نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

نقش نگاره

سایت شخصی دکتر بتسابه مهدوی

۶۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدا شناسی» ثبت شده است

زشت و زیبا

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۳۴ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

خداوند، عالم هستی را بر اساس نظام علت و معلول (اسباب و مسببات) استوار کرده است. هیچ پدیده‏ای بدون علت به وجود نمی‏آید، هر آنچه در عالم هستی محقق می‏شود ناشی از علت و سبب خاصی است.

آتش علت سوزاندن است، پیدایش درخت میوه معلول قرار گرفتن نهال درون خاک با شرایط و کیفیت خاص و آب و هوای مناسب و غیره است. پیدایش انسان سالم و زیبا نیز معلول یک سلسله اموری است همچون شرایط خاص هنگام انعقاد نطفه، کیفیت تغذیه مادر در هنگام بارداری، نوع مواد و غذاها و داروهای مصرفی هنگام بارداری، ژنتیک و ... که هر یک از امور فوق در پیدایش نوزاد سالم و زیبا مؤثر است.

 

زشت یا زیبا بودن برخی انسان‏ها و فرق‏های دیگری که بین آنان است، معلول عوامل مختلفی است که به اختصار به بعضی از آنها اشاره می‏شود:

 

1-عامل وراثت: بسیاری از صفات جسمی و روحی انسان‏ها در اثر وراثت از پدر و مادر و اجدادشان به آنها منتقل می‏گردد. هرچند در گذشته به این عامل مهم چندان توجهی نمی‏گردید، اما در روایات اهل‏بیت علیه السلام به این مسأله توجه جدی شده است. دانشمندان علوم طبیعی نیز در قرن اخیر به نقش عظیم این عامل تا حدودی پی برده‏اند، چنان که امروزه علم ژنتیک به عنوان یکی از علوم حیاتی در مراکز معتبر علمی دنیا شناخته شده است.در زمینه تأثیر وراثت در انتقال صفات جسمی نظیر زیبایی، زشتی و... و صفات روحی نظیر شجاعت، ترس و... از طریق سلول و ژن‏های نهفته در آن

 

2- تغذیه دوران بارداری: از عوامل مهم دیگر در زشتی و زیبایی و تفاوت‏های دیگر افراد نسبت به همدیگر، نوع تغذیه مادران در هنگام بارداری است.

 

3- محیط، آب و هوا، تغذیه، مسکن و...: از دیگر عوامل مؤثر در نوع صفات جسمی - روحی فرزند، محیط جغرافیایی زندگی است. بدیهی است فرزندانی که در محیطهای گرم‏سیر یا سردسیر به دنیا می‏آیند و نیز نوع تغذیه آنان در نحوه ساختمان جسمی و روحی‏شان تأثیر بسزایی دارد. نمونه‏های عینی چنین تأثیری را می‏توان در انسان‏هایی که هم اکنون در قاره‏های مختلف جهان زندگی می‏کنند، مشاهده نمود.

 

با توجه به نکات بیان شده، تفاوت‏هایی که بین انسان‏ها - از نظر زشتی و زیبایی و... - به چشم می‏خورد هیچ گونه منافاتی با عدل الهی ندارد، چون اراده الهی در تدبیر نظام طبیعت بر اساس قوانینی است که خداوند در آن قرار داده است و این قوانین به هیچ نحو تغییرپذیر نمی‏باشد. بنابراین اگر شخصی زیبا یا زشت می‏باشد، در اثر عوامل خاصی است که در نظام طبیعت نهاده شده است.

به بیان دیگر در اعطاء کمالات و فیض از جانب خداوند هیچ نقصانی وجود ندارد بلکه در دریافت این کمالات و فیض الهی از جانب مخلوقات نواقص و تفاوتهایی وجود دارد و هر موجود بر اساس همان اسباب و عللی که بیان شد می تواند این کمالات را دریافت کند و جایگاه او از نظر میزان زیبایی یا استعداد و ... در این عالم تعیین می شود.

در منظر الهی، فرقی بین زشت‏رویان و زیبارویان وجود ندارد و تنها معیار برتری‏شان تقوای الهی می‏باشد؛ البته چون زیبایی در برابر زشتی، نعمتی محسوب می‏گردد، از این رو تکلیف صاحبان سیمای خوش بیشتر از دیگران است. آنان باید حق آن نعمت را ادا نموده و در حفظ و پاکدامنی ‏شان مراقبت بیشتری بنمایند.

در سایه همین تفاوتها است که زشتی و زیبایی اشیاء و موجودات نمایان می شود. اگر واقعا همه انسانها از نظر زیبایی یا زشتی یکسان بودند آیا واقعا دیگر زیبایی و زشتی معنا داشت. اگر عدالت این بود همه زیبا باشند و نه تنها زیبا بلکه از نظر استعداد و ... همه یکسان باشند آیا واقعا ارزش زیبایی، علم و سایر کمالات شناخته می شد؟ از تقابل زیبایی و زشتی با یکدیگر است که هر کدام از آنها جلوه پیدا می کنند.

دکتر بتسابه مهدوی

10 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh


  • بتسابه مهدوی

انواع محبت

بتسابه مهدوی | چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۳۰ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

   1- محبت انســـان به وجود و بقـــاء خود ( محبت فرزند از یک جهت به سبب محبت بقای خود است)

 

   2- محبت داشتن به غیر خود به جهت بدست آوردن لذت های جسمی و حیوانی مانند :

   دوستی زن و مرد به جهت مسائل جنسی ، دوستی غذاهـای لذیذ و لباسهای فاخر که پست ترین

   مراتب محبت و دوستی است.

 

   3- محبت آدمی به غیر خــــود به جهت احسان و نفعی که از طرف او عـایدش می شود (انسان بنده احسان است).

 

   4- آنکه کسی چیزی را دوست داشته بـاشد به جهت ذات آن چیز و خود آن بدون اینکه بغیر از ذات او منظوری داشته باشد بلکه منظور و مقصود همـان خود او باشد و بس . و این محبت حقیقی است که اعتماد به آن شایسته است .

مثل محبت جمال و حسن . زیــرا حسن و جمال بخودی خود محبوبند وادراک آنها عین لذت است.

   توضیح آنکه دوستی صورتهای زیبا بعضی مواقع برای شهوت و قصد نزدیکی است اما ادراک نفس جمال نیز لذتی است روحـــانی که بخودی خود محبوب است .

مثلا دوستی و محبت به مناظر زیبای طبیعت مثل سبزه و آب و غیره

 

   5‏- محبت میان دو نفر به سبب تناسب روح ها . بسا باشد که کســـــانی یکدیگر را دوست دارند بدون ملاحظه جمال طمع جاه و مال . بلکه تنها و تنها به تناسب ارواح ایشان است .

 

   6- محبت کسی با دیگری که میان ایشان در بعضی مواضع اجتماع و الفت حاصل شده است مثل : همسفر بودن یا هم مسجدی بودن و غیره

 

   7- محبت انسانهـــــا با یکدیگر به تناسب ظاهری . مانند بچه با بچه ، پیر با پیر ، جوان با جوان ، تاجر با تاجر ، معلم با معلم ، شاگرد با همشاگردی و ...

 

   8- محبت هر علتی از برای معلول خود و محبت هر صــــــانعی از برا ی مصنوع خود . و همچنین محبت معلول از برای ‏علت خود و مصنوع از برای صانع خود . و بالاترین اقسام محبت ، محبت خداوند به بندگان خود است و بعد از آن محبت بندگان اهل معرفت نسبت به خداوند بزرگ است . و این یک سبب از اسباب محبت والدین به فرزند و همچنین ‏   محبت فرزندان به والدین است. همچنین محبت بین استاد و شاگرد و بالعکس چرا که معلم نیز سبب حیات معنوی ‏و روحانی شاگرد است .

 

   9-محبت دو نفر که با هم در یک علت شریکند و معلول یک علت و مصنوع یک صانعند. مثل محبت برادران به یکدیگر ، شاگردان یک معلم به هم و نیز یک سبب محبت میان اقوام و خویشان همین است .

 

در دایره خلقت، محبت به پنج درجه تقسیم می شود:

 

الف) محبت نزولی: مانند محبت والدین نسبت به فرزند .

 

ب) محبت صعودی: مانند محبت فرزند نسبت به والدین .

 

ج) محبت عرضی: مانند محبت بین زن و شوهر و خواهر و برادر .

 

د) محبت خیالی: مانند محبت بین مردم .

 

ه) محبت فطری: مانند محبت بین خدا و بنده .

 

این پنج درجه محبت بر دو نوع است:

 

1 . محبت صادق (فطری) .

 

2 . محبت کاذب (بقیه موارد) .

 

 

عشق و محبت راستین

محبت صادق آن است که انسان کمال را درست تشخیص بدهد و وقتی به کمال آگاهی پیدا کند به آن دل می بندد; مانند محبت به خدا، که این نوع محبت جاذبه ساز است و تنها یک علاقه قلبی نیست، بلکه باید آثار آن در عمل انسان منعکس شود . کسی که مدعی حب پروردگار است.

 

در حقیقت این اثر طبیعی محبت است که انسان را به سوی «محبوب » می کشاند و این گونه محبت آثار علمی دارد و دارنده آن را با محبوب پیوند می دهد و در مسیر خواسته های او به تلاش پرثمر وا می دارد . دلیل این موضوع روشن است; زیرا عشق و علاقه انسان به موجودی، حتما به خاطر این است که کمالی در آن یافته است .

 

هرگز انسان به موجودی که هیچ نقطه قوتی در آن نیست، عشق نمی ورزد، بنابراین، عشق انسان به خدا به خاطر این است که او منبع و سرچشمه اصلی هر نوع کمال است، مسلما چنین وجودی، تمام برنامه ها و دستورهایش نیز کامل است و در این حال چگونه ممکن است انسانی که عاشق تکامل و پیشرفت است از آن برنامه ها سر باز زند و اگر سر باز زد، نشانه عدم واقعیت عشق و محبت است .

 

آنها که شب و روز از عشق پروردگار یا عشق و محبت پیشوایان اسلام و مجاهدان راه خدا و صالحان و نیکان دم می زنند، اما در عمل کمترین شباهتی به آنها ندارند، مدعیان دروغین بیش نیستند .

 

آنها که سر تا پا آلوده گناهند، با این حال قلب خود را مملو از عشق خدا، پیامبر، امیر مؤمنان و پیشوایان بزرگ می دانند و یا عقیده دارند که ایمان و عشق و محبت تنها به قلب است و ارتباطی با عمل ندارد، از منطق اسلام به کلی بیگانه اند; بنابراین، محبت یک علاقه عملی است و کسی که خدا را دوست می دارد، از فرمان او پیروی می کند و خداوند هم او را دوست دارد و به دنبال این دوستی، آثارش در مناسبات او با انسان آشکار می گردد، گناهانش را می بخشد و او را مشمول رحت «رحمانیه » و رحیمیه » خویش قرار می دهد .

 

دلیل دوستی متقابل خداوند نیز روشن است; زیرا او وجودی است از هر نظر کامل و بی پایان و به هر موجودی که در مسیر تکامل گام بردارد، بر اثر سنخیت، پیوند محبت خواهد داشت و هرچه این پیوند قوی تر باشد، انسان را به سوی «محبوب » می کشاند; مخصوصا محبتی که انگیزه آن کمال محبوب است، احساس این کمال سبب می شود که انسان سعی کند خود را به آن مبدا کمال و اجرای خواسته های او نزدیکتر گرداند .

 

حب و دوستی، تنها وسیله ارتباط هر طالبی به مطلوب خود می باشد و دوست را به سوی «محبوب » و معشوق خود جذب می کند تا بدینوسیله نقص خود را کامل نماید و هیچ بشارتی برای «محب » لذت بخش تر از آن نیست که به او خبر دهند محبوبت، ترا دوست دارد .

 

انسان غذا را دوست دارد و به سوی آن می رود، می خوهد نقصی را که در خود به واسطه گرسنگی احساس می کند، رفع نماید . کسی هم که دوست خود را می جوید برای انس گرفتن با او و رفع تنهایی خود می باشد .

 

پس بنده ای که راه محبت الهی را طی می کند، آرزویی جز آنکه خداوند او را دوست داشته باشد، ندارد . او می خواهد چنانکه خدا را دوست دارد، خدا هم او را دوست داشته باشد و چنانکه او برای خداست، خدا هم برای او باشد .

 

 

عشق و محبت دروغین

محبت کاذب آن است که انسان، نقص را کمال بپندارد و بر اساس چنین پندار باطلی به آن کمال موهوم علاقه مند گردد; مانند محبت غیر خدا، مخصوصا محبت عالم طبیعت; محبت کاذب، جاذبه ای است که عین دافعه است; چنانکه افعی ها با نفس کشیدن، برخی از حشرات را جذب می کنند، اما نه برای پرورش و کمال، بلکه برای هضم و نابود کردن .

بنابراین، جذب آنان، جذب کاذب است .

 

زرق و برق دنیا نیز چنین است . انسان اگر به دنیا دل ببندد، دنیا جاذبه دارد و او را به سوی خود جذب می کند، اما این جذب برای این است که او را درهم بکوبد و نابود کند; ولی ذات اقدس خداوند نه تنها محبوب مؤمنان است، بلکه محب آنان نیز هست و آنان را به سمت خود جذب می کند تا آنها را بپروراند و احیاء کند . از این رو هر محبتی غیر از محبت خدا باطل و دروغین است .

 

نظامی گنجوی در پایان داستان «لیلی و مجنون » می گوید:

 

لیلی در اواخر عمر بیمار شد و طراوتش از بین رفت . او به مادرش وصیت کرد:

 

«پیام مرا به مجنون برسان و به او بگو اگر خواستی محبوبی برگزینی، دوستی مانند من مگیر که با یک بیماری همه طراوت خود را از دست بدهد و نشاط او فرو بنشیند; بلکه محبوبی را انتخاب کن که زوال پذیر نباشد» .

بنابراین شناخت و معرفت، محبت حقیقی می آورد و غفلت، محبت کاذب.

دکتر بتسابه مهدوی

10 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh



  • بتسابه مهدوی

مراقبه ی بازی پیاز و یا "من کیستم؟"

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۱۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

در این مراقبه که با رعایت اصول پایه شروع میشود سالک قصد دارد "من حقیقی" فراسوی این "من" را کشف کند .پس در حالت مناسب جسمی برای مراقبه قرار میگیرید پس از آنکه تنفس را آرام کردید توجه را به درون خود متمایل کرده و در اعماق وجودتان پاسخ سوال "من کیستم ؟من چیستم ؟"را جستجو کنید.از خود میپرسید که "آیا من این تن هستم ؟"ایا من این حواس هستم ؟آیا من این ذهن هستم و با طرح چنین سوالهایی تمام لایه هایی را که مفهوم " من بودن" را بوجود آورده کنار میزنید تا جاییکه به سوال عریان "کی؟یا چی؟ "برسید آنگاه در هستی خود فرو روید هستی که نتیجه ی منی است که تمام پوسته های منیت را کنار زده و از سوال "کیستم ؟چیستم؟ " هم گذشته است . سپس با اطمینان منتظر پاسخ بمانید دو سه دقیقه صبر کنید دوباره سوال را تکرار کنید و گوش فرا دهید .ممکن است با اولین تمرین شهود حاصل شود و یا پس از چند هفته تمرین به پاسخ برسیم.

 

در این مراقبه هم مثل تمام مراقبه های دیگر با پرسه زنیهای ذهن برخورد انفعالی داشته باشید .

 

تفاوت این مراقبه با مراقبه های دیگر در اینستکه به شکل جدی تری تفکر و تعمق  را تجربه میکنیم .از نیروی عقل استفاده میشود تا ناخالصیهای خودش را کنار بزند و حتی از خود نیز عبور کند و به وادی هستی ناب وارد شود .پس از مراقبه ی بازی پیاز با کنار گذاشتن تمام لایه های "من کاذب "در نهایت به "هیچ " میرسیم که همین هیچ همه چیز است همان عدم و خود حقیقی است و آن وجود یگانه ی مطلق است. یافتن ماهیت حقیقی انسان هدف تمام مکاتب مختلف یوگاست.

 

به گفته ی بودا عناصر متشکله ی انسا ن پنج عنصر است .در معاینه ی دقیق انسا ن ابتدا تن را می بینیم و سپس احساسات و واکنشهای عاطفی را مشاهده میکنیم.و سپس واکنشهای ذهن به محرکات احساسی را می یابیم .فرآیندهای ذهنی که متکی به آگاهیهای ممکن است (عقل)  را درک میکنیم.و سپس به کشف آگاهی نائل می آییم.چهار عنصر اولی همیشه در تغییر و دگرگونی است و فقط عنصر آخر ثابت و پایدار است. هدف غایی این روش مراقبه رسیدن به "خود" در فراسوی "من "است.

دکتر بتسابه مهدوی
8 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

لزوم تمرکز دیداری یا شنیداری در مراقبه چیست؟

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۱۴ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

ذهن هر جا که درنگ کند هما نجا باقی میماند و در آن غرق میشود ذهن مانند فیلی است که عادت کرده در باغ لذتها پرسه بزند ذهن که دردام دیدن یا شنیدن گرفتار شده دست از تمام فعالیتهای خود  کشیده  و بر جای خود آرام میگیرد با تمرکز روی دیدن یا شنیدن ذهن بی ثباتی خود را فراموش کرده به هیچ جا نمی گریزد .

پس از آنکه ذهن آرامش یافت فرصت برای درک آگاهی کامل و خالص را بدست میاورید.

دکتر بتسابه مهدوی
8 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh
  • بتسابه مهدوی

آبهای بلورین

بتسابه مهدوی | دوشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۹ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

 یکی از فنون ساده ی یوگا  و یک مراقبه ی تجسمی است با هدف از میان برداشتن "من جعلی" و تجلی یافتن "من حقیقی"است که برای پرداختن به آن باید ابتدا اصول پایه ی مراقبه را مد نظر داشته باشید سپس با چشمان بسته بیشینید و مجسم کنید تک تک قسمتهای بدنتان به آهستگی با آبی به صافی بلور پر میشود این تجسم پر شدن باید از سر آغاز گردد و به ترتیب به تمام اعضای بدن ادامه یابد .

تجسم کنید  که آب پس از سر فضای گلو و معده را پر میکند حال مجسم کنید دستها و پاهایتان از شانه گرفته تا نوک انگشتان به ترتیب پر از آب بلورین میشود این آب سرد و زلال و خالص اتاقی را که در آن قرار دارید هم از کف تا سقف پر میکند .

 

در مرحله ی دوم باید این روند را به شکل معکوس مجسم کنید . به ترتیب  سقف تا کف اتاق  از آب خالی میشود از پاها تا تمام اجزای بدن از آب خالی میشود و نهایتا از درون جمجمه بیرون میرود .در این مرحله "من جعلی"از جمجمه بیرون میرود و وجود خالص و محض یا همان "من حقیقی" باقی میماند.

دکتر بتسابه مهدوی
8 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh
  • بتسابه مهدوی

مزایای مراقبه ی تنفسی

بتسابه مهدوی | شنبه, ۶ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۵۴ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

انرژی بیشتر سلامتی بیشتر-اعصاب قویتر- آرامش عمیق- سکون- روشنی ذهن- تسلط بر قکر و احساس- بالا رفتن قدرت تمرکز ایجاد نیروهای روحی قدرت روانی و هوشیاری عرفانی

 

ارتباط تنفس با هوشیاری و شفادهی : به اعتقا د یوگیهای هندو انرژی کیهانی عالم هستی بنام "پرانا"

 

که بشدت در هوا متراکم است چنانچه با تنفس و مراقبه ترکیب شود تبدیل به نیروهای روحی و معنوی شفابخش خواهد شد که زخم و جراحت را درمان میکند "پرانا" اگر هدایت شود نیروی شفا را با خود حمل میکند.

دکتر بتسابه مهدوی
6 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

مراقبه با تمرکز بر تنفس

بتسابه مهدوی | جمعه, ۵ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۵ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

ابتدا اصول پایه را که ذکر شده انجام میدهیم  .در مکان مناسب با حالت مناسب نشسته و یا خوابیده بی حرکت و آرام قرار میگیریم  و بطور یکنواخت و با آهنگ ثابت تنفس میکنیم از بینی نفس بکشید و به درون شکم فرو دهید توجه خود را روی نفسهایتان قرار دهید تعداد نفسهایتان را از یک تا ده در هر بازدم بشمارید.

در تمام طول مراقبه به این شمارش ادامه دهید .در رویارویی با انحراف فکری بدون تلاش برای سرکوب افکار مزاحم  فقط به عنوان یک فکر موقت و زودگذر  به آنها بی اعتنایی کنید. و توجه را روی شمارش تنفس برگردانید . در حین تعقیب تنفس میتوانید  مرکز توجه خود  را روی نوک بینی و یا نقطه ای پایین تر از ناف در داخل شکم قرار دهید.

هر وقت متوجه شدید که تمرکز ذهن از تنفس به افکار مزاحم منحرف شده به آرامی شمردن نفسها را از سربگیرید و اینگونه مهارت آرام کردن ذهن و همسو شدن با آگاهی را فرا میگیرید.  باید از قیافه گرفتن در حین مراقبه اجتناب کرد نیاز به هیچ فیگور خاصی نیست فقط باید طبیعی و معمولی باشید وسعی کنید خود را با تنفس یکی کنید .بعد از اتمام زمان مراقبه به یکباره از حالت مراقبه خارج نشوید بلکه به آرامی خود را از مراقبه خارج کنید.

دکتر بتسابه مهدوی
5 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

عکس نوشته 4 آذر 1395

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ق.ظ

  • بتسابه مهدوی

ویژگیهای آگاهیهای عرفانی

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۵۸ ق.ظ

دکتر بتسابه مهدوی

 

1.وصف ناپذیری:  سالک از تشریح دقیق تجربه ی خود با کلمات ناتوان است . و دلیلش اینستکه پایه ی زبان بر مبنای تضاد در کیفیات  کلمات است که به آنها دلالت دارد مثل شیاخت سردی با متضاد آن که گرمی است ولی آگاهیهای عرفانی به سطحی فراتر از تضاد تعلق دارند و قابل توصیف با کلمات زبان نیستند و باید شخصا تجربه شوند.

 

2.  کیفیات فکری : چنین تجربیاتی متعلق به وادیی  فراتر از مرز دانسته های عقلی و فکری میباشدو به روشن بینی و اعشراق میرسد.

 

3.  حس وحدت و اتحاد: سالک در این کسب آگاهی به احساس یکی شدن با آن حقیقت ناب میرسد.

 

4.  ناپایداری: چنین تجربه هایی معمولا زودگذر و موقت هستند.

 

5. کیفیت انفعالی: گر چه این تجربه بصورت ارادی شروع میشود شامل تمرکز و تفکر اما وقتی حالت خاص آگاهی اتفاق میافتد به حالت کاملا انفعالی و غیر ارادی درامده سالک تحت کنترل نیرویی برتر از خود قرار میگیرد.

دکتر بتسابه مهدوی
3 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی

مراقبه ابر سفید

بتسابه مهدوی | پنجشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۵۶ ق.ظ


دکتر بتسابه مهدوی

 

شب قبل از خواب وقتی سکوت همه جا را فرا می گیرد برای چند لحظه چشمانت را ببند و با این تصویر ذهنی همراه شو.

به آسمان نگاه کن. یک ابر سیاه پر باران در آن است.

به آن ابر خوب نگاه کن آنقدر که نتوانی تشخیص دهی این تویی که به ابر نگاه می کنی یا ابر است که به تو نگاه میکند.

ناگهان رعد و برقی در آسمان دیده می شود و ابر سیاه شروع به باریدن می کند. آن ابر تند و بی امان می بارد.

به دانه های درشت باران نگاه کنید. حالا فکر کن که آن ابر تویی و آن دانه ها هم غم هایی است که در تو جمع شده و قلبت را تیره کرده اند.

تو مثل آن ابر می باری و سبک و سبک تر می شوی. حالا آن ابر دیگر تیره و سیاه نیست و پهنه آبی آسمان را ابری سفید پر کرده که نور ملایم آفتاب از میانش می گذرد.

به آن خیره شو تو خود آن ابر سفید هستی.

دکتر بتسابه مهدوی
3 آذر 1395

تهران

ارتباط با ما از راه کانال

https://telegram.me/naghshnegareh

  • بتسابه مهدوی