف پیام زرتشت تلقی کرد، زیرا پس از ظهور دین زرتشتی به دست زرتشت و گسترش آن در میان اقوام و قبایل ایرانی، دیگر مضامین عرفانی گاهان و یسن هفت ها جز برای گروهی از خاصان قوم مفهوم نبود و ناچار وجوه شریعتی دین زرتشت بسط یافت و حقایق این دین که اسرار گاهانی باشد تنها در نزد طریقه های معنوی زرتشتی باقی ماند.
بنابراین باتوجه به کتیبههای شاهان هخامنشی
و بخشهای مختلف اوستای گاهانی و متأخر، به خوبی میتواندریافت که حضور اهورامزدا
در مقام خدای برتر، امری مسجّل و روشن است و اثبات این مدعاست که تمام ایرانیها او
را گرامی میداشتند.
دکتر بتسابه مهدوی
28 بهمن 1395