نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۲۶۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خداشناسی» ثبت شده است

نماد شیر

بتسابه مهدوی | يكشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۱۰ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

نقش شیر

معنای سمبلیک : آتش ، ابهت ، پارسایی ، پرتو خورشید ، پیروزی تابستان دزدی ، دلاوری ، روح زندگی ، سلطنت ، سلطان جانوران ، شجاعت ، عقل ، غرور ، قدرت الهی ، قدرت نفس ، گرمای خورشید ، مراقبت ، مواظبت ، نیروی ابر انسانی و مادون انسانی ( الهی و حیوانی ) در باورهای قومی و اساطیری : نشانگر باروری زمین است .

در مجموع خورشید مظهر خداوند و شیر مظهر قدرت و اقتدار هر دو به نوعی به شاهان مربوط اند . جشن مهرگان در روز 16 مهر در ایران باستان آیین خاصی داشته ظهور آفتاب بر عالم همچنین میان برج اسد و آفتاب رابطه ای نجومی برقرار است در عرف منجمین برج اسد خانه ی خورشید است .

دکتر بتسابه مهدوی

20 فروردین 96

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 15 فروردین 1396

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۱۶ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

خورشید و ماه

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۰۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

خورشید

خورشید روشنایی و گرما می بخشد، نشانه حیات و سرچشمه نیروی ( انرژی) انسان و کیهان است. ایرانیان خورشید را مظهر گرما،نور،خشکی، تابستان می دانستند.

در باستان پدر بشر نامیده می شود، مظهر مجسم نیروهای آسمان و زمین.

خورشید از بطن زمین یا ازژرفای دریا سر برمی کشد و درجهان غیر ناپدید می شود.

در کیش های بیشمار خورشید پرستی ، لحظات اسرارآمیز و ناپیدای ناگهانی اش، مواقع سجده و عبادت خورشید است.

در بعضی روایات دیگر می گویند خورشی شب هنگام به سرزمین مردگان فرود می آید.

مردم آن زمان خورشید را چون پدر هر جانداری می پرستیدند.

شیرها و جانداران شاخدار منصوب به خدای خورشید شده اند. بز کوهی و گل چند پری که در میان شاخ هایش ترسیم می شد نماد خورشید بودند.در هر روز خورشید رمز زندگی انسان طلوع به اوج  رسیدن و غرورش با مراحل مختلف زندگی انسان، تولد، رشد، افول، مرگ،برابری یافته است.

در مرکز کیهان تصور شده و نشانه عقل عالم است. مظهر عمر جاویدان، شکوه و جلال و سلطنت، تاج پادشاهان دارای شعاع یا کنگره نور یا بال بوده است.

 

ماه

ماه، مه، قمرهم چون خورشید در اساطیر کهن ایران نقش مهمی دارد. زیرا در شب تار در برابر دیو ظلمت، ماه یگانه مشعل ایزدی است که پرده ی ظلمت را دریده و عفریت سیاهی رسوا ساخته است.

در آئین زرتشتی ماه پاسدارستوران است. حامل نژاد آنها، اوستا به ماه اختصاص داشته دورازهم هر ماه شمسی «ماه روز» ماه نیایش سه بار در ماه اجرا می شود. ماه حافظ نطفه ی ستوران و جانوران است آنچه از نطفه گاو و نخستین پاس و توانا بود به ماه انتقال یافت.

در بسیاری از نقاط ایران خورشید و ماه ، زن و مرد دلداده یکدیگرند.

لکه‌های چهره ماه اثر دست خورشید است به اعتقاد قدما نور ماه جامه کتان را سوراخ می کند و دیوان را آشفته تر می سازد.

در ادبیات فارسی ماه مظهر زیبایی،روشنی، عمود بلندی است.

زیبایی زنان به ماه تشبیه شده است.

خدای ماه در بین النهرین ، سین نام داشت.

دکتر بتسابه مهدوی

15 فروردین 96

  • بتسابه مهدوی

درخت هوم

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۰۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

در داستان آفرینش زرتشتیان، گیاه خودروی ریواس که به هنگام رعد و برق در کوه می‌روید، موجب پدیدار شدن بشریت می‌شود. درمتون زرتشتی همچون «بندهش» و «زاداسپرم» از ده نبرد آفریدگان گیتی با اهریمن سخن به میان آمده که چهارمین آن نبرد گیاه‌است:

 

«چون چهارم بر گیاه آمد. به مقابله او همان گیاه بکوشید. چون آن گیاه نخستین بخشکید. «امرداد» که او را گیاه نشان گیتی است، وی را برگرفت و او را خرد بکوفت و با آب تیشتری بارانی بیامیخت. پس از باران همه زمین را رستنی‌ها آشکار شد، ده هزار نوع اصلی و یک صدهزار نوع به نوع اندر نوع چنان رستند که از هرگونه‌ای و آیینی بود. او آن ده هزار نوع را به باز پس داشتن ده هزار بیماری آراست. پس از آن یک صد هزار نوع گیاه تخم برگرفت. از گرد آمدن تخم‌ها درخت «همه تخمه» را میان دریای فراخکرد بیافرید که همه گونه (های) گیاهان از او همی رویند و سیمرغ آشیان بدو دارد. هنگامی که از آن به فراز پرواز کند. آنگاه تخم خشک آن را به آب افکند و به باران باز به زمین باریده شود. به نزدیکی آن درخت «هوم سپید» را بیافرید که دشمن پیری، زنده گر مردگان و انوشه گر زندگان (است).»

 

اما هوم چیست

شربتی مقدس از شیره گیاه ” افدرا” شده که شاخه‌های آن را در آب می‌شویند و در هاون می‌کوبند و با شاخه‌ای از درخت انار می‌سایند و صاف می‌کنند. این شیره سپس با شیری که با هوم مخلوط می‌شود محصول نهایی است. هوم قبل از مراسم آماده می‌شود و بعد ضمن بر خواندن فصلهای ۹ ۱۱ یسنا که اختصاص به ستایش هوم دارد مصرف می‌شود. تهیه آن برای دومین بار با یسنا ۲۲ آغاز می‌شود و در مدت خواندن اولین گاهان یسنا ۱۸ ۳۴ ادامه می‌یابد.

 

هَومَ (هُومه) Haoma نام ایزدبانوی درمان و نگاهبان گیاه مقدس و آیینی (هوم) است. جایگاه این ایزدبانو درون درخت «گوکرن» (Gokarn) است. یسنه- هاتهای ۹ تا ۱۱ که هوم یشت خوانده می‌شود، و نیز بیستمین یشت اوستا به نام «هوم یشت» سرود ستایش و نیاش اوست. هوم در اوستا و سوم در سنسکریت نام گیاه مقدسی است که افشره آن گونه‌ای آشامیدنی آیینی بشمار می‌آید و آیین‌ها و نیایش‌های مربوط بدان در اوستای نو و در دین زرتشتی جای ویژه‌ای دارد. از نوشابه هوم با صفت «دوردارنده مرگ» یاد می‌شود و به نوشته بندهش هوم سرور و شهریار گیاهان است و در فرشکرد، بی‌مرگ (اَنوش) را او می‌آرایند.

دکتر بتسابه مهدوی

30 اسفند 95

تهران

  • بتسابه مهدوی

رودهای مقدس

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۵۶ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

۱-    رود گنگ: مقدس ترین رود هند است. الهه گانگا این رود را نگهبانی می‌کند. گنگ از هیمالیا سرچشمه می‌گیرد و از شهرهایی مثل بنارس، هردوار، الله آباد، وراندابن ومی‌گذرد. بر طبق افسانه‌ها گنگ از پای ویشنو Vishnu (خدای نگهدارنده زندگی در زمین) جاری شده و پس از گذشتن از گیسوان شیوا Shiva(خدای فنا و نابودی) به زمین می‌رسد. هندوان معتقدند که غسل در گنگ، گناهان کبیره را می‌شوید و اصولاً غسل در رودهای مقدس به هنگام کسوف و خسوف واجب است. آنها همچنین خاکستر و استخوانهای نیم سوختهٔ مردگان خود را با مراسمی خاص در آب گنگ می‌ریزند.

 

۲- رود سند: دومین رود مقدس هندوان است و نام هندوستان نیز از همین رودخانه گرفته شده است. نام قدیم سند، سندو، بوده است و ایرانیان باستان آن را، هندو، نام نهادند و در اثر گذر زمان هندو به نامی برای این سرزمین تبدیل شد و هندوستان یعنی “سرزمین رودها”. شاید جالب باشد بدانید که نام لاتین هند، یعنی ایندیا Indiaنیز از همین رود سند برداشته شده است. یونانیان باستان در زبان خود سند را ایندوسIndus می‌نامیدند و ایندیا با کمی‌تغییر از ایندوس برداشته شده است. البته لازم به ذکر است که نام قدیم هند در زبان سانسکریت «بهارات» (Bharat) می‌باشد. رود سند نیز از هیمالیا سرچشمه می‌گیرد و به دریای عرب/مکران  می‌ریزد.

 

۳- برهماپوترا (Brahmaputra): از کوههای هیمالیا واقع در تبت سرچشمه می‌گیرد و رودخانه‌ای توفانی است.

 

۴- رود جمنا یامونا (yamuna): از پنج آب (پنجاب) به سمت جنوب جاری می‌شود و دهلی را مشروب می‌کند و شکوه تاج محل در آگره را در آبهای خود منعکس می‌کند. جمنا با افسانه‌های مربوط به کریشنه وابسته است.

 

۵-رودسرسوتی (Saraswati): رودخانه‌ای مقدس که در دوران باستان، در کنار آن قربانی‌های ودایی انجام می‌دادند و عالمان ودایی در حوزه این رود زندگی می‌کردند. سرسوتی نام الهه علم و دانش است. سایر رودهای مقدس هندوستان در جنوب هستند و شامل رودهای گوداوری، کاوری، نرمدا و تاپی می‌باشند.

 

۶- رود نیل نزد یهودیان مقدس است.

دکتر بتسابه مهدوی

 30 اسفند 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

پرندگان مقدس

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۱۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

از زمانهای کهن مردم به بعضی حیوانان یا پرندگان نگاه تقدس آمیزی داشته‌اند و آنها را بت و یا توتم خود قرار می داده‌اند. بسیاری از بتهایی که در داخل کعبه نگهداری می‌شدند شکل حیوانات داشتند.

 

عقاب یکی از این پرندگان است که نزد بسیاری از اقوام نماد و توتم بوده است. پرنده افسانه‌ای سیمرغ -هما و خروس نیز از پرندگان مقدس در نزد اقوام ایرانی بوده است. طاووس در میان مردم هند جایگاه تقدس آمیزی داشته و دارد.

 

در خاور نزدیک معمولاً کبوتر با هر نام دیگری که معرف او باشد، الهه باروری و حاصل خیزی است، و در یونان به ویژه نماد “آفرودیت” الهه عشق می‌باشد. عقاب، نماد تجلی خدای آفتاب است که به وضوح در قالب قرصهای بالدار خورشید در بین النهرین و بعدها در ایران به تصویر کشیده شده و غالباً در حال جنگیدن با مار یا اژدها ظاهر شده است. پرنده و به ویژه کبوتر، اغلب بر عشق دلالت می‌کند و نیز توصیف الهه حاصلخیزی و باروری است.

 

در کیش‌های “دوموزی” و ” آدونیس” این الهه در نقش مادری ظاهر می‌شود که در سرتاسر دوران اسارت فرزندش در زیر زمین، مرثیه سرائی می‌کند و به آنجا فرود می‌آید تا او را از مرگ برهاند. امکان دارد که مویه کبوتر، در تبدیل او به نماد ویژه الهه عشق در خاور نزدیک عهد باستان نیز نقش داشته باشد. در یونان کبوتر، تجلی الوهیت در معنای عاشقانه است، این را می‌توان از اتحاد و همیاری او با “آفرودیت” استنباط نمود.

 

عقاب، که به سلطان پرندگان معروف است، به طور لاینفک با پادشاهی و نیز با خدای خورشید (ایزد) پیوند دارد. در واقع، پادشاهی هرگز روابط نمادینش را با خورشید و عقاب قطع ننموده است. در خاور نزدیک برخی سکه‌ها، پادشاهان یونانی مآب را با تاجی شبیه آنچه پاپ بر سر دارد، به همراه یک جفت عقاب بر روی آن و چهره خورشید میان این دو، به تصویر کشیده‌اند. در کاربرد این نمادها، پادشاهان بیان می‌دارند که یا ذاتاً الهی اند یا به مقام الوهیت نائل شده‌اند. جنبه آسمانی امپراتور روم به واسطهٔ نماد پردازی خورشید شکست ناپذیر و عقاب، به نمایش در می‌آید.

 

حیوانی با سر گاو نر نوک عقاب و بدن شیر: گاو نر که نزد ایرانیان مظهر قدرت بوده و پنداشت مردم این بوده کره زمین بر روی دو شاخ یک گاونر که او را اله نگهدار و نگهبان زمین است و عقاب پادشاه آسمان گاهی از ترکیب عقاب و سر گاو و تن شیر یک حیوان افسانه‌ای را تصور می‌کردند که مظهر و نماد همه قدرتها است.

دکتر بتسابه مهدوی

25 اسفند 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

ستاره داوود

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۵۲ ق.ظ

 دکتر بتسابه مهدوی

 

ستاره داوود (عبری: ماگن دیوید מָגֵן דָּוִד)، سپر داوود، شکلی مرکب از دو مثلث متساوی الاضلاع یکی رو به بالا و دیگری رو به پایین که روی هم قرار گرفته، تشکیل شده‌است. این نشان در ادیان و عقاید مختلف، به خصوص یهودیت امروزی کاربرد دارد. برخلاف منورا، شیر یهودا، شوفار و لولاو، ستاره داوود هیچگاه یک سمبل اختصاصی یهود نبوده است.

 

در قرن نوزدهم استفاده از ستاره داوود در بین یهودیان اروپای شرقی به خصوص یهودیان روسی و اوکراین شدت یافت. یکی از دلایل اصلی گسترش استفاده از آن مقابله با صلیب مسیحیان بود. اولین استفاده‌ها از ستاره داوود در متون ابتدایی کابالا به زبان عبری است و معمولاً به عنوان یک سیگیل برای اعمال جادویی به کار می‌رفته است و به نام مهر یا ختم سلیمان شناخته می‌شده است. این سمبل همچنین در بسیاری کلیساهای مسیحی نیز مورد استفاده قرار می‌گرفت. تا قبل از قرن نوزدهم استفاده از ستاره داوود در بین یهودیان به طور رسمی تنها در جمهوری چک، اتریش، قسمتهایی از آلمان و پراگ انجام می‌شد.

 

با ایجاد جنبش صهیونیسم این سمبل نماد این جنبش گردید و در اولین کنگره صهیونیسم در سال ۱۸۹۷ میلادی به عنوان سمبل جنبش صهیونیسم برگزیده شد.

 

اولین اشارات به ستاره داوود و یا سپر داوود و ارتباط آن با شش ضلعی در قرن ۱۷ میلادی صورت گرفت. عبارت سپر داوود در سیدور (دعاهای یهودی) به عنوان نامی دیگر برای خداوند اسرائیل به کار رفته است.

 

در متونی مربوط به قرن ۱۱ میلادی از سپر داوود به عنوان نام دیگر خدای اسرائیل بدون اشاره به هیچ سمبلی استفاده شده است. در دعاهای یهودی نیز این عبارت مورد استفاده قرار گرفته است. این اشاره احتمالاً از زبور ۱۸ گرفته شده است که در آن خداوند به عنوان محافظت کننده و سپر شناخته شده است.

 

ستاره داوود در عهد عتیق و کتاب مقدس مورد استفاده قرار نگرفته است. در کتاب مقدس مهمترین سمبلهای یهودیان منورا یا شمعدان و شوفار یا شیپور است. در هیچ قسمتی از کتاب مقدس اشاره‌ای به سمبل خاصی برای داوود و یا سلیمان نشده است. در نوشتارهای ربیها نیز اشاره‌ای به ستاره داوود نشده است. استفاده از این نماد در زمان داوود و بعد از او در اسرائیل رایج نبوده است.

 

استفاده از ستاره داوود در جادونامه کابالایی سفر رازیل هاملخ.

شش ضلعی گاهی در متون یهودی به عنوان یک نماد دکوری استفاده می‌شده است. به طور مثال در کشور اسرائیل سنگی دارای نماد شش ضلعی در بیرون کنیسه‌ای در گلیله مربوط به قرن ۳ یا ۴ قبل از میلاد است. ممکن است در ابتدا شش ضلعی تنها برای زیبایی مورد استفاده قرار می‌گرفته است همانگونه که در کلیساهای براندنبرگ و مارکتکیرخ در هانوور استفاده شده است.

 

اولین استفاده‌ها از شش ضلعی در متون یهودی به قرن ۱۱ باز می‌گردد. یهودا هاداسی در کتاب اشکول هاکوفر نوشته است: «هفت نام فرشتگان که قبل از مزوزا آمده است :میخائیل، جبرئیل و همین‌طور. تتراگراماتون از همه آنها حفاظت می‌کند؛ و همچنین سمبلی که 'سپر داوود' نام دارد در کنار نام هر فرشته قرار دارد.»

 

یک استفاده در یک نسخه معروف تورات به نام تورات لنینگراد در اطراف صفحه برای زیبایی استفاده شده است. به طور مشابهی در یک نسخه دیگر تورات در سال ۱۳۰۷ میلادی ربی یوسف بار یهودا از این سمبل استفاده کرده است. یک سیدور مربوط به سال ۱۵۱۲ میلادی از پراگ دارای این سمبل بر روی جلد خود است.

 

استفاده از سمبل شش ضلعی در بین ترکها نیز رایج بود. سکه‌های اسلامی ناصرالدین محمود بن محمد در سال ۱۲۰۰ میلادی به دلیل همین تأثیرات ترکی دارای یک عقاب دو سر در یک طرف و ستاره داوود در طرف دیگر است. همچنین سکه‌های صلاح الدین ایوبی نیز از ستاره داوود استفاده کرده است.

 

 

استفاده در کابالا

بر روی قبرهای یهودی یافته شده در آپولیا در جنوب ایتالیا از قرن سوم قبل از میلاد نماد ستاره داوود وجود دارد. یهودیان آپولیا به خاطر تسلط خود به کابالا معروف بودند که احتمالاً به همین دلیل از ستاره داوود استفاده می‌کردند.

کتابهای سحر کابالایی و جادونامه‌ها مربوط به قرون وسطی دارای سمبل شش ضلعی هستند که آن را به عنوان ستاره داوود می‌شناسند.

 

در زمان رنسانس کتاب اتز حییم که دارای تعلیمات کابالایی ربی اسحاق لوریا است دارای نماد شش ضلعی و دو مثلث بر عکس هم می‌باشد و آن را با عرفان یهودی مرتبط می‌داند. بسیاری اعتقاد دارند که اسحاق لوریا دارای تأثیر زیادی در ارتباط دادن ستاره داوود به عنوان یک سمبل یهودی بود. او تدریس می‌کرد که آنچه در بشقاب سدر گذاشته می‌شود باید به صورت یک شش ضلعی باشد؛ ولیکن افرادی مانند گرشوم شولم اعتقاد دارند که اسحاق لوریا در مورد دو مثلث موازی صحبت می‌کرده است و نه یک شش ضلعی.

متون کابالایی ستاره داوود را با عدد هفت مرتبط می‌دانند. این ارتباط از شش جهت فضا به علاوه مرکز گرفته شده است و با نوشتارهای کتاب سفر یتزیرا مرتبط است. در این ارتباط شش سفیروت دارای خواص مذکر و سفیروت هفتم دارای خاصیت مؤنث است.

 

استفاده در بین یهودیان اروپای شرقی

در سال ۱۳۵۴ پادشاه بوهم چارلز چهارم برای یهودیان پرچمی سرخ رنگ با ستاره داوود در نظر گرفت. در سال ۱۴۶۰ یهودیان اوفن در مجارستان به استقبال شاه ماتیاس کوروینوس به همراه پرچمی قرمز رنگ دارای ستاره داوود رفتند. اولین کتاب دعای عبری چاپ شده در پراگ در سال ۱۵۱۲ میلادی دارای یک شش ضلعی بزرگ بر روی جلد آن است. در سال ۱۶۴۸ میلادی یهودیان پراگ اجازه یافتند که دارای پرچم باشند. آنها پرچمی قرمز رنگ که دارای یک ستاره داوود زرد رنگ بود انتخاب کردند.

 

استفاده در جنبش صهیونیسم

در سال ۱۸۹۷ ستاره داوود در اولین کنگره جهانی صهیونیسم به عنوان سمبل این جنبش انتخاب شد. یکسال قبل از این کنفرانس تئودور هرتزل در خاطرات خود نوشت: «ما دارای یک پرچم نیستیم ولی به آن احتیاج داریم. اگر ما می‌خواهیم مردان زیادی را رهبری کنیم باید سمبلی بالای سر آنها داشته باشیم. من پرچمی سفید رنگ با هفت ستاره طلایی پیشنهاد می‌کنم. پیشزمینه سفید نشاندهنده زندگی پاک جدید ما است. هفت ستاره نشاندهنده هفت ساعت طلایی کار ما هستند. ما به ارض موعود با نشان عزت خود وارد خواهیم شد.»

 

دیوید وولفسوهن که یکی از تاجران مهم و از حامیان اصلی جنبش صهیونیسم بود از نداشتن پرچم آگاه بود و پرچم مورد نظر هرتزل نیز در بین یهودیان استقبال زیادی نداشت. او نوشت: «به دستور رهبر ما هرتزل، من به آماده‌سازی برای کنگره صهیونیسم مشغول شدم. یکی از مسائلی که مرا به خود مشغول کرد این بود که ما دارای پرچمی که مشکل یهودیان را بیان کند نیستیم. ما در کنگره چه پرچمی باید آویزان کنیم؟ ناگهان ایده‌ای به ذهنم رسید. ما یک پرچم داریم که به رنگ آبی و سفید است. تالیت (شال یهودی) که ما به دور خود می‌بندیم وقتی عبادت می‌کنیم: این نماد ما است. بیایید تالیت را از کیسه خود در آورده و آن را در برابر اسرائیل و ملتها آویزان کنیم. از این رو من دستور دادم که یک پرچم آبی و سفید به همراه ستاره داوود تهیه شود. این طور بود که پرچم ملی ما که بر فراز کنگره به اهتزار درآمد ایجاد شد.»

 

 

نام داوود در الفبای عبری قدیم دارای دو مثلث بوده است.

هولوکاست

ستاره داوود معمولاً به رنگ زرد توسط ارتش آلمان نازی برای شناسایی یهودیان استفاده می‌شد. بعد از حمله آلمان به لهستان در سال ۱۹۳۹ میلادی مردم درخواست کردند که یهودیان دارای علامت مشخصی شوند. در بعضی مناطق یک بازوبند سفید رنگ با یک ستاره داوود آبی رنگ و در بعضی مناطق دیگر ستاره زرد رنگ داوود بر روی سینه یهودیان مورد استفاده قرار گرفت. اگر یهودی بدون این نشانه در انظار عمومی ظاهر می‌شد به سختی مجازات می‌شد. بعد از این استفاده از ستاره داوود زرد رنگ به همراه عبارت جود (یهودی به زبان آلمانی) در تمامی مناطق تحت کنترل نازیها انجام شد.

 

استفاده امروزی

پرچم اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میلادی از ستاره داوود استفاده کرد؛ ولیکن طرح اولیه این پرچم در اولین کنگره صهیونیسم در سال ۱۸۹۷ میلادی زده شد. این پرچم گاهی به عنوان «پرچم صهیون» شناخته می‌شود.

 

بعضی یهودیان استفاده از ستاره داوود را به دلیل ارتباط آن با سحر و جادو ممنوع می‌دانند. گروه‌های دیگری مانند نتوری کارتا و ساتمار به دلیل مخالفت با جنبش صهیونیسم از این نماد استفاده نمی‌کنند.

 

سازمان اورژانس اسرائیل به نام مگن دیوید ادوم از یک ستاره داوود قرمز رنگ استفاده می‌کند.

 

در ادیان دیگر

استفاده از ستاره داوود در بعضی ادیان دیگر نظیر هرمسیه، کیمیاگری و هندوییسم نیز رایج بوده است.

 

در نوشتارهای هرمس الهرامسه این سمبل دارای معنی زیادی است. در لوح زمرد نوشته شده است: «هر آنچه در پایین است مانند هرآنچه در بالا است می‌باشد تا معجزات واقعیت ایجاد شود؛ و به دلیل اینکه تمامی واقعیت از یک چیز، با مدیتیشن بر روی یک چیز میایند همه واقعیت از این یک چیز به کمک اقتباس ایجاد شده است.» ارتباط دو مثلث در این دیدگاه نمایانگر یکی شدن ماده و روح است. هر آنچه در این دنیا وجود دارد بازتاب آنچه در دنیای نامرئی است می‌باشد. تنها با ایجاد هماهنگی و بالانس بین عنصر مذکر (مثلث رو با بالا) و عنصر مؤنث (مثلث رو به پایین) هماهنگی ایجاد می‌شود.

 

در علوم خفیه نیز از شش ضلعی به کرات استفاده شده است. در بین سرخپوستان نیز این سمبل یافت شده است. در این دیدگاه شش ضلعی نماد مدیتیشن کامل بوده است که ارتباط بین انسان و خدا را برقرار می‌کند.

 

بعضی اعتقاد دارند که ستاره داوود در حقیقت یک وضعیت افلاکی خاص بوده است که در زمان تاجگذاری داوود دیده شده است. این وضعیت دوباره در زمان تولد عیسی تکرار شده بود که باعث شد که مغهای زرتشتی بتوانند زمان تولد او را با توجه به افلاک متوجه شوند .

دکتر بتسابه مهدوی

24 اسفند 1395

تهران


  • بتسابه مهدوی

ستاره پنج پر

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۴۱ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

ستاره پنج پر یا پنتاگرام یکی از مهمترین، قدرتمندترین و ماندگارترین سمبل ها در تاریخ بشر است. این علامت در فرهنگ و تمدن باستانی مایاهای آمریکای لاتین، هند، چین، مصرو یونان از مهمترین و پرمعناترین علامتها بوده است. ابتدایی ترین شکل پنتاگرام بر روی دیوارهای غارهای عصر حجر کنده کاری شده بود. و در نقاشی های مردم بابل به عنوان الگوی ترسیم سیاره ونوس به چشم می خورد

رازهایی مابین سیر استفاده از این علامت، طراحی های قدیمی از مدار حرکت سیاره ونوس و رب النوع معروف بیشتر وجود دارد. که گاهی باعث این تفکر غلط می‌شود که پنتاگرام سمبل ایشتر است. در کتب آسمانی مخصوصاً کتابهای یهودیان به پنتاگرامها بسیار زیاد اشاره شده است.

 

پنتاگرام در جهان کهن

پنتاگرام های اولیه اشکالی زمخت با شکل هندسی ناهمگون به صورت کنده کاری روی سنگهای عصر حجر داشتند. مردم آن زمان اعتقاد داشتند که این علامت معنایی روحانی و غیرمادی دارد. اعتقاد آنان بر این بود که رازی در شکل قرار گرفتن ستاره ها وجود دارد که بر انسان پوشیده است، آنها پنتاگرام را از روی شکل قرار گیری پنج سیاره برداشت کرده بودند. که وقتی با خطی فرضی به هم اتصال پیدا می کردند، به صورت مبهم شکل پنتاگرام را به خود می گرفت. نسل های بعدی بشر معانی مختلفی را از این شکل برداشت کردند. که اکثراً معانی مقدس و خداپرستانه بود.

پنتاگرام ها به سومری ها برای نوشتن و استفاده از متون کمکهای زیادی کردند. این علامت نشان دهنده پنج سیاره مهم بود که با چشم غیر مسلح قابل رویت بودند. بعدها پنتاگرام به عنوان سمبل رب النوع زیبایی ونوس نیز شهرت یافت.

بر طبق نظریات ریاضی دان و فیلسوف یونانی فیثاغورث، عدد پنج نماد انسان بود. چون اعضای بدن انسان به پنج طرف تمایل داشتند، (اگر دستها و پاها را از هم باز کنید به شکل یک ستاره پنج پر در می آید)، او این تفکر را برای اولین بار در یونان پایه گذاری کرد که پنتاگرام نماد روح انسانی است. و البته چون در آن زمان آفرینش انسان تابــع عناصر پنجگانه بود (آتش، آب، خاک، هوا، روح) پنج گوشه پنتاگرام اینگونه توصیف شد. طبق این تفکر انسان از این پنج عنصر به وجود می آمد.

پیروان مکتب فیثاغورث طلسم پنج پر را به صورت آیینی مقدس حفظ کردند. آنها نام این آئین را HGIEIA نامیدند.

و معتقدند ترکیبی از ابتدای نام یونانی عناصر آب، خاک، روح، آتش و هواست.

خصوصیت منحصر به فردی که این سمبل را تا به امروز ماندگار کرده وابستگی شدید و همه جانبه آن به مسائل مقدس و خدایی آن است. که در مقاطع زمانی مختلف و بین اقشار و نسلهای گوناگون کاربرد داشته است. چه این خدا خدای یگانه بوده یا خدایان متعدد.

با ظهور مسیح پنتاگرام جامه کریستین به تن کرد. می گویند بر تن مسیح با خنجر ستاره ای زخم زدند که پنج گوشه داشت (شاید به همین خاطر می باشد که آنتی کریست های امروزی از پنتاگرام زیاد استفاده می کنند).

در دوره رنسانس اعتقادات عجیب و خرافات گونه نسبت به طلسم ستاره پنج پر به بیشترین حد خود رسید. و باورهای مردم تا جایی پیش رفت که پنتاگرام را علامتی الهی از سوی خدا پنداشتند. از سویی نیز این علامت را مرتبط با علم کیمیاگری و علم جادو قلمداد کردند.

 

پنتاگــرام در جــادو

در آیین پرستش جادوگران یونانی، پنتاگرام به عنوان جهان کوچک (بدن انسان) شناخته می شد. این باور باعث بوجود آمدن احساسی در بین جادوگران می شد که توسط آن ارتباطی میان خود، جهان و سمبولیسم ایجاد می کردند.

هدف از این احساس درک عمیق شیطان بود، که مهارتش در ارتباط برقرار کردن میان جهان فعال (جهان بیرونی) و جهان ساکن (روح انسان) است. یکی از جادوگران مشهور در این زمینه، «جوردانو برونو» است که در مورد سوءاستفاده از پنتاگرام در جادوهای سیاه هشدار داده است. (پنتاگرام هنوز هم به عنوان شاخص اصلی رسوم پرستش جادوگران به کار می رود، ضمن اینکه عامل پدید آمدن رسوم وتشریفات دیگری نیز در ادیان مختلف شده است).

 

 

پنتاگــرام مسیحیــان

کابالیستهای مسیحی در دوره رنسانس علاقه وافری به پنتاگرام پیدا کردند. آنها اعتقاد داشتند که پنتاگرام علامتی رازگونه است که در دست نوشته های مسیح مشاهده شده و پیامی از سوی خداست. آنان می گفتند این سمبلی است که آشکار می کند مسیح نیز پیرو امیال حیوانی (شهوت) خود بوده است. کاری که بسیار رواج یافته بود نوشتن نامه هایی به زبان عبری با مهر پنتاگرام بر ساق پا بود، این نامه ها که در مورد آتش بود، سمبل اعیاد پنجاهه است. نتیجه این بیان آنست که نام اعیاد پنجاهه مسیحیان با خدا و مسیح مرتبط می شود.

 

چند رابطه بین پنتاگرام و مسیحیت وجود دارد:

۱- پیش از به صلیب کشیده شدن مسیح، پنتاگرام یک نشان رجحان یافته برای آرایش کردن و زینت دادن جواهرها و طلسم های مسیحیان اولیه بود. این علامت که به راحتی و در یک حرکت پیوسته قلم کشیده می شد، با پنج زخم مسیح آمیخته شده بود.

۲- پنتاگرام همچنین برای یک فرقه پنهان عرفانی مسیحی، نمادی از Isis (الهه حاصل خیزی) وVenus (اصلی ترین رب النوع مونث، الهه عشق و زیبایی) بود. فرقه ای که به صورت پنهان در نقاط مختلف در سراسر تاریخ مسیحیت وجود داشت.

 

پنتاگــرام در ویکـا و عقایـد نئوپگـان

درحال حاضر رایج ترین مذاهبی که پیروان آن از پنتاگرام استفاده می کنند، گروه های ویکان ها، نئوپاگان ها و شیطان پرستان هستند. در اغلب عقاید و رسوم ویکان ها و نئوپاگان ها معنای نمادی پنتاگرام از مراسم جادوی تشریفات قرون وسطی و چهار عنصری که به وسیله روح حکومت می شدند نتیجه می شود. در برخی از این رسوم همچنین پنتاگرام می تواند نمایانگر یگانگی نوع بشر و قلمرو روح باشد. ستاره پنج پر پایین وارونه، نمادی از خدای شاخدار ویکا است.

در عقیده کابالیست های یهودی که بسیاری از اندیشه ها و ایده های فیثاغورثی را قرض گرفته اند، پنتاگرام نشان دهنده پنج حقیقت برتر در زندگی است: عدالت، رحمت، دانش، ادراک، شکوه ماورایی و مافوق جهان مادی.

 

تفاوت پنتاگــرام در قله رو به بالا یا قله رو به پاییـن

پنتاگرام هایی که نوک آنها رو به پایین است، در اولین ظهور خود لزوماً نشان شیطان پرستی نبودند. طبق تاریخ پنتاگرامهایی که فرقشان در نقطه بالا یا پایینشان است، ابتدا توسط دو فرهنگ مختلف پایه گذاری شدند. دو فرهنگی که بنا به مقتضیات آیینی سعی در جدائی از همدیگر را داشتند.

امروزه هر کجا با پنتاگــرام رو به پایین روبرو شویم ناخودآگاه به یاد شیطان پرستی می افتیم. شاید دلیل این موضوع آنست که پنتاگرام رو به پایین بسیار شبیه علامت ماسونیک ها و فراماسونها می باشد. واقعیت اینست که چون سر آن رو به پایین است یادآور امور وارونه و خلاف جهت است.

ویکان ها گاهی ادعا می کنند هر پنتاگرام رو به پایینی علامت شیطان پرستان است. که این تفکر نابجاست. با این حال این سمبل در طول زمان معرف خدای شاخدار ویکان ها شد. و امروزه نیز در درجه دوم به آن باغبان ویکا می‌گویند.

 

پنتاگــرام در شیطان پرستـی

پنتاگرام شیطانی نمادی پیچیده است، که از ترکیب ستاره پنج پر با سر بز به وجود آمده است. و این نوع استفاده در عین این که جدیدترین مورد استفاده از پنتاگرام است، به همان اندازه شناخته شده ترین و جدال آمیزترین نوع استفاده از پنتاگرام نیز به شمار می آید. پنتاگرام شیطانی همیشه وارونه است با یک رأس رو به پایین و دو رأس رو به بالا.

 

استفاده از پنتاگرام به عنوان یک نشان و علامت شیطانی به نیمه دوم قرن بیستم برمی گردد. جایی که شیطان پرستی مدرن توسط «آنتوان لاوی» مؤسس و بنیانگذار کلیسای شیطان پایه گذاری شد. این علامت نشانی از جادوی سیاه است که حاکی از پیروزی ماده و آرزوهای فردی بر عقاید و تعصبات دینی و مذهبی است.

 

البته پنتاگرام مشابه و قابل قیاس با صلیب وارونه نیست. صلیب وارونه نماد جنبش «Anti Christ» (ضد مسیح) و نشانی از طغیان، سرکشی در برابر فرهنگ مسیحی است.

همچنین «پنتاگرام» نباید با «هگزاگرام» اشتباه شود. «هگزاگرام»، ستاره شش پر است که به صورت دو مثلث درون هم نشان داده می شود، که نمونه معروف آن ستاره داود می باشد. این ستاره با اعتقادات یهودیان پیوند دارد.

دکتر بتسابه مهدوی

24 اسفند 1395

تهران


  • بتسابه مهدوی

معرفی چهار مقرب کرسی

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۳۳ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

اولین آنها باد است . که نامش عزرائیل است و ما به عنوان حضرت علی (ع) می شناسیمش.

دومین آنها آتش است . که نامش اسرافیل است و ما به عنوان رسول الله (ص) می شناسیمش.

سومین آنها خاک است . که نامش جبریل است و ما به عنوان روح الله ، حضرت عیسی(ع) ، امین الله و حضرت حسین (ع) می شناسیمش.

* نام جبرئیل که به معنای مرد خداست در قرآن جبریل برده شده است.

بلند مرتبه تر از آنها نور-آب است . که نامش رضوان است و ما به عنوان حضرات فاطمه (س) می شناسیمش. رضوان پنجمین است .

در قرآن گفته شده است که عرش خدا بر آب بنا نهاده شده است و آب مختص الله است .

نام چهارمین و بلند مرتبه ترین وجود . رب است او همان میکال است.

در نظر عوام که ذات خدا را نشناخته اند او میکائیل است . به معنای شبیه ترین شخص به خدا . اما در قرآن ئیل حذف شده . و این در زبان عبری به معنای خود خداست.

ذات میکال آب است. پس چهارمین آنها آب است . که نامش میکال است و ما به عنوان حضرت امام حسن (ع) و امام مهدی (عج) او را می شناسیم . چهارمین از مقربین نیست . بلکه مقربین به معنای نزدیکان او هستند.

 

عزرائیل مرتبه عقل در انسان است و اسرافیل مرحله شهود . همانطوری که جبریل مرحله جسم و میکال مرحله نفس.

 

عقل(خرد) را باد می دانیم .

شهود(دل) را آتش می دانیم.

جسم (تن) را خاک می نامیم.

نفس (روان) را آب می نامیم.

 

آنان که با مسائل شخصیت شناسی آشنایی دارند . می دانند که عنصر درونی از دو روش تشخیص داده می شود.

که قابل قبول ترین و پسندیده ترین روش ها . روشی است که از تاریخ تولد شخص عنصر باطنی او را تشخیص می دهیم .

 

بر هر شخص آگاهی روشن است که :

متولدین مهر ، بهمن ، خرداد عنصر درونیشان و خلقت آنها از باد است و عقل گرا هستند.

متولدین فروردین ، مرداد ، آذر عنصر درونیشان و خلقت آنها از آتش است و شهود گرا هستند.

متولدین دی ، اردیبهشت ، شهریور عنصر درونیشان و خلقت آنها از خاک است و واقع گرا هستند.

متولدین تیر ، آبان ، اسفند عنصر درونیشان و خلقت آنها از آب است و حقیقت گرا هستند.

دکتر بتسابه مهدوی

17 اسفند 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

طالع بینی عناصر چهارگانه

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۲۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

علامت آتش : فروردین ، مرداد ، آذر    علامت هوا : خرداد ، مهر ، بهمن

علامت خاک :اردیبهشت ، شهریور ، دی    علامت آب : تیر ، آبان ، اسفند

 

بررسی رفتار متقابل عناصر با هم (سازگاری متولدین ماه ها با هم)

آتش با آتش : واضح است، نتیجه، حرارت بیشتر و شعله های قوی تر است، فقط باید دید این شعله ها یک روز سرد زمستانی را حرارت می بخشند، یا یک شب تاریک را روشن می کنند و یا صرفا با بیشتر سوختن، منبع اصلی را تمام می کنند و به هدر می دهند. انتخاب به طور مساوی به عهده طرفین است.

 

هوا با هوا : دو هوای مسطح میتوانند یکی شوند و امکان بیشتری برای تنفس و تفکر و حرکت آزادانه در فضا بوجود آورند. در این حالت روحیه ها عالی و قدرت پرواز زیاد می شود ولی اگر باد های بهاری با وزش خود، هوا را تغییر ندهند و تنوعی در وضعیت آن بوجود نیاورند هوا بسته و آلوده و خفه کننده میشود. گاهی نیز هوا می تواند به طوفان وحشتناکی تبدیل شود. انتخاب به طور مساوی به عهده طرفین است.

 

خاک با خاک : خاک با خاک میتواند کوه مقاومت و استقامت و قدرت را بوجود آورد. به شرط آن که تبدیل به بیابان خشک و بی آب و علف نشود. زمین لرزه هم نوع دیگر آن است که میتواند خانه خراب کن باشد. انتخاب به طور مساوی به عهده طرفین است.

 

آب با آب : در ملاقات آب با آب هیچ نوع مقاومتی وجود ندارد. باران به جویبارها و دریاها یکسان میبارد. رودخانه ها به دریاها و دریاها به اقیانوس ها ملحق میشوند و جریان دائمی آرزوها و احساسات را سبب میشوند. به شرط آن که نگذاریم سیل به راه بیفتد. انتخاب به طور مساوی به عهده طرفین است.

 

هوا با آتش : آتش برای سوختن به هوا نیاز دارد. هوا در دل آتش، ذوق و شوق بوجود می آورد ولی آتش زیاد اکسیژن موجود در هوا را کاملا میسوزاند و از بین میبرد. هوای طوفانی هم آتش را خاموش میکند و یا شعله هایش را هراسان بر پیکر زندگی می کوبد و همه چیز را میسوزاند. طرفین ماجرا به طور مساوی در انتخاب موثرند.

 

هوا با آب : هوا با آب تماس برقرار میکند. آن را به هم میزند. در روی آن امواج را بوجود می آورد. بر او می غرد و راهش را میکشد و میرود. آب در این زمینه کنترلی ندارد. آب تلافی میکند. به صورت رطوبت در هوا نفوذ می کند و آن را سنگین و بی حوصله میکند اما ممکن است در نتیجه باران بهاری سر بگیرد و طبیعت را شادابی بخشد و دوباره زندگی آغاز شود، معجزه ای که هوا را دوباره پاک و فرح بخش میسازد. در این زمینه هواست که کنترل ندارد ، پس فقط تقدیر و سرنوشت است که یکی از دو راه را پیش پای شما خواهد گذاشت.

 

هوا با خاک : هوا در خاک وجود دارد و خاک به هوا احتیاج دارد ولی نه خاک در هوا وجود دارد و نه هوا به خاک محتاج! خاک محکوم است در جای خود بماند مگر اینکه هوا قدری او را حرکت دهد ولی هوا آزاد است به هر کجا مایل باشد برود و مرتبا بالای سر خاک در حرکت است. خاک میتواند اگر هوا اجازه دهد با آرامش و کاملا مستقل زندگی کند. نتیجه بستگی به توافق طرفین دارد.

 

آتش با آب : آتش زیاد آب را خاموش میکند و از بین میبرد. آب زیاد آتش را خاموش میکند ، بنابراین این دو پیوسته در حال ترس و نگرانی نسبت به یکدیگر قرار دارند مگر این که با قرارداد دو طرفه و احترام متقابل در کنار به صلح و صفا برسند. برای شروع قرارداد دو جانبه با ضامن معتبر لازم است!

 

آتش با خاک : آتش قوی از دل خاک برمیخیزد و آتش فشان به راه می اندازد. خاک زیاد آتش را خفه میکند و میکشد ولی اگر هر دو ملایم باشند بنیان یک حرکت دائمی و گرم کننده روح و جسم گذاشته میشود. انتخاب به طور مساوی به عهده طرفین است.

 

آب با خاک : خانه آب درون خاک ساخته میشود. آب به خاک صفا میدهد و آن را مرطوب و قابل فعالیت می کند. آب خاک را قادر میکند که مادر تمام گیاهان و سبزه ها و گل ها و درختان باشد. بدون آب، خاک میمیرد. هین دو در طبیعت به هم محتاجند و بدن هم بی فایده. به شرط آن که با ترکیب غلط آب و خاک به گل تبدیل نشوند. نتیجه بستگی به توافق طرفین دارد.

دکتر بتسابه مهدوی

11 اسفند 1395

تهران

http://betsabehmahdavi.ir

https://t.me/naghshnegareh

https://t.me/Artaesthetics

کانال تخصصی هنر ،ویژه هنرمندان با مدیریت خانم دکتر بتسابه مهدوی
تماس با مدیریت:
@Betsabeh_mahdavi
@Artaesthetics


Betsabehmahdavi.ir دکتر بتسابه مهدوی

  • بتسابه مهدوی