نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۶۷۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلشیفتگان» ثبت شده است

گاو در ایران باستان

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۰۲ ب.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

 

گاو در ایران باستان در میان چارپایان مفیدتر تلقی شده است ، گاو در ایران علاوه بر مفهوم متداول آن به صورت اسم جنس بر همه چارپایان مفید اطلاق می شود.

معانی سمبلیک: باروری پایداری با ثروت- حاصلخیزی- کار- آگاهی- گرما- وفور- خلاقیت و قدرت زندگی می باشد.

لغت ( گاو ) در فرهنگ زرتشتی هنوز بر سر یک دسته از اسامی جانوران از قبیل گاومیش-گاو گوزن- گاو گراز و گاو ماهی دیده می شود واین خود دلیل است بر این که اسم جنس بوده است.

 

گوسفند نیز که امروز بر نوع میش- اعم از نر و ماده اطلاق می شود در اصل ( گیوسپنت )(گاو مقدس) بوده است. گاو در ایران باستان در میان چارپایان مفیدتر تلقی شده است. گاو نر یا ورزا که عمل زراعت و شخم زدن را بر عهده داشته علاوه بر این که اساس تغذیه به شمار می رفته در گردونه کشی و بارکشی نیز از این حیوان استفاده می شد. شگفت نیست که در آیین مزدیسنا بسیار عزیز و گرامی باشد و از فرشته نگهبان آن امداد خواسته شود و روز چهاردهم ماه به نام او( گوشروز) موسوم گردد.شاید به همین دلیل است که در گاتها قربانی گاودر مراسم مذهبی منع شده است.

 

گاو اوگدات ( ovagdat)- چنان که از روایات مربوط به آفرینش در ایران کهن بر می آید پنجمین مرحله آفرینش  در خلقت عالم حیوانات بود . همان طور که در مورد خلقت گیاهان در اساطیر سخن از( درخت همه تخم) که همه گیاهان از آن به وجود آمد- می رود. در مورد حیوانات هم اعتقاد بر این بود که گاوی به نام ( اوگدات ) تخم کلیه چارپایان و حتی برخی گیاهان سودمند را با خود داشت. این گاو تنها مخلوق روی زمین و حیوانی زیبا و نیرومند بود که گاهی او را به صورت گاوی نر و گاهی هم در هیات گاوی ماده تصویر کرده اند. بعدا کیومرث نیز مانند این گاو از خاک پدید آمد و تا سه هزار سال هر دو در آرامش بودند.

هنگامی که دیو بدی به گاو نخستین رسید- گاو علی رغم تلاش اهورامزدا بیمار شد و سرانجام چشم از جهان فرو بست.

 

روان گاو( گوشورون) ظهور مردی که حامی حیوانات باشد را از اهورامزدا خواستار شد که اهورامزدا فره وشی زرتشت را بدو نمود. سپس از هر یک از اعضای گاو نخستین- پنجاه و پنج نوع گیاه شفا بخش رویید و شکوه خود را از نطفه گاو نخستین کسب کرد و از این نطفه یم جفت گاو نر و ماده پدید آمد و به دنبال آن نیز دویست و هشتاد  و دو جفت از هریک از حیوانات روی زمین ظاهر شد.

 

افسانه گاو نخستین در آیین میترا یا ( مهرپرستی) و مذهب مانی نیز باقی مانده است. با این تفاوت که در آیین مهری- نخستین گاو موجودی اهریمنی بود که به ترتیبی خاص مهر با او به جنگ پرداخت و پس از چیرگی بر او با دستی منخرین( بینی)او را گرفت و با دستی دشنه ای در پهلویش فرو برد. در این لحظه از اعضای بدن و خون گاو نخستین کلیه گیاهان و انواع چارپایان پدید آمد.

 

داستان گاو در اساطیر ایرانی به آنچه که ذکر شد  منحصر نمی شود. در روایات کهن یکی از اعمال جابرانه کاووس کشتن گاوی است که حافظ مرز ایران و توران بود. این گاو را اهورامزدا آفرید تا چون نزاعی بین ایران و توران درگیرد او سم خویش برحد واقعی ایران و توران بکوبد و نزاع و جدال از میان برود.

 

هنگام زادن فریدون- گاوی به نام پرمایه یا برمایون زائیده شد . ضحاک ، آبتین، پدر فریدون را بکشت و مادرش به بیشه ای  گریخت و فریدون  را به نگهبان پرمایه سپرد؛ و او به شیر پرمایه بزرگ شد. چون ضحاک از ماجرا خبر یافت،پرمایه را  بکشت. از این گاو در اوستا و آثار پهلوی اثری نیست. نام او در شاهنامه پرمایون و برمایون ضبط شده است. میان نام این گاو با نام پدر فریدون در متن پهلوی ( یعنی پرگاو) ارتباط نزدیک وجود دارد. "بیرونی " نقل می کند : هنگامی که ضحاک از فریدون امان خواست ، او را به خون جدش امان داد که وی را نکشد، و فریدون به خون گاو نری که در خانه جدش بود سوگند یاد کرد که او را بکشد. بنابر روایات فردوسی فریدون ،  پس از آنکه زمینه را برای نبرد با ضحاک مهیا دید ، از دو برادرش " کیانوش" و "شادکام" تقاضا کرد که برایش به آهنگران گرزی سفارش دهند ک مشخصات آن را خود او به سان ( سر گاو میش) رسم کرد.

 

و این قراین ، و این که اجداد فریدون همه لقب ( گاو) داشتند، برخی را بر آن داشته است که گاو را " توتم خانوادگی" فریدون تصور کنند.

باید دانست که گرز گاو پیکر و گرزه گاو سار منحصر به فریدون نیست، بلکه بسیاری از پهلوانان شاهنامه نیز با چنین گرزی تصویر شده اند، نیز بنابر روایات کهن گاهی در میان چارپایانی که از گائ نخستین پدید آمدند، از ماهی بزرگی به نام " گاو ماهی" یاد می شود، که در تمامی دریاها وجود دارد. هنگامی که این گاو ماهی بانگ بر می آورد، جملگی ماهیان باردار می شوند و همه موجودات زیانکار دریایی دچار سقط جنین می گردند. آیا میان تصور این گاو با " گاو زمین" رابطه ای وجود دارد؟

 

گاو زمین در افسانه های آریایی گاو مقدس ، نماینده قدرت و نیرو است. از این رو ، قدما معتقد بودند که زمین روی شاخ گاو قرار دارد و گاو بر پشت ماهی بزرگ و او در دریاها شناور است. هرگاه که گاو خسته می شود، زمین را از روی یک شاخش به روی شاخ دیگر می لغزاند و همین کار موجب زمین لرزه می شود.

 

همچنین در مراسم نوروز در روستاها تخم مرغ هایی روی آیینه می گذارند و معتقدند به هنگام تحویل سال ، وقتی که گاو آسمانی کره زمین را از شاخی به شاخ دیگر خود می افکند، تخم مرغ در روی آیینه خواهد جنبید. در اسطوره های میترایی خون گاو سبب پیدایش موجودات می شد، ولی در این باور جنبش گاو سبب باز پیدایی سال و آفرینش نطفه می شود.( یاحقی،1369؛362-360)

 

مقام گاو در زمین برابر ( ثور) است، زیرا وی در در کشتکاری زمین نقش موثری دارد. در اساطیر ایران نیز، شکلی از ( گوئوش ورون) ( geusha urvan ) و ( سرسئوک)( sarsaok) سمبل ابر، باران و طوفان می باشد. در یک سرود روحانی  ایران باستان از نره گاو به عنوان وفور و عامل تمام خوبی ها نام برده شده است. گاو اولیه که حکایت اش در بندهشن به تفصیل  آمده، در اصل الهه باروری بوده و به صورت ماه و گاو که گاه مرد می باشد و گاه زن و گاه هر دو جنسیت را داراست.

 

در اساطیر ایران گاو نماد ماه است و با باروری زمین ارتباط دارد. در تصویر عالم اساطیری ، قطرات اولیه باران زمین را به هفت بخش تقسیم  وآدمیان بر پشت گاوی آسمانی به نام سرشوک سفر می کردند. شاخ گاو ماده در ایران باستان ، علامت عقل ، خورشید یا ماه بوده است.

 

بر روی مهرهای به دست آمده از شوش ، اهمیت پیوند گاو با ماه افزون می شود. گردونه خدای ماه را گاو می کشد و صفت باروری هم که به ماه نسبت داده می شود از خصوصیات گاو محسوب می گردد. گاو مستقیما نماد ماه است. بعضی اوقات با بز همراه است و گاه نیز درخت ماه را نگهبانی می کند که قبلا بزهای متعلق به ماه نگهبان آن بوده اند. گاو اولیه به شکل نیمه اتسانی ایستاده یا در حالی که گیاه از خونش روئیده یا از او حیوان زاده می شود بر روی برخی از ظروف به  جای مانده از این دوران دیده می شود.

 

( تشتر) ایزد باران نیز گاه بصورت گاو تجلی می کند.در اساطیر، طوفان به صورت گاوی می آید. گاو در سرتاسر خاور نزدیک و میانه ، علامت حاصلخیزی و قدرت به شمار می رفت. در هنر شرق نیز گاوی که در حال نعره زدن بود علامت آسمان پر رعد و برق محسوب می شد. قربانی کردن جانوران ، رسمی عمیقا نمادین بود. در آغاز، آن رسم را در سال نو و جشنهای بهاری در بین النهرین و نقاط دیگر،با قربانی کردن گاو نر، قوچ یا بز، برای تامین درو و برکت انجام می دادند. تصویر پرستشی از میترا ، که گاوی را می کشد، خوشه های گندمی را نشان می دهد، که از خون این حیوان جوانه می زند.

 

قصه کم و بیش از این قرار است که میترا به گاو حمله می مکند و گاو فرسوده می شود. در این هنگام میترا به پشت گاو می نشیند و شاخ های او را گرفته و به غار می برد.گاو نیز از غار می گریزد. میترا از محل او آگاه نیست . خورشید پیک خویش یعنی کلاغ را به جانب میترا می فرستد و محل گاو را به او نشان می دهد.

 

میترا بر خلاف میل خویش و به اکراه به تشویق خورشید ، گاو را دستگیر کرده او را می کشد. 

 

کشتن گاو به فرمان خورشید و به میانجیگری کلاغ صورت می گیرد و این کنایه از غلبه بهار و تابستان برزمستان است

 

گاو بالدار یا لاماسو (به اکدی: 𒀭𒆗، lamassu) یک خدای محافظ است، که معمولاً با گاو نر، بدن شیر، بال عقاب و سر انسان نشان داده شده است. در فرهنگ‌های مختلف به نام‌ها و شکل‌های گوناگون وجود دارد. از جمله این فرهنگ‌ها می‌توان به پارسی-آشوری، هندی، یونانی و مصری نام برد همچنین نمونه‌هایی از آن‌ها در برخی از فرهنگ‌های اروپایی نیز وجود دارد. در برخی از نوشته‌ها آن را به صورت یک خدای زن به تصویر کشیده‌اند. نام کمتر استفاده شده شدو (اکدی: 𒀭𒆘 šēdu)[ اشاره به همتای مرد لاماسو دارد.

 

در هنر، لاماسو به شکل گاو بالدار و یا به شکل شیر با سر انسان مذکر به تصویر کشیده شده است. چهره‌هایی از لاماسو هنوز در نقش برجسته‌ها و مجسمه‌های موجود در موزه‌ها به ویژه در موزه بریتانیا لندن، موزه لوور پاریس، موزه ملی عراق بغداد، موزه متروپولیتن نیویورک، موزه پرگامون در برلین و مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو باقی‌مانده‌اند. این آثار معمولاً به آشوریان باستان نسبت داده شده‌اند. لاماسو را در ورودی شهر قرار می‌دادند تا هرکسی که وارد شهر می‌شود بتواند آن را ببیند. لاماسو از جلو ایستاده و از کنار در حال راه رفتن به نظر می‌رسد. از این حالت برای قدرتمند نشان دادن لاماسو استفاده می‌شده است. لاماسو در زندگی واقعی بسیار بلند بوده است، از همین رو از آن به عنوان نمادی از قدرت استفاده می‌کردند.

 

گاوهای بال‌دار بین النهرین بر خلاف اسفنکس‌های یونانی و برخی اسفنکس‌هایی که شبیه مصری‌ها هستند با سر مرد توصیف شده‌اند. یعنی بر خلاف اسفنکس‌های یونانی که زن هستند.

 

گاوهای بال‌دار بین النهرین ترکیبی از ۴ مخلوق هستند که در بسیاری از حکاکی‌های باستانی نمایان است و به سمبل ۴ مخلوق بابلی تبدیل شده است. آن‌ها دارای بدن و دم شیر یا گاو نر و سر یک انسان (مرد) و بال‌هایی مانند عقاب هستند.

این مخلوقات همچنین نمایانگر ۴ جهت و ۴ عنصر سنتی هستند.

 

اکثر نمادهایی که منسوب به گاو هستند نشانگر مکان مذهبی هستند . گاو از دیر باز مقدس و دارای تقدس خاصی بوده است . همانطور که میدانید هندیان ، تیره ای از آریاییان بودند که در دوره ای ، از قبایل آریایی جدا شده و به سمت هند کنونی مهاجرت کردند . نام این قبایل نیز که هند و اروپایی نامیده می شوند گویای همین موضوع است . گاو در نزد بوداییان و برخی قبایل هندو ، هنوز هم مقدس شمرده می شود . ایشان ، آیین و سنن مشترکی با قبایل بدوی آریایی داشته اند .

 

در مصر نیز گاو دارای تقدس بوده و محترم شمرده می شده است . گاوهای آپیس ، دارای مقبره و عبادت گاه بوده اند . حتما داستان کمبوجیه هخامنشی و زخمی کردن گاو آپیس را شنیده اید که بنا به نسخه های باستانی ، کمبوجیه به علت تعرض به گاو آپیس ، دچار جنون گشت البته این موضوع صحت ندارد ولی به طور کل ، تقدس گاو را گوشزد می کند .

 

در خصوص تقدس گاو هر چه گفته شود کم است . در داستان های اساطیری ایران ، فریدون ، تحت حمایت یک گاو بزرگ شد و از شیر آن تغذیه کرد و بعد ها که شخصی آن گاو را کشت فریدون او را سخت مجازات کرد . طبق افسانه های سومری و میان رودان ، گیل گمش در 2400 سال پیش از میلاد با گاو بالدار مبارزه کرد و بعد از پیروزی بر گاو بالدار ، قدرت خویش را بر عموم یاد آور گشت .

هموطنان زرتشتی ما در باستان برای غسل میت از ادرار گاو استفاده می کردند.

 

در قرآن مجید ، خداوند به قوم یهود دستور داد که زیباترین گاو خود را قربانی کنند و یا زمانی که حضرت موسی برای دریافت فرامین خداوند ( ده فرمان ) رهسپار شده بود سامری ، به وسیله طلاهای قوم یهود گوساله ای را برای پرستش ساخته بود .

این نماد ( مخصوصا در غرب کشور ) بر روی مزار ها و سنگ قبر ها و عبادتگاه ها ، به وفور دیده می شود که نشان از تقدس فرد مدفون و یا نشانگر وجود عبادت گاه ، هرچند کوچک و محلی است . اگر دو گاو یا گوساله بر روی سنگ های ثابت و روبروی هم وجود داشته باشد به طوری که بین این دو گاو ، کمتر از سه متر فاصله باشد وجود دفینه محتمل است . بدون شک در راستای دید گاو حتی اگر فقط یک گاو تنها باشد در فاصله کم ، وجود قبر یا مزار فرد روحانی صددرصد است . اگر تندیس گاو یا سر گاو در ابعاد تقریبا واقعی باشد در جهت دید گاو باید تلی از خاک ببینید و یا صخره ای ثابت . آن نشانه آخر شماست . دفینه گاو در عمق زمین نیست و معمولا با کمی کاوش به آن خواهید رسید . اگر نماد گاو بالدار باشد نشان فره وش قدرتمند است در جهت دید گاو و فاصله دو سه متری با مزار فره وشی روبرو خواهید شد .

نماد گاو در ارتفاع بلند ، یا سردیس گاو بر روی ستون یا جای بلند ، نشانگر وجود مکان مذهبی است و این نماد نشانه دفینه نیست ولی از آنجا که ، اهالی باستان ( به مانندهم اینک و مردم همین زمانه ) علاقمند بودند که در کنار مکان های مذهبی و یا افراد مذهبی به خاک سپرده شوند ، می تواند کلید و راهگشا باشد زیرا در نزدیکی این نشان ، بدون شک با قبور بزرگان و نجیب زادگان روبرو خواهید شد .

دکتر بتسابه مهدوی

24 اسفند 1395

تهران


  • بتسابه مهدوی

ستاره داوود

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۵۲ ق.ظ

 دکتر بتسابه مهدوی

 

ستاره داوود (عبری: ماگن دیوید מָגֵן דָּוִד)، سپر داوود، شکلی مرکب از دو مثلث متساوی الاضلاع یکی رو به بالا و دیگری رو به پایین که روی هم قرار گرفته، تشکیل شده‌است. این نشان در ادیان و عقاید مختلف، به خصوص یهودیت امروزی کاربرد دارد. برخلاف منورا، شیر یهودا، شوفار و لولاو، ستاره داوود هیچگاه یک سمبل اختصاصی یهود نبوده است.

 

در قرن نوزدهم استفاده از ستاره داوود در بین یهودیان اروپای شرقی به خصوص یهودیان روسی و اوکراین شدت یافت. یکی از دلایل اصلی گسترش استفاده از آن مقابله با صلیب مسیحیان بود. اولین استفاده‌ها از ستاره داوود در متون ابتدایی کابالا به زبان عبری است و معمولاً به عنوان یک سیگیل برای اعمال جادویی به کار می‌رفته است و به نام مهر یا ختم سلیمان شناخته می‌شده است. این سمبل همچنین در بسیاری کلیساهای مسیحی نیز مورد استفاده قرار می‌گرفت. تا قبل از قرن نوزدهم استفاده از ستاره داوود در بین یهودیان به طور رسمی تنها در جمهوری چک، اتریش، قسمتهایی از آلمان و پراگ انجام می‌شد.

 

با ایجاد جنبش صهیونیسم این سمبل نماد این جنبش گردید و در اولین کنگره صهیونیسم در سال ۱۸۹۷ میلادی به عنوان سمبل جنبش صهیونیسم برگزیده شد.

 

اولین اشارات به ستاره داوود و یا سپر داوود و ارتباط آن با شش ضلعی در قرن ۱۷ میلادی صورت گرفت. عبارت سپر داوود در سیدور (دعاهای یهودی) به عنوان نامی دیگر برای خداوند اسرائیل به کار رفته است.

 

در متونی مربوط به قرن ۱۱ میلادی از سپر داوود به عنوان نام دیگر خدای اسرائیل بدون اشاره به هیچ سمبلی استفاده شده است. در دعاهای یهودی نیز این عبارت مورد استفاده قرار گرفته است. این اشاره احتمالاً از زبور ۱۸ گرفته شده است که در آن خداوند به عنوان محافظت کننده و سپر شناخته شده است.

 

ستاره داوود در عهد عتیق و کتاب مقدس مورد استفاده قرار نگرفته است. در کتاب مقدس مهمترین سمبلهای یهودیان منورا یا شمعدان و شوفار یا شیپور است. در هیچ قسمتی از کتاب مقدس اشاره‌ای به سمبل خاصی برای داوود و یا سلیمان نشده است. در نوشتارهای ربیها نیز اشاره‌ای به ستاره داوود نشده است. استفاده از این نماد در زمان داوود و بعد از او در اسرائیل رایج نبوده است.

 

استفاده از ستاره داوود در جادونامه کابالایی سفر رازیل هاملخ.

شش ضلعی گاهی در متون یهودی به عنوان یک نماد دکوری استفاده می‌شده است. به طور مثال در کشور اسرائیل سنگی دارای نماد شش ضلعی در بیرون کنیسه‌ای در گلیله مربوط به قرن ۳ یا ۴ قبل از میلاد است. ممکن است در ابتدا شش ضلعی تنها برای زیبایی مورد استفاده قرار می‌گرفته است همانگونه که در کلیساهای براندنبرگ و مارکتکیرخ در هانوور استفاده شده است.

 

اولین استفاده‌ها از شش ضلعی در متون یهودی به قرن ۱۱ باز می‌گردد. یهودا هاداسی در کتاب اشکول هاکوفر نوشته است: «هفت نام فرشتگان که قبل از مزوزا آمده است :میخائیل، جبرئیل و همین‌طور. تتراگراماتون از همه آنها حفاظت می‌کند؛ و همچنین سمبلی که 'سپر داوود' نام دارد در کنار نام هر فرشته قرار دارد.»

 

یک استفاده در یک نسخه معروف تورات به نام تورات لنینگراد در اطراف صفحه برای زیبایی استفاده شده است. به طور مشابهی در یک نسخه دیگر تورات در سال ۱۳۰۷ میلادی ربی یوسف بار یهودا از این سمبل استفاده کرده است. یک سیدور مربوط به سال ۱۵۱۲ میلادی از پراگ دارای این سمبل بر روی جلد خود است.

 

استفاده از سمبل شش ضلعی در بین ترکها نیز رایج بود. سکه‌های اسلامی ناصرالدین محمود بن محمد در سال ۱۲۰۰ میلادی به دلیل همین تأثیرات ترکی دارای یک عقاب دو سر در یک طرف و ستاره داوود در طرف دیگر است. همچنین سکه‌های صلاح الدین ایوبی نیز از ستاره داوود استفاده کرده است.

 

 

استفاده در کابالا

بر روی قبرهای یهودی یافته شده در آپولیا در جنوب ایتالیا از قرن سوم قبل از میلاد نماد ستاره داوود وجود دارد. یهودیان آپولیا به خاطر تسلط خود به کابالا معروف بودند که احتمالاً به همین دلیل از ستاره داوود استفاده می‌کردند.

کتابهای سحر کابالایی و جادونامه‌ها مربوط به قرون وسطی دارای سمبل شش ضلعی هستند که آن را به عنوان ستاره داوود می‌شناسند.

 

در زمان رنسانس کتاب اتز حییم که دارای تعلیمات کابالایی ربی اسحاق لوریا است دارای نماد شش ضلعی و دو مثلث بر عکس هم می‌باشد و آن را با عرفان یهودی مرتبط می‌داند. بسیاری اعتقاد دارند که اسحاق لوریا دارای تأثیر زیادی در ارتباط دادن ستاره داوود به عنوان یک سمبل یهودی بود. او تدریس می‌کرد که آنچه در بشقاب سدر گذاشته می‌شود باید به صورت یک شش ضلعی باشد؛ ولیکن افرادی مانند گرشوم شولم اعتقاد دارند که اسحاق لوریا در مورد دو مثلث موازی صحبت می‌کرده است و نه یک شش ضلعی.

متون کابالایی ستاره داوود را با عدد هفت مرتبط می‌دانند. این ارتباط از شش جهت فضا به علاوه مرکز گرفته شده است و با نوشتارهای کتاب سفر یتزیرا مرتبط است. در این ارتباط شش سفیروت دارای خواص مذکر و سفیروت هفتم دارای خاصیت مؤنث است.

 

استفاده در بین یهودیان اروپای شرقی

در سال ۱۳۵۴ پادشاه بوهم چارلز چهارم برای یهودیان پرچمی سرخ رنگ با ستاره داوود در نظر گرفت. در سال ۱۴۶۰ یهودیان اوفن در مجارستان به استقبال شاه ماتیاس کوروینوس به همراه پرچمی قرمز رنگ دارای ستاره داوود رفتند. اولین کتاب دعای عبری چاپ شده در پراگ در سال ۱۵۱۲ میلادی دارای یک شش ضلعی بزرگ بر روی جلد آن است. در سال ۱۶۴۸ میلادی یهودیان پراگ اجازه یافتند که دارای پرچم باشند. آنها پرچمی قرمز رنگ که دارای یک ستاره داوود زرد رنگ بود انتخاب کردند.

 

استفاده در جنبش صهیونیسم

در سال ۱۸۹۷ ستاره داوود در اولین کنگره جهانی صهیونیسم به عنوان سمبل این جنبش انتخاب شد. یکسال قبل از این کنفرانس تئودور هرتزل در خاطرات خود نوشت: «ما دارای یک پرچم نیستیم ولی به آن احتیاج داریم. اگر ما می‌خواهیم مردان زیادی را رهبری کنیم باید سمبلی بالای سر آنها داشته باشیم. من پرچمی سفید رنگ با هفت ستاره طلایی پیشنهاد می‌کنم. پیشزمینه سفید نشاندهنده زندگی پاک جدید ما است. هفت ستاره نشاندهنده هفت ساعت طلایی کار ما هستند. ما به ارض موعود با نشان عزت خود وارد خواهیم شد.»

 

دیوید وولفسوهن که یکی از تاجران مهم و از حامیان اصلی جنبش صهیونیسم بود از نداشتن پرچم آگاه بود و پرچم مورد نظر هرتزل نیز در بین یهودیان استقبال زیادی نداشت. او نوشت: «به دستور رهبر ما هرتزل، من به آماده‌سازی برای کنگره صهیونیسم مشغول شدم. یکی از مسائلی که مرا به خود مشغول کرد این بود که ما دارای پرچمی که مشکل یهودیان را بیان کند نیستیم. ما در کنگره چه پرچمی باید آویزان کنیم؟ ناگهان ایده‌ای به ذهنم رسید. ما یک پرچم داریم که به رنگ آبی و سفید است. تالیت (شال یهودی) که ما به دور خود می‌بندیم وقتی عبادت می‌کنیم: این نماد ما است. بیایید تالیت را از کیسه خود در آورده و آن را در برابر اسرائیل و ملتها آویزان کنیم. از این رو من دستور دادم که یک پرچم آبی و سفید به همراه ستاره داوود تهیه شود. این طور بود که پرچم ملی ما که بر فراز کنگره به اهتزار درآمد ایجاد شد.»

 

 

نام داوود در الفبای عبری قدیم دارای دو مثلث بوده است.

هولوکاست

ستاره داوود معمولاً به رنگ زرد توسط ارتش آلمان نازی برای شناسایی یهودیان استفاده می‌شد. بعد از حمله آلمان به لهستان در سال ۱۹۳۹ میلادی مردم درخواست کردند که یهودیان دارای علامت مشخصی شوند. در بعضی مناطق یک بازوبند سفید رنگ با یک ستاره داوود آبی رنگ و در بعضی مناطق دیگر ستاره زرد رنگ داوود بر روی سینه یهودیان مورد استفاده قرار گرفت. اگر یهودی بدون این نشانه در انظار عمومی ظاهر می‌شد به سختی مجازات می‌شد. بعد از این استفاده از ستاره داوود زرد رنگ به همراه عبارت جود (یهودی به زبان آلمانی) در تمامی مناطق تحت کنترل نازیها انجام شد.

 

استفاده امروزی

پرچم اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میلادی از ستاره داوود استفاده کرد؛ ولیکن طرح اولیه این پرچم در اولین کنگره صهیونیسم در سال ۱۸۹۷ میلادی زده شد. این پرچم گاهی به عنوان «پرچم صهیون» شناخته می‌شود.

 

بعضی یهودیان استفاده از ستاره داوود را به دلیل ارتباط آن با سحر و جادو ممنوع می‌دانند. گروه‌های دیگری مانند نتوری کارتا و ساتمار به دلیل مخالفت با جنبش صهیونیسم از این نماد استفاده نمی‌کنند.

 

سازمان اورژانس اسرائیل به نام مگن دیوید ادوم از یک ستاره داوود قرمز رنگ استفاده می‌کند.

 

در ادیان دیگر

استفاده از ستاره داوود در بعضی ادیان دیگر نظیر هرمسیه، کیمیاگری و هندوییسم نیز رایج بوده است.

 

در نوشتارهای هرمس الهرامسه این سمبل دارای معنی زیادی است. در لوح زمرد نوشته شده است: «هر آنچه در پایین است مانند هرآنچه در بالا است می‌باشد تا معجزات واقعیت ایجاد شود؛ و به دلیل اینکه تمامی واقعیت از یک چیز، با مدیتیشن بر روی یک چیز میایند همه واقعیت از این یک چیز به کمک اقتباس ایجاد شده است.» ارتباط دو مثلث در این دیدگاه نمایانگر یکی شدن ماده و روح است. هر آنچه در این دنیا وجود دارد بازتاب آنچه در دنیای نامرئی است می‌باشد. تنها با ایجاد هماهنگی و بالانس بین عنصر مذکر (مثلث رو با بالا) و عنصر مؤنث (مثلث رو به پایین) هماهنگی ایجاد می‌شود.

 

در علوم خفیه نیز از شش ضلعی به کرات استفاده شده است. در بین سرخپوستان نیز این سمبل یافت شده است. در این دیدگاه شش ضلعی نماد مدیتیشن کامل بوده است که ارتباط بین انسان و خدا را برقرار می‌کند.

 

بعضی اعتقاد دارند که ستاره داوود در حقیقت یک وضعیت افلاکی خاص بوده است که در زمان تاجگذاری داوود دیده شده است. این وضعیت دوباره در زمان تولد عیسی تکرار شده بود که باعث شد که مغهای زرتشتی بتوانند زمان تولد او را با توجه به افلاک متوجه شوند .

دکتر بتسابه مهدوی

24 اسفند 1395

تهران


  • بتسابه مهدوی

ستاره پنج پر

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۴۱ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

ستاره پنج پر یا پنتاگرام یکی از مهمترین، قدرتمندترین و ماندگارترین سمبل ها در تاریخ بشر است. این علامت در فرهنگ و تمدن باستانی مایاهای آمریکای لاتین، هند، چین، مصرو یونان از مهمترین و پرمعناترین علامتها بوده است. ابتدایی ترین شکل پنتاگرام بر روی دیوارهای غارهای عصر حجر کنده کاری شده بود. و در نقاشی های مردم بابل به عنوان الگوی ترسیم سیاره ونوس به چشم می خورد

رازهایی مابین سیر استفاده از این علامت، طراحی های قدیمی از مدار حرکت سیاره ونوس و رب النوع معروف بیشتر وجود دارد. که گاهی باعث این تفکر غلط می‌شود که پنتاگرام سمبل ایشتر است. در کتب آسمانی مخصوصاً کتابهای یهودیان به پنتاگرامها بسیار زیاد اشاره شده است.

 

پنتاگرام در جهان کهن

پنتاگرام های اولیه اشکالی زمخت با شکل هندسی ناهمگون به صورت کنده کاری روی سنگهای عصر حجر داشتند. مردم آن زمان اعتقاد داشتند که این علامت معنایی روحانی و غیرمادی دارد. اعتقاد آنان بر این بود که رازی در شکل قرار گرفتن ستاره ها وجود دارد که بر انسان پوشیده است، آنها پنتاگرام را از روی شکل قرار گیری پنج سیاره برداشت کرده بودند. که وقتی با خطی فرضی به هم اتصال پیدا می کردند، به صورت مبهم شکل پنتاگرام را به خود می گرفت. نسل های بعدی بشر معانی مختلفی را از این شکل برداشت کردند. که اکثراً معانی مقدس و خداپرستانه بود.

پنتاگرام ها به سومری ها برای نوشتن و استفاده از متون کمکهای زیادی کردند. این علامت نشان دهنده پنج سیاره مهم بود که با چشم غیر مسلح قابل رویت بودند. بعدها پنتاگرام به عنوان سمبل رب النوع زیبایی ونوس نیز شهرت یافت.

بر طبق نظریات ریاضی دان و فیلسوف یونانی فیثاغورث، عدد پنج نماد انسان بود. چون اعضای بدن انسان به پنج طرف تمایل داشتند، (اگر دستها و پاها را از هم باز کنید به شکل یک ستاره پنج پر در می آید)، او این تفکر را برای اولین بار در یونان پایه گذاری کرد که پنتاگرام نماد روح انسانی است. و البته چون در آن زمان آفرینش انسان تابــع عناصر پنجگانه بود (آتش، آب، خاک، هوا، روح) پنج گوشه پنتاگرام اینگونه توصیف شد. طبق این تفکر انسان از این پنج عنصر به وجود می آمد.

پیروان مکتب فیثاغورث طلسم پنج پر را به صورت آیینی مقدس حفظ کردند. آنها نام این آئین را HGIEIA نامیدند.

و معتقدند ترکیبی از ابتدای نام یونانی عناصر آب، خاک، روح، آتش و هواست.

خصوصیت منحصر به فردی که این سمبل را تا به امروز ماندگار کرده وابستگی شدید و همه جانبه آن به مسائل مقدس و خدایی آن است. که در مقاطع زمانی مختلف و بین اقشار و نسلهای گوناگون کاربرد داشته است. چه این خدا خدای یگانه بوده یا خدایان متعدد.

با ظهور مسیح پنتاگرام جامه کریستین به تن کرد. می گویند بر تن مسیح با خنجر ستاره ای زخم زدند که پنج گوشه داشت (شاید به همین خاطر می باشد که آنتی کریست های امروزی از پنتاگرام زیاد استفاده می کنند).

در دوره رنسانس اعتقادات عجیب و خرافات گونه نسبت به طلسم ستاره پنج پر به بیشترین حد خود رسید. و باورهای مردم تا جایی پیش رفت که پنتاگرام را علامتی الهی از سوی خدا پنداشتند. از سویی نیز این علامت را مرتبط با علم کیمیاگری و علم جادو قلمداد کردند.

 

پنتاگــرام در جــادو

در آیین پرستش جادوگران یونانی، پنتاگرام به عنوان جهان کوچک (بدن انسان) شناخته می شد. این باور باعث بوجود آمدن احساسی در بین جادوگران می شد که توسط آن ارتباطی میان خود، جهان و سمبولیسم ایجاد می کردند.

هدف از این احساس درک عمیق شیطان بود، که مهارتش در ارتباط برقرار کردن میان جهان فعال (جهان بیرونی) و جهان ساکن (روح انسان) است. یکی از جادوگران مشهور در این زمینه، «جوردانو برونو» است که در مورد سوءاستفاده از پنتاگرام در جادوهای سیاه هشدار داده است. (پنتاگرام هنوز هم به عنوان شاخص اصلی رسوم پرستش جادوگران به کار می رود، ضمن اینکه عامل پدید آمدن رسوم وتشریفات دیگری نیز در ادیان مختلف شده است).

 

 

پنتاگــرام مسیحیــان

کابالیستهای مسیحی در دوره رنسانس علاقه وافری به پنتاگرام پیدا کردند. آنها اعتقاد داشتند که پنتاگرام علامتی رازگونه است که در دست نوشته های مسیح مشاهده شده و پیامی از سوی خداست. آنان می گفتند این سمبلی است که آشکار می کند مسیح نیز پیرو امیال حیوانی (شهوت) خود بوده است. کاری که بسیار رواج یافته بود نوشتن نامه هایی به زبان عبری با مهر پنتاگرام بر ساق پا بود، این نامه ها که در مورد آتش بود، سمبل اعیاد پنجاهه است. نتیجه این بیان آنست که نام اعیاد پنجاهه مسیحیان با خدا و مسیح مرتبط می شود.

 

چند رابطه بین پنتاگرام و مسیحیت وجود دارد:

۱- پیش از به صلیب کشیده شدن مسیح، پنتاگرام یک نشان رجحان یافته برای آرایش کردن و زینت دادن جواهرها و طلسم های مسیحیان اولیه بود. این علامت که به راحتی و در یک حرکت پیوسته قلم کشیده می شد، با پنج زخم مسیح آمیخته شده بود.

۲- پنتاگرام همچنین برای یک فرقه پنهان عرفانی مسیحی، نمادی از Isis (الهه حاصل خیزی) وVenus (اصلی ترین رب النوع مونث، الهه عشق و زیبایی) بود. فرقه ای که به صورت پنهان در نقاط مختلف در سراسر تاریخ مسیحیت وجود داشت.

 

پنتاگــرام در ویکـا و عقایـد نئوپگـان

درحال حاضر رایج ترین مذاهبی که پیروان آن از پنتاگرام استفاده می کنند، گروه های ویکان ها، نئوپاگان ها و شیطان پرستان هستند. در اغلب عقاید و رسوم ویکان ها و نئوپاگان ها معنای نمادی پنتاگرام از مراسم جادوی تشریفات قرون وسطی و چهار عنصری که به وسیله روح حکومت می شدند نتیجه می شود. در برخی از این رسوم همچنین پنتاگرام می تواند نمایانگر یگانگی نوع بشر و قلمرو روح باشد. ستاره پنج پر پایین وارونه، نمادی از خدای شاخدار ویکا است.

در عقیده کابالیست های یهودی که بسیاری از اندیشه ها و ایده های فیثاغورثی را قرض گرفته اند، پنتاگرام نشان دهنده پنج حقیقت برتر در زندگی است: عدالت، رحمت، دانش، ادراک، شکوه ماورایی و مافوق جهان مادی.

 

تفاوت پنتاگــرام در قله رو به بالا یا قله رو به پاییـن

پنتاگرام هایی که نوک آنها رو به پایین است، در اولین ظهور خود لزوماً نشان شیطان پرستی نبودند. طبق تاریخ پنتاگرامهایی که فرقشان در نقطه بالا یا پایینشان است، ابتدا توسط دو فرهنگ مختلف پایه گذاری شدند. دو فرهنگی که بنا به مقتضیات آیینی سعی در جدائی از همدیگر را داشتند.

امروزه هر کجا با پنتاگــرام رو به پایین روبرو شویم ناخودآگاه به یاد شیطان پرستی می افتیم. شاید دلیل این موضوع آنست که پنتاگرام رو به پایین بسیار شبیه علامت ماسونیک ها و فراماسونها می باشد. واقعیت اینست که چون سر آن رو به پایین است یادآور امور وارونه و خلاف جهت است.

ویکان ها گاهی ادعا می کنند هر پنتاگرام رو به پایینی علامت شیطان پرستان است. که این تفکر نابجاست. با این حال این سمبل در طول زمان معرف خدای شاخدار ویکان ها شد. و امروزه نیز در درجه دوم به آن باغبان ویکا می‌گویند.

 

پنتاگــرام در شیطان پرستـی

پنتاگرام شیطانی نمادی پیچیده است، که از ترکیب ستاره پنج پر با سر بز به وجود آمده است. و این نوع استفاده در عین این که جدیدترین مورد استفاده از پنتاگرام است، به همان اندازه شناخته شده ترین و جدال آمیزترین نوع استفاده از پنتاگرام نیز به شمار می آید. پنتاگرام شیطانی همیشه وارونه است با یک رأس رو به پایین و دو رأس رو به بالا.

 

استفاده از پنتاگرام به عنوان یک نشان و علامت شیطانی به نیمه دوم قرن بیستم برمی گردد. جایی که شیطان پرستی مدرن توسط «آنتوان لاوی» مؤسس و بنیانگذار کلیسای شیطان پایه گذاری شد. این علامت نشانی از جادوی سیاه است که حاکی از پیروزی ماده و آرزوهای فردی بر عقاید و تعصبات دینی و مذهبی است.

 

البته پنتاگرام مشابه و قابل قیاس با صلیب وارونه نیست. صلیب وارونه نماد جنبش «Anti Christ» (ضد مسیح) و نشانی از طغیان، سرکشی در برابر فرهنگ مسیحی است.

همچنین «پنتاگرام» نباید با «هگزاگرام» اشتباه شود. «هگزاگرام»، ستاره شش پر است که به صورت دو مثلث درون هم نشان داده می شود، که نمونه معروف آن ستاره داود می باشد. این ستاره با اعتقادات یهودیان پیوند دارد.

دکتر بتسابه مهدوی

24 اسفند 1395

تهران


  • بتسابه مهدوی

غذاهای مضر

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۳۱ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

غذاهای مضر برای افراد دموی مزاج

غذاهای سرخ شده، چرب و پر حجم، شیرینجات قنادی و مصنوعی، پرخوری، ادویه جات تند، غذاهای شور، انواع شور (کلم شور، خیار شور و...) گوشت زیاد، کره و خامه، غذاهای نشاسته ای، آب یخ، دوغ، نوشابه، تخم مرغ، نوشیدن مایعات همراه با غذا ویا بلافاصله بعد از آن، خرما، رطب، توت خشک، کشمش، سس، رب، ترشیجات، سرکه، سیر، چای، قهوه، نسکافه، ماست، بادمجان و غذاهای ساندویچی.

 

غذاهای مفید برای افراد دموی مزاج

نوشیدن روزی شش لیوان آب خنک نیم ساعت قبل و دو ساعت و نیم بعد از غذا، زرشک، کاهو، خیار و میوه جات به خصوص سیب درختی همراه با پوست و دانه های آن، انار، سبزیجات، سوپ جو، لیمو ترش تازه، استفاده از سالاد قبل از غذا، روغن زیتون، حبوبات و غلات جوانه زده (مثل گندم، جوی دو سر، ماش و عدس)، بذرهای ملین (مانند خاکشیر، اسفرزه، تخم ریحان، بالنگو، بارهنگ، تخم مرو)، عسل به مقدار کم، غذاهای خام (میوه جات و سبزیجات)، انواع توت، به خصوص شاه توت، کدو خورشتی، نوشیدن دو تا سه لیوان آب زرشک که سریعا خون را به حالت طبیعی باز می گرداند، کم خوری، استفاده از غذاهای ساده و کم کالری، مانند سبزیجات بخار پز. به افرادی که دموی مزاج هستند نیز نرمش و ورزش توصیه می شود.

 

غذاهای مضر برای افراد صفراوی مزاج

چای، قهوه، نسکافه، لبنیات، تخم مرغ و غذاهای فریزر شده، زود پز شده و سرخ شده، سس و رب، غذاهای چرب و پرحجم، ماکارونی، آش رشته، سیر و کلیه ی غذاهای گرم، ادویه جات تند، آب یخ، نوشابه، نوشیدن مایعات همراه با غذا یا بلافاصله بعد از آن، شیرینی جات قنادی و مصنوعی، آجیل شور، گوشت قرمز، بریده بریده غذا خوردن ؛ یعنی انسان مدام در حال خوردن باشد، مانند تخمه شکستن و خوردن تنقلات، خوردن بادمجان، موز، کلیه غذاهای ساندویچی، مانند سوسیس، کالباس، کوکتل، سمبوسه، فلافل، پیتزا، همبرگر و خوردن خربزه، آناناس و طالبی.

 

غذاهای مفید برای افراد صفراوی مزاج

همه ی انواع مرکبات، انار، شاه توت، خیار، سیب، گلابی، آلبالو، گیلاس، آلو، گوجه سبز و زرشک برای افراد صفراوی مزاج مفید هستند.

بهترین دارو برای این افراد هندوانه، گرمک، کدو خورشتی، هویج فرنگی، روغن زیتون، سوپ جو با پاچه ی گوسفند و همراه با تعدادی آلو بخارا و سبزی جات، مانند اسفناج و گشنیز و لیمو ترش تازه و روغن زیتون است. همچنین سیب زمینی بخارپز، قارچ، بامیه ی خورشتی، پیاز، برگه ی هلو، برگه ی زردآلو، مغز بادام خام، برنج سفید با روغن زیتون، کدو حلوایی، نخود فرنگی، عدس، ماش، جوی دو سر، مخمرآب جو، لیمو عمانی برای افراد صفراوی مزاج بسیار مفید است.

نوشیدن روزانه یک تا سه لیوان آب زرشک، نیم ساعت قبل از غذا و دو ساعت و نیم بعد از آن نیز فوق العاده مفید است.

بذرهای ملین، مانند خاکشیر، اسفرزه، تخم ریحان، تخم مرو، بارهنگ و بالنگو، ترشی جات طبیعی، مغز فلوس، شیر خشت، ترنجبین، عسل به مقدار کم و همراه با لیمو ترش تازه و به صورت شربت شده که به آرامی میل شود، انگور، کاهو، مغز خیار، تخم کدوی خام، تخم خیار، مغز تخم هنداونه، تخم کاهو، از هر کدام به مقدار مساوی مخلوط کرده آسیا شود و روزی دو بار و هر بار یک قاشق غذاخوری در یک لیوان آب مخلوط گردیده و میل شود.

 

غذاهای مضر برای افراد بلغمی مزاج

تمام مواد لبنی، مانند شیر، ماست، دوغ، کره، سرشیر، خامه، پنیر و کشک برای افراد بلغمی مزاج مضر است. ترشیجات، سرکه، شور، برنج سفید، عدس، سیب زمینی، آب یخ، انواع نوشابه های گاز دار، چای، قهوه، نسکافه، سوپ جو، آش جو، میوه جات ترش و کال، نارنگی، کیوی، گرمک، خیار پوست کنده، قارچ، ماش، جو، گوشت گاو و گوساله، انواع گوشت سفید، سس، رب، گوجه فرنگی، پرخوری، غذاهای فریزر شده و غذاهای زود پز شده، کدو خورشتی، کلیه ی غذاهای ساندویچی، شیرینیجات قنادی، کلیه ی غذاهای سردی بخش، استفاده از چند نوع غذا با هم، نوشیدن مایعات همراه با غذا و یا بلافاصله بعد از آن، آش رشته، ماکارونی و کلیه ی تنقلات مصنوعی، مانند پفک، شکلات، آدامس، بیسکویت، یخمک، نوشمک، چیپس و... مصرف این نوع مواد غذایی خلط بلغم را فعال می کند و آن را افزایش می دهد.

بلغم همان سیستم ایمنی بدن است که با این نوع تغذیه ضعیف می شود و در نتیجه، بدن آدمی در مقابل انواع پارازیت ها آسیب پذیر می شود.

در واقع سیستم ایمنی بدن علیه خود وارد عمل می شود که در اصطلاح پزشکی آن را اتوایمیون می نامند. غذاهای یاد شده باعث این نوع بیماری ها می شود که از نظر پزشکی مدرن برای آن ها درمانی وجود ندارد. بهترین درمان این گونه اشخاص استفاده نکردن از غذاهای نامبرده است. یکی از مهم ترین دلائل علمی استفاده نکردن از این نوع غذاها، پایین بودن PH آن ها است که در بدن ایجاد اسیدوز می کنند. اسیدوز روی اعصاب مرکزی اثر مخربی می گذارد و این سیستم را به مرور فلج می کند.

 

غذاهای مفید برای افراد بلغمی مزاج

تمام غذاهای گرمی بخش از قبیل گوشت شتر، گوسفند، کبوتر، سار، گنجشک، بوقلمون کباب شده و از میوه جات: همه ی میوه های رسیده و شیرین.

از ادویه جات: هل، دارچین، زنجبیل، زعفران، جوز هندی، فلفل سیاه و فلفل سفید و دانه ی فلفل، دانه ی خردل، سیر، موسیر، از ریشه ها: چغندر، شلغم، هویج، کلم قمری، ترب سیاه و سفید.

از سبزیجات: کلیه ی سبزی جات گرم، مانند: انواع کلم، ساقه ی کرفس، نعناع، ریحان، جعفری، مرزه، ترخون، تره و شوید. از حبوبات: نخود، گندم، لوبیا چیتی، لوبیا کشاورزی و یا کپسولی، دال عدس و لپه.

 

در صورت استفاده از سایر حبوبات و غلات، بهتر است از ادویه جات گرم مانند: زیره ی سیاه، زیره ی سبز، زنجبیل، دارچین، هل، زعفران و کمی زرد چوبه استفاده شود.

از بذرهای ملین مانند: تخم ریحان، تخم شربتی، قدومه ی شیرازی، خاکشیر و بارهنگ نیز می توان استفاده کرد.

از خشکبار: بادام، گردو، فندق، پسته، کنجد، ارده مفید است و از عسل و شیره ی خرما می توان مصرف کرد.

استفاده از این نوع مواد غذایی بسیاری از بیماری های اتوایمیون، مانند: بیماری های رماتیسم، پارکینسون و سایر بیماری های صعب العلاج را درمان می کند. اکثر افراد مبتلا به این بیماری ها از طبع سرد برخوردار هستند.

 

غذاهای مضر برای افراد سوداوی مزاج

بادمجان، غذاهای نمک سود، مانند: ماهی دودی، ماهی شور، خیار شور، نمک زیاد، پنیر شور، گوشت گاو و گوساله و گوشت حیوانات پیر هم چنین غذاهای مانده و بیات، ماست، پنیر، چای شیرین، شیرینی جات قنادی و مصنوعی، ترشیجات سرکه، شور، گوجه فرنگی، سس، رب، کلیه ی غذاهای ساندویچی، آب یخ، مرغ و تخم مرغ ماشینی، ماهی، برنج سفید، خوراک عدس (عدسی)، نوشیدن مایعات همراه با غذا، غذاهای سرخ شده، غذاهای فریزر شده، غذاهای زود پزشده، تنقلات مصنوعی، مانند: شکلات، پفک، چیپس، بیسکویت، یخمک، کاکائو و... افراد سوداوی مزاج از نوشیدن چای به خصوص چای شیرین و هم چنین از مصرف نسکافه، قهوه و دوغ جدا باید خود داری کنند. معمو لا افراد سوداوی مزاج علاقه ی فراوانی به نوشیدن چای، دوغ و ماست پیدا می کنند که باید از مصرف آنها پرهیز کرد.

 

غذاهای مفید برای افراد سوداوی مزاج

کلیه ی غذاهای گرمی بخش، مانند: گوشت گوسفند، گوشت شتر، گوشت کبوتر، گوشت گنجشک و گوشت سار. در صورت مصرف برنج، حتما از شوید و زیره ی سیاه استفاده شود. سبزیجات گرم، مانند نعناع، ریحان، ترخون، مرزه، جعفری، تره، انواع کلم، ساقه ی کرفس، عسل، توت، کشمش، انجیر، خرما، هل، دارچین، زنجبیل، زعفران زیره و استفاده از بذرهای ملین، مانند: قدومه ی شیرازی، تخم شربتی و سایر ملین های ملایم از جمله ی خوراکی های مفید برای افراد سوداوی مزاج است.

دکتر بتسابه مهدوی

24 اسفند 1395

تهران


  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 21 اسفند 1395

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۰۷ ب.ظ


  • بتسابه مهدوی

اخلاط اربعه

بتسابه مهدوی | شنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۰۴ ب.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

اخلاط اربعه عبارتند از:صفرا، خون، بلغم و سودا.

 

صفرا

ماده ای است ه توسط کبد ترشح میشود و در هضم غذا اثر بسزایی دارد.صفرا هضم غذا را آسان تر میکند.صفرا یا توجه به این که اثر اتش را دارد را گرم وخشک میدانند پس یعنی صفرا باعث بالا رفتن دمای بدن میشود.

 

خون

گرم وتر است این خلط به طور خودکار دمای خود را تنظیم و همیشه حالت گرم را دارد وچون به صورت مایع روان است تر یا رطوبتی است.

 

بلغم

مایعی است شبیه سفیده ی تخم مرغ اگر در یدن زیاد تولید شود،ایجاد سستی،رخوت و کسالت میکند.در این حالت رطوبت بدن زیاد میشود بلغم از نظر طبیعت سرد وتر است.وظیفه ی این خلط دفاع از بدن است.ونشاط انسان به تعادل این خلط بستگی دارد.امروزه ان را سیستم لنف میدانند.

مصرف غذاهای سردی بخش این سیستم را بیش از حد فعال و موجب میشود یکی از گلبول های سفید به نام اریتروسیت ها بیش از حد تولید شود که باعث بیماری رماتیسم در مفصل ها میشود.

 

سودا

یکی دیگر از اخلاط اربعه و از نظر طب قدیم سرد وخشک است وزیاد شدن آن در بدن باعث به وجود آمدن برخی از نابسامانی ها از جمله خیالات واوهام به خصوص افسردگی و دیدن کابوس در هنگام خواب ودر نهایت ترس واضطراب شدید می شود.سودا در طحال انسان تولید می شود.

 

اخلاط اربعه باید در بدن هر انسان متعادل باشد تا انسان شاداب و با نشاط باشد.

اگر این تعادل به هم بخورد و بعضی از این خلط ها کم یا زیاد شود انسان دچار کسالت و بیماری خواهد شد.

معمولاً اخلاط اربعه به صورت تکی یاجفت بر خلط های دیگر فلبه میکنند وافزایش میابند.اخلاط غالب معمولا مشکلاتی را ایجاد میکنند که تاثیر بسزایی در روح وروان ما دارد.

دکتر بتسابه مهدوی

21 اسفند 1395

تهران

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 17 اسفند 1395

بتسابه مهدوی | سه شنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۳۵ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 11 اسفند 1395

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۴۳ ق.ظ
  • بتسابه مهدوی

طالع بینی عناصر چهارگانه

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۲۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

علامت آتش : فروردین ، مرداد ، آذر    علامت هوا : خرداد ، مهر ، بهمن

علامت خاک :اردیبهشت ، شهریور ، دی    علامت آب : تیر ، آبان ، اسفند

 

بررسی رفتار متقابل عناصر با هم (سازگاری متولدین ماه ها با هم)

آتش با آتش : واضح است، نتیجه، حرارت بیشتر و شعله های قوی تر است، فقط باید دید این شعله ها یک روز سرد زمستانی را حرارت می بخشند، یا یک شب تاریک را روشن می کنند و یا صرفا با بیشتر سوختن، منبع اصلی را تمام می کنند و به هدر می دهند. انتخاب به طور مساوی به عهده طرفین است.

 

هوا با هوا : دو هوای مسطح میتوانند یکی شوند و امکان بیشتری برای تنفس و تفکر و حرکت آزادانه در فضا بوجود آورند. در این حالت روحیه ها عالی و قدرت پرواز زیاد می شود ولی اگر باد های بهاری با وزش خود، هوا را تغییر ندهند و تنوعی در وضعیت آن بوجود نیاورند هوا بسته و آلوده و خفه کننده میشود. گاهی نیز هوا می تواند به طوفان وحشتناکی تبدیل شود. انتخاب به طور مساوی به عهده طرفین است.

 

خاک با خاک : خاک با خاک میتواند کوه مقاومت و استقامت و قدرت را بوجود آورد. به شرط آن که تبدیل به بیابان خشک و بی آب و علف نشود. زمین لرزه هم نوع دیگر آن است که میتواند خانه خراب کن باشد. انتخاب به طور مساوی به عهده طرفین است.

 

آب با آب : در ملاقات آب با آب هیچ نوع مقاومتی وجود ندارد. باران به جویبارها و دریاها یکسان میبارد. رودخانه ها به دریاها و دریاها به اقیانوس ها ملحق میشوند و جریان دائمی آرزوها و احساسات را سبب میشوند. به شرط آن که نگذاریم سیل به راه بیفتد. انتخاب به طور مساوی به عهده طرفین است.

 

هوا با آتش : آتش برای سوختن به هوا نیاز دارد. هوا در دل آتش، ذوق و شوق بوجود می آورد ولی آتش زیاد اکسیژن موجود در هوا را کاملا میسوزاند و از بین میبرد. هوای طوفانی هم آتش را خاموش میکند و یا شعله هایش را هراسان بر پیکر زندگی می کوبد و همه چیز را میسوزاند. طرفین ماجرا به طور مساوی در انتخاب موثرند.

 

هوا با آب : هوا با آب تماس برقرار میکند. آن را به هم میزند. در روی آن امواج را بوجود می آورد. بر او می غرد و راهش را میکشد و میرود. آب در این زمینه کنترلی ندارد. آب تلافی میکند. به صورت رطوبت در هوا نفوذ می کند و آن را سنگین و بی حوصله میکند اما ممکن است در نتیجه باران بهاری سر بگیرد و طبیعت را شادابی بخشد و دوباره زندگی آغاز شود، معجزه ای که هوا را دوباره پاک و فرح بخش میسازد. در این زمینه هواست که کنترل ندارد ، پس فقط تقدیر و سرنوشت است که یکی از دو راه را پیش پای شما خواهد گذاشت.

 

هوا با خاک : هوا در خاک وجود دارد و خاک به هوا احتیاج دارد ولی نه خاک در هوا وجود دارد و نه هوا به خاک محتاج! خاک محکوم است در جای خود بماند مگر اینکه هوا قدری او را حرکت دهد ولی هوا آزاد است به هر کجا مایل باشد برود و مرتبا بالای سر خاک در حرکت است. خاک میتواند اگر هوا اجازه دهد با آرامش و کاملا مستقل زندگی کند. نتیجه بستگی به توافق طرفین دارد.

 

آتش با آب : آتش زیاد آب را خاموش میکند و از بین میبرد. آب زیاد آتش را خاموش میکند ، بنابراین این دو پیوسته در حال ترس و نگرانی نسبت به یکدیگر قرار دارند مگر این که با قرارداد دو طرفه و احترام متقابل در کنار به صلح و صفا برسند. برای شروع قرارداد دو جانبه با ضامن معتبر لازم است!

 

آتش با خاک : آتش قوی از دل خاک برمیخیزد و آتش فشان به راه می اندازد. خاک زیاد آتش را خفه میکند و میکشد ولی اگر هر دو ملایم باشند بنیان یک حرکت دائمی و گرم کننده روح و جسم گذاشته میشود. انتخاب به طور مساوی به عهده طرفین است.

 

آب با خاک : خانه آب درون خاک ساخته میشود. آب به خاک صفا میدهد و آن را مرطوب و قابل فعالیت می کند. آب خاک را قادر میکند که مادر تمام گیاهان و سبزه ها و گل ها و درختان باشد. بدون آب، خاک میمیرد. هین دو در طبیعت به هم محتاجند و بدن هم بی فایده. به شرط آن که با ترکیب غلط آب و خاک به گل تبدیل نشوند. نتیجه بستگی به توافق طرفین دارد.

دکتر بتسابه مهدوی

11 اسفند 1395

تهران

http://betsabehmahdavi.ir

https://t.me/naghshnegareh

https://t.me/Artaesthetics

کانال تخصصی هنر ،ویژه هنرمندان با مدیریت خانم دکتر بتسابه مهدوی
تماس با مدیریت:
@Betsabeh_mahdavi
@Artaesthetics


Betsabehmahdavi.ir دکتر بتسابه مهدوی

  • بتسابه مهدوی

عناصر چهارگانه

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۲۲ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

عناصر اربعه یا عناصر چهارگانه (به پارسی سره چارآخشج یا چهارآخشیج) چهار عنصر آب، هوا، خاک و آتش هستند که یونانیان باستان آن‌ها را عنصرهای سازندهٔ جهان می‌دانستند.

 

نور خورشید را مخلوطی از هوا و آتش تصور می‌کردند و یخ را همان آب می‌دانستند که سختی سنگ را به دست آورده‌است.

 

ابن سینا در کتاب قانون مدعی است که دو عنصر سنگین، یعنی خاک و آب، سازندهٔ اعضای بدن هستند و دو عنصر سبک، یعنی آتش و هوا، سازندهٔ روح هستند.

 

اگرچه این دیدگاه ممکن است بسیار عامیانه به نظر رسد، اثرهایی ژرف بر درک امروزی ما از جهان دارد. یکی از این آثار توجه به حالات ماده‌است. مفهوم ماده و انرژی را می‌توان از اعتقاد به عناصر اربعه برداشت کرد؛ خاک نمایندهٔ حالت جامد، آب نمادی از حالت مایع، و هوا یادآور حالت گازی است. به این ترتیب سه عنصر نخست حالات سه گانهٔ ماده را یادآور می‌شوند.

 

اثر دیگر معرفی آتش است. آتش نمایندهٔ مفهوم انرژی و بیانگر تغییراتی است که انرژی در ماده و حالات آن به وجود می‌آورد. بدین ترتیب مفهوم ماده و انرژی را به آسانی می‌توان از دیدگاه پیشینیان، برداشت کرد.

 

اینکه یونانیان در برهه‌ای از تاریخ چنین دیدگاهی داشته‌اند درست است اما به اینکه چنین دیدگاهی نخست از کدام اندیشه برآمده ارتباط خاصی ندارد. بسیاری بر این عقیده‌اند که نخستین کسی که بحث عناصر طبیعت و احترام به آن‌ها را پیش کشید زرتشت است. بعد از پیدایش جدول مندلیف (در واقع عناصری که در جدول مندلیف به عنوان عناصر اولیه جهان(هوا:نیتروژن، اکسیژن، کربن دی اکسید، هیدروژن؛آب:دو مولکول هیدروژن و یک ملکول اکسیژن؛خاک:آهن، روی، مس و منگز و...) وجود دارند همه از ارکان اصلی که بعد به آنها اشاره خواهیم کرد به وجود آمده‌اند توسط دیمیتری ایوانوویج مندلیف کمتر کسی را می‌توان یافت که از عناصر اصلی و اولیه جهان خبر داشته باشد.

 

حکمای پزشکی قدیمی جهان [خصوصا دو پزشک معروف جهان:ابو علی سینا و جالینوس بزرگ] بر این باور بودند که جهان دا چهار رکن اصلی و عناصر بسیط و غیرقابل تجزیه تشکیل شده است. انها اعتقاد داشتند که مواد تشکیل دهنده جهان و انسان چهار چیز است به نام‌های: آتش، هوا، آب، خاک. جسم انسان و دیگر جانوران، همه از آتش، هوا، آب، خاک فراهم آمده ماده همه هستی از این چهار عنصر است و آنرا به عربی ارکان اربعه می‌گویند.

دکتر بتسابه مهدوی

11 اسفند 1395

تهران

http://betsabehmahdavi.ir

https://t.me/naghshnegareh

https://t.me/Artaesthetics

کانال تخصصی هنر ،ویژه هنرمندان با مدیریت خانم دکتر بتسابه مهدوی
تماس با مدیریت:
@Betsabeh_mahdavi
@Artaesthetics






  • بتسابه مهدوی