دکتر بتسابه مهدوی
اندیشه و تفکر هر فرد در زندگی و آینده او ناثیر
به سزائی دارد . اگر شخصی مثبت اندیش باشد , طبعا آینده اش قرین موفقیت و دلخوشی و
پیروزی خواهد بود , زیرا ضمیر باطن وی مرتبا نیک اندیشی و خوشبینی را به او دیکته می
کند و این حالت نیز در وجود وی ثبت می شود . در مقابل این اشخاص , اگر فردی نکات منفی
هر مطلب یا موضوعی را در نظر بگیرد و تمام وقایع و رویدادها و سخنان دیگران را از جنبه
منفی تجزیه و تحلیل و برداشت نماید , مسلما روزی برای خود آینده ای پر از بدبینی و
فشارهای عصبی بوجود خواهد آورد , زیرا این فرد که امروزه دچار ناراحتی های عصبی و روحی
شده است , یقینا در گذشته بذرهای غلط و غرض آلوده ای را در دشت ضمیر خود کاشته است
که اکنون می بایست محصول نادرستی را نیز از کاشته های قبلی خویش برداشت نماید .
این محصول ممکن است به صورت حسادت های عمیق
, سوءظن های بی جا , کینه توزی ها و نفرت ها و ... بوده باشد و چنانچه این فرد در صدد
مداوای خود برنیاید , ریشه این ناراحتی های روحی را با هیچ دارویی نمی تواند بسوزاند
یا خشک کند , مگر اینکه به خود آید و عاقلانه رفتار کند و از نیروهای ذاتی خویش کمک
بگیرد تا اینکه پس از مدتی بتواند از احساسات و خواسته ها و توقعات بیجا و بی مورد
خویش بپرهیزد. شناخت نقطه ضعف ها در افراد می تواند سر آغاز رهایی از قید اسارت افکار
و اندیشه های منفی و نادرست باشد و سرفصل هائی است جهت برخوردهای عقلی موجود در اشخاص
مختلف .
افراد عاقل در جوامع سعی می کنند با هر کس مطابق
فهم و درک و شناخت اوصحبت و برخورد کنند و در مقابل آنها , افرادی که دارای شناخت و
فهم کافی نیستند در طول زندگی خود همیشه سعی دارند , خواست و نظریات خود را به گونه
ای به دیگران تحمیل نمایند و توجهی به علم , فهم , درک , احساس , عقل , شعور و ...
افراد ندارند و در نتیجه حالتی پیش می آید که آنها , افکار منفی را در وجود خویش رسوخ
می دهند و موجب آزار روحی دیگران و خودخواهی های خویش می گردند و خود پس از مدتی ,
گرایش منفی به دست می آورند.
زمانی که افراد با چنین اشخاصی مواجه می شوند
, برای سلامت روح و روان خویش باید توجه داشته باشند , چنانچه فردی شروع به یاوه گویی
هایی درباره غرور و خودخواهی نمود و خواست های بی منطقی داشت , می بایست اورا از جمع
خود طرد نمایند و توجهی به گفته های بی محتوای او نکنند . چون اگر با وی ادامه معاشرت
دهند پس از مدتی گرفتار امواج منفی ذهنیات و نظریات غلط وی می گردند.
هنگام رویارووی های اجباری با افراد بی منطق
و یاوه گو , باید سعی شود تا حد ممکن با گذشت و احتیاط با آنها رفتار کرد و از شروع
بحث های بی مورد با آنان خودداری نمود و در اسرع وقت با چنین اشخاصی قطع رابطه کرد
و حتی پس از جدا شدن از آنان سعی شود مطالبی را که در بین شما و وی رد و بدل شده اند
یا تمام خاطراتی که از برخورد با آن افراد عصبی و ناراحت ایجاد شده اند را به دست فراموشی
بسپارد , به طوری که آن رفتارها به ضمیر باطن وی راه نیابد و در آن جای نگیرند که روزی
موجب بروز ناراحتی و گرفتاری های روحی شما گردند.
روش زدودن چنین خاطراتی بدین ترتیب است که باید
به طرقی عاقلانه آن محیط را ترک نمائید و قدری پس از دور شدن از آنجا , در ذهن خود
اندیشه های مثبت را پرورش دهید . فرضا" با خود بگوئید , خدا را شکر که توانستم
از دست آن محلی یا فرد صالح و نادان رهایی پیدا کنم . اگر آن فرد وسیله قتاله ای در
دست داشت ممکن بود به من صدمه ای وارد می نمود و حال که به سلامت از دست او خلاص شدم
, بایستی خیلی خوشحال و راضی باشم . این نوع تلقینات مثبت موجب می گردند تا اندیشه
های نادرست و مخرب از طریق آگاهی به ضمیر ناخودآگاه راه نیابند تا بعدها بگونه ای موجب
آزار گردند.
اکثریت قریب به اتفاق کسانی که در حول و حوش
ما هستند افرادی می باشند که هرگاه قدم خیر و مثبت برای کسی بردارند , انتظار و توقع
عمل متقابلی را از او دارند و طرف مقابل هر چه نیکی در مورد آن عمل آنها بنماید , خواست
و توقعشان برآورده نمی شود و از طرف مقابل انتظارات بیشتری دارند و از کوچکترین بی
توجهی آنها رنجیده خاطر می گردند و گاهی هم با او قطع رابطه می نمایند . این افراد
بگونه ای آموزش دیده یا در زندگی خود را توجیه کرده اند که در ازای طاعات و عباداتشان
از خداوند نیز طلب پاداش فوری دارند . از آنجایی که این گونه اشخاص نعمت های معنوی
خداوند را نمی توانند درک کنند و پاداش خداوندی را فقط در مال و منال و مکنت دنیا جستجو
می نمایند و چنین تصور می کنند که از جانب خداوند هم در حق آنها بی عدالتی شده است
, در صورتی که اگر به باطن خود مراجعه کنند , دلیل عمل را به خوبی در می یابند , چون
این قبیل افراد ناآگاه نمی دانند که هر فردی جهت منظور و تکامل جداگانه ای پا در این
عالم خاکی می گذارد و دلیلی وجود ندارد که تمام افراد در یک محیط , از هر نظر با هم
برابر باشند چون در این شرایط , نظم خلقت بهم می خورد و هدف آن دگرگون جلوه می نماید.
در زندگی گذشت کردن و توانایی بخشودن , به انسان
آرامش و تزکیه درون می دهد و این خود نوعی مثبت اندیشی است که موجب راحتی زیست و آسوده
بودن جسم و روح و روان افراد صالح و پاک می گردد.
اگر کسی قادر باشد با حوادث و رویدادهای محیط
خود , به طور عقلانی برخورد داشته باشد و با روشن بینی و منطق با آنها روبرو گردد
, موفقیت و پیروزی او در زندگی حتمی است , ولی چنانچه برخورد فردی از روی احساسات درونی
و نفسانی بوده باشد , چندی به طول نمی انجامد که وی دچار ناراحتی و پشیمان شدن از عمل
خود می گردد .
عصبانیت های بی جا و خارج از کنترل , یکی از
عواملی است که در اتخاذ تصمیم عقلانی افراد اثر می گذارد , لذا به هنگامی که خشمگین
هستید در حد مقدورات خود سعی نمائید که تصمیم نگیرید و آنرا به مرحله اجرا نگذارید
, چون اکثریت قریب به اتفاق افرادی که در زمان عصبانیت اقدام به اخذ تصمیم و اجرای
سریع نموده اند , پس از اندک مدتی از کرده و عمل خویش نادم شده اند که اغلب این نوع
پشیمانی ها اثری در زندگی آنها ندارند و دیگر نمی توانند حالت اولیه آنرا تغییر دهند.
دکتر بتسابه مهدوی
29 آبان 1395
تهران
ارتباط با ما از راه کانال
https://telegram.me/naghshnegareh