نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۲۶۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خداشناسی» ثبت شده است

تاریخچه ستاره داوود در یهودیت

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۲۴ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

در مورد زمان پیدایش آن اختلاف نظر وجود دارد، ستاره داوود را برخی سپر حضرت داوود می دانند ولی برخی دیگر شکل گیری این ستاره را از قرن 6 - 7 میلادی میدانند که بر اساس عرفان یهود دارای ارزش های متفاوتی است.

 

اولین بار که این نشان در تاریخ یهود ثبت شده در قرن ۱۲ میلادی توسط یهودا حدسی بوده است. یهودی ها در اکثر طول تاریخ شان، قومی سرگردان بوده اند که بدون داشتن حکومتی خاص، تنها حامی خود را خداوند می دانسته اند. ستاره داود را بسیاری از علمای یهودی، نمادی شش گوشه دانسته اند که نشان دهنده حاکمیت خداوند بر کهکشان و حمایت وی از یهودی ها از هر شش جهت است (شمال، جنوب، شرق، غرب، بالا و پایین). با همین استدلال، آنچیزی که ما آن را ستاره داود می نامیم، در زبان عبری Magen David یا "سپر داود" خوانده می شود و گفته می شود که داود در جنگ ها این ستاره شش گوش را به نشانه تحت حمایت قادر متعال بودن خود، بر سپرش نقش می کرده است.

 

تئوری دیگر این است که در طول شورش های (Kochba) در قرن اول روشی جدید برای ساخت سپرها کشف شده بود که طی آن با استفاده از دو مثلث به هم پیچیده در پشت سپر، قدرت دفاعی آن را تقویت می کردند. در متون کابالا (مجموعه آموزه های یهود) دو مثلث به دوگانگی درونی انسان تعبیر شده است: خیر در برابر شر، روح در برابر جسم و غیره. در عین حال گفته می شود که دو مثلث، نمادی از رابطه دو طرفه قوم یهود و خدا است.

 

مثلث رو به بالا، نشان دهنده کارهای خوبی هستند که به سمت بالا جریان می یابند و به نوبه خود خیر را از سمت خداوند به سمت پایین جاری می کنند. این جریان دوم، با یک مثلث به سمت پایین نشان داده می شود. گمان دیگر، این است که این نماد شش گوشه، شکلی است که از یک مرکز شکل گرفته و وجود یافته است. مرکز شکل نمایش دهنده بعد معنوی جهان است که توسط ابعاد مادی احاطه شده است. همچنین شش گوشه می تواند نشانگر شش روز کاری هفته باشند که طی آن ها خداوند جهان را آفریده است. در این تفسیر مرکز شکل، سبت (شنبه، روز استراحت و دعای یهودی ها) خواهد بود که شش روز دیگر هفته را در تعادل قرار می دهد.

 

در نهایت لازم است گفته شود که این نماد بارها و بارها با اهداف تحقیر آمیز به کار رفته است. بعضی ها به استهزاء می گویند که دو مثلث در خلاف جهت یکدیگر نمایاننده تضادهای موجود میان قوم یهود هستند. علاوه بر این در دوران نازی ها، حکومت عثمانی بر فلسطین و ... نیز یهودیان به شکلی تحقیر آمیز مجبور بودند بازوبندهایی حاوی این نماد بر بازو ببندند تا همه جا شناخته شوند. در پاسخ به این تحقیرها، امروزه دولت اسرائیل این نماد را به رنگ آبی بر روی پرچم خود نقش کرده است، اما فراموش نکنیم که این نماد نه نماد اسرائیل است و نه حتی نماد یهودیت، نماد اصلی یهودیت شمعدان هفت شاخه ای است که خودشان آن را Menorah می نامند. مثلث متساوی الاضلاع نماد ارزش های برابر است و ماسون ها آن را با نام ستاره داوود می شناسند که از جای گرفتن یک مثلث متساوی الاضلاع بر روی یک مثلث دیگر شکل می گیرد. امروز آن را سمبل قوم یهود می دانند که بر پرچم اسرائیل نیز دیده می شود.

 

اما در حقیقت اصل آن مصری است. اولین بار شوالیه های معبد آن را در تزیین دیوار کلیساها به کار بردند، چون آنها اولین کسانی بودند که در اورشلیم به حقایق مهمی دربارة مسیحیت دست یافتند. بعد از ازمیان رفتن معبدیان این نشان در کنیسه ها به کار رفت. اما ما در فراماسونری بی شک با همان مفهوم کهن مصری از آن بهره می گیریم و به این صورت دو نیروی مهم را با هم ترکیب می کنیم. با پاک کردن قسمت بالا و پایین دو مثلث به علامت نادری می رسیم که آن را خوب می شناسید.ستاره داوود ستاره 6 گوش منشکل از دو مثلث و در اصل دو هرم می باشد. یکی با راس رو به بالا (سمبل قدرت مصریان) و دیگری هرم واژگون است که با قدرت الهی، ظالمان سرنگون می گردند. در مورد زمان پیدایش آن اختلاف نظر وجود دارد، ستاره داوود را برخی سپر حضرت داوود می دانند ولی برخی دیگر شکل گیری این ستاره را از قرن 6 - 7 میلادی میدانند که بر اساس عرفان یهود دارای ارزش های متفاوتی است.

دکتر بتسابه مهدوی

4 مرداد 96

  • بتسابه مهدوی

ستاره داوود مهر سلیمان

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۲۰ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

ستاره داوود، مهر سلیمان، نگین سلیمان یا خاتم سلیمان شکلی مرکب از دو مثلث متساوی الاضلاع یکی رو به بالا و دیگری رو به پایین که روی هم قرار گرفته، تشکیل شده است. این تعریفی است که دنیا از ستاره داود میشناسد. این نشان در ادیان و عقاید مختلف، به خصوص یهودیت امروزی کاربرد دارد.

 

ستاره داوود در یهودیت

ستاره داوود (به عبری מָגֵן דָּוִד یا מגן דוד - ترجمه واژه به واژه: سپر داوود) نشان یهودیت، به خصوص در بین یهودیان اشکنازی است. این علامت را می توان بر روی پرچم کنونی کشور اسرائیل مشاهده کرد. برخی از یهودیان اعتقاد دارند که ستاره داوود نشانه آمیزش نهایت و بی نهایت، جهان دیدنی و جهان نادیدنی است. بر طبق نظر برخی علمای تورات ستاره شش گوشه دارد که نشان از شش روز هفته دارد.

 

مرکز ستاره را نماد روز هفتم می دانند که روز استراحت است. این معنا به نوعی همان جامعیت و تقدس عدد هفت است. اما برخی دیگر بر این باور هستند که این نشان داوود پیغمبر نیست، بلکه نشانهٔ داوود الروی فرزند سلیمان بن دوجی، که با ادعای مسیح بودن در مقابل سلجوقیان شورش کرد. سپس پس از مرگ وی نشانه پرچم او در بین یهودیان اشکنازی مشهور گردید. برخی از گروههای سنتی یهودی بجای این نشان که آن را بدعت می خوانند، از نشان سنتی یهود، منوره، استفاده می کنند. در قرآن کریم درباره حضرت سلیمان آمده: و عده اى از شیاطین براى او غواصى مى کردند و غیر از آن نیز کارهایى انجام مى دادند، و ما مراقب اوضاع آنها بودیم تا از فرمان سلیمان تمرد نکنند (انبیاء، 82).

 

جن نوعى از مخلوقات داراى عقل و شعور و استعداد و تکلیف است، که از نظر ما انسانها ناپیدا است و به همین جهت" جن" نامیده مى شود و بطورى که از آیات سوره جن استفاده مى شود آنها نیز مانند انسانها داراى دو گروهند مؤمنان صالح، و کافران سرکش، و ما هیچگونه دلیلى بر نفى چنین موجوداتى نداریم، و چون مخبر صادق (قرآن) از آن خبر داده مى پذیریم.

 

از آیات سوره ص و سبا و همچنین آیه مورد بحث به خوبى استفاده مى شود که این گروه از جن که مسخر سلیمان بودند افرادى باهوش، فعال، هنرمند و صنعتگر با مهارتهاى مختلف بودند.و جمله" یعملون عملا دون ذلک" (کارهایى جز این براى او انجام دادند) اجمالى است از آنچه مشروحش در سوره سبا آمده است: نشان مى دهد" محرابها و معابد بسیار عالى و زیبا و وسائل زندگى مختلف از جمله دیگها و سینى هاى بسیار بزرگ و مانند آن براى او مى ساختند".

 

از پاره اى دیگر از آیات مربوط به سلیمان استفاده مى شود که گروهى از شیاطین سرکش نیز وجود داشتند که او آنها را در بند کرده بود، «و آخرین مقرنین فی الأصفاد» (ص- 38) و شاید جمله" و کنا لهم حافظین" نیز اشاره به این باشد که ما آن گروه خدمتگزار سلیمان را از تمرد و سرکشى بازمى داشتیم. بنا به برخی روایات حضرت سلیمان نیز با این ستاره جنیان را به تسخیر خویش در آورده بود.

دکتر بتسابه مهدوی

4 مرداد 96

  • بتسابه مهدوی

خواص طبع ها

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۲۴ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

1-طبع های آتشی همیشه زود عصبانی می شود و زود خاموش می گردد و کینه در دل نگه نمی دارند و همیشه بدن او حرارت دارد و تشنه می باشد و زود جنگ شروع می کنند.

2-طبع خاکی همیشه متواضع و فروتن و ساکت می باشد و با حرمت و با احترام به دیگران زندگی می کند .

3-طبع بادی همیشه مغرور و تند خو می باشد و حرکات خود را پنهان از چشم دیگران انجام میدهد و بسیار زیرک و کینه ای می باشد.

4-طبع آبی همیشه مسرور و شاد است و سه طبع بالا در وجودش ظاهر می گردد از دست و زبان خود به عذاب می افتد.

 

« خادمین شب »

هرگاه خواستی عملی را در شب انجام دهی در محبت و یا بغض و یا احضار و غیره ... باید خادمین آن شب را نام ببری و یاد کنی تا در آن عمل موفق و پیروز شوید .

این اسامی خادمین شب است

شنبه : شمعون - کسفیائیل - للطهطیل

یکشنبه : دعوان - روفیائیل - فهطیطل

دوشنبه : خراش - جبرائیل - لخهططیل

سه شنبه : خنصر - سمسمائیل - قهطهیل

چهارشنبه : همعیل - میکائیل - جهطلطیل

پنج هشنبه : شمردل - صرفیائیل - مهطهطیل

جمعه : عنیائیل - نهططیل

 

در مورد هفته و ساعات :

یک هفته هفت روز می باشد و هر روز متعلق به کوکبی می باشد و هر روز ساعاتی سعد و نحس دارد و هر روز از اول ساعت او که ساعت یک بعد ازظهر میشود شروع می شود .

روز شنبه ساعت اول یک بعدازظهر زحل نحس اکبر می باشد .

روز یکشنبه ساعت اول یک بعدازظهر شمس سعد اکبر می باشد .

روز دوشنبه ساعت اول یک بعدازظهر قمر سعد اصغر می باشد .

روز سه شنبه ساعت اول یک بعدازظهر مریخ نحس اصغر می باشد .

روز چهارشنبه ساعت اول یک بعدازظهر عطارد سعد اصغر می باشد .

روز پنجشنبه ساعت اول یک بعدازظهر مشتری سعد اکبر می باشد .

روز جمعه ساعت ساعت اول یک بعدازظهر زهره سعد اکبر می باشد .

 

روز شنبه : کوکب او زحل می باشد و در آن روز باید تعویذات و دعاهای بغض و جدایی و آوارگی نوشت وملک سفلی او میمون ابانوخ می باشد و حاکم بر ملک علوی او کسفیاییل می باشد و متعلق به برج دلو می باشد و معدن او سرب می باشد و بخور او شمع سفید و میعه سایله و لادن می باشد .

 

روز یکشنبه : کوکب او شمس است و در آن روز باید تعویذات و دعاهای کارگشایی و رزق و روزی ، رونق بازار ، فتح و پیروزی ، بخت گشایی ، محبت ،غلبه بر دشمن ،طلسم دفع دشمن نوشت و ملک سفلی او ابوعبدالله سعید المذهب می باشد و حاکم بر ملک علوی او روفیاییل می باشد و متعلق به برج اسد می باشد و معدن او طلا می باشد و بخور او سندروس می باشد .

 

روز دوشنبه : کوکب او قمر است و در آن روز باید تعویذات و دعاهای باطل سحر و رزق و روزی نوشت و ملک سفلی او ابی الحارث می باشد و حاکم بر ملک علوی او جبراییل می باشد و به برج سرطان متعلق می باشد و معدن او نقره است و بخور او لبان نر می باشد .

 

روز سه شنبه : کوکب او مریخ است و در آن روز تعویذات و دعاهای شفای مر یض باید نوشت و یا بغض وآوارگی دشمن نوشت و ملک سفلی او ابی محرز احمر می باشد و حاکم بر ملوک علوی سمساییل می باشد و متعلق به برج عقرب می باشد و معدن او آهن است و بخور او صندل سرخ است .

 

روز چهارشنبه : کوکب او عطارد است و در آن روز باید تعویذات و دعاهای زبان بندی ، باید نوشت و ملک سفلی او برقان و یکنی بابی العجائب می باشد و حاکم بر ملوک علوی میکاییل می باشد و متعلق به برج جوزا می باشد و معدن او جیوه است و بخور او مقبل ارزق و عنبر می باشد .

 

روز پنجشنبه : کوکب او مشتری است و در آن روز تعویذات و دعاهای محبت ، و کارگشای و بخت گشایی و زبان بندی انجام داد و ملک سفلی او شهمورش و هو قاضی الجن می باشد و حاکم بر ملوک علوی او صرفیاییل می باشد و متعلق به برج قوس می باشد و معدن او قلع است و بخور او عود و کافور می باشد .

 

روز جمعه : کوکب او زهره است و در آن روز باید تعویذات و دعاهای کارگشایی ، رزق و روزی ،محبت ، و باطل سحر انجام داد و ملک سفلی او ابیض می باشد و کنیة ابوالحسن زوبعة می باشد و حاکم بر ملک علوی او عنیاییل می باشد و متعلق به برج ثور می شود و معدن او مس است و بخور او مستکی می باشد .

دکتر بتسابه مهدوی

21 خرداد 96

  • بتسابه مهدوی

طالع شخصی با حروف ابجد

بتسابه مهدوی | جمعه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۵۰ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

باید نام و نام مادر او را به ابجد کبیر در آورده و با هم جمع کنید ، سپس حاصل جمع را تقسیم بر 12 کرده و باقیمانده طالع شخص می گردد .

اگر زمانی باقیمانده صفر باشد باید نام تنها را تقسیم بر دوازده کنید و باقیمانده طالع آن شخص می شود . و باید بدانید که فرق حروف ابجد با حروف فارسی این است که در حروف فارسی 32 حرف داریم اما در ابجد 28 حرف داریم و فرق آنها در 4 حرع ( گ- چ- پ- ژ ) میباشد و در هنگام استفاده از حروف ابجد در فارسی این حروف حذف می گردد .

مانند آقای هوشنگ بنت ژاله وقتی می خواهیم طالع آقای هوشنگ را حساب کنیم به طریق زیر عمل می کنیم ، ه و ش ن گ بنت ژ ا ل ه —— 5 6 300 50 خالی بنت خالی 1 30 5 --- 361 + 36  ----   جمع عدد هوشنگ به عدد ابجد کبیر می شود ،

50 + 300 + 6 + 5 = 361 ----  جمع عدد ژاله به ابجد کبیر می شود ، 5 + 30 + 1 = 36 --- مجموع نام و نام مادر می شود ، 361 + 36 = 397 چون که دوازده طالع در سال داریم تقسیم بر 12 می کنیم و باقیمانده از تقسیم طالع هوشنگ می شود ، 397تقسیم بر 12 نتیجه باقیمانده 1 می شود ، و طالع آن حمل میباشد .

هر گاه بخواهید حساب کنید که آیا آقای محمد زاده مریم با خانوم فاطمه زاده بتول می توانند ازدواج بکنند یا نه ؟ آیا ستاره این دو نفر با هم جفت هست یا نه ؟ و در آینده تا آخر با هم زندگی میکنند یا نه ؟

اول نام ونام مادر هر دو را به ابجد کبیر در آورده و بعد جدا جدا حساب کرده و بعد تقسیم می کنیم .

 

لطفا به موارد زیر توجه کامل فرمایید ،

اول آقای م ح م د زاده م ر ی م - 40 ،8 ،40 ،4 40 ، 200 ،10 ، 40 - خانم ف ا ط م ه زاد ب ت و ل - 80 ، 1 ، 9 ، 40 ، 5 2 ، 400 ، 6 ، 30 - جمع عدد محمد 92 + جمع عدد مریم 290 438 + 135 - 573 + 382  - 955

مجموع چهار اسم بالا برابر است با :955 اکنون 955 را بر 5 تقسیم می کنیم ، اگر باقیمانده تقسیم بالا 1 یا 3 یا 5 شود این دو به هم می رسند و ستاره آنها جفت می باشد وتا آخر با هم زندگی می کنند.

باقی مانده تقسیم بالا 5 می گردد که ستاره این دو نفر با هم جفت است وبه هم می رسند و موفق به ازدواج می شوند .

اگر باقیمانده تقسیم 2 یا 4 گردد این دو نفر به هم نمی رسند وستاره آنها جفت نمی باشد و تا آخر با هم زندگی نمی کنند .

اگرزمانی باقیمانده تقسیم صفر گردد معلوم میشود که یک طرف از خانواده طرفین با ازدواج موافق نمی باشند و ستاره آنها به طور قطعی جفت نمی باشد .

 

هر گاه دعا یا طلسم یا تعویضی آتشی برای خود یا کسی نوشتید باید توجه داشته باشید که در آن نامهای اسم اعظم خداوند بخشنده مهربان و هر نامی از خدا و حروف ابجد نباشد چون آتش زدن این اسما حتما مورد غضب خداوند وموکلین و رجال الغیب خواهد شد .

 

هرگز در شب تعویض ننویسید چرا که بعدأ در منزل خود موجب جنگ و نزاع می گردد و میل نوشتن و تصمیم گرفتن با خودتان می باشد .

دکتر بتسابه مهدوی

19 خرداد 1396

  • بتسابه مهدوی

فنگ شویی ذهن

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۱:۲۸ ب.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

همه ما کمابیش با علم کهن فنگ شوئی که هنر چیدمان محیط اطرافمان بر اساس قوانین طبیعی است آشنایی داریم ولی اغلب ما از هنر چیدمان و معماری ذهن بی اطلاعیم. جواب اینکه چرا ذهن ما همیشه آشفته و درگیر مسائل روزمره است این است که هیچ کس به ما فنگ شوئی ذهن مان را نیاموخته است. فنگ شوئی ذهن درست همان چیزی را به ما می آموزد که بدان نیاز داریم: چگونه به ساده ترین و سریع ترین روش ممکن به یک آرامش و سکوت ذهنی نسبی دست یابیم و به دوستان و اطرافیان خود هم کمک کنیم.

 

فنگ شویی ذهن

 

همه ما کمابیش با علم کهن فنگ شوئی که هنر چیدمان محیط اطرافمان بر اساس قوانین طبیعی است آشنایی داریم ولی اغلب ما از هنر چیدمان و معماری ذهن بی اطلاعیم. جواب اینکه چرا ذهن ما همیشه آشفته و درگیر مسائل روزمره است این است که هیچ کس به ما فنگ شوئی ذهن مان را نیاموخته است. فنگ شوئی ذهن درست همان چیزی را به ما می آموزد که بدان نیاز داریم: چگونه به ساده ترین و سریع ترین روش ممکن به یک آرامش و سکوت ذهنی نسبی دست یابیم و به دوستان و اطرافیان خود هم کمک کنیم.

 

با فنگ شوئی ذهن می آموزید که چگونه:

 

1- افکار خود را مرتب کنیم.

2- اولویت های کاذب و اصلی ذهن را تشخیص دهیم.

3- پرونده های باز ذهنی را مدیریت کنیم.

4- خلاقیت و ظرفیت ذهنی را بالا ببریم.

و در این راستا با :

1- قوانین حاکم بر مغز و ذهن

2- قوانین آفرینش

3- معماری ذهن و هنر چیدمان افکار

4- مدیریت منابع انرژی ذهنی

5- و تکنیک های ساده و کاربردی آشنا می گردیم.

 

این تکنیک های ساده مناسب هر کسی در هر رده سنی و با هر میزان تحصیلات و از هر قشری مـی باشد و از محصلان گرفته تا افراد شاغل ، کارمند تا مدیر عامل ، بانوان خانه دار و آنها که مسوولیت های بزرگ ذهنی دارند همه و همه می توانند از آنها بهره مند گردند.

دکتربتسابه مهدوی

20 اردیبهشت 1396
  • بتسابه مهدوی

کاربرد فنگ شویی در دکوراسیون

بتسابه مهدوی | شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۵۴ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

فنگ شویی بر این اساس است که رنگ ها اثر قوی و قابل توجهی روی افراد و عملکرد مغزی آنها می گذارد. چند مورد از اثر رنگ ها به این قرار است: برای خوش شانسی از رنگ قرمز استفاده می شود. این رنگ بهترین گزینه برای ورودی منزل است. زرد و بنفش رنگ های مبارک و سودمندی برای روحیه انسان تلقی می شوند. برای تازگی و رشد از رنگ سبز استفاده می شود.

رنگ های تیره باعث احساس آرامش و نیز ممکن است باعث پایین آوردن خلق شوند در حالی که رنگ های روشن باعث افزایش انرژی و شروع انجام کار می شوند. نارنجی و قهوه ای سمبلی از سلامتی و دانش هستند.

 

در حالی که آینه ها در دکوراسیون کاربرد دارند، در فنگ شویی به عنوان وسیله ای برای جذب کردن، حرکت یا تغییر جهت انرژی بکار برده می شوند. آینه ها باعث بزرگ شدن یک فضا، صاف کردن دیوار، یا پنهان کردن فضا بکاربرده می شوند. در فنگ شویی اغلب آینه ها به شکل دایره یا هشت ضلعی هستند. نکته مهمی که در مورد آینه ها در فنگ شویی وجود دارد این است که آینه ها باید کامل بوده و به شکلی نباشند که اشیا را تکه تکه تقسیم کنند.

ضرورت بکارگیری ساعت در فنگ شویی اندازه گیری گذر زمان است. فضاهای مناسبی در خانه برای نشان دادن ساعت وجود دارد. آشپزخانه، اتاق نشیمن یا اتاق کار از بهترین جاها هستند. وجود ساعت در اتاق خواب ضرورت دارد.

 

در فنگ شویی بکار بردن نقاشی های متعدد می تواند انرژی محیط را از لحاظ سلامتی، دانش، خانواده، عشق، شهرت و ثروت افزایش دهد. برای افزایش طول عمر و سلامتی بیشتر عکس هایی از آهوی کوهی، دختران زیبا، درخت کاج یا بامبو را در سمت راست نصب می کنند. برای ایجاد فضای دانش و معرفت از رنگ زرد و بژ برای محیط استفاده می شود. برای پیشرفت شغلی اتاق کار را در قسمت شمالی خانه قرار می دهند. از رنگ سفید در منزل برای استحکام پیوند خانوادگی استفاده می شود.

در میان چینی‌ها بــاوری وجــود دارد که با کمک تکنیک‌های فنگ‌شویی می‌توان برای جذب ثروت و پول اقدام و بخت و اقبال اعضای خانواده را دچار تحولی مثبت کرد.

 

چینی‌هـا علاوه بر آنکــــه از تکنیک‌های فنگ‌شویی در معماری و چیدمان خانه‌شان بهره می‌برند با اجرای این تکنیک‌ها در روند زندگی روزمره و ایجاد هارمونی و هماهنگی در زندگی می‌پردازند و به این ترتیب انرژی‌های ثروت را به خود جذب می‌کنند. اگر شما هم دوست دارید با تمرکز بر انرژی‌های جذب ثروت شرایط زندگی خود را تغییر دهید و پولدار شوید به شما توصیه می‌کنیم با ما همراه باشید.

 

رنگ‌هایی که با خود رفاه می‌آورند

رنگ‌آمیزی دیوارهای خانه با رنگ‌های بنفش، قرمز و سبز یشمی اولین قدم برای جذب رفاه، ثروت و پول به محیط خانه است. انتخاب اشیای دکوری، مبلمان، فرش و حتی استفاده از نورپردازی و بلورهایی به رنگ قرمز، بنفش و سبز یشمی می‌تواند به حرکت انرژی‌های رفاهی در خانه کمک ‌یند و این حرکت حتی به افزایش حرکت و جریان گردش پول و امکانات رفاهی در خانه منجر می‌شود. تنها کافی است از این اشیا در گوشه جنوب شرقی خانه‌تان بهره بگیرید.

 

نمادهای ثروت را فراموش نکنید

یکی دیگر از شیوه‌هایی که می‌تواند انرژی‌های پولسازی را در خانه افزایش دهد، قرار دادن نمادهای ثروت در منزل است. چینی‌ها بر این باورند که اگر یکی از نمادهای ثروت فنگ‌شویی مثل ظرف سکه، مجسمه‌های کوچک طلایی و مجسمه ماهی در فضای خانه قرار بگیرد می‌تواند تاثیر زیادی در افزایش تفکر خلاقانه و جذب سرمایه و رفاه به محیط خانه باشد.

 

با طبیعت گرایی ثروتمند شوید

قرار دادن آب نماهای کوچک در فضای خانه یکی دیگر از روش‌های جذب پول و رفاه به خانه است. اغلب چینی‌ها بر اساس همین باور در محیط خانه‌شان آب نمایی کوچک را قرار می‌دهند. آنها معتقدند آب روان یکی از نمادهای جاودانه جذب ثروت در خانه است و می‌تواند روند فعالیت‌ها و کارهای اعضای خانواده را به سمت جذب رفاه و آسایش هدایت کند. علاوه بر آب‌نما، چینی‌ها باور دیگری دارند و آن استفاده از گیاه بامبو در خانه است.

 

جادوی اسب‌های دونده

نصب تابلویی از اسب‌های دونده یا قراردادن مجسمه‌ای از اسب‌های دونده در محلی که محل گذر اعضای خانواده است و توجه آنها را به خود جلب می‌کند، می‌تواند به افزایش انرژی و خلاقیت اعضای خانواده برای کسب درآمد بیشتر و جذب بیشتر سرمایه و رفاه موثر باشد. همین مسئله موجب می‌شود تا چینی‌ها در مناسبت‌های مختلفی که دارند برای هدیه دادن به عزیزانشان تابلوی اسب‌دونده یا مجسمه اسب‌های دونده را انتخاب می‌کنند.

افزایش دارایی با 8 ماهی قرمز

قرار دادن آکواریوم در ضلع جنوب‌شرقی خانه نیز می‌تواند در جذب سرمایه برای کار موثر باشد. به باور چینی‌ها اگر یک آکواریوم که در آن 8 ماهی قرمز، نارنجی یا طلایی به‌علاوه یک ماهی گلدفیش سیاه درون آکواریوم قرار دهید می‌توانید علاوه بر رفاه و ثروت، شادکامی و کامیابی را نیز به سمت خانه خود جذب کنید. چینی‌ها تصور می‌کنند در صورتی که این 9 ماهی را در خانه داشته باشند اگر شکست، بی‌پولی یا انرژی منفی به سمت آنها بیاید ماهی گلد‌فیش سیاه خود را قربانی می‌کند و به این ترتیب انرژی‌های جذب پول همچنان در خانه برقرار می‌ماند.

 

زیورآلات پر انرژی

اگـــر در خانه از جواهر، زیورآلات یا ظرف‌های کریستالی مراقبت می‌کنید به شما توصیه می‌کنیم مجموعه این زیورآلات زیبا و جذاب را که به جاذب انرژی چی و رفاه معروفند در ضلع جنوب شرقی خانه قرار دهید، بنابراین می‌توانید ویترین ظرف‌های خود را در این ناحیه قرار دهید تا به این ترتیب به تجمع و جریان گردش چی در منزل کمک کنید. قرار گرفتن در چنین فضایی به شما کمک می‌کند تا علاوه بر بهبود روند کار و تجربه، پیشرفت‌های کاری در آینده نزدیک، پروژه‌های پولساز بیشتری به شما پیشنهاد شود.

 

زباله‌ها را تلنبار نکنید

یکی از باورهای مردم چین این است که نگه‌داشتن زباله‌ها در منزل موجب اختلال در جریان گردش انرژی چی، ثروت و رفاه در منزل می‌شود. آنها بر این باورند اگر زباله‌ها را بیش از 24 ساعت در منزل نگه دارید و آنها را به خارج از خانه منتقل نکنید، موجب از بین رفتن تمرکز انرژی‌ها می‌شوید. به همین دلیل است که چینی‌ها با انضباط و وسواس زیادی هر شب راس ساعت 9 زباله‌ها را از منزل خارج می‌کنند و به هیچ‌وجه در این کار تعلل نمی‌کنند.

دکتر بتسابه مهدوی

16 اردیبهشت 1396

  • بتسابه مهدوی

فنگ شویی

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۵۱ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

اکثر انسانها نسبت به محیط زندگی خود بی توجه هستند و از تاثیراتی که این محیط بر وجودشان می گذارد غافل اند. حال آنکه گفته می شود محیطی که در آن زندگی می کنیم محیط کاملی است که بر مبنای فعل و انفعالات متقابل نظام خورشیدی(آسمان) ،محیط اطراف (زمین) و تاریخ تولد (فردیت)‌ بنا شده است.بنابراین برای یک زندگی آرام و متعادل، همنوایی با نظام خورشیدی ،زمین و حتی تاریخ تولد ضروری به نظر می رسد .این همنوایی و هماهنگی توسط روشهایی چون فنگ شویی ایجاد می شود.

 

فنگ شویی دانش و هنر قدیمی است که مطلوب ترین روش های زندگی در محیطی مناسب و موزون را به انسان می آموزد. فنگ شویی مشخص می کند چگونه با استفاده از رنگهای مناسب ،وسایل زندگی مناسب و طریقه صحیح چیدمان آنها محیطی نافع برای خود ایجاد کنید و محیط کار ،تجارت یا خانه خود را به مراکز قدرت تبدیل کنید .

 

در مورد تاریخ دقیق فنگ شویی یا ابداع کننده آن هیچ سند قابل اطمینانی در دست نیست.تنها در هشتاد سال گذشته موفق به کشف اسناد ومدارک اندکی متعلق به قرون سوم و چهارم قبل از میلاد شده اند که درآ نها به صورت غیر مستقیم به فنگ شویی اشاره شده است. فنگ شویی در قلب و ذهن مردم معمولی و از طریق زبان رمزی بین استادان و شاگردان باقی ماند و به صورت سینه به سینه رموز این هنر حفظ شد. به همین دلیل تعداد کمی از متون مکتوب آن باقی مانده است.

 

بعضی ازمحققان معتقد ند حکمت وکاربرد فنگ شویی همزمان با مکتوب شدن نظریه یین( سرد)ویانگ (گرم) واندیشه های جها ن بینی مبتنی بر پنج عنصر چینی ، زمین (خاک) ، فلز ،‌آب ، جنگل (چوب) و آتش ، مدون گردیده است.

 

نظریه فنگ شویی رابطه کیهان و انسانها را بررسی می کند و هدف آن ایجاد وحدت میان آسمان ، زمین ، انسان و ماده از طریق نیروی تاچی (نهایت مطلق) است. چینی های باستان اعتقاد داشتند هنگامی که این وحدت به وجود اید ،”چی” (نیرو های حیاتی) در موجودات جاندار و بی جان جاری شده و موجب بروز اتفاقات خوب و سازنده می شود. فقدان جریان”چی” نتیجه معکوس،یعنی بد بختی و اختلال و نگرانی به بار می آورد.

 

محور اصلی هنر فنگ شویی وحدت میان آسمان ، زمین و انسان است. چینی های باستان در جستجوی وسیله ای برای تو ضیح نیرو های مر ئی و نا مرئی روی زمین و تا ثیر مبهم و مرموز این نیروها بر رفتار انسان بودند. و به دنبال معنویتی بودند که در هنگام سختی ها و بلایا به انها پناه بیاورند و به آرامش و آسایش برسند.هدف چینی های باستان وحدت انسان و طبیعت بود و قصد داشتند با وحدت بین انسان و کائنات به یگانگی برسند.

 

در واقع فنگ شویی با جلوگیری از هدر رفتن منابع و سپس ایجاد انرژیهای خوب در اطراف انسان موجب می شود رابطه متعادل و موزونی بین انسان و محیط پیرامونش برقرار شود و انسان در می یابد که با محیط اطرافش یکی است و ارتباط درونی بین عوامل را درک می کند..نکته جالب اینکه فنگ شویی در هر کجا قابل استفاده است و هر کس به فراخور نیاز خود می تواند از آن بهره مند شود.

دکتر بتسابه مهدوی

13 اردیبهشت 1396

  • بتسابه مهدوی

شانس

بتسابه مهدوی | شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۴۰ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

واژه شانس از کلمه لاتین chance به معنی احتمال است اما بیشتر مردم شانس را اقبال، بخت و قضا و قدر می دانند و به این معنا وارد زبان فارسی شده است و به هر پیامی که غیرمترقبه به سراغ افراد می آید و آنها را بهره مند یا بی بهره می کند به اصطلاح شانس می گویند و به کسی که بهره نیکی از آن برده خوش شانس و به کسی که بهره بد برده بدشانس می گویند. «شانس به این معنا که همه ما به آن اعتقاد داریم وجود ندارد، در واقع شانس و اقبال به معنای استفاده از فرصت های بجاست.

 

درواقع شانس و بخت و طالع با تفسیری که میان مردم مطرح است ریشه در جهل و ناآگاهی دارد. هر جا که انسان سطحی نگر نتوانسته علت بروز رویدادهای تلخ یا شیرین را تحلیل کند آن را به شانس و اقبال حواله می کند. گاهی تنبلی و تن آسایی و مسوولیت گریزی و سرپوش گذاشتن روی نقاط ضعف و تبرئه کردن خود در برابر گناهان و تازیانه وجدان و احساس پژمردگی زمینه گرایش به اینگونه مسکن های موقتی را فراهم می کند. دور بودن از معرفت های دینی و برداشت های غلط نیز گاهی موجب می شود برخی برای ایجاد آرامش روحی خود جانشینی از اصطلاحات دینی و مذهبی به عقاید خرافه خود اضافه و شانس و بخت را تحت عنوان سرنوشت و تقدیر مطرح کنند در حالی که مفهوم دینی تقدیر و قضا و قدر با منظور آنها فرق دارد.» خوش شانسی و بدشانسی بیشتر از آنکه معلول علت های ناشناخته باشد دستاورد تفکر و اندیشه هر شخص درباره خویشتن است. کسی که به هر دلیل خود را همواره بدشانس می داند طبیعتا عملی متناسب با آن بروز می دهد و زمینه ساز بدشانسی خویش می شود.

 

عوامل موثردر اعتقاد به شانس

«بعضی از انسان ها به شانس یا قسمت، خرافات و... اعتقاد زیادی پیدا می کنند که مهم ترین دلیل آن بی سوادی و نداشتن اطلاعات کافی در زمینه های مختلف است. اگر از افراد مسن یا فامیل خود بپرسید حتما به شما خواهند گفت که در گذشته های نه چندان دور وقتی خورشید یا ماه می گرفت آنها فکر می کردند که اژدها یا هیولایی در حال بلعیدن خورشید یا ماه است و آنها برای ترساندن و دور کردن آن موجود به مراسم مختلفی می پرداختند اما امروزه که ما با دلایل علمی این پدیده ها آشنا هستیم این قبیل کارها خنده دار به نظر می رسد. بعضی از انسان ها هم به همین روش به هر چیز خیالی دیگر اعتقاد پیدا می کنند، به عنوان مثال چون دلیل بیماری های مختلف را نمی دانند راه درمان آن را هم بلد نیستند و به راه هایی مثل تخم مرغ شکستن متوسل می شوند. در ذهن اینگونه افراد شانس و قسمت حکمرانی می کند و اصولا آنها معتقد نیستند که خودشان می توانند جلوی بیماری ها و بعضی اتفاق های دیگر را بگیرند. دلیل دیگری که باعث می شود افراد بدشانس و... اعتقاد پیدا کنند نداشتن اعتماد به نفس کافی است.

 

انسان ها به طور ذاتی وقتی با مشکلی روبه رو می شوند دوست دارند به چیزی متوسل شوند حال اگر آنها به دلیل نداشتن اعتماد به نفس نتوانند به توانایی ها و استعدادهای خود متکی باشند به عوامل بیرونی متوسل می شوند که شاید مهم ترین آنها شانس باشد. البته کسانی که به خاطر عدم اعتماد به نفس به شانس اعتقاد پیدا می کنند، می خواهند از زیر بار مسوولیت شانه خالی کنند.

 

کلید خوش شانسی یا بدشانسی در افکار و کردار خودتان نهفته است، به این چهار نکته دقت کنید:

 

۱) به غریزه باطنی خود گوش کنید چنین کاری اغلب نتیجه مثبت دارد.

۲) با گشادگی خاطر با تجارب تازه روبه رو شوید و عادات روزمره را بشکنید.

۳) هر روز چند دقیقه ای را صرف مرور حوادث مثبت زندگی کنید.

پیش از یک دیدار یا تماس تلفنی مهم آن را برای خود مجسم کنید و خود را در آن موفق ببینید، شاید بخت و اقبال اغلب همان چیزی است که انتظارش را دارید. برای مثال فرصت های ظاهرا خوب در زندگی را در نظر بگیرید. افراد خوش شانس مرتبا با چنین فرصت هایی برخورد می کنند در حالی که افراد بدشانس نه. افراد بدشانس عموما عصبی تر از افراد خوش شانس هستند و این فشار عصبی توانایی آنها را در توجه به فرصت های غیرمنتظره مختل می کند، در نتیجه آنها فرصت های غیرمنتظره را به خاطر تمرکز بیش از حد بر سایر امور از دست می دهند. برای مثال وقتی به میهمانی می روند چنان غرق یافتن جفت بی نقصی هستند که فرصت های عالی برای یافتن دوستان خوب را از دست می دهند یا آنها به قصد یافتن مشاغل خاصی روزنامه را ورق می زنند و از دیدن سایر فرصت های شغلی باز می مانند. افراد خوش شانس آدم های راحت تری هستند در نتیجه آنچه در اطرافشان وجود دارد و نه فقط آنچه را در جست وجوی آنها هستند، می بینند.

دکتر بتسابه مهدوی

9 اردیبهشت 96
  • بتسابه مهدوی

موجودات افسانه ای انسان نما

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۱۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

بعضی از موجودات افسانه‌ای، ریشه در سنن ملّی دارند و بعضی دیگر، احتمالاً در گذشته‌های دور، وجود داشته‌اند. به هر صورت، هر فرهنگی دارای تعداد زیادی از این موجودات است که بیشترشان هم انسان‌نما هستند. به بیان دقیق‌تر، هزاران موجود انسان‌نمای افسانه‌ای وجود دارد که شاید واقعی هستند و یا شاید، همان‌طور که برخی اعتقاد دارند، در جایی از کره‌ی زمین پنهان‌اند.

 

۱) یأجوج و مأجوج (Gog and Magog) از یأجوج و مأجوج، در قرآن، سِفر پیدایش، کتاب حزقیال و مکاشفه‌ی یوحنا، سخن رفته است. آن‌ها به عنوان موجودات ماوراءالطبیعه، شیاطین یا اقوامی توصیف می‌شوند که در کره‌ی زمین به صورت پنهانی زندگی می‌کنند. یأجوج و مأجوج در اساطیر و فولکلور به دفعات مطرح شده‌اند و وجودشان از سوی بسیاری از ادیان از جمله اسلام، مسحیت و یهودیت، مورد تأیید قرار گرفته است.

طبق باور گسترده‌ای که هم در مسیحیت و هم در اسلام وجود دارد، «وی که دو شاخ دارد» (فرمانروایی بزرگ و درستکار) و دو عصر را صاحب است (بر دو عصر تأثیر دارد)، جهان را در سه جهت درنوردید تا این که قومی را یافت زیر ستم یأجوج و مأجوج. یأجوج و مأجوج «ذاتی پلید و نابودگر» داشتند و «باعث فساد گسترده‌ای در زمین بودند». قوم ستمدیده، در ازای محافظت شدن، پیشنهادِ دادنِ خراج کردند. فرمانروا قبول کرد که به آنان کمک کند، اما پیشنهاد خراج را نپذیرفت. وی دیوار بزرگی ساخت که اقوام متخاصم قادر نبودند از آن عبور کنند. این اقوام تا روز قیامت، آنجا خواهند ماند و خلاصی آنان نشانه‌ی پایان جهان خواهد بود. «جنگ یأجوج و مأجوج» پیش از بازگشت مسیح اتفاق خواهد افتاد.

 

۲) ساتیر (Satyr) ساتیرها در اصل، در تمدن یونانی، به عنوان همراهان پان (خدای آب، مزرعه، جنگل، جانوران و شبانان که در افسانه‌های یونان به شکل بز است) شناخته می‌شوند. این موجودات با ربّ‌‌النوع مزارع در افسانه‌های روم، ترکیب یافته، شکلی نیمه انسان و نیمه بز به خود گرفتند (نیمه‌ی بالاییِ بدن به شکل یک مرد و نیمه‌ی پایینی به شکل بز). گفته می‌شود ساتیرها موجوداتی دغلباز، اما ترسو هستند. خرابکار و خطرناک، و در عین حال، خجالتی و بزدل‌اند. در زمان های قدیم، آن‌ها معمولاً روی سرشان دو شاخ داشتند اما نسل‌ جدیدشان به جای شاخ، برآمدگی دارد.

 

۳) آباریمون (Abarimon) آباریمون، نام یک نژاد افسانه‌ای است که پاهایشان برعکس است، اما علی‌رغم این مسئله، می‌توانند با سرعت بالایی بدوند. آباریمون‌ها در کنار جانورانِ جنگلی زندگی می‌کردند و از آن‌جایی که بسیار وحشی بودند، کسی نتوانسته بود آن‌ها را بگیرد. آنان در درّه‌ی عظیم کوه ایمانس (رشته‌کوه‌های هیمالیای امروزی در پاکستان) می‌زیستند. هوای آن منطقه، دارای خاصیت به خصوصی بود، به این معنا که اگر کسی در آن هوا تنفس می‌کرد، قادر به تنفس هوای منطقه‌ی دیگری نبود و ساکنان درّه، هرگز نمی‌توانستند آنجا را زنده ترک کنند.

 

۴) نفیلیم (Nephilim) نفیلیم‌ها موجوداتی هستند که وجودشان در انجیل عبری مورد تأیید قرار گرفته است و به طور اخص، در سِفر آفرینش و سِفر اعداد، به آن‌ها اشاره شده است. در سایر متون وابسته به انجیل و بعضی نوشته‌های غیرمشهور یهودی نیز از نفیلیم‌ها یاد شده است. آنان را براندازنده می خوانند، زیرا قلب انسان با دیدنشان از حرکت بازمی‌ایستد. برخی می‌گویند آن‌ها بسیار غول‌پیکر بوده‌اند و وقتی به زمین می‌افتادند، زمین می‌لرزید و باعث می‌شد دیگران هم به زمین بیفتند. شاید نفیلیم‌ها دارای اهمیت تاریخی نباشند، اما این موجودات ذهنی باستانی، دارای معانی سؤال‌برانگیزی هستند. عدّه‌ای آنان را حاصل آمیزشِ دوگانه‌ی فرشتگانِ گناهکار و زنانِ انسان می‌دانند. در انجیل عبری، همچنین اشاره شده که ریفیت‌ها و نفیلیم‌ها، نژادهای باستانی غول‌پیکری بوده‌اند در عصر آهن، که گمان می‌رود مرده‌اند، حال آن‌که آنان در جایی از این کره‌ی خاکی، پنهان شده‌اند.

 

۵) پری دریایی (Mermaid)

پری دریایی، یک موجود افسانه‌ایِ ساکن آب‌هاست که بالاتنه و سری به شکل زن و دمی از جنس ماهی دارد. بحث پریان دریایی از حداقل ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح مطرح بوده است. گفته می‌شود منشأ پری دریایی، ملکه‌ی بزرگ، آتارگارتیس، بوده که عاشق یک چوپان زمینی می‌شود و بی آن که بخواهد او را به قتل می‌رساند. آتارگاتیس که شرمسار شده بود، به درون یک دریاچه می‌پرد تا به ماهی تبدیل شود، آما آب‌ها نمی‌توانند زیبایی الهه ‌وارش را نهفته کنند.

به این ترتیب، او به شکل یک پری دریایی درآمد، با بالاتنه‌ای به شکل انسان و پایین‌تنه‌ای به شکل ماهی. با این اوصاف، در فولکلور بریتانیا، پریان دریایی، نشانه‌ی بدشانسی به حساب می‌آیند. به این نحو که هم مصیبت را پیش‌بینی می‌کنند و هم خود، باعث وقوع آن می‌شوند. به احتمال زیاد مردم آن‌ها را با گاوهای دریایی (حیواناتی آبزی) یا با کسانی که از بیماری مادرزادی سیرنوملیا (Sirenomelia ،معروف به سندروم پری دریایی؛ پاهای کودکی که با این سندروم به دنیا می‌آید، به هم چسبیده است) رنج می‌برند، اشتباه گرفته‌اند.

 

 

۶) بانشی (Banshee)

بانشی، در افسانه‌های ایرلندی، شبح زنی است که اغلب به عنوان نشانه‌ی مرگ و پیام‌آور جهان دیگر شناخته می‌شود. داستانِ «بین سیدهی» (Bean-Sidhi) با یک پری آغاز شد که به خاطر مرگ شخصیت‌های برجسته، شیون و زاری می‌کرد.

در داستان‌هایی که بعدها شکل گرفت، ظاهر شدن بانشی به معنای نزدیک شدنِ مرگ بود. طبق افسانه‌ها، بانشی می‌تواند در شکل‌های مختلفی ظاهر شود. او اغلب  به شکل عجوزه ای بدمنظر و ترسناک دیده می‌شود، اما ممکن است به حالت زنی با زیبایی محسورکننده نیز دربیاید و در حال شستن لباس یا زره خون‌آلود کسی که قرار است بمیرد، مشاهده شود. اگرچه بانشی معمولاً دیده نمی‌شود، اما صدای ناله و شیونش اغلب در اطراف جنگل‌ها و در شبی که قرار است کسی بمیرد، شنیده می‌شود.

۷)  آباتوا (Abatwa)

در افسانه‌های زولو (آفریقا)، آباتوا، به انسان‌های بسیار کوچکی اطلاق می‌شود که می‌توانند زیر چمن مخفی شوند و مورچه‌سواری کنند. گفته می‌شود آنان کوچ‌کننده‌هایی هستند که همواره برای تفریح، به شکار می‌پردازند. طبق افسانه‌ها، اگر کسی به یک آباتوا بربخورد، معمولا چنین سؤالی از او پرسیده می‌شود: «اولش از کجا منو دیدی؟» فرد باید پاسخ دهد که آباتوا را از یک کوه یا جای دوری دیده است.

گفته می‌شود آباتواها، نسبت به اندازه‌ی خود، بسیار حساس هستند و اگر کسی پاسخ دهد که در همان لحظه آن‌ها را دیده است، سعی خواهند کرد با تیرهای سمّی، او را بکشند. اگر فردی به طور اتفاقی پایش را روی یک آباتوا بگذارد، مجازاتش مرگ است. آباتواها به دلیل خلق و خوی خجالتی‌شان، فقط می‌توانند دیده شدن توسط بچه‌های کمتر از ۴ سال، جادوگران و زنان حامله را تحمّل کنند. اگر زنی حامله، در هفتمین ماه بارداری خود، یک آباتوای مرد ببیند، پسر خواهد زایید.

 

۸) اِلف (Elf) اِلف، موجودی است برآمده از افسانه‌های ژرمن. اِلف‌ها اساساً به عنوان گونه‌ای از موجودات خداگونه یا شبه‌خداگونه، شناخته می‌شدند که دارای قدرت‌های جادویی بودند، قدرت‌هایی که ممکن بود برای انسان هم مفید باشد و هم مضر. در اساطیرِ قبل از مسیحیت، آنان به دو دسته‌ی اِلف‌های نورانی و اِلف‌های تاریک تقسیم می‌شدند. طبق توصیفاتی که بعدها در افسانه‌های اسکاندیناویایی ارائه و ماندگار شده، انسان‌ها ممکن بود بعد از مرگ به مقام اِلف برسند. بر اساس این عقاید، تولید نسل میان اِلف‌ها و انسان‌ها امکان‌پذیر بود. کلماتی که در یونانی معنی «حوری» می‌دهند، توسط ادیبان آنگلوساکسون با عنوان «اِلف» و مشتقات آن، ترجمه شده‌اند.

 

۹) دیو یک‌چشم (Cyclops) در افسانه‌های رومی و یونانی، دیو یک‌چشم یکی از انواع نژاد کهن دیوهاست است و تنها یک چشم در وسط پیشانی دارد. به احتمال فراوان، مردم، یک ناهنجاری مادرزادی به نام یک چشمی (Cyclopia) را که در اثر آن، نوزاد انسان، تنها با یک چشم در میان صورتش متولد می‌شود، با این گونه اشتباه گرفته‌اند.

 

۱۰) اورک (Orc) اورک، واژه‌ایست که به نژادهای مختلفی از موجودات انسان‌نما‌ی خشن و ستیزه‌گر در فضاهای فانتزی، اطلاق می‌شود. اورک ها معمولاً به شکل موجودات انسان‌گونه‌ی بدشکلی مجسم می‌شوند که حیوان‌صفت، جنگ‌طلب و دگرآزار هستند. آنان در اندازه‌های مختلفی دیده می‌شوند، زشت و چرکین‌اند و گوشت آدمی، غذای محبوبشان است. اورک‌ها، دندان‌های نیش بلندی دارند، پاهایشان کمانی است و بازوانشان دراز.

پوست بعضی از آن‌ها به تیرگی می‌زند که انگار سوخته است. «تالکین» نویسنده‌ی ارباب حلقه‌ها، آنان را این‌گونه توصیف می‌کند: «قوزی و عریض است، دماغی پت و پهن دارد، پوستش زرد و بیمارگونه است، دهانش گشاد است و چشمانش کج و کوله.گونه‌ی پست و نفرت‌آوری از نژادهای منفور مغول (برای اروپایی‌ها)». گفته می‌شود اورک‌ها موجوداتی تیره‌روز، حیله‌گر و شرورند. تقریباً در تمام آثار حماسی، منشأ آنان، جنین‌های پلیدی بوده‌اند که تنها به اراده‌ی شریرانه‌ی شیطان، جان گرفته‌اند.

 

۱۱) کاپر (Kapre) کاپر، یکی از موجودات افسانه‌ای فیلیپین است که می‌توان گفت دیوی درختی است با با ویژگی‌های فراوانِ بشری. کاپر، مردی ریشو و بلند قد می‌باشد با موهای پرپشتِ قهوه‌ای. گفته می‌شود کاپرها، معمولاً در حال کشیدن پیپ تنباکو هستند، که بوی آن توجه انسان‌ها را جلب می کند. کلمه‌ی کاپر، از واژه‌ی عربی «کافر» می‌آید. کاپرها ممکن است با انسان‌ها ارتباط برقرار کنند و پیشنهاد دوستی بدهند. اگر کاپر با یک انسان، دوست شود و به خصوص احساس عاشقانه‌ای هم در میان باشد، تا پایان عمر، در راستای علاقه‌ی عاشقانه‌ی خود، رفتار خواهد کرد. می‌گویند گاهی کاپرها دست به سر مردم می‌گذارند و باعث می‌شوند مسافران سرگردان شده، راه خود را در کوه‌ها یا جنگل‌ها، گم کنند.

 

۱۲) لپرکان (Leperchaun) لپرکان‌ها به «تواتا ده دانان‌» (Tuatha Dé Danann)، فرزندان الهه‌ی دنو، در اساطیر ایرلندی مربوط می‌شوند و خواستگاهشان، خدایان پیش از مسیحیت در ایرلند می‌باشد. وقتی داستان‌های به جای مانده نوشته می‌شدند، ایرلند به مسحیت گرویده بود و تواتا‌ده‌ها به عنوان شاهان، ملکه‌ها و قهرمانان گذشته‌ی دور معرفی می‌شدند. با این حال، شواهد بسیاری مبنی بر حالت خداگونه‌ی آنان موجود است. بر اساس توصیفات معروف، لپرکان‌ها، همقد یک بچه‌ی کوچک هستند. آنان موجوداتی منزوی‌اند، عمدتاً به دوختن و تعمیر کفش می‌پردازند و از شوخی‌های عملی، خوششان می‌آید. «ویلیام باتلر ییتس» می‌گوید ثروت عظیم این موجودات افسانه‌ای، «از گنجینه‌هایی است که در زمان‌های دور هنگام جنگ دفن شده بودند»، گنجینه‌هایی که توسط لپرکان‌ها کشف و ضبط شده‌اند. «مک‌آنالی»، لپرکان‌ها را پسر یک «روح پلید» و یک «پری فاسد» می‌داند که «نه کاملاً خوب هستند و نه کاملاً شرور».

 

۱۳) غول (Ogre) کلمه‌ی Ogre به معنای غول، به احتمال فراوان از Oegrus در افسانه‌های یونانی گرفته شده که پسر خدای خونریز یونانی‌هاست. شاید Oegrus بعضی انسان‌ها را با طلسم خود، به غول تبدیل می‌کرده است. غول، هیولای بزرگی است انسان‌نما، بی‌رحم، شیطان‌صفت و ترسناک. غول‌ها در فولکلور و داستان‌های شاه پریان، موجوداتی هستند که انسان‌ها را می‌خورند. آنان در بسیاری از آثار ادبی کلاسیک نیز، حضور دارند. در هنرهای بصری، غول‌ها به شکل موجوداتی با سر بزرگ، مو و ریش فراوان، بدن قوی و اشتهای سیری ناپذیر، تجسم یافته‌اند. واژه‌ی غول در مفاهیم استعاری به افراد منفوری اطلاق می‌شود که قربانیان خویش را استثمار کرده، با آنان رفتاری وحشیانه پیش می‌گیرند یا نابودشان می‌کنند. طبق افسانه‌ی فرانسوی، غول‌ها ساکن امپراطوری «لوگرز»(Logres) هستند {انگلستان.}

 

۱۴) ژیووزونا (Dziwozona) ژیووزوناها یا ماموناها، در افسانه‌های اسلاو، عفریته‌های بدسگال و خطرناکی هستند ساکن مرداب‌ها. می‌گویند قابله‌ها، کلفت‌های پیر، مادرانی که ازدواج نکرده‌اند، زنان حامله‌ای که پیش از به دنیا آمدن بچه می‌میرند و کودکان سر راهی، ممکن است بعد از مرگ، به یکی از این عفریته‌ها تبدیل شوند. گاهی اوقات ژیووزوناها مردان جوان را به زور همراه خویش می‌برند تا آن‌ها را شوهر خود کنند.

 

۱۵) مونو گراند (Mono Grande) مونو گراندها، آمخوارانی دورگه هستند که نیمی انسان‌اند و نیمی میمون‌هایی پرمو، و در آمریکای جنوبی رؤیت شده‌اند. گفته می‌شود آن‌ها نسبت به انسان‌ها رفتاری تهاجمی دارند و به محض دیدن یک انسان، به وی حمله می‌کنند، اما ممکن است زنان را برای جفت‌گیری، با خود ببرند. با این حال وجود مونو گراندها از لحاظ علمی به اثبات نرسیده است.

 

۱۶) خون‌آشام‌ها (Vampires) خون‌آشام‌ها، موجوداتی خیالی هستند که با تغذیه از جوهر حیات زندگان (اغلب به شکل خون)، زنده می‌مانند. خون‌آشام‌ها در بسیاری از فرهنگ‌ها وجود دارند و قدمتشان به اندازه‌ی قدمت خود انسان است. آنان موجودات سردی هستند که اگر در معرض نور خورشید قرار گیرند، نابود می‌شوند. حفره‌های کنار قبرها به عنوان نشانه‌هایی از وجود خون‌آشام‌ها قلمداد شده‌اند. جز خفاش خون آشام، هیچ گونه شواهد علمی مبنی بر واقعی بودن این موجودات، در دست نیست.

 

 

۱۷) تِلِم (Tellem) تلم‌ها قومی بودند که در پرتگاه باندیاگارا در مالی زندگی می‌کردند. عده‌ای از اهالی مالی اعتقاد دارند تلم‌ها دارای قدرت پرواز بوده‌اند. گفته می‌شود آن‌ها خانه‌های خود را در پایین پرتگاه‌ها می‌ساخته‌اند. برخی از این ساختمان‌ها هنوز در منطقه باقی هستند.

 

۱۸) یِتی (Yeti) یتی یا موجود برفی انسان‌نمای بدمنظر، در حوالی پهنه‌ی هیمالیا، واقع در پاکستان و نپال، مسکن دارد. جامعه‌ی علمی، یتی را تنها یک افسانه می‌داند، اما این موجود رمزآلود همچنان معروفیت خود را در منطقه حفظ کرده است. یتی موجودی دوپا و قدبلند است که بدنش با موهای بلند سفید پوشیده شده و لباس به تن ندارد. گفته می‌شود رنگ موهای یتی در برابر نور آفتاب به رنگ قرمز آجری درمی‌آید.

 

۱۹) تیاناک (Tiyanak) تیاناک طبق افسانه‌های فیلیپینی، به شکل یک کودک ظاهر می‌شود. او اغلب به شکل یک نوزاد تازه ‌متولدشده درمی‌آید و در مکان‌هایی مانند جنگل‌ها گریه سر می‌دهد تا توجه مسافران از همه‌جا بی‌خبر را به خود جلب کند. وقتی قربانی، بچه را برمی‌دارد، تیاناک به شکل واقعی خود درمی‌آید و به او حمله می‌کند. تیاناک، علاوه بر زخمی کردن قربانیانش، علاقه دارد مسافران را گمراه کند و کودکان را بدزدد. عدّه‌ای می‌گویند تیاناک، روح کودکی است که مادرش پیش از تولد او مرده است. این نوزاد در خاک متولد شده و به همین دلیل به این شکل درآمده است.

 

۲۰) گرگ‌نما (Werewolf) گرگ‌نما، انسانی اساطیری است که می‌تواند به شکل یک گرگ، یا جانوری نیمه‌گرگ و نیمه‌انسان درآید. این تغییر حالت ممکن است به اراده‌ی خود شخص صورت گیرد یا این‌که یک گرگ‌نما‌ی دیگر فردی را گاز بگیرد یا چنگ بزند. طلسم شدن نیز از دلایل تبدیل شدن به این موجود، محسوب می‌شود. این تغییر شکل، معمولاً با قرص کامل ماه در ارتباط است. گفته می‌شود گرگ‌نماها قدرت و حواس فرا انسانی و فراحیوانی دارند.

 

۲۱) فوموریان (Fomorian) در اساطیر ایرلندی، فوموریان نژادی نیمه‌خداگونه است که در زمان‌های باستان در ایرلند بوده است. زمانی اعتقاد بر این بود که آنان همچون تیتان‌های یونانی (Greek Titans)، برتر و بالاتر از خدایان هستند. می‌گویند آن‌ها نماینده‌ی خدایان هرج و مرج و سرشت وحشی هستند، بر خلاف «تواتا ده دانان» که نماینده‌ی خدایان تمدّن انسانی محسوب می‌شوند. بر طبق برخی افسانه‌ها، فوموریان‌ها بدنی به شکل انسان و سری به شکل یک بز دارند. حال آن‌که بر اساس بعضی افسانه‌های دیگر، آنان تنها دارای یک چشم، یک بازو و یک پا هستند. البته برخی از فوموریان‌ها از جمله اِلاثا (Elatha) بسیار زیبا بوده‌اند.

 

۲۲) بِلِمیِس (Blemmyes) بلمیس‌ها، طبق افسانه، اقوامی بودند از نژاد هیولاهای بی‌سر (acephalous) که چشم‌ها و دهانشان روی سینه‌شان بود. مؤلفین باستان، از کلمه‌ی آدمخوار (Anthropophagi) برای توصیف بلمیس‌ها استفاده ‌می‌کردند، زیرا این هیولاها میل شدیدی به خوردن انسان داشتند.

 

۲۳) تیکبالانگ (Tikbalang) تیکبالانگ طبق افسانه‌های فیلیپینی، در کوه‌ها و جنگل‌های فیلیپین، به صورت پنهانی زندگی می‌کند. این موجودِ انسان‌نما، قدبلند و استخوانی است و دست و پایش به طرز نامناسبی بلند است، به حدّی که وقتی چمباتمه می‌زند، زانوهایش بالاتر از سرش قرار می‌گیرند. سر و پاهای تیکبالانگ به شکل حیوان است (معمولاً اسب). به اعتقاد برخی‌ها، تیکبالانگ، مسافران را می‌ترساند و آنان را آن‌ چنان گمراه می‌کند که هرجا بروند و به هر طرف بپیچند، در مسیری غلط قرار می‌گیرند. ظاهراً این فریبِ او، با برعکس کردن پیراهن، خنثی می‌شود.

 

 

۲۴) اِنکانتادو (Encantado) انکانتادو از افسانه‌های برزیلی نشأت گرفته است. قلمرو آنان اِنکانت (Encante) نام دارد و در زیر آب‌هاست. انکانتادوها به شکل نوعی دلفین یا مار آبیِ ساکن آب‌های شیرین هستند که قادرند فرم انسانی پیدا کنند. آنان استعداد فراوانی در موسیقی دارند، افسون‌گرند و به میهمانی‌ها علاقه نشان می‌دهند. تغییر شکل این موجودات به انسان نادر است و معمولاً شبانه اتفاق می‌افتند. انکانتادو در فرم انسانی، برای پوشاندن پیشانی برآمده‌اش، کلاه به سر می‌گذارد و هنگام تغییر شکل، ناپدید نمی‌شود. او اغلب، قابلیت‌های جادویی خاصی را، همچون قدرت هدایت طوفان‌ها و جن‌زده کردن انسان‌ها، از خود بروز می‌دهد. انکانتادوها از روش‌های مختلفِ کنترل ذهن استفاده می‌کنند و می‌توانند باعث بروز بیماری، جنون و حتی مرگ شوند. گفته می‌شود این موجودات، انسان‌ها را می‌دزدند. بسیاری از روستاییان به همین دلیل، شب‌ها کنار رودخانه‌ی آمازون نمی‌روند. عدّه‌ی زیادی از اهالی آمریکای جنوبی به انکانتادوها اعتقاد دارند و ادعا می‌کنند این گونه را دیده و با آنان ارتباط برقرار کرده‌اند.

 

۲۵) آسوانگ (Aswang) آسوانگ که ریشه در فولکلور فیلیپین دارد، موجودی است ذاتاً شیطان‌صفت و خون‌آشام‌گونه. این موجود افسانه‌ای، موضوع بسیاری از افسانه‌ها و داستان‌ها با جزئیات متفاوت است. طبق نوشته‌های مهاجرنشینان اسپانیایی، آسوانگ حتی در قرن ۱۶ میلادی، جزو وحشت‌آفرین‌ترین موجودات افسانه‌ای بوده است. آسوانگ‌ها، ترکیبی از خون‌آشام و ساحره هستند و تقریباً همیشه مؤنث‌اند. گاه واژه‌ی آسوانگ به تمام انواع ساحره‌ها، مانانانگال‌ها (manananggal)، تغییرشکل‌یابندگان، گرگ نما‌ها و هیولاها اطلاق می‌شود. داستان‌ها و توصیفات مربوط به آسوانگ‌ها از منطقه‌ای به منطقه‌ی دیگر و از فردی به فرد دیگر، متفاوت است و نمی‌توان یک سری ویژگی‌های خاص را به آنان نسبت داد. با این حال، آسوانگ‌ می‌تواند با مانانانگال هم‌معنی باشد. مانانانگال‌ها چند ویژگی خاص خود را دارند. آنان هیولاهای بالداری هستند که اگر دور باشند، بال‌هایشان را با صدای بلند و اگر نزدیک باشند، بال‌هایشان را به آرامی به هم می‌زنند.

 

۲۶) باساجان (Basajaun) در اساطیر باسک، باساجاناک‌ها، اشباحی هستند ساکن غارها و جنگل‌ها، که از گلّه‌های احشام مواظبت می‌کنند و به انسان‌ها، مهارت‌هایی همچون کشاورزی و آهنگری می‌آموزند. باساجان‌ها همچنین در اساطیر آراگونی در درّه‌های تنا (Tena)، آنسو ((Ansó و بروتو (Broto) زندگی می‌کنند. تصاویر باساجاناک در کلیسای جامع بورگوس (Burgos Cathedral) و صومعه‌ی سانتا ماریا لا رئال (monastery of Santa María la Real) در ناجرا (Nájera) حکاکی شده است (قرن ۱۵ میلادی).

 

۲۷) راکشاسا (Rakshasa) راکشاسا در افسانه‌های هندو و بودایی، شبحی است اهریمنی یا گناهکار، که از پای خدای آفرینش هندوها به وجود آمده است. راکشاساها گونه‌ی پرجمعیتی از انسان‌نماهای فوق طبیعی هستند که گرایشات شیطانی دارند. آنان که جنگجویان قدَری هستند، وقتی سلاح‌های متداول، مؤثر نمی‌افتد، به جادو و خدعه متوسل می‌شوند. این اشباح، می‌توانند شکل ظاهری خود را تغییر دهند و معلوم نیست شکل واقعی و طبیعیشان دقیقاً چگونه است. راکشاساها به نبش قبر، تسخیر روح انسان و کارهایی از این قبیل، شهرت دارند. ناخن‌های دستان آنان زهرآلود است و غذایشان، گوشت انسان و غذای مانده می‌باشد.

 

 ۲۸) وندیگو (Wendigo) وندیگو در افسانه‌های مردم آلگونکویی (Algonquian people) ریشه دارد. وندیگوها اشباحی آدم‌خوار و بدنهادند که می‌توانند روح انسان‌ها را تسخیر کنند. همچنین بعضی انسان‌ها ممکن است به این ارواح پلید تبدیل شوند، به خصوص کسانی که از خوردن گوشت همنوع خویش لذّت می‌برند. وندیگوها، تجسم شکم‌بارگی، حرص و آز و افراط هستند. آنان با کشتن یک نفر و خوردن او سیر نمی‌شوند و همیشه به دنبال قربانیان دیگری هستند. طبق بعضی داستان‌ها، انسان‌هایی که بیش از اندازه اسیر حرص و آز می‌شوند، ممکن است به وندیگو بدل شوند. به این ترتیب، از افسانه‌ی وندیگو، به عنوان شیوه‌ای برای تشویق به تعاون و تعادل استفاده می‌شود.

 

۲۹) بختک (Incubus) بختک، روح پلیدی است به شکل یک مرد، که بر روی کسانی که خوابیده‌اند، علی‌الخصوص زنان، می‌افتد. گفته می‌شود بختک می‌خواهد از این زنان بچه‌دار شود تا افسانه‌اش ادامه پیدا کند. طبق داستان‌ها، بختک ممکن است باعث از بین رفتن سلامتی و حتی مرگ شود. قربانیان بختک، کابوس‌هایی می‌بینند که آن‌ها را از خواب می‌پراند، یا این که در خواب، دچار فلج می‌شوند. شاید بختک دلیلی برای بارداری‌های غیرقابل توضیح باشد.

 

۳۰) ساسکواچ (Sasquatch) ساسکواچ که بیشتر به بزرگ‌پا یا پاگنده (Bigfoot) معروف است، انسان‌نمایی است بزرگ و پرمو، که روی دو پا می‌ایستد. جامعه‌ی علمی، پاگنده را ترکیبی از فولکلور، فریب و تشخیص غلط می‌داند تا یک موجود واقعی. بنا به ادعای شاهدان، بزرگ‌پا، چشمانی بزرگ دارد، استخوان بالای چشمانش برآمده و پیشانی بزرگش، پایین افتاده است. بالای سر او گرد و دارای تیغه‌ی استخوانی برآمده می‌باشد، مثل برآمدگی روی سر گوریل نر. گفته می‌شود بزرگ‌پاها بوی تند بدی دارند، همه‌چیز خوارند و بیشتر، شب‌ها بیرون می‌آیند.

 

  • بتسابه مهدوی

نقش مهر یا میتره

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۵۷ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

مهر یا میتره خدای مهمی در تاریخ بسیاری از کشور ها ی مختلف و در ادوار گوناگون بوده. مهر که نخست در هزاران سال پیش پرستیده می شد ، هنوز  مورد احترام زردشتیان است . در اوستا مهر از گروه بزرگترین ایزدان است . در ایران تصویر پردازی اساطیری تنها به این منظور به کار گرفته شده که شخصیت خدای (( عهد و پیمان )) را نمایان می کند . مهر کسی است که از نظم یا راستی محافظت می کند . 

 

ایرانیان بالطبع ایران را سرزمین ((پیمان )) به شمار می آورند و می دانیم که جنگجویا ن پیش از رفتن به جنگ با کشورهای ضد مهر بر یال اسب هایشان به درگاه مهر دعا می کنند و یکی از تاریخ نویسان رومی روایت می کند که ؛ شاه ایران پیش از رفتن به جنگ همراه با سرداران و کارگزاران خویش همگی به گرداگرد صفوف مردان مسلح می گشتند و به خورشد و مهر و آتش مقدس جاویدان نماز می گذاردند.

 

یکی از جشن های بزرگ که مهرگان نامیده می شود به افتخار ( مهر ، داور سرزمین ایران ) هنوز در میان زردشتیان به مدت پنج روز با شادمانی فراوان بر پا می گردد .   در کتیبه های هخامنشی این اسم به املا و تلفظ اوستایی آن ( میثر ) آمده است . در سانسکریت میترا و در پهلوی میتر و در پارسی امروز مهر خوانده می شود .

 

کهن ترین سند نوشته شده از نام آن ( لوح گلینی ) است متعلق به 1400 سال ق. م و به سال 1907 در کاپادوکیه در محلی به نام بغاز کوی پیدا شده است .   میترا ذات پیمان است و کهن ترین و اسرار آمیزترین خدای آریایی است . معنای لفظی آن با اتصال و دوستی مرتبط و نقش اساسی او در وجود جوامع کوچک روستایی و در جوامع بزرگ جهانی حکایت دارد. او را خدای خورشید نیز دانسته اند. 

 

مبانی اعتقادی کیش مهر

مهر پرستان معتقد بودند که زندگی در این جهان آخرین مرحله وجود نیست . روح بعد از مرگ از بدن جدا می شود و در عالم دیگر با مهر داوری می شود اگر نیکوکار باشد به بهشت و اگر بد کار باشد به دوزخ می روند . ارواح می توانند با زندگانی ارتباط داشته و در امور آن ها دخالت می کنند . اعتقادات پس از مرگ این آیین به مذاهب بعد نفوذ یافت و در نقوش و حجاری ها ظاهر شد . از مبانی اعتقاد دیگر کیش مهر مبارزه با اهریمن است . مهر خدای روشنایی است . تصویر گاو نر در مراسم قربانی و ...

دکتر بتسابه مهدوی

26 فروردین 96

  • بتسابه مهدوی