نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۷۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بتسابه مهدوی» ثبت شده است

احساسات منفی را به مثبت تبدیل کنید

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۲۹ ق.ظ

احساسات منفی را به مثبت تبدیل کنید

دکتر بتسابه مهدوی

 

شما می توانید با تغییر افکارتان احساساتتان را نیز تغییر دهید. افکار شما تاثیر مستقیم بر احساستان دارد و احساستان موجب رفتار شما می شود. بنابراین اگر می خواهید احساسات منفی تبدیل به احساسات مثبت شود باید بتوانید فکرتان را در مورد رویداد آزار دهنده تغییر دهید. برای اینکار از روش زیر استفاده نمایید.

 

مرحله اول : خودتان را آرام کنید

مرحله دوم : موقعیت را شناسایی کنید

مرحله سوم : حالت خود را تجزیه و تحلیل کنید

مرحله چهارم : افکار خود را شناسایی کنید

مرحله پنجم : شواهد عینی که از افکارتان پشتیبانی می کند را شناسایی کنید

مرحاه ششم : شواهد عینی که با افکار شما در تضاد هستند را شناسایی کنید

مرحله هفتم : افکار منصفانه و عادلانه را شناسایی کنید

مرحله هشتم : حالت خود در حال حاضر را کنترل کنید

 

احساسات خود را بنویسید

احساسات منفی خود را به عنوان عوامل آزارگر مشاهده نکنید. آنها را به عنوان یک مشکل که به منظور حرکت رو به جلو و ایجاد نرمی و انعطاف پذیری نیاز به رسیدگی دارند، ببنید. نوشتن اتفاقات و احساسات در واقع می تواند به توجیه و ایجاد یک طرح، و در صورت نیاز، برای اقدام آن کمک کند. شما اغلب، هنگامی که همه چیز برایتان سیاه و سفید به نظر می رسد، می توانید اتفاقات را با نگاهی کاملا متفاوت بنگرید.

 

احساسات خود را مشاهده کنید

هنگامی که احساس می کنیم هنوز هم پسمانده های احساسات منفی در ما وجود دارد، می توانیم چگونگی واکنش فیزیکی بدن خود را مشاهده کنیم. برای نمونه؛ در هنگام احساس خشم، تجربۀ پیچیدگی شور و هیجان در معده خود را نیز داریم. ما می توانیم خشم را به صورت یک رنگ موجود در درون خود تجسم کنیم. هنگامی که شروع به تنفس آرام می کنیم و تصمیم می گیریم که خشم را از این طریق از خود خارج و آن را به آرامی کنترل خود درآوریم، می توانیم مشاهده کنیم که خشم با تغییر رنگ، شروع به ناپدید شدن می کند.

 

بهتر است که همواره زمانی برای مراقبه و تمرینات سبک بدنی و روحی و همچنین لبخند، به اندازۀ توان خود، در طول شبانه روز داشته باشید. تا اندازه ممکن در زندگی خود مثبت گرا باشید، همان چیزی که کمک و تضمین می کند تا شما در زمان حال تمرکز کنید و هرگونه احساس منفی در ذهن شما مربوط به رویدادهای گذشته را کمرنگ می کند.

 

  • بتسابه مهدوی

احساسات نامرئی چیست ؟

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۶ ق.ظ

احساسات نامرئی چیست ؟

دکتر بتسابه مهدوی

 

چیزهایی هست که وقتی درونشان قرار داری، نمی توانی از آنها بنویسی مثل غم. هیچ چیز خنده دارتر از این نیست که کسی بگوید یا بنویسد که غمگین است! مثل این است که کسی یک ساعت و چهل و پنج دقیقه برای شما حرف بزند تا به شما ثابت کند که آدم کم حرفی است! هرگز باور نخواهم کرد که کسی بتواند درنهایت غمگینی از غمش حرف بزند یا حتی بنویسد...

اما چیزهایی هم هستند که فقط وقتی به بخشی از گذشته تبدیل شدند به خودت اجازه می دهی از آنها بنویسی.

وقتی که آدم سرشناس و بزرگی شدی در سرگذشت سختی که پشت سر گذاشته ای از آن می گویی، یا اگر روزی نویسنده شدی، آن را به دست شخصیت یکی از داستانهایت می سپاری. فقر. بی پولی. این دو البته دو چیز کاملا جدا از همند، و هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند. در هر دو اما فقط یک چیز است که ناراحت کننده است، "احساس"ی که چنین موقعیتی به شما میدهد.

ممکن است که این احساس با شما نباشد، اما در این موقعیت ها باشید. و حتی ممکن است این احساس با شما باشد ولی در این موقعیت ها نباشید. به هرحال آنچه مانع از نوشتن می شود همیشه وجود این احساس ناخوشایند است.

مدتیست که این احساس با من است. با این احساس نامرئی زندگی می کنم. با این احساس در خانه لحظاتم را می گذرانم. با این احساس از خانه بیرون می روم، گاهی در همه مسیر این احساس یک ثانیه هم از من جدا نمی شود. و تا وقتی که به خانه برگردم شاید نیمی از زمان را با این احساس تقسیم کرده ام.

چه اهمیت دارد اگر دیگرانی هستند که نمی توانند وجود چنین احساسی را باور کنند. بعضی احساسها برای وجود و بقایشان به تنها چیزی که هیچ نیازی ندارند "باور" است.

دکتر بتسابه مهدوی

27 مرداد 1395

تهران

 

  • بتسابه مهدوی

بالا آوردن نوار کوندالینی

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۰۵ ق.ظ

بالا آوردن نوار کوندالینی

 

دکتر بتسابه مهدوی

درمان دیگران از راه دور: برای اعلام درمان از راه دور، تنها یک اشاره ذهنی برای انتقال انرژی کافیست. اگر دوست دارید که حتما از شما بعنوان میانجی در هر درمان نامبرده شود، می توانید برای درمان از بیمار، اسم و ساعت و تاریخِ دریافتِ درمان را بگیرید. بعد یکبار این زمان ( یا زمان های ) توافقی را با خود مرور کنید. بیمار تنها کافیست به نیت دریافت انرژی، 30 دقیقه درحالت مراقبه شماره 1 قرار بگیرد. اگر می توانید همزمان نیز روی بیمار خود تمرکز کنید، بسیار خوب است.

توجه: در این مقاله تاکید بر این است که هر کسی می تواند خودش انرژی الهی را دریافت کرده و به کانال انرژی تبدیل شود. پس بهتر است سعی کنید همزمان با درمانگری خودتان، این آموزش ها را به بیمار منتقل کنید تا خودش به یک کانل و درمانگر شده و علاوه بر دادن ماهی، ماهیگیری را نیز به او یاد بدهید. مهم تر این که، روند بهبود بیماری ها در زمانی که فردی خودش کانال انرژی می شود، بسیار سریع خواهد شد. به هیچ وجه حق ندارید دیگران را وابسته به خودتان نگه ندارید که فکر کنند مجبورند از شما انرژی بگیرند!

نکته: آمادگی ذهنی بیمار در مورد روند درمان نقش مهمی در پیشرفت درمان و پذیرش نیروی ریکی دارد، پس سعی کنید حتی المقدور، توضیحاتی در مورد چگونگی عملکرد انرژی، سیستم غیر فیزیکی بدن و مراحل درمانگری خود به بیمار بدهید. شاغول ابن سینا یکی از مفرح ترین ترفند هایی می باشد که هر فردی خودش می تواند بوسیله آن، چرخش انرژی را در بدنش تجربه کند. بعلاوه عدم آرامش درمانگر و بیمار، تاثیر کُند کننده ( چه ذهنی و چه فیزیکی )، بر روی طول درمانِ از راه نزدیک دارد.

ترفند: برای بیمارانی که یا بعلت کهولت سن، یا پایین بودن سواد و توانایی پذیرش مفاهیم درمانی، نمی توانید از روش های معمول آموزشی و درمانی استفاده کنید، بهتر است ترفند هایی را با توجه به اعتقادات و باور های بیمار ابداع کنید. می توانید نوشیدنی ها، مواد غذایی، اشیاء، حیوانات و گیاهان و هر چیزی را با کوندالینی- ریکی پاکسازی و با انرژی شارژ کنید. آب مقطر بدلیل خالص بودنش بیشترین توانایی را در ذخیره انرژی دارد. کریستال کوارتز شفاف و سنگ نمک شفاف نیز بطور ذاتی از قابلیت بالایی برای عبوردهی و ذخیره انرژی برخوردارند. البته باید گفت، فردی که خودش به مرحله مطلوبی از پاکسازی کالبدی رسیده باشد، می تواند هر شیئی را به خوبی پاکسازی و شارژ کرده، و کانال انرژی آن را عریض کند، حتی اگر یک عنصر دور ریز مثل یک تکه کاغذ روزنامه باشد!

حتما لازم نیست به بیمار در مورد کاری که انجام داده اید توضیحی بدهید! همین که او به هر نحوی از شما برای درمان خود کمک خواسته باشد، مجوز شما برای درمان او خواهد بود. اما دوباره تاکید می کنم که بجز در موارد اورژانسی، بدون اجازه حق هیچ کاری را ندارید. بهتر است با توجه به اعتقادات پزشکی و یا مذهبی فرد، در مورد خواص درمانی شیئی که شارژ کرده اید، داستانی هیجان آور بسازید. برای نمونه، آب مقطر را درون یک شیشه شربت داروهای گران قیمت ریخته و بگویید، این یک داروی بسیار جدید بوده و با فناوری لیزری و هسته ای تهیه شده است. در مورد افراد مذهبی نیز می توانید بگوید که توسط یک قدیس، یا مکان مذهبی خاصی تبرک داده شده است. ( به فراخور اعتقادات و دانش هر شخص ). این کار علاوه بر انتقال انرژی درون وسیله شارژ شده به بیمار، باعث می گردد تا بیمار از درون نیز انرژی های نهفته ی خود را تحریک کرده و به خودش برای بهبود کمک کند.

نکته: برخی معتقدند که با محدود کردنِ نیتِ خود، می توانید کاربرد و عملکرد نیروی الهی را محدود کرده و کنترل کنید. بدین معنی که مثلا نیت کنید که ریکی درد دندان شما را کاهش دهد و مراقبه را شروع کنید. ( همچنین در مورد آرامش ذهنی، یا رفع خستگی ) این مطلب به همان اصل \"بنا به درخواست\" بودن و \"اختیار\" در دریافت ریکی مربوط می باشد. ریکی با نیت ( ناخودآگاه ) شما عمل می کند.

خاصیت دیگر: از آنجایی که ریکی، جوهره الهی می باشد، شما می توانید همان گونه که در مراسم مذهبی و دعا های خود، مطلبی از خداوند طلب کرده و حاجت می خواهید، از این نیروی الهی نیز درخواست کنید. معمولا برای اینکه این کار به نحو موثرتری انجام شود، بهتر است یک مراقبه 20 تا 30 دقیقه ای با نیت مورد نظرتان انجام دهید. اگر خواسته شما در تضاد باتعالی معنوی شما نباشد، ریکی علت های مورد نیاز برای رسیدن به هدفتان را مهیا کرده و در زمان مناسب تحقق خواهد یافت.

برای انجام این مرحله، حتما باید چاکرای ششم را شکفته کرده باشید، به راحتی با آن کار کرده و حداقل بتوانید هر نقطه از درون بدن خود را به سادگی ببینید ( این توانایی در اینجا حیاتی است! ). این کار پس از شکفته کردن چاکرای ششم کار ساده می شود. با تمرکز روی چاکرای ششم آن شکفته کنید. سپس درون هر نقطه از بدنتان را که اراده کنید می توانید ببینید، به هر سمت حرکت کرده و تک تک اعضا، ذرات و سلول های بدن را مشاهده کنید. برای بالا آوردن نوار کوندالینی مراحل زیر را انجام دهید:

1- چاکرای آجنا را شکفته کنید، درون آن قرار بگیرید و نیت کنید که نیروی الهی و راهنمای درون، شما را در بالا آوردن هسته کوندالینی کمک و راهنمایی کنند. کمی منتظر بمانید و اگر پیغامی دریافت کردید به آن توجه کنید. ممکن است به شما پیغام داده شود که این کار را به زمان دیگری موکول کنید. برای اطمینان بیشتر از صحت دریافت خود، می توانید علت این امر را از راهنمای درون بپرسید.

2- به محل قرار گرفتن کوندالینی که تقریبا جلوی استخوان خاجی است نگاه کنید و حالت، جهت و مختصات دقیق آن را به خاطر بسپارید. زیرا در اتمام کارتان حتما باید کوندالینی را سر جای خود و به حالت اولیه جمع کرده و ثابت کنید.

3- آرام و عمیق نفس بکشید و با تمرکز نوک کوندالینی را وارد چاکرای اول کنید. مدتی در آن نگه دارید تا زمانیکه کوندالینی هر دو قیف پشتی و جلویی چاکرا را کامل پاک کرده، دیگر احساس فشار و باز شدن کانال های مربوط به آن چاکرا را نکرده و نور مخصوص چاکرای اول ( قرمز ) ظاهر شده و دیگر روشن تر نگردد.

مهم: ممکن است در اثر بازگشایی کانال های معیوب، علائم برون ریزی ظاهر شوند. اگر خسته شدید یا نتوانستید تحمل کنید، با آرامی و با تمرکز خودتان کوندالینی را پایین آورده، از نوک استخوان خاجی خارج کرده و در جای اولیه خود، در حالت ابتداییش قرار دهید. در تمرینات بعدی به مرور زمان این فشار کاهش پیدا می کند.

توجه: اگر در طول مراقبه، تمرکزتان بهم خورد، حتما در اسرع وقت دوباره چشم سوم خود را فعال کنید. اگر هنوز نوک کوندالینی در ستون فقرات هست، آن را به آرامی پایین آورده و از ستون فقرات خارج کنید. حتما مطمئن شوید که هسته کوندالینی به شکل اولیه خود درآمده و سر جای اولیه خودش مستقر شده است. اگر هسته کوندالینی در بیرون است ستون فقرات سر جای خودش نباشد، ایجاد فشار و درد شدید خواهد کرد و ممکن است عواقب بسیار سنگین تری نیز بدنبال داشته باشد. اما اگر سر جای خودش قرار گیرد هیچگونه مشکلی ندارد.

4 - بعد از بیدار سازی کامل هر چاکرا، کوندالینی را به چاکرای بعدی برده و همین روند را تا رسیدن به چاکرای تاج ادامه دهید. بعد از اتمام پاسازی چاکرای تاج، شما می توانید از تمام نیروهای روانی خود استفاده کنید. ( برای آشنایی کامل با تمام نیرو های خود و نحوه بکار گیری آن ها از راهنمای درون کمک بگیرید. )

تمرینات روزانه یک درمانگر

کسی که کار درمانگری و بیدار سازی نیروهای روانی را بطور جدی دنبال می کند، بعد از انجام 3 مرحله اصلی، بهتر است دو نوع تمرین را در طول هر روز خود داشته باشد. یک مراقبه 30 دقیقه ای برای خود درمانی و آزاد گذاشتن ریکی برای پاکسازی هوشمند روی شما. یک مراقبه 30 دقیقه ای دیگر و با فاصله حداقل 2 ساعت از مراقبه اول، بر روی شکفته کردن یکی از چاکرا ها. ( توصیه نویسنده بر این است که چاکرا های به ترتیب 6 ، 1 ، 2 ، 3 ، 4 ، 5 ، 7 شروع از چاکرای ششم - بیدار سازی شوند. )

درمان دیگران از راه نزدیک: برای این کار شما می توانید دستان خودتان را با فاصله ی 5 تا 15 سانتی متر بالای بدن سوژه حرکت داده، یا در مکان های درد و یا چاکرا ها مدتی نگه دارید. ریکی از طریق کانال بین چاکرای تاج تا کف دست جریان پیدا می کند. ( افراد حرفه ای می توانند بنابر صلاحدید، تنها با اراده خودشان، جهت جریان انرژی را تغییر دهند. ) معمولا برای درمان دست راست جلو و دست چپ را در پشت چاکرا قرار گرفته و از هر دو طرف به قیف های چاکرا انرژی می دهند تا هر چاکرا به تعادل برسد برای هر چاکرا همین کار را تکرار می کنند. بعد به پاکسازی سوشومنا پرداخته و سپس به موضع بیماری نیز جداگانه انرژی می دهند. در بیماران اورژانسی علاوه بر انرژی دادن بر روی نقطه دردناک و بیمار، از قرار دادن دست راست در نزدیکی فرق سر استفاده شده و دست چپ را به آرامی در نقاط جلویی چاکرا ها حرکت می دهند. این کار به این دلیل صورت می گیرد که فرق سر مهم ترین جا برای دریافت ریکی بوده، در ارتباط مستقیم با کانال سوشومنا قرار داشته و به مثابه نوعی شوک انرژی و پاکسازی سوشومنا عمل می کند.

درمان دیگران از راه دور: برای اعلام درمان از راه دور، تنها یک اشاره ذهنی برای انتقال انرژی کافیست. اگر دوست دارید که حتما از شما بعنوان میانجی در هر درمان نامبرده شود، می توانید برای درمان از بیمار، اسم و ساعت و تاریخِ دریافتِ درمان را بگیرید. بعد یکبار این زمان ( یا زمان های ) توافقی را با خود مرور کنید. بیمار تنها کافیست به نیت دریافت انرژی، 30 دقیقه درحالت مراقبه شماره 1 قرار بگیرد. اگر می توانید همزمان نیز روی بیمار خود تمرکز کنید، بسیار خوب است.

توجه: در این مقاله تاکید بر این است که هر کسی می تواند خودش انرژی الهی را دریافت کرده و به کانال انرژی تبدیل شود. پس بهتر است سعی کنید همزمان با درمانگری خودتان، این آموزش ها را به بیمار منتقل کنید تا خودش به یک کانل و درمانگر شده و علاوه بر دادن ماهی، ماهیگیری را نیز به او یاد بدهید. مهم تر این که، روند بهبود بیماری ها در زمانی که فردی خودش کانال انرژی می شود، بسیار سریع خواهد شد. به هیچ وجه حق ندارید دیگران را وابسته به خودتان نگه ندارید که فکر کنند مجبورند از شما انرژی بگیرند!

نکته: آمادگی ذهنی بیمار در مورد روند درمان نقش مهمی در پیشرفت درمان و پذیرش نیروی ریکی دارد، پس سعی کنید حتی المقدور، توضیحاتی در مورد چگونگی عملکرد انرژی، سیستم غیر فیزیکی بدن و مراحل درمانگری خود به بیمار بدهید. شاغول ابن سینا یکی از مفرح ترین ترفند هایی می باشد که هر فردی خودش می تواند بوسیله آن، چرخش انرژی را در بدنش تجربه کند. بعلاوه عدم آرامش درمانگر و بیمار، تاثیر کُند کننده ( چه ذهنی و چه فیزیکی )، بر روی طول درمانِ از راه نزدیک دارد.

ترفند: برای بیمارانی که یا بعلت کهولت سن، یا پایین بودن سواد و توانایی پذیرش مفاهیم درمانی، نمی توانید از روش های معمول آموزشی و درمانی استفاده کنید، بهتر است ترفند هایی را با توجه به اعتقادات و باور های بیمار ابداع کنید. می توانید نوشیدنی ها، مواد غذایی، اشیاء، حیوانات و گیاهان و هر چیزی را با کوندالینی- ریکی پاکسازی و با انرژی شارژ کنید. آب مقطر بدلیل خالص بودنش بیشترین توانایی را در ذخیره انرژی دارد. کریستال کوارتز شفاف و سنگ نمک شفاف نیز بطور ذاتی از قابلیت بالایی برای عبوردهی و ذخیره انرژی برخوردارند. البته باید گفت، فردی که خودش به مرحله مطلوبی از پاکسازی کالبدی رسیده باشد، می تواند هر شیئی را به خوبی پاکسازی و شارژ کرده، و کانال انرژی آن را عریض کند، حتی اگر یک عنصر دور ریز مثل یک تکه کاغذ روزنامه باشد!

حتما لازم نیست به بیمار در مورد کاری که انجام داده اید توضیحی بدهید! همین که او به هر نحوی از شما برای درمان خود کمک خواسته باشد، مجوز شما برای درمان او خواهد بود. اما دوباره تاکید می کنم که بجز در موارد اورژانسی، بدون اجازه حق هیچ کاری را ندارید. بهتر است با توجه به اعتقادات پزشکی و یا مذهبی فرد، در مورد خواص درمانی شیئی که شارژ کرده اید، داستانی هیجان آور بسازید. برای نمونه، آب مقطر را درون یک شیشه شربت داروهای گران قیمت ریخته و بگویید، این یک داروی بسیار جدید بوده و با فناوری لیزری و هسته ای تهیه شده است. در مورد افراد مذهبی نیز می توانید بگوید که توسط یک قدیس، یا مکان مذهبی خاصی تبرک داده شده است. ( به فراخور اعتقادات و دانش هر شخص ). این کار علاوه بر انتقال انرژی درون وسیله شارژ شده به بیمار، باعث می گردد تا بیمار از درون نیز انرژی های نهفته ی خود را تحریک کرده و به خودش برای بهبود کمک کند.

نکته: برخی معتقدند که با محدود کردنِ نیتِ خود، می توانید کاربرد و عملکرد نیروی الهی را محدود کرده و کنترل کنید. بدین معنی که مثلا نیت کنید که ریکی درد دندان شما را کاهش دهد و مراقبه را شروع کنید. ( همچنین در مورد آرامش ذهنی، یا رفع خستگی ) این مطلب به همان اصل \"بنا به درخواست\" بودن و \"اختیار\" در دریافت ریکی مربوط می باشد. ریکی با نیت ( ناخودآگاه ) شما عمل می کند.

خاصیت دیگر: از آنجایی که ریکی، جوهره الهی می باشد، شما می توانید همان گونه که در مراسم مذهبی و دعا های خود، مطلبی از خداوند طلب کرده و حاجت می خواهید، از این نیروی الهی نیز درخواست کنید. معمولا برای اینکه این کار به نحو موثرتری انجام شود، بهتر است یک مراقبه 20 تا 30 دقیقه ای با نیت مورد نظرتان انجام دهید. اگر خواسته شما در تضاد باتعالی معنوی شما نباشد، ریکی علت های مورد نیاز برای رسیدن به هدفتان را مهیا کرده و در زمان مناسب تحقق خواهد یافت.

 

دکتر بتسابه مهدوی

26 مرداد 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

سیر و سلوک

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۵۶ ق.ظ

سیر و سلوک

دکتر بتسابه مهدوی

 

عرفا براى رسیدن به مقام عرفان حقیقى، به منازل و مقاماتى قائلند که عملا باید طى شود و بدون عبور از آن منازل، وصول به عرفان حقیقى را غیر ممکن مى دانند.عرفان با حکمت الهى وجه مشترکى دارد و وجوه اختلافى. وجه مشترک این است که هدف هر دو «معرفة الله » است. اما وجه اختلاف این است که از نظر حکمت الهى، هدف خصوص معرفة الله نیست، بلکه هدف معرفت نظام هستى است آنچنانکه هست. معرفى که هدف حکیم است نظامى را تشکیل مى دهد که البته معرفة الله رکن مهم این نظام است، ولى از نظر عرفان هدف منحصر به معرفة الله است. از نظر عرفان معرفة الله معرفت همه چیز است، همه چیز در پرتو معرفة الله و از وجهه توحیدى باید شناخته شود و اینگونه شناسائى فرع بر معرفة الله است.

ثانیا معرفت مطلوب حکیم، معرفت فکرى و ذهنى است، نظیر معرفتى که براى یک ریاضیدان از تفکر در مسائل ریاضى پیدا مى شود. ولى معرفت مطلوب عارف، معرفت حضورى و شهودى است، نظیر معرفتى که براى یک آزمایشگر در آزمایشگاه حاصل مى شود. حکیم، طالب علم الیقین است و عارف، طالب عین الیقین.

ثالثا وسیله اى که حکیم به کار مى برد عقل و استدلال و برهان است، اما وسیله اى که عارف به کار مى برد قلب و تصفیه و تهذیب و تکمیل نفس است حکیم مى خواهد دوربین ذهن خود را به حرکت آورد و نظام عالم را با این دوربین مطالعه کند، اما عارف مى خواهد با تمام وجودش حرکت کند و به کنه حقیقت هستى برسد و مانند قطره اى که به دریا مى پیوندد، به حقیقت بپیوندد. .کمال فطرى و مترقب انسان از نظر حکیم در فهمیدن است، و کمال فطرى و مترقب انسان از نظر عارف در رسیدن است. از نظر حکیم انسان ناقص مساوى است با انسان جاهل، و از نظر عارف، انسان ناقص مساوى است با انسان دور و مهجور مانده از اصل خویش.

عارف که کمال را در رسیدن مى داند نه در فهمیدن، براى وصول به مقصد اصلى و عرفان حقیقى، عبور از یک سلسله منازل و مراحل و مقامات را لازم و ضرورى مى داند و نام آن را «سیر و سلوک » مى گذارد.

سیر و سلوک عبد به سوى خدا، سیرى عمودى است; نه افقى و منظور از «عمودى » در این جا، عمودى در هندسه الهى است، نه در هندسه طبیعى; یعنى به «مکانت برتر» راه یافتن است، نه به «مکان برتر» رفتن. از این رو زاد و توشه اى طلب مى کند تا انسان رادر سیربه مکانت برتر کمک کند.

خداوند از سیروسلوک به عنوان یک سفر صعودى وعمودى یاد مى کند و در سوره «مجادله » مى فرماید: «یرفع الله الذین امنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات » (سوره مجادله، آیه 11):

کسى که سیر صعودى کند، «مرتفع » مى شود و ذات اقدس اله از این سیر به «رفع » یاد مى کند، چنانکه در سوره «فاطر» از این سیر به «صعود» تعبیر شده است: «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه »سوره فاطر، آیه 10.

بنابراین، از این دو تعبیر «رفع » و «صعود» ، معلوم مى شود که سیر و سلوک، عمودى و مکانت طلبى است، نه افقى و مکان خواهى، چون سیر به طرف مکان، گرچه مکان برتر باشد باز افقى است; نه عمودى و خدا از رفعت کسانى مانند حضرت ادریس (علیه السلام) که این سفر را پشت سر گذاشته اند، چنین یاد مى کند:«و رفعناه مکانا علیا» (سوره مریم، آیه 57) که منظور از آن، مکانت عالیه است، نه مکان صورى و ظاهرى، و ذات اقدس خداوند در وصف خود نیز به عنوان کسى که داراى درجات رفیعه است یاد مى کند:«رفیع الدرجات ذو العرش » (سوره غافر، آیه 15) .

بنابراین،سیر الى الله یعنى سیر به طرف درجات رفیعه، و مؤمنان، از درجات رفیعه و عالمان، از درجات برتر و بیشترى برخوردارند و «کلمه طیب » هم به آن سمت صعود مى کند، و چون کلمه طیب که همان معرفت و عقیدت صائب است، با روح عارف معتقد عجین مى گردد، بازگشت صعود عرفان و عقیده صائب به صعود عارف معتقد است.

همان طور که در تبیین اخلاق مصطلح، مسالک گوناگونى وجود دارد، در تبیین مراتب سیر و سلوک اخلاقى نیز انظار متفاوت است: «محدثان » که اسلام شناسى آنان بر محور نقل است، مسائل اخلاقى و سلوکى را با برداشتهاى خاصى که از قرآن و احادیث عترت (علیهم السلام) دارند تبیین مى کنند، «متکلمان » نیز چون نسبت به اصول دین بینش کلامى دارند، اخلاق علمى و سیر و سلوک عملى را به روش متکلمان تشریح مى کنند; اما «حکیمان » چون بینششان بر مبناى حکمت متعالیه الهى است، اخلاق علمى و سیر و سلوک عملى را به روال خاص حکمت تبیین مى کنند و «عارفان » که جهان را بر اساس ظهور اسماى الهى مشاهده مى کنند، اخلاق علمى و سیر و سلوک عملى را به گونه اى دیگر تبیین مى کنند، ولى اگر حکیم بخواهد بیانهاى عارفان را به قالب فنى در آورد که هم از آیات و روایات دور نماند و هم از براهین عقلى مهجور نباشد، راهى را که محقق طوسى طى کرده است مى تواند معیار قرار دهد; خواجه نصیرالدین طوسى در کتاب «اوصاف الاشراف » براى مراحل سیر و سلوک، شش باب و براى هر باب، شش اصل ذکر کرده است، به استثناى آخرین باب که فناى در حق است و درجات و فصول آن نامحدود و ناپیدا کرانه است.

از آن جا که تخلق، سیرى باطنى و عمودى است و سیر باطنى و عمودى نیز مانند سیر ظاهرى و افقى، مسافت و مسیرى دارد و مسافت و مسیر را مى شود به درجات گوناگون تقسیم کرد، سالکان این راه سفرنامه خود را به صورت رساله سیر و سلوک، بازگو کرده اند و در حقیقت، این آداب و سنن که در ابتدا به عنوان «زاد المسافر» مطرح است، نتیجه ره آورد سالکان واصل است که به مقصد رسیده اند، و بهترین ارمغانى که سالکان این راه آورده اند این است که «نشانه » هر منزلى را به خوبى ارائه داده اند. کسى که براى اولین بار این راه را طى مى کند آن را بدون نام و نشان مى پیماید و علایم آن را در خود مى بیند و آنچه را که یافت به عنوان علامت و منزلگاه ذکر مى کند تا براى دیگران پیمودن آن راه آسان باشد; مثلا، کوه نوردى که قله اى را فتح مى کند براى اولین بار با سختى، راه ناهموار آن را طى مى کند و هرجا که براى قدم گذاشتن مناسب ببیند علامت مى نهد تا دیگران با آشنایى با این نشانه ها و علامتها این راه را پیموده، آن قله را فتح کنند. اولیا و انبیا (علیهم السلام) بدون تعلیم بشرى مبتکران سیر و سلوکند و این راه را بدون معلم بشرى با دشوارى پیموده و راههاى بسته را باز و علامت گذارى کرده اند و سالکان عارف همه شاگردان آنها هستند.

گرچه سلوک به یک معنا راه یک کلمه است، یک قدم است، یک مفهوم و یک عنوان است و آن «بندگى کردن» است، ولى مى‌توان به حسب حالات مختلفِ دورى و نزدیکى انسان، همین یک قدم را به منزل‌ها و مراحلى تقسیم کرد. برخى از بزرگان در این راه زحمت‌هایى کشیده‌اند و از هنگامى که انسان مى‌خواهد به طرف خداى متعال حرکت کند تا آن هنگام که به کمال نهایى مى‌رسد، منازلى تعیین کرده‌اند.

همان طور که در تبیین اخلاق مصطلح، مسالک گوناگونى وجود دارد، در تبیین مراتب سیر و سلوک اخلاقى نیز انظار متفاوت است: «محدثان » که اسلام شناسى آنان بر محور نقل است، مسائل اخلاقى و سلوکى را با برداشتهاى خاصى که از قرآن و احادیث عترت (علیهم السلام) دارند تبیین مى کنند، «متکلمان » نیز چون نسبت به اصول دین بینش کلامى دارند، اخلاق علمى و سیر و سلوک عملى را به روش متکلمان تشریح مى کنند; اما «حکیمان » چون بینششان بر مبناى حکمت متعالیه الهى است، اخلاق علمى و سیر و سلوک عملى را به روال خاص حکمت تبیین مى کنند و «عارفان » که جهان را بر اساس ظهور اسماى الهى مشاهده مى کنند، اخلاق علمى و سیر و سلوک عملى را به گونه اى دیگر تبیین مى کنند، ولى اگر حکیم بخواهد بیانهاى عارفان را به قالب فنى در آورد که هم از آیات و روایات دور نماند و هم از براهین عقلى مهجور نباشد، راهى را که محقق طوسى طى کرده است مى تواند معیار قرار دهد; خواجه نصیرالدین طوسى در کتاب «اوصاف الاشراف » براى مراحل سیر و سلوک، شش باب و براى هر باب، شش اصل ذکر کرده است، به استثناى آخرین باب که فناى در حق است و درجات و فصول آن نامحدود و ناپیدا کرانه است.

از آن جا که تخلق، سیرى باطنى و عمودى است و سیر باطنى و عمودى نیز مانند سیر ظاهرى و افقى، مسافت و مسیرى دارد و مسافت و مسیر را مى شود به درجات گوناگون تقسیم کرد، سالکان این راه سفرنامه خود را به صورت رساله سیر و سلوک، بازگو کرده اند و در حقیقت، این آداب و سنن که در ابتدا به عنوان «زاد المسافر» مطرح است، نتیجه ره آورد سالکان واصل است که به مقصد رسیده اند، و بهترین ارمغانى که سالکان این راه آورده اند این است که «نشانه » هر منزلى را به خوبى ارائه داده اند. کسى که براى اولین بار این راه را طى مى کند آن را بدون نام و نشان مى پیماید و علایم آن را در خود مى بیند و آنچه را که یافت به عنوان علامت و منزلگاه ذکر مى کند تا براى دیگران پیمودن آن راه آسان باشد; مثلا، کوه نوردى که قله اى را فتح مى کند براى اولین بار با سختى، راه ناهموار آن را طى مى کند و هرجا که براى قدم گذاشتن مناسب ببیند علامت مى نهد تا دیگران با آشنایى با این نشانه ها و علامتها این راه را پیموده، آن قله را فتح کنند. اولیا و انبیا (علیهم السلام) بدون تعلیم بشرى مبتکران سیر و سلوکند و این راه را بدون معلم بشرى با دشوارى پیموده و راههاى بسته را باز و علامت گذارى کرده اند و سالکان عارف همه شاگردان آنها هستند.

گرچه سلوک به یک معنا راه یک کلمه است، یک قدم است، یک مفهوم و یک عنوان است و آن «بندگى کردن» است، ولى مى‌توان به حسب حالات مختلفِ دورى و نزدیکى انسان، همین یک قدم را به منزل‌ها و مراحلى تقسیم کرد. برخى از بزرگان در این راه زحمت‌هایى کشیده‌اند و از هنگامى که انسان مى‌خواهد به طرف خداى متعال حرکت کند تا آن هنگام که به کمال نهایى مى‌رسد، منازلى تعیین کرده‌اند.

 

 

 

 

 

  • بتسابه مهدوی

زاهد حقیقی کیست؟

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۴۴ ق.ظ

زاهد حقیقی کیست؟ فقیه یا رند عارف؟

یعنی در عمل چه کسی نسبت به دنیا بی تفاوت است؟

بتسابه مهدوی

 

رند، او تمنّا و هوس و میلی جز مولای خود دارد؟ او گدای کوی خرابات است و از حیوان صفتان توقّع پاداشی ندارد.

چو رند جام می بی حساب می نوشد

به نزد عقل، کجا حساب و کتاب باشد رند

در این بیت رندی مدام، مستلزم پیوسته مست بودن است، رندی جنون الاهی دارد، آن با عقل و هوش دنیوی منافات دارد، رند زیرک است، عقل هم زیرک، اما زیرکی عقل از مصالح و منافع دنیاست، اما زیرکی رند از عشق و معرفت الاهی است، او دیوانه خداست، جنون فوق العقل دارد و بر مست هم هیچ تکلیف و حرجی نیست، حسرتی هم از دنیا ندارد چرا که کشته و شهید عشق است.

ما وجودمان حبابی است، به دریای حقیقت که برسیم این حباب می ترکد، غیریّت موهوم رفته است، پیام واقعی آب و حباب این است که یک معنای والا در ما نهفته است، آب کنایه از ولایت است، اما خودبینی های ما که حبابند به ما اجازه نمی دهند آنرا دریابیم. ما حبابیم و خیمه ای از باد در آب.

بادها هوای نفس ماست که نمی گذارد دل هوای مولا کند، موج نیروی جان ماست، با دو حباب که گفتیم جسم و تمنیات آن است، هر دو موهومند و وجود حقیقی ندارند، حتّی موج که جان ما باشد، باید بنشیند، تا دریای جانان که دریای عشق است، بپا خیزد. سِرّ رندی درویش همینجاست: از میان برداشتن پندار خودیّت و غیرخواهی و رأی، این وهم و گمان، باید سراغ اقیانوس کرم و رحمت حق رفت، تا آنجا که همه حجابها کنار رفته و زمزمه می کند .

رند کامل از همه عالم مجرّد شده، بی پروا و مست است، نه فقط مست می محبّت الهی، بلکه مست عکس روی خود ساقی (فیّاضیّت مطلق الاهی که بر پیر سرازیر شده) که آنرا در ساغر مِی دیده است، وطن رند اینجا میکده «محل مناجات بنده عاشق با معشوق الاهی» و کوی خرابات است، ساغر مِی هم دل عارف است که در وی مشاهده انوار غیبی می شود. پس رند کامل مستلزم هیچ یا همه چیز شدن است.

وقتی از خود خلاص شدی خدا همه چیزت می کند، رند کامل تبدیل وجودی شده و اوصاف و اخلاقش همگی الاهی شده است. مقامش از ابدال «یا مشایخ» کاملتر می باشد، چرا که:

اولاً در مقام فناء فی الله، بواسطه قرب فرایضی «فنای جهت بشریت بنده، بواسطه فرایض در جهت ربوبیّت» به وصال محبوب ذاتی رسیده است. یعنی سمع و بصر خدا شده است، خدا در این مقام باطن است و بنده ظاهر.

ثانیاً بواسطه قرب نوافلی در مقام بقاء بالله، خدا در او تجلّی کرده و بنده پنهان می شود و به باطن می رود، چرا که در جهت ربوبیّت الاهی است.

رند آدم بی قـراری است، او در سفـرهای معنـوی و روحانی به عنـوان سالک عاشـق هیچ جا مقیم نمی شود و نمی ایستد، حرکتش دینامیکی و نو به نوست، او حتّی به رقبا و رفقایش در طول مسیر سلوک توجّه ندارد بلکـه فقط به دوست توجّـه دارد. او به هر صـورت، به حال و یا مقـامی برخورد می کند، می خواهد از آن طریق فوراً به حق برسد.

خرابات مقام وحدت است و فنای کثرات. هم عاشق و هم معشوق خراباتیست، از خود رها شده. کسیکه پا به این آستان می گذارد و خراباتی را زیارت می کند باید مطهّر باشد.

در خـرابات که میکـده عشق و محبّت است نـور خدا به دل دیده می شـود و سالک به مقـام دیدار می رسد. در خرابات مغان نور خدا می بینم، آری وین عجب که حافظ با آن کجاها را دید. در خرابات خانه که نه، صاحب خانه دیده می شود.

سالک باید مانند کبوتری به هر بام و دری، ابتدا بنشیند برای دانه مقصود، به هر جا نظر می افکند، دامها و ناپختگان هـزار فـریب را خوب تشخیص می دهد، در سلـوکش غـم و درد و رنج و آشـوبی می بیند، دنبال درمـانش می رود، هفت شهـر عشـق را در کمال رندی سلـوک می کند و آواز سـر می دهد:

 

عقل مست لعل جان افزای تست

دل غـلام نـرگـس رعنــای تـــوست

تیـر بارانـی کـه چشمت می کند

بر دلـم پیـوسته چـون ابـروی توست

خلـق عالـم در رهت جان باختند

ور کسـی را هست سر همپای توست

ایـن همه عطـار دور از روی تـو

درد از آن دارد که بی داروی توست

 

رند قبل از اینکه نفس به سراغش آید و او را بر زمین زند، او به سراغ نفس می رود و اجازه نمی دهد این افعی هزار سر بیرون آید. مثالی در این خصوص: فرض کنید در سفره ای ده نوع غذا هست، نـون و پنیـر هـم هست، نفـس از غذاهای رنگیـن می خواهد، اما رند همان نون پنیر را می خورد. عارفی چهل دینار خود را، برای این که نفس را شکنجه دهد، ذرّه ذرّه به دریا می ریخت. عطار به این عارف، رند می گوید.

دکتر بتسابه مهدوی

26 مرداد 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

تاثیر مدیتیشن بر بیماری ها

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۷ ق.ظ

تاثیر مدیتیشن بر بیماری ها

بتسابه مهدوی

 

بسیاری از متخصصان معتقدند تمرین های تن آرامی که تحت نظارت و راهنمایی های پزشک و روان شناس انجام می شود، در درمان بیماری هایی مانند زخم معده، بیماری های قلبی ـ عروقی و بیماری ها و اختلال های جسمانی که علتی روانی و ذهنی دارند، موثر است.

انواع مدیتیشن

امروزه روش های متعددی برای انجام مدیتیشن وجود دارد که با وجود تفاوت هایشان، همگی یک هدف را دنبال می کنند و آن چیزی نیست جز دستیابی انسان به آرامش درونی. برخی از انواع مدیتیشن عبارتند از :

ـ مدیتیشن تمرکزی: ساده ترین روش برای این نوع مدیتیشن این است که آرام بنشینید و روی تنفس خود دقت کنید. نوعی ارتباط بین ریتم تنفس و فکر شخص وجود دارد. زمانی که یک فردی عصبانی است، تنفس او سریع تر و کوتاه تر می شود و هنگامی که فکرش آرام است، تنفس او منظم و عمیق تر خواهد بود بنابراین تمرکز روی تنفس باعث می شود فرد آرامش درونی و فکری کسب کند.

ـ مدیتیشن تفکری: در این نوع باید روی حواس تمرکز انجام شود و شخص تصور کند که اطلاعات دریافتی از طریق حواسش و افکار ناراحت کننده از جلوی ذهنش عبور می کنند و بدون اینکه فعالیتی انجام بدهد، فقط شاهد تخلیه فشارها و ناراحتی های خود خواهد بود.

گام به گام تا انجام مدیتیشن

قبل از اینکه مدیتیشن را شروع کنیم، باید به نکته های زیر توجه کنیم:

۱ نظم در محل و زمان تمرکز اهمیت بسزایی دارد. وقتی زمان و مکان منظم باشد، ذهن آرام و با حداقل تاخیر فعال می شود. به همین دلیل سعی کنید مدیتیشن را در یک ساعت به خصوص و در یک جای مشخص انجام دهید.

۲ بهترین زمان برای انجام مدیتیشن صبح زود و غروب است یعنی زمانی که در بحبوبه فعالیت های روزمره نیست.

۳ قبل از شروع به مغزتان دستور دهید آرام باشد و گذشته، حال و آینده را فراموش کنید.

۴ آگاهانه تنفستان را منظم کنید تا اکسیژن بهتر به مغز برسد و سپس تدریجی مغز را از افکار مختلف خالی کنید.

۵ برای ساکن شدن ذهن به مغز خود فشار نیاورید زیرا با این عمل امواج مغزی افزایش می یابد و مدیتیشن به تاخیر خواهدافتاد.

۶ روی اشیای بی رنگ و خنثی تمرکز و پس از بستن چشم هایتان آن شیء را تصور کنید. می توانید کلمه ای را هنگام تمرکز و مدیتیشن مرتب تکرار کنید، آن کلمه را در ذهن خود تکرار و با تنفستان هماهنگ کنید. .

دکتر بتسابه مهدوی

25 مرداد 1395

تهران

 

  • بتسابه مهدوی

انواع اعتماد به نفس 1

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۴ ق.ظ

انواع اعتماد به نفس

دکتر بتسابه مهدوی

 

* اعتماد به نفس رفتاری

* اعتماد به نفس احساسی ، عاطفی

* اعتماد به نفس روحی و معنوی

 

- اعتماد به نفس رفتاری ، به معنای قابلیت و توانایی در عمل کردن و انجام دادن کارهاست . از کارهای ساده گرفته تا کارهای سخت همانند جامه عمل پوشاندن به رویاهایتان . این همان نوع از  اعتماد به نفس است که مورد نظر اغلب ماست .

 

اعتماد به نفس احساسی و عاطفی به معنای توانایی در تسلط و به کنترل در آوردن دنیای احساس و عواطف شماست .این که بدانید چه احساساتی دارید ، معنای ان ها را بفهمید و بتوانید انتخابهای احساسی درست بکنید و ازخود در مقابل درد و رنج روحی و لطمه ها و صد مه های عاطفی محافظت کنید و بدانید چگونه روابطی صمیمی ، سالم و مانگار خلق نمایید .

 

سومین نوع از اعتماد به نفس که مهم ترین انها می باشد ، اعتماد به نفس روحی و معنوی است . این نوع از اعتماد به نفس همانا اعتماد و ایمان شما به جهان هستی و کل آفرینش و موجودات است . این ایمان روحی که زندگی ، هدف و نهایتی مثبت را در پی خواهد داشت و شما به خاطر هدفی این جا هستید و زندگی 70 - 80 - 90 ساله تان بر روی این کره خاکی هدف و مقصودی را دنبال می کند .

 

اعتماد به نفس آن است که باور داشته باشید می توانید و توانایی ان را دارید که تمام توانتان را به کار بگیرید و شرایط و اوضاع زندگی را آن گونه که مطلوب و دلخواه شماست تغییر دهید

دکتر بتسابه مهدوی

25 مرداد 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

از رازهای نهفته در ذهن انسان چه می دانید؟

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۲ ق.ظ

از رازهای نهفته در ذهن انسان چه می دانید؟

دکتربتسابه مهدوی

 

1- خوابیدن

چیزى که دانشمندان می‌دانند این است که: خوابیدن براى بقاى پستانداران جنبه حیاتى دارد. بی‌خوابى فزاینده می‌تواند به تغییر خلق و خو، توهّم‌زدگى و در حالت‌هاى خاص، حتى به مرگ منجر شود. خواب داراى دو وضعیت است: حرکات غیرسریع چشم (NREM) که در خلال آن، مغز فعالیت کم سوخت و سازى انجام می‌دهد و حرکات سریع چشم (REM) که در خلال آن، مغز بسیار فعّال است. برخى دانشمندان فکر می‌کنند که خواب NREM به بدن استراحت می‌دهد و شبیه خواب زمستانى باعث ذخیره انرژى می‌گردد و خواب REM می‌تواند به سازماندهى خاطرات کمک کند. البته این ایده هنوز اثبات نشده است و رویاهایى که در خلال خواب REM به وقوع می‌پیوندد همیشه ارتباطى به خاطرات ندارد.

 

2- خواب دیدن

اگر از 10 نفر بپرسید که خواب‌ها و رویاهاى انسان از چه تشکیل شده‌اند، احتمالاً 10 پاسخ متفاوت دریافت می‌کنید. علتش این است که دانشمندان هنوز سرگرم کشف این معما هستند. یک احتمال: خواب دیدن از طریق تحریک حرکت سناپس‌ها بین سلول‌هاى مغز، به تمرین دادن مغز می‌پردازد. یک نظریه دیگر این است که خواب‌هاى افراد درباره وظایف و هیجاناتى است که در طول روز به آن پرداخته و این فرایند می‌تواند به استحکام افکار و خاطرات کمک کند. بطور کلّى، دانشمندان در این نکته توافق دارند که خواب دیدن در خلال عمیق‌ترین بخش خواب که حرکات سریع چشم (REM) خوانده می‌شود اتفاق می‌افتد.

 

3- احساسات خیالى

تخمیمن زده می‌شود که در حدود 80 درصد حس‌هایى که در ناحیه اندام‌هاى قطع شده بدن وجود دارد مانند گرما، خارش، فشار و درد، برآمده از "اندام‌هاى گمشده" هستند. افرادى که این پدیده "اندام خیالی" را تجربه می‌کنند، حسى که دارند درست مانند این است که آن اندام جزئى از بدن آن‌هاست. یک توضیحى که در این مورد وجود دارد این است که عصب‌هاى ناحیه عضو قطع شده، ارتباط جدیدى با نخاع برقرار می‌کنند و به فرستادن علائم (سیگنال) به مغز ادامه می‌دهند، درست مانند هنگامى که عضو قطع شده سرجایش وجود داشت. احتمال دیگرى که داده می‌شود این است که مغز طورى برنامه‌ریزى شده است که با بدن کامل کار کند. به عبارت دیگر، احتمال داده می‌شود که مغز، الگویى از یک بدن کامل با تمام اجزاء و اندام‌ها را در خود نگهدارى می‌کند.

 

4- کنترل مأموریت

ساعت بیولوژیک بدن که در هیپوتالاموس مغز قرار دارد، برنامه‌ریزى فعالیت‌هاى بدن براى یک ریتم 24 ساعته را بر عهده دارد. واضح‌ترین اثر این ریتم، چرخه خواب و بیدارى است امّا ساعت بیولوژیک بر روى دستگاه گوارش، دماى بدن، فشار خون و تولید هورمون‌ها نیز تأثیر دارد. پژوهشگران دریافته‌اند که شدّت نور می‌تواند از طریق تنظیم هورمون ملاتونین، این ساعت را عقب یا جلو ببرد. تحقیقات بر روى این مسئله که آیا مکمل‌هاى غذایى حاوى ملاتونین می‌توانند از خستگى پرواز ناشى از اختلاف ساعت جلوگیرى کنند یا نه همچنان ادامه دارد.

 

5- خاطرات

انسان‌ها معمولاً برخى اتفاقات را به سختى فراموش می‌کنند، مثل اولین روز مدرسه یا نخستین ملاقات با همسر. سوال این است که این فیلم‌هاى سینمایى چگونه در ذهن انسان نگهدارى می‌شود؟ دانشمندان با استفاده از تکنیک‌هاى تصویربردارى از مغز در حال کشف سازو کار مسئول ایجاد و ذخیره‌سازى خاطرات هستند. یافته‌هاى کنونى نشان می‌دهد که ناحیه هیپوکامپوس که درون غشاء خاکسترى مغز قرار دارد می‌تواند به صورت جعبه خاطرات عمل کند.

 

6- معما

خنده یکى از رفتارهاى انسان است که درک بسیار اندکى از آن وجود دارد. دانشمندان دریافته‌اند که در خلال یک خنده از ته دل، سه قسمت از مغز فعّال می‌شود: بخش تفکّر که به شما کمک می‌کند معنى شوخى یا جوک را درک کنید، بخش حرکت که به عضلاتتان دستور حرکت می‌دهد، و ناحیه هیجانات که حس "شادی" را بیرون می‌کشد. امّا چیزى که هنوز ناشناخته مانده این است که چرا یک نفر به یک جوک احمقانه می‌خندد در حالى که فرد دیگرى موقع تماشاى یک فیلم ترسناک خنده‌اش می‌گیرد. به گفته یکى از پژوهشگران، خنده واکنشی است به ناهمخوانى و ناسازگارى (داستان‌هایى که از انتظارات متعارف پیروى نمی‌کنند). تنها چیزى که مشخص است این است که خنده حال ما را بهتر می‌کند که همین مسئله حالت معمایی این مسئله را از بین می برد.


 

 

7- طبیعت درمقابل تربیت

در جدال دیرپاى مربوط به این که آیا افکار و شخصیت، توسط ژن‌ها کنترل می‌شود یا محیط، دانشمندان به شواهدى دست یافته‌اند که نشان می‌دهد پاسخ این سوال یکى یا هر دوى آن‌هاست! قابلیت مطالعه ژن‌هاى یک فرد، بسیارى از خصوصیات و ویژگی‌هاى انسان را نشان داده است که ما کنترل اندکى بر روى آن‌ها داریم و در عین حال، در بسیارى از زمینه‌ها، نشان داده شده است که تربیت، تأثیرى قوى بر این که ما که هستیم و چه می‌کنیم داشته است.

8- میرائى

براستی سوال این است که چرا انسان پیر می‌شود؟ همه ما با یک جعبه ابزار عالى به دنیا می‌آئیم که پر است از سازوکارهاى مقابله با بیماری‌ها، به نحوى که ممکن است فکر کنیم می‌تواند ما را در مقابل انواع بیماری‌ها محافظت کند. امّا با افزایش سن، سازوکار ترمیمى بدن از فرم خارج می‌شود. در واقع، مقاومت ما در برابر صدمات جسمى و استرس کاهش می‌یابد. نظریه‌هایى که در مورد علّت سالخوردگى انسان وجود دارد را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: اول اینکه پا به سن گذاشتن مانند سایر ویژگی‌هاى انسان، ممکن است بخشى از ژنتیک انسان باشد که طبق برنامه‌ریزى خاصى اتفاق می‌افتد و دوم اینکه در یک دیدگاه کمتر خوش‌بینانه، پا به سن گذاشتن، علّت خاصى ندارد و در نتیجه صدمات سلّولى که در طول زندگى به وقوع می‌پیوندد، پیش می‌آید. تعداد زیادى از دانشمندان فکر می‌کنند که علم نهایتاً پا به سن گذاشتن را به تأخیر خواهد انداخت و حداقل طول عمر را به دو برابر طول عمر فعلى خواهد رساند.

 

9- انجماد

زندگى جاوید ممکن است واقعیت نداشته باشد امّا یک رشته جدید به نام کرایونیکس (Ceyonics) می‌تواند به برخى از انسان‌ها دو بار حیات اعطاء کند. در مراکز کرایونیکس، بدن انسان‌ها را پس از مرگ در خمره‌هایى پر از نیتروژن مایع در دماى منهاى 78 درجه سانتیگراد قرار می‌دهند. ایده‌اى که وجود دارد این است که فردى که بر اثر یک بیمارى که فعلاً لاعلاج است فوت شده می‌تواند در آینده هنگامى که درمان آن بیمارى کشف شد، یخ‌گشایى و احیاء شود. هم اکنون بدن تد ویلیامز، بازیکن شاخص و معروف بیس‌بال در یکى از مراکز کرایونیکس در آریزونا منجمد شده است. البته فعلاً هیچیک از بدن‌هایى که بدین ترتیب منجمد شده‌اند احیاء نشده‌اند زیرا این فناورى هنوز به وجود نیامده است ولى دانشمندانى که در این زمینه کار می‌کنند امیدوارند در آینده به این فناورى دست یابند.

 

10- هشیارى و آگاهى

هنگامى که صبح از خواب برمی‌خیزید، متوجه می‌شوید که خورشید طلوع کرده است، صداى پرندگان را می‌شنوید و هواى تازه را بر روى پوست صورت خود حس می‌کنید. به عبارت دیگر، هوشیار هستید. این موضوع پیچیده از دیرباز در جوامع علمى مطرح بوده است. اخیراً دانشمندان علم اعصاب، هشیارى را به عنوان یک موضوع پژوهشى واقعى مورد توجه قرار داده‌اند.


 

 

  • بتسابه مهدوی

بهره مندی بنده از اسم رافع

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۵ ق.ظ

بهره مندی بنده از اسم رافع

دکتر بتسابه مهدوی

                       🔮⚡️🔮 

بنده ای که میخواهد این اسم را در زندگی خود متجلی بنماید بر او واجب است که حق را همیشه و در همه جا بلند نماید و باطل را در هم کوبد...و هر باطلی که دید آن را در هم کوبد بلکه از استادش و یا عزیزانش ....و با دشمنان خدا دشمنی ورزد تا خوار و ذلیل شوند و با دوستان خدا محبت ورزد و نصرت و مراوده پیشه گیرد .تا مستحق مقامات بلند گردد در نزد خداوند ....و روح خود را تقویت نموده و جنبه هوی و هوس را در وجودش در هم کوبد و در هر جا که حق بر او مسلم گشت و بوی حق استشمام نمود غرور و منیت و تنبلی را کنار گذاشته و به یاری دوستان خدا شتابد و به عداوت با دشمنان خدا بپردازد ..🔮⚡️🔮

عزیزا ....⚡️

هرگاه نور اسم رافع در قلب تجلی یابد آن نور خود شخص را به سوی مقامات بلند و رفیع هدایت مینماید و آن نور حاصل نمیشود مگر با همه تارو پودت به معرفت رفیع بودن مقام پروردگارت برسی ...و در همه ابعاد جسم و جانت از حق دفاع نمایی زبانت به حق باشد، دست و پایت در راه احیای حق گام بردارد و نگاهت جز جلال و رضایت حق نبیند درهمه پدیده هاو امورات زندگی و گوش هایت فقط حرف حق بنشنود کسی که نور حق در او جاری میگردد رفته رفته از جهانیان فاصله میگیرد و خود را به امور لهو و بی حاصل مشغول و بازیچه این دنیا نمیکند و عمر گرانمایه را در کار حق صرف مینماید چنین شخصی هرگز به دست مردم نمینگرد و هر لحظه از وسواس نفس خود را نهیب زده و تنها امورش را به حق واگذار مینماید ...گویی قلعه و دژ مستحکمی در او پدید آمده که جز از حق انتظاری ندارد ک نفسش در مهار است ..چنین شخصی اهل کینه نیست حتی اگر با کافری گلاویز شود نه از راه کینه است بلکه برای احیای حق و خود حق است .و همتش باعث عبادت زیاد در او میشود و صاحب همت میگردد ...تنبلی و سستی و کاهلی از وجودش رخت میبندد ...و چنین شخصی صاحب تلاش و کوشش و مجاهدت میگردد و صفت مجاهد برای او پدید می آید نسبت به احیای حق و جمیع صفات میتواند در خود قیام نماید ...🌹🍃

چنین شخصی مجاهدتی در او پدید می آید که از مرتبه نفس اماره با کوشش و مجاهدت عبور نموده و سپس به سوی نفس لوامه و با مجاهده ای عظیم تر از نور رافع به سمت سوی نفس ملهمه و از آنجا به سوی نفس مطمئنه و از آنجا به سوی نفس راضیه و از آنجا به سوی نفس مرضیه و در نجات کامل به سوی نفس کامله دست میابد.  🍃️🍃

🌻

۱-نفس اماره :کسی که صاحب نفس اماره است . بر اثرکثرت گناه و غفلت از حق صاحب پرده های ظلمانی گشته هرچند که خداوباور است و اندکی واجبات در زندگی اش را برقرار مینماید اما در باطن نفسش برتری جوست و قدرت طلب و لذت دوست و پر غرور ...در باطن چنین شخصی بیش از آنکه رضایت خدا مطرح باشد از تلاوت قرآنش تا به مطالعات و علمش و تا به امور خیرش همه مشروط به شرط است ...مم باب مثال خدایا من سوره واقعه را میخوانم تا مراثروت مند گردانی تا در راهت خرج نمایم ...ووو

چنین شخصی برای خدا نمیخواند به سوپر مارکتی رفته برای بهایی که میدهد جنس میطلبد ...

این چنین کسی با اینکه مومن است اما دارای حجاب و در مقام اغیار است و نسبت به شرف و بزرگی حق بیگانه ...برای رفع این حجاب میبایست رو به سوی ذکر لااله الا الله نماید و در قلبش فقط خداوند را فرمانروا و دادرس ببیند بی هیچ عملی و خواندن ادعیه و اذکاری از برای جاه و مال

بلکه هر چه میخواند فقط به خاطر رضایت حق بخواند از ختم قرآن گرفته تا اذکار مهم و اینکه خداوند صلاح بداند به او چه طور رزق یا توانایی یا کسب معرفتی دهد را به خود خداوند واگذار نماید . برای صاحب چنین نفسی لازم است که ذکر الله وکیل (با ضمه )را نیز با حضور دل زیاد ضرب نماید و هر چه غیر حق را نفی نماید او را فرمانروا و فریاد رس بداند و هر معبودی جز او را نفی نماید ... و در هنگام ذکرچشمش را پایین بدارد و گوشش را بدان ذکر مشغول دارد و در جست و جوی طهارت باطن باشد نه اینکه در جست و جوی حاجت خود از عبادت و اذکارش ...و همچنین بایست خواب و خوراک خود را کم نماید و نسبت به پرورش جسم خود بی اهمیت و لاقید گردد تا بتواند با سختی دادن به جسم و نفس خود از این مرحله عبور نماید و حجاب را درهم شکند .

🌾🌻🌾🌻🌾👇🏼

 

۲-نفس لوامه :صاحب نفس لوامه بسیار خود را لوم و سرزنش مینماید و از نشانه های چنین نفسی این است که در مراقبه خود دچار وسواس میشود ...صاحب چنین نفسی در همه حال نگران این است مبادا فلان سخنم به حق نبوده یا خداوند را ناراحت نموده باشد و دلی از من رنجیده باشد ...مبادا فلان قضاوتم اشتباه بوده باشد و نکند فلان و فلان ....صاحب چنین نفسی دارای حجاب نورانی است ...او بسیار توبه میکند ...چنین حجابی به مانند تین است که گویی که لباسی نازک برتن نموده باشی ...چنین شخصی بایست برای عبور از این مرحله ذکر الله و یا الله را بسیارضرب نماید و بسیار در معانی قرآن دقت نماید و تمام سعی خود را بکند تا  به معرفت قرآن نایل گردد.تا بتواند از این مرحله عبور نماید .

🌾🌻🌾🌻🌾🌻

۳-نفس ملهمه :صاحب چنین نفسی بسیار مشتاق حق میگردد و تقوای الهی برایش بسیار سهل میگردد واجبات برایش شیرین میشود و صاحب مقام اسرار ...صاحب چنین نفسی قلبش از محبت به حق لبریز میگردد و مشتاق خداوند است....چنان جاذبه حق او را میگیرد که دنیا و لذایذ برایش بی معنا میشوند ....کباب و اشکنه برایش طعم و رنگی یکسان میگیرد ...لباس مبدل و فاخر به چشمش نمود ندارد ....باطنش بدون اینکه خود را ملزم نماید از مردم دوری گزیده و تنها به سوی حق میشتابد و احیای حق در باطنش و امور دنیایش.. صاحب چنین نفسی برای اینکه از این نفس بالاتر رود مناسب حالش ذکر هو ...و ذکر الا اله الاهو ....است که جز حق هیچ موجودی صاحب وجود نیست ازبرای خود در ذکرش در باطن منظور نظر دارد . و هر آنچه غیر حق است همه تجلی صفات و افعال حق اند و برای خودشان وجودی مستقل ندارند  . و این در او صفتی میشود که از او جدا نمیشود.

🌸

۴-نفس مطمینه :نفسی که مقامش مبدا و سر آغاز کمال است . و هر گاه سالک پایش را در این مسیر نهاد ،از اهل طریق به شمار می آید ؛چون از مرحله تغییر به مرحله تمکین و ثبوت رسیده است .صاحب این نفس در محبت خداوند غرق شده است ،نسیم های وصال محبوب بر او وزیدن گرفته است و او را سرمست دیدار گردانیده ...با مردم سخن میگوید در حالی که از ایشان دور است .حواسش به خداوند مشغول است ... 🐚🌸🐚👇🏼

گاها به نظر مردم میرسد که اختلال حواس پیدا نموده یا اصلا به حرف هایشان توجه مبذول نمی نماید ...به کرار فراموشکار میشود و آنقدر در حین انجام بسیاری از امور حواسش به حقانیت حق است مانند کسی که بسیار دلمشغول دنیاست و فراموشکار است . او نیز فراموشکار میشود اما با این تفاوت که آن دیگری ذهننش درگیر حساب و کتاب و چرتکه دنیا و آمال و اهل آن است و فراموش میکند مثلا دفترش را کجا نهاده بود و این یکی آنقدر ذهن و جسم و جانش در گیر خدا و یاد حق است که فراموش مینماید به راستی این کجا و آن کجا ....🐚🌸🐚👇🏼

او همه حواسش در همه امور به خدا مشغول است و به همین خاطر شدت تعلقات خاطرش کم میشود .....آنچه برای عبور از این مرحله مناسب میباشد ذکر (حق حق )است حق اولی با فتحه حق دومی با فتحه ..میباشد .

۵-نفس راضیه :صاحب چنین نفسی از بسیارقضا و بلا در رضاست شکایت حتی باطنا در وجود او راه ندارد .گله ای ندارد خشنود و سرمست و راضی و تسلیم در مقام رضاست .او حال وصلش امتداد دارد و کمتر در حال خود است ...و آنچه مناسب این حال است خلوت همراه با ذکر حی است تا نفوسش بدان زنده گردند .🌸🐚🌸

۶-نفس مرضیه :صاحب این نفس در حالت شهود است . و همه کارها را صادر شده از سوی خداوند میداند زیرا مقامش مقام تجلیات افعال است .و بر هیچ کسی اعتراض نمیکند مگر بر زبان شرع ...تمام علت ها و اسرار مکنون در شرع را دریافته و به کنه و ذات شرعیات رسیده است . گاهی هم طوری به نظر میرسد که گویا شرع را رعایت نمی نماید اما این ظاهر ماجراست که اگر با آنان سخن گویی و مقامشان را دریابی واقف بر تکامل شرع در وجودشان نگاهشان، کلامشان ،رفتارشان ،ووو خواهی دید ..اخلاقشان اخلاقی بسیار زیباست و شباهت بسیار به اخلاق محمدی دارد و افعالش افعال محمدی ...او از حیرت لذت میبرد و عبور از این مرحله ذکرش اسم قیوم است .

۷-نفس کامله :مقام این نفس مقام تجلیات اسما و صفات است و ذکر این نفس قهار میباشد .زیرا تمام قهر برایش حاصل گردیده و بقایای نقص در او از بین رفته است . حال این نفس بقا بالله میباشد . او در مسیر بلله الی الله حرکت میکند و از خدا به سوی خدا باز میگردد جز خود خداوند پناهی و آرام گاهی برای این نفس وجود ندارد و کلیه علومش را از او مستقیم به دست می آورد بی واسطه و کسب نمودن.

🌸🐚🌸🐚🌸🐚🌸🐚

 

عبدالرافع :کسی است که از هر چیز بالاتر رفته تا فقط به سوی خدا بنگرد و به هیچ کس و هیچ چیزی جز او نمینگرد زیرا او از رافع خدا رفیع گشته است و نفسش دارای کمال و مقامات بالاست . خداوند او را بدین مرحله رسانیده تا به حق قیام نماید که این برترین درجات است ...چنین کسی چون همه اسما را در خود زنده نموده گاه با ظهور اسم خافض در نهادش هر چیز و مخلوقی را خوار کرده پایین می آورد و همه را به چشم خودو نه فقط درباطن بلکه با چشم عینی خود عدم محض میبیند . که هیچ چیزی نمی ماند و سپس اسم رافع برایش تجلی مینماید و هر چیزی را بلند مرتبه میپندارد زیرا که دست حق را در وجود آن چیز مشاهده مینماید .


دکتر بتسابه مهدوی

23 مرداد 1395

تهران 🌸🐚🌸🐚🌸🐚🌸

 

  • بتسابه مهدوی

الرحمن

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۱۳ ق.ظ

الرحمن 💠 

دکتر بتسابه مهدوی

 

الرحمن اسمی از اسما الاحسنی بوده ،که مختص به الله میباشد و کاربرد آن برای غیر خدا جایز نمیباشد .

الرحمن اسمی است که دلالت دارد بر اینکه رحمت ،قائم و پا برجا به خداوند است ؛به این خاطر این اسم تثنیه است و جمع نمیگردد .

🌿👇🏼🌿🌻

و الرحمن صیغه ی تنظیم از رحمت است همچون رحیم ،با این تفاوت که میزان مبالغه ی رحمت در رحمان بیشتر از رحیم است ؛زیرا رحمت نشات گرفته از رحمان است که تمامی مخلوقات از آن بهره مند میشوند و شامل دوست و دشمن ،صدیق و زندیق ،میگردد .

الرحمن کسی است که نسبت به بندگان بسیارمهربان است چه از لحاظ آفرینش آن ها یا هدایتشان به ایمان و سعادتشان در آخرت .

رحمان و رحیم دو اسم از اسما الاحسنی میباشند و از رحمت حق مشتق شده اند .

🌻☘🌻☘🌻👇🏼         

رحمت مخلوقات است که ناشی از رقت و عطوفت میباشد و اما خالق پاک و بری است از اینکه دچار انفعالات قلبی گردد،پس رحمت او نعمت و فضل و احسان خداوندی است .

            🌿🌻🌿

اسم رحمان برای خداوند بیانگر متصف بودن خداوند به فراوانی رحم میباشد بدون در نظر گرفتن این که به کسی تعلق گیرد .

یعنی این صفت ذات خداوند است (خداوندی که پر از رحمت است )🌻

اما رحیم 🌿️👇🏼

دلالت بر کثرت موجوداتی میکند که رحمت شامل آن ها میشود و آن صفت فعل است به دلیل اینکه شما میگویی :👇🏼🌻

خداوند نسبت به بندگانش رحیم است.  یعنی اثر رحمت خداوند به بندگانش میرسد و نمیگویی که خداوند نسبت به بندگانش رحمان است .

🌹☘👇🏼

رحمان صفت اوست و رحیم فعل است .

رحمان دلالت دارد بر اینکه خداوند با رحمت خود بر بندگانش رحم میکند . هیچ کدام از دو کلمه رحمان و رحیم از یکدیگر بی نیاز نیست . و در عین حال دومی بر اولی تاکید نیست .

زیرا هر کدام از آنها معناهای خاصی دارند و مظاهر رحمت بسیار است . و در توان آدمی نیست که آنها را شمارش کند .

 

 

  • بتسابه مهدوی