نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۸۵۱ مطلب با موضوع «دکتر بتسابه مهدوی» ثبت شده است

داستان خناس

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۱۳ ق.ظ

داستان خناس

بتسابه مهدوی

 

شیخ حکیم ترمذی نقل مینماید که :

چون آدم و حوا به هم رسیدند و توبه آنها قبول افتاد ...روزی آدم به کاری رفت .ابلیس بچه ی خود را که خناس نام داشت ..پیش حوا آورده و گفت :

برای من کار مهمی پیش آمده است .خواهش میکنم بچه ی مرا نزد خود مدتی نگاه دار....تا باز آیم💠

حوا قبول کرد .ابلیس برفت و پس از زمانی آدم در رسید ...

پرسید این کیست ؟حوا گفت :این خناس بچه ی ابلیس است ..که به من سپرده ..

آدم او را ملامت کرد که چرا قبول نمودی این ابلیس بود که مرا گول زد تا از بهشت رانده شدیم .🍃️🍃

و با خشم آن بچه را بکشت و آن را قطعه قطعه نمود و هر پاره ای را به شاخه های درخت بیاویخت ...💠💠💠

بار دیگر ابلیس رسید و به حوا گفت که فرزند من کجاست ؟حوا شرح داستان را گفت :ابلیس فرزند خود خناس را صدا زد و همه قطعات از شاخه جدا شدند و به هم آویختند و خناس زنده گشت .

و پیش او آمد ..ابلیس گفت :حوا اورا نگاه دار چند ساعتی بر میگردم .حوا از ترس آدم قبول نمیکرد و با اصرار فراوان پذیرفت .پس ابلیس رفت و تعمدا دیر نمود ..تا بار دیگر آدم در رسید .

آدم بار دیگر خناس را دید و بر آشفت و بر حوا غرید و گفت :👇🏼️🍃

نمیدانم این چه سری است در اینکه فرمان من را نمیبری و از آن دشمن خدا اطاعت میکنی و فریفته ی سخن او میشوی ؟؟؟🌹

پس آدم خناس را بکشت و بسوزاند و خاکستر آن را نیمی در آب رودخانه انداخت و نیمه را در هوا پراکنده ساخت .🍃️🍃🍃🍃🍃🍃

ابلیس پس از این ماجرا باز آمد و فرزند خود را از حوا طلبید و حوا بار دیگر داستان را تعریف نمود ..

ابلیس خناس را صدا زد و تمامی خاکستر خناس از رود و هوا جمع گشتند و جمله اعضای وجود خناس شدند و خناس زنده گشت .🍃️🍃

ابلیس گفت :برای آخرین بار به تو قول میدهم اگر خناس را چند ساعت قبول کنی تا کارهایم را انجام داده باز گردم پاداشی عظیم به تو دهم ...

و آن مکر و فریب و اغوای من نسبت به تو و خصلت زن بودن تو باشد. ..

بار دیگر حوا گفت اگر من بپذیرم آدم این بار مرا هلاک میکند .ابلیس گفت او تازه رفته و تا شب باز نمیگردد من تا ظهر باز خواهم گشت و آنقدر وعده و قول داد ک اصرار نمود تا حوا پذیرفت .

اما باز ابلیس که مقصود داشت خلف وعده نمود تا که آدم بازگشت .پس بار دیگر خناس را بکشت و قلیه نمود و خورشتی ساخت و بپخت...و نیمی خود بخورد و نیمی را به حوا داد که بخورد .

بار دیگر ابلیس باز رسید و خناس را طلبید ..حوا گفت :آدم اورا کشت و قلیه نمود و نمی بداد من بخوردم و نیمی خودش بخورد ..💠👇🏼👇🏼

ابلیس گفت :حال مقصود من حاصل شد .هدف من این بود که تا از خودم در درون شما راه دهم .و چون سینه آدم مقام من شد ...دیگر هوی و نفس بر آدم و فرزندانش غالب شود .

جایگاه نفس وسط شقاف سینه است ..و جایگاه خدا و نیکی دل

اما بسیاری از افراد آنچه از نفس و سمت سینه اشان بر حال و احوال و تمایلاتشان غالب میگردد را با دل اشتباه میگیرند .

آنچه از سمت سینه احساس مینمایند میگویند ...دلم این را گفت ...یا این حس را داشت ...که تمایز این دو کاریست بسیار ظریف و سخت ...که مراقبات و شناخت و معرفتی بس عظیم میخواهد تا انسان دچار خطا و لغزش نشود .

️💠️💠️💠️💠

 

  • بتسابه مهدوی

خودپذیری

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۵۰ ق.ظ

خودپذیری

دکتر بتسابه مهدوی

 

در ساده‌ترین تعریف، خودپذیری یعنی اینکه شما خودتان را به‌صورت کامل و آنچنانی که هستید، بپذیرید. مفهوم درست خود پذیری یعنی اینکه شما هم پذیرای نکات مثبت وجود خود باشید و هم پذیرای نکات منفی آن.

 

بنابراین خودپذیری فرایندی است که انسان را به سوی پذیرش افکار و احساسات، بدون انکار یا طفره رفتن، متمایل می‌کند. فقدان خود پذیری باعث می‌شود که تمایلی به پذیرش افکار و احساسات خود نداشته باشید و در نتیجه آن به‌خود انکاری روی آورید.

 

بنابراین خود پذیری در مفهوم درست آن یعنی به جای انکار، انتخاب، نادیده انگاشتن یا سرکوب کردن آن چیزهایی که در وجود خودتان نمی‌پسندید، صادقانه حقایقی را در مورد واقعیت وجودیتان، بپذیرید.

 

خود پذیری به معنای آنکه شما نمی‌توانید چیزهایی را که در وجود خودتان دوست ندارید، تغییر دهید، نیست! بلکه ترجیحاً تنها روشی است که شما می‌توانید چیزهایی را که نمی‌پسندید تغییر داده و بهبود بخشید.

 

احساسات خود را بپذیرید

 

درست است که خودپذیری شما را به سوی لمس و پذیرش احساسات سوق می‌دهد اما این به معنای اینکه احساسات بر امور حکمفرما و تفکر منطقی ناتوان شود، نیست. به‌عنوان مثال، فرض کنید شما امروز حوصله کار کردن را ندارید اما می‌دانید که مجبورید سر کار بیایید، چرا که در حال تکمیل یک پروژه مهم هستید.

 

فردی که مهارت خود پذیری ندارد در اینگونه مواقع به‌طور خودکار سعی بر تکذیب یا سرکوب احساساتش دارد چرا که نمی‌داند چطور می‌توان واقعیت و احساسات را همزمان در نظر گرفت. توالی این نادیده انگاری احساسات می‌تواند به‌صورت مشکلات جسمی مانند نا‌امیدی، استرس، خستگی یا حتی عصبانیت نمود پیدا کند.

 

این قضیه به این دلیل اتفاق می‌افتد که به احساس حقیقی خود توجه نکرده و روز خود را با خودانکاری و نادیده گرفتن واقعیت آغاز می‌کنید. در نتیجه شما نمی‌توانید رفتار مناسبی برای چاره اندیشی این موقعیت، اتخاذ کنید چرا که درون خودتان تضاد وجود دارد و دچار علائم جسمی اشاره شده در بالا هستید.

 

البته در موقعیت یاد شده، کسی که دارای مهارت خود پذیری است- برخلاف افراد دیگر که ترجیح می‌دهند در مقابل احساسات خود با تکذیب یا سرکوب آن، مقاومت کنند- می‌تواند اعتراف کند که حوصله کار کردن ندارد اما همزمان با پذیرش احساسات خود، پروژه کاری خود را نیز تکمیل می‌کند.

 

در نتیجه این‌گونه افراد روز خود را با ذهنی روشن آغاز کرده و روی کار خود تمرکز می‌کنند.

 

تمرین کنید، چه چیزی را باید بپذیرید

 

پذیرفتن هر آنچه تجربه کرده‌اید یا در حال تجربه آن هستید، یکی از اجزای اساسی خود پذیری است و حتی ممکن است نقش مهمی در تعیین میزان سلامتی شما در آینده داشته باشد.

 

بسیاری از پزشکان معتقدند، شمار زیادی از بیماری‌هایی که افراد به آن مبتلا می‌شوند ناشی از احساس‌های منفی‌ای است که در طول زندگی دچار شده‌اند اما آنها را بروز نداده‌اند.

 

مادامی که فردی قادر به پذیرش ِاحساساتی مانند تنفر، عصبانیت و خشم نباشد و نتواند از طریق بخشیدن آنها، احساس رهایی یابد، تأثیرات منفی بر زندگیش خواهند داشت.

 

در حقیقت، بیمارانی که به‌نظر درمان ناپذیر بوده‌اند، چگونه با پذیرفتن اشتباهات و ناراحتی‌های موجود در گذشته‌شان و بخشیدن آنها، شفا یافته‌اند.

 

هرچند این بخشش برای بسیاری از بیماران آسان نیست و لازمه‌اش شجاعتی است که بتوان از طریق آن با دردی که در سراسر زندگی سرکوب شده، مواجه شد.

 

در این مرحله است که بیماران واقعیت شرایط خود را اعتراف، تجربه و درک می‌کنند و توان می‌یابند، انرژی منفی‌ای که در زندگی‌شان باعث احساس بیماری در آنها شده را رها سازند.

 

این مثال تنها یکی از سودمندی‌های قابل توجه ِ خودپذیری است که در زندگی شما نمود پیدا می‌کند.

 

مجبور نیستید هرچیزی را که می‌پذیرید، دوست داشته باشید

 

یکی از بزرگ‌ترین مفاهیم اشتباه که افراد در مورد خودپذیری به آن باور دارند این است که تصور می‌کنند خودپذیری یعنی هرچیزی را باید دوست داشته باشند و قادر به تغییر دادن هیچ‌چیز نخواهند بود. این باور نمی‌تواند برآمده از یک حقیقت باشد!

 

مهم است بدانیم، خود پذیری لزوماً به معنای دوست داشتن یا لذت بردن از همه آن چیزهایی که پذیرفته‌ایم، نیست! بلکه به معنای پذیرش واقعیت صحیح یک موقعیت است حال، آن واقعیت برایمان خوشایند باشد یا نباشد!

 

افرادی که خود وجودیشان را پذیرفته‌اند، درک می‌کنند که واقعیت، حقیقت دارد و فرار از مشکلات، راه حلی برای آن نیست. اینگونه افراد همچنین درک می‌کنند که همزمان با پذیرش چیزهایی که دوست ندارند، می‌توانند آنها را تغییر داده یا بهبود بخشند.

 

هر خطایی، همیشه علتی دارد

خود پذیری باعث می‌شود شما احساس رحم و شفقت نسبت به‌خود پیدا کنید و دوست خود شوید. این حالت بدین معنا نیست که اگر کاری انجام دادید که باعث شرمساری یا تأثر است، تلاش کنید کار اشتباه خود را درست جلوه دهید. بلکه خود پذیری باعث می‌شود که رفتار خود را مورد بررسی قرارداده و در آن تجدید نظر کنید. این عمل مستلزم آن است که چرایی انجام یک رفتار را درک کنید و بفهمید چرا یک رفتار باعث احساس بد یا احساس خوشایند می‌شود و در چه زمانی کدام رفتار مناسب یا حتی ضروری است؛ مخصوصاً نکته آخر بسیار مهم است.

 

هرچند تقریبا امکان ندارد به چرایی رفتار کسی در وهله اول و بدون مشاهده انگیزه‌ها و علل درونی که به افراد اجازه انجام رفتاری را می‌دهد، پی ببریم.

 

برای به تصویر در آوردن این موضوع می‌توانید یک جانی یا قاتل سریالی را در نظر بگیرید. اگر از یک جانی بپرسید که چرا فردی را به قتل رسانده است، ابتدا به شما خواهد گفت او معتقد است که آن فرد مستحق مرگ بوده است و بعد دلیلی برای چرایی این عمل خود خواهد آورد. این دلیل رفتارش را توجیه و اجازه پیشبرد و انجام آن را صادر کرده است.

 

این اصل ساده نه تنها برای توجیه رفتار یک قاتل بلکه برای توجیه رفتار همه افراد به کار می‌رود. هر کسی برای کاری که انجام می‌دهد در ذهن خود دلیلی دارد که آن دلیل به او اجازه انجام آن رفتار را می‌دهد. حتی اگر در عمل آنچه انجام گرفته است بسیار اشتباه باشد اما پذیرش آن نشان می‌دهد که دلیلی برای انجامش وجود داشته است.

 

هنگامی که در حال تمرین - خود پذیری هستید بسیار مهم است درک کنید، همیشه در بعضی از انواع موضوعات که بدترین رفتارها در آن نمود پیدا می‌کند، می‌توانید قبل از انجام آن رفتار نادرست، اشتباه بودن آن را احساس کنید.

 

بنابراین در مفهوم درست، خود‌پذیری ناشی از رفتار اشتباه، درست انگاشتن یا بالعکس نیست، بلکه خود پذیری یعنی درک موضوعات و نتایج رفتارهایی که از شما سر می‌زند.

 

 

  • بتسابه مهدوی

هفت کلید خواجه عبدالله انصاری

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۳۲ ق.ظ

هفت کلید خواجه عبدالله انصاری

دکتر بتسابه مهدوی

الهی ...اگر ابلیس آدم را بد آموزی کرد ؟گندم را که روزی کرد ؟؟...🌹

الهی ...اگر با تو سازم گویند که دیوانه است .و اگر با خلق در سازم گویند که با خدا بیگانه است. تو خود دانی ....که اینها ترانه است . پس هدایت فرما که عذرها بهانه است .🌳🌹🌳

الهی ..فرمایی که بجوی ومیترسانی که بگریز ...مینمایی که بخواه و میگویی بپرهیز ...🌹🌹🌹

الهی...گریخته بودم ..تو خواندی.   ترسان بودم.  بر خوان لا تنقطو نشاندی

( لا تنقطو یعنی از رحمت خدا ناامید مشوید )🌹

الهی ...ابتدا میترسیدم که مرا بگیری به بلای خویش .  اکنون میترسم که مرا بفریبی به عطای خویش 🌳🌹

الهی ...علمی را که خود افراشتی ؛

نگونسار مساز ...و چون به آخر عفو خواهی نمود در اول شرمسار مکن .

الهی ...تنی ندارم که بار خدمت بردارد .

دستی ندارم که تخم دولت بکارد ،چشمی دارم که هر زمان از آن فتنه ببارد .

الهی ...🌹ما را پیراستی چنان که خود خواستی ...

الهی ....🌳نه خرسندم نه صبور ،نه تندرستم نه رنجور ..نه نزدیکم نه دور

الهی ...🌹تا با تو آشنا شدم از خلایق جدا شدم و در جهان شیدا شدم ..نهان بودم پیدا شدم .🌳🌹🌳

الهی مکش ..این چراغ افروخته را ...و مسوز این دل سوخته را.....و مدر این پرده ی دوخته را و مران این بنده ی

نو آموخته را ....🌹🌳🌹🌳

ای جامع هر پراکنده ...

و ای رافع هر سرافکنده ...

ای چاره ی هر بی چاره .....

و ای پناه هر آواره ................

ای آنکه غریبان با تو راز کنند و یتیمان بر تو عرض نیاز کنند کاشکی عبدالله با این همه گناه خاک شدی ...

تا نامش از دفتر وجود پاک شدی ...

الهی 👇🏼🌹

تا توانستم ...ندانستم

و چون دانستم ،،نتوانستم .

مرا از درگاهت مران ....

آمین یا رب العالمین ....🌹🌳🌹🌳

دکتر بتسابه مهدوی

1 شهریور 1395

تهران

 

 

 

  • بتسابه مهدوی

پیرمغان کیست

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۲۹ ق.ظ

پیرمغان کیست؟

دکتر بتسابه مهدوی

 

پیر مغان، مرشد و رهبری است که خود سالک راه عشق بوده و اینک به مقصود رسیده است و بنابراین از تمامی پیچ و خمها و فراز و نشیبهای طریقت آگاه است و «راه و رسم منزلها» را نیک می داند. به همین جهت مرید باید دستورات او را بی هیچ شک و تردیدی اجرا کند. حتی اگر بگوید: سجاده را- که دارای جنبه تقدس و پاکی است- با شراب رنگین کن!

در حالیکه شراب از مسکرات است و از محرمات شرعی:

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید        که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها

پیر مغان کسی است که مرید و سالک سر ارادت بر آستان او نهاده است و خوشبختی و سعادت را و گشایش و رهایش را در این آستان می بنید و به همین سبب هیچگاه از این درگاه روی برنمی تابد.

از آستان پیر مغان سر چرا کشیم               دولت درین سرا و گشایش در آن در است

سالکی که ارادتی خالص و اطاعتی مطلق نسبت به مراد خود- پیر مغان- دارد و گوشه میخانه را خانقاه خود قرار داده است، به هنگام سحرگاهان، چه وردی بر زبان دارد؟ چه راز و نیاز می کند؟ و چه درخواستی در دعای مداوم خود می گنجاند؟ جز دعا به جان پیر مغان؟ آری سلامت پیر مغان نهایت آرزوی اوست.

منم که گوشه میخانه خانقاه منست                دعای پیر مغان ورد صبحگاه منست

همه عاشقان و عارفان یک مقصد و مقصود دارند و محبوب و مطلوب نهایی شان اوست. و پیر راستین کسی است که سالک را به سوی او، به سوی حضرت حق- به منزلگاه نهایی عاشقان- هدایت کند. زیرا که در نهاد هر سالکی سر حق نهفته است. بنابراین چه تفاوت دارد که نام این پیر، پیر مغان باشد یا جز آن؟

گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت؟            در هیچ سری نیست که سرّی ز خدا نیست

به راستی این پیر مغان کیست؟ چگونه پیر و مرشدی است؟ چه عنصری در وجود او نهفته است و به رازی است که او را این چنین محبوب و مراد و مطاع سالک قرار می دهد؟ پیر مغان اوست که «به تایید نظر، هر گونه معما را حل می کند.»

آنهم نه چون فیلسوفان، متفکر و عبوس بلکه خرم و خندان و در حالیکه قدح باده در دست دارد و به صدگونه در آن به تماشا مشغول است:

مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش                کو به تایید نظر حل معما می کرد

دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست               وندر آن آینه صدگونه تماشا می کرد

#بتسابه #مهدوی

@naghshnegareh
betsabehmahdavi.ir

Delshiftegan.ir

  • بتسابه مهدوی

خواص درمانی عود

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۰۴ ق.ظ

خواص درمانی عود

دکتر بتسابه مهدوی

 

 از دیدگاه گیاه درمانی, عودهای گیاهی به علت خواصشان استفاده می شده اند تا ایجاد بوی خوش در فضا که البته با توجه به خواص غریب عود همچنان مورد استفاده نیز می باشند.

بسیاری از گیاهان و علفهای دارویی به خودی خود بویی ندارند و باید حتما سوزانده شوند. عود و گیاه درمانی همواره با هم همراه بوده اند. قدیمی ترین منابع مربوط به گیاه درمانی و عود به "وداهای" هندی باز می گردد. بوداییها در طب "آیوراودا" از عود به عنوان وسیله ای معجزه گر استفاده می کنند.

 

 تحقیقات گسترده دانشمندان, پزشکان و بزرگان گیاه شناسی بر روی عود ویژگیهای زیر را به اثبات رسانده است:

 * روایح مطبوع موجود در عود, فرد را فعالتر و سر زنده تر ساخته و باعث ارتباط شخص با درون خود می شود(مراقبه)

* استنشاق روایح مطبوع باعث ایجاد و ارسال پیامهای عصبی در مغز و کل سیستم عصبی و دریافت واکنشهای مثبت می شود.

* سوزاندن عود خود به تنهایی یکی از درمانهای اثر بخش برای جلوگیری و رفع استرس, ایجاد آرامش و تمدد اعصاب, رفع خستگی و بسیاری از بیماریهای دیگر می باشد.

* سوزاندن عود باعث دور شدن امواج و انرژیهای منفی موجود در محیط می شود.

* همانطور که گفته شد رایحه درمانی قدمتی افزون بر5 هزارسال دارد. رومیان و مصریان از آن به عنوان ماده ضد عفونی کننده, ضد باکتری و دارویی برای درمان زخم کمک می گرفتند.

* ترکیبات معطر طبیعی گلها و گیاهان که درعود یافت می شود, از طریق مژکهای موجود در بینی وارد سیستم لیمبیک مغز و قسمت مخاطی هیپوتالاموس شده و با تحریکات اعصاب بویایی این قسمت که مسئولیت احساسات, تنفس, ضربان قلب, غدد درون ریز, حافظه و یادگیری را بر عهده دارد, تاثیر قابل توجهی بر روحیات و خلق و خو می گذارد.

* عصاره معطر گیاهان موجود در عود بدلیل ساختار تشکیل دهنده شان که معمولا شامل آلدئیدها, کتونها, استرها, است, نقش بسزایی در سلامت جسم و ذهن دارند. البته هریک از رایحه ها خاصیت ویژه ای دارند.

* برخی مثل اطوخودوس که حاوی آلدئیدها هستند اثرات ضد التهابی داشته, آرام بخش و ضد ویروس هستند برخی دیگر از عصاره ها مثل یاسمن, مشک و رز و لیموباعث هوشیاری و افزایش تمرکز و یادگیری می شود.

* رایحه درمانی توسط عود یکی از بی خطرترین ,کم هزینه ترین , ارزان ترین و اثر بخش ترین متدهای درمانی می باشد یعنی برای انجام آروماتراپی (رایحه درمانی) در خانه به راحتی می توان از سوزاندن عود استفاده کرد. همانطور که گفته شد عودهای مختلف با روایح متفاوتی که دارند علاوه بر خوشبو کردن محیط کارهایی خاص خود را نیز انجام می دهند.

 

 

  • بتسابه مهدوی

حضور ذهن چیست

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۷ ق.ظ

حضور ذهن چیست

دکتر بتسابه مهدوی

 

احتمالا پیش از این نیز با عبارت «حضور ذهن» روبرو شده‌اید. در حقیقت این کلمه در زمان حاضر بسیار متداول است. با اندکی توجه متوجه خواهید شد که محیط وب و سایر بخش‌های اجتماع از عباراتی نظیر «حضور ذهن» و «مراقبه» پر شده است و صد البته نادیده گرفتن تمام آن‌ها نیز همچون آب خوردن است. اما در پس تمام این ادعاها که اغلب با حالتی تبلیغاتی در خصوص حضور ذهن با آن‌ها مواجه می‌شویم، یک مفهوم بسیار ارزشمند نهفته است: حضور ذهن و مراقبه واقعا کاربردی هستند.

انسان‌ها برای هزاران سال مسیرهای مختلف مراقبه و مدیتیشن را پیموده‌اند و حضور ذهن نیز یکی از بخش‌های گستره‌ی مراقبه است. مسیری که گاه با خرافه و شبه‌علم در هم آمیخته، اما اثرات علمی و حقیقی آن بر ذهن همچنان انکار ناپذیر است. در مراقبه یا مدیتیشن، شخص تلاش می‌کند ذهن خود را کاملا از هرگونه فکر و تصور خالی کرده، و به حالتی از شفافیت ذهنی عمیق و آرام دست یابد؛ در همین حالت تهی و آرام است که ذهن می‌تواند استراحت کرده و نیروی دوباره بگیرد. حتی چند دقیقه اجرای این فرآیند می‌تواند بسیار نشاط بخش باشد. آخرین باری که با حالتی غیر از غرق شدن در سیل عظیم کارهای موجود بر دوش‌تان روبرو شدید چه زمانی بوده است؟ احتمالا بسیاری از شما نیز حالتی مرتب و آرام را در ذهن خود به خاطر ندارید. مادامی که ذهن‌تان سرشار از امور و تفکرات مختلف است که هر یک برای تسخیر شما در رقابت هستند، به یک خودآگاه آرام دست نخواهید یافت.

 حضور ذهن یکی از شاخه‌های فعالانه‌تر مراقبه محسوب می‌شود. هنگامی که حضور ذهن داشته باشید، در حقیقت تنها بر همان لحظه و کاری که در حال انجام آن هستید متمرکز خواهید شد. در این حالت خبری از نگرانی‌های روز گذشته و برنامه‌ریزی برای روز آینده نخواهد بود و ذهن شما به هر کجا که بخواهد سرک نخواهد کشید. حضور ذهن به معنای آن است که نسبت به آنچه حس می‌کنید و به آن فکر می‌کنید آگاهی داشته و در این میان نشانی از قضاوت یا تلاش برای تغییر حالت نباشد. این حالت به معنای رها بودن در مقابل تغییر، احساس و تجربه است.

ممکن است تصور کنید بدون هیچ کار خاصی نیز معمولا این اقدام را انجام می‌دهید و قادر هستید به این حالت دست پیدا کنید، یا حداقل تصور کنید اجرای چنین حالتی در ذهن کار دشواری نخواهد بود. اما در صورتی که چند بار برای رسیدن به حالت درونی حضور ذهن تلاش کنید، تضمین می‌کنم که خواهید دید دستیابی به این حالت ذهنی از آنچه تصور کرده‌اید دشوارتر است.

دکتر بتسابه مهدوی

31 مرداد 1395

تهران

 


 

 

  • بتسابه مهدوی

حجاب های روحی

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۵ ق.ظ

حجاب های روحی

دکتر بتسابه مهدوی

اولین چیزی که برای روندگان راه حقیقت و در مسیر حرکت به سوی خدا پیش می‌آید، این است که در اثر ایمان به پروردگار و کنار گذاشتن چیزی که دلخواه انسان است و خدا آن را نمی‌خواهد، فهم قلبی انسان، به همان مقداری که انسان از خواسته‌های دل گذشت می‌کند، به حقایق باز می‌شود و حقایق را به تدریج می‌فهمد. به یک معنای دقیق‌تر، می‌گویند حقایق برایش کشف می‌شود؛ یعنی آن بینایی و بصیرتی که قبل از ترک گناهان نداشت، پس از آن‌که در اثر ایمان به پروردگار، خواسته‌های نفسانی را ترک کرد، یک فهم دیگری پیدا می‌کند و به تدریج حقایق برایش روشن می‌شود.

 

کسی که از عمق قلبش خدا را شناخته، به سوی خدا حرکت می‌کند، و با تمام وجود به سوی خدا بر می‌گردد و وقتی چنین شد این حالت را پیدا می‌کند؛ چون نمی‌شود انسان قلبش متوجه خدا بشود، اما به سوی او حرکت نکند و اعمال و رفتارش خدایی و خداپسندانه نشود، و آن‌گاه حقایق معنوی به قلبش باز نشود و هر روز حقایق جدیدی از آیات قرآن نفهمد؛ مثل راننده‌ای که در جاده حرکت می‌کند، هرچه جلوتر می‌رود مناظر جدیدتری می‌بیند، لذا سالک الی الله هرچه بیشتر به سوی خدا می‌رود حقایق بیشتری برایش کشف می‌شود و پرده‌های بیشتری از جلوی چشمش کنار می‌رود.

 

مراحل تزکیه نفس مانند کشیدن یک نقشه است و پس از آن انسان باید در جاده اصلی قدم بگذارد

برنامه‌های تزکیه نفس هم، استاد طی ده، دوازده سال کار، بر روی روحیات سالک الی الله، تازه آن نقشه را بر کاغذ یعنی همان روح او ترسیم کرده است و پس از آن و البته مقداری هم در بین مراحل، شاگرد باید ماشین زندگی و اعمال خود را در جاده واقعی زندگی معمولی حرکت دهد و از پیچ و خم‌های امور روزمره، مانند یک راننده با دقت، طبق قوانین، به سلامت عبور کند و آن وقت از هر گردنه و بیابان و کوهستانی که واقعاً عبور کرد و طبق اصولی که در مراحل تزکیه نفس بر روحش تثبیت شده دقیقاً عمل کرد، در آن مرحله آزمایش شده و ایمانش برای همیشه پایدار مانده است؛ و الا ممکن است بعضی از سالکین الی الله، سال‌ها از استاد درس بگیرند و مرحله بگذرانند، اما وقتی در جاده با ماشین اعمال و رفتارشان به راه می‌افتد، درست رانندگی نکنند و حتی گاهی به خاطر کم استقامتی و یا عجله، نتوانند مرحله‌ای را درست امتحان بدهند و خداوند آن‌ها را طی حوادث و زمان‌های طولانی، مردود کند و از راه باز بمانند.

 

عیناً مانند راننده‌ای که پس از ترسیم نقشه، در جاده به راه می‌افتد اما وسط راه حوصله‌اش سر می‌رود و استقامت کامل از خود نشان نمی‌دهد و دیگر جلو نمی‌رود و همان وسط راه در دهکده‌ای یا کنار منظره‌ای می‌ماند و این مثل کسانی است که در بین مراحل تزکیه نفس و حتی پس از طی یک دوره تزکیه نفس استقامت نمی‌کنند و در یکی از منازل بین راه و مراحل سیروسلوک می‌مانند و اگر خدای نکرده مثل راننده کم حوصله، عجله کنند، که دیگر اصلاً به مقصد نمی‌رسند و در دره پرت می‌شوند.

دکتر بتسابه مهدوی

31 مرداد 1395

تهران

 

  • بتسابه مهدوی

چهار گروه از امواج مغزی

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۳ ق.ظ

چهار گروه از امواج مغزی

دکتر بتسابه مهدوی

 

امواج بتا: بیشتر لحظات بیداری خود را در حالت بتا به سر می بریم که در آن امواج مغزی با فرکانس 13 - 39 هرتز مرتعش می شود. در حالت بتا، توجه ما بر دنیای بیرون و افکار روزمره و به تعریفی بر فعالیت های منطقی نیمکره چپ مغزمان متمرکز است.

 

امواج آلفا: امواج آلفا مانند پلی آگاهی و ناخودآگاه یا فرآگاهی را بهم متصل می کنند. وقتی ما در حال استراحت هستیم، امواج مغزی از امواج بتا به امواج آلفا تغییر می کنند و در این حالت فرکانسی بین 8 تا 12 هرتز دارند. در حالت آلفا (برعکس حالت بتا) ما به زمان و مکان محدود نیستیم. این امواج ما را از نیمکره منطقی چپ مغز رها کرده و به اجازه می دهند که به قسمت خلاق و شهودی نیکره راست مغز دست یابیم.

 

نیمکره راست مغز تصاویر و صداهایی را دریافت می کند که ماورای مرزهای محدود بشری است. از اینرو در این حالت افکار، احساس و فعالیت های ما خلاق است، آشفتگی و حواس پرتی کمتر است و شنیدن صدای درون آسان تر. مغز در زمان مراقبه در حالت آلفا است.

 

بسیاری از هنرمندان، دانشمندان و ورزشکاران موفق نیز به طور آگاهانه یا نااگاهانه خود را در حالت آلفا می برند تا بهترین اجرا یا الهام خود را بدست آورند. امواج آلفا منشأ خلاقیت، سرعت بخشی در یادگیری، ارتقای وضعیت روحی، و کاهش استرس است. روشن بینی، شناخت شهودی، الهام و ... با امواج آلفا توصیف می شوند.

 

امواج تتا : امواج تتا، با فرکانس 4تا 7 هرتز، به عمیق ترین تجارب مدیتیشن و خلاقیت مرتبط می باشند. امواج تتا، از آلفا و بتا آرامترند و دامنه بزرگتری دارند. دستیابی به امواج تتا معمولا در زمان خواب ممکن می شود.

 

امواج دلتا: امواج دلتا، امواج فراآگاهی و سیستم ارتباطی به آگاهی چند بعدی هستند. بلندترین دامنه و پایین ترین فرکانس (4-5 هرتز) را دارند. فرکانس این امواج به صفر نمی رسد زیرا داشتن فرکانس صفر به معنای مردن است. امواج مغزی افراد در حالت کما شباهت به امواج مغزی دلتا دارد. یوگی های ورزیده می توانند به طور آگاهانه خود را در حالت امواج دلتا ببرند. آنها قادرند دمای بدن و ضربان قلب خود را تنظیم کرده و حتی به حالتی شبیه مردن رفته و دوباره خود را زنده کنند. امواج دلتا عمیق ترین حالت خواب سنگین است.

 

این امواج منشأ انواع معجزات، شفا، آگاهی الهی، رشد فردی، احیا، یگانگی با جهان، و تجارب نزدیک به مرگ، شهود و روشن بینی هستند.

 

وقتی می خواهیم بخوابیم، ابتدا امواج بتا فعال هستند؛ کم کم امواج آلفا ظاهر می شوند و بعد تتا و دلتا. وقتی بیدار می شویم، امواج مغز ما در جهت برعکس از دلتا و سپس تتا به آلفا و در آخر به بتا تغییر می کنند. در بیداری، روش هایی برای تغییر امواج از حالت سریع و نامنظم بتا به حالت های آرام تر (مثل آلفا) وجود دارد. ما توانایی آرام کردن افکار و خارج کردن ترس ها و آشفتگی های درونی خود را با تمرکز داریم. استفاده از مانتراها و یا جملات مثبت می تواند افکار منفی را از بین ببرد.

 

به عبارت دیگر وقتی افکار و احساس منفی را (از درون یا بیرون) دریافت می کنیم، می توانیم از مانترا های خود برای دستیابی مجدد تعادل و آرامش استفاده کنیم. برای مثال، وقتی ترسیدید که به هدفتان نمی رسید، مانترای تصویری شما تصویری از موفقیت شماست و مانترای کلامی می تواند چنین جمله ای باشد: "من به هدفم میرسم

دکتر بتسابه مهدوی

31 مرداد 1395

تهران

 

  • بتسابه مهدوی

چگونه سمبلهای ریکی کارمی کنند؟

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۴۹ ق.ظ

چگونه سمبلهای ریکی کارمی کنند؟

دکتر بتسابه مهدوی

درک من"ویلیام لی رند" ازچگونگی عملکرد سمبلها از منابع زیادی آمده است. در طی 25 سالی که با ریکی کارکرده ام و تجربه کسب کرده ام(چه از لحاظ متا فیزیکی وچه علمی), روی تجربیات خودم و شاگردانم تمرکز کردم و همچنین با کسانی که روشن بین بودند صحبت کرده ام و خواستم که به من بگویند وقتی که سمبل ها را بکار می بریم چه می بینند و چگونه آن را تعبیر میکنند.

سمبل های ریکی فوق طبیعت کار میکنند و از سمبل های دیگر متفاوت هستند.اغلب سمبلهای غیرریکی برای انتقال اطلاعات هستند, مانند چراغ راهنمایی , علامتهای کنار جاده ,ایکون های کامپیوتر وسمبلهای علمی یا ستاره شناسی.

 

دیگر سمبل های غیر ریکی مانند سمبل قلب یا مذاهب یا متافیزیکی اثری بیشتر از یک حس عقلانی در مشاهده کننده می گذارند, آنها می توانند یک اثر احساسی یا اثر معنوی بر روی فرد بگذارند. این سمبلها که اغلب بطور اتوماتیک اثر میگذارند با یک پروسه شرطی شدن در فرد وجود دارند.

این شرطی شدن در مکانیزم محرک واکنش قرار دارد جایی که سیستم اعصاب سمپاتیک عمل می کند(دانشمند روسی به نام ایوان پاولف این مکانیزم را روی سگش آزمایش کرده است). بیشتر شبیه به حس دفاع از جان است چه در انسان چه در حیوان, که باعث واکنش سریعتر می شود و همچنین کمکی است برای کارهای عادی روزانه مانند رانندگی ,فعالیت های ورزشی,...که به مرور احتیاج به فکر کردن کمتری دارند و خودکار شده اند.

مکانیزم واکنش حتی در تبلیغات هم استفاده شده است بطور مثال "کوکاکولا"برای رفع تشنگی، بارها وبارها در تلویزیون نشان داده می شود و تماشاگر شرطی می شود و وقتی احساس خستگی و تشنگی بکند و طالب احساس خوب باشد بطور خودکار به فکر "کوکاکولا" می افتد. راه اندازی رفتارهای عادتی چه سالم چه ناسالم در یک جا قرار دارد, زیرا عملکرد مکانیزیم واکنش در یک جا است.

سمبلهای ریکی هم با همین مکانیزم واکنش بکار می افتند.با این تفاوت که بعلت طبیعت انرژی همسویی, زمان کمتری برای نشان دادن واکنش می برند و همچنین واکنش همسویی در جایی بالاتر یعنی در حوزهُ انرژی شاگرد جا دارد, در جایی که فراتر از واکنش های معمولی است.

قبل یا در طی کلاس، سمبلها به شاگرد نشان داده می شوند بعد شاگرد همسویی را میگیرد. در طی همسویی سمبلها و انرژی های ریکی در پایه مغز جای میگیرند. جایی که در قسمت پائینی مغز قرار دارد. این قسمت از مغز مانند گذرگاه عمل میکند، هم ارتعاشات را به سمت بالا و مغز هدایت میکند و هم به سمت پایین به درون ستون فقرات. همچنین جایگاه خیلی از رفلکس های اتوماتیک است مانند ضربان قلب, تنفس, قورت دادن غذا و غیره. پس بهترین جا برای قرارگیری سمبلهاست.

فرآیند همسویی یک مکانیزم رفلکس اتوماتیک یا یک پروسه واکنش بین پایه مغز و دیگر قسمتهای سیستم سمپاتیک اعصاب ایجاد می کند که به حوزه بالاتر انرژی وصل است. پس زمانی که شاگرد یک سمبل را می کشد یا تصور می کند یا نامش را می گویدحوزه انرژی آنها بطور خودکار جواب می دهد (واکنش) و فرکانس هایِ بالایِ انرژیهای معنوی افزایش می یابند و سمبل کار می کند.

این یکی از معجزه های ریکی است. فرآیند واکنش برای سمبلها در طی همسویی خیلی سریع انجام می شود و احتیاجی به تکرار آن نیست و همچنین واکنش ها در جایی فراتر از سیستم انرژی فرد قرار دارند, فراتر از "من" و ذهن خودآگاه، در جایی که برای خیلی ها قابل دسترس نیست مگر با سالها تمرین و به همین علت است که ریکی برای همه قابل آموزش است.

فقط باید خیلی سپاس گزار باشیم به خاطر این هدیهُ فوق العاده که در این زمان به ما داده شده است و ما می توانیم برای رفع مشکلات از آن استفاده کنیم.

دکتر بتسابه مهدوی

31 مرداد 1395

تهران

 

  • بتسابه مهدوی

چگونه سمبل های ریکی را فعال کنیم؟

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۴۵ ق.ظ

چگونه سمبل های ریکی را فعال کنیم؟

دکتر بتسابه مهدوی

 

به چند روش سمبلها فعال می شوند، می توان آنها رابا انگشت وسط در هوا کشید یا در کف دست و یا در بالای بدن ریکی گیرنده جایی که می خواهید درمان شود. می توانید آنها را تجسم کنید و بعد نامش را 3 بار بگویید. به هر حال هر طور که به نظرتان بهتر می آید.

 

استفاده از سمبل قدرت

منبع این سمبل هنوز بطور مشخص پیدا نشده است و مانند 2 سمبل دیگر کانجیِ ژاپنی نیست. سانسکریت هم نیست. اما نقش آن در تمام سنگ نوشته های قدیمی پیدا میشود. که احتمالاٌ با شمنیسم ربط دارد. اما به نظر می آید که ارتباط بیشتری با شینتوئیسم داشته باشد و معنی مانترای آن "به حکم خداوند" است. استفاده از این سمبل ،قدرت انرژی ریکی شما را افزایش می دهد که تجربۀ قابل توجه ایست و به همین خاطر اغلب ریکی کارها آن را قبل از هر درمان بکار می برند و چندین بار در طی درمان فعالش می کنند که باعث میشود جریان ریکی قوی بماند.

سمبل قدرت همچنین می تواند برای تمرکز انرژی در یک نقطۀ مشخص در بدن استفاده شود.خانم تاکاتا معنی آن را اینگونه می گفت"تمام قدرت جهان را در اینجا قرار بده."

 

رها کردن انسدادها

یکی از دلایل بیماری افراد این است که جریان انرژی در یک نقطه منسدد می شود .اگر در طول درمان احساس کردید در نقطه ایی انسداد انرژی است، می توانید از سمبل قدرت استفاده کنید و انسداد به سرعت پاک می شود.

 

تبرک غذا

زمانی که در حال پخت غذا هستید سمبل را بکشید و برای چند دقیقه به غذا، انرژی ریکی بفرستید. قبل از خوردن غذا هم می توان اینکار را کرد. در حقیقت هرانرژی منفی ای را از غذا پاک می کنید. وقتی که غذا گوشتی باشد این تکنیک خیلی مفید است چون ممکن است حیوان در هنگام ذبح خشمگین یا ترسیده باشد و این انرژیهای منفی به شما منتقل شود.

و علاوه بر این فوائد هضم غذا وجذب مواذ غذایی نیز راحتر می شود.

 

تبرک دیگران

این سمبل برای تبرک دیگران هم استفاده می شود. زمانی که با کسی دست می دهید یا در آغوش می کشید سمبل قدرت را در ذهن تان 3 بار بگوئید.

 

تبرک محل

پاک کردن انرژی های منفی و پر شدن اتاق ها از انرژی های مثبت خیلی لذت بخش است. مخصوصاً زمانی که در اتاق هتلی هستید یا هر اتاقی که آدمهای زیادی آنجا بوده اند ، ممکن است که انرژی منفی داشته باشد. تبرک اتاق کیفیت اعمال شما را افزایش می دهد و فضایی پر از آرامش و موفقیت بوجود میاورد.

 

دکتر بتسابه مهدوی

31 مرداد 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی